موضوع عرفان نظری

عرفان نظری، عرفان علمی است که به عنوان ترجمان تجربه عارفانه در ساحت هستی‌شناسی شهودی جای دارد و در عرف به آن علم حقایق و مشاهده و مکاشفه گویند.
چهارشنبه، 30 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
موضوع عرفان نظری
 موضوع عرفان نظری

نویسنده: علی فضلی

 

عرفان نظری، عرفان علمی است که به عنوان ترجمان تجربه عارفانه در ساحت هستی‌شناسی شهودی جای دارد و در عرف به آن علم حقایق و مشاهده و مکاشفه گویند. (1)
این علم متعهد تفسیر وجود، نظام وجود، تجلی وجود و مراتب وجود بر پایه مکاشفه و شهود و نه بر پایه استدلال عقلی است؛ اگرچه بر اساس اصول عقلی و با اسلوب منطقی در مقام تنظیم و استخراج قرار گرفته و ساختار علمی یافته است. (2) استاد فرهیخته، سید یدالله یزدان‌پناه، در آغاز درس مصباح الانس، آن را ترجمه و تعبیر حقایق و معارف توحیدی یعنی وحدت شخصی وجود و لوازم آن دانسته که عارف آن را از راه شهود حق‌الیقینی یافته و با عقل تحلیلی به توصیف و تبیین کشانده و در دستگاه هستی‌شناسی شهودی نشان داده است. (3)
موضوع عرفان نظری حق سبحانه است. به گفته‌ی صدرالدین قونوی «موضوعه الخصیص به وجود الحق سبحانه». (4) از این رو قیصری تعریف عرفان نظری را به بررسی همین موضوع می‌کشاند و آن را به علم به خدا از حیث اسما و صفات و مظاهر او و علم به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به ذات احدیت تعریف می‌کند. (5)
گاهی در عرفان به جای وجود حق تعالی وجود من حیث هو هو را به کار می‌برند؛ (6) زیرا از دید عارف، حق مساوق وجود من حیث هو هو است و این راز تفاوت موضوع فلسفه با موضوع عرفان نظری را روشن می‌سازد؛ زیرا موضوع فلسفه موجود بما هو موجود است که اعم از واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود است، اما موضوع عرفان نظری وجود وجوبی است. اگر چه برخی تفاوت این موضوع را با موضوع فلسفه به خصوص موضوع حکمت متعالیه در اطلاق قسمی و اطلاق مقسمی وجود می‌دانند و بر این باورند که در حکمت متعالیه وجود از حیث اطلاق قسمی و در عرفان، وجود از حیث اطلاق مقسمی بحث می‌کنند، اما به نظر می‌رسد می‌توان به گونه‌ای دیگر نگریست؛ زیرا گرچه موضوع این دو علم وجود من حیث هو هو است، ولی وقتی در حکمت متعالیه می‌گوییم «وجود من حیث هو هو موجود است» قصد فلسفی ما آن است که موجودیت برای وجود موضوع به ضرورت ذاتیه ثابت است؛ امّا نفس وجود بر وجود موضوع چه بسا زیادت داشته باشد و به قید مادام موجوداً مقید باشد که در این صورت ممکن خواهد بود و این نشان از شمول وجود موضوع بر واجب و ممکن دارد. در صورتی که در موضوع عرفان نظری وقتی از «وجود من حیث هو هو موجود است» می‌گوییم، موجودیت برای وجود موضوع به ضرورت ازلیه ثابت است؛ لذا وجود موضوع نفس ذات او و عین حقیقت اوست و این به معنای انحصار وجود موضوع در واجب است. از این رو موضوع حکمت متعالیه به وجود وجوبی و وجود امکانی تقسیم می‌پذیرد، ولی موضوع عرفان نظری از این تقسیم امتناع می‌ورزد.
مسائل عرفانی نظری از یک نگاه، احکام و محمولات وجود من حیث هو هو هستند که به طور کلی در سه مسئله کلان تقسیم می‌شوند:

1. وحدت شخصی وجود:

مقصود از آن انحصار وجود حقیقی در ذات حق سبحانه است و کثرت موجود در نظام هستی تجلیات و ظهورات اسما و صفات آن وجود واحدند. این تجلیات موجودیت مجازی دارند و این موجودیت مجازی به معنای موجودیت بالعرض است که به حیث تقییدی شأنی حق سبحانه از تحقق نفس‌الامری برخوردارند.

2 . انسان کامل:

مقصود از آن، انسان با بدن عنصری است که از حیث باطنی صاحب مقام تمحض و تشکیک است. این مقام فوق دو مقام قرب فرائض و نوافل است. در حقیقت از حیث قوس صعود با نفس رحمانی متحد است و واحدیت اندراجی در تعین اول را در تجلی ذاتی برقی احدی می‌یابد و لذا به نفس رحمانی حقیقت محمدیه نیز گویند. با توجه به این مقام، انسان کامل را کون جامع یعنی جامع دو حضرت وجوب و امکان و برزخ دو حضرت حق و خلق گویند.

3. مراتب تجلی و تعیین وجود؛

زیرا نظام هستی در نخستین تقسیم به دو ساحت تقسیم می‌شود: یکی ساحت ذات و دیگری ساحت تعین و تجلی ذات.
در ساحت ذات، مهم‌ترین مسئله به عنوان محوری‌ترین احکام، اطلاق مقسمی است که به معنای عدم اعتبار قید و حد است، چه قید عموم و سریان و چه قید خصوص و جرئیت و این به خلاف اطلاق قسمی است؛ زیرا اطلاق قسمی به معنای اعتبار عدم قید است و مقصود از عدم قید نه هرگونه قید بلکه فقط قید خصوص است؛ لذا اطلاق قسمی به معنای اعتبار قید عموم و سریان است.
در ساحت تجلی ذات، باید بر تجلی اجمالی - تفصیلی نظام هستی توجه کرد. این تجلی دو مرتبه دارد: یکی مرتبه‌ی اجمالی که به آن تعین اول گویند و دیگری مرتبه‌ی تفصیلی که به آن نفس رحمانی گویند و آن موضوع اطلاق قسمی است.
تعین اول، تجلی وجود من حیث هو هوی حق سبحانه با نعت وحدت ذاتی حقیقی است که به نسبت علم ذات به ذات فقط یعنی از حیث وحدت حقیقی تعریف می‌شود و دارای دو لحاظ نفس‌الامری، یکی احدیت و دیگری واحدیت است. احدیت لحاظ به شرط لاست که به اعتبار اسقاط همه‌ی اسما و کمالات باز می‌گردد و واحدیت لحاظ به شرط شیء است که به اعتبار اثبات و شمول بر همه‌ی اسما و کمالات به نحو اندماجی برمی‌گردد. این واحدیت اندراجی در تعین اول ملاک و منشأ همه‌ی تعینات علمی و عینی نظام هستی است و از اوست که نفس رحمانی انتشا می‌یابد.
نفس رحمانی تجلی وجود من حیث هو هوی حق سبحانه با نعت سریان و انبساط است. این تجلی با آن توده‌ی کمالات و اسما دو حصه دارد به نام فیض اقدس و فیض مقدس.
فیض اقدس که منزه از کثرت وجودی است، یک فیض علمی است که در صقع ربوبی جای دارد و به گونه‌ی تعین ثانی جلوه دارد. تعین ثانی تجلی وجود من حیث هو هوی حق سبحانه از حیث رحمانیت و الوهیت است که به نسبت علم ذات به ذات از حیث تفاصیل کمالات و صفات تعریف می‌شود. این تفاصیل دو جهت دارد: یکی جهت اسمایی و متن هر یک از کمالات مفصل و دیگری جهت اعیانی به نام اعیان ثابته که حدود آن کمالات مفصل و حقایق اعیان خارجیه هستند. اینجاست که دو مسئله‌ی اصلی و محوری در عرفان نظری شکل می‌گیرد: یکی ماهیت، مراتب و اقسام اسمای الهی و دیگری ماهیت و احکام اعیان ثابته.
فیض مقدس نیز فیض وجودی است که در عالم خلقی سریان دارد و اعیان خارجیه را به صورت تعینات خلقی ظهور می‌بخشد و دارای سه مرتبه‌ی عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده است.
این بود اجمالی از دستگاه عرفان نظری.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر. ک به: محمد بن حمزه، فناری؛ مصباح الانس؛ ص 27.
2. ر. ک به: علی عابدی شاهرودی؛ مقدمه مفاتیح‌الغیب (ملاصدرا)؛ ج1، ص 26.
3. ر. ک به: سید یدالله یزدان پناه؛ مبانی و اصول عرفانی نظری؛ ص 73- 76.
4. ر. ک به: صدرالدین قونوی؛ مفتاح الغیب؛ ص 6.
5. ر. ک به: داود قیصری؛ رساله التوحید و النبوه و الولایه، رسائل؛ ص 7.
6. ر. ک به: صائن الدین ترکه‌ی اصفهانی؛ تمهید القواعد؛ ص 172.

منبع مقاله :
فضلی، علی، (1394)، فلسفه عرفان (ماهیت و مؤلفه‌ها)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.