تکنولوژی تحقيق و پژوهش
نويسنده:رمضان علی تبار فيروزجايی
آيين استادی
اشاره:
معارف
همانگونه که در شمارهى پيشين گفته شد، پژوهش های دينی همانند ديگر پژوهش ها، بر اساس يک مراحل نظام مند انجام می گيرد؛ چرا که پژوهش در درجهى اول يک فرآيند دارای سازمان و نظام است که مراحل مختلف و به هم پيوسته ای دارد و موفقيت در هر مرحله، منوط به موفقيت در مرحلهى پيشين است. مراحل اساسی يک پژوهش دينی عبارتند از:
1. انتخاب مسأله پژوهشي؛
2. تعريف و تبيين مسأله؛
3. بررسی پيشينه و مطالعه پژوهش های قبلی در زمينهى مسأله؛
4. شناخت روش پژوهش؛
5. شناخت و تعيين منافع و متون پژوهش؛
6. مطالعه منابع و جمع آوری اطلاعات مورد نياز؛
7. سامان دهی اطلاعات جمع آوری شده؛
8. ارزيابی و تعيين اعتبار اطلاعات جمع بندی شده؛
9. تفسير و استنباط از مجموعه اطلاعات؛
10. نقد تفسير و استنباط؛
11. تهيه گزارش پژوهش(1).
1. مسأله پژوهشي
اولين و مهمترين مرحله در هر پژوهش، انتخاب و شناخت مسأله پژوهشی است. چنانچه پيش تر گفته شد، واژهى «مسأله» (problem) به چيزی اطلاق می شود که برای ما ناشناخته و مجهول باشد. از آنجا که امور ناشناخته همواره برای ما نوعی دشواری يا مشکل ايجاد می کند، به مسأله «مشکل» نيز گفته می شود. گاهی به جای واژه مسأله، سؤال نيز به کار برده می شود؛ زيرا مواجهه با امور ناشناخته در ذهن ما سؤالاتی به وجود می آورد. به مسأله پژوهشي؛ «موضوع» نيز گفته می شود.
در امر پژوهش و تحقيق، مسأله، غير از سؤال و پرسش است؛ چون پرسش لزوماً مسبوق به مطالعهى نظام مند نيست؛ بلکه مواجهه با امر مبهمی است که پاسخ آن را فراموش کرده باشيم يا اصلاً امر مشکلی نباشد و ابهام آن صرفاً به مقام يادگيری متعلق است؛ در حالی که مسأله، معضله و مشکله ای است که نيازمند و پاسخ نيازمند پژوهش است، نه آموزش.
مسأله برخلاف پرسش، به همراه دو مطالعه نظام مند است: مطالعه سابق برای طرح مسأله و مطالعهى لاحق که سبب حل آن می گردد. از اين رو حل مسأله نوعاً بايد به توليد علم ختم شود؛ در حالی که يافتن پاسخ يک سؤال، لزوماً به توليد علم نمی انجامد. به عبارت ديگر اگر به پرسش ها و ابهاماتی که برای خودمان و يا ديگران مطرح می شوند دقت کنيم، می توانيم آنها را به دو دستهى کلی تقسيم نماييم. تفاوت اصلی اين دو گروه، در اين است که برخی از پرسش های ما به خاطر جهالت و بی اطلاعی به وجود می آيند؛ يعنی چون چيزی دربارهى يک موضوع نمی دانيم، آن را می پرسيم تا در آن باره اطلاع کسب کنيم. اين گونه پرسش ها را اصطلاحاً «سؤال» می ناميم. اما برخی از پرسش ها هستند که بر اثر دانايی و اطلاعات قبلی ما ايجاد می شوند. به عبارت ديگر، تا وقتی دربارهى يک موضوع چيزی نمی دانيم و يا اصلاً به آن موضوع توجه نداريم، پرسشی هم در رابطه با آن به ذهنمان نمی رسد؛ ولی همين که کليهى اطلاعات موجود دربارهى آن مطالب را به دست آورديم، تازه در تحليل ها و مقايسه ها و کشف ارتباطات مربوط به آن موضوع، پرسش های جديدی برايمان مطرح می شود. اگر بتوانيم پاسخ اين پرسش ها را با پرسيدن از ديگران و يا مطالعه و استفاده از منابع، به دست آوريم، معلوم می شود که اين پرسش ها نيز بر اثر جهالت ما و با نقص در اطلاعاتمان ايجاد شده و در واقع، ما «سؤال» داشته ايم. اما اگر پاسخ پرسش های جديد ما، نزد هيچ کس و در هيچ جا وجود نداشته باشد، ما با دغدغه و مشکلی مواجه می شويم که خودمان بايد به دنبال حل آن باشيم. اين گونه پرسش ها را اصطلاحاً «مسأله» می گوييم.
برای مثال، تا زمانی که کسی به افتادن اشيا به سمت پايين توجه نمی کرد، هيچ پرسشی نيز در اين رابطه مطرح نبود. اما-آن گونه که مشهور است- وقتی نيوتون به اين موضوع توجه کرد، و اطلاعات جامع خود را در کنار آن قرار داد، اين پرسش برای او مطرح شد که چرا يک سيب وقتی از درخت جدا می شود، به جای حرکت به سمت پايين به سمت دیگری حرکت نمی کند؟ اينجا بود که يک «مسأله» برای او مطرح شد. مسأله ای که پاسخ آن را کسی نمی دانست و او در هيچ کتاب و منبعی نمی توانست راه حل و پاسخ آن را بيابد. دقيقاً در چنين جايی است که تحقيق و پژوهش، نقش خود را پيدا می کند.
تفاوت مسأله با موضوع در کليت و عدم کليت است. از ويژگيهای مسأله پژوهشي، جزيی و محدود بودن دامنه و قلمرو آن است. در حالی که موضوع، امری کلی و گسترده بود و خود دارای مسايل فراوانی است.حرکت محقق در تحقيق بايد عمقی و طولی باشد نه سطحي؛ لذا هر اندازه، شعاع يک مسأله محدودتر و جزيی تر باشد، عمق پژوهش نيز بيشتر خواهد شد. با توجه به آنچه گفته شد، مسأله پژوهشی بايد دارای سه ويژگی اساسی باشد:
1- مجهول بودن؛
2- مشکل بودن؛
3- محدود و جزئی بودن.
البته گاهی در کتب و منابع روش تحقيق به جای عنوان مسأله پژوهشی عنوان موضوع تحقيق به کار می رود که هر دو عنوان ياد شده به معنای چيزی است که تحقيق و پژوهش دربارهى آن انجام می گيرد.
بنابراين تفاوت اساسی با يکديگر نداشته و مراد همان مسأله معينی صورت می گيرد و عنوان "مسأله پژوهشي" اين واقعيت را به طور شفاف منعکس می نمايد؛ از اين رو در مقالهى حاضر عنوان "مسأله پژوهشي" را بر عنوان "موضوع تحقيق" ترجيح داده ايم.
در مورد مسأله پژوهشی مراحلی بايد مدنظر قرار گيرد که به شرح ذيل می باشد:
ـ انتخاب مسألهى پژوهشي؛
ـ منابع کشف مسألهى پژوهشي؛
ـ تجزيه و تحليال مسأله (تبديل مسألهى کلی به مسألهى پژوهشي)؛
ـ تعيين مسأله پژوهشي؛
ـ ارزيابی اوليه از مسألهى انتخاب شده؛
ـ شناخت و بيان مسله پژوهشي. (تعريف مسألهى مورد نظر، شناخت اهداف، ابعاد و پيشينهى مسأله)
الف) انتخاب مسأله پژوهشي
در انتخاب مسألهى پژوهشی اصول و ويژگی هايی بايد مورد توجع جدی محقق و پژوهشگر قرار گيرد که در اينجا به برخی از مهمترين آنها اشاره خواهيم کرد:
يک) تناسب با توانايی پژوهشگر
وقتی از محقق خواسته می شود دربارهى مسأله ای که چندان بدان علاقه و دلبستگی ندارد پژوهش ارائه دهد، بالطبع او نيز بيشتر به رضايت سفارش دهنده می انديشد تا فرآيند و برايند کار خويش و به همين دليل تحقيقات سفارشی کنترل شده غالباً مصنوعی و ناقص است؛ زيرا همهى همت و استعداد محقق را به خود معطوف نمی کند.(4)
همچنين پژوهشگری که تسلط کافی به زبان بيگانه ندارد نبايد موضوعاتی را انتخاب کند که منابع مهم آن موضوعات به زبان بيگانه نگارش يافته است.
دو) نو و بديع بودن
پژوهشی که در شيوه، سمت و سو و يا در پرداخت آن، نوآوری نباشد، تکرارگويی و بيهوده سرايی است. بر هر نوشته و تحقيقی هر چند در شکل ارائه اش بايد نسيمی از ابتکار وزيده باشد؛ يعنی حتی اگر تأليفی سراپا پس گفته های ديگران باشد، اما به هنگام و در جای خود احيا شود، حظی از ابتکار در او است.(6)
سه) معين تو مشخص بودن
به ديگر سخن، مسأله پژوهشی می تواند ابعاد متعددی داشته باشد و پژوهشگر نيز با محدوديت های مختلفي، همچون توان علمی محدود، فرصت زمانی معين و... مواجه است و همچنين از ويژگی های يک پژوهش مطلوب، پراکنده گويي، کلی گويي، خلط مباحث و برخورداری پژوهش از عمق و ژرفای لازم، بايد حيطه و قلمرو مسأله با ضميمه کردن قيد يا قيودی به آن، مشخص شود.(7)
چهار) مورد علاقه پژوهشگربودن
پنج) متناسب با امکانات و شرايط
شش) دارای اهميت و اولويت پژوهشي
با توجه به اهميت انتخاب مسألهى پژوهشی و لزوم دقت در آن، مناسب است به برخی نکات مهم ديگر در اين زمينه اشاره کنيم تا در انتخاب مسأله دچار خطا نشويم:
ـ مسأله ای را بدون تحليل جنبه های مختلف آن، شتاب زده انتخاب نکنيم.
ـ قبل از انتخاب مسأله پژوهشي، روش اجرای تحقيق را مشخص نماييم.
ـ بدون مطالعه منابع مرتبط با موضوع مورد نظر، اقدام به انتخاب مسأله پژوهشی ننماييم.(10)
ب) منابع کشف مسأله پژوهشي
1- زندگی تحصيلی و اجتماعي
2- منابع و متون علمی و پژوهشي
- منابع و متون پژوهشي: رساله های علمی موجود و مقالات مختلف از اين قبيل می باشند، به ويژه اينکه در پايان رساله های علمی و در برخی مقالات، مسائل پيشنهادی زيادی وجود دارد که محقق می تواند يکی از مسائل متناسب با علاقه و نياز خود را انتخاب نمايد.
- کتب و منابع درسی هر رشته: با مطالعه کتب و منابع درسی خويش، موضوعات و مسائل زيادی را استخراج نمايد، به ويژه در صورتی که با مطالعه آنها رخنه هايی که در زمينهى آن موضوع علمی وجود دارد پيدا نمايد.
- منابع و متون اطلاع رساني: کتاب نامه ها، نمايه ها، چکيدهى پايان نامه ها، مجلات علمي، مجلات نمايه اي، از جمله منابع اطلاع رسانی هستند می توان در زمينهى جستجوی مسألهى پژوهشی بهره جست.
3- مراکز تحقيقاتی و پژوهشي:
4- رجوع به اساتيد و پژوهشگران
پی نوشت ها:
1- طرقي، مجيد، درسنامه روش تحقيق، ص52.
2- همان، ص58.
3- ر.ک: همان.
4- بابايي، رضا، پيش شرط های پژوهشی در علوم ديني، ص98.
5- طرقي، پيشين، ص59.
6- بابايي، پيشين، ص65.
7- مهدی زاده، حسين، راهنمای پژوهش نامه نويسي، ص64.
8- طرقي، همان، ص60.
9- ر.ک: مطهري، مرتضي، عدل الهی (مقدمه کتاب)، ص16-17.
10- ر.ک: غلامرضا، روش تحقيق با رويکردی به پايان نامه نويسي، ص20.