انتظار و کنترل اجتماعي 2

مکانيزم سومي که براي کاهش ناهنجاري‌ها درعصر غيبت، مؤثر به حساب مي‌آيد، امر به معروف و نهي از منکر در جايگاه عامل کنترل اجتماعي است. «کنترل اجتماعي، کليه فرايندهايي را دربرمي‌گيرد که جامعه و گروه‌هاي تشکيل دهنده آن، توسط آن‌ها بر رفتار افراد جامعه تأثير نهاده و آنان را به همنوايي با هنجارهاي گروه سوق مي‌دهند.‌»[29]
چهارشنبه، 21 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتظار و کنترل اجتماعي 2
انتظار و کنترل اجتماعي(1)
انتظار و کنترل اجتماعي 2

نويسنده:حجت‌الاسلام محمد صادق رباني

3. نظارت و کنترل اجتماعي
مکانيزم سومي که براي کاهش ناهنجاري‌ها درعصر غيبت، مؤثر به حساب مي‌آيد، امر به معروف و نهي از منکر در جايگاه عامل کنترل اجتماعي است. «کنترل اجتماعي، کليه فرايندهايي را دربرمي‌گيرد که جامعه و گروه‌هاي تشکيل دهنده آن، توسط آن‌ها بر رفتار افراد جامعه تأثير نهاده و آنان را به همنوايي با هنجارهاي گروه سوق مي‌دهند.‌»[29]
نظارت و کنترل اجتماعي که از کارکردهاي اجتماعي انتظار حضرت مهدي عليه السلام محسوب مي‌شود، به اين معنا است که منتظر امام زمان عليه السلام هرگز خود رابه گناه و فساد و رواج آن، آلوده نمي‌کند؛ بلکه انتظار، زمينه‌اي مي‌شود براي اصلاح خود و جامعه. بر اين اساس، انتظار حقيقي «مانع حل شدن آدمي در محيط فساد يا تسليم شدن برابر آن است . . . که پيوسته آن‌ها را به مقاومت و خويشتن داري دعوت مي‌کند و برابر امواج نيرومند فساد و تباهي مصونشان مي‌دارد. »[30]
1ـ3. برداشت انحرافي عده‌اي از انتظار
انتظار سازنده و صحيح، انتظاري است که انسان را به عمل و حرکت و پويايي و امر به معروف و نهي از منکر و دعوت به خدا و جهاد في سبيل الله فرا مي‌خواند؛[31] اما گروهي، از انتظار، برداشت انحرافي کرده‌اند و معتقدند يکي از زمينه‌هاي ظهور، رواج فساد و ظلم در جامعه است.
]به عقيدة برخي[ هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعيض و هر حق‌کشي و هر پليدي، به حکم اين که مقدمه صلاح کلي است و انفجار را قريب الوقوع مي‌کند، روا است؛ زيرا «الغايات تبرر المبادي»؛ هدف‌ها، وسيله‌هاي نامشروع را مشروع مي‌کنند؛ پس بهترين کمک به تسريع در ظهور و بهترين شکل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است. »[32]
اين برداشت از انتظار، ويرانگر و قشري است.
اين گروه که به انجمن حجّتيه معروف‌هستند، «در ظاهر، با فساد مخالفند؛ ولي در عمق ضميرشان، به اشاعه ظلم و فساد براي تسريع ظهور مهدي، به عنوان تقويت زمينه‌هاي منفي که لازمه قيام حضرت است، رضايت مي‌دهند». [33]
«اين گروه، قائلند براي تحقق انقلاب مهدي، بايد زمينه‌هاي منفي در جامعه، مثل تبهکاري و ستمگري‌ها گسترش پيدا کند». [34] همچنين قائلند که «در اثر شيوع گناه و فحشا، مردم، بدترين خلق خدا در روي زمين مي‌شوند و خداوند، آن‌ها را به سه بلا دچار مي‌کند:1. جور سلطان، قحطي زمان، ستم حکام؛ 2. مردم از هم بيزار شده و همديگر را مورد لعن قرار داده، به روي هم آب دهان مي‌اندازند و شهادت به کفر يک‌ديگر مي‌دهند؛ 3. گراني، قحطي، زلزله‌هاي پياپي، قتل و غارت، شيوع گناه و فساد و . . . »[35].
بر همين مبنا قائلند اين گناهان، ظهور حضرت را محقق مي‌كند؛ همان‌گونه كه در حديث آمده است: «يملاء الله عزوجل به الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً»؛[36] لذا با حکام جور و ستمگر و سلاطين، به مبارزه برنمي‌خيزند، تا ظلم و فساد گسترش پيدا کند.
حضرت امام خميني5 هم در واکنش به اين جريان انحرافي به ايراد سخن پرداخته و فرمود:
يک دسته‌اي مي‌گفتند که: خوب! بايد عالم پرمعصيت بشود، تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منکر نکنيم، امر به معروف هم نکنيم تا مردم هر کاري مي‌خواهند بکنند؛ گناهان زياد بشود که فرج نزديک بشود… .[37] يک دسته‌اي از اين بالاتر بودند و مي‌گفتند: بايد دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنيا پر از جور و ظلم شود و حضرت عليه السلام تشريف بياورند. اين هم يک دسته‌اي بودند که البته بين اين دسته، منحرف‌هايي هم بودند. [38]
اين ديدگاه‌ها، ديدگاه انحرافي از انتظار امام زمان عليه السلام است که ما به نقد آن مي‌پردازيم و معتقديم منتظر واقعي، هرگز خود را به گناه و معصيت آلوده نمي‌کند و به ترويج آن هم نمي‌پردازد.
2ـ3. نقد اين نظريه
1ـ2ـ3. لازمه اين تفکر انحرافي، نفي دستورات اسلام، به ويژه نفي امر به معروف و نهي از منکر است. امام خميني1 مي‌فرمايد: «اگر هر روايتي بيايد که نهي ازمنکر را بگويد نبايد کرد، اين رابايد به ديوار زد. اين‌گونه روايت، قابل عمل نيست». [39] شهيد مطهري1 اين نوع برداشت را نوعي اباحيگري مي‌داند و لازمه اين برداشت را تعطيلي در حدود و مقررات اسلامي شمرده و معتقد است اين نوع برداشت، با موازين اسلامي و قرآني موافق نيست و لازمه اين نوع تفکر، اين است که به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منکر، با نگاه عداوت‌گونه‌اي نگريسته شود. [40] به قول حضرت امام، لازمه اين تفکر انحرافي، اين است که ما بايد دعا‌گوي آمريکا و صدام باشيم، به دليل اين همه ظلم و فسادي که در جهان مي‌کنند. [41]
2ـ2ـ3. اين طرز تفکر، شبه ديالکتيکي و شبه مارکسيستي است؛ زيرا مارکسيست‌ها براي رسيدن به کمونيسم نهايي ايجاد نارضايتي و توسعه فساد را براي به اوج رساندن کش مکش‌ها لازم مي‌دانند و اصلاحات و سامان بخشيدن به امور را نامشروع مي‌شمارند، «با اين تفاوت که در تفکر ديالکتيکي، با اصلاحات، از آن جهت مخالفت مي‌شود و تشديد نابساماني‌ها از آن جهت اجازه داده مي‌شود که شکاف، وسيع‌تر شود و مبارزه، پي‌گيرتر و داغ‌تر گردد؛ ولي اين تفکر عاميانه، فاقد اين مزيت است و فقط به فساد و تباهي فتوا مي‌دهد که خود به خود، منجر به نتيجه مطلوب بشود». [42]
3ـ2ـ3. اين حديث كه به پر شدن زمين از عدل و داد توسط امام زمان عليه السلام پس از آكنده شدن آن از ظلم و جور اشاره دارد، شاهد بر نفي تفکر گسترش ظلم و فساد است؛ زيرا اين حديث، سخن از گروه ظالم مي‌کند که مستلزم وجود گروه مظلوم است و دلالت دارد بر اين که قيام امام زمان عليه السلام براي حمايت مظلومان است؛ ولي اگر روايت اين طور بود که يملاء الله به الارض ايماناً و توحيداً و صلاحاً بعد ما ملئت کفراً و شرکاً و فساداً اين عبارت مستلزم اين نبود که لزوماً گروهي شايسته حمايت وجود دارند. در اين صورت، استنباط مي‌شد که قيام امام زمان عليه السلام براي نجات حق از دست رفته و به صفر رسيده است، نه براي گروه حق ولو به صورت اقليت. [43]
4ـ2ـ3. اين روايت، به اين معنا نيست که همه مردم آن زمان، فاسد و ستمگرند و هيچ فرد صالحي يافت نمي‌شوند؛ چرا که آيه55 سوره نور و آيه پنج سوره قصص، حاکي از آن است که هنگام ظهور، افراد پاک و شايسته‌اي وجود دارند که به رهبري امام زمان عليه السلام وارثان حکومت در زمين هستند؛ لذا منظور، فراگيري مطلق ظلم و ستم نيست، به حدي که انسان وارسته يافت نگردد؛ بلکه فراگيري ظلم و جور، در عالم، نسبي است؛[44] به همين سبب، انسان‌هاي وارسته و صالحي هم وجود دارند. امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «امر فرج تحقق نمي‌پذيرد تا اين که هر يک از شقي و سعيد به نهايت کار خود برسند»[45]؛ لذا کنار وجود ظلم و فساد، انسان‌هاي وارسته و صالح هم هستند. همچنين وجود گروه زبده (313 نفر) ياران حضرت که در روايات آمده است به حضرت ملحق مي‌شوند، حاکي از اين است که در عين رواج ظلم و فساد، زمينه‌هايي عالي وجود دارد که چنين گروه زبده‌اي را پرورش مي‌دهد. [46]
5ـ2ـ3. اين ديدگاه که هدف ها، وسيله‌هاي نامشروع را توجيه مي‌کند، از نظر ديني کاملاً اشتباه است؛ زيرا:
همان طور که حکومت حضرت مهدي عليه السلام ريشه‌کن‌کننده ظلم و جور و برپاکننده عدل است و از قلدري و قساوت تهي مي‌باشد، راه پيدايش اين مقصود نيز بايستي چنين باشد. از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدري بر کنار، و از دروغگويي و رياکاري خالي باشد. قداست، مجوّز گناه نمي‌شود؛ چرا که گناه، جز گناه نمي‌زايد و با ظلم، نمي‌شود عدل برپا کرد. [47]
6ـ2ـ3. حرکت امام زمان عليه السلام مانند امور ديگر روال طبيعي دارد و کارها در زمان حضرت به طور معجزه‌آسا صورت نمي‌گيرد؛ بلكه کارها به طور طبيعي صورت مي‌پذيرد؛[48] بنابراين هرچه امور و کارها آماده‌تر باشد، کار امام زمان کمتر خواهد بود. ولي هرچه ناهنجاري‌ها و مفاسد در جامعه اسلامي بيشتر باشد، بالتبع کار امام زمان عليه السلام در رفع اين ناهنجاري‌ها و انحرافات بيشتر و سخت‌تر خواهد بود؛ پس هرچه زمينه‌هاي اصلاح در جامعه بيشتر باشد، ظهور، زودتر محقق مي‌شود؛ ولي هرچه گناه و معصيت، زيادتر گردد، ظهور حضرت هم به تأخير مي‌افتد. در روايتي از امام صادق آمده است: قائم ما، زماني قيام مي‌کند که جز عرق ريختن و خواب بر روي زين‌ها (از فرط خستگي و مبارزه) نيست. [49] براي ظهور حضرت، بايد شرايط مهيا شود و جامعه، به ارزش‌ها و هنجارهاي ديني سوق داشته باشد و از انحرافات به دور باشد. امام خميني مي‌فرمايد: «فراهم کردن اسباب، به اين است که کار را نزديک بکنيم. کار را چنان بکنيم که مهيا بشود عالم، براي آمدن حضرت». [50] به همين سبب هرچه جامعه سالم‌تر و پاک‌تر باشد، کار امام زمان عليه السلام کمتر و آسان‌تر خواهد بود. منتظران، بايد خود را براي ظهور حضرت با اعمال صالح و شايسته آماده کنند؛ چرا که منتظر مصلح، خود بايد صالح باشد. در جاي ديگر ايشان مي‌فرمايد: «اين طور نيست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان عليه السلام هستيم، پس ديگر بنشينيم در خانه‌هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: عجل علي فرجه. «عجل» با کار شما بايد تعجيل بشود. شما بايد زمينه را فراهم کنيد براي آمدن او . . . ». [51]
بنابراين لازمه انتظار صحيح اين است که به اصلاح خود و جامعه همّت گماشته و در جامعه امر به معروف و نهي از منکر کنيم، تا هنجارها و ارزش‌هاي اسلامي و ديني همچنان زنده بماند و زمينه ظهور امام زمان عليه السلام فراهم شود. از آن جا که دليل عمده نفي تفکر حجتيه، بحث امر به معروف و نهي از منکر است، در اين بخش به اين مبحث مي‌پردازيم.
3ـ3. امر به معروف و نهي از منکر، عاملي در جهت نظارت اجتماعي
يکي از ساز و کارهاي مهم در عصر غيبت، براي کاهش ناهنجاري‌ها، امر به معروف و نهي از منکر است. منتظر واقعي امام زمان عليه السلام همواره به اين فريضه مهم اهميت مي‌دهد و سبب احياي ارزش‌ها و هنجارهاي ديني در جامعه مي‌شود. اميرالمؤمنين در حکمت 374 نهج البلاغه مي‌فرمايند: «همه اعمال نيک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهي از منکر، همانند قطره‌اي برابر درياست. [52] از اين عبارت، اهميت امر به معروف و نهي از منکرروشن مي‌شود که در هيچ زمان تعطيل‌بردار نيست. از تکاليف منتظران در عصر غيبت، امر به معروف و نهي از منکر است؛ چرا که رضايت امام زمان عليه السلام در انجام معروف و احياي ارزش‌هاي ديني است. بزرگ‌ترين امر کننده به معروف و نهي کننده از منکر، در روزگار ظهور، خود مهدي عليه السلام است؛ پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودي مهدي را نخواهد، و در اين بعد، به مهدي اقتدا نکند، و به او تشبّه نجويد؟[53]
پيامبر اکرم در حديثي، يکي از وظايف منتظران را اقتداء به آن حضرت بيان کرده و فرموده‌ است: «خوشا به حال کسي که قائم خاندان مرا درک کند؛ در حالي‌که پيش از قيام، از اقتدا‌کنندگان به او باشد». [54] شاخص مهم اين اقتدا، امر به معروف و نهي از منکر است؛[55] بنابراين اقتدا کنندگان حقيقي حضرت، آمران به معروف و ناهيان از منکر هستند که نه خود آلوده به گناه مي‌شوند و نه اجازه انتشار گناه و معصيت در جامعه را مي‌دهند.
1ـ3ـ3. تعريف امر به معروف و نهي از منکر نزد علماي شيعه
شيخ طوسي در نهايه مي‌فرمايد: امر به معروف و نهي از منکر، دو فريضه از فرايض اسلام هستند که بر اشخاص واجب است و ترک و اخلال در هيچ کدام از اين دو، بر کسي جايز نيست. [56]
آيت‌الله خوئي هم در منهاج الصالحين چنين آورده است: «از بزرگ‌ترين واجبات ديني، امر به معروف و نهي از منکر مي‌باشد».[57]
حضرت امام خميني هم در تحريرالوسيله چنين آورده است: امر به معروف و نهي از منكر از والاترين و با شرافت‌ترين فرائض است که به وسيله اين دو، ساير فرائض هم برپا مي‌شود و وجوبش از ضروريات دين اسلام است. منکر اين فريضه، با توجه و التفات به لازمة آن انكار و التزام به آن، کافر است.[58]
با توجه به اين که طبق روايات شيعه، در آخرالزمان برخي فسادهاي اعتقادي از جمله سستي مردم در دين و فسادهاي ديني از جمله فواحش و منکرات، و فسادهاي اجتماعي از جمله تعدي و ستم و فسادهاي تربيتي از جمله بي‌ادبي و بي‌حيايي و فسادهاي اخلاقي از جمله نفاق و دورويي، رواج پيدا مي‌کند، [59] ضرورت امر به معروف و نهي از منکر براي احياي ارزش‌ها و هنجارهاي ديني در عصر غيبت به وضوح نمايان است، تا در پرتو آن، جامعه از مظاهر فساد و زشتي‌ها پاک شده و جامعه‌اي سالم و صالح در پرتو فرهنگ انتظار به وجود آيد و زمينه، براي ظهور حضرت مهدي آماده شود.
2ـ3ـ3. پيش‌فرض‌هاي امر به معروف و نهي از منکر
از ديدگاه اسلامي، اين فريضه مهم (امر به معروف و نهي از منکر) بر چند پيش‌فرض مبتني است:
1. انسان، موجودي اجتماعي است که کمال پيشرفت او در پرتو زندگي جمعي و اجتماعي است.
2. اجتماعي‌زيستن انسان، به اين معنا نيست که در قبال خير و شر جامعه، بي‌مسؤوليت باشد و سرنوشت خود را از ديگران جدا ببيند؛ بلكه اجتماعي زندگي‌کردن، همراه مسؤوليت پذيري است. مسلمانان، بايد به يک‌ديگر ياري برسانند و زمينه رشد و تعالي را فراهم سازند و نقايص را برطرف کنند.
3. اجتماعي بودن، به معناي اسير بودن برابر خواسته‌هاي اجتماع نيست؛ بلکه انسان مي‌تواند در سخت‌ترين شرايط، راهي را که درست‌تر است، انتخاب کند. [60]
با اين پيش فرض‌ها امر به معروف معنا پيدا مي‌کند. در جامعه‌اي که سرنوشت اعضا به هم پيوسته و امکان حرکتي جداي از حرکت کلي نيست و انسان‌ها با سلامت جامعه، مي‌توانند به سعادت نايل آيند، امر به معروف و نهي از منکر، بزرگ‌ترين ضامن سلامتي و نظارت جامعه مي باشد. [61]
3ـ3ـ3. سطوح امر به معروف و نهي از منکر در عصر غيبت
الف. سطح فردي: هر انقلاب، پس از پيروزي، نيازمند نيروي انساني مجرّب و قابل اعتماد است. جامعه منتظران در عصر غيبت، بايد در درون خود، به کادر سازي نيروهاي مجرب و آراسته به فضائل بپردازد. [62]
يکي از شاخص‌هاي اصلي کادر انقلابي حکومت مهدوي، پارسايي و تهذيب نفس و آراستگي به مکارم اخلاق و . . . است. يقيناً در جامعه‌اي که داعيان به خير و نيکي و باز دارندگان از شر و زشتي وجود نداشته باشد، نفوس مهذب، بستري مساعد براي رشد و تکثير پيدا نمي‌کنند؛ به ويژه اگر قرار نباشد شکوفايي استعدادهاي معنوي در قالب تنگ استثناها محصور گردد؛ بنابراين، امر به معروف و نهي از منکر، نسبت به تک‌تک افراد، پيش‌نيازي اساسي براي پرورش کادر فرماندهان و کارگزاران حکومت مصلح جهاني است. [63]
ب. سطح حکومتي: منتظران مصلح جهاني، موظف هستند با منکرات کلان حکومتي برخورد فعال و جدي داشته باشند. از آن جا که «الناس علي دين ملوکهم؛ مردم بر دين سردمداران خود هستند»، منکراتي که از سوي دستگاه‌هاي رسمي اشاعه مي‌شود، تأثيري به مراتب مخرّب‌تر را در بردارد. [64]
لذا امر به معروف و نهي از منکر، در سطح حکومت‌ها و دولت‌ها، يکي از ارزشمندترين اقدامات محسوب مي‌شود و با اجراي آن، در سطح فردي و حکومتي، زمينه مناسبي براي ظهور امام زمان عليه السلام فراهم مي‌گردد.
اميرالمؤمنين عليه السلام در باب اهميت امر به معروف و نهي از منکر در سطح حکومت، مي‌فرمايد: «امر به معروف و نهي از منکر، نه اجلي را نزديک و نه رزقي را کم مي‌کند؛ اما برتر از آن همه، سخن عادلانه‌اي است که پيش روي حاکم ستمگري بر زبان جاري شود».[65]
لذا از ويژگي منتظران واقعي، پاکدامني و وارستگي اخلاقي و اجتماعي است. وقوع غيبت، در پي همين ناهنجاري‌هاي اخلاقي و اجتماعي است. و رفع اين غيبت هم در پاکدامني و وارستگي و تقوا است. امام زمان عليه السلام در توقيعي به شيخ مفيد مي‌فرمايد:
اگر شيعيان ما ـ خدايشان بر انجام طاعات موفق بدارد ـ در وفا کردن به عهد ما، همدل و يکنوا بودند، در يمن لقاي ما، دچار تأخير نمي‌شدند و سعادت ديدار توأم با معرفت ما، به سويشان مي‌شتافت، چيزي جز آنچه از ايشان به ما مي‌رسد و از آنان نمي‌پسنديم، ما را از ايشان جدا نکرده‌ است.[66]
همين گناهان است که ما را از مولايمان دور نگه داشته و سبب غيبت حضرت شده است؛ لذا تقوا و پاکدامني و راستي و عمل به ارزش‌ها و هنجارهاي ديني و دوري از ناهنجاري‌ها، از وظايف منتظران است و انتظار امام زمان عليه السلام چنين کارکردي را بايد در منتظران حضرت داشته باشد. اگر منتظران، چنين خصوصياتي را در خود پرورش دهند، برادران پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به شمار مي‌روند؛ چنان‌كه حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله خطاب به اصحاب فرمود: «شما اصحاب من هستيد؛ ولي برادران من مردمي هستند که در آخرالزمان مي‌آيند» آن گاه در توصيف اينان فرمود:
هريک از ايشان، بيش از کسي که بر زجر پوست‌کندن درخت خار با دست خالي در شب تاريک يا نگهداري آتش سوزان چوب درخت تاغ در کف دست، در دينداري خود استقامت و پايداري مي‌ورزد. به راستي که آنان، چراغ‌هاي هدايت در شب‌هاي ظلماني هستند.[67]
منتظران واقعي، در پاکي و تقوا و دينداري چنان صبورند که همانند نگه‌داشتن آتش در دست، استقامت مي‌ورزند؛ پس، از کارکردهاي اجتماعي انتظار، کنترل اجتماعي و حفظ و صيانت خود و جامعه از معاصي و گرايش به هنجارها و ارزش‌هاي ديني است.
4ـ3ـ3. فرايند اعمال کنترل اجتماعي (امر به معروف و نهي از منکر)
کمترين درجه اعمال کنترل اجتماعي، ترشرويي است؛ چنان‌كه اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: «پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به ما امر مي‌کرد با اهل گناهان، با چهره‌هاي در‌هم‌کشيده مواجه شويم»[68].
اگر به ميزاني ارتباط و پيوند گروهي بين اشخاص وجود داشته باشد که مؤمن مورد نظر، جزئي از جهان اجتماعي شخص ديگر باشد و ميل به پيوند و ميل به مقبوليت در آن شخص، شامل مؤمن مورد نظر نيز بشود، آن گاه کمترين ميزان اعمال کنترل اجتماعي توسط مؤمن بر شخص ديگر، اعمال فشار عاطفي و در هم کشيدن چهره و ترشرويي است.[69]
در بيان ديگري هم پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله پائين‌ترين درجه ايمان را همين کراهت قلبي و ترشرويي دانسته و فرموده‌است:
هرکس از شما که کار ناهنجاري را در جامعه مشاهده کرد، حتماً با عمل خود به آن اعتراض کند و اگر قدرت آن را ندارد، با زبان خود به آن اعتراض کند، و اگر قدرت آن را ندارد، با قلب خود به آن اعتراض کند، و اين کراهت قلبي و ترشرويي، پائين‌ترين درجه ايمان است.[70]
بنابراين، کمترين درجه اِعمال کنترل اجتماعي، ترشرويي است؛ چرا که اگر در جامعه‌اي فرايند اعمال کنترل اجتماعي (امر به معروف و نهي از منکر) تعطيل شد، آن جامعه، جامعه مرده و ايستايي خواهد بود، و پويا محسوب نمي‌شود. در روايت آمده است: «هرکس که امر به خوبي‌ها و ارزش‌ها و نهي از ناهنجاري‌ها را در جامعه کنار گذاشت، مرده‌اي در ميان زنده‌هاست»[71].
مرتبه ديگر اعمال کنترل اجتماعي، طرد اجتماعي است. از ويژگي فطري انسان، ميل به عضويت و پيوند گروهي است و عدم برآوردن اين نياز فطري، براي او يکي از زجرها به شمار مي‌رود. اگر شخص کجرو، با ترشرويي دست از ناهنجاري خود برنداشت و با تذکر لساني هم تحت تأثير قرار نگرفت، تهديد به طرد اجتماعي و قطع پيوند گروهي که به طور زباني ابراز مي‌شود، مرتبه ديگري از کنترل اجتماعي به شمار مي‌آيد؛ اگر باز هم با تهديد به طرد اجتماعي، ترک رفتار نابهنجار ميسر نشد، مرتبه بعدي اعمال کنترل اجتماعي، طرد اجتماعي است. [72]
روايت 21200 وسائل الشيعه ناظر به اين مطلب است که تهديد به طرد اجتماعي عاملي در جهت کنترل اجتماعي است: «به فرد نابهنجار بگوييد: دست از رفتار نابهنجار خود بردارد؛ اگر دست برداشت، با او ارتباط داشته باشيد وگرنه با او قطع رابطه کنيد»[73].
پس نخستين مرحلة اعمال کنترل اجتماعي، ترشرويي و مرحله بعد، طرد اجتماعي است. مرحوم شهيد مطري مي‌فرمايد:
اما نکته قابل دقت در طرد اجتماعي آن است که طرد اجتماعي، در موردي است که آن شخص، با شما چنان صميميتي داشته باشد که اگر با او قطع رابطه و قطع رفت و آمد کني، اين عمل شما، نسبت به او تنبيه باشد و تنبيه تلقي شود؛ يعني تحت يک زجر و شکنجه روحي قرار گيرد و اين عمل شما در جلوگيري از کار بد او تأثير داشته باشد؛ والاّ در غير اين صورت، چه بسا از اين که شما با او قطع رابطه کنيد، استقبال مي‌کند، تا او هم با شما قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات و کارهاي زشت برود. در اين‌جا، قطع رابطه شما با او، نه تنها اثر تنبيهي ندارد، بلکه اثر تشويقي نيز دارد. در چنين مواردي، طرد اجتماعي و قطع رابطه، درست نيست. [74]
آن مرحوم دربارة آسيبي که متوجه فرايند امر به معروف و نهي از منکر مي‌شود مي‌گويد: «ما معمولاً از مرحله قلب، به جاي آن که اخلاص و حسن نيت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنيم، جوش و خروش و عصبانيت‌هاي بي‌جا مي‌فهميم و از مرحله زبان، به جاي آن که بيان‌هاي روشن کننده و منطقي بفهميم که قرآن مي‌فرمايد: Gادع الي سبيل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنهF، [75] موعظه‌ها وپندهاي تحکم‌آميز مي‌فهميم و از مرحله يد و عمل هم به جاي اين که تبليغ عملي و حسن عمل و همچنين تدابير عملي بفهميم، تنها اين مطلب را فهميده‌ايم که بايد اعمال زور کرد. [76]
5ـ3ـ3. انگيزه‌هاي ترک امر به معروف و نهي از منکر
با توجه به تأکيد اسلام بر امر به معروف و نهي از منکر، سکوت و بي‌تفاوتي در اين فريضه، مورد نکوهش قرار گرفته است. امام باقر عليه السلام مي‌فرمايد: «بد اجتماعي هستند، اجتماعي كه امر به معروف و نهي از منکر را عيب و نقص بدانند». [77] ما در صدد بيان انگيزه‌هاي ترک يا بي‌تفاوتي برابر اين موضوع هستيم. معمولاً اگر عملي با تنبيه مکرّر مواجه نشود يا تشويق نبيند، بيهوده و کم‌اثر جلوه مي‌کند و موجب ترک مي‌شود. امر به معروف هم از اين قاعده عمومي مستثنا نيست. اگر عضو معمولي گروه يا جامعه‌اي با عمل به منکر يا ترک معروفي که توسط افراد با نفوذ و مقتدر گروه، صورت گرفته، رو به رو شود، اعمال فشار و کنترل اجتماعي بر ضد شخص مقتدر و مافوق، مشکل است. اگر بخواهد اعمال کنترل و تندي کند يا به او سلام نکند، توسط اعضاي گروه، بي‌ادبي تلقي مي‌شود و تحت فشار قرار مي‌گيرد و اگر بخواهد قطع رابطه کند، چنين کاري انزواي عضو معمولي است، نه طرد اجتماعي شخص کجرو و برجسته گروه. [78] در اين مواقع است که انگيزه‌هاي بي‌تفاوتي و سکوت برابر رعايت ارزش‌ها و هنجارها قابل طرح و بررسي است.
الف. ترس: در روايت آمده است که روز قيامت، خداوند شخصي را مي‌آورد و از دليل عدم امر به معروف و نهي از منکر از او مي‌پرسد. او جواب مي‌دهد: «خدايا! ترسيدم». خداوند مي‌گويد: «من سزاوارتر بودم که بترسي». [79] لذا يکي از عوامل ترک امر به معروف ترس است.
ب. طمع: عامل ديگري که از انگيزه‌هاي ترک امر به معروف و نهي از منکر و عدم اِعمال کنترل اجتماعي برابر ارزش‌ها و هنجارهاي ديني است، تشويق‌ها و وعده‌هايي است که از جانب منحرفان به شخص داده مي‌شود.
در روايت، آمده است: خداوند، اين سکوت برابر بدي‌ها را بر دانشمندان و مروّجان ديني يهود و نصارا عيب و ننگ شمرده است، زيرا آنان بدي‌ها و فساد را از ظالمان مي‌ديدند؛ ولي بي‌تفاوت بودند و اين، به دليل ميل و رغبت مربيان ديني به هدايايي بود که از جانب ستمگران به آنان مي‌رسيد.[80]
ج. تعلق: انگيزه سوم در ترک اين فريضه، تعلق و وابستگي فرد، به گروه و اجتماع است که در سايه اين تعلّق و وابستگي به گروه، نسبت به ناهنجاري‌ها ساکت و بي‌تفاوت است؛ چرا که بر اثر اين تعلق، اگر اظهار تنفر و انزجار از منکر کند، ديگر اعضاء او را طرد مي‌نمايند؛ لذا «افرادي که امر به معروف و نهي از منکر را ترک مي‌کنند، يا به انگيزه تعلق و وابستگي اجتماعي به گروه يا اجتماع است يا به انگيزة ترس و بر اثر تهديد و يا بر اثر تطميع و به انگيزه طمع». [81]
براي مبارزه با اين انگيزه‌ها بايد ارزش‌ها و هنجارهاي محکم بر ضد تارکان امر به معروف ايجاد شود و پيشاپيش بر ضد شرايط اجتماعي دعوت‌کننده به بي‌تفاوتي برابر ارزش‌ها و هنجارها و سکوت در قبال نقض ارزش‌ها، موضع‌گيري محکم و سريعي انجام شود؛[82] چنان‌كه در حديثي از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله براي تارک امر به معروف، چنين موضع‌گيري تندي انجام شده و آمده است: خداوند، به يقين، مؤمن ناتوان را که درشتي ندارد و فرياد نمي‌زند را دشمن مي‌دارد و فرموده: او کسي است که امر به معروف و نهي از منکر نمي‌کند. [83]
6ـ3ـ3. ساختار اجتماعي، فرهنگي عصر غيبت
با توجه به برخي روايات، منتظران واقعي، بايد نظارت اجتماعي را درجوامع خود تقويت کنند، تا زمينه براي ظهور امام زمان تسهيل شود. وجود اين گونه روايات حاکي از ضرورت و اهميت زياد نظارت اجتماعي در دوران انتظار است که دراين قسمت، به برخي از روايات اشاره مي‌كنيم: خروج دجّال، يکي از علائم ظهور امام زمان عليه السلام است. در متون ديني ما، خروج دجال به معناي به اوج رسيدن ويژگي‌هاي منفي و ضد ارزش در جامعه است. [84] در حديثي، حضرت علي عليه السلام علائم خروج دجال را ظهور و بروز برخي ويژگي‌ها و مفاسد در جامعه بيان مي‌کنند. [85] که در قالب چهار عنوان ذکر مي‌کنيم:
الف. ارتباط و تعامل‌هاي ناسالم كه عبارتند از:
- ضايع کردن امانت؛
- پسنديده‌شمردن دروغ‌گويي؛
- رباخواري؛
- رشوه گيري؛
- قطع پيوندهاي خويشاوندي؛
- پيمان‌شکني.
ب. جا به جايي اقتدار و احترام كه شامل چنين مواردي است:
- پليدترين مردم، رهبر است؛
- فرمانروايان، قانون‌شکن هستند؛
- وزيران، ستمکارند؛
- بدان، گرامي‌اند؛
- قاريان قرآن، بدکارند؛
- بي‌خردان به کار گمارده مي‌شوند.
ج. جابه‌جايي ارزش‌ها، از جمله:
- دانش، ضعف است؛
- ظلم، فخر است؛
- امر دنيا، بر دين ترجيح دارد؛
- ميل به دنيا شدت دارد؛
- حيات انسان، بي‌ارزش است؛
- قلب‌ها در عين انبوهي صف‌ها پراكنده است؛
- ساختمان‌ها برافراشته مي‌شود.
د. شکسته شدن هنجارها كه شامل چنين مواردي است:
- ميراندن نمازها؛
- فروختن دين به دنيا؛
- پيروي از هوس‌ها؛
- آشکار شدن گواهي ناحق؛
- علني‌شدن گناهان؛
- بلند‌شدن صداي بدکاران؛
- شراکت زنان در تجارت شوهران. [86]
اين ويژگي‌ها و ضد‌ارزش‌ها، همه از علايم خروج دجال مي‌باشد که از علائم ظهور است؛ لذا در سايه کنترل اجتماعي، يعني امر به معروف و نهي از منکر مي‌توان زمينه‌هاي فساد و تباهي را از جامعه برکنار کرد، تا زمينه‌هاي ظهور امام زمان عليه السلام هموار شود؛ بنابراين کارکرد اجتماعي انتظار حضرت مهدي عليه السلام کنترل اجتماعي است که با سه مکانيزم قابل اجرا است: احساس حضور، جامعه‌پذير کردن انتظار و امر به معروف و نهي از منکر. انسان منتظر، خود و محيط پيرامون و جامعه را با اين سه مکانيزم، از ناهنجاري‌ها دور نگه مي‌دارد و زمينه را براي ظهور امام زمان عليه السلام فراهم و مهيا مي‌سازد، وگرنه انتظار حقيقي و سازنده در او تجلي نکرده است.
نتيجه
انتظار موعود عليه السلام در جايگاه يک استراتژي شيعه، قادر به حفظ وصيانت از خود و جامعه مي‌باشد. منتظران راستين امام زمان عليه السلام با توجه به مقوله انتظارامام زمان عليه السلام مي‌توانند به تقويت هنجارها وارزشهاي ديني ومهدوي بپردازند و جامعه را از سقوط در عقايد انحرافي بازدارند. بنابراين، انتظار حقيقي، انتظاري است که افراد، خود و جامعه را ازانحرافات بازدارند وجامعه را در جهت حرکت به سوي خوبي‌ها و دوري جستن از انحرافات، سوق دهند.

پی نوشتها:
[29]. جوزف روسک و رولند وارن، ، مقدمه‌اي بر جامعه‌شناسي، ترجمه بهروز نبوي و احمد کريمي، ص232.
[30]. محسن کتابچي، مهدي منتظر (ناموس اعظم حق در کلام امام هشتم7)، ص41، آستان قدس رضوي، دوم، 1380ش.
[31]. محمد مهدي آصفي، الانتظار الموجه، ص68، مجمع جهاني اهل بيت، 1385ش.
[32]. مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي، ص62 و63، سيزدهم، 1373ش.
[33]. عمادالدين باقي، در شناخت حزب قاعدين زمان، ص139، نشر دانش اسلامي.
[34]. سيد ضياء الدين عليانسب، سلمان علوي نيک، جريان‌شناسي انجمن حجتيه، ص55، زلال کوثر، اول، 1385ش.
[35]. عمادالدين باقي، در شناخت حزب قاعدين زمان، ص139.
[36]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 73.
[37]. امام خميني، صحيفه نور، ج 20، ص 196.
[38]. همان، ص 196ـ 197.
[39]. همان، ص 198.
[40]. مرتضي مطهري، همان، ص 63ـ64.
[41]. امام خميني، صحيفه نور، ص 197.
[42]. مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي، ص63ـ64.
[43]. همان، ص 66.
[44]. محمدصابر جعفري، «انديشه مهدويت و آسيب‌ها»، فصلنامه انتظار موعود، ش 15، ص 50.
[45]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج2، باب33، ح32، ص22، قم، دار الحديث.
[46]. مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي، ص 67.
[47]. محمدصابر جعفري، «انديشه مهدويت و آسيب‌ها»، فصلنامه انتظار موعود، شماره19.
[48]. همان.
[49]. محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبه، باب 15، ح 5، ص 285.
[50]. امام خميني، صحيفه نور، ج 20، ص 199.
[51]. همان، ج 18، ص 195.
[52]. سيد رضي، نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامي، حکمت 374، ص184؛ «ما اعمال البر کلها و الجهاد في سبيل الله، عند الامر بالمعروف و النهي عن المنکر، الا کنفثه في بحر لجي».
[53]. محمدرضا حکيمي، ، خورشيد مغرب، ص272، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، هشتم، 1373ش.
[54]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 130؛ «طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و هو مقتد به قبل قيامه…».
[55]. محمدرضا حکيمي، خورشيد مغرب، ص272.
[56]. شيخ طوسي، نهاية، ص299، بيروت، دار الکتاب العربي، 1390ق؛ «الامر بالمعروف و النهي عن المنکر فرضان من فرائض الاسلام و هما فرضان علي الاعيان، لايسع احداً ترکهما و الاخلال بهما».
[57]. ابوالقاسم موسوي خوئي، منهاج الصالحين، ج1، ص350، دار البلاغه؛ «من اعظم الواجبات الدينيه الامر بالمعروف و النهي عن المنکر».
[58]. امام خميني، تحريرالوسيله، ج1، ص424، مؤسسه نشر اسلامي، هشتم، 142ق، ج1، ص424؛ «هما من اسمي الفرائض و اشرفهما، وبهما تقام الفرائض، و وجوبهما من ضروريات الدين، منکره مع الالتفات بلازمه و الالتزام به من الکافرين».
[59]. محمدجواد خراساني، مهدي منتظر، تحقيق سيد جواد ميرشفيعي خوانساري، ص123 ـ 160، بنياد پژوهشهاي علمي فرهنگي نور الاصفياء.
[60]. محمدرضا طالبان، همان، ص14ـ15.
[61]. همان، ص 15.
[62]. سيد ثامر هاشم العميدي، ، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقيق مهدي عليزاده، ص285، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، اول، 1379ش، ص285.
[63]. همان، ص 286.
[64]. همان.
[65]. نهج البلاغه، حکمت 374، ص184، قم، مؤسسه نشر اسلامي؛ «و ان الامر بالمعروف و النهي عن المنکر لايقرّبان من اجل و لاينقصان من رزق، و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر».
[66]. ابي منصور احمد طبرسي، احتجاج، ج2، ص325، نجف، نعمان نجف اشرف، 1386ق؛ «…و لو کان اشياعنا، و فقهم الله لطاعته، علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم، لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا…».
[67]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص124؛ «لاحدهم اشد بقيه علي دينه، من خرط القتاد في الليله الظلماء او کالقابض علي جمر الغضاء اولئک مصابيح الدجي…».
[68]. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج16، ص143، قم، موسسه آل البيت؛ «امرنا رسول الله6 ان نلقي اهل المعاصي بوجوه مکفهره».
[69]. غلامرضا صديق اورعي، انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر، ص75.
[70]. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 11، ص 407؛ «من راي منکم فلينکر بيده ان استطاع…».
[71]. همان، ص 404؛ «من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه فهو ميت بين الاحياء».
[72]. غلامرضا صديق اورعي، انديشة اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر، ص75ـ76.
[73]. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 16، ص 146؛ «لو انکم اذا بلغکم عن الرجل شيء تمشيتم اليه فقلتم: يا هذا! اما ان تعتزلنا و تجتنبنا، و امّا ان تكفّ عن هذا، فان فعل و الا فاجتنبوه».
[74]. مرتضي، مطهري، مجموعه آثار، ج 17، ص 246.
[75]. نحل(16): 125.
[76]. همان، ج 20، ص200ـ201.
[77]. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ص 117؛ «بئس القوم قوم يعيبون الامر بالمعروف و النهي عن المنکر».
[78]. غلامرضا صديق اورعي، انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر، ص 96.
[79]. ميرزا نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، ج12، ص185، قم، مؤسسه آل البيت.
[80]. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ص 130.
[81]. غلامرضا صديق اورعي، انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر، ص 98.
[82]. همان.
[83]. شيخ حر عاملي، وسائل‌الشيعة، ح 21149، ص 125.
[84]. غلامرضا صديق اورعي، انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر، ص 104.
[85]. ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 326.
[86]. غلامرضا صديق اورعي، انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر، ص 105 ـ 104.

 


منبع: فصلنامه علمي تخصصي انتظار موعود شماره 26_25




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط