غدیر از نگاه چهارده معصوم (س)

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذارى شده است: یکى حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد؛ دیگرى حدیث غدیر. مى‏توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.سفارش بیش از حد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینى امیرمومنان(علیه السلام) نشان دهنده این
شنبه، 24 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غدیر از نگاه چهارده معصوم (س)
غدیر از نگاه چهارده معصوم(سلام الله علیهم)
غدیر از نگاه چهارده معصوم(س)

نويسنده: ص ناطقی




اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذارى شده است: یکى حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد؛ دیگرى حدیث غدیر. مى‏توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.
سفارش بیش از حد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینى امیرمومنان(علیه السلام) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبى بود که امت اسلامى بعد از وى با آن رو به رو مى‏شود.
اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامى اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است. ما در این مقاله واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعى غدیر یعنى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) مورد مطالعه قرار مى‏دهیم.

رسول خدا(صلی الله علیهو آۀه و سلم) و غدیر

شیخ صدوق در کتاب « امالى » از امام باقر(علیه السلام) و آن حضرت از جدش چنین نقل مى‏کند: روزى رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرمومنان(علیه السلام) فرمود: اى على، خداوند آیه « یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. اى على، من جز سخن خدانمى‏گویم . (3)

امام على و غدیر

سلیم بن قیس هلالى به بیعت امیرمومنان (4) باابوبکر اشاره کرده، مى‏گوید:
« ثم اقبل علیهم على‏فقال: یا معشرالمسلمین و المهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم » (4)
پس على(علیه السلام) به مردم فرمود: اى مسلمانان و مهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایى را که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن روز فرموده بود به مردم یاد آورى کرد. همگى گفتند: آرى.
در این زمینه مى‏توان به استدلالهاى امیرمومنان على(علیه السلام) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت براى ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر، آیا من مولاى تو و هر مسلمانى هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)
ابى الطفیل مى‏گوید: در روز شورا در خانه بودم و شنیدم که على(علیه السلام) گفت: آیا غیر از من کسى در میان شما هست که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به او گفته باشد: « من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. » همگى گفتند: نه. (6)

حضرت زهرا(سلام الله علیها) و غدیر

ابن عقده در کتاب معروفش « الولایه » از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پرسیدند: آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از رحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزى فرمود؟ آن حضرت جواب داد: « و اعجباانسیتم یوم غدیرخم؟ » (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟!
فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(علیه السلام) و او از فاطمه بنت الصادق(علیه السلام) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیر فرمود: « من کنت مولاه فعلى مولاه » (8)

امام حسن مجتبى(علیه السلام) و غدیر

ازامام جعفر صادق(علیه السلام) چنین روایت شده است: امام حسن(علیه السلام) هنگامى که مى‏خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدند که در باره پدرم فرمود : « انه منى بمنزله هارون من موسى » ؛ همچنین دیدند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وى را در غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)

امام حسین(علیه السلام) و غدیر

سلیم بن قیس مى‏نویسد: امام حسین(علیه السلام) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را جمع کرده فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) على(علیه السلام) را در روز غدیر خم نصب کرد؟ همگى گفتند: آرى. (10)

امام زین العابدین(علیه السلام) و غدیر

ابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، مى‏گوید: به على بن حسین گفتم: « من کنت مولاه فعلى مولاه » یعنى چه؟ حضرت فرمود: « اخبرهم انه الامام بعده » ؛ به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)

امام محمد باقر(علیه السلام) و غدیر

ابان بن تغلب مى‏گوید: از امام باقر(علیه السلام) در باره گفته پیامبر: « من کنت مولاه فعلى مولاه » پرسیدم: حضرت فرمود: اى اباسعید، پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهد بود. (12)

امام جعفرصادق(علیه السلام) و غدیر

زید شحام مى‏گوید: نزد امام صادق بودم، مردى معتزلى از وى در باره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزى که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وجود دارد و چنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمى‏کرد.
مرد پرسید: خداوند با چه چیزى بر ما احتجاج مى‏کند؟
حضرت فرمود: « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دین » ؛ بدین وسیله ولایت را تمام گردانید و اگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمى‏کرد. (13)
امام موسى کاظم(علیه السلام) و غدیر
عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) در باره نماز در مسجد غدیرخم (14) پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: « صل فیه فان فیه فضلا و قد کان ابى یامربذلک » (15) ؛ نماز بخوان، بدرستى که در آن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر مى‏کرد

امام رضا(علیه السلام) و غدیر

محمد بن ابى نصر بزنطى مى‏گوید: خدمت امام رضا(علیه السلام) بودم، در حالى که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفتگو مى‏کردند، برخى از مردم این واقعه را منکر شدند؛ امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین. سپس فرمود: اى ابى نصر، « این ماکنت فاحضر یوم الغدیر » ؛ هرکجا که هستى در این روز نزد امیرمومنان(علیه السلام) باش. بدرستى که در این روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را مى‏آمرزد و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ مى‏رهاند؛ در این روز آزاد مى‏کند... سپس فرمود: « والله لوعرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقه لصافحتهم الملائکه کل یوم عشر مرات » (16) اگر مردم ارزش این روز را مى‏دانستند، بى‏تردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه مى‏کردند.

امام محمد جواد(علیه السلام) و غدیر

ابن ابى عمیر از امام محمد جواد (علیه السلام) در ذیل آیه « یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود » (17) چنین روایت کرد: پیامبر گرامى(صلی الله علیه و آله و سلم) در ده مکان به خلافت اشاره کرده است؛ سپس آیه « یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود » نازل شد. (18)
در توضیح این روایت باید گفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سوره‏اى است که بر قلب نبى‏اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد. در این سوره، « آیه اکمال » و « آیه تبلیغ »، که ناظر به واقعه غدیر است، وجود دارد.

امام هادى(علیه السلام) و غدیر

شیخ مفید، در کتاب شریف ارشاد، زیارت امیرمومنان على(علیه السلام) را از امام هادی(علیه السلام) و آن امام از پدرش نقل مى‏کند و مى‏گوید: امام جواد(علیه السلام) در روز عید غدیر، حضرت على(علیه السلام) را زیارت کرد و فرمود: « اشهد انک المخصوص بمدحةالله المخلص لطاعةالله ... »؛ شهادت مى‏دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصى.
سپس مى‏فرماید: خداوند حکم فرمود: « یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته و الله یعصمک من الناس. »
آنگاه ادامه مى‏دهد: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به مردم کرد و از آنها پرسید: آیا آنچه برعهده داشتم، ابلاغ کردم؟
همگى گفتند: آرى.
سپس فرمود: خدایا گواه باش! بعد از آن فرمود: « الست اولى بالمومنین من انفسهم؟ فقالوا بلى فاخذ بیدک و قال من کنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله » آیا من به مومنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ گفتند : بله. پس از آن دست على(علیه السلام) را گرفت و فرمود: هرکس من مولاى اویم، این على مولاى اوست ... (19)

امام حسن عسکرى(علیه السلام) و غدیر

حسن بن ظریف به امام حسن عسکرى(علیه السلام) نامه نوشت و پرسید: گفته پیامبر « من کنت مولاه فعلى مولاه » یعنى چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: « اراد بذلک ان جعله علما یعرف به حزب الله عند الفرقة » ؛ خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمى باشد تا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود.
اسحاق بن اسماعیل نیشابورى مى‏گوید: حضرت حسن ‏بن على(علیه السلام) به ابراهیم چنین نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خویش واجبات را بر شما مقرر کرد. این کار به سبب نیاز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هیچ معبودى جز او وجود ندارد؛ او چنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما را بیازماید تا به سوى رحمت او پیش بگیرد و منازل شما در بهشت معین شود. از اینرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولایت را بر شما واگذار کرد و درى را فرا راهتان قرار داد تا درهاى دیگر واجبات را باز کنید؛ کلیدى را براى یافتن راه خود قرار داد. اگر محمد و جانشینان او از فرزندش نبود، شما مانند حیوانات سرگردان مى‏ماندید و هیچ واجبى از واجبات را فرا نمى‏گرفتید. مگر مى‏توان از غیر در، وارد مکانى شد؟ وقتى خداوند به سبب تعیین اولیا پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دین » (20) امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد . سپس براى اولیاى خود برگردن شما حقوقى قرار داد و به شما فرمان داد حقوق آنها را ادا کنید تا زنان و اموال و خوراک و آشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت کنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند... (21)

امام زمان(علیه السلام) و غدیر

در دعاى ندبه که ظاهرا منسوب به آن حضرت است چنین مى‏خوانیم: « ...فلما انقضت ایامه اقام ولیه على‏بن ابى طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا اذ کان هوالمنذر و لکل قوم هاد فقال و الملاء امامه من کنت مولاه فعلى مولاه.. . »

پي نوشت :

1ـ حدیث ثقلین در بیشتر منابع اهل سنت وارد شده است. ما به پاره‏اى از آنها اشاره مى‏کنیم : السنه شیبانى، ص 337 و 629 ح 1551؛ صحیح ترمذى، ج 5، ص 663؛ سنن کبرى بیهقى، ج 10، ص 114؛ المستدرک، حاکم نیشابورى، ج 3، ص 110؛ فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 1، ص 171 و ج 2، ص 588؛ سنن ابى‏داود، ج 2، ص 185؛ طبقات کبرى، ابن سعد، ج 2، ص 194؛صحیح مسلم، ج 4، ص .1873
2ـ سوره مائده، آیه .71
3ـ امالى شیخ صدوق، مجلس، 74، ص .400
4ـ کتاب سلیم بن قیس هلالى، نشر موسسه بعثت، ص .41
5ـ خصال شیخ صدوق، ص 505، باب اربعین، ج .30
6ـ امالى شیخ صدوق، ج 1، ص .342
7ـ اثبات الهداة، حرعاملى، ج 2، ص 112، ح 473؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 25 ـ .26
8ـ اثبات الهداة، ج 2، ص 112؛ احقاق الحق، ج 16، ص .282
9ـ امالى شیخ صدوق، ج 2، ص .171
10ـ سلیم بن قیس، ص .168
11ـ معانى الاخبار، ص 65؛ بحارالانوار، ج 37، ص .223
12ـ معانى الاخبار، ص .66
13ـ تفسیر برهان، ج 1، ص .446
14ـ در باره اهمیت این مسجد به مجله میقات حج شماره 12 مراجعه شود.
15ـ اصول کافى، ج 4، ص .566
16ـ تهذیب الاحکام، شیخ طوسى، ج 6، ص 24، ح 52؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص .41
17ـ سوره مائده، آیه .1
18ـ تفسیرقمى، ج 1، ص .160
19ـ بحارالانوار، ج 100، ص .363
20ـ همان، ج 37، ص .223
21ـ علل الشرائع، ج 1، ص 249، باب 182، ح .66

منبع: ماهنامه کوثر، ش25




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط