مبانی هستی‌شناختی علم سلوک

این حوزه در سه ساحت انجام گرفته است: تبیین هستی‌شناختی رئوس علم سلوک، تبیین وجود‌شناختی علم‌النفسی و تبیین توحید‌شناختی.
چهارشنبه، 30 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مبانی هستی‌شناختی علم سلوک
مبانی هستی‌شناختی علم سلوک

نویسنده: علی فضلی

 

این حوزه در سه ساحت انجام گرفته است: تبیین هستی‌شناختی رئوس علم سلوک، تبیین وجود‌شناختی علم‌النفسی و تبیین توحید‌شناختی.

الف) تبیین هستی شناختی رئوس علم ‌سلوک

این ساحت دو تبیین فلسفی و عرفانی دارد. تبیین اول از آن شیخ‌الرئیس بوعلی سینا (م 428 ق) در الاشارات و التنبیهات و خواجه نصیر طوسی (م 672 ق) در اوصاف الاشراف است. برای نمونه خواجه در آغاز این رساله برای تعریف سلوک از قانون حرکت در فلسفه بهره‌ می‌گیرد و می‌نویسد: اگر کسی با دقت در خویشتن خویش و در کردار و فعل خویش بنگرد، در خواهد یافت که به دیگری نیاز دارد. این نیاز نشانه‌ی نقص است. چون به نقص خوشِ آما شد در فراخنای دل وی شوقی برمی‌خیزد که او را به طلب کمال برمی‌انگیزاند، در این هنگام به حرکتی نیاز دارد تا به آن کمال دست یابد که اهل طریقت به این حرکت سلوک گویند. (1)
تبیین عرفانی نیز از آن سعید‌الدین فرغانی در منتهی المدارک و محمد بن حمزه‌ی فناری در مصباح الانس و میرزا هاشم اشکوری در رساله فی مقامات السلوک و میرزا ابوالحسن قزوینی در رساله‌ی اسفار اربعه است. از باب نمونه این بزرگان برای بررسی هستی‌شناختی غایت سلوک یعنی قرب الهی، نخست آن قرب را به سه مرتبه‌ی قرب نوافل، قرب فرایض و مقام تمحض و تشکیک تقسیم کرده‌اند؛ آن‌گاه پس از تبیین دو حضرت وجودی، تعین اول و تعین ثانی، دامنه‌ی وجودی آن سه قرب را مشخص ساخته‌اند؛ آن‌گاه از بعد انسان‌شناختی، منطقه‌ی رخداد آن سه قرب را در اطوار قلبی یعنی سرّ، خفی و اخفی، روشن کرده‌اند. (2)

ب) تبیین وجودشناختی علم‌النفسی

این ساحت خود به دو قسم تقسیم می‌شود: یکی بررسی نسبت اطوار وجودی نفس با مراتب هستی در فرایند سلوک و دیگری تبیین نقش اصول معرفت نفس در سیر و سلوک.
در قسم اول، انسان به موجود طبیعی مثالی عقلی الهی تفسیر شده است. این تفسیر انسان را دارای چهار مرتبه حسی، خیالی، عقلی و الهی دانسته و هر یک از این مراتب را بر اساس قاعده‌ی تطابق کونَین (کون انسانی و کون کیهانی)، تقابل نسختین (نسخه‌ی آدم و نسخه‌ی عالم) و تناسب عالَمین (عالم صغیر و عالم کبیر) به مراتب هستی تطبیق می‌دهد و در مقام بررسی نسبت آنان برمی‌آید که این بررسی بن‌مایه‌ی تبیین درست از فرایند سلوک سالک از مرتبه‌ی حسی تا مرتبه‌ی الهی و رخدادهای حاصل هنگام عبور از مراتب هستی را نشان می‌دهد. این نشان‌داد را در آغاز در آثار عارفان نظری چون شرح فصوص‌الحکم داود قیصری، مصباح‌الانس محمدبن حمزه‌ی فناری، تمهید‌القواعد صائن‌الدین ترکه‌ی اصفهانی و نقد النصوص عبدالرحمن جامی؛ سپس با رویکرد عقلی و فلسفی در آثار حکمای متأله چون صدرای شیرازی در حکمت متعالیه، حکیم سبزواری در شرح منظومه و علامه حسن‌زاده‌ی آملی در عیون مسائل النفس می‌بینیم.
در قسم دوم، نفس از حیث نقش بنیادی در سلوک در نظام حکمت متعالی بررسی می‌گردد. در این قسم مسائل متعددی طرح می‌گردد. برای نمونه دو مثال برجسته کفایت می‌کند: یکی استکمال اشتدادی نفس در صراط سلوک که ریشه در حرکت جوهری نفس دارد و دیگری اتحاد سالک و منزل سلوکی که ریشه در اتحاد عقل و معقول دارد. بهترین آثاری که در این قسم نمود بیشتری دارند، اسفار صدرالمتألهین و اتحاد عاقل به معقول و انسان در عرف عرفان نجم‌الدین طبری آملی هستند.

ج) تبیین توحید شناختی سلوکی

در این ساحت دو نسبت، یکی نسبت منازل سلوکی با مسائل توحیدی مانند قضا و قدر و دیگری نسبت منازل سلوکی با اسمای الهی مانند اسم وکیل و اسم حکیم بررسی شده است.
بررسی نسبت منازل سلوکی با مسائل توحیدی از دیرباز جسته و گریخته و نه سامان یافته در بیان عرفای بزرگ دیده می‌شود. در میان عرفای نخستین می‌توان از حارث محاسبی (م 243 ق)، ذوالنون مصری (م 245 ق) و رُویَم بن احمد (م 303 ق) یاد کرد که منزل رضا را با قضای الهی پیوند زدند؛ (3) چنان که میان عرفای بعدی می‌توان از خواجه عبدالله‌ انصاری در منازل السائرین و خواجه نصیر طوسی در رساله‌ی آغاز و انجام یاد کرد. برای نمونه خواجه‌ی انصاری در تقریر لطائف سرائر توبه از چگونگی نسبت جنایت و معصیت با اراده و قضای الهی (4) و خواجه‌ی طوسی در نسبت منزل رضا با اراده‌ی الهی، منزل توکل با قدرت الهی و منزل تسلیم با علم الهی (5) سخن گفته‌اند.
اما نسبت منازل سلوکی با اسمای الهی بیش از نسبت پیشین در توجه بزرگان عرفان بوده و در این باره سخن‌ها گفته‌اند. در این نسبت محور بر تناسب هر یک از منازل با یکی از اسماست که سالک بر اثر تأثر قلبی از تجلی آن اسم خاص به منزل مناسب تخلق می‌یابد. برای مثال منزل توکل با اسم وکیل، منزل اخلاص با اسم احد، منزل صبر با اسم حاکم و منزل رضا با اسم حکیم تناسب دارند که سالک هنگام ورود به هر یک از این منازل در مقام توجه تام به اسم مناسب نشسته و با آن اسم زندگی می‌کند تا آهسته آهسته آن اسم بر دل تجلی کند و آن را پس از تأثیر پی در پی به منزل مناسب آراسته سازد. (6)
به نظر می‌رسد نخستین کسی که در این باره به اشارت باب سخن را گشود، ذوالنون مصری است که منزل تواضع را با اسم عظیم پیوند زد؛ (7) پس از وی ابوطالب مکی در قوت القلوب فی معامله المحبوب منازلی چون مراقبه، محاسبه و توکل را به ترتیب مناسب با اسمای رقیب، حسیب و وکیل دانست. (8) پس از ایشان، چندی از بزرگان به این نسبت پرداخته‌اند؛ همانند محیی‌الدین ابن عربی در فتوحات مکیه (9) و دو رساله‌ی عبادله و کشف المعنی عن سرّ الاسماء الحسنی؛ عبدالرزاق کاشانی در دو اثر اصطلاحات الصوفیه (10) و لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام (11) و ملامحسن فیض کاشانی در علم الیقین. (12)

پی‌نوشت‌ها:

1. ر. ک به: خواجه نصیر طوسی؛ اوصاف الاشراف؛ ص 3-5.
2. ر. ک به: محمد بن حمزه‌ی فناری؛ مصابح‌الانس؛ ص 75.
3. ر.ک به: ابوالقاسم قشیری؛ رساله‌ی قشیری؛ رساله‌ی قشیریه؛ ص 300 / ابوحفص سهروردی؛ عوارف المعارف؛ ص 292.
4. ر. ک به: عبدالرزاق کاشانی؛ شرح منازل السائرین؛ ص 46.
5. ر. ک به: خواجه نصیر طوسی؛ رساله‌ی آغاز و انجام؛ ص 63- 64.
6. ر. ک به: علی فضلی؛ علم سلوک؛ صص 319 و 322.
7. ر. ک به: ابوعبدالرحمن سلمی؛ طبقات الصوفیه؛ ص 30.
8. ر. ک به: ابوطالب مکی؛ قوت القلوب؛ ج1، صص 149، 190 و 192 و ج2، صص 4، 9، 16 و 26.
9. ر. ک به: محیی‌الدین ابن عربی؛ فتوحات مکیه؛ ج2، ص 199- 363.
10. ر. ک به: عبدالرزاق کاشانی؛ اصطلاحات الصوفیه؛ ص 86 به بعد.
11. ر. ک به: عبدالرزاق کاشانی؛ لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام؛ ص 390 به بعد.
12. ر. ک به: فیض کاشانی؛ علم الیقین؛ ج1، ص 152 به بعد.

منبع مقاله :
فضلی، علی، (1394)، فلسفه عرفان (ماهیت و مؤلفه‌ها)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.