نویسنده: محسن هجری
یاقوت حموی مشهورترین جغرافی دان قرن ششم و هفتم، در خاطرات خود از شهر مَروْ میگوید: «مرو را در سال 616، هم زمان با حملهی مغول ترك گفتم. در آن موقع در آن شهر، ده كتابخانه وجود داشت كه از جهت تعداد كتاب و از لحاظ خوبی نسخهها بینظیر بود. در همان چند سالی كه در مرو زندگی میكردم، هر آن چه را كه میخواستم بدانم، در كتابخانههای مرو یافتم. محبت این شهر چنان در دلم جای گرفته بود كه زادگاه خود را از یاد برده بودم و اگر این شهر به دست مغولان نمیافتاد، تا هنگام مرگ آن را ترك نمیكردم. چون هم مردمی خوش برخورد و مهمان نواز داشت و هم از جهت فراوانی كتاب بیهمتا بود.»
و چون مرو بعد از چند روز مقاومت به چنگ مغولان افتاد، گفتهاند كه هفتصد هزار نفر از اهالی آن را قتل عام و شهر را با خاك یكسان كردند.
به این ترتیب تاریخ سیاسی مغول در ایران در سال 616 هجری آغاز میشود و بعد از فراز و نشیبهای بسیار، در سال 756 هجری به پایان میرسد. این حاكمیت صدو چهل ساله به دو دورهی مشخص تقسیم میشود. دورهی نخست كه با حملهی چنگیزخان شروع میشود و تا سال 651 هجری ادامه مییابد، اختصاص به حاكمیت جانشینان چنگیز دارد كه در گوشه و كنار ایران به حكمرانی مشغول بودند. در این دوره خلافت عباسیان هم چنان به حیات خود ادامه میداد و خلفای عباسی به همسایگان كافر كیش خود عادت كرده بودند.
و دورهی دوم از سال 651 با حملهی هولاكوخان به ایران سرزمین تحت سلطهی خلفای عباسی آغاز میشود و با حاكمیت ایلخانان مغول، تا سال 756 ادامه مییابد. در این دوره خلافت عباسی برچیده میشود و قلعههای مستحكم اسماعیلیه به دست مغولان میافتد. در این دوره مغولان در بخش مهمی از جهان اسلام مستقر میشوند و تا دروازههای اروپا پیش میروند. رؤیای چنگیزخان به حقیقت میپیوندد و مسیر جادهی ابریشم از چین تا اروپا، تحت سلطهی مغولان قرار میگیرد. رؤیایی كه ایرانیان بهای سنگینی برایش پرداخته بودند.
در نخستین دورهی حضور مغولان، شهرهای بسیاری در ایران ویران شدند و برخی شهرها به طور كامل سكنهی خود را از دست دادند، زمینهای كشاورزی و باغها به عنوان اصلی ترین منبع درآمد اقتصاد كشاورزی ایران رو به نابودی گذاشتند، كتابخانهها و مراكز فرهنگی ویران شدند و بسیاری از اندیشمندان ایرانی به دست مغولان كشته شدند كه از آن جمله میتوان به شیخ نجم الدین كبری و عطار نیشابوری اشاره كرد. اما در دومین دورهی حضور مغولان كه سلسلهی ایلخانان بر ایران حاكم شد، اندیشمندان ایرانی با نزدیك شدن به حاكمان مغول، از وارد آمدن خسارتهای بیشتر به جامعهی ایرانی جلوگیری كردند. خواجه نصیرالدین طوسی، عطاملك جوینی، قطب الدین شیرازی، رشیدالدین فضل الله همدانی و بسیاری دیگر، از جمله اندیشمندانی هستند كه با دادن مشاوره به حاكمان مغول آنها را با منافع و مصالح جامعهی ایرانی هماهنگ میكردند، اما نقش این بزرگان در همین حد خلاصه نمیشود و متفكران ایرانی در عهد حاكمیت مغولان، تحولات بسیاری را در عرصهی اندیشه شكل میدهند كه در فصلهای بعدی به طور دقیقتر آنها را شرح خواهیم داد.
به طور خلاصه میتوان گفت كه در دوران حاكمیت مغول، اندیشهی فلسفی به دستاورد جدیدی نمیرسد و در حد حاشیه نویسی و شرح نظرات گذشتگان باقی میماند، اما در تدوین و آموزش علم منطق، پیشرفتهای زیادی صورت میگیرد كه آثارش تا دورهی قاجار هم دیده میشود. علم كلام دوران جدید خود را آغاز میكند و با در آمیختن باورهای شیعی و مباحث فلسفی، زمینهای شكل میگیرد كه كلام شیعی، موضوع امامت را محور اصلی خود قرار میدهد. اما چشمگیرتر از موارد گفته شده، تحول در عرصهی عرفان و ادبیات است كه سایر حوزههای فكری را تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا مكتبهای جدید عرفانی، با قوت ظاهر میشوند و در كنار آن ادبیات فارسی به اوج شكوفایی خود میرسد. در این دوره هنر نقاشی نیز با الهام از هنر چینی، آثار جدیدی را خلق میكند و نقاشی مینیاتور و هنرهای تزءینی، به دورهی جدیدی پا میگذارند.
در حوزههای علمی هم تحولات بسیاری صورت میگیرد: با تشكیل رصدخانهی مراغه، دانش نجوم به اوج خود میرسد و در كنار آن دانش ریاضیات به دستاوردهای جدیدی نائل میشود. از طرف دیگر دانش تاریخ نگاری متحول میشود و مورخان ایرانی با روشهای جدیدی به ثبت رویدادهای تاریخی میپردازند. معماری اسلامی نیز كه در عهد سلجوقیان حیات خود را آغاز كرده بود، در این دوره به تكامل خود ادامه میدهد تا سرانجام در عصر صفوی به اوج شكوفایی خود میرسد.
منبع مقاله :
هجری، محسن؛ (1386)، مغولها از حملهی مغول تا آغاز صفویه، تهران: افق، چاپ سوم.