13ربیع الثانی وفات عبدالملک بن هشام
عبدالملك در بصره متولد و سپس به مصر رفت و تا آخر عمر در آنجا اقامت نمود.[2] و در سال 213 يا 218 ه در فسطلاط مصر وفات نمود.[3] از اساتيد او ميتوان به زياد بكائي، عبدالوارث بن سعيد و ابوعبيده و از شاگردانش می¬توان به محمدبن حسن قطان، عبدالرحيم بن عبدا... بن برقي و برادرش احمد اشاره نمود.[4]
تأليفات
1- «التيجان»؛ اين كتاب در مورد انساب قبيله حمير و شاهان آنها ميباشد.
2- «شرح اخبار الغريب في السيره»؛ موضوع آن درباره حكايت و روايات نادر و شگفتآور است كه كلمات خود ابن اسحاق ميباشد.[5]
3- «القصائد الحميرية»؛[6] درباره تاريخ يمن و ملوكان آن در دوران جاهليت ميباشد.[7]
4- «السيرة النبوية»[8]: این کتاب که مهمترین تألیف ابن هشام می¬باشد، در مورد سیره و زندگانی رسول گرامی اسلام(ص) و زندگانی ایشان می¬باشد.
سیره نویسی:
نويسندگان سيره سه دسته هستند:
1- طبقه اول: این افراد جزء اولين سيرهنويس¬ها بوده¬اند. سیره نویسی با عروة(92ه) شروع شد. سپس أبان بن عثمان (105ه(، وهب بن منبه (110هـ)، شرحبيل بن سعد (123هـ)، ابن شهاب زهري (124هـ) و عبدا... بن ابيبكر بن حزم (135هـ) این کار را ادامه داد.
2- مشهورترين افراد طبقه دوم عبارتند از: موسي بن عقبه (141هـ)، معمربن راشد (150هـ) محمدبن اسحاق (152هـ)
3- طبقه سوم شامل: زياد بكائي (183هـ)، واقدي صاحب المغازي (207هـ) و ابن هشام (218 يا 213هـ)[10] ميباشد.
ابن هشام، كتاب «السيرة النبوية» را از کتاب¬های مغازي و سيره ابن اسحاق جمعآوري و آن¬را تهذيب و تلخيص، سپس شرح و توضيح داده است.[11] اگر او اثر ابن اسحاق را در قالبي نميآورد، شايد از ابن اسحاق جز نامي در فهرست¬ها باقي نميماند. عبدالملك، سيره رسول خدا (ص) را براساس روايت زيادبن عبدا... بكائي از ابن اسحاق نقل نموده است.
ابن هشام قسمت¬هايي را كه شامل؛ اشعار، اخبار مسموعات ابن اسحاق، تعدادی از روايات، مطالبي كه از پيامبر (ص) نام نبرده و اخباري كه از بکایی نقل نشده بود را از كتاب ابن اسحاق حذف کرد. او همچنین توضيحات لغوي، نحوي و صرفي، تحقيق درباره گويندگان و راويان اشعار و تكميل و تصحيح و ارائه منابع آنها، ذكر نسب اشخاص و قبايل، تصحيح و اصلاح بعضي از اخبار و برخي قصهها و حكايات را به کتاب ابن اسحاق اضافه نمود.
سیره ابن هشام به عنوان كتاب درسي حوزههاي ديني و مرجع تحقیق برای محققان بوده و جوابگوي نيازهاي علماي تاريخ و اخبار در قرون طولاني بوده است: در قرن سوم، روايات ابن اسحاق تنها از طريق ابن هشام نقل ميشد، اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم، ابن وزير مغربي، سيره ابن هشام را به سي خبر مساوي تقسيم و هر صبح چهار جزء آن را مطالعه ميكرد، در قرن ششم، ابن خير شش روايت گوناگون را از ابن هشام نقل نمود و طلاب به تحصيل آن ميپرداختند.[12]
شرحهاي مختلفي بر این اثر مهم ابن هشام نوشته شده كه عبارتند از «الروض الانف» عبدالرحمان بن عبدا... سهيلي، «كشف اللثام» علامه بدرالدين محمود بن احمد عيني و چند اثر ادبي دیگر نظیر کتاب¬های قصري، سعد ديريني، تلمساني و ابن شهيد كه آن را به صورت نظم درآوردند ميباشد.[13]
نكته مهم اين است كه سيره ابن اسحاق تنها از طريق ابن هشام به¬دست ما رسيده است. مولف سیره ابن اسحاق که از سیره¬ نویسان قدیمی شیعی است، ابوعبدالله محمدبن اسحاق بن يسار، غلام فاطمه دختر عتبه و شاگرد امام باقر و امام صادق (ع) بوده و از آنان روايت نقل نموده است.[14] او از اهالی مدينه و از قديميترين مورخين عرب و از حافظان حديث بشمار ميرود كه در سال 119هـ به اسكندريه رفت و سپس به بغداد برگشت و تا اواخر عمر، در آنجا ماندگار و در سال 151 هـ در مقبره خيزران ام رشيد بغداد به خاك سپرده شد.
ابن حبان، ابن اسحاق را از لحاظ علمي از جمله چهرههاي مدينه شمرده است. از ديگر تأليفات او علاوه بر «السيرة النبوي» ميتوان به «الخلفاء»، «المبدأ» و «المغازي» اشاره كرد. از اصل كتاب سيره ابن اسحاق دست¬نوشته¬هایي در سال 506 هـ پيدا شده است.[15]
پی نوشت:
[1]. ذهبي، محمدبن احمد، سير اعلام النبلاء، بيروت، موسسه الرساله، 1412 هـ، چاپ نهم، ج 10، ص 428.
[2]. سهيلي، عبدالرحمان بن عبدا...، الروض الأنف، قاهره، موسسه مختار و مكتبة الكيات الازهريه، ج1، مقدمه (ط).
[3]. ابن هشام، عبدالملك بن هشام، السيرة النبويه، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج1، مقدمه (ف).
[4]. سير اعلام النبلاء، همان.
[5]. يوسفي غروي، محمدهادي، موسوعه التاريخ الاسلامي، مجمع فكر اسلامي، 1417هـ، چاپ اول، ج 2، ص 494.
[6]. آذر تفصلي و مهين فضايلي جوان، فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، مشهد، آستان قدس رضوي؛ 1372، چاپ اول، ص 323.
[7]. زركلي؛ خيرالدين، الاعلام، بيروت، دارالعلم للملايين، 1989م، چاپ چهارم، ج 8، ص 166.
[8]. الروض الانف، همان.
[9]. جعفريان، رسول، سيره رسول خدا (ص) دليل، 1379، چاپ اول، ج 1، ص 36-15.
[10]. هارون، عبدالسلام، تهذيب سيرة ابن هشام، بيروت داراحياء التراث عربي، 1972م،ص 6.
[11]. خلكان، احمدبن محمد، وفيات الاعيان، قم، شريف رضي، 1364، چاپ دوم، ج 3، ص 177.
[12]. رفيع الدين اسحق بن محمد همداني، سيرت رسول ا... (ص)، با تصحيح اصغر مهدوي، تهران، بينا، 1361، چاپ دوم، ص 49.
[13]. حاجي خليفه، كشف الظنون، بيروت داراحياء التراث العربي، بيچا، بيتا، ج2، ص 1012.
[14]. طوسي، ابن جعفر بن حسن، رجال طوسي، قم، موسسه نشر اسلامي، 1415هـ، ص 277.
[15]. الاعلام، همان، ج 6، ص 28.