سخنرانی های سردار بدر- 2
(متن سخنرانی های مختلف شهید مهدی باکری در موقعیت ها ی مختلف )
برادر عاشق شهادت نوشته است كه خدایا نمی خواهم جنازه ام پیدا شود كه حتی یك وجب از این خاك را اشغال كند . تا آن اندازه این برادر اتصال پیدا كرده است . خانواده شهدا و مفقودین و اسرا و رزمندگان و امت حزب الله بدانند كه در جهت راهی كه اینان از قرآن پیدا كرده اند، زندگی توأم با جهاد در راه خدا و حیثیت ما مدیون خون شهدا است و آنانند كه به ما و جامعه ما معنا داده اند .
خانواده شهدا بدانند كه اینان دارای چه ارزش و مقامی هستند. در عملیات آنها می دانند كه شهید می شوند ولی چنان این فضیلت را درك كرده اند كه عاشقانه آماده رفتن به جبهه می شوند تا مأموریت خود را انجام دهند. چه بسا بروند شهید شوند یا اسیر شوند و این همان درك معنای این موضوع است اینان می روند ، خانواده شان بدانند كه فرزندانشان در چه حالتی و عالمی دارند و این وضعیت كنونی با اندیشه های طاغوتی قابل مقایسه نیست و قابل بیان .
آن شایعاتی كه عمداً در شهرهای ما بین افراد وجود دارد و از روی دلسوزی می گویند ای بابا چرا فرزندت را جبهه می فرستی و حالا چه وقت جبهه رفتنشان است . وقتی می روند و شهید می شوند می گویند مگر ما نگفتیم نروند به جبهه . اینان همان منافقین اند كه در قرآن هم هست . این زندگی با ارزشهای انقلابی را درك نكرده اند و نمی دانند این راه چیست و فكر می كنند كه زنده مانده اند . این دلسوزیها بیجاست و ترس از زنده ماندن خودشان است و عدم درك از اسلام و فضائل آن است . شما باید سرفراز باشید . امت اسلام باید سرفراز باشد برای این كه دنباله رو شهدای كربلا این همه شهید داده ایم . و به جا شهید دادیم . هرچقدر شركت فعال داشته باشیم و شهید بدهیم نشانه حقانیت راهمان است . نه این كه ناراحت شویم امروز 80 تا ، 100 تا ، 200 تا شهید دادیم اگر درك نمی كنیم كه كجا رفته اند پس باید به حال خودمان افسوس بخوریم شایعه پردازها به حال خود افسوس بخورند. الان چهار سال جنگ است. جنگی است در ادامه جنگ امام حسین . هنوز اینان رنگ جبهه را ندیده اند اینان به حال خود افسوس بخورند، نه به حال خانواده شهدا و رزمندگان. در حال حاضر در وادی رحمت یك شهید داشتن باعث افتخار است بر حسب اعتقادات و فضائل اسلامی اگر تادیروز كسی باغی وسیع داشت افتخار می كرد حالا اگر كسی در وادی رحمت شهید داشته باشد باعث افتخار است و كسانی كه در آنجا شهید نداده اند به حال خود افسوس بخورند ارزشهای ما این است. چگونه به خود اجازه می دهند در زیارت عاشورا بخوانند سلم لمن سالمكم …… این را بگویند و چهار سال است جنگ شده و رنگ جبهه را ندیده باشند. هنوز خانواده شان توفیق پیدا نكردند به اسلام رزمنده ، شهید ، مجروح تقدیم كنند . این دلسوزیها نه برای اسلام بلكه برای خودشان و طرز تفكر خودشان است . هنوز به فضائل اسلام پی نبردند با بینش طاغوتی به مسائل نگاه می كنند و این زندگی با فضیلت ترین زندگیهاست به خانواده رزمنده ، شهدا ، مفقودین و اسرا بدانند كه این افتخار است كه در راه خدا شهید شدند و جهاد كردند . انشاالله آگاهیم و بدانیم كه این زندگی با فضیلت ترین و ارزشمندترین زندگی است .
والسلام
فقط می خواهند جوانان خود را سر و سامان بدهند و شاهد خوردن و خوراك و آسایش دنیوی اینان باشند .بعضی برای به دست آوردن اعتبار، تا این كه بگویند فلانی این مقدار پول و ثروت و دارای چنان املاكی و خدای نكرده برخی در لباس مذهب برای خود كسب اعتبار می كنند به طور خلاصه این افراد به مادیات نظر دارند و فقط دنیا را می بینند .
در قرآن آمده : انما مثل دنیا ……
این گونه افراد مثال زندگی شان مانند آن بارانی كه از آسمان آمده تا گیاهان رشد كنند برای انسان و حیوانات و این انسانها چنان مبهوت این خرمی و رشد می شوند كه خود را فراموش می كنند كه خود را صاحب این ها می دانند و خداوند می فرماید خداوند اراده می كند و تمام این سرسبزی خشك می شود و هیچ چیز باقی نمی ماند . این گونه خداوند آیات خود را روشن بیان می كند یعنی كسانی كه دچار این دیدگاه انحرافی هستند و زندگی می كنند و تمام ظواهر دنیایی یك نوع آراستگی است در چشم آنان كه خود را صاحب این ظواهر می دانند و غافل از خداوند می شوند .
چه بسا كسانی هستند كه عاشق جوانی خودند و مغرور به جوانی و روزی پیر می شوند یا كسی كه ثروت اندوزی می كند و ثروتی جمع می كند ولی هنگام مردن غیر از كفن چیزی با خود نمی برد . این علاقه های دنیوی مانند آن زمین است و چقدر اینان كوتاه فكر هستند و چیزی را كه با چشم می بینند باور دارند خداوند می فرماید اینان را بیان می كنم برای اهل فكر كسانی كه تفكر می كنند . متأسفانه در برخی از طبقات دیده می شود كه عقیده به این نوع زندگی دارند فرهنگی است كه از طاغوت مانده و نوع زندگی است كه دیكته شده و آدمها را به سوی او می كشد ولی از دیدگاه اسلام بهترین نوع زندگی انسان همان زندگی جلب رضایت خداست و به فكر سعادت دنیوی و اخروی خود است . یك نوع زندگی پسندیده و دارای فضیلت، زندگی توأم با جهاد در راه خداست .
البته در رابطه با خود جهاد، هم من قادر نیستم و هم وقت كم است تا بحث كنیم. فقط در رابطه با فضیلت زندگی در اسلام نقش بسته است برای مومنین همان جهاد در راه خداست. زندگی پیامبر از بعد نظامی از هفتم ماه هجرت …… پشت سر هم . اما به طور خلاصه اگر در قرآن نظر كنیم و افرادی كه نظر به این دنیا دارند مثل پول ، مقام ، زمین ، اولاد و غیره از دیدگاه دنیوی . اگر ما مقام و سعادت دو عالم را بخواهیم ، بهشت دائمی را بخواهیم و نعمتهای بیكران را بخواهیم و پاداش و بزرگی از خداوند بخواهیم در این معامله خریدارمان خدا باشد و دوستی و محبت خدا را داشته باشیم و تجارتی با خدا انجام دهیم تا تمام گناهانمان پاك شود . نگاه كنید به آیات قرآن كریم .
الذین امنو و جاهدو فی سبیل الله … اجرا عظیما .
كسانی كه با جان و مال خود در راه خدا جهاد می كنند كسانی كه دنبال جاه و مقام هستند بدانند كه خدا بالاترین درجات را پیش خود دارد برای كسانی كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد می كنند و رستگاری و بشارت به رحمت الهی و جنت و نعمت الهی مژده می دهد .
یا در آیه ای كه خداوند می فرماید من خود خریدار شما هستم این چقدر ؟ اصلاً قابل قبول تصور نیست . با این درك ناقص ما . چقدر این نوع زندگی با فضیلت است كه خود خداوند خریدار اعمال آدمی است چقدر با ارزش است انسان با مال و جان خود جهاد كند .
یا می فرمایند : اگر بخواهیم چنان تجارتی كنیم كه گناهمان پاك شود و از بین برود گناهمان، شما را مژده می دهم به تجارتی كه شما را از عذاب الیم نجات دهد آن چیست ؟ یك تجارتی كه ما را از عذاب الیم نجات می دهد جهاد در راه خدا و تمامی گناهان و آلودگی این دنیا و آخرت را خداوند مژده می دهد . باز یك نمونه از این نوع زندگی از حضرت علی نقل شده است در جنگ ذات الصلوه از پیامبر می پرسند كه فضیلت جهاد در چیست ؟ در پاسخ می گویند : زمانی كه یك رزمنده قصد می كند به جبهه برود خداوند متعال نجات از آتش و ریختن گناهان او را می نویسد . اگر كسی گناهكار باشد وقتی نیت به رفتن می كند خداوند امر می كند تا گناهان او پاك شود كه انگار از مادر متولد شده است و وقتی كه آماده رفتن می شود ملائكه فخر می كنند و وقتی با خانواده اش خداحافظی می كند دیوارها گریه می كنند و مانند مار كه از پوست خود در می آید انسان هم از گناه پاك می شود .
با ارزش و با فضیلت و بهترین زندگی است كه خداوند فرموده و تقدیرنامه امام از رزمندگان … جملاتی كه امام امت در شأن و مقام این افرادی كه این گونه زندگی می كنند امامی كه تا اینقدر والاست و ما می شناسیم می فرماید كه من قاصرم از وصف اینان یعنی این كلمات و این جملات قادر نیست كه بیان كند مقام و شأن این نوع زندگی را .
از ره آوردهای انقلاب اسلامی كه در این مملكت شد و راهی را كه پیامبر اكرم و امام امت برای ما نشان داده اند زندگی همراه با جهاد است نه جهاد با نفس بلكه جهاد با كفار نه یك روز نه دو روز بلكه آمیخته با زندگیمان باشد در مقابل دیدگاهی كه هنوز در غالب بینش طاغوت می نگرند توجه به مقام و دنیا و اولاد امثال اینها تا خود را راضی و خوشحال كند در دنیا . می خواهم بگویم چیزی كه در شأن شما افراد این مملكت و رزمندگان است در این حكومت اسلامی جنگ و جهاد و جلب رضایت خدا و كسب مقام و بخشیده شدن گناهان و بهترین ساختمان و آسودگی و راحتی باشد ولی چیزی را كه خداوند به انسان بدهد نه چیزهایی كه از دنیا كسب كنیم . مسائلی كه در اجتماع ما هست یعنی كسی مهندس شود ، دكتر شود ، بازرگان شود و غیره و غیره همه از خداوند باشد آن كسی كه بیان شیوا دارد همه زمانی به انسان عطا می گردد كه جهاد در راه خدا باشد . توجه به این معنا و فضیلت كه در زندگی امام حسین است آن بزرگواری كه این معنا را درك كرد وانسان با زبان و عقل عاجزند از درك آن و كاری كه امام انجام داد با آن نیروی كم و آگاهی كامل به شهادت و فرزندان خود كه می دانست شهید می شوند ولی این راه را رفت و فقط ناشی از درك معنا و فضیلت همان آیات قرآن كریم است . دانسته كه آن زندگی كه در این دنیا باید می كرد زندگی كه شایسته یك مسلمان است ، زندگی كه همراه ذلت نباشد ارزشهایی كه در دنیا هست به آنها برسد اما آنهایی را كه خدا به او می دهد و این یكی از ره آوردهای انقلاب برای ما بود و در آخر این نوع زندگی كه برای این افراد در نظر گرفته شده شهادت است شهادتی كه امام فرمود ما قاصریم از بیان عظمت اینان . ما با این درك و تفكر ناقصمان نمی توانیم به این آیات الهی پی ببریم و چه معنایی دارد .
یا می فرماید آنان كه در راه خدا كشته یا شهید می شوند، كشته شدند و تمام شد؟ و چیزهای زیادی را با چشم نمی بینیم، بلكه زنده هستند و ما نمی توانیم آنها را ببینیم و به حقیقت نمی توانیم پی ببریم و آیات بیشماری از شهادت آمده است .
« زیارت عاشورا »
السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك علیك منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتكم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
درود و سلام به پیشگاه امام ولی عصر و امام امت و سلام و درود به روان پاك شهدا و خانواده های شهدا و اسرا و سلام و درود بر امت حزب الله ایران بخصوص آذربایجان شرقی و تبریز .
البته هم وقت كم است و هم در حضور علمای بزرگوار و حاضرین نمی توانم آنچه را می خواهم بیان كنم . با سلام به حاضرین عزیز چند مورد را برای شما سریع توضیح می دهم . به نمایندگی رزمندگان از این ملت كه زحمت كشیده اند چه مالی و چه جانی تشكر می كنم . قطعاً اجر بزرگ نزد خداوند است بنده چند كلمه ای راجع به نحوه زندگی در مكتب اسلام و نحوه زندگی در مكتب طاغوت و چند مورد در رابطه با آینده جنگ و آخرین قسمت راجع به آفات پیروزی نهایی .
خلاصه ای از نحوه زندگی طاغوت مبنی بر ارزش های طاغوتی است البته با پیروزی انقلاب اسلامی رفته رفته این فرهنگ نابود شد متأسفانه كمی هست . در این دیدگاه افرادی كه دارای زندگی طاغوتی هستند دارای این عقیده هستند كه تمام تلاش خود را برای این دنیا و به دست آوردن ریاست و مقام ، عده ای هم تفریح و خوشگذرانی ، عده ای هم تمام فكرشان اولادهایشان است عده ای شاهد این عیش و نوش و عده ای هم دنبال اعتبار برای خود و خدای نكرده عده ای در لباس مذهب برای خود اعتبار و حیثیت می خواهد هر كدام از اینها دارای خوشی این دنیا است خداوند راجع به اینها می فرماید كه این افراد مَثَل بارانی است كه از آسمان آمده تا گیاهان سبز شوند برای انسانها و حیوانات، ولی این ها مبهوت این آراستگی و خرمی گیاهان می شوند و خود را فراموش می كنند . خدا امر می كند و گیاهان خشك و نابود می شوند و هیچ اثری دیده نمی شود . آیات خدا روشن و واضح برای اهل خرد فرستاده شده است و كسانی كه دیدگاه و بینش طاغوت را دارند مانند این مثال به آراستگی و خرمی این دنیا مبهوت شده اند و خود را فراموش كرده اند یعنی صاحب زمین و اولاد ……… اینها هستند و صاحب اصلی را فراموش می كنند كسی كه مغرور به جوانی خود است روزی كه پیروزی بر او مسلط شود . یا كسی زر و پول جمع می كند و تنها یك كفن با خود می برد . چقدر اینان كوتاه فكر هستند و ظواهر این دنیا را می بینند . خدا می فرماید این آیات را برای اهل فكر فرستاده ام. متأسفانه هنوز در جامعه ما در بعضی دیده می شود و بعضی هارا هم به سوی این بینش ترغیب می كنند و در مورد نحوه زندگی اسلام كه بهترین نوع زندگی فقط جلب رضایت الهی و سعادت دنیوی و اخروی رادر رضایت الله می بینند . بهترین این زندگانی جهاد در راه خداست كه یكی از بهترین زندگیها كه برای انسان نشان داده شد . مثلاً زندگی پیامبر اكرم كه همراه با جهاد در راه خداست در بعد نظامی . از ماه هفتم هجرت یعنی هفت ماه از هجرت می گذشت تا سال دهم هجرت بالغ بر 113 ماه است و جمعاً هفتاد و چهار عملیات جنگی بود كه در 27 تا خود پیامبر شركت داشت و 47 تا جنگ بر عهده فرماندهان و سپاهیان اسلام انجام می گرفت . جنگهای زمان پیامبر اكرم به خاطر كمبود وسایل و طولانی بودن جنگ با آن همه مشكلات . حتماً مطلع هستید از تاریخ اسلام مثلاً یك خرما را چند نفر در دهان می گذاشتند و می چرخاندند یا از نظر وسایل مثل اسب و شتر كه برای حركت سپاه لازم بود چقدر در مضیقه بودند . در هر جنگ امكان طولانی شدن آن بود. حدود یك ماه طول می كشید. عملیات هم پشت سرهم بود . مثلاً جنگ فتح مكه تمام شد به جنگ حنین رفتند بدون برگشت به مدینه . نگاه كنید به زندگی پیامبر كه سراسر جهاد در راه خدا بود با آن همه فشردگی. اگر حساب كنیم می بینیم در هر یك ماه ونیم یك عملیات با آن همه مشكلات بود و اما به طور خلاصه در قرآن توجه كنیم . به غیر از كسانی كه خوشی دنیا و مال این دنیا را می خواهند . بقیه خواهان زندگی سعادتمند هستند و رضایت الله و بهشت برین را خواهانیم و نعمتهای فراوان و با خدا معامله كنیم و دوستی و محبت خدا را جلب نماییم و تمام گناهان پاك شود . نگاه كنیم در آیات قرآن ………
كسانی كه در راه خدا جهاد می كنند با مال و جان خود اعظم درجات برای كسانی كه خواهان درجات بزرگ هستند در پیش خدا محفوظ است البته كسانی رستگار می شوند كه در راه خدا جهاد كنند .
………
خداوند می فرماید كه من خود معامله گر با شما هستم . این سخن چقدر قابل دركیست برای ما . كه خداوند خریدار این عمل انسان است .
اگر ما بخواهیم چنان معامله ای كنیم كه تمامی گناهانمان پاك شود آن چیست ؟ جهاد در راه خدا . تجارتی كه ما را از عذاب جهنم می رهاند یا بخشیده شدن گناهان و وارد شدن به بهشت و سعادت اخروی و یك نمونه دیگر از این نوع زندگی حدیثی ازامام علی (ع) در جنگ … از پیامبر اكرم می پرسد . فضیلت جهاد چیست ؟ پیامبر اكرم در پاسخ می فرماید ؟ هر رزمنده ای كه می خواهد به جبهه برود خدای متعال نجات از گناه و ریخته شدن گناهان او یعنی وقتی قصد رفتن به جبهه را می كند خداوند قلم عفو به گناهان او می كشد و مانند كسی می شود كه از مادر متولد شده و وقتی آماده رفتن می شود ملائكه به او فخر می كنند چرا كه چنین انسان والایی خلق شده و جهاد می نماید و وقتی با اعضای خانواده خداحافظی می كند اجزای خانه به حال او گریه می كنند واو از گناه پاك می شود مانند مار كه از پوست خود جدا می شود . او هم از گناه پاك می شود و بعد ثوابهای بزرگی كه خدا در حق او می دهد .
و این حرفها برای این بود كه بهترین زندگیها همان زندگی همراه با جهاد در راه خداست . امام امت یك تقدیر نامه ای برای رزمندگان داشتند كه این گونه شروع می شود .
«بسم الله الرّحمن الرّحیم ان الجهاد باب من ابواب الجنه .»
این فضیلت بزرگ در بین فضائل بیشماری كه برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده كه بیشتر جلب توجه می كند .این واژه ها با همان معنای عرفی خود نه اسرار الهی بلكه دست ما هم از آنان كوتاه است . بی شك گفتار و نوشتار بشر عادی از بیان آن عاجز است . این مدال الهی بر بازوان مجاهدین مانند خورشید هست كه در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملكوتی می درخشد مگر این همان جلوه خلعتی نیست كه ابراهیم خلیل الرّحمان او را مفتخر كرد، بارقه از مقام حبیب اللهی نیست كه درتارك افضل موجودات می درخشد، مگر نازله مقام ولی اللهی نیست كه از امیرالمومنین تا خاتم الانبیا كه به آن اولیاءالله مشرف شده اند . كه اگر هست كه هست با چه بیانی می توان بیان كرد و با چه چشم بشری می توان آن را دید. بهتر آن كه من قاصر با تقدیم السلام علیكم یا خاصه اولیا دم فرو بندم . »
این جملات امام امت در مقام كسانی كه چنین بینشی دارد ، فضیلت و بیان قابل درك بشری نیست. امامی كه در آن مقام والا است می گوید من قاصرم از بیان این فضیلت بهتر است چیزی نگویم پس نمی توان با این كلمات ارزش این بینش را تعریف كرد .یکی از ره آوردهای انقلاب آن گونه كه باید زندگی كنیم كه دارای فضیلت و معنادار و خداپسند و امام برای ما توصیف كرده اند آن زندگی است كه زندگی توأم با جهاد در راه خدا باشد . كسانی كه در غالب بینش طاغوت فكر می كنند و زندگی می كنند در فكر مقام ، پول ، اولاد ، زمین ،ریاست هستند و اینان در این دنیا خوشحال و خوشنود هستند می خواهم بگویم با این انقلاب نحوه زندگی در شأن یك مسلمان انقلابی است باید این گونه باشد و جهاد كردن و جلب رضایت الله و مقام و ریاست و بهترین مكانها باشد البته اینها را خدا داده باشد . نه این كه از این دنیا به دست آورد . در فطرت انسان مقام ومنزلت است ولی باید دید از كدامیک از این راههاست و بهترین درجات را از خداوند بگیریم . بهترین زندگی را كسانی می كنند كه زندگی شان جهاد در راه خدا باشد . توجه به این معنا و فضیلت را امام حسین درك كرده بودند پس می بینیم در زندگی امام حسین با آن تعداد كم و می دانستند عاقبت چیست انجام تكلیف كردند و این از عقل و زبان ما دركش وجود ندارد . آگاهی كامل شهادت،تكلیف انجام شد و این ناشی از دانستن آیات الهی و نقش جهاد كه یك فضیلت الهی است .
زندگی كه خداوند متعال فرموده اند این چنین زندگانی است . زندگی كه ذلت نباشد و زندگی كه در آن توجه به ارزشها باشد ولی آنچه كه خداوند داده است این یكی از ره آوردهای انقلاب اسلامی است كه برای ما آمده است و در آخر این زندگی كه بزرگترین سعادت نصیبشان می شود شهادت است .
شهادتی كه امام فرموده ما قاصر هستیم از معنا و فضیلت آن و آیات متعددی هم در قرآن كریم آمده است كه ما با این درك محدود نمی توانیم آن را بیابیم .
این نیروهایی كه در راه خدا شهیدشده اند فكر نكنید كه مرده اند و رفته اند بلكه زنده هستند و زنده ابدی و ما نمی توانیم درك كنیم و فكر می كنیم مرده اند و تمام شد . در ادامه این بحثمان كه زندگی یك فرد در نظام طاغوت و زندگی یك فرد در نظام اسلام را گفته باشیم كه خیلی در هم برهم صحبت كردم و برادران خسته شده اند .
چند جمله راجع به خانواده شهدا ، مفقودین ، اسرا ، رزمندگان اسلام صحبت كنم . این ارزشها را كه من خیلی مختصر صحبت كردم و خداوند چگونه ارزش برای اینان قائلند . در ادامه حدیثی كه گفتم خداوند متعال می فرماید كه من خود مسئول بازماندگان شهدا هستم و هر كه آنها را خشنود كند مرا خشنود ساخته و هركه آنها را ناراحت كند مرا ناراحت كرده . در هیچ كجا خداوند از زبان پیامبر این گونه راجع به خانواده نفرموده است. این آیات در شأن كسانی است كه آن گونه زندگی كرده اند كه در زندگی شان جهاد نقش بسیار مهمی دارد. تا جایی كه اولاً یا صاحب خانواده شهید شده و مفقودند یا اسیر . ببینید چقدر ارزشمندند كه خداوند خود را صاحب این خانواده ها می داند و خشنودی یا خشم این خانواده ها را خشنودی و خشم خود می داند . امام امت می فرماید كه این خانواده ها چشم و چراغ این ملت هستند . این فرزندانی كه بزرگ كرده اید با فضیلت ترین راه را انجام كرده اند كه ارزش این فضیلت را خداوند و پیامبر و ائمه اطهار گفته اند . بدانید كه فرزندان شما چه شهید شده باشند و چه زنده باشند راهیان واقعی امام حسین اینانند . برای این كه نحوه زندگی اینان با نحوه زندگی امام حسین یكی است و اینان سربازان واقعی امام امت هستند و سربازان واقعی امام زمان هستند و این ملت و خانواده هایشان باید افتخار كنند و باید سربلند باشند این راه راه درست است كه رفته اند و هیچ گاه نباید اندوهگین باشند . شایعاتی كه بدخواهان انقلاب بر سر زبانها انداخته اند، به هیچ وجه احساس زیان... و یا این كه تصور كنند كه صاحب خانواده شهید شد، چه كنیم نباید باشد خداوند خود می فرماید كه من مسئول زندگی این خانواده ها هستم .
اگر به وصیت شهدا نگاه كنیم همه حاكی از این نوع یقین و اعتقادی است كه زندگی می كنند شهدایی كه در وصیت خود می نویسند من یقین دارم در این عملیات شهید می شوم یا شهید كه در وصیت خود می نویسد خدایا آرزوی من این است كه تكه تكه شوم و از جنازه ام اثر نماند چرا كه در روز قیامت محشور می شوم سرافكنده نباشم .
یا برادری كه می گوید خدایا جنازه من پیدا نشود تا جنازه ام جایی را اشغال نكند. تا چه اندازه اینان اتصال به الله پیدا كرده اند . خانواده شهدا ، مفقودین ، اسرا و همه امت حزب الله و رزمندگان بدانند در جهت زندگی پر فضیلت جهاد در راه خدا و با معنا زندگی چیست؟ آنها این راه را پیدا كرده اند و ما حیثیت و شرف خود را مدیون خون شهدا هستیم . آنها بودند كه معنا داده اند به جامعه و وجود ما . خانواده شهدا و ملت ایران بدانند كه ارزش شهدا تا چه اندازه است . و حتی در عملیات آنان می دانستند كه به قلب دشمن می روند كه چه بسا شهید می شوند ولی تا آن حد این فضیلت را درك كرده اند كه عاشقانه این مأموریتها را قبول می كردند كه به قلب دشمن بروند چه بسا شهید شوند ، اسیر شوند با درك و آگاهی به این فضیلت .
این خانواده ها بدانند كه فرزندانشان چه حالت و عالمی هستند و این اندیشه كنونی با هیچ ارزش طاغوتی قابل مقایسه نیست و شایعات و مسائلی كه در شهرها پراكنده است و دلسوزیهای بی جا كه می گویند ای بابا چرا فرزندانتان را به جبهه می فرستید این مسائل در اوایل اسلام نیز بود بعد از این كه می روند و شهید می شوند می گویند ما گفتیم نروند به جبهه شهید می شوند این گونه افراد در اوایل اسلام نیز بودند و ارزش واقعی این فضیلت را نمی دانند هنوز نمی دانند این راه چیست ؟ فكر می كنند زنده بودن و این دلسوزیها به جاست و اینها از ترس جان خودشان است كه می گویند عدم درك مسائل اسلام و فضایل اسلامی است .
همه شما و امت اسلام باید سرفراز باشند برای این كه در دنباله راه شهدای كربلا این همه شهید داده ایم.با شركت فعال خود در جنگ هرچه شهید بدهیم نشانه حقانیت راهمان و عظمت راهمان است.ناراحت نباشیم كه امروز 80 و 100 یا 200 نفر رفتند چون درك نمی كنیم كه كجا رفتند . باید به حال خودمان افسوس بخوریم ، شایعه پراكن ها به حال خود افسوس بخورند . چهار سال است كه جنگ است . جنگی كه در ادامه راه امام حسین است . افراد شایعه پراكن به حال خود افسوس بخورند نه به حال خانواده شهدا . در حال حاضر در وادی رحمت یك شهید داشتن باعث افتخار بر حسب اعتقادات و فضائل اسلامی است . اگر تا دیروز هر كسی دارای باغ وسیعی بود افتخار می كرد حالا هر كسی در وادی رحمت شهید داشته باشد درآن خاك مقدس و باعث افتخار است و كسی كه در این وادی شهیدی ندارد به حال خود افسوس بخورد . ارزشهای جامعه ما اینهاست چگونه به خود اجازه می دهند در زیارت عاشورا بخوانند سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولی لمن والاكم و عدوٌ لمن عاداكم این را بگویند و چهار سال است كه رنگ جبهه را ندیده باشند هنوز خانواده شان توفیق پیدا نكرده اند به اسلام رزمنده تحویل دهند یا شهید تقدیم كنندیا مجروح تقدیم كنند این دلسوزیها نه برای اسلام بلكه برای خودشان و طرز تفكر خودشان است هنوز به فضائل اسلام پی نبردند با بینش طاغوتی به مسائل نگاه می كنند پس بهترین زندگی برای ما و خانواده های ما همان جهاد در راه خداست . خانواده شهدا ، مفقودین و اسرا بدانند كه این افتخار است در راه خدا شهید دادن و جهاد كردن .
و ما باید بدانیم كه كدام زندگی با فضیلت تر و ارزشمندتر است و آن را انتخاب كنیم .
والسلام
با این همه امكانات كه آنها داشتند، نمی توانستند درمقابل نیروهای انسانی که از اول شب راه می افتادند تا هشت الی ده ساعت مداوم كوهها را بالا می رفتند و نفس نفس زنان كه به بالا می رسند و به دژهای محكم آنها حمله ور می شدندپس از نیم ساعت این پایگاهها سقوط می كرد به دست نیروهای اسلام . تكبیر .
از این كه در این عملیات كسانی مثل من باور نداشتند جوانان شما هر عملیاتی كه انجام می دادند واینقدر كه من توضیح می دهم سختی فراوانی داشت، البته چیزی از سختی این عملیات نگفتم . جوانان شما چند بار عملیات انجام می دادند، یعنی عملیات انجام می دادند، بعد پایین می آمدند یكی دو شب استراحت می كردند و دوباره عملیات سخت تر از عملیات قبلی را انجام می دادند، یك مسابقه بود . من خودم كه یك سربازم این جور رزمنده تا به حال ندیده بودم. مگر می شود انسان با پای پیاده این همه راه را طی كند . مربیان كوه نوردی برای آموزش بسیجیان آورده بودند و ما داشتیم صخره نوردی می كردیم و می گفتند این گونه باید بالا بروید. من دیدم این رزمندگان با انگشتانشان بالا می روند و من متعجب بودم چون تا به حال این گونه رزمنده ندیده بودم .
این جوانان ایستادگی كردند و گفتند این عملیات را تا به پایان نرسانیم از پا نمی نشینیم و اینان جنگ كردند و دوباره جنگ كردند و دوباره جنگ كردند . این جوانان سه عملیات انجام دادند كار این جوانان بی سابقه بود و این خارج از توانایی انسان است بعد در مرحله سوم جنگ نیروهای عراقی كه تار و مار شده بودند فرار كردند. به نیروهای عراقی در مرحله دوم حمله شد . افراد تیپ هایشان یا اسیر یا كشته شدند و عراقیها می دیدند در ساعات اولیه جنگ قرارگاهشان به هم می ریخته به دلیل این كه رزمندگان ما دلی مالامال از محبت الله را دارند . واقعاً دنیا در تعجب بود كه در این حمله ها اول فرمانده ها بعد سربازان عراقی اسیر می شدند.
تیپ 605 گارد ریاست جمهوری كه چشم و چراغ صدام بود، كه خیلی به این تیپ امیدوار بود به آنها ، برای این كه روحیه بدهد به آنها این تیپ تار و مار شد و این تیپ تربیت شده بود در مرحله اول كه این تیپ به هم ریخته شد در مرحله دوم لشگر هر كه تازه نفس بود فرستاد تا جلوی رزمندگان اسلام را بگیرد آن هم كه صدماتی دید كه بعد از آن یك تیپ كماندو بعثی كه جان فدایی صدام بودند وارد صحنه شدند و نمی دانم كه نظر الهی بود یا چه، در منطقه ما تیپ عاشورا وارد شدند و سربازان و رزمندگان شما در عرض دو روز چنان تار و مارشان كردند كه نه فرماندهی ماند و نه گردانی ماند و آنها را كشتند و تعداد معدودی هم كه ماندند آنها را صدام با شرمندگی اعلام كرد اینها را اعدام می كنم .
وسایل و غنائم كه از این عملیات به دست آمد واقعاً زیاد بود البته برای اطلاع می گویم كه این تیپ كامل بود چون بعثی بودند و دارای وسایل فراوان كه از این جنگ نفربرهای موشك انداز تانك ، موشك انداز و انواع خودروها توپ صدمیلی متری ضد تانك و تفنگهای 106 میلی متری خمپاره اندازها وانواع مختلف سلاح و مهمات به اندازه كافی و بچه های ما از دویدن خسته شدند ولی در عملیات …… و سلاحهای آتش زا كه برای اولین بار میدیدم كه لطف الهی بود كه اینان نتوانستند از این سلاحها استفاده كنند . سلاح هایی درست كرده اند كه از سی كیلومتری در بین رزمندگان ما فرود می آمد. الحمدالله این سلاح ها سالم به دست رزمندگان ما افتاده است و ما هیچ گونه از آنها استفاده نمی كنیم. وسایل مدرن راه سازی ، دستگاههای مخابراتی كه بسته بندی بود و می خواستند از آنها استفاده كنند كه این دستگاهها همین طور آكبند به دست رزمندگان افتاد . مواد غذایی كه رزمندگان استفاده می كنند. موشكهای صنعتی و اینها چیزهایی بودند كه جوانان شما از این جنگ به غنیمت گرفته اند و اگر هم شهید داده ایم بدانند هر شهید چند عراقی را كشته است و بعد خود شهید شده است، این را بدانید كه چندین نفر را كشته اند بعد خود شهید شده اند.
این را بدانید كه شهادت موهبتی است از طرف خدا. اگر قرار بود با این آتش و تیر و تعداد زیاد دشمن و ریخته شدن آتش دشمن بر سر رزمندگان ما، خدا نمی خواست، یك نفر از رزمندگان ما زنده نمی ماند، بیایید صحنه های عملیاتی را ببینید . وقتی قرار است از طرف خدا كسی زنده بماند و بیشتر تلاش كند هیچ اراده ای نمی تواند آن را تغییر دهد و وقتی قرار است كسی شهید شود هیچ اراده ای نمی تواند آن را تغییر دهد. خیلی از برادران شهید شدند و من نمی دانم كیستند . در یكی از عملیات یكی از برادران تعریف می كند كه در موقع شدت عملیات مأموریتی به ایشان داده شد كه زیر آتش دشمن به یك خاكریز می رفت ساعت دو بود مجروح می شود و خون از بدنش سرازیر می شود. یكی از همرزمانش به او می گوید: به عقب برو زخمی شدی من كار شما را انجام می دهم. در پاسخ می گوید : مأموریتی كه به من داده اند تا جایی كه می توانم باید بایستم و انجام وظیفه كنم. دوستش میگوید: الان به شما ضعف می آید. باز در پاسخ می گوید: نه. كه بعد از یك ساعت با تركش دوم شهید می شود. شما چه متوجه می شوید. شهامت و شجاعت. اینان برای من و شما كار نمی كنند ؟ آیا شما می توانید انگشت خود را روی آتش بگیرید تا به استخوان برسد ؟ جوانان ما این مراحل را گذرانده اند. همان جوان در انبوه آتش آماده انجام وظیفه است. وقتی اینجا می آیند مسلمان می شوند. می گویند مأموریتی كه به من دادند ،دستوری كه به من دادند، باید انجام شود و كسی كه من را محفوظ نگه می دارد خدا است.از اینجا می فهمیدیم كه شجاعت و شهامت و مقاومت یعنی چه و یا برادر برزگر كه یك دست داشت و دستش قبلاً قطع شده بود.ببینید كه چه جوانانی تربیت شده بنده به فرمانده تیپ این برادر گفتم: این شخص با یك دست كه نمی تواند جنگ كند .گفت شما بیا ببین كه او با یك دست چگونه جنگ می كند او قبول نكرد كه عقب برگردد. گفت: مگر حضرت ابوالفضل با یك دست جنگ نكرد. چه شهامتها و چه شجاعتها در جنگ از خود نشان می دادند. به این انسانها باید چه اسمی گذاشت. آیا نباید به اینها افتخار كرد . برادر اسد قربانی كه معلول بود و به سختی راه می رفت چنان در انجام وظیفه خود كوشا بود كه انگار معلولیتی نداشت و سخت ترین مأموریت را انجام می داد. فرمانده گروه ویژه شهادت بود پس ما باید از رشادت یاران حسین بگوییم ما باید راهیان امام را بگوییم از شهامت و شجاعت و مقاومت .
بچه ها می دانستند كه برای این عملیات بروند شهید می شوند. ولی انجام وظیفه برایشان مهم تر بود و همچنین برای اسلام … برادر اللهیاری فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) كه قبلاً یك دست خود را از دست داده بود و یك شیری بود كه وقتی موقعش می شد خوب می جنگید اگرچه شهید داده بود و خود شهید شد از صد متری دشمن را می زد و مقاومت می كرد او كه دوازده ساعت مقابل دشمن مقاومت كرد و مرتب می گفت حال من خوب است و نیروهایم خوب می جنگند و خیالتان راحت باشد و كار خود را انجام دهید . آفت دشمن از هر طرف او را احاطه كرده بود. ولی او از سنگرهای پایین مهمات برای رزمندگانش می آورد. مانند امام حسین، جانم حسین ،در سنگرش شهید ها را جمع كرده بود ، مجروحان را جمع كرده بود و خارج كردن نیروها امكان نداشت، زخم زخمیها را بسته بود و هنوز داشت می جنگید و مقاومت می كرد . من نمی دانم آیا انسان این جور ، نمی دانم این همه پایمردی ؟ برادرش شهید شده،من قادر به بیان این خصوصیات نیستم . نصف شب شد و بی سیم او قطع شد، برایش نگران شدم . گفتم حتماً برایش اتفاقی افتاده . یك روز ماشینی می آمد گفتند جنازه اش پیدا شده ،گفتم كو، گفتند پشت ماشین ، پتو را كنار زدم ،گفتم این نیست، گفتند داخل جعبه را نگاه كن ،گفتم یا ابا عبدالله یا حسین، نگاه كن چگونه آماده شد كه با سر برای تو جانفشانی كند. وقتی كه تازه ازدواج كرده بود و تمام زندگانی خود را وقف جبهه كرده بود و وقتی برای مأموریت از این شهر به آن شهر می رفت، یك اتاق اجاره می كرد ،برای خانم خود و خودش به جبهه می رفت، هرچه داشت را وقف جنگ كرده بود .اینانند كه شما تربیت شان كرده اید و تقدیم اسلام كردید. به اینها افتخار كنید. شایعه سازان این صحنه ها را نمی پسندند و ما به این شایعات وابسته نیستیم ما متكی به شهدا هستیم و خواسته خدا بود كه آنها شهید شوند . اینها افتخاراتی برای اسلام آفریدند. چه انسانهایی بودند.خون حسین بن علی چه ها درست كرده. من نمی دانم چقدر بگم . برادران و این برادران جهاد می دانستند كه شهید می شوند و رفتن به جبهه خیلی سخته، من نمی دانم وقتی به آنها مسلم می شود كه شهید می شوند، آن وقت آنها چنان خونسرد و آرام و آرامش قلب دارند كه بدون توجه به این كه دشمن تانك دارد رفته و ایستاده روی خاكریز كه اینجا تركش دارد ، تیر دارد … اینان از چیزی نمی ترسند.امت اسلام افتخار كنند به این رزمندگان . افتخار كنید كه چنین جوانانی تربیت كرده اید و خانواده شهدا خیلی سرفراز هستند. هر كدام تك تك صحبتی دارد . آن بچه هایی كه در شب عملیات درتاریكی به دستشان حنا می گذاشتند. به سرشان سربند یا حسین مظلوم یا مهدی ادركنی می بستند. غسل شهادت می كردند. با یكدیگر روبوسی می كردند. از هم حلالیت می خواستند ، دعا می خواندند كه می خواستند به عملیات بروند. اینها قابل توصیف نیست. مگر می توان در كتابها جا داد؟ مگر اینان افتخار امام حسین نیستند؟ مگر هرچه داریم ازامام حسین نیست؟ باور كنید اینان اسلام را زنده نگه داشتند. همان ساعتها و همان دقایق ، همان ثانیه ها همه تكرار می كنند این صحنه ها را در هر یك از عملیات . كسانی كه كوردل بودند عینك بددلی را به چشمان زدند و نمی توانند این بچه ها را درك كنند چون عشق به امام حسین ندارند نمی دانند جنگ چیست ، جبهه چیست ، صحنه عاشورا چیست، اینان چه می دانند معرفت چیست، عرفان چیست، مگر می توانند درك كنند، شاید فكر میكنند این موضوع ها یك داستان است .
ما وقتی این تابوتها را بر روی دست می گیریم افتخار می كنیم . امیدوارم كه پیام رزمنده ها را خوب بیان كنیم . ملت ایران ، و برای فتح دو و در رابطه با فتح دو،گذشتن از حزب بعث و رسیدن به كربلای حسینی و پیام رزمندگان كه اعلام كردند و من از زبان آنها می گویم كه شهادت را بزرگترین سعادت از طرف خدا می دانند كه مخصوص افراد بخصوص است و هیچ گونه ترسی و خوفی از شهادت نداریم وعشق به شهادت باعث شتاب به سوی دشمن است و مسئله اصلی دانستن جنگ،كه باید در تمام زندگی ما اثر داشته باشد و درگیر نشدن با مشكلات زندگانی ، اختلافات و مسائل سیاسی و امثال اینها كمبودها و نارسایی ها كه اینها طبیعی است.در تمام جوامع كم و زیاد است و مسائل دنیا است . اینها مسئله اصلی نیست. بلكه مسئله اصلی حفظ اسلام است كه متبلور در این جنگ شده. به هر حال مسئله اصلی جنگ است و اولویت قرار دادن جنگ به هر كاری كه داریم اصل مطلب است و مسائل دنیوی و مشكلات این دنیا در درجه آخر . از خداوند طول عمر برای رهبر و درجات متعالی برای تمامی شهدا و عزت برای خانواده شهدا و ملت مسلمان ایران بخصوص ملت مسلمان و همیشه در صحنه تبریز و شفای عاجل برای مجروحین جنگ و آزادی اسرا و پیروزی جنگ و نصرت برای رزمندگان انشاالله این مجالس مورد لطف الهی قرار گیرد . صلوات
…… فجایع این رژیم كه به وجود آوردند. به هر حال تا زمانی كه رزمندگان اسلام در خاك دشمن نفوذ كنند، كه بلاد اسلام از نفوذ توپخانه در امان باشند. تكلیف شده است كه جهاد كنند و به هر حال ما سعی خودمان را می كنیم و در حال جنگیم . چند روز قبل امام عزیز فرموده اند و همچنین ما مقلد امام و پیرو دستورات امام هستیم كه تا صدام در این حكومت است هیچ گونه سازشی با رژیم بعثی وجود ندارد و اما امام بزرگوار با این حرف مسائل و خصومت شخصی را بیان نكردند، بلكه روی حرف صدام و رژیم بعثی هیچ اعتباری نیست. چطور كه با تمام قوا و پشتیبانی ابرقدرتها حمله كرد و مسائل را می خواست با جنگ حل كند و در ضمن چه ضمانتی به این كه دوباره صدام نیرو جمع نكند و ادوات جنگی را كامل نكند و این كه اطلاعات نظامی منطقه را جمع نكند و دوباره به ایران حمله نكند نیست . ملت مسلمان ایران نه به خاطر خاك و نه به خاطر دریای عمان و خلیج فارس بلكه فقط به خاطر اسلام جنگ می كنند و تمام ابرقدرتها جمع شدند و یكی شدند تا این اسلامی كه می خواهد ابرقدرتها را ریشه كن كند را از بین ببرند .جمهوری اسلامی كه اولین ندای اسلام بعد از چهارده قرن است می خواهند صدایش را در گلو خفه كنند و می دانید كه خداوند پشتیبان این حكومت و اسلام است و قادر نیستند هیچ صدمه ای به آن بزنند . هیچ اعتباری نیست كه اگر كفر دوباره قدرت بگیرد و علیه اسلام قیام كند فرصت پیدا كنند تا تجربه های وحشتناك تر و فجیع تر از تجربه های قدیم ایجاد نمایند . امت اسلام به پیروی از امام امت اهداف جنگ را تعیین كنیم. انشاالله با آمادگی كه پیدا كرده ایم، به تجهیز و متشكل كردن ملت مسلمان ایران كنیم که برای هدف عالی است وگرنه فرمودند قدس از كربلا می گذرد یعنی ما مجبوریم كه برای اجرای هدف اسلامی اول عراق را سرجایش بنشانیم و درمرحله دوم آزادی كربلا كه در قلب تمام مسلمین جهان و ایران جا دارد تثبیت كنیم این یك واقعیت است كه ما نمی توانیم ساكت باشیم و زندگی خودمان را بكنیم در زمانی كه امام حسین در اسارت این بعثی ها قرار دارد و این یك حقیقت است كه شیعیان این مملكت دستشان به امام حسین نمی رسد . الان امام حسین (ع) در محاصره یزید یان است و برای ما یك تكلیف است حفظ مرقد امام حسین كه تبلور قیام امام حسین و خاك امام حسین است . یقیناً هر مسلمان ایرانی به وسیله رزمندگان می خواهند كه دست یزیدیان از حرم پاك امام حسین كوتاه شود . امام عزیز و بزرگوار در اوایل جنگ فرمودند این جنگ یك نعمت بزرگی است. شاید بدانیم این همه آوارگی و صدمه ،خسارت دیدن ملت بزرگ و عزیز ایران بدانند كه یك روز بهترین و عزیزترین مردمان ملت ایرانند كه چقدر خدا اینان را دوست دارد و محبوبند كه خداوند آنها را به حال خود نگذاشته است . حضرت علی نظر دارد. اگر خدا می خواست ما را به حال خود رها كند ما هم مثل بقیه ملتها بودیم. آنها زندگی انسان نمایی را می كنند . بویی ازانسانیت نبرده اند. مانند حیوانات كه شكل انسان هستند و همین طور به حال خود مانده اند . اگر ما هم نظر الهی نبود مانند آنها بودیم . ولی در چنین روز عزیزی خدا به ما نظر دارد و برایمان ایمان قرار داده و این چنین خانواده معظم برایمان قرار داده نشانه محبت الهی است. نسبت به ملت ایران. به هر حال وقتی دست خدا بر سر ماست هرچه باشد برایمان نعمت است وبرای این كه خداوند ما را خالص تر كند و برای روز قیامت ما را آماده تر كند. در این دنیا آزمایشهای بیشتری قرار داده. به هر حال جبهه سختی دارد . عزیز از دست دادن دارد ، خسارت دیدن دارد .ولی این ها عاقبت به خیری دارد و در ثانی سنواتی كه در جنگ دارد شهرهای ویران ، عزیزانی از دست دادیم ، شهیددادیم ، زخمی دادیم در مقابل اینها كه ظاهراً خسارت است. ولی اینها در پیشگاه خدا افتخار است. در واقع اگر این خسارتها به وجود آمده در عوض آن ما چه چیز به دست آوردیم. ما توانستیم دینمان را نگه داریم .امروز در مقابل حمله وسیع این دشمنان قرار گرفتیم . ما ادعا ضد جنگ و ستیز می كنیم . خدا را شكر كه تا به حال این چنین بودیم. به هر حال برای ادعای این مسئله آمادگی وسیعی لازم است امام بزرگوار … اولین بار بعد از پیروزی انقلاب فرمودند … مسائل و مشكلات و مواردی كه در این مملكت … آموزش و تشكل نیروها و تمام ملت ایران متشكل شوند و آماده بشوند برای جنگ ، قبل از جنگ یك گروههایی متشكل شدند ولی به صورت بعداز جنگ توطئه هایی كه قبل از جنگ و زمان جنگ رخ داد . توطئه های بنی صدر نابود شد و وحدت تمام رزمندگان پیش آمد و با تمام قوا در مقابل دشمن ایستادند .
به هر حال از بزرگترین معنا برای جنگ تشكل ملت ایران كه قادر باشد در مقابل خطرات جدی تری از جنگ با عراق آمادگی و آموزش داشته باشند تا حضور در جبهه ها و كسانی كه پشت خط ها و به عنوان پشتیبانی داشته باشند. به هر حال فرزندان شما در این مدت جنگ چیزهای زیاد یاد گرفتند . برای فرماندهی آموزش ببینند ، آموزش توپخانه ببینند ، آموزش زرهی ببینند ، آموزش گردان ببینند. باید می رفتند و در دانشگاهها این دوره ها را می دیدند. ولی در جنگ خیلی سریع و خیلی وسیع مانند دانشگاه برای جوانان آموزش بدهند و زود این جوانان یاد بگیرند و تجارب بسیار خوبی به دست بیاورند . آمادگی رزمی خوبی به دست آورند كه آماده این عملیات باشند . بزرگترین نفعی كه برای ما به وجود آمد تشكل و سازماندهی افراد بود . ستادهای پشتیبانی مردمی كه از اول جنگ كمك می كردند ولی نمی دانستند چگونه .
هیچ دولتی قادر نیست جنگ را اینطور اداره كند و فقط این دولت اسلامی و ملت اسلامی ایران است كه می توانند این جنگ را اداره كنند . به هر حال رژیم عراق این مشكلات را برایمان به وجود آورد تا بتواند زودتر از این جنگ نتیجه بگیرد . با كمك هم ملت و دولت اسلامی توانستند یاد بگیرند كه چگونه به رزمندگان كمك كنند و توانستند بفهمند كه در كوتاه مدت چگونه مشكلات وسیع بلندمدت را رفع كنند، اینها با تشكیل جلسات و نشستها به دست نمی آید . جنگ شبانه مشكل ترین جنگ هاست كه كشوری مثل ایران این را انجام داد و پیروز شد . الان تمامی ژنرالهای ابرقدرتها متعجب هستند كه ایرانیان چگونه این كارها را انجام می دهند . عملیات كوچكی نبود یك ارتفاع را بگیرند و مشخص شود در این مدت عملیات بسیاری انجام شد با هزاران نفر كه به طرف هدفهای خود می روند و دشمنان را نابود می كنند و متصرف می شوند. كافی بود كه یك اشتباه شود، تمام عملیات از بین می رود. پس هدایت عملیات كار بسیار مهمی بود كه فقط ارتش و رزمندگان ایران قادر به این كار بودند در طول جنگ با عراق … برای این كه عملیات در شب و پیشروی به سوی دشمن نیاز به قلب با ایمان و عشق به خدا و رزم و جهاد فی سبیل الله دارد. فرماندهی كه نمی داند افرادش به كجا و به كدام طرف می رود. فقط یقین دارد رزمندگانش با ایمان و خودشان راغب به این كارند، به جلو می روند و به عقب نگاه نمی كنند و ایمان دارند و هدایت و رحمت از سوی خدا و امام زمان (ع) در جبهه ها بود و انجام شد . این بزرگترین تجربه بود و با ارزش ترین چیزها برای ما .
پس این تجارب جنگی و سازماندهی كه پیدا كردیم و الحمدالله كه این تیپ ها و لشگرها فقط از نیروهای مردمی اند حالا ارتش در جای خودکه از نیروهای مردمی و با سازماندهی و كادر، سیستم تداركات و پشتیبانی مشخص، تشكیل شده است. مردم ایران با این اوصاف آماده هر گونه حملات هستند و این تجارب به دست نمی آمد و آن دعاهای نیمه شب . دعاهایی كه برای امام امت انجام می دادند، سنگرهای خود را عطرآگین می كردند،اینجا جبهه امام زمان است . جبهه سیدالشهدا است . جبهه ای است كه به خاطر خداست كه پر از الطاف الهی است. كجا می توانستیم پیدا كنیم این گونه تربیت جوانان این دیار را . تربیت اسلامی و معنویت پیدا كردن و هدف پیدا كردن اینها را كجا می توانستیم پیدا كنیم . در این دانشگاه بر روی جوانان باز شد و اینان یك معنویت و ایمانی پیدا كردند كه یك روز مانند امام حسین (ع) در جبهه های جنگ رو در رو دشمن قرار گیرند . یك معنویت و ایمانی كه ملت ایران توانایی پیدا كرد كه مقابله كند با دشمن ودر هیچ كشوری نمی توانید پیدا كنید كه با این امكانات (خیلی دولتها سازش می كنند چرا برای این كه از نظر تانك و ادوات جنگی كمتر از كشور دیگر هستند ) و وقتی كه ادوات جنگی اش زیاد شد بعد به جنگ دیگری می روند. ولی ملت تربیت شده در مكتب اسلام و امام حسین (ع) و جوانانی كه تربیت پیدا كردند در این مكتب، ایمانی به دست آوردند كه با توكل به الله بدون توجه به مادیات و امكانات مادی، مقابله كردند با دشمن و این در روی زمین بی سابقه است . این همه ادوات و غنایم جنگی در دست ماست. ولی این را بدانید بچه های ما این را اصل نمی دانند ،بلكه خود را آماده می كنند تا به نصرت نهایی برسند. با رضایت خدا از اعمال آنها . ما بیشتر از این چه می خواهیم ؟اگر فقط در این دانشگاه معنویت وایمان برای ما قرار بدهد این نعمت برای ما كافی است .
جایی است كه جوانان شما خالص هستند خالص تر می شوند، پاكباخته تر می شوند، ایثار و فداكاری را یاد می گیرند. عشق امام حسین و جنگ در راه خدا تمام وجودشان را پر كرده، می بینید جوانانتان و رزمندگانتان را، آیا این یك نعمت بزرگی نیست و همین طور مردم پشتیبان جنگ . بد نیست كه چند نمونه برای شما بگویم اگر بیایید و ببینید این وسایلی كه می فرستند آن مادر پیر و تنهایی كه تمام زندگی اش جمع شده در یك متر، در یك متر و نیم پارچه وتمام وسایل با ارزش خود از زمان ازدواجش تا به حال برای خود جمع كرده مثل جارو ، قندان ، ظرف چای ، ظروفش همه اینها را با عشق و علاقه می فرستد و می نویسد كه وجودم هم برای جنگ ، این كم ارزش است. آن مادر پیر اصفهانی كه در یك كیسه سه تا قرقره و دو تا سوزن می فرستد كه باور كنید تمام دارایی ام همین است، قربان آن لباسهای پاره شما بشم ،بدوزید لباسهای پاره خود را و مرا هم دعا كنید ، این كم ارزش است . یك دنیا نعمت است، مگر این صحنه های شهادت كه از امام حسین درس گرفته ایم به ما نمی آموزد كه مردم ما و رزمندگان و جوانان ما این گونه تربیت شدند و جوانان شما كه وظایف خود را انجام می دهند، برادرانشان در كنارشان شهید می شوند ،دست و پایشان قطع می شود، بی آب و غذا می مانند، ولی مقاومت می كنند و دنیا حیران است از این مقاومت و این از همان نعمت یعنی دانشگاه الهی است كه بر روی مردم ایران باز شد و این نعمتهای بزرگ از جنگ است و اما چند كلمه راجع به عملیات والفجر چهار و بعد از آن یادی از شهدای عزیزمان كه بعضی از آن نام دارند و بعضی گمنام كه در دل ما جا دارند و بدانید كه اینان برای اسلام چه كردند. شاید كم شناخته شده باشند در این شهرها و بدانید چه ها كرده اند . بدانید ملت ایران و تبریز كه چه كسانی را تربیت كرده اند، فقط در صحنه عملیات می توان دید كه چه كردند . عملیات والفجر در یك منطقه وسیع در حدود 160 كیلومتر و منطقه كوهستانی در غرب ایران یعنی كردستان ( از سردشت تا مریوان) انجام پیدا كرد . كه سه مرحله آن انجام شده و یك سری مراحل تكمیلی آن در حال انجام است . اهدافی كه در نظر ما یك تكلیف شرعی است ادامه جنگ و بقیه توضیحات كه قبلاً گفته شده .
از نظر نظامی می دانید كه شهرهای مریوان و بانه و جاده هایش زیر دید عراق و توپخانه او می باشد كه حتی مریوان را با توپخانه می زد و چقدر ویرانی به جا گذاشته و بانه هم همین طور و جاده هایی را كه می دیدند زیر آتش بود. توانستیم دست نیروهای بعثی را از این دو شهر و جاده هایش كوتاه كنیم. دوم این كه بستن منطقه ای از سردشت تا مریوان منطقه ای مرزی بخصوص جاده های رملی و تصرف ارتفاعات كه نفوذ و تردد ضد انقلاب كه كلاً از عراق تدارك می بینند از نظر آذوقه و مهمات ، آموزش و سازماندهی از عراق تأمین می شود این راهها بسته، یكی از اهداف همین بود. یكی دیگر انهدام دشمن كه آنجا را تصرف كرده بود . بعدی آزادسازی مناطق بخش و پادگان و ایجاد جبهه ای كه دشمن در شهرهای شیخ صادق ، حلبچه و سربندی خان و جاده هایی كه به آن طرف می رود و دارای اهمیت است تهدید شود و رزمندگان جبهه جدیدی باز كنند برای عملیات تازه و تأمین مرز از ایرانشهر تا مریوان كه خدمتتان عرض شد كه اینان سه مرحله عملیات انجام دادند و از طرف آیت الله ملكوتی و دیگر عزیزانی كه از تبریز تشریف آورده بودند و دیدند وسعت منطقه و بزرگی عملیات و ارتفاعات صعب العبور و بدون جاده كه كیلومترها و ساعتها باید بروند تا فرجی شود . فرج جنگ كردن، اینها انسان را متحول می كند منطقه كوهستانی و صعب العبور و بدون جاده كه رزمندگان اسلام این سختی ها را متحمل شدند. كوهنوردی و تداركات و پشتیبانی سخت به رزمندگان می رسید اینها مشخصات این عملیات بود البته به قوه الهی سه مرحله از این عملیات انجام شد و اهداف و ارتفاعاتی كه قرار بود بگیریم به لطف الهی و امداد غیبی باز پس گرفتیم تمام این عملیات با امداد غیبی بود. انسان چقدر توانایی دارد كه با این شرایط این كارها را انجام دهد. اگر بروید از پایین این منطقه بالا را بنگرید آدم پاهایشان می لرزد … و كه این ارتفاعات را این انسانها در شب و تاریكی بالا بروند. از روی سنگها و صخره ها، جنگل ها و پیدا كردن جای مخفی دشمن و حمله ور شدن به آنها در ساعت یک و دو نیمه شب و ساعت سه اعلام كنند كه پیروز شدند و به اهداف خود رسیده باشند. اینها خارج از درك آدمی است .من كه نمی دانم برادرانی كه آمدند و دیدند می گفتند غیرقابل تصور است. به هر حال تمام مواضعی كه مشخص شده بود متصرف شدیم. همان دشمنی كه مدتها در آنجا بودند . سنگر داشتند و محل فرود هلی كوپتر داشتند كه از آنجا تدارك می شدند هر پایگاه آشپزخانه داشت تمام آذوقه اش در خودش بود.اگر اینها در دست بچه های ما بود تمام قوای دشمن تار و مار می شد به این اندازه تداركات دارویی ، غذایی ، بهداشتی ، مهماتی داشتند ولی به قوه الهی در عرض نیم ساعت همه رامتصرف شدیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم و عن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه …
خداوند مال و جان مومنین را در ازاء بهشت خریداری می كند آنهایی كه در راه خدا جهاد می كنند. دشمنان دین را می كشند و خودشان در راه دین … كه در تورات و انجیل خداوند از آنها یاد كرده است . و كی از خداوند به عهدش باوفاتر است ای اهل ایمان به همدیگر بشارت بدهید كه در این معامله با خدا در حقیقت باعث سعادت و فیض می باشد. من در اول صحبتم در این مجلس بزرگوار و خانواده شهدا و برادران عزیز كه در حضور بزرگان تبریز حاضر شدم و صحبت می كنم، شاید بتوانم چند كلمه ای در موردراه شهدا صحبت كنم و از عظمت بزرگی و والایی این شهدا صحبت كنم و شاید این كلمات و جملات از نظر جامعه خوب باشد مجدداً به دلیل این كه نتوانم اصل مطلب را برسانم عذر می خواهم . مطالبم به دوقسمت خدمتتان عرض می كنم . یكی در مورد جنگ و ثمرات جنگ و دومی عملیات والفجر چهارو جوانان شما دراین عملیات و عملیات قبل چه كارهایی انجام داده اند . رسالت مسلمین همان رسالت انبیا است كه ائمه اطهار كه این همان مبلغ دین خدا است و پرچم اسلام برافراشته نگاه داشتند و كمر همت بستند برای جهاد و مبارزه در مقابل تمام آفاتی كه متوجه ضایع كردن دین خداست . خداوند متعال پیامبرانش را بخصوص پیامبر اكرم حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) … آیه قرآن … بعد از ائمه اطهار و سلسله ولایت كه این رسالت را مشخص كنند و زندگی شریف آنها مبین این رسالت كامل است مشخص كرده است . جنگها و مبارزه ها و سختیهایی كه كشیده اند تمام اینها كه شما واقف هستید و نیاز به توضیح نیست . بنابراین مبارزه مردان ما و حفظ اسلام و پرچم لا اله الا الله یك تكلیف لاینفك رسالت هر مسلمان است . در این وضعیت كنونی ابعاد مختلف مثل بعد عقیدتی و سیاسی و اقتصادی و بعد نظامی حفظ پرچم لا اله الا الله است و جنگهای پیامبر اكرم و حضرت علی و نوع زندگی ایشان و عمرشان مشخص شده مبارزه برای نگهداری پرچم اسلام ، مبارزه در بعد نظامی كه جنگ باشد .
در قرآن كریم این وظایف آمده است اما در مورد انقلابمان اكتفا می كنیم به زندگی امام و خیلی روشن خط مبارزه را نشان داده است . بیان كردن بعدنظامی چیست و تكلیف ما چیست .
این برادر در زمان شدت عملیات مأموریت داشت كه برود و برادرانی كه در كنارش بودند تعریف می كردند كه زیر آتش شدید دشمن كه نیروهای رزمنده درگیر بودند او باید یك خاكریزی را می زد شب ساعت دو یا سه بود، یك جراحتی برداشته بود. خون ازش می رود، برادری دیگر به آن می رسد و به او می گوید سعید تو زخمی شده ای برو عقب و من كار تو را ادامه میدهم. می گوید نه مأموریتی كه برای من مشخص كرده اند، تا نفس من می آید باید بایستم و این مأموریت را انجام دهم . باباجان از تو خون می رود الان ضعف می كنی و برایت اتفاقی می افتد ولی او قبول نمی كند او ایستاده مجدداً بعد از یك ساعت با تركش دوم شهید می شود. ببینید این چگونه انسانی است مقاومت شجاعت و شهامت او . اینها جاهایی می روند و كار می كنند كه اگر شما توانستید انگشتتان را روی آتش بگیرید و شاهد باشید كه شروع به سوختن می كند . حالا جوانان شما این مراحل را گذرانده اند به جایی می روند خودشان را می اندازند كه انبوه آتش دشمن است یعنی اگر به عقل واگذار كنیم عقل می گه اینجا مرگ حتمی است ولی این می گوید دستوری كه به من داده اند، مأموریتی كه به من داده اند، آتش در مقابلش هیچ است و خدا آتش را هیچ می كند و می رود و كارش را انجام می دهد. این جماعت این گونه هستند بدانید كه ایمان ، شجاعت و شهامت خدمت به اسلامش به چه شكل است. شاپور برزگر یك دست داشت. ببینید حضرت ابوالفضل چه چیزهایی برایتان تربیت كرده است و جوانان شما چه هستند.من به فرمانده تیپ او گفتم بابا جان این را نگذار كه برود آخر با یك دست كه نمی تواند بجنگد. توی بی سیم به من گفت كه بیا ببین این چه جوری داره جنگ می كند. می گفت مگر حضرت ابوالفضل با یك دست جنگ نكرد. چه شهامت و چه شجاعتی از خود نشان داد با یك دست می جنگید .اسم اینها را ننویسیم و به اینها افتخار نكنیم . برادر اسد قربانی ما ، امام حسینی كه سرور شهداست و برای اسلام شهید داده است .برای ما یاد كردن از اصحاب امام حسین افتخار است . نام شهدا را نوشتن برای ما افتخار است . اگر در كتابها بنویسیم و بگوییم اینها چگونه انسانهایی بودند. فخر كنند خانواده شهدا و بدانند امت اسلام چه كسانی را تربیت كرده اند. این برادر اسد قربانی كه یك پایش معیوب بود و ناقص بود و با سختی راه می رفت. ولی وقتی كه مأموریت در راه اسلام برایش تعیین می شد گویی پرواز می كرد و پایش در حركتش هیچ تأثیری نداشت. سخت ترین مأموریت را انجام می داد فرمانده گروهان ویژه شهادت بود.یعنی در مأموریتهایی كه می گفتیم می روی و شهید می شوی و برای اسلام مهم بود او فرمانده چنین عملیاتی بود و اگر آدم عادی بود باید در خانه می ماند و استراحت می كرد .
سالار الهیاری فرمانده گروهان حضرت ابوالفضل (علیه السلام). این فرمانده گروهان یك چشم داشت یك چشمش را در عملیات قبلی از دست داده بود ولی یك شیری بود به جان تیپ 605 افتاده بود. اگرچه شهید داده بود و خود نیز شهید شد. در سه متری یا چهارمتری دشمن راه می رفت و مقاومت میکرد . او دوازده ساعت در محاصره ماند و ما هیچ كار نتوانستیم برایش انجام دهیم و می گفت حالم خوبه . نیروهایم هم محكم ایستاده اند. مطمئن باشید و ناراحت نباشید و ما كار خود را انجام می دهیم. آتش دشمن از هر طرف به سوی او بود و او سینه خیز توی آتش می رود و از سنگرها مهمات برای بچه ها می آورد و می گفت مقاومت كنید مانند امام حسین . آن پایگاهی كه در دستش بود فردای آن روز رفتیم شهیدان را جمع كرده بود . مجروحان و زخمیان را در گوشه دیگر جمع كرده بود . امكان تخلیه نبود و سنگر محاصره بود . مقاومت می كرد من كه نمی دانم مگر انسان این طور می تواند باشد . این همه مقاومت و استقامت و پایداری . برادرش در كنارش شهید شد. من قادر به بیان خصوصیات اینان نیستم . نصف شب شد و بی سیم او قطع شد برایش نگران شدم و گفتم برایش اتفاقی افتاد . ( معاون تیپ بود ) رفته بود جلو تا نیروها سریع كارشان را انجام بدهند من گفتم حتماً شهید شده یااتفاقی برایش افتاده . یك روز داشتم می رفتم به طرف جبهه كه یك ماشین ایستاد وگفت جنازه اش پیدا شده گفتم : كو ، پشت ماشین را نشان داد یك جنازه بود پارچه را كنار زدم و دیدم و گفتم این نیست . گفت داخل جعبه است . نگاه كردم و گفتم یا حسین ببین چه سرهایی آماده شد تا در راهت بروند . جوانی كه تازه ازدواج كرده بود و تمام زندگانی خود را وقف جبهه كرده بود و خانم خود را برمی داشت همراه خود از این شهر به آن شهر به مأموریتها می برد یك اتاق می گرفت خانم را آنجا می گذاشت و خود به جبهه می رفت . تمام دارایی خود را وقف جنگ و جهاد و جبهه كرده بود . اینها جوانانی هستند كه شما تربیت كردید و تقدیم اسلام نمودید به اینها افتخار كنیم. زبان شایعه سازهایی كه این صحنه ها را پسند نمی كنند لال شود.ولی مگر ما به این شایعات و حرفها وابسته هستیم .
بله شهدا را خدا آفریده و هیچ كس قادر نیست جلوی او را بگیرد و خدا خودش آنها را خواهد برد. ولی ببینید اینها چه افتخاراتی برای اسلام آفریده اند. چه انسانهایی بودند اینها ،خون حسین بن علی ببینید چه ها درست كرده، اینها شدند الان جوانان ما .
الحمدالله همه چیز واضح است و رهنمودهایی كه امام فرموده است دقیقاً وظایف و خط ها مشخص است ولی به عنوان یك فرزند این ملت ایثارگر كه كمی وارد مسائل اسلام بشویم كه واقعاً دشمن و عموم كفار به این نتیجه رسیدندو كشورهای غربی و چه كشورهای كمونیستی تنها عاملی كه آنها می ترسند و تنها حكومتی كه از او هراس دارند و مخالف خود می دانند تنها حكومت اسلامی است كه هیچ سازشی با غرب یا شرق ندارند .
در عمل نشان دادیم با موضع گیری كه از نظر سیاسی و به صورت عملی انجام داده به هر حال جمهوری اسلامی مشخص شده . ملتهای مسلمان زیر فشار و سیتره و مقداری هم اینان بیشتر تلاش می كنند تا شورش كنند و مسلمانان در آن كشور ها باید قیام كنند . ملت ایران با خداست . درست است كه ملتهای مستضعف با ما هستند ولی در عمل اینطور نیست به جای این كه این كشورها دست در دست هم بگذارند یكی دو شود و دو سه شود. این گونه نیست و فقط جمهوری اسلامی در برابر ابرقدرتها ایستاده است و دشمن به حالت جدی در مقابل ما ایستاده و اگر ما كوتاهی كنیم ممكن است خدای نكرده جبران ناپذیر شود . انشاالله پیامهای امام را گوش می كنیم و رهنمودهایشان را انجام می دهیم و حركت می كنیم بخصوص در مورد پیامی كه درباره ادامه جنگ، كه تا آنجا كه جبهه ها نیاز به نیرو دارند مردم با جان و دل در جبهه ها حضور داشته باشند راجع به فعالیتهای سیاسی و اقتصادی نیز همین طور مشغول باشیم و بیهوده توانمان را هدر ندهیم. تلاش كنیم و خداوند هم یار و یاور ما باشد . حضور مستمر در جنگ و جبهه ها داشته باشیم تا بتوانیم صدام را از بین ببریم. همانطور كه امام فرموده صدام در حال انفجار است. امیدوارم بتوانیم ضربه آخر را بزنیم و از باطل هیچ اثری نماند انشالله نصرت نهایی .
همچنین وظیفه ای كه به گردن ماست حفظ و پاكسازی مناطقی است كه چند ماه قبل به تصرف ملت ایران درآمده و باید به مردم تحویل داده شود تا فعالیت خود را از سر بگیرند و بازسازی شود . بعضی شهرها و شخصیتها اعلام آمادگی كردند برای بازسازی این شهرها كه انشالله بازسازی شود و مردم دوباره به زندگی خود ادامه دهند . همه ما باید پشتكار داشته باشیم تلاش كنیم كه زودتر این خانواده ها به سر خانه خود برگردند و در آخر با دعایی كه از پیشگاه خدا داریم تعجیل در ظهور امام زمان و توحید برای مسلمانان و این بندگی راخدا قبول كند و طول عمر برای امام تا ظهور امام زمان .
والسلام
پیروزی است . از هر رزمنده ای بپرسید می گوید می رویم جنگ كنیم تا پیروز شویم ولی لازم است دقت كنیم پیروزی دست كیست ؟ پیروزی در این جنگ بین مسلمان و كفار در دست خداوند متعال است .
آیا پیروزی ما بستگیش به داشتن ادوات جنگی بیشتر است ؟ آیا پیروزی ما بستگیش به زیادی نیرو و داشتن نیروهای ویژه و داشتن سلاح است ؟
خداوند متعال می فرماید فقط پیروزی مسلمین در دست من است . آن پیروزی كه ما اعتقاد داریم آن پیروزی نیست كه مابین ملل و كشورها رخ می دهد البته هر كسی كه ادوات جنگی بیشتری دارد زور می گوید به كشورهای ضعیف تر . این نوع مطلوب نیست و ما به این چنین پیروزی اعتقادی نداریم . نه به خاطر حكومت نه به خاطر گرفتن زمین جنگ می كنیم. ولی نه برای اینان در آن چنان جنگها و دولتها به سرباز خود امكانات مالی خوبی می دهد و او نیز خوب می جنگد و زنده می ماند . ولی این حكومت و ملت … ما به صورت مكرر دیده ایم در صحنه های جنگ و این حرف خود خداوند است كه و من نصر الله عن الله پس ما چه كنیم ؟ می خواهیم پیروز شویم پیروزی دست خداست چاره چیست ؟ تكلیف ما این است كه زمینه نبرد را در صحنه جنگ آماده كنیم كه پیروزی خداوند برای ما میسر شود . اگر بخواهیم پیروزی بر ما نازل شود چه كنیم ؟ باید این صحنه های نبرد و جنگ را آنطور كه خداوند دوست دارد آماده كنیم در آن صورت پیروزی نصیب ما می شود پس ما كه دو ماه ، سه ماه، یك سال ، دو سال در این جبهه حضور داریم از تك تك ما بپرسند كه دوست داری وقت شما تلف شود ؟ هرچند كه نباید اینطور بشود و نگذاریم اینطور شود . این روزهایی كه هر لحظه اش را خدا از ما حساب می گیرد برای این كه این اعمال از بین نرود و حتماً باید این زمینه ها را پیدا كنیم و خود را آماده كنیم و آنانی كه آماده هستند خود را تقویت كنند وشبانه روز تلاش كنیم تا آن نیتی كه در قلب داریم به سرانجام برسد . خدای نكرده مدتی از عمرمان بگذرد، تلاش كنیم ولی زمینه را آماده نكنیم خداوند نیز پیروزی نصیب ما نكند . انشالله روحانیون معظم در این ارتباط با شما صحبت می كنند در كلاسها ، نماز جماعت و مراسم صبحگاهان با شما صحبت می كنند. فقط چند مطلب كه به نظرم ضروری می آید خدمت برادران عرض می كند راجع به ایجاد این زمینه ها كه اگر این زمینه را آماده كنیم زحمات ما از بین نمی رود و این انتظاری كه از خداوند داریم تا نصرت نصیبمان كند و این پیروزی را مرحمت كند چه كنیم ؟ شامل این كارهاست این كارها شامل دو قسمت است یكی آمادگی و دیگری مراقبتها .
قسمت آمادگی یكی آمادگی معنوی و دیگری آمادگی نظامی و آموزشی .
در مورد آمادگی هایی كه ما رزمندگان باید پیدا كنیم یكی آمادگی معنوی است . راجع به این مطلب، برادران باید زیاد كار شود تا زمانی كه عملیات شروع شود فرصت داریم البته هم به درجه ایمان و یقین رسیده ایم البته به خود می گویم، این شرایط اسلام است و شنیدنش بی فایده نیست ، زمینه مهم پیروزی این است كه یك رزمنده مسلمان با یقین كامل در صحنه جنگ آماده باشد. یعنی خودش را تا لحظه نبرد آماده كند و چیزهایی را كه شنیده و فهمیده در خود تجزیه و تحلیل كند و خودش را با آن الگوها تطبیق دهد و در خود آن آمادگی روحی را پیدا كند و با قلبی معتقد و با ایمان وارد صحنه نبرد شود. برای این كه این گونه مطمئن وارد نبرد شویم باید چه كنیم ؟ باید ببینیم خداوند چه دستوراتی به ما رزمندگان قبل از ورود به صحنه نبرد داده اند ؟ و من نصر الله عن الله چگونه خون در رگ در جریان است ما هم باید چنین باشیم اگر رزمنده ای این فكر را كرد كه بگوید سلاح دارم. مهمات به اندازه كافی دارم. روحیه هم قوی. پس خوب می جنگم. آمدیم و جایی گیر كردیم مهمات تمام شد ،اگر ذره ای دگرگونی در روحیه او پیدا شود، یعنی چه؟ به این اعتقاد نرسیده و اتكا به اسلحه بیشتر از اتكا به خداست. اگر دید انبوهی از تانكهای دشمن در مقابل او صف آرایی كرده اند و آنان زیادند و اینان كم و دستور هم ایستادگی است، در همان حالت حال او دگرگون شد این شخص چه شده ؟ هنوز به … اعتقاد قلبی به خدا پیدا نكرده و اشكالی است. اگر زد و عوض شد و زانوهایش لرزید و از كجا فرار كند پس این گونه زمینه ها در جنگ باعث شكست می شود . خداوند متعال می فرماید كه... شما هزار نفر نیرو است این تعداد تانك این تعداد اسلحه این تعداد هلی كوپتر وقتی این صحنه را دیدی زانوهایتان شل می شود نشان دهنده این است كه توجه و قوت قلبتان به كثرت نیرو است. یك رزمنده مسلمان اصلی ترین زمینه ای را كه باید ایجاد كند در خود و در جبهه جنگ آمادگی و یقین قلبی كه فقط و فقط خدا حاكم است وقدرت مطلق خداست نه قوای دشمن نه آتش دشمن ، نه آن سلاحهای قدرتمند بلكه اگر اینها كم باشد روحیه من تغییر كند و اگر زیاد باشد احساس برتری كنم پس من نیرو و روحیه ام را تا حدودی در آزمایشهای سخت از دست ندهم . خدای نكرده تصمیم عقب نشینی نگیریم . در این آیه شریفه كه آمده در سخت ترین صحنه های نبرد هیچ گونه عقب نشینی و فرار ندارید مگر در زمانی كه تقاضای نیرو داشته باشید. تا آنجا باید روحیه قوی داشته باشیم كه در مقابل دشمن لرزه ای به زانوان و دستهایمان نیفتد . نقش خدای متعال را در همه زمینه و قلبمان ایمان داشته باشیم و باور كنیم تا دشمن نتواند بر ما چیره شود . این اصلی ترین اصل هر پیروزی در عملیات است . پیروزی اصلی این است در پیشگاه خدا روسفید درآییم . با نمره بیست این امتحان را قبول شویم. درست است داشتن نیرو و ادوات باعث پیروزی است اما ما اعتقاداریم كه این ایمان به قدرت خدا است كه باعث پیروزی می شود. كسی كه با ایمان قلبی و روحیه مصمم پیش برود با چیزهایی كه خودش می بیند این نصرتها را به دست می آورد . اگر كمك الهی نباشد ما نمی توانیم كاری كنیم . شرط اصلی این است كه آنقدر یقین پیدا كنیم و اعتقاد داشته باشیم در آن صورت در جبهه وارد شویم تا آخرین نفر . تا آن اندازه باید قلب ما قوی باشد كه شهادت برادرانمان در كنارمان یا زخمی شدن عزیزانمان ذره ای ضعف در ما ایجاد نكند پس باید چه كنیم ؟ باید بیشتر روحیه خود را تقویت كنیم. احساس كنیم خونی كه ریخته شده بر آن خاك، باعث تقویت روحیه ما بشود یا این كه آن خونی كه ریخته داخل رگهای ما جریان دارد و در رویارویی با دشمن، گویا با آن برادر شهیدیم،دو نفر شده ایم . اگر می خواهیم از این آزمایشها روسفید درآییم و می گوییم پیروزی باشد ( پیروزی مرتبه به مرتبه ) مانند شاگردی كه در مدرسه آرام آرام یا پله پله پیشرفت می كند، پیروزیهایی هم داشته ایم، ولی می گوییم پیروزی نهایی میخواهیم، این پیروزی ها شعار نیست و لازمه این كه خداوند این پیروزی را مرحمت كند این است كه با این آمادگی و قدرت بالای رزمندگان در مقابل مشكلات این جبهه ها گرسنگی ، بی خوابی ، بی آبی ، در محاصره ماندن از ده نفر یك نفر زنده ماندن ، برادرمان در كنارمان شهید یا زخمی شود، همه این سختیها كه به عینه دیده ایم، شاید به مراتب سخت تر پیروز شویم .
در بین راه احساس خستگی نكنیم، دنبال مسائل دیگر نرویم و امام حسینی كه در كربلا منتظر هست، برای ما كه مدعیان كربلا هستیم و آزادی قدس باید این هدفها را از یاد نبریم، توطئه های دشمن وسیع است، هدفهای اصلی را از یاد نبریم، با هدفهای فرعی كه ناچیز است و راه را ناشدنی و غیر ممكن فرض كنیم و ما را پیرو ناتوان و خسته جلوه بدهند كه بگویند جمهوری اسلامی عاجز است، همه اینها شایعاتی بیش نیست و توطئه های آنها است كه با حضور در صحنه ها این توطئه ها را خنثی كنیم و فرمایشات امام را با جان و دل گوش فرا دهیم . خدا پیروزی را نصیبمان بگرداند و خداوند خود نصرت و پیروزی عطا كند انشاالله پیروزی نهایی نصیب مسلمانان ایران بشود .
والسلام
كمك نكردن آن است كه باعث می شود حمله عقب بیفتد. آدم دلسوز بنا بر فتوای امام بر خود ،واجب كفایی می داند هر كس كه باشد حتی اگر روحانیون بزرگوارش آقای محمدعارف ، كارمند باشد و یا هر كس دیگر، در جبهه شركت كند . آیا با نشستن در پشت جبهه ها و جلو نیامدن كارهای جنگ پیش می رود ؟ جبهه تقویت می شود ؟
برادران عزیز بدانید كه امروز ابرقدرتها تمام قوا و نیروهای خود را آورده اند و با اسلام جنگ می كنند چه ما بخواهیم چه نخواهیم. برویم در خانه بنشینیم، به جبهه بیاییم یا نیاییم ،آنها با ما می خواهند بجنگند و حمله صدام یك نمونه ای از آن است . نتیجه نهایی به غیر از این هم نخواهد بود كه انشاالله با اعتقادمان یا باید جمهوری اسلامی بر آنها پیروز شود و یا خدای ناكرده آنها پیروز شوند كه حتماً خدا ما را یاری خواهد كرد . البته پیروزی آنها بر ما این طوری است كه آنها بر ما نیرو وارد كنند، با ما بجنگند و ما هم خستگی روحی داشته باشیم و نتوانیم با آنها مقابله كنیم . از این دو حالت خارج نیست. برادری كه دلسوز است هر شغلی دارد احساس می كند كه امروز این جا بن بست است باید بلند شود و بیاید .چون ما معتقد بر این نیستیم كه راه خداوند متعال در مقابل كفار بن بست باشد . اگر كسی هم این گونه فكر می كند باید بهش متذكر شویم تا متوجه شود . جنگ امروز هم سخت و هم پیچیده است . جنگ امروز با روزهای اول جنگ فرق می كند. همان گونه كه وظیفه ما، تصورات ما و همچنین توطئه های دشمن با روزهای اول انقلاب فرق كرده است. امروزه تمام دنیا جمع شده است تا با جمهوری اسلامی جنگ كنند ،این مطلب ساده ای نیست . برادر من، جنگ امروزه خیلی پیچیده است سختی و فشار زیاد است. چه بسا همه ما شهید بشویم كه البته بسته به نظر خداوند است و تصورات ذهنی خودمان را باید تجدید نظر كنیم و واقعیت های اطرافمان را درك كنیم. ولی این جنگ بن بست پذیر نیست، برای این كه قدرت الهی از قدرتهای ابرقدرتها برتر و بالاتر است. ولی شاید جنگ طول بكشد. امام از اول فرموده بودند كه شایدبیست سال طول بكشد و بقیه افراد هم نباید ناراحت بشوند و بگویند كه چرا بعد از چهار سال هنوز جنگ تمام نشده است .کسیكه ایمان دارد نباید طولانی شدن آن را به زبان بیاورد . باید دعا كنیم كه خداوند متعال نصرت و پیروزی را زودتر به ما عطا كند ولی نعوذوالله برای خداوند تعیین و تكلیف كه نمی توانیم بكنیم.همه باید خود را برای طولانی شدن جنگ آماده كنند.چون كه امام امت در آغاز جنگ فرموده بودند كه این جنگ شاید بیست سال طول بکشد. باید حساب این را بكنند . كسانی كه اسلام را میخواهندوقتی اساس اسلام به خطر می افتد باید از همه چیز خود بگذرند . نمی شود كه امروز من همه وسایل راحتی زندگی را داشته باشم ، خوب بخورم ، خوب بپوشم ، به تفریح بروم از برنامه های زندگی ام عقب نمانم خانه و ماشین و زمین و باغ داشته باشم مغازه و همه چیز داشته باشم و به جنگ هم برسم.نه برادر من این طوری نمی شود و امام امت به همه ملت فرمودند كه آن چیز كه خودتان درست كردید را نمی شود خراب كرد.كنار رفتن شما در امروز از صحنه و گلایه كردن خراب كردن آن چیزهایی است كه خودمان درست كردیم . كناره گیری مردم از صحنه انقلاب آغاز سقوط انقلاب است و به كرات هم امام این را فرمودند . تهدید به خطر انقلاب،زمانی آغاز می شود كه مردم دلسرد شوند و از صحنه كنار بروند.ما نباید دلسرد شویم . نباید بگوییم كه مسئول فلان كس است.فلان چیز را رئیس مان گفت و من را دلسرد كرد . مگر ما به خاطر فلان رئیس یا فلان مسئول انقلاب كرده ایم كه با حرف آن هم دلسرد شویم . باید همه ما متوجه این مسئله شویم كه جنگ پیچیده است و چه بسا هم طول بكشد.ولی نباید مأیوس شویم . دشمن تصمیم گرفته است كه ما را مأیوس كند.مثل شیطان كه تصمیم گرفته است سربازان الهی را مأیوس كند.ولی خداوند به نیروها و سربازانش این اجازه را نداده است . این طور نیست كه یك نفر شراب خور امریكایی یك طرحهایی بدهد كه مغزهای مومن و با ایمان و خدایی نتواند آنها را خنثی كند . چه تكنیكی و چه از لحاظ تاكتیكی باید این ها را درك كنیم.
جنگ الان پیچیده است و ما هم الان باید پیچیده جنگ كنیم . خیلی ساده نباشیم . دشمن در اول ساده بود.ما هم ساده بودیم . باسادگی جنگیدیم و آن شكست ها را به آنها وارد كردیم.ولی امروز كه كار سخت شده است آمادگی باید در ما زیاد شود تا بتوانیم جلوی آنها بایستیم.خدا و امام كه همان ها هستند پس فرقی نكرده است . اگر دیروز پیروزی بوده است قطعاً امروز و فردا هم پیروزی است.ولی شرط،در خود ماست . آن روزها یك مقدار محكم ایستاده بودیم و دیدید به اون اندازه كه تلاش كردیم پیروزی نصیبمان شد.امروز هم كه مسئله سخت شده است باید محكم تر بایستیم . باید قوی تر و مصمم تر و جدی تر باشیم و مأیوس هم نشویم.چرا كه خدا این اجازه را به ما نداده است و هر كس كه بگوید كه ما قادر نیستیم درمقابل ابرقدرتها جنگ كنیم شرك گفته است.اگر قادر نبودیم، امام كه اعتقاد دارد و نمی خواهد كه جوان ما را جایی بفرستد كه بی نتیجه شهید بشود. امام كه ارتباط و اعتقاد دارد می داند كه ما اگر ایستادگی كنیم در برابر قدرتها پیروز می شویم. ما باید آنقدر به امام یقین داشته باشیم كه حرفهای آن را با جدیت گوش فرا دهیم و همانگونه كه در زمان شاه هیچ كدام از ما فكر نمی كردیم كه شاهی كه امریكا پشتش بود سقوط كند. امام گفت سقوط می كند و دیدیم كه سقوط كرد. امروز هم آن گونه است. چیزی كه امروز از ذهن ما خطور نمی كند، نباید به آن بی اعتقاد شویم . بنابراین باید بدانیم كه امروز جنگ پیچیده است. شاید در گذشته حمله هر دو ماه یك بار صورت می گرفت. ولی امروزه هر پنج ماه یك بار صورت بگیرد. ولی باید اعتماد باشد. لحظه ای كه می گویند برادران در جبهه ها همه باید بیایند و در صحنه حضور پیدا كنند و پیش خود نگویند ای بابا اگر من بمانم این جا در شهر خودم یك ماهه یك طبقه از ساختمان را می سازم،برم جبهه الكی قدم بزنم كه چی بشود ؟ نباید این طور باشد .
شاید بیایی اینجا و حمله هم نباشد ولی یك سری برنامه ها و طرحها است . باید اعتقاد داشته باشیم، مگر غیر از این است كه امام امت فرمانده كل قوا است. امام امت بی خبر از مسائل جنگ كه مسئله اصلی است كه نمی باشد، از وضعیت همه مملكت خبر دارد . جنگی كه امام برای ما مسئله اصلی می داند، قطعاً برای خودشان هم مسئله اصلی است و خودش هم فرمانده كل قوا است. پس همه چیز را می داند . بنابراین باید حساسیت موضوع را درك كنیم و امروز وظیفه همه ملت حساس است. امروز حضور در جبهه ها باید مثل زمان پیامبر (ص) باشد كه اعلام می كردند همه باید در جبهه جنگ حضور یابند و همه مردم با اشتیاق می آمدند و نسبت به جنگ و انقلاب نباید خونسرد باشیم و اطاعت از فرمایشهای امام برای ما واجب است. مگر ما مقلد امام نیستیم. امام كه فقط امام رساله ما نیست. امام تمام ابعاد زندگانی ما است، از قبیل جنگ، سیاست، اقتصاد و نباید به هیچ وجه به این شایعات كه می خواهند رزمنده های اسلام را مأیوس كنند، گوش ندهیم و جلوی آنها باید بایستیم و باید خانواده هایمان را توجیح كنیم و با دلایل محكم اعتقادی آنها را متوجه كنیم كه همه باید فعال در صحنه ها حضور داشته باشند. وای به حال من كه بگویم كه من مثلاً دو سال اینجا هستم و مغازه یا زمین یا درسم از بین رفت. وای به حال كسی كه ثواب اخروی را با مال دنیا و ارزش های دنیوی بخواهد مقایسه كند و آن را خراب كند . نیت قلبی تان كه با آن نیت وارد صحنه شدید حسابش جدا است . و باید همه را به حضور در صحنه دعوت كنیم . و انشاالله كسالتهایی الان به گروهانها وارد شده است به زودی رفع بشود . الحمدالله از نظر طرح های عملیاتی كه بتوانیم از نقاط مختلف به دشمن ضربه بزنیم مشكلی نداریم . انشاالله با صداقت و محكم این جنگ را به سرانجام برسانیم و ما قادریم كه با امیدواری نسبت به آینده، جنگ راجلو ببریم و جنگ رابه پیروزی برسانیم .
برادرانمان باید با یك رسالتی در جبهه حاضر شوند. ما در اول از امام حسین شرمنده هستیم كه در این ایام اینقدر شهید بدهیم در راه آنها و ماه محرم و ایام عاشورا ما هنوز اینجا باشیم .ولی نا امید نیستیم . باید استقامت و صبر كنیم و تحملمان زیاد باشد و برادران به عنوان افرادی به خانواده هایشان برگردند كه بیانگر این مطالب باشند . این حرفها همه حرفهای امام است و آیاتی هم در مورد آنها وجود دارد. اگر این طور نیست بعد از اتمام سخنرانی بیایند بنشینند و با هم صحبت كنیم ولی به عنوان یك مسلمان. به جز این خط خط دیگری نداریم .
شعار بین سخنرانی از طرف شنوندگان :« ای مسئولین بدانید، ما همه مرد جنگیم، آماده نبردیم، در هر زمان و هر مكان، آماده نبردیم »
انشاالله امیدوارم كه برادران با اعلان این مسئله در شهرها و خانواده هایشان با عزم راسخ و دلایل اعتقادی محكم به صورت فعال در صحنه ها حاضر شوند و گلایه از ضررهای مالی نكنند زیرا كه ارزش این روزها و این عملها را خدا می داند و امام امت با آن میزان از معرفت و والامقامی كه دارد، خود را كوچك می داند كه این زحمات و این تلاشها را در راه خدا جواب دهد .
باید بدانند كه در این صحنه ها جای سستی نیست و باید به صورت فعالانه حضور پیدا كنیم و به هیچ وجه سازشی در كار نیست و تبلیغات و مسائلی كه در سطح دنیا مطرح می شود و مسئولان ما در جریان هستند، به خاطر این که مسائل اعتقادی ما این است كه با عزم راسخ راهمان را ادامه می دهیم .
برادران هم اگر كمبودی در امكانات و خدمات و یا خدای نكرده برخورد مسئولان می بینند باید گذشت كنند و با روحیه عالی و بشاش در این ایام محرم حضور داشته باشند و اشكالات را مطرح نكنند، البته بنویسند و به ما بدهند، ولی در عموم مطرح نكنند. چرا كه بعضی از افراد با زیر ذره بین بردن آنها و بزرگ كردن آنها در جهت تضعیف روحیه برادران حركت می كنند .
در این مكانی كه برادران الان هستند، با كمی بارندگی قابل استفاده نمی باشد و ما جای نماز خواندنمان را تغییر می دهیم. از عموم برادران تقاضا می شود در جهت حفظ و نگهداری اموالی كه اینجا هست كمال دقت را به كار ببرند . بخصوص وسایل سنگرسازی كه این جا هست كه بالغ بر سه میلیون تومان از محل كمكهای مردمی خریداری شده است باید آنها را حفظ كنیم.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته .
بنابراین اختصاص سنگر برای دیدبان از وظایف اصلی است و بعد از آن سنگرهای اجتماعی است كه توسط نیروها برای استراحت آنها باید درست شود وبرای حفظ روحیه نیروها استراحت آنها و سرزنده ماندن نیروها باید در فكر تهیه آن باشند . و از لحاظ روانی در عملیاتها خیلی این سنگرها مهم هستند . البته به غیر از ایمان كافی و اعتقاد به این كه مرگ دست خداست ایجاد امكانات برای رزمنده ما از نظر روانی درعملیات خیلی اهمیت دارد . یك موقعی به خط رسیده ایم بدون هیچ سنگری، نیرو همه اش فكر می كند كه این خمپاره ها به سرش خواهد خورد و این تشویش كه امكان دارد هر لحظه خمپاره به سر من بخورد، در روند جنگیدن تأثیر می گذارد . یا مثلاً شب خوابیدن اگر مثلاً دو متر زمین را كنده باشیم و برای رزمنده پناهگاهی درست كرده باشیم كه حداقل صدای خمپاره شب هنگام، آدم را آزار ندهد، خیلی در استراحت روحی به رزمنده كمك كردیم .یعنی از نظر سنگرسازی و دیدبانی نیروهای رزمنده مطمئن باشند. یعنی نیرو بداند كه هم دیدبان منطقه را زیر نظر دارد و هم سرپناهی برای پناه گرفتن وجود دارد . سنگر برای نیرو زمان استراحت خیلی لازم است و برادران به تهیه آنها خیلی اهمیت قائل شوند . در اینجا هم كه خاك دشت است و نرم سریع زمین را بكنند و در گونی ها پر كنند و سنگر مناسب نورگیر، برای رزمنده تهیه كنیم . تا بهره كارمان را بالا ببریم . سنگرهای تداركات و مهمات هم خیلی اهمیت دارد . آموزش برای رزمنده ها خیلی مهم است. نحوه پر كردن خشابها آموزش لازم می خواهد كه حتماً مهم است. نحوه استفاده از نارنجك كلاش خیلی مهم است . بنابراین برای نگهداری مهمات حتماً سنگر درست كنید و خیلی مهم است .مثلاً مهمات را آورده اند خالی كرده اند خارج از سنگر بغل تداركات . جز یك آرپیچی تمام تدركات ؛ آب ، كمپوت و كنسرو و غیره را منفجر كرده و از بین می برد . بابا جون درست است كه خسته هستید، ولی باید یك مقدار هم رعایت كنید و به این افراد حتماً آموزش دهید كه حتماً مهمات را در سنگر مخصوص خود خالی كنند و نیروها حتماً باید به فكر باشند .
برای نشان دادن اهمیت موضوع، باید اول فرماندهان گردان سنگرسازی كنند و خود در سنگرهایشان جای بگیرند تا نیروها اهمیت موضوع برایشان جا بیفتد . نظم در شركت در كلاسهای آموزشی خیلی حائز اهمیت است . نماینده امام در تبریز فرمودند، هر كس كه در آموزش نیروهای بسیجی مطلبی را بداند ولی آموزش ندهد، آن شخص با این كه در جبهه زیاد حضور داشته است، آن شخص پاسخگو و مسئول است در درگاه خدا . بنابراین برادران خیلی دقت كنند درست است كه مشكلات زیاد است ولی ما باید دراین مشكلات آزمایش خود را پس بدهیم و حتماً در كلاسهای آموزشی شركت كنیم با تمام سختی هایش .
مطلب بعدی نحوه آرایش تیربارهاست كه خیلی مهم است . تیربار بایستی بر جایی نصب شود كه منطقه وسیعی از زمین را تحت پوشش قرار دهد. تمركز آتش آن، بین نقاط حساس تر باشد .
مثلاً نباید جایی نصب شود كه جلویش مانع وجود داشته باشد .
تقاطع دید و تیر بین تیربارها در طول یك خط باشد .
سنگرهای تیربار باید مستحكم باشد . تیربار سلاحی است كه از 1500 متری جلوی دشمن را می تواند بگیرد. در حالی كه اگر از نیروی انسانی بخواهیم استفاده كنیم شش نفر نیرو لازم دارد پس ببینید كه این سلاح موثر چقدر جلوی دشمن را می تواند بگیرد .پس به سنگرهای تیربار توجه كافی داشته باشید .
سنگرهای تیربار در نقاطی واقع شده باشد كه خدمه آن آزادی عمل داشته باشد و تدارك مهمات آن به راحتی صورت گیرد . جایی قرار ندهیم كه تیربارچی نتواند حركت كند، به خاطر این كه بردش زیاد است. جایی نصب كنیم كه بتواند جلوی دشمن را به راحتی بگیرد و خدمه آن مهمات را به راحتی برایش بیاورد .
سنگرهای یدكی برای تغییر موضع تیربار با مشخصات سنگرهای اصلی برای تیربار در نظر گرفته شده باشد . یكی در چپ و یكی در راست سنگر اصلی ، سنگر یدكی برای تیربار درست كنیم ، اگر لازم شد موضع را عوض كنیم مشكلی از نظر استقرار نداشته باشیم .
منابع :
http://www.sajed.ir
http://www.aga-mehdi.blogfa.com<
/خ
اهمیت شهید و شهادت در کلام شهید مهدی باکری
برادر عاشق شهادت نوشته است كه خدایا نمی خواهم جنازه ام پیدا شود كه حتی یك وجب از این خاك را اشغال كند . تا آن اندازه این برادر اتصال پیدا كرده است . خانواده شهدا و مفقودین و اسرا و رزمندگان و امت حزب الله بدانند كه در جهت راهی كه اینان از قرآن پیدا كرده اند، زندگی توأم با جهاد در راه خدا و حیثیت ما مدیون خون شهدا است و آنانند كه به ما و جامعه ما معنا داده اند .
خانواده شهدا بدانند كه اینان دارای چه ارزش و مقامی هستند. در عملیات آنها می دانند كه شهید می شوند ولی چنان این فضیلت را درك كرده اند كه عاشقانه آماده رفتن به جبهه می شوند تا مأموریت خود را انجام دهند. چه بسا بروند شهید شوند یا اسیر شوند و این همان درك معنای این موضوع است اینان می روند ، خانواده شان بدانند كه فرزندانشان در چه حالتی و عالمی دارند و این وضعیت كنونی با اندیشه های طاغوتی قابل مقایسه نیست و قابل بیان .
آن شایعاتی كه عمداً در شهرهای ما بین افراد وجود دارد و از روی دلسوزی می گویند ای بابا چرا فرزندت را جبهه می فرستی و حالا چه وقت جبهه رفتنشان است . وقتی می روند و شهید می شوند می گویند مگر ما نگفتیم نروند به جبهه . اینان همان منافقین اند كه در قرآن هم هست . این زندگی با ارزشهای انقلابی را درك نكرده اند و نمی دانند این راه چیست و فكر می كنند كه زنده مانده اند . این دلسوزیها بیجاست و ترس از زنده ماندن خودشان است و عدم درك از اسلام و فضائل آن است . شما باید سرفراز باشید . امت اسلام باید سرفراز باشد برای این كه دنباله رو شهدای كربلا این همه شهید داده ایم . و به جا شهید دادیم . هرچقدر شركت فعال داشته باشیم و شهید بدهیم نشانه حقانیت راهمان است . نه این كه ناراحت شویم امروز 80 تا ، 100 تا ، 200 تا شهید دادیم اگر درك نمی كنیم كه كجا رفته اند پس باید به حال خودمان افسوس بخوریم شایعه پردازها به حال خود افسوس بخورند. الان چهار سال جنگ است. جنگی است در ادامه جنگ امام حسین . هنوز اینان رنگ جبهه را ندیده اند اینان به حال خود افسوس بخورند، نه به حال خانواده شهدا و رزمندگان. در حال حاضر در وادی رحمت یك شهید داشتن باعث افتخار است بر حسب اعتقادات و فضائل اسلامی اگر تادیروز كسی باغی وسیع داشت افتخار می كرد حالا اگر كسی در وادی رحمت شهید داشته باشد باعث افتخار است و كسانی كه در آنجا شهید نداده اند به حال خود افسوس بخورند ارزشهای ما این است. چگونه به خود اجازه می دهند در زیارت عاشورا بخوانند سلم لمن سالمكم …… این را بگویند و چهار سال است جنگ شده و رنگ جبهه را ندیده باشند. هنوز خانواده شان توفیق پیدا نكردند به اسلام رزمنده ، شهید ، مجروح تقدیم كنند . این دلسوزیها نه برای اسلام بلكه برای خودشان و طرز تفكر خودشان است . هنوز به فضائل اسلام پی نبردند با بینش طاغوتی به مسائل نگاه می كنند و این زندگی با فضیلت ترین زندگیهاست به خانواده رزمنده ، شهدا ، مفقودین و اسرا بدانند كه این افتخار است كه در راه خدا شهید شدند و جهاد كردند . انشاالله آگاهیم و بدانیم كه این زندگی با فضیلت ترین و ارزشمندترین زندگی است .
والسلام
فقط می خواهند جوانان خود را سر و سامان بدهند و شاهد خوردن و خوراك و آسایش دنیوی اینان باشند .بعضی برای به دست آوردن اعتبار، تا این كه بگویند فلانی این مقدار پول و ثروت و دارای چنان املاكی و خدای نكرده برخی در لباس مذهب برای خود كسب اعتبار می كنند به طور خلاصه این افراد به مادیات نظر دارند و فقط دنیا را می بینند .
در قرآن آمده : انما مثل دنیا ……
این گونه افراد مثال زندگی شان مانند آن بارانی كه از آسمان آمده تا گیاهان رشد كنند برای انسان و حیوانات و این انسانها چنان مبهوت این خرمی و رشد می شوند كه خود را فراموش می كنند كه خود را صاحب این ها می دانند و خداوند می فرماید خداوند اراده می كند و تمام این سرسبزی خشك می شود و هیچ چیز باقی نمی ماند . این گونه خداوند آیات خود را روشن بیان می كند یعنی كسانی كه دچار این دیدگاه انحرافی هستند و زندگی می كنند و تمام ظواهر دنیایی یك نوع آراستگی است در چشم آنان كه خود را صاحب این ظواهر می دانند و غافل از خداوند می شوند .
چه بسا كسانی هستند كه عاشق جوانی خودند و مغرور به جوانی و روزی پیر می شوند یا كسی كه ثروت اندوزی می كند و ثروتی جمع می كند ولی هنگام مردن غیر از كفن چیزی با خود نمی برد . این علاقه های دنیوی مانند آن زمین است و چقدر اینان كوتاه فكر هستند و چیزی را كه با چشم می بینند باور دارند خداوند می فرماید اینان را بیان می كنم برای اهل فكر كسانی كه تفكر می كنند . متأسفانه در برخی از طبقات دیده می شود كه عقیده به این نوع زندگی دارند فرهنگی است كه از طاغوت مانده و نوع زندگی است كه دیكته شده و آدمها را به سوی او می كشد ولی از دیدگاه اسلام بهترین نوع زندگی انسان همان زندگی جلب رضایت خداست و به فكر سعادت دنیوی و اخروی خود است . یك نوع زندگی پسندیده و دارای فضیلت، زندگی توأم با جهاد در راه خداست .
البته در رابطه با خود جهاد، هم من قادر نیستم و هم وقت كم است تا بحث كنیم. فقط در رابطه با فضیلت زندگی در اسلام نقش بسته است برای مومنین همان جهاد در راه خداست. زندگی پیامبر از بعد نظامی از هفتم ماه هجرت …… پشت سر هم . اما به طور خلاصه اگر در قرآن نظر كنیم و افرادی كه نظر به این دنیا دارند مثل پول ، مقام ، زمین ، اولاد و غیره از دیدگاه دنیوی . اگر ما مقام و سعادت دو عالم را بخواهیم ، بهشت دائمی را بخواهیم و نعمتهای بیكران را بخواهیم و پاداش و بزرگی از خداوند بخواهیم در این معامله خریدارمان خدا باشد و دوستی و محبت خدا را داشته باشیم و تجارتی با خدا انجام دهیم تا تمام گناهانمان پاك شود . نگاه كنید به آیات قرآن كریم .
الذین امنو و جاهدو فی سبیل الله … اجرا عظیما .
كسانی كه با جان و مال خود در راه خدا جهاد می كنند كسانی كه دنبال جاه و مقام هستند بدانند كه خدا بالاترین درجات را پیش خود دارد برای كسانی كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد می كنند و رستگاری و بشارت به رحمت الهی و جنت و نعمت الهی مژده می دهد .
یا در آیه ای كه خداوند می فرماید من خود خریدار شما هستم این چقدر ؟ اصلاً قابل قبول تصور نیست . با این درك ناقص ما . چقدر این نوع زندگی با فضیلت است كه خود خداوند خریدار اعمال آدمی است چقدر با ارزش است انسان با مال و جان خود جهاد كند .
یا می فرمایند : اگر بخواهیم چنان تجارتی كنیم كه گناهمان پاك شود و از بین برود گناهمان، شما را مژده می دهم به تجارتی كه شما را از عذاب الیم نجات دهد آن چیست ؟ یك تجارتی كه ما را از عذاب الیم نجات می دهد جهاد در راه خدا و تمامی گناهان و آلودگی این دنیا و آخرت را خداوند مژده می دهد . باز یك نمونه از این نوع زندگی از حضرت علی نقل شده است در جنگ ذات الصلوه از پیامبر می پرسند كه فضیلت جهاد در چیست ؟ در پاسخ می گویند : زمانی كه یك رزمنده قصد می كند به جبهه برود خداوند متعال نجات از آتش و ریختن گناهان او را می نویسد . اگر كسی گناهكار باشد وقتی نیت به رفتن می كند خداوند امر می كند تا گناهان او پاك شود كه انگار از مادر متولد شده است و وقتی كه آماده رفتن می شود ملائكه فخر می كنند و وقتی با خانواده اش خداحافظی می كند دیوارها گریه می كنند و مانند مار كه از پوست خود در می آید انسان هم از گناه پاك می شود .
با ارزش و با فضیلت و بهترین زندگی است كه خداوند فرموده و تقدیرنامه امام از رزمندگان … جملاتی كه امام امت در شأن و مقام این افرادی كه این گونه زندگی می كنند امامی كه تا اینقدر والاست و ما می شناسیم می فرماید كه من قاصرم از وصف اینان یعنی این كلمات و این جملات قادر نیست كه بیان كند مقام و شأن این نوع زندگی را .
از ره آوردهای انقلاب اسلامی كه در این مملكت شد و راهی را كه پیامبر اكرم و امام امت برای ما نشان داده اند زندگی همراه با جهاد است نه جهاد با نفس بلكه جهاد با كفار نه یك روز نه دو روز بلكه آمیخته با زندگیمان باشد در مقابل دیدگاهی كه هنوز در غالب بینش طاغوت می نگرند توجه به مقام و دنیا و اولاد امثال اینها تا خود را راضی و خوشحال كند در دنیا . می خواهم بگویم چیزی كه در شأن شما افراد این مملكت و رزمندگان است در این حكومت اسلامی جنگ و جهاد و جلب رضایت خدا و كسب مقام و بخشیده شدن گناهان و بهترین ساختمان و آسودگی و راحتی باشد ولی چیزی را كه خداوند به انسان بدهد نه چیزهایی كه از دنیا كسب كنیم . مسائلی كه در اجتماع ما هست یعنی كسی مهندس شود ، دكتر شود ، بازرگان شود و غیره و غیره همه از خداوند باشد آن كسی كه بیان شیوا دارد همه زمانی به انسان عطا می گردد كه جهاد در راه خدا باشد . توجه به این معنا و فضیلت كه در زندگی امام حسین است آن بزرگواری كه این معنا را درك كرد وانسان با زبان و عقل عاجزند از درك آن و كاری كه امام انجام داد با آن نیروی كم و آگاهی كامل به شهادت و فرزندان خود كه می دانست شهید می شوند ولی این راه را رفت و فقط ناشی از درك معنا و فضیلت همان آیات قرآن كریم است . دانسته كه آن زندگی كه در این دنیا باید می كرد زندگی كه شایسته یك مسلمان است ، زندگی كه همراه ذلت نباشد ارزشهایی كه در دنیا هست به آنها برسد اما آنهایی را كه خدا به او می دهد و این یكی از ره آوردهای انقلاب برای ما بود و در آخر این نوع زندگی كه برای این افراد در نظر گرفته شده شهادت است شهادتی كه امام فرمود ما قاصریم از بیان عظمت اینان . ما با این درك و تفكر ناقصمان نمی توانیم به این آیات الهی پی ببریم و چه معنایی دارد .
یا می فرماید آنان كه در راه خدا كشته یا شهید می شوند، كشته شدند و تمام شد؟ و چیزهای زیادی را با چشم نمی بینیم، بلكه زنده هستند و ما نمی توانیم آنها را ببینیم و به حقیقت نمی توانیم پی ببریم و آیات بیشماری از شهادت آمده است .
نحوه زندگی در مكتب اسلام و مكتب طاغوت در کلام شهید مهدی باکری
« زیارت عاشورا »
السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك علیك منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتكم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
درود و سلام به پیشگاه امام ولی عصر و امام امت و سلام و درود به روان پاك شهدا و خانواده های شهدا و اسرا و سلام و درود بر امت حزب الله ایران بخصوص آذربایجان شرقی و تبریز .
البته هم وقت كم است و هم در حضور علمای بزرگوار و حاضرین نمی توانم آنچه را می خواهم بیان كنم . با سلام به حاضرین عزیز چند مورد را برای شما سریع توضیح می دهم . به نمایندگی رزمندگان از این ملت كه زحمت كشیده اند چه مالی و چه جانی تشكر می كنم . قطعاً اجر بزرگ نزد خداوند است بنده چند كلمه ای راجع به نحوه زندگی در مكتب اسلام و نحوه زندگی در مكتب طاغوت و چند مورد در رابطه با آینده جنگ و آخرین قسمت راجع به آفات پیروزی نهایی .
خلاصه ای از نحوه زندگی طاغوت مبنی بر ارزش های طاغوتی است البته با پیروزی انقلاب اسلامی رفته رفته این فرهنگ نابود شد متأسفانه كمی هست . در این دیدگاه افرادی كه دارای زندگی طاغوتی هستند دارای این عقیده هستند كه تمام تلاش خود را برای این دنیا و به دست آوردن ریاست و مقام ، عده ای هم تفریح و خوشگذرانی ، عده ای هم تمام فكرشان اولادهایشان است عده ای شاهد این عیش و نوش و عده ای هم دنبال اعتبار برای خود و خدای نكرده عده ای در لباس مذهب برای خود اعتبار و حیثیت می خواهد هر كدام از اینها دارای خوشی این دنیا است خداوند راجع به اینها می فرماید كه این افراد مَثَل بارانی است كه از آسمان آمده تا گیاهان سبز شوند برای انسانها و حیوانات، ولی این ها مبهوت این آراستگی و خرمی گیاهان می شوند و خود را فراموش می كنند . خدا امر می كند و گیاهان خشك و نابود می شوند و هیچ اثری دیده نمی شود . آیات خدا روشن و واضح برای اهل خرد فرستاده شده است و كسانی كه دیدگاه و بینش طاغوت را دارند مانند این مثال به آراستگی و خرمی این دنیا مبهوت شده اند و خود را فراموش كرده اند یعنی صاحب زمین و اولاد ……… اینها هستند و صاحب اصلی را فراموش می كنند كسی كه مغرور به جوانی خود است روزی كه پیروزی بر او مسلط شود . یا كسی زر و پول جمع می كند و تنها یك كفن با خود می برد . چقدر اینان كوتاه فكر هستند و ظواهر این دنیا را می بینند . خدا می فرماید این آیات را برای اهل فكر فرستاده ام. متأسفانه هنوز در جامعه ما در بعضی دیده می شود و بعضی هارا هم به سوی این بینش ترغیب می كنند و در مورد نحوه زندگی اسلام كه بهترین نوع زندگی فقط جلب رضایت الهی و سعادت دنیوی و اخروی رادر رضایت الله می بینند . بهترین این زندگانی جهاد در راه خداست كه یكی از بهترین زندگیها كه برای انسان نشان داده شد . مثلاً زندگی پیامبر اكرم كه همراه با جهاد در راه خداست در بعد نظامی . از ماه هفتم هجرت یعنی هفت ماه از هجرت می گذشت تا سال دهم هجرت بالغ بر 113 ماه است و جمعاً هفتاد و چهار عملیات جنگی بود كه در 27 تا خود پیامبر شركت داشت و 47 تا جنگ بر عهده فرماندهان و سپاهیان اسلام انجام می گرفت . جنگهای زمان پیامبر اكرم به خاطر كمبود وسایل و طولانی بودن جنگ با آن همه مشكلات . حتماً مطلع هستید از تاریخ اسلام مثلاً یك خرما را چند نفر در دهان می گذاشتند و می چرخاندند یا از نظر وسایل مثل اسب و شتر كه برای حركت سپاه لازم بود چقدر در مضیقه بودند . در هر جنگ امكان طولانی شدن آن بود. حدود یك ماه طول می كشید. عملیات هم پشت سرهم بود . مثلاً جنگ فتح مكه تمام شد به جنگ حنین رفتند بدون برگشت به مدینه . نگاه كنید به زندگی پیامبر كه سراسر جهاد در راه خدا بود با آن همه فشردگی. اگر حساب كنیم می بینیم در هر یك ماه ونیم یك عملیات با آن همه مشكلات بود و اما به طور خلاصه در قرآن توجه كنیم . به غیر از كسانی كه خوشی دنیا و مال این دنیا را می خواهند . بقیه خواهان زندگی سعادتمند هستند و رضایت الله و بهشت برین را خواهانیم و نعمتهای فراوان و با خدا معامله كنیم و دوستی و محبت خدا را جلب نماییم و تمام گناهان پاك شود . نگاه كنیم در آیات قرآن ………
كسانی كه در راه خدا جهاد می كنند با مال و جان خود اعظم درجات برای كسانی كه خواهان درجات بزرگ هستند در پیش خدا محفوظ است البته كسانی رستگار می شوند كه در راه خدا جهاد كنند .
………
خداوند می فرماید كه من خود معامله گر با شما هستم . این سخن چقدر قابل دركیست برای ما . كه خداوند خریدار این عمل انسان است .
اگر ما بخواهیم چنان معامله ای كنیم كه تمامی گناهانمان پاك شود آن چیست ؟ جهاد در راه خدا . تجارتی كه ما را از عذاب جهنم می رهاند یا بخشیده شدن گناهان و وارد شدن به بهشت و سعادت اخروی و یك نمونه دیگر از این نوع زندگی حدیثی ازامام علی (ع) در جنگ … از پیامبر اكرم می پرسد . فضیلت جهاد چیست ؟ پیامبر اكرم در پاسخ می فرماید ؟ هر رزمنده ای كه می خواهد به جبهه برود خدای متعال نجات از گناه و ریخته شدن گناهان او یعنی وقتی قصد رفتن به جبهه را می كند خداوند قلم عفو به گناهان او می كشد و مانند كسی می شود كه از مادر متولد شده و وقتی آماده رفتن می شود ملائكه به او فخر می كنند چرا كه چنین انسان والایی خلق شده و جهاد می نماید و وقتی با اعضای خانواده خداحافظی می كند اجزای خانه به حال او گریه می كنند واو از گناه پاك می شود مانند مار كه از پوست خود جدا می شود . او هم از گناه پاك می شود و بعد ثوابهای بزرگی كه خدا در حق او می دهد .
و این حرفها برای این بود كه بهترین زندگیها همان زندگی همراه با جهاد در راه خداست . امام امت یك تقدیر نامه ای برای رزمندگان داشتند كه این گونه شروع می شود .
«بسم الله الرّحمن الرّحیم ان الجهاد باب من ابواب الجنه .»
این فضیلت بزرگ در بین فضائل بیشماری كه برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده كه بیشتر جلب توجه می كند .این واژه ها با همان معنای عرفی خود نه اسرار الهی بلكه دست ما هم از آنان كوتاه است . بی شك گفتار و نوشتار بشر عادی از بیان آن عاجز است . این مدال الهی بر بازوان مجاهدین مانند خورشید هست كه در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملكوتی می درخشد مگر این همان جلوه خلعتی نیست كه ابراهیم خلیل الرّحمان او را مفتخر كرد، بارقه از مقام حبیب اللهی نیست كه درتارك افضل موجودات می درخشد، مگر نازله مقام ولی اللهی نیست كه از امیرالمومنین تا خاتم الانبیا كه به آن اولیاءالله مشرف شده اند . كه اگر هست كه هست با چه بیانی می توان بیان كرد و با چه چشم بشری می توان آن را دید. بهتر آن كه من قاصر با تقدیم السلام علیكم یا خاصه اولیا دم فرو بندم . »
این جملات امام امت در مقام كسانی كه چنین بینشی دارد ، فضیلت و بیان قابل درك بشری نیست. امامی كه در آن مقام والا است می گوید من قاصرم از بیان این فضیلت بهتر است چیزی نگویم پس نمی توان با این كلمات ارزش این بینش را تعریف كرد .یکی از ره آوردهای انقلاب آن گونه كه باید زندگی كنیم كه دارای فضیلت و معنادار و خداپسند و امام برای ما توصیف كرده اند آن زندگی است كه زندگی توأم با جهاد در راه خدا باشد . كسانی كه در غالب بینش طاغوت فكر می كنند و زندگی می كنند در فكر مقام ، پول ، اولاد ، زمین ،ریاست هستند و اینان در این دنیا خوشحال و خوشنود هستند می خواهم بگویم با این انقلاب نحوه زندگی در شأن یك مسلمان انقلابی است باید این گونه باشد و جهاد كردن و جلب رضایت الله و مقام و ریاست و بهترین مكانها باشد البته اینها را خدا داده باشد . نه این كه از این دنیا به دست آورد . در فطرت انسان مقام ومنزلت است ولی باید دید از كدامیک از این راههاست و بهترین درجات را از خداوند بگیریم . بهترین زندگی را كسانی می كنند كه زندگی شان جهاد در راه خدا باشد . توجه به این معنا و فضیلت را امام حسین درك كرده بودند پس می بینیم در زندگی امام حسین با آن تعداد كم و می دانستند عاقبت چیست انجام تكلیف كردند و این از عقل و زبان ما دركش وجود ندارد . آگاهی كامل شهادت،تكلیف انجام شد و این ناشی از دانستن آیات الهی و نقش جهاد كه یك فضیلت الهی است .
زندگی كه خداوند متعال فرموده اند این چنین زندگانی است . زندگی كه ذلت نباشد و زندگی كه در آن توجه به ارزشها باشد ولی آنچه كه خداوند داده است این یكی از ره آوردهای انقلاب اسلامی است كه برای ما آمده است و در آخر این زندگی كه بزرگترین سعادت نصیبشان می شود شهادت است .
شهادتی كه امام فرموده ما قاصر هستیم از معنا و فضیلت آن و آیات متعددی هم در قرآن كریم آمده است كه ما با این درك محدود نمی توانیم آن را بیابیم .
این نیروهایی كه در راه خدا شهیدشده اند فكر نكنید كه مرده اند و رفته اند بلكه زنده هستند و زنده ابدی و ما نمی توانیم درك كنیم و فكر می كنیم مرده اند و تمام شد . در ادامه این بحثمان كه زندگی یك فرد در نظام طاغوت و زندگی یك فرد در نظام اسلام را گفته باشیم كه خیلی در هم برهم صحبت كردم و برادران خسته شده اند .
چند جمله راجع به خانواده شهدا ، مفقودین ، اسرا ، رزمندگان اسلام صحبت كنم . این ارزشها را كه من خیلی مختصر صحبت كردم و خداوند چگونه ارزش برای اینان قائلند . در ادامه حدیثی كه گفتم خداوند متعال می فرماید كه من خود مسئول بازماندگان شهدا هستم و هر كه آنها را خشنود كند مرا خشنود ساخته و هركه آنها را ناراحت كند مرا ناراحت كرده . در هیچ كجا خداوند از زبان پیامبر این گونه راجع به خانواده نفرموده است. این آیات در شأن كسانی است كه آن گونه زندگی كرده اند كه در زندگی شان جهاد نقش بسیار مهمی دارد. تا جایی كه اولاً یا صاحب خانواده شهید شده و مفقودند یا اسیر . ببینید چقدر ارزشمندند كه خداوند خود را صاحب این خانواده ها می داند و خشنودی یا خشم این خانواده ها را خشنودی و خشم خود می داند . امام امت می فرماید كه این خانواده ها چشم و چراغ این ملت هستند . این فرزندانی كه بزرگ كرده اید با فضیلت ترین راه را انجام كرده اند كه ارزش این فضیلت را خداوند و پیامبر و ائمه اطهار گفته اند . بدانید كه فرزندان شما چه شهید شده باشند و چه زنده باشند راهیان واقعی امام حسین اینانند . برای این كه نحوه زندگی اینان با نحوه زندگی امام حسین یكی است و اینان سربازان واقعی امام امت هستند و سربازان واقعی امام زمان هستند و این ملت و خانواده هایشان باید افتخار كنند و باید سربلند باشند این راه راه درست است كه رفته اند و هیچ گاه نباید اندوهگین باشند . شایعاتی كه بدخواهان انقلاب بر سر زبانها انداخته اند، به هیچ وجه احساس زیان... و یا این كه تصور كنند كه صاحب خانواده شهید شد، چه كنیم نباید باشد خداوند خود می فرماید كه من مسئول زندگی این خانواده ها هستم .
اگر به وصیت شهدا نگاه كنیم همه حاكی از این نوع یقین و اعتقادی است كه زندگی می كنند شهدایی كه در وصیت خود می نویسند من یقین دارم در این عملیات شهید می شوم یا شهید كه در وصیت خود می نویسد خدایا آرزوی من این است كه تكه تكه شوم و از جنازه ام اثر نماند چرا كه در روز قیامت محشور می شوم سرافكنده نباشم .
یا برادری كه می گوید خدایا جنازه من پیدا نشود تا جنازه ام جایی را اشغال نكند. تا چه اندازه اینان اتصال به الله پیدا كرده اند . خانواده شهدا ، مفقودین ، اسرا و همه امت حزب الله و رزمندگان بدانند در جهت زندگی پر فضیلت جهاد در راه خدا و با معنا زندگی چیست؟ آنها این راه را پیدا كرده اند و ما حیثیت و شرف خود را مدیون خون شهدا هستیم . آنها بودند كه معنا داده اند به جامعه و وجود ما . خانواده شهدا و ملت ایران بدانند كه ارزش شهدا تا چه اندازه است . و حتی در عملیات آنان می دانستند كه به قلب دشمن می روند كه چه بسا شهید می شوند ولی تا آن حد این فضیلت را درك كرده اند كه عاشقانه این مأموریتها را قبول می كردند كه به قلب دشمن بروند چه بسا شهید شوند ، اسیر شوند با درك و آگاهی به این فضیلت .
این خانواده ها بدانند كه فرزندانشان چه حالت و عالمی هستند و این اندیشه كنونی با هیچ ارزش طاغوتی قابل مقایسه نیست و شایعات و مسائلی كه در شهرها پراكنده است و دلسوزیهای بی جا كه می گویند ای بابا چرا فرزندانتان را به جبهه می فرستید این مسائل در اوایل اسلام نیز بود بعد از این كه می روند و شهید می شوند می گویند ما گفتیم نروند به جبهه شهید می شوند این گونه افراد در اوایل اسلام نیز بودند و ارزش واقعی این فضیلت را نمی دانند هنوز نمی دانند این راه چیست ؟ فكر می كنند زنده بودن و این دلسوزیها به جاست و اینها از ترس جان خودشان است كه می گویند عدم درك مسائل اسلام و فضایل اسلامی است .
همه شما و امت اسلام باید سرفراز باشند برای این كه در دنباله راه شهدای كربلا این همه شهید داده ایم.با شركت فعال خود در جنگ هرچه شهید بدهیم نشانه حقانیت راهمان و عظمت راهمان است.ناراحت نباشیم كه امروز 80 و 100 یا 200 نفر رفتند چون درك نمی كنیم كه كجا رفتند . باید به حال خودمان افسوس بخوریم ، شایعه پراكن ها به حال خود افسوس بخورند . چهار سال است كه جنگ است . جنگی كه در ادامه راه امام حسین است . افراد شایعه پراكن به حال خود افسوس بخورند نه به حال خانواده شهدا . در حال حاضر در وادی رحمت یك شهید داشتن باعث افتخار بر حسب اعتقادات و فضائل اسلامی است . اگر تا دیروز هر كسی دارای باغ وسیعی بود افتخار می كرد حالا هر كسی در وادی رحمت شهید داشته باشد درآن خاك مقدس و باعث افتخار است و كسی كه در این وادی شهیدی ندارد به حال خود افسوس بخورد . ارزشهای جامعه ما اینهاست چگونه به خود اجازه می دهند در زیارت عاشورا بخوانند سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولی لمن والاكم و عدوٌ لمن عاداكم این را بگویند و چهار سال است كه رنگ جبهه را ندیده باشند هنوز خانواده شان توفیق پیدا نكرده اند به اسلام رزمنده تحویل دهند یا شهید تقدیم كنندیا مجروح تقدیم كنند این دلسوزیها نه برای اسلام بلكه برای خودشان و طرز تفكر خودشان است هنوز به فضائل اسلام پی نبردند با بینش طاغوتی به مسائل نگاه می كنند پس بهترین زندگی برای ما و خانواده های ما همان جهاد در راه خداست . خانواده شهدا ، مفقودین و اسرا بدانند كه این افتخار است در راه خدا شهید دادن و جهاد كردن .
و ما باید بدانیم كه كدام زندگی با فضیلت تر و ارزشمندتر است و آن را انتخاب كنیم .
والسلام
عملیات های رزمندگان در کلام شهید مهدی باکری
با این همه امكانات كه آنها داشتند، نمی توانستند درمقابل نیروهای انسانی که از اول شب راه می افتادند تا هشت الی ده ساعت مداوم كوهها را بالا می رفتند و نفس نفس زنان كه به بالا می رسند و به دژهای محكم آنها حمله ور می شدندپس از نیم ساعت این پایگاهها سقوط می كرد به دست نیروهای اسلام . تكبیر .
از این كه در این عملیات كسانی مثل من باور نداشتند جوانان شما هر عملیاتی كه انجام می دادند واینقدر كه من توضیح می دهم سختی فراوانی داشت، البته چیزی از سختی این عملیات نگفتم . جوانان شما چند بار عملیات انجام می دادند، یعنی عملیات انجام می دادند، بعد پایین می آمدند یكی دو شب استراحت می كردند و دوباره عملیات سخت تر از عملیات قبلی را انجام می دادند، یك مسابقه بود . من خودم كه یك سربازم این جور رزمنده تا به حال ندیده بودم. مگر می شود انسان با پای پیاده این همه راه را طی كند . مربیان كوه نوردی برای آموزش بسیجیان آورده بودند و ما داشتیم صخره نوردی می كردیم و می گفتند این گونه باید بالا بروید. من دیدم این رزمندگان با انگشتانشان بالا می روند و من متعجب بودم چون تا به حال این گونه رزمنده ندیده بودم .
این جوانان ایستادگی كردند و گفتند این عملیات را تا به پایان نرسانیم از پا نمی نشینیم و اینان جنگ كردند و دوباره جنگ كردند و دوباره جنگ كردند . این جوانان سه عملیات انجام دادند كار این جوانان بی سابقه بود و این خارج از توانایی انسان است بعد در مرحله سوم جنگ نیروهای عراقی كه تار و مار شده بودند فرار كردند. به نیروهای عراقی در مرحله دوم حمله شد . افراد تیپ هایشان یا اسیر یا كشته شدند و عراقیها می دیدند در ساعات اولیه جنگ قرارگاهشان به هم می ریخته به دلیل این كه رزمندگان ما دلی مالامال از محبت الله را دارند . واقعاً دنیا در تعجب بود كه در این حمله ها اول فرمانده ها بعد سربازان عراقی اسیر می شدند.
تیپ 605 گارد ریاست جمهوری كه چشم و چراغ صدام بود، كه خیلی به این تیپ امیدوار بود به آنها ، برای این كه روحیه بدهد به آنها این تیپ تار و مار شد و این تیپ تربیت شده بود در مرحله اول كه این تیپ به هم ریخته شد در مرحله دوم لشگر هر كه تازه نفس بود فرستاد تا جلوی رزمندگان اسلام را بگیرد آن هم كه صدماتی دید كه بعد از آن یك تیپ كماندو بعثی كه جان فدایی صدام بودند وارد صحنه شدند و نمی دانم كه نظر الهی بود یا چه، در منطقه ما تیپ عاشورا وارد شدند و سربازان و رزمندگان شما در عرض دو روز چنان تار و مارشان كردند كه نه فرماندهی ماند و نه گردانی ماند و آنها را كشتند و تعداد معدودی هم كه ماندند آنها را صدام با شرمندگی اعلام كرد اینها را اعدام می كنم .
وسایل و غنائم كه از این عملیات به دست آمد واقعاً زیاد بود البته برای اطلاع می گویم كه این تیپ كامل بود چون بعثی بودند و دارای وسایل فراوان كه از این جنگ نفربرهای موشك انداز تانك ، موشك انداز و انواع خودروها توپ صدمیلی متری ضد تانك و تفنگهای 106 میلی متری خمپاره اندازها وانواع مختلف سلاح و مهمات به اندازه كافی و بچه های ما از دویدن خسته شدند ولی در عملیات …… و سلاحهای آتش زا كه برای اولین بار میدیدم كه لطف الهی بود كه اینان نتوانستند از این سلاحها استفاده كنند . سلاح هایی درست كرده اند كه از سی كیلومتری در بین رزمندگان ما فرود می آمد. الحمدالله این سلاح ها سالم به دست رزمندگان ما افتاده است و ما هیچ گونه از آنها استفاده نمی كنیم. وسایل مدرن راه سازی ، دستگاههای مخابراتی كه بسته بندی بود و می خواستند از آنها استفاده كنند كه این دستگاهها همین طور آكبند به دست رزمندگان افتاد . مواد غذایی كه رزمندگان استفاده می كنند. موشكهای صنعتی و اینها چیزهایی بودند كه جوانان شما از این جنگ به غنیمت گرفته اند و اگر هم شهید داده ایم بدانند هر شهید چند عراقی را كشته است و بعد خود شهید شده است، این را بدانید كه چندین نفر را كشته اند بعد خود شهید شده اند.
این را بدانید كه شهادت موهبتی است از طرف خدا. اگر قرار بود با این آتش و تیر و تعداد زیاد دشمن و ریخته شدن آتش دشمن بر سر رزمندگان ما، خدا نمی خواست، یك نفر از رزمندگان ما زنده نمی ماند، بیایید صحنه های عملیاتی را ببینید . وقتی قرار است از طرف خدا كسی زنده بماند و بیشتر تلاش كند هیچ اراده ای نمی تواند آن را تغییر دهد و وقتی قرار است كسی شهید شود هیچ اراده ای نمی تواند آن را تغییر دهد. خیلی از برادران شهید شدند و من نمی دانم كیستند . در یكی از عملیات یكی از برادران تعریف می كند كه در موقع شدت عملیات مأموریتی به ایشان داده شد كه زیر آتش دشمن به یك خاكریز می رفت ساعت دو بود مجروح می شود و خون از بدنش سرازیر می شود. یكی از همرزمانش به او می گوید: به عقب برو زخمی شدی من كار شما را انجام می دهم. در پاسخ می گوید : مأموریتی كه به من داده اند تا جایی كه می توانم باید بایستم و انجام وظیفه كنم. دوستش میگوید: الان به شما ضعف می آید. باز در پاسخ می گوید: نه. كه بعد از یك ساعت با تركش دوم شهید می شود. شما چه متوجه می شوید. شهامت و شجاعت. اینان برای من و شما كار نمی كنند ؟ آیا شما می توانید انگشت خود را روی آتش بگیرید تا به استخوان برسد ؟ جوانان ما این مراحل را گذرانده اند. همان جوان در انبوه آتش آماده انجام وظیفه است. وقتی اینجا می آیند مسلمان می شوند. می گویند مأموریتی كه به من دادند ،دستوری كه به من دادند، باید انجام شود و كسی كه من را محفوظ نگه می دارد خدا است.از اینجا می فهمیدیم كه شجاعت و شهامت و مقاومت یعنی چه و یا برادر برزگر كه یك دست داشت و دستش قبلاً قطع شده بود.ببینید كه چه جوانانی تربیت شده بنده به فرمانده تیپ این برادر گفتم: این شخص با یك دست كه نمی تواند جنگ كند .گفت شما بیا ببین كه او با یك دست چگونه جنگ می كند او قبول نكرد كه عقب برگردد. گفت: مگر حضرت ابوالفضل با یك دست جنگ نكرد. چه شهامتها و چه شجاعتها در جنگ از خود نشان می دادند. به این انسانها باید چه اسمی گذاشت. آیا نباید به اینها افتخار كرد . برادر اسد قربانی كه معلول بود و به سختی راه می رفت چنان در انجام وظیفه خود كوشا بود كه انگار معلولیتی نداشت و سخت ترین مأموریت را انجام می داد. فرمانده گروه ویژه شهادت بود پس ما باید از رشادت یاران حسین بگوییم ما باید راهیان امام را بگوییم از شهامت و شجاعت و مقاومت .
بچه ها می دانستند كه برای این عملیات بروند شهید می شوند. ولی انجام وظیفه برایشان مهم تر بود و همچنین برای اسلام … برادر اللهیاری فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) كه قبلاً یك دست خود را از دست داده بود و یك شیری بود كه وقتی موقعش می شد خوب می جنگید اگرچه شهید داده بود و خود شهید شد از صد متری دشمن را می زد و مقاومت می كرد او كه دوازده ساعت مقابل دشمن مقاومت كرد و مرتب می گفت حال من خوب است و نیروهایم خوب می جنگند و خیالتان راحت باشد و كار خود را انجام دهید . آفت دشمن از هر طرف او را احاطه كرده بود. ولی او از سنگرهای پایین مهمات برای رزمندگانش می آورد. مانند امام حسین، جانم حسین ،در سنگرش شهید ها را جمع كرده بود ، مجروحان را جمع كرده بود و خارج كردن نیروها امكان نداشت، زخم زخمیها را بسته بود و هنوز داشت می جنگید و مقاومت می كرد . من نمی دانم آیا انسان این جور ، نمی دانم این همه پایمردی ؟ برادرش شهید شده،من قادر به بیان این خصوصیات نیستم . نصف شب شد و بی سیم او قطع شد، برایش نگران شدم . گفتم حتماً برایش اتفاقی افتاده . یك روز ماشینی می آمد گفتند جنازه اش پیدا شده ،گفتم كو، گفتند پشت ماشین ، پتو را كنار زدم ،گفتم این نیست، گفتند داخل جعبه را نگاه كن ،گفتم یا ابا عبدالله یا حسین، نگاه كن چگونه آماده شد كه با سر برای تو جانفشانی كند. وقتی كه تازه ازدواج كرده بود و تمام زندگانی خود را وقف جبهه كرده بود و وقتی برای مأموریت از این شهر به آن شهر می رفت، یك اتاق اجاره می كرد ،برای خانم خود و خودش به جبهه می رفت، هرچه داشت را وقف جنگ كرده بود .اینانند كه شما تربیت شان كرده اید و تقدیم اسلام كردید. به اینها افتخار كنید. شایعه سازان این صحنه ها را نمی پسندند و ما به این شایعات وابسته نیستیم ما متكی به شهدا هستیم و خواسته خدا بود كه آنها شهید شوند . اینها افتخاراتی برای اسلام آفریدند. چه انسانهایی بودند.خون حسین بن علی چه ها درست كرده. من نمی دانم چقدر بگم . برادران و این برادران جهاد می دانستند كه شهید می شوند و رفتن به جبهه خیلی سخته، من نمی دانم وقتی به آنها مسلم می شود كه شهید می شوند، آن وقت آنها چنان خونسرد و آرام و آرامش قلب دارند كه بدون توجه به این كه دشمن تانك دارد رفته و ایستاده روی خاكریز كه اینجا تركش دارد ، تیر دارد … اینان از چیزی نمی ترسند.امت اسلام افتخار كنند به این رزمندگان . افتخار كنید كه چنین جوانانی تربیت كرده اید و خانواده شهدا خیلی سرفراز هستند. هر كدام تك تك صحبتی دارد . آن بچه هایی كه در شب عملیات درتاریكی به دستشان حنا می گذاشتند. به سرشان سربند یا حسین مظلوم یا مهدی ادركنی می بستند. غسل شهادت می كردند. با یكدیگر روبوسی می كردند. از هم حلالیت می خواستند ، دعا می خواندند كه می خواستند به عملیات بروند. اینها قابل توصیف نیست. مگر می توان در كتابها جا داد؟ مگر اینان افتخار امام حسین نیستند؟ مگر هرچه داریم ازامام حسین نیست؟ باور كنید اینان اسلام را زنده نگه داشتند. همان ساعتها و همان دقایق ، همان ثانیه ها همه تكرار می كنند این صحنه ها را در هر یك از عملیات . كسانی كه كوردل بودند عینك بددلی را به چشمان زدند و نمی توانند این بچه ها را درك كنند چون عشق به امام حسین ندارند نمی دانند جنگ چیست ، جبهه چیست ، صحنه عاشورا چیست، اینان چه می دانند معرفت چیست، عرفان چیست، مگر می توانند درك كنند، شاید فكر میكنند این موضوع ها یك داستان است .
ما وقتی این تابوتها را بر روی دست می گیریم افتخار می كنیم . امیدوارم كه پیام رزمنده ها را خوب بیان كنیم . ملت ایران ، و برای فتح دو و در رابطه با فتح دو،گذشتن از حزب بعث و رسیدن به كربلای حسینی و پیام رزمندگان كه اعلام كردند و من از زبان آنها می گویم كه شهادت را بزرگترین سعادت از طرف خدا می دانند كه مخصوص افراد بخصوص است و هیچ گونه ترسی و خوفی از شهادت نداریم وعشق به شهادت باعث شتاب به سوی دشمن است و مسئله اصلی دانستن جنگ،كه باید در تمام زندگی ما اثر داشته باشد و درگیر نشدن با مشكلات زندگانی ، اختلافات و مسائل سیاسی و امثال اینها كمبودها و نارسایی ها كه اینها طبیعی است.در تمام جوامع كم و زیاد است و مسائل دنیا است . اینها مسئله اصلی نیست. بلكه مسئله اصلی حفظ اسلام است كه متبلور در این جنگ شده. به هر حال مسئله اصلی جنگ است و اولویت قرار دادن جنگ به هر كاری كه داریم اصل مطلب است و مسائل دنیوی و مشكلات این دنیا در درجه آخر . از خداوند طول عمر برای رهبر و درجات متعالی برای تمامی شهدا و عزت برای خانواده شهدا و ملت مسلمان ایران بخصوص ملت مسلمان و همیشه در صحنه تبریز و شفای عاجل برای مجروحین جنگ و آزادی اسرا و پیروزی جنگ و نصرت برای رزمندگان انشاالله این مجالس مورد لطف الهی قرار گیرد . صلوات
…… فجایع این رژیم كه به وجود آوردند. به هر حال تا زمانی كه رزمندگان اسلام در خاك دشمن نفوذ كنند، كه بلاد اسلام از نفوذ توپخانه در امان باشند. تكلیف شده است كه جهاد كنند و به هر حال ما سعی خودمان را می كنیم و در حال جنگیم . چند روز قبل امام عزیز فرموده اند و همچنین ما مقلد امام و پیرو دستورات امام هستیم كه تا صدام در این حكومت است هیچ گونه سازشی با رژیم بعثی وجود ندارد و اما امام بزرگوار با این حرف مسائل و خصومت شخصی را بیان نكردند، بلكه روی حرف صدام و رژیم بعثی هیچ اعتباری نیست. چطور كه با تمام قوا و پشتیبانی ابرقدرتها حمله كرد و مسائل را می خواست با جنگ حل كند و در ضمن چه ضمانتی به این كه دوباره صدام نیرو جمع نكند و ادوات جنگی را كامل نكند و این كه اطلاعات نظامی منطقه را جمع نكند و دوباره به ایران حمله نكند نیست . ملت مسلمان ایران نه به خاطر خاك و نه به خاطر دریای عمان و خلیج فارس بلكه فقط به خاطر اسلام جنگ می كنند و تمام ابرقدرتها جمع شدند و یكی شدند تا این اسلامی كه می خواهد ابرقدرتها را ریشه كن كند را از بین ببرند .جمهوری اسلامی كه اولین ندای اسلام بعد از چهارده قرن است می خواهند صدایش را در گلو خفه كنند و می دانید كه خداوند پشتیبان این حكومت و اسلام است و قادر نیستند هیچ صدمه ای به آن بزنند . هیچ اعتباری نیست كه اگر كفر دوباره قدرت بگیرد و علیه اسلام قیام كند فرصت پیدا كنند تا تجربه های وحشتناك تر و فجیع تر از تجربه های قدیم ایجاد نمایند . امت اسلام به پیروی از امام امت اهداف جنگ را تعیین كنیم. انشاالله با آمادگی كه پیدا كرده ایم، به تجهیز و متشكل كردن ملت مسلمان ایران كنیم که برای هدف عالی است وگرنه فرمودند قدس از كربلا می گذرد یعنی ما مجبوریم كه برای اجرای هدف اسلامی اول عراق را سرجایش بنشانیم و درمرحله دوم آزادی كربلا كه در قلب تمام مسلمین جهان و ایران جا دارد تثبیت كنیم این یك واقعیت است كه ما نمی توانیم ساكت باشیم و زندگی خودمان را بكنیم در زمانی كه امام حسین در اسارت این بعثی ها قرار دارد و این یك حقیقت است كه شیعیان این مملكت دستشان به امام حسین نمی رسد . الان امام حسین (ع) در محاصره یزید یان است و برای ما یك تكلیف است حفظ مرقد امام حسین كه تبلور قیام امام حسین و خاك امام حسین است . یقیناً هر مسلمان ایرانی به وسیله رزمندگان می خواهند كه دست یزیدیان از حرم پاك امام حسین كوتاه شود . امام عزیز و بزرگوار در اوایل جنگ فرمودند این جنگ یك نعمت بزرگی است. شاید بدانیم این همه آوارگی و صدمه ،خسارت دیدن ملت بزرگ و عزیز ایران بدانند كه یك روز بهترین و عزیزترین مردمان ملت ایرانند كه چقدر خدا اینان را دوست دارد و محبوبند كه خداوند آنها را به حال خود نگذاشته است . حضرت علی نظر دارد. اگر خدا می خواست ما را به حال خود رها كند ما هم مثل بقیه ملتها بودیم. آنها زندگی انسان نمایی را می كنند . بویی ازانسانیت نبرده اند. مانند حیوانات كه شكل انسان هستند و همین طور به حال خود مانده اند . اگر ما هم نظر الهی نبود مانند آنها بودیم . ولی در چنین روز عزیزی خدا به ما نظر دارد و برایمان ایمان قرار داده و این چنین خانواده معظم برایمان قرار داده نشانه محبت الهی است. نسبت به ملت ایران. به هر حال وقتی دست خدا بر سر ماست هرچه باشد برایمان نعمت است وبرای این كه خداوند ما را خالص تر كند و برای روز قیامت ما را آماده تر كند. در این دنیا آزمایشهای بیشتری قرار داده. به هر حال جبهه سختی دارد . عزیز از دست دادن دارد ، خسارت دیدن دارد .ولی این ها عاقبت به خیری دارد و در ثانی سنواتی كه در جنگ دارد شهرهای ویران ، عزیزانی از دست دادیم ، شهیددادیم ، زخمی دادیم در مقابل اینها كه ظاهراً خسارت است. ولی اینها در پیشگاه خدا افتخار است. در واقع اگر این خسارتها به وجود آمده در عوض آن ما چه چیز به دست آوردیم. ما توانستیم دینمان را نگه داریم .امروز در مقابل حمله وسیع این دشمنان قرار گرفتیم . ما ادعا ضد جنگ و ستیز می كنیم . خدا را شكر كه تا به حال این چنین بودیم. به هر حال برای ادعای این مسئله آمادگی وسیعی لازم است امام بزرگوار … اولین بار بعد از پیروزی انقلاب فرمودند … مسائل و مشكلات و مواردی كه در این مملكت … آموزش و تشكل نیروها و تمام ملت ایران متشكل شوند و آماده بشوند برای جنگ ، قبل از جنگ یك گروههایی متشكل شدند ولی به صورت بعداز جنگ توطئه هایی كه قبل از جنگ و زمان جنگ رخ داد . توطئه های بنی صدر نابود شد و وحدت تمام رزمندگان پیش آمد و با تمام قوا در مقابل دشمن ایستادند .
به هر حال از بزرگترین معنا برای جنگ تشكل ملت ایران كه قادر باشد در مقابل خطرات جدی تری از جنگ با عراق آمادگی و آموزش داشته باشند تا حضور در جبهه ها و كسانی كه پشت خط ها و به عنوان پشتیبانی داشته باشند. به هر حال فرزندان شما در این مدت جنگ چیزهای زیاد یاد گرفتند . برای فرماندهی آموزش ببینند ، آموزش توپخانه ببینند ، آموزش زرهی ببینند ، آموزش گردان ببینند. باید می رفتند و در دانشگاهها این دوره ها را می دیدند. ولی در جنگ خیلی سریع و خیلی وسیع مانند دانشگاه برای جوانان آموزش بدهند و زود این جوانان یاد بگیرند و تجارب بسیار خوبی به دست بیاورند . آمادگی رزمی خوبی به دست آورند كه آماده این عملیات باشند . بزرگترین نفعی كه برای ما به وجود آمد تشكل و سازماندهی افراد بود . ستادهای پشتیبانی مردمی كه از اول جنگ كمك می كردند ولی نمی دانستند چگونه .
هیچ دولتی قادر نیست جنگ را اینطور اداره كند و فقط این دولت اسلامی و ملت اسلامی ایران است كه می توانند این جنگ را اداره كنند . به هر حال رژیم عراق این مشكلات را برایمان به وجود آورد تا بتواند زودتر از این جنگ نتیجه بگیرد . با كمك هم ملت و دولت اسلامی توانستند یاد بگیرند كه چگونه به رزمندگان كمك كنند و توانستند بفهمند كه در كوتاه مدت چگونه مشكلات وسیع بلندمدت را رفع كنند، اینها با تشكیل جلسات و نشستها به دست نمی آید . جنگ شبانه مشكل ترین جنگ هاست كه كشوری مثل ایران این را انجام داد و پیروز شد . الان تمامی ژنرالهای ابرقدرتها متعجب هستند كه ایرانیان چگونه این كارها را انجام می دهند . عملیات كوچكی نبود یك ارتفاع را بگیرند و مشخص شود در این مدت عملیات بسیاری انجام شد با هزاران نفر كه به طرف هدفهای خود می روند و دشمنان را نابود می كنند و متصرف می شوند. كافی بود كه یك اشتباه شود، تمام عملیات از بین می رود. پس هدایت عملیات كار بسیار مهمی بود كه فقط ارتش و رزمندگان ایران قادر به این كار بودند در طول جنگ با عراق … برای این كه عملیات در شب و پیشروی به سوی دشمن نیاز به قلب با ایمان و عشق به خدا و رزم و جهاد فی سبیل الله دارد. فرماندهی كه نمی داند افرادش به كجا و به كدام طرف می رود. فقط یقین دارد رزمندگانش با ایمان و خودشان راغب به این كارند، به جلو می روند و به عقب نگاه نمی كنند و ایمان دارند و هدایت و رحمت از سوی خدا و امام زمان (ع) در جبهه ها بود و انجام شد . این بزرگترین تجربه بود و با ارزش ترین چیزها برای ما .
پس این تجارب جنگی و سازماندهی كه پیدا كردیم و الحمدالله كه این تیپ ها و لشگرها فقط از نیروهای مردمی اند حالا ارتش در جای خودکه از نیروهای مردمی و با سازماندهی و كادر، سیستم تداركات و پشتیبانی مشخص، تشكیل شده است. مردم ایران با این اوصاف آماده هر گونه حملات هستند و این تجارب به دست نمی آمد و آن دعاهای نیمه شب . دعاهایی كه برای امام امت انجام می دادند، سنگرهای خود را عطرآگین می كردند،اینجا جبهه امام زمان است . جبهه سیدالشهدا است . جبهه ای است كه به خاطر خداست كه پر از الطاف الهی است. كجا می توانستیم پیدا كنیم این گونه تربیت جوانان این دیار را . تربیت اسلامی و معنویت پیدا كردن و هدف پیدا كردن اینها را كجا می توانستیم پیدا كنیم . در این دانشگاه بر روی جوانان باز شد و اینان یك معنویت و ایمانی پیدا كردند كه یك روز مانند امام حسین (ع) در جبهه های جنگ رو در رو دشمن قرار گیرند . یك معنویت و ایمانی كه ملت ایران توانایی پیدا كرد كه مقابله كند با دشمن ودر هیچ كشوری نمی توانید پیدا كنید كه با این امكانات (خیلی دولتها سازش می كنند چرا برای این كه از نظر تانك و ادوات جنگی كمتر از كشور دیگر هستند ) و وقتی كه ادوات جنگی اش زیاد شد بعد به جنگ دیگری می روند. ولی ملت تربیت شده در مكتب اسلام و امام حسین (ع) و جوانانی كه تربیت پیدا كردند در این مكتب، ایمانی به دست آوردند كه با توكل به الله بدون توجه به مادیات و امكانات مادی، مقابله كردند با دشمن و این در روی زمین بی سابقه است . این همه ادوات و غنایم جنگی در دست ماست. ولی این را بدانید بچه های ما این را اصل نمی دانند ،بلكه خود را آماده می كنند تا به نصرت نهایی برسند. با رضایت خدا از اعمال آنها . ما بیشتر از این چه می خواهیم ؟اگر فقط در این دانشگاه معنویت وایمان برای ما قرار بدهد این نعمت برای ما كافی است .
جایی است كه جوانان شما خالص هستند خالص تر می شوند، پاكباخته تر می شوند، ایثار و فداكاری را یاد می گیرند. عشق امام حسین و جنگ در راه خدا تمام وجودشان را پر كرده، می بینید جوانانتان و رزمندگانتان را، آیا این یك نعمت بزرگی نیست و همین طور مردم پشتیبان جنگ . بد نیست كه چند نمونه برای شما بگویم اگر بیایید و ببینید این وسایلی كه می فرستند آن مادر پیر و تنهایی كه تمام زندگی اش جمع شده در یك متر، در یك متر و نیم پارچه وتمام وسایل با ارزش خود از زمان ازدواجش تا به حال برای خود جمع كرده مثل جارو ، قندان ، ظرف چای ، ظروفش همه اینها را با عشق و علاقه می فرستد و می نویسد كه وجودم هم برای جنگ ، این كم ارزش است. آن مادر پیر اصفهانی كه در یك كیسه سه تا قرقره و دو تا سوزن می فرستد كه باور كنید تمام دارایی ام همین است، قربان آن لباسهای پاره شما بشم ،بدوزید لباسهای پاره خود را و مرا هم دعا كنید ، این كم ارزش است . یك دنیا نعمت است، مگر این صحنه های شهادت كه از امام حسین درس گرفته ایم به ما نمی آموزد كه مردم ما و رزمندگان و جوانان ما این گونه تربیت شدند و جوانان شما كه وظایف خود را انجام می دهند، برادرانشان در كنارشان شهید می شوند ،دست و پایشان قطع می شود، بی آب و غذا می مانند، ولی مقاومت می كنند و دنیا حیران است از این مقاومت و این از همان نعمت یعنی دانشگاه الهی است كه بر روی مردم ایران باز شد و این نعمتهای بزرگ از جنگ است و اما چند كلمه راجع به عملیات والفجر چهار و بعد از آن یادی از شهدای عزیزمان كه بعضی از آن نام دارند و بعضی گمنام كه در دل ما جا دارند و بدانید كه اینان برای اسلام چه كردند. شاید كم شناخته شده باشند در این شهرها و بدانید چه ها كرده اند . بدانید ملت ایران و تبریز كه چه كسانی را تربیت كرده اند، فقط در صحنه عملیات می توان دید كه چه كردند . عملیات والفجر در یك منطقه وسیع در حدود 160 كیلومتر و منطقه كوهستانی در غرب ایران یعنی كردستان ( از سردشت تا مریوان) انجام پیدا كرد . كه سه مرحله آن انجام شده و یك سری مراحل تكمیلی آن در حال انجام است . اهدافی كه در نظر ما یك تكلیف شرعی است ادامه جنگ و بقیه توضیحات كه قبلاً گفته شده .
از نظر نظامی می دانید كه شهرهای مریوان و بانه و جاده هایش زیر دید عراق و توپخانه او می باشد كه حتی مریوان را با توپخانه می زد و چقدر ویرانی به جا گذاشته و بانه هم همین طور و جاده هایی را كه می دیدند زیر آتش بود. توانستیم دست نیروهای بعثی را از این دو شهر و جاده هایش كوتاه كنیم. دوم این كه بستن منطقه ای از سردشت تا مریوان منطقه ای مرزی بخصوص جاده های رملی و تصرف ارتفاعات كه نفوذ و تردد ضد انقلاب كه كلاً از عراق تدارك می بینند از نظر آذوقه و مهمات ، آموزش و سازماندهی از عراق تأمین می شود این راهها بسته، یكی از اهداف همین بود. یكی دیگر انهدام دشمن كه آنجا را تصرف كرده بود . بعدی آزادسازی مناطق بخش و پادگان و ایجاد جبهه ای كه دشمن در شهرهای شیخ صادق ، حلبچه و سربندی خان و جاده هایی كه به آن طرف می رود و دارای اهمیت است تهدید شود و رزمندگان جبهه جدیدی باز كنند برای عملیات تازه و تأمین مرز از ایرانشهر تا مریوان كه خدمتتان عرض شد كه اینان سه مرحله عملیات انجام دادند و از طرف آیت الله ملكوتی و دیگر عزیزانی كه از تبریز تشریف آورده بودند و دیدند وسعت منطقه و بزرگی عملیات و ارتفاعات صعب العبور و بدون جاده كه كیلومترها و ساعتها باید بروند تا فرجی شود . فرج جنگ كردن، اینها انسان را متحول می كند منطقه كوهستانی و صعب العبور و بدون جاده كه رزمندگان اسلام این سختی ها را متحمل شدند. كوهنوردی و تداركات و پشتیبانی سخت به رزمندگان می رسید اینها مشخصات این عملیات بود البته به قوه الهی سه مرحله از این عملیات انجام شد و اهداف و ارتفاعاتی كه قرار بود بگیریم به لطف الهی و امداد غیبی باز پس گرفتیم تمام این عملیات با امداد غیبی بود. انسان چقدر توانایی دارد كه با این شرایط این كارها را انجام دهد. اگر بروید از پایین این منطقه بالا را بنگرید آدم پاهایشان می لرزد … و كه این ارتفاعات را این انسانها در شب و تاریكی بالا بروند. از روی سنگها و صخره ها، جنگل ها و پیدا كردن جای مخفی دشمن و حمله ور شدن به آنها در ساعت یک و دو نیمه شب و ساعت سه اعلام كنند كه پیروز شدند و به اهداف خود رسیده باشند. اینها خارج از درك آدمی است .من كه نمی دانم برادرانی كه آمدند و دیدند می گفتند غیرقابل تصور است. به هر حال تمام مواضعی كه مشخص شده بود متصرف شدیم. همان دشمنی كه مدتها در آنجا بودند . سنگر داشتند و محل فرود هلی كوپتر داشتند كه از آنجا تدارك می شدند هر پایگاه آشپزخانه داشت تمام آذوقه اش در خودش بود.اگر اینها در دست بچه های ما بود تمام قوای دشمن تار و مار می شد به این اندازه تداركات دارویی ، غذایی ، بهداشتی ، مهماتی داشتند ولی به قوه الهی در عرض نیم ساعت همه رامتصرف شدیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم و عن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه …
خداوند مال و جان مومنین را در ازاء بهشت خریداری می كند آنهایی كه در راه خدا جهاد می كنند. دشمنان دین را می كشند و خودشان در راه دین … كه در تورات و انجیل خداوند از آنها یاد كرده است . و كی از خداوند به عهدش باوفاتر است ای اهل ایمان به همدیگر بشارت بدهید كه در این معامله با خدا در حقیقت باعث سعادت و فیض می باشد. من در اول صحبتم در این مجلس بزرگوار و خانواده شهدا و برادران عزیز كه در حضور بزرگان تبریز حاضر شدم و صحبت می كنم، شاید بتوانم چند كلمه ای در موردراه شهدا صحبت كنم و از عظمت بزرگی و والایی این شهدا صحبت كنم و شاید این كلمات و جملات از نظر جامعه خوب باشد مجدداً به دلیل این كه نتوانم اصل مطلب را برسانم عذر می خواهم . مطالبم به دوقسمت خدمتتان عرض می كنم . یكی در مورد جنگ و ثمرات جنگ و دومی عملیات والفجر چهارو جوانان شما دراین عملیات و عملیات قبل چه كارهایی انجام داده اند . رسالت مسلمین همان رسالت انبیا است كه ائمه اطهار كه این همان مبلغ دین خدا است و پرچم اسلام برافراشته نگاه داشتند و كمر همت بستند برای جهاد و مبارزه در مقابل تمام آفاتی كه متوجه ضایع كردن دین خداست . خداوند متعال پیامبرانش را بخصوص پیامبر اكرم حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) … آیه قرآن … بعد از ائمه اطهار و سلسله ولایت كه این رسالت را مشخص كنند و زندگی شریف آنها مبین این رسالت كامل است مشخص كرده است . جنگها و مبارزه ها و سختیهایی كه كشیده اند تمام اینها كه شما واقف هستید و نیاز به توضیح نیست . بنابراین مبارزه مردان ما و حفظ اسلام و پرچم لا اله الا الله یك تكلیف لاینفك رسالت هر مسلمان است . در این وضعیت كنونی ابعاد مختلف مثل بعد عقیدتی و سیاسی و اقتصادی و بعد نظامی حفظ پرچم لا اله الا الله است و جنگهای پیامبر اكرم و حضرت علی و نوع زندگی ایشان و عمرشان مشخص شده مبارزه برای نگهداری پرچم اسلام ، مبارزه در بعد نظامی كه جنگ باشد .
در قرآن كریم این وظایف آمده است اما در مورد انقلابمان اكتفا می كنیم به زندگی امام و خیلی روشن خط مبارزه را نشان داده است . بیان كردن بعدنظامی چیست و تكلیف ما چیست .
این برادر در زمان شدت عملیات مأموریت داشت كه برود و برادرانی كه در كنارش بودند تعریف می كردند كه زیر آتش شدید دشمن كه نیروهای رزمنده درگیر بودند او باید یك خاكریزی را می زد شب ساعت دو یا سه بود، یك جراحتی برداشته بود. خون ازش می رود، برادری دیگر به آن می رسد و به او می گوید سعید تو زخمی شده ای برو عقب و من كار تو را ادامه میدهم. می گوید نه مأموریتی كه برای من مشخص كرده اند، تا نفس من می آید باید بایستم و این مأموریت را انجام دهم . باباجان از تو خون می رود الان ضعف می كنی و برایت اتفاقی می افتد ولی او قبول نمی كند او ایستاده مجدداً بعد از یك ساعت با تركش دوم شهید می شود. ببینید این چگونه انسانی است مقاومت شجاعت و شهامت او . اینها جاهایی می روند و كار می كنند كه اگر شما توانستید انگشتتان را روی آتش بگیرید و شاهد باشید كه شروع به سوختن می كند . حالا جوانان شما این مراحل را گذرانده اند به جایی می روند خودشان را می اندازند كه انبوه آتش دشمن است یعنی اگر به عقل واگذار كنیم عقل می گه اینجا مرگ حتمی است ولی این می گوید دستوری كه به من داده اند، مأموریتی كه به من داده اند، آتش در مقابلش هیچ است و خدا آتش را هیچ می كند و می رود و كارش را انجام می دهد. این جماعت این گونه هستند بدانید كه ایمان ، شجاعت و شهامت خدمت به اسلامش به چه شكل است. شاپور برزگر یك دست داشت. ببینید حضرت ابوالفضل چه چیزهایی برایتان تربیت كرده است و جوانان شما چه هستند.من به فرمانده تیپ او گفتم بابا جان این را نگذار كه برود آخر با یك دست كه نمی تواند بجنگد. توی بی سیم به من گفت كه بیا ببین این چه جوری داره جنگ می كند. می گفت مگر حضرت ابوالفضل با یك دست جنگ نكرد. چه شهامت و چه شجاعتی از خود نشان داد با یك دست می جنگید .اسم اینها را ننویسیم و به اینها افتخار نكنیم . برادر اسد قربانی ما ، امام حسینی كه سرور شهداست و برای اسلام شهید داده است .برای ما یاد كردن از اصحاب امام حسین افتخار است . نام شهدا را نوشتن برای ما افتخار است . اگر در كتابها بنویسیم و بگوییم اینها چگونه انسانهایی بودند. فخر كنند خانواده شهدا و بدانند امت اسلام چه كسانی را تربیت كرده اند. این برادر اسد قربانی كه یك پایش معیوب بود و ناقص بود و با سختی راه می رفت. ولی وقتی كه مأموریت در راه اسلام برایش تعیین می شد گویی پرواز می كرد و پایش در حركتش هیچ تأثیری نداشت. سخت ترین مأموریت را انجام می داد فرمانده گروهان ویژه شهادت بود.یعنی در مأموریتهایی كه می گفتیم می روی و شهید می شوی و برای اسلام مهم بود او فرمانده چنین عملیاتی بود و اگر آدم عادی بود باید در خانه می ماند و استراحت می كرد .
سالار الهیاری فرمانده گروهان حضرت ابوالفضل (علیه السلام). این فرمانده گروهان یك چشم داشت یك چشمش را در عملیات قبلی از دست داده بود ولی یك شیری بود به جان تیپ 605 افتاده بود. اگرچه شهید داده بود و خود نیز شهید شد. در سه متری یا چهارمتری دشمن راه می رفت و مقاومت میکرد . او دوازده ساعت در محاصره ماند و ما هیچ كار نتوانستیم برایش انجام دهیم و می گفت حالم خوبه . نیروهایم هم محكم ایستاده اند. مطمئن باشید و ناراحت نباشید و ما كار خود را انجام می دهیم. آتش دشمن از هر طرف به سوی او بود و او سینه خیز توی آتش می رود و از سنگرها مهمات برای بچه ها می آورد و می گفت مقاومت كنید مانند امام حسین . آن پایگاهی كه در دستش بود فردای آن روز رفتیم شهیدان را جمع كرده بود . مجروحان و زخمیان را در گوشه دیگر جمع كرده بود . امكان تخلیه نبود و سنگر محاصره بود . مقاومت می كرد من كه نمی دانم مگر انسان این طور می تواند باشد . این همه مقاومت و استقامت و پایداری . برادرش در كنارش شهید شد. من قادر به بیان خصوصیات اینان نیستم . نصف شب شد و بی سیم او قطع شد برایش نگران شدم و گفتم برایش اتفاقی افتاد . ( معاون تیپ بود ) رفته بود جلو تا نیروها سریع كارشان را انجام بدهند من گفتم حتماً شهید شده یااتفاقی برایش افتاده . یك روز داشتم می رفتم به طرف جبهه كه یك ماشین ایستاد وگفت جنازه اش پیدا شده گفتم : كو ، پشت ماشین را نشان داد یك جنازه بود پارچه را كنار زدم و دیدم و گفتم این نیست . گفت داخل جعبه است . نگاه كردم و گفتم یا حسین ببین چه سرهایی آماده شد تا در راهت بروند . جوانی كه تازه ازدواج كرده بود و تمام زندگانی خود را وقف جبهه كرده بود و خانم خود را برمی داشت همراه خود از این شهر به آن شهر به مأموریتها می برد یك اتاق می گرفت خانم را آنجا می گذاشت و خود به جبهه می رفت . تمام دارایی خود را وقف جنگ و جهاد و جبهه كرده بود . اینها جوانانی هستند كه شما تربیت كردید و تقدیم اسلام نمودید به اینها افتخار كنیم. زبان شایعه سازهایی كه این صحنه ها را پسند نمی كنند لال شود.ولی مگر ما به این شایعات و حرفها وابسته هستیم .
بله شهدا را خدا آفریده و هیچ كس قادر نیست جلوی او را بگیرد و خدا خودش آنها را خواهد برد. ولی ببینید اینها چه افتخاراتی برای اسلام آفریده اند. چه انسانهایی بودند اینها ،خون حسین بن علی ببینید چه ها درست كرده، اینها شدند الان جوانان ما .
ادامه جنگ در کلام شهید مهدی باکری
الحمدالله همه چیز واضح است و رهنمودهایی كه امام فرموده است دقیقاً وظایف و خط ها مشخص است ولی به عنوان یك فرزند این ملت ایثارگر كه كمی وارد مسائل اسلام بشویم كه واقعاً دشمن و عموم كفار به این نتیجه رسیدندو كشورهای غربی و چه كشورهای كمونیستی تنها عاملی كه آنها می ترسند و تنها حكومتی كه از او هراس دارند و مخالف خود می دانند تنها حكومت اسلامی است كه هیچ سازشی با غرب یا شرق ندارند .
در عمل نشان دادیم با موضع گیری كه از نظر سیاسی و به صورت عملی انجام داده به هر حال جمهوری اسلامی مشخص شده . ملتهای مسلمان زیر فشار و سیتره و مقداری هم اینان بیشتر تلاش می كنند تا شورش كنند و مسلمانان در آن كشور ها باید قیام كنند . ملت ایران با خداست . درست است كه ملتهای مستضعف با ما هستند ولی در عمل اینطور نیست به جای این كه این كشورها دست در دست هم بگذارند یكی دو شود و دو سه شود. این گونه نیست و فقط جمهوری اسلامی در برابر ابرقدرتها ایستاده است و دشمن به حالت جدی در مقابل ما ایستاده و اگر ما كوتاهی كنیم ممكن است خدای نكرده جبران ناپذیر شود . انشاالله پیامهای امام را گوش می كنیم و رهنمودهایشان را انجام می دهیم و حركت می كنیم بخصوص در مورد پیامی كه درباره ادامه جنگ، كه تا آنجا كه جبهه ها نیاز به نیرو دارند مردم با جان و دل در جبهه ها حضور داشته باشند راجع به فعالیتهای سیاسی و اقتصادی نیز همین طور مشغول باشیم و بیهوده توانمان را هدر ندهیم. تلاش كنیم و خداوند هم یار و یاور ما باشد . حضور مستمر در جنگ و جبهه ها داشته باشیم تا بتوانیم صدام را از بین ببریم. همانطور كه امام فرموده صدام در حال انفجار است. امیدوارم بتوانیم ضربه آخر را بزنیم و از باطل هیچ اثری نماند انشالله نصرت نهایی .
همچنین وظیفه ای كه به گردن ماست حفظ و پاكسازی مناطقی است كه چند ماه قبل به تصرف ملت ایران درآمده و باید به مردم تحویل داده شود تا فعالیت خود را از سر بگیرند و بازسازی شود . بعضی شهرها و شخصیتها اعلام آمادگی كردند برای بازسازی این شهرها كه انشالله بازسازی شود و مردم دوباره به زندگی خود ادامه دهند . همه ما باید پشتكار داشته باشیم تلاش كنیم كه زودتر این خانواده ها به سر خانه خود برگردند و در آخر با دعایی كه از پیشگاه خدا داریم تعجیل در ظهور امام زمان و توحید برای مسلمانان و این بندگی راخدا قبول كند و طول عمر برای امام تا ظهور امام زمان .
والسلام
اتکا به خداوند در جنگ در کلام شهید مهدی باکری
پیروزی است . از هر رزمنده ای بپرسید می گوید می رویم جنگ كنیم تا پیروز شویم ولی لازم است دقت كنیم پیروزی دست كیست ؟ پیروزی در این جنگ بین مسلمان و كفار در دست خداوند متعال است .
آیا پیروزی ما بستگیش به داشتن ادوات جنگی بیشتر است ؟ آیا پیروزی ما بستگیش به زیادی نیرو و داشتن نیروهای ویژه و داشتن سلاح است ؟
خداوند متعال می فرماید فقط پیروزی مسلمین در دست من است . آن پیروزی كه ما اعتقاد داریم آن پیروزی نیست كه مابین ملل و كشورها رخ می دهد البته هر كسی كه ادوات جنگی بیشتری دارد زور می گوید به كشورهای ضعیف تر . این نوع مطلوب نیست و ما به این چنین پیروزی اعتقادی نداریم . نه به خاطر حكومت نه به خاطر گرفتن زمین جنگ می كنیم. ولی نه برای اینان در آن چنان جنگها و دولتها به سرباز خود امكانات مالی خوبی می دهد و او نیز خوب می جنگد و زنده می ماند . ولی این حكومت و ملت … ما به صورت مكرر دیده ایم در صحنه های جنگ و این حرف خود خداوند است كه و من نصر الله عن الله پس ما چه كنیم ؟ می خواهیم پیروز شویم پیروزی دست خداست چاره چیست ؟ تكلیف ما این است كه زمینه نبرد را در صحنه جنگ آماده كنیم كه پیروزی خداوند برای ما میسر شود . اگر بخواهیم پیروزی بر ما نازل شود چه كنیم ؟ باید این صحنه های نبرد و جنگ را آنطور كه خداوند دوست دارد آماده كنیم در آن صورت پیروزی نصیب ما می شود پس ما كه دو ماه ، سه ماه، یك سال ، دو سال در این جبهه حضور داریم از تك تك ما بپرسند كه دوست داری وقت شما تلف شود ؟ هرچند كه نباید اینطور بشود و نگذاریم اینطور شود . این روزهایی كه هر لحظه اش را خدا از ما حساب می گیرد برای این كه این اعمال از بین نرود و حتماً باید این زمینه ها را پیدا كنیم و خود را آماده كنیم و آنانی كه آماده هستند خود را تقویت كنند وشبانه روز تلاش كنیم تا آن نیتی كه در قلب داریم به سرانجام برسد . خدای نكرده مدتی از عمرمان بگذرد، تلاش كنیم ولی زمینه را آماده نكنیم خداوند نیز پیروزی نصیب ما نكند . انشالله روحانیون معظم در این ارتباط با شما صحبت می كنند در كلاسها ، نماز جماعت و مراسم صبحگاهان با شما صحبت می كنند. فقط چند مطلب كه به نظرم ضروری می آید خدمت برادران عرض می كند راجع به ایجاد این زمینه ها كه اگر این زمینه را آماده كنیم زحمات ما از بین نمی رود و این انتظاری كه از خداوند داریم تا نصرت نصیبمان كند و این پیروزی را مرحمت كند چه كنیم ؟ شامل این كارهاست این كارها شامل دو قسمت است یكی آمادگی و دیگری مراقبتها .
قسمت آمادگی یكی آمادگی معنوی و دیگری آمادگی نظامی و آموزشی .
در مورد آمادگی هایی كه ما رزمندگان باید پیدا كنیم یكی آمادگی معنوی است . راجع به این مطلب، برادران باید زیاد كار شود تا زمانی كه عملیات شروع شود فرصت داریم البته هم به درجه ایمان و یقین رسیده ایم البته به خود می گویم، این شرایط اسلام است و شنیدنش بی فایده نیست ، زمینه مهم پیروزی این است كه یك رزمنده مسلمان با یقین كامل در صحنه جنگ آماده باشد. یعنی خودش را تا لحظه نبرد آماده كند و چیزهایی را كه شنیده و فهمیده در خود تجزیه و تحلیل كند و خودش را با آن الگوها تطبیق دهد و در خود آن آمادگی روحی را پیدا كند و با قلبی معتقد و با ایمان وارد صحنه نبرد شود. برای این كه این گونه مطمئن وارد نبرد شویم باید چه كنیم ؟ باید ببینیم خداوند چه دستوراتی به ما رزمندگان قبل از ورود به صحنه نبرد داده اند ؟ و من نصر الله عن الله چگونه خون در رگ در جریان است ما هم باید چنین باشیم اگر رزمنده ای این فكر را كرد كه بگوید سلاح دارم. مهمات به اندازه كافی دارم. روحیه هم قوی. پس خوب می جنگم. آمدیم و جایی گیر كردیم مهمات تمام شد ،اگر ذره ای دگرگونی در روحیه او پیدا شود، یعنی چه؟ به این اعتقاد نرسیده و اتكا به اسلحه بیشتر از اتكا به خداست. اگر دید انبوهی از تانكهای دشمن در مقابل او صف آرایی كرده اند و آنان زیادند و اینان كم و دستور هم ایستادگی است، در همان حالت حال او دگرگون شد این شخص چه شده ؟ هنوز به … اعتقاد قلبی به خدا پیدا نكرده و اشكالی است. اگر زد و عوض شد و زانوهایش لرزید و از كجا فرار كند پس این گونه زمینه ها در جنگ باعث شكست می شود . خداوند متعال می فرماید كه... شما هزار نفر نیرو است این تعداد تانك این تعداد اسلحه این تعداد هلی كوپتر وقتی این صحنه را دیدی زانوهایتان شل می شود نشان دهنده این است كه توجه و قوت قلبتان به كثرت نیرو است. یك رزمنده مسلمان اصلی ترین زمینه ای را كه باید ایجاد كند در خود و در جبهه جنگ آمادگی و یقین قلبی كه فقط و فقط خدا حاكم است وقدرت مطلق خداست نه قوای دشمن نه آتش دشمن ، نه آن سلاحهای قدرتمند بلكه اگر اینها كم باشد روحیه من تغییر كند و اگر زیاد باشد احساس برتری كنم پس من نیرو و روحیه ام را تا حدودی در آزمایشهای سخت از دست ندهم . خدای نكرده تصمیم عقب نشینی نگیریم . در این آیه شریفه كه آمده در سخت ترین صحنه های نبرد هیچ گونه عقب نشینی و فرار ندارید مگر در زمانی كه تقاضای نیرو داشته باشید. تا آنجا باید روحیه قوی داشته باشیم كه در مقابل دشمن لرزه ای به زانوان و دستهایمان نیفتد . نقش خدای متعال را در همه زمینه و قلبمان ایمان داشته باشیم و باور كنیم تا دشمن نتواند بر ما چیره شود . این اصلی ترین اصل هر پیروزی در عملیات است . پیروزی اصلی این است در پیشگاه خدا روسفید درآییم . با نمره بیست این امتحان را قبول شویم. درست است داشتن نیرو و ادوات باعث پیروزی است اما ما اعتقاداریم كه این ایمان به قدرت خدا است كه باعث پیروزی می شود. كسی كه با ایمان قلبی و روحیه مصمم پیش برود با چیزهایی كه خودش می بیند این نصرتها را به دست می آورد . اگر كمك الهی نباشد ما نمی توانیم كاری كنیم . شرط اصلی این است كه آنقدر یقین پیدا كنیم و اعتقاد داشته باشیم در آن صورت در جبهه وارد شویم تا آخرین نفر . تا آن اندازه باید قلب ما قوی باشد كه شهادت برادرانمان در كنارمان یا زخمی شدن عزیزانمان ذره ای ضعف در ما ایجاد نكند پس باید چه كنیم ؟ باید بیشتر روحیه خود را تقویت كنیم. احساس كنیم خونی كه ریخته شده بر آن خاك، باعث تقویت روحیه ما بشود یا این كه آن خونی كه ریخته داخل رگهای ما جریان دارد و در رویارویی با دشمن، گویا با آن برادر شهیدیم،دو نفر شده ایم . اگر می خواهیم از این آزمایشها روسفید درآییم و می گوییم پیروزی باشد ( پیروزی مرتبه به مرتبه ) مانند شاگردی كه در مدرسه آرام آرام یا پله پله پیشرفت می كند، پیروزیهایی هم داشته ایم، ولی می گوییم پیروزی نهایی میخواهیم، این پیروزی ها شعار نیست و لازمه این كه خداوند این پیروزی را مرحمت كند این است كه با این آمادگی و قدرت بالای رزمندگان در مقابل مشكلات این جبهه ها گرسنگی ، بی خوابی ، بی آبی ، در محاصره ماندن از ده نفر یك نفر زنده ماندن ، برادرمان در كنارمان شهید یا زخمی شود، همه این سختیها كه به عینه دیده ایم، شاید به مراتب سخت تر پیروز شویم .
در بین راه احساس خستگی نكنیم، دنبال مسائل دیگر نرویم و امام حسینی كه در كربلا منتظر هست، برای ما كه مدعیان كربلا هستیم و آزادی قدس باید این هدفها را از یاد نبریم، توطئه های دشمن وسیع است، هدفهای اصلی را از یاد نبریم، با هدفهای فرعی كه ناچیز است و راه را ناشدنی و غیر ممكن فرض كنیم و ما را پیرو ناتوان و خسته جلوه بدهند كه بگویند جمهوری اسلامی عاجز است، همه اینها شایعاتی بیش نیست و توطئه های آنها است كه با حضور در صحنه ها این توطئه ها را خنثی كنیم و فرمایشات امام را با جان و دل گوش فرا دهیم . خدا پیروزی را نصیبمان بگرداند و خداوند خود نصرت و پیروزی عطا كند انشاالله پیروزی نهایی نصیب مسلمانان ایران بشود .
والسلام
رسالت رزمندگان در جبهه در کلام شهید مهدی باکری
كمك نكردن آن است كه باعث می شود حمله عقب بیفتد. آدم دلسوز بنا بر فتوای امام بر خود ،واجب كفایی می داند هر كس كه باشد حتی اگر روحانیون بزرگوارش آقای محمدعارف ، كارمند باشد و یا هر كس دیگر، در جبهه شركت كند . آیا با نشستن در پشت جبهه ها و جلو نیامدن كارهای جنگ پیش می رود ؟ جبهه تقویت می شود ؟
برادران عزیز بدانید كه امروز ابرقدرتها تمام قوا و نیروهای خود را آورده اند و با اسلام جنگ می كنند چه ما بخواهیم چه نخواهیم. برویم در خانه بنشینیم، به جبهه بیاییم یا نیاییم ،آنها با ما می خواهند بجنگند و حمله صدام یك نمونه ای از آن است . نتیجه نهایی به غیر از این هم نخواهد بود كه انشاالله با اعتقادمان یا باید جمهوری اسلامی بر آنها پیروز شود و یا خدای ناكرده آنها پیروز شوند كه حتماً خدا ما را یاری خواهد كرد . البته پیروزی آنها بر ما این طوری است كه آنها بر ما نیرو وارد كنند، با ما بجنگند و ما هم خستگی روحی داشته باشیم و نتوانیم با آنها مقابله كنیم . از این دو حالت خارج نیست. برادری كه دلسوز است هر شغلی دارد احساس می كند كه امروز این جا بن بست است باید بلند شود و بیاید .چون ما معتقد بر این نیستیم كه راه خداوند متعال در مقابل كفار بن بست باشد . اگر كسی هم این گونه فكر می كند باید بهش متذكر شویم تا متوجه شود . جنگ امروز هم سخت و هم پیچیده است . جنگ امروز با روزهای اول جنگ فرق می كند. همان گونه كه وظیفه ما، تصورات ما و همچنین توطئه های دشمن با روزهای اول انقلاب فرق كرده است. امروزه تمام دنیا جمع شده است تا با جمهوری اسلامی جنگ كنند ،این مطلب ساده ای نیست . برادر من، جنگ امروزه خیلی پیچیده است سختی و فشار زیاد است. چه بسا همه ما شهید بشویم كه البته بسته به نظر خداوند است و تصورات ذهنی خودمان را باید تجدید نظر كنیم و واقعیت های اطرافمان را درك كنیم. ولی این جنگ بن بست پذیر نیست، برای این كه قدرت الهی از قدرتهای ابرقدرتها برتر و بالاتر است. ولی شاید جنگ طول بكشد. امام از اول فرموده بودند كه شایدبیست سال طول بكشد و بقیه افراد هم نباید ناراحت بشوند و بگویند كه چرا بعد از چهار سال هنوز جنگ تمام نشده است .کسیكه ایمان دارد نباید طولانی شدن آن را به زبان بیاورد . باید دعا كنیم كه خداوند متعال نصرت و پیروزی را زودتر به ما عطا كند ولی نعوذوالله برای خداوند تعیین و تكلیف كه نمی توانیم بكنیم.همه باید خود را برای طولانی شدن جنگ آماده كنند.چون كه امام امت در آغاز جنگ فرموده بودند كه این جنگ شاید بیست سال طول بکشد. باید حساب این را بكنند . كسانی كه اسلام را میخواهندوقتی اساس اسلام به خطر می افتد باید از همه چیز خود بگذرند . نمی شود كه امروز من همه وسایل راحتی زندگی را داشته باشم ، خوب بخورم ، خوب بپوشم ، به تفریح بروم از برنامه های زندگی ام عقب نمانم خانه و ماشین و زمین و باغ داشته باشم مغازه و همه چیز داشته باشم و به جنگ هم برسم.نه برادر من این طوری نمی شود و امام امت به همه ملت فرمودند كه آن چیز كه خودتان درست كردید را نمی شود خراب كرد.كنار رفتن شما در امروز از صحنه و گلایه كردن خراب كردن آن چیزهایی است كه خودمان درست كردیم . كناره گیری مردم از صحنه انقلاب آغاز سقوط انقلاب است و به كرات هم امام این را فرمودند . تهدید به خطر انقلاب،زمانی آغاز می شود كه مردم دلسرد شوند و از صحنه كنار بروند.ما نباید دلسرد شویم . نباید بگوییم كه مسئول فلان كس است.فلان چیز را رئیس مان گفت و من را دلسرد كرد . مگر ما به خاطر فلان رئیس یا فلان مسئول انقلاب كرده ایم كه با حرف آن هم دلسرد شویم . باید همه ما متوجه این مسئله شویم كه جنگ پیچیده است و چه بسا هم طول بكشد.ولی نباید مأیوس شویم . دشمن تصمیم گرفته است كه ما را مأیوس كند.مثل شیطان كه تصمیم گرفته است سربازان الهی را مأیوس كند.ولی خداوند به نیروها و سربازانش این اجازه را نداده است . این طور نیست كه یك نفر شراب خور امریكایی یك طرحهایی بدهد كه مغزهای مومن و با ایمان و خدایی نتواند آنها را خنثی كند . چه تكنیكی و چه از لحاظ تاكتیكی باید این ها را درك كنیم.
جنگ الان پیچیده است و ما هم الان باید پیچیده جنگ كنیم . خیلی ساده نباشیم . دشمن در اول ساده بود.ما هم ساده بودیم . باسادگی جنگیدیم و آن شكست ها را به آنها وارد كردیم.ولی امروز كه كار سخت شده است آمادگی باید در ما زیاد شود تا بتوانیم جلوی آنها بایستیم.خدا و امام كه همان ها هستند پس فرقی نكرده است . اگر دیروز پیروزی بوده است قطعاً امروز و فردا هم پیروزی است.ولی شرط،در خود ماست . آن روزها یك مقدار محكم ایستاده بودیم و دیدید به اون اندازه كه تلاش كردیم پیروزی نصیبمان شد.امروز هم كه مسئله سخت شده است باید محكم تر بایستیم . باید قوی تر و مصمم تر و جدی تر باشیم و مأیوس هم نشویم.چرا كه خدا این اجازه را به ما نداده است و هر كس كه بگوید كه ما قادر نیستیم درمقابل ابرقدرتها جنگ كنیم شرك گفته است.اگر قادر نبودیم، امام كه اعتقاد دارد و نمی خواهد كه جوان ما را جایی بفرستد كه بی نتیجه شهید بشود. امام كه ارتباط و اعتقاد دارد می داند كه ما اگر ایستادگی كنیم در برابر قدرتها پیروز می شویم. ما باید آنقدر به امام یقین داشته باشیم كه حرفهای آن را با جدیت گوش فرا دهیم و همانگونه كه در زمان شاه هیچ كدام از ما فكر نمی كردیم كه شاهی كه امریكا پشتش بود سقوط كند. امام گفت سقوط می كند و دیدیم كه سقوط كرد. امروز هم آن گونه است. چیزی كه امروز از ذهن ما خطور نمی كند، نباید به آن بی اعتقاد شویم . بنابراین باید بدانیم كه امروز جنگ پیچیده است. شاید در گذشته حمله هر دو ماه یك بار صورت می گرفت. ولی امروزه هر پنج ماه یك بار صورت بگیرد. ولی باید اعتماد باشد. لحظه ای كه می گویند برادران در جبهه ها همه باید بیایند و در صحنه حضور پیدا كنند و پیش خود نگویند ای بابا اگر من بمانم این جا در شهر خودم یك ماهه یك طبقه از ساختمان را می سازم،برم جبهه الكی قدم بزنم كه چی بشود ؟ نباید این طور باشد .
شاید بیایی اینجا و حمله هم نباشد ولی یك سری برنامه ها و طرحها است . باید اعتقاد داشته باشیم، مگر غیر از این است كه امام امت فرمانده كل قوا است. امام امت بی خبر از مسائل جنگ كه مسئله اصلی است كه نمی باشد، از وضعیت همه مملكت خبر دارد . جنگی كه امام برای ما مسئله اصلی می داند، قطعاً برای خودشان هم مسئله اصلی است و خودش هم فرمانده كل قوا است. پس همه چیز را می داند . بنابراین باید حساسیت موضوع را درك كنیم و امروز وظیفه همه ملت حساس است. امروز حضور در جبهه ها باید مثل زمان پیامبر (ص) باشد كه اعلام می كردند همه باید در جبهه جنگ حضور یابند و همه مردم با اشتیاق می آمدند و نسبت به جنگ و انقلاب نباید خونسرد باشیم و اطاعت از فرمایشهای امام برای ما واجب است. مگر ما مقلد امام نیستیم. امام كه فقط امام رساله ما نیست. امام تمام ابعاد زندگانی ما است، از قبیل جنگ، سیاست، اقتصاد و نباید به هیچ وجه به این شایعات كه می خواهند رزمنده های اسلام را مأیوس كنند، گوش ندهیم و جلوی آنها باید بایستیم و باید خانواده هایمان را توجیح كنیم و با دلایل محكم اعتقادی آنها را متوجه كنیم كه همه باید فعال در صحنه ها حضور داشته باشند. وای به حال من كه بگویم كه من مثلاً دو سال اینجا هستم و مغازه یا زمین یا درسم از بین رفت. وای به حال كسی كه ثواب اخروی را با مال دنیا و ارزش های دنیوی بخواهد مقایسه كند و آن را خراب كند . نیت قلبی تان كه با آن نیت وارد صحنه شدید حسابش جدا است . و باید همه را به حضور در صحنه دعوت كنیم . و انشاالله كسالتهایی الان به گروهانها وارد شده است به زودی رفع بشود . الحمدالله از نظر طرح های عملیاتی كه بتوانیم از نقاط مختلف به دشمن ضربه بزنیم مشكلی نداریم . انشاالله با صداقت و محكم این جنگ را به سرانجام برسانیم و ما قادریم كه با امیدواری نسبت به آینده، جنگ راجلو ببریم و جنگ رابه پیروزی برسانیم .
برادرانمان باید با یك رسالتی در جبهه حاضر شوند. ما در اول از امام حسین شرمنده هستیم كه در این ایام اینقدر شهید بدهیم در راه آنها و ماه محرم و ایام عاشورا ما هنوز اینجا باشیم .ولی نا امید نیستیم . باید استقامت و صبر كنیم و تحملمان زیاد باشد و برادران به عنوان افرادی به خانواده هایشان برگردند كه بیانگر این مطالب باشند . این حرفها همه حرفهای امام است و آیاتی هم در مورد آنها وجود دارد. اگر این طور نیست بعد از اتمام سخنرانی بیایند بنشینند و با هم صحبت كنیم ولی به عنوان یك مسلمان. به جز این خط خط دیگری نداریم .
شعار بین سخنرانی از طرف شنوندگان :« ای مسئولین بدانید، ما همه مرد جنگیم، آماده نبردیم، در هر زمان و هر مكان، آماده نبردیم »
انشاالله امیدوارم كه برادران با اعلان این مسئله در شهرها و خانواده هایشان با عزم راسخ و دلایل اعتقادی محكم به صورت فعال در صحنه ها حاضر شوند و گلایه از ضررهای مالی نكنند زیرا كه ارزش این روزها و این عملها را خدا می داند و امام امت با آن میزان از معرفت و والامقامی كه دارد، خود را كوچك می داند كه این زحمات و این تلاشها را در راه خدا جواب دهد .
باید بدانند كه در این صحنه ها جای سستی نیست و باید به صورت فعالانه حضور پیدا كنیم و به هیچ وجه سازشی در كار نیست و تبلیغات و مسائلی كه در سطح دنیا مطرح می شود و مسئولان ما در جریان هستند، به خاطر این که مسائل اعتقادی ما این است كه با عزم راسخ راهمان را ادامه می دهیم .
برادران هم اگر كمبودی در امكانات و خدمات و یا خدای نكرده برخورد مسئولان می بینند باید گذشت كنند و با روحیه عالی و بشاش در این ایام محرم حضور داشته باشند و اشكالات را مطرح نكنند، البته بنویسند و به ما بدهند، ولی در عموم مطرح نكنند. چرا كه بعضی از افراد با زیر ذره بین بردن آنها و بزرگ كردن آنها در جهت تضعیف روحیه برادران حركت می كنند .
در این مكانی كه برادران الان هستند، با كمی بارندگی قابل استفاده نمی باشد و ما جای نماز خواندنمان را تغییر می دهیم. از عموم برادران تقاضا می شود در جهت حفظ و نگهداری اموالی كه اینجا هست كمال دقت را به كار ببرند . بخصوص وسایل سنگرسازی كه این جا هست كه بالغ بر سه میلیون تومان از محل كمكهای مردمی خریداری شده است باید آنها را حفظ كنیم.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته .
آموزش نبرد در کلام شهید مهدی باکری
بنابراین اختصاص سنگر برای دیدبان از وظایف اصلی است و بعد از آن سنگرهای اجتماعی است كه توسط نیروها برای استراحت آنها باید درست شود وبرای حفظ روحیه نیروها استراحت آنها و سرزنده ماندن نیروها باید در فكر تهیه آن باشند . و از لحاظ روانی در عملیاتها خیلی این سنگرها مهم هستند . البته به غیر از ایمان كافی و اعتقاد به این كه مرگ دست خداست ایجاد امكانات برای رزمنده ما از نظر روانی درعملیات خیلی اهمیت دارد . یك موقعی به خط رسیده ایم بدون هیچ سنگری، نیرو همه اش فكر می كند كه این خمپاره ها به سرش خواهد خورد و این تشویش كه امكان دارد هر لحظه خمپاره به سر من بخورد، در روند جنگیدن تأثیر می گذارد . یا مثلاً شب خوابیدن اگر مثلاً دو متر زمین را كنده باشیم و برای رزمنده پناهگاهی درست كرده باشیم كه حداقل صدای خمپاره شب هنگام، آدم را آزار ندهد، خیلی در استراحت روحی به رزمنده كمك كردیم .یعنی از نظر سنگرسازی و دیدبانی نیروهای رزمنده مطمئن باشند. یعنی نیرو بداند كه هم دیدبان منطقه را زیر نظر دارد و هم سرپناهی برای پناه گرفتن وجود دارد . سنگر برای نیرو زمان استراحت خیلی لازم است و برادران به تهیه آنها خیلی اهمیت قائل شوند . در اینجا هم كه خاك دشت است و نرم سریع زمین را بكنند و در گونی ها پر كنند و سنگر مناسب نورگیر، برای رزمنده تهیه كنیم . تا بهره كارمان را بالا ببریم . سنگرهای تداركات و مهمات هم خیلی اهمیت دارد . آموزش برای رزمنده ها خیلی مهم است. نحوه پر كردن خشابها آموزش لازم می خواهد كه حتماً مهم است. نحوه استفاده از نارنجك كلاش خیلی مهم است . بنابراین برای نگهداری مهمات حتماً سنگر درست كنید و خیلی مهم است .مثلاً مهمات را آورده اند خالی كرده اند خارج از سنگر بغل تداركات . جز یك آرپیچی تمام تدركات ؛ آب ، كمپوت و كنسرو و غیره را منفجر كرده و از بین می برد . بابا جون درست است كه خسته هستید، ولی باید یك مقدار هم رعایت كنید و به این افراد حتماً آموزش دهید كه حتماً مهمات را در سنگر مخصوص خود خالی كنند و نیروها حتماً باید به فكر باشند .
برای نشان دادن اهمیت موضوع، باید اول فرماندهان گردان سنگرسازی كنند و خود در سنگرهایشان جای بگیرند تا نیروها اهمیت موضوع برایشان جا بیفتد . نظم در شركت در كلاسهای آموزشی خیلی حائز اهمیت است . نماینده امام در تبریز فرمودند، هر كس كه در آموزش نیروهای بسیجی مطلبی را بداند ولی آموزش ندهد، آن شخص با این كه در جبهه زیاد حضور داشته است، آن شخص پاسخگو و مسئول است در درگاه خدا . بنابراین برادران خیلی دقت كنند درست است كه مشكلات زیاد است ولی ما باید دراین مشكلات آزمایش خود را پس بدهیم و حتماً در كلاسهای آموزشی شركت كنیم با تمام سختی هایش .
مطلب بعدی نحوه آرایش تیربارهاست كه خیلی مهم است . تیربار بایستی بر جایی نصب شود كه منطقه وسیعی از زمین را تحت پوشش قرار دهد. تمركز آتش آن، بین نقاط حساس تر باشد .
مثلاً نباید جایی نصب شود كه جلویش مانع وجود داشته باشد .
تقاطع دید و تیر بین تیربارها در طول یك خط باشد .
سنگرهای تیربار باید مستحكم باشد . تیربار سلاحی است كه از 1500 متری جلوی دشمن را می تواند بگیرد. در حالی كه اگر از نیروی انسانی بخواهیم استفاده كنیم شش نفر نیرو لازم دارد پس ببینید كه این سلاح موثر چقدر جلوی دشمن را می تواند بگیرد .پس به سنگرهای تیربار توجه كافی داشته باشید .
سنگرهای تیربار در نقاطی واقع شده باشد كه خدمه آن آزادی عمل داشته باشد و تدارك مهمات آن به راحتی صورت گیرد . جایی قرار ندهیم كه تیربارچی نتواند حركت كند، به خاطر این كه بردش زیاد است. جایی نصب كنیم كه بتواند جلوی دشمن را به راحتی بگیرد و خدمه آن مهمات را به راحتی برایش بیاورد .
سنگرهای یدكی برای تغییر موضع تیربار با مشخصات سنگرهای اصلی برای تیربار در نظر گرفته شده باشد . یكی در چپ و یكی در راست سنگر اصلی ، سنگر یدكی برای تیربار درست كنیم ، اگر لازم شد موضع را عوض كنیم مشكلی از نظر استقرار نداشته باشیم .
منابع :
http://www.sajed.ir
http://www.aga-mehdi.blogfa.com<
/خ