جايگاه و اهميّت تشکيل خانواده
نويسنده: امير ملک محمودي
انسان، اصالتاً موجودي است اجتماعي و نخستين بستر فعليّت يافتن اين ويژگي برترين مخلوق الهي، به طور قطع کانون مقدس خانواده است.
خانواده، اولين، مهم ترين و پربرکت ترين نهاد اجتماعي در تاريخ فرهنگ و تمدن انساني است. خانواده، کانوني است که بايد براي حفظ حرمت و کرامت انسان و تأمين سلامت جسماني و رواني و رشد معنوي او استحکام يابد. قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تأمين محيطي سالم براي زيستن انسان ها ضرورتي انکار ناپذير است.
خانواده با پيمان ازدواج و پيوند همسري زن و مردي هوشمند و آگاه و برخوردار از بلوغ فکري و قابليت هاي اجتماعي پايه گذاري مي شود و اين زوج ستون اصلي حياتي ترين نهاد اجتماعي، يعني «خانواده»را تشکيل مي دهند.
درنظام الهي و فرهنگ قرآني، هدف اصلي ازدواج و تشکيل
خانواده رسيدن به آرامش روان و آسايش خاطر، پيمودن طريق رشد و شکوفايي، نيل به کمالات انساني و تقرّب به ذات حق تعالي است. ترديدي نيست که از تنهايي به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکيل دادن، ارضاي کشش هاي نفساني و غرايز طبيعي، بهره گيري از دوران با نشاط جواني، کسب استقلال، حفظ عفت و مصونيت از گناه، آرامش و تعادل اعصاب و توليد و تکثير نسل از نتايج قهري ازدواج و بالطبع از مهمترين عوامل مؤثر در آرامش روان، آسايش فکر و جان و احساس رضامندي دروني است.
خالق حکيم و جان آفرين در قرآن کريم مي فرمايد:
«از نشانه هاي او اينکه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد.و درميانتان مودّت و رحمت قرار داد...» (1)
پس اولين و برترين معيار و نشانه ي برتري و سعادتمندي همسران، احساسي است که از آرامش روان و شکوفايي وجود دارند.خانه اي که آرامشگاه است، مناسب ترين سکوي اعتلاي وجود است و همسري که آرامش بخش است، مطلوب ترين همدل و همراه مي باشد.آرامش خاطر و آسايش روان همسران زماني به شايستگي فراهم مي گردد که ارتباط متقابل ايشان بر پايه ي محبت، عطوفت، مهرباني و گذشت استوار باشد.
بنابراين سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پويايي نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالي نظام خانواده نيز به
کيفيّت روابط بين زن و شوهر، والدين و فرزندان بستگي دارد.
در کانون خانواده، هر يک از اعضاي خانواده نسبت به يکديگر وظايفي به عهده دارند که از حقوق آنان سرچشمه مي گيرد.اين وظايف بايد به شکل متقابل مورد توجه قرار گيرد تا در سايه ي ايفاي نقش هر يک از آن، اين کانون بنيادين تقويت و تعالي يابد.هر قدر روابط في مابين همسران بهتر، سالمتر و پرجاذبه تر باشد، زندگي شيرين تر و باصفاتر مي گردد و فرزندان پرنشاط و موفقي تربيت خواهند نمود.
بخش قابل توجهي از تبلور استعدادها و شکفته شدن توانمندي ها، و معنا يافتن قابليت ها و مسؤوليّت پذيري ها و تحوّل شخصيّت متعادل و متعالي انسان، در نتيجه حيات اجتماعي، به برداشت هاي مشاهده اي، پيوندهاي خانوادگي، اکتساب هاي آموزشگاهي و تجارب زندگي جمعي فراهم مي گردد، به طوري که هر گونه محروميّت از روابط مطلوب و منطقي با ديگران و دور ماندن از
زندگي پوياي اجتماعي، زمينه اضطراب و افسردگي و عقب ماندگي فرهنگي را هموار مي نمايد.
اما اولين جوانه هاي ارتباط بين انسان ها در حريم خانواده پديدار مي گردد. روابط درون خانوادگي از اهميّت و حساسيت فوق العاده اي برخوردار است و چگونگي اين روابط نقش بسزايي در شکل گيري نگرش ها و بازخوردهاي اجتماعي، آمادگي و توسعه مهارت هاي اجتماعي اعضاي خانواده خواهد داشت.
به طور کلي چگونگي روابط درون خانوادگي بيشترين تأثير را در توان و نحوه برقراري و استمرار رابطه با ديگران در بين اعضاي خانواده خواهد داشت.
پايه و اساس روابط درون خانوادگي بر محور رابطه زن و شوهر (پدر و مادر)استوار است. رابطه خوشايند و آرام بخش زن ها و شوهرها نه تنها مناسب ترين بستر رشد و شکوفايي و تعالي شخصيت آن را فراهم مي نمايد، بلکه چنين رابطه اي بين پدرها و مادرها، نياز هميشه ي فرزندان را به رابطه ي گرم و خوشايند و دوست داشتني با والدين خود تأمين مي نمايد.
بايد توجه داشت که از جمله ويژگي هاي حاکم بر نفسانيات انسان ها چنين است که:
همه ي انسان ها فطرتاً محبّت پذير و قهرستيزند.
همه ي انسان ها تشويق پذير و تنبيه گريزند.
همه ي انسان ها تأييد طلب و انتقاد گريزند.
همه ي انسان ها تکريم پذير و تحقير گريزند.
همه ي انسان ها دوستدار محبّت و تعلّق خاطرند.
همه ي انسان ها آرامش خواه و امنيت طلبند.
همه ي انسان ها دوست دارند در محيطي سرشار از صميميّت و صفا زندگي کنند.
همه ي انسان ها دوستدار موفقيّت و گريزان از شکست و ناکامي هستند.
همه ي انسان ها دوست دارند با رفتار و گفتار خود ابراز وجود کنند.
همه ي انسان ها دوست دارند به هويّت فردي و ويژگي شخصيّتي آنها توجه شود.
همه ي انسان ها دوست دارند با آن ها صميمانه، متواضعانه، شفيقانه و حکيمانه صحبت شود.
همه ي انسان ها از رفتار مغرضانه و متکبّرانه، غريبانه و حاکمانه و تنبيه گرانه و تهديدگرانه ناخرسند و گريزانند.
همه دوست دارند نقطه آغازين ارتباط با ايشان به دور از زبان تهديد و انتقاد و با اذعان به ويژگي هاي مثبت و توانمندي هاي ارزشمند آن ها باشد.
به عبارت ديگر در برقراري ارتباط با ديگران شايسته و بايسته آن است که با انگيزه و اراده و نيّت و هدفي متعالي، بياني گيرا و ليّن و پرجاذبه و با بهره گيري از واژه هاي مثبت و خوشايند و تأييدگر نقاط قوّت شخصيّت طرف مقابل، به ميدان ارتباطات مؤثر انساني وارد شويم.هرگز در مقام ارشاد و هدايت و تربيت و اصلاح رفتار معاشران به ويژه کودکان و نوجوانان، در ارتباط اوليه با قيافه اي عبوس و گرفته
و حالتي عصباني و پرخاشگر با ايشان مواجه نشويم و شخصيت آنان را تحقير ننمائيم.
بدون ترديد در بين معاشران ما کودکان و نوجوانان بيشتر از ديگران به رابطه صميمانه و رفيقانه با الگوهاي محبوب بزرگسال نياز دارند.آنان با همه وجود خريدار چهره ي متبسم و مصمم ما و گل واژه هاي محبت هستند.
بنابراين بايد توجه داشت که همه انسانها،سالم و خطاکار، آرام و پرخاشگر، با ادب و بي ادب به زبان تأييد و محبت و تکريم ديگران نياز دارند. و زبان تأييد و تشويق و تکريم و رفتار محبت آميز مي تواند مؤثرترين داروي درمان براي بسياري از رفتارهاي نابهنجار و کج روي هاي فردي و انحرافات اجتماعي باشد. لذا هميشه بايد به نيازهاي عاطفي و رواني معاشران و مخاطبان خود توجه داشته باشيم.
در هر حال مي بايست توجه داشت که محتواي پيام متناسب با
سن، هوش، رشد عقلاني، رغبت ها و تمايلات، علاقه ها و انگيزه ها و نيازهاي ذهني و رواني مخاطبان و معاشران و اعضاي خانواده به ويژه کودکان و نوجوانان، باشد و مورد توجه ايشان قرار گيرد.
بنابراين، انتخاب زمان، مکان و موقعيت مناسب در برقراري ارتباط و انتقال پيام مورد نظر بسيار حائز اهميت است.به عبارت ديگر مخاطب و يا هر طرف ارتباط ما همواره بايد با آرامش خاطر با ما در تعامل باشد. در شرايطي که هيجان، اضطراب، نگراني و ترس و يا احساس ناامني بر وجود مخاطب ما حاکم است و يا در موقعيتي که گرسنگي و تشنگي، بي خوابي و خستگي جسماني و بي حوصلگي و پريشاني فکري بر او غالب است، ما نمي توانيم از يک ارتباط مؤثر و سودمند با وي برخوردار باشيم.
تعطيلات آخر هفته، ايام نوروز، تعطيلات تابستاني، مسافرتها، گردش هاي درون شهري، ديد و بازديدهاي دوستانه، اعياد و مراسم ويژه ماه مبارک رمضان، دهه ي محرم و...از مناسبترين موقعيت ها براي
برقراري ارتباط سالم، دوستانه و انتقال پيام است. بدون شک هر قدر ارتباط متقابل در فضاهاي دوستانه، معنوي و خوشايند برقرار شود، مؤثرتر خواهد بود.
توج به نقاط قوت، نيازهاي عاطفي و انگيزه هاي رواني مخاطبان و برخوردهاي صميمانه و حکيمانه با ايشان و تأييد و تکريم ابعاد مثبت شخصيت آنان، مؤثرترين روش براي آغاز برقراري يک ارتباط سازنده و پويا است.
گاه نگارش يادداشت و نامه هاي نيکو که شخصيت مخاطب با زيباترين کلمات و واژه ها مورد تکريم واقع شده باشد، اهداي هديه اي مناسب، تهيه و تقديم کتابي با مضموني مفيد و جذّاب، تأييد و تکريم ويژگي ها و تلاش هاي ارزشمند فرد در حضور جمع هاي مطلوب و مناسب مي تواند از مهمترين روش هاي ارتباط محبت آميز و انتقال پيام باشد.
نوجوانان، جوانان و...از بالاترين اهميت برخوردار است. هر که مي خواهد در اجتماع مصلح باشد، خود بايد صالح باشد و به صلاحيت هاي اخلاقي و زينت هاي رفتاري آراسته باشد.
استاد ما مي فرمود:
«نمي شود غلط زندگي کرد درست تربيت نمود.»
الگوهاي رفتاري ديگران، انسان هاي والايي هستند که شخصيت ايشان آميزه اي از صداقت، خلوص، صفا، محبت، عطوفت، ايثار، گذشت، فداکاري، منطق و استواري و اعتماد به نفس باشد.
زماني که انسان ها در جريان زندگي، نشست و برخاست ها و گفت وشنودها با افرادي که به عنوان الگو و مروج خوبي و نيکي ها هستند مواجه مي شوند، ويژگي هاي ايشان را در شرايط سهل و دشوار مي آزمايند و اخلاص، درستي، محبت، عدالت، صلابت و...شخصيت آنان را باور مي کنند، و اگر حقيقتاً اهل عمل و صادق باشند، از سويداي دل مريد آنها مي شوند و با همه ي وجود با ايشان همانند سازي کرده، سعي مي کنند به گونه اي بينديشند که آنها دوست دارند و به صورتي رفتار کنند که خوشايند آنان باشد.
/س
خانواده، اولين، مهم ترين و پربرکت ترين نهاد اجتماعي در تاريخ فرهنگ و تمدن انساني است. خانواده، کانوني است که بايد براي حفظ حرمت و کرامت انسان و تأمين سلامت جسماني و رواني و رشد معنوي او استحکام يابد. قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تأمين محيطي سالم براي زيستن انسان ها ضرورتي انکار ناپذير است.
خانواده با پيمان ازدواج و پيوند همسري زن و مردي هوشمند و آگاه و برخوردار از بلوغ فکري و قابليت هاي اجتماعي پايه گذاري مي شود و اين زوج ستون اصلي حياتي ترين نهاد اجتماعي، يعني «خانواده»را تشکيل مي دهند.
درنظام الهي و فرهنگ قرآني، هدف اصلي ازدواج و تشکيل
خانواده رسيدن به آرامش روان و آسايش خاطر، پيمودن طريق رشد و شکوفايي، نيل به کمالات انساني و تقرّب به ذات حق تعالي است. ترديدي نيست که از تنهايي به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکيل دادن، ارضاي کشش هاي نفساني و غرايز طبيعي، بهره گيري از دوران با نشاط جواني، کسب استقلال، حفظ عفت و مصونيت از گناه، آرامش و تعادل اعصاب و توليد و تکثير نسل از نتايج قهري ازدواج و بالطبع از مهمترين عوامل مؤثر در آرامش روان، آسايش فکر و جان و احساس رضامندي دروني است.
خالق حکيم و جان آفرين در قرآن کريم مي فرمايد:
«از نشانه هاي او اينکه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد.و درميانتان مودّت و رحمت قرار داد...» (1)
پس اولين و برترين معيار و نشانه ي برتري و سعادتمندي همسران، احساسي است که از آرامش روان و شکوفايي وجود دارند.خانه اي که آرامشگاه است، مناسب ترين سکوي اعتلاي وجود است و همسري که آرامش بخش است، مطلوب ترين همدل و همراه مي باشد.آرامش خاطر و آسايش روان همسران زماني به شايستگي فراهم مي گردد که ارتباط متقابل ايشان بر پايه ي محبت، عطوفت، مهرباني و گذشت استوار باشد.
بنابراين سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پويايي نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالي نظام خانواده نيز به
کيفيّت روابط بين زن و شوهر، والدين و فرزندان بستگي دارد.
در کانون خانواده، هر يک از اعضاي خانواده نسبت به يکديگر وظايفي به عهده دارند که از حقوق آنان سرچشمه مي گيرد.اين وظايف بايد به شکل متقابل مورد توجه قرار گيرد تا در سايه ي ايفاي نقش هر يک از آن، اين کانون بنيادين تقويت و تعالي يابد.هر قدر روابط في مابين همسران بهتر، سالمتر و پرجاذبه تر باشد، زندگي شيرين تر و باصفاتر مي گردد و فرزندان پرنشاط و موفقي تربيت خواهند نمود.
اهميّت روابط در خانواده
بخش قابل توجهي از تبلور استعدادها و شکفته شدن توانمندي ها، و معنا يافتن قابليت ها و مسؤوليّت پذيري ها و تحوّل شخصيّت متعادل و متعالي انسان، در نتيجه حيات اجتماعي، به برداشت هاي مشاهده اي، پيوندهاي خانوادگي، اکتساب هاي آموزشگاهي و تجارب زندگي جمعي فراهم مي گردد، به طوري که هر گونه محروميّت از روابط مطلوب و منطقي با ديگران و دور ماندن از
زندگي پوياي اجتماعي، زمينه اضطراب و افسردگي و عقب ماندگي فرهنگي را هموار مي نمايد.
اما اولين جوانه هاي ارتباط بين انسان ها در حريم خانواده پديدار مي گردد. روابط درون خانوادگي از اهميّت و حساسيت فوق العاده اي برخوردار است و چگونگي اين روابط نقش بسزايي در شکل گيري نگرش ها و بازخوردهاي اجتماعي، آمادگي و توسعه مهارت هاي اجتماعي اعضاي خانواده خواهد داشت.
به طور کلي چگونگي روابط درون خانوادگي بيشترين تأثير را در توان و نحوه برقراري و استمرار رابطه با ديگران در بين اعضاي خانواده خواهد داشت.
پايه و اساس روابط درون خانوادگي بر محور رابطه زن و شوهر (پدر و مادر)استوار است. رابطه خوشايند و آرام بخش زن ها و شوهرها نه تنها مناسب ترين بستر رشد و شکوفايي و تعالي شخصيت آن را فراهم مي نمايد، بلکه چنين رابطه اي بين پدرها و مادرها، نياز هميشه ي فرزندان را به رابطه ي گرم و خوشايند و دوست داشتني با والدين خود تأمين مي نمايد.
عوامل مهم و مؤثر در برقراري ارتباط و استمرار رابطه ها
1-توجه به ويژگي شخصيتي و نيازهاي رواني و اجتماعي معاشران و مخاطبان:
بايد توجه داشت که از جمله ويژگي هاي حاکم بر نفسانيات انسان ها چنين است که:
همه ي انسان ها فطرتاً محبّت پذير و قهرستيزند.
همه ي انسان ها تشويق پذير و تنبيه گريزند.
همه ي انسان ها تأييد طلب و انتقاد گريزند.
همه ي انسان ها تکريم پذير و تحقير گريزند.
همه ي انسان ها دوستدار محبّت و تعلّق خاطرند.
همه ي انسان ها آرامش خواه و امنيت طلبند.
همه ي انسان ها دوست دارند در محيطي سرشار از صميميّت و صفا زندگي کنند.
همه ي انسان ها دوستدار موفقيّت و گريزان از شکست و ناکامي هستند.
همه ي انسان ها دوست دارند با رفتار و گفتار خود ابراز وجود کنند.
همه ي انسان ها دوست دارند به هويّت فردي و ويژگي شخصيّتي آنها توجه شود.
همه ي انسان ها دوست دارند با آن ها صميمانه، متواضعانه، شفيقانه و حکيمانه صحبت شود.
همه ي انسان ها از رفتار مغرضانه و متکبّرانه، غريبانه و حاکمانه و تنبيه گرانه و تهديدگرانه ناخرسند و گريزانند.
همه دوست دارند نقطه آغازين ارتباط با ايشان به دور از زبان تهديد و انتقاد و با اذعان به ويژگي هاي مثبت و توانمندي هاي ارزشمند آن ها باشد.
به عبارت ديگر در برقراري ارتباط با ديگران شايسته و بايسته آن است که با انگيزه و اراده و نيّت و هدفي متعالي، بياني گيرا و ليّن و پرجاذبه و با بهره گيري از واژه هاي مثبت و خوشايند و تأييدگر نقاط قوّت شخصيّت طرف مقابل، به ميدان ارتباطات مؤثر انساني وارد شويم.هرگز در مقام ارشاد و هدايت و تربيت و اصلاح رفتار معاشران به ويژه کودکان و نوجوانان، در ارتباط اوليه با قيافه اي عبوس و گرفته
و حالتي عصباني و پرخاشگر با ايشان مواجه نشويم و شخصيت آنان را تحقير ننمائيم.
بدون ترديد در بين معاشران ما کودکان و نوجوانان بيشتر از ديگران به رابطه صميمانه و رفيقانه با الگوهاي محبوب بزرگسال نياز دارند.آنان با همه وجود خريدار چهره ي متبسم و مصمم ما و گل واژه هاي محبت هستند.
بنابراين بايد توجه داشت که همه انسانها،سالم و خطاکار، آرام و پرخاشگر، با ادب و بي ادب به زبان تأييد و محبت و تکريم ديگران نياز دارند. و زبان تأييد و تشويق و تکريم و رفتار محبت آميز مي تواند مؤثرترين داروي درمان براي بسياري از رفتارهاي نابهنجار و کج روي هاي فردي و انحرافات اجتماعي باشد. لذا هميشه بايد به نيازهاي عاطفي و رواني معاشران و مخاطبان خود توجه داشته باشيم.
2-توجه به موضوع و يا محتواي پيام مورد نظر در فرايند ارتباط:
در هر حال مي بايست توجه داشت که محتواي پيام متناسب با
سن، هوش، رشد عقلاني، رغبت ها و تمايلات، علاقه ها و انگيزه ها و نيازهاي ذهني و رواني مخاطبان و معاشران و اعضاي خانواده به ويژه کودکان و نوجوانان، باشد و مورد توجه ايشان قرار گيرد.
3-توجه به شرايط و موقعيت زمان و مکان برقراري ارتباط:
بنابراين، انتخاب زمان، مکان و موقعيت مناسب در برقراري ارتباط و انتقال پيام مورد نظر بسيار حائز اهميت است.به عبارت ديگر مخاطب و يا هر طرف ارتباط ما همواره بايد با آرامش خاطر با ما در تعامل باشد. در شرايطي که هيجان، اضطراب، نگراني و ترس و يا احساس ناامني بر وجود مخاطب ما حاکم است و يا در موقعيتي که گرسنگي و تشنگي، بي خوابي و خستگي جسماني و بي حوصلگي و پريشاني فکري بر او غالب است، ما نمي توانيم از يک ارتباط مؤثر و سودمند با وي برخوردار باشيم.
تعطيلات آخر هفته، ايام نوروز، تعطيلات تابستاني، مسافرتها، گردش هاي درون شهري، ديد و بازديدهاي دوستانه، اعياد و مراسم ويژه ماه مبارک رمضان، دهه ي محرم و...از مناسبترين موقعيت ها براي
برقراري ارتباط سالم، دوستانه و انتقال پيام است. بدون شک هر قدر ارتباط متقابل در فضاهاي دوستانه، معنوي و خوشايند برقرار شود، مؤثرتر خواهد بود.
4-توجه به روش برقراري ارتباط و انتقال پيام:
توج به نقاط قوت، نيازهاي عاطفي و انگيزه هاي رواني مخاطبان و برخوردهاي صميمانه و حکيمانه با ايشان و تأييد و تکريم ابعاد مثبت شخصيت آنان، مؤثرترين روش براي آغاز برقراري يک ارتباط سازنده و پويا است.
گاه نگارش يادداشت و نامه هاي نيکو که شخصيت مخاطب با زيباترين کلمات و واژه ها مورد تکريم واقع شده باشد، اهداي هديه اي مناسب، تهيه و تقديم کتابي با مضموني مفيد و جذّاب، تأييد و تکريم ويژگي ها و تلاش هاي ارزشمند فرد در حضور جمع هاي مطلوب و مناسب مي تواند از مهمترين روش هاي ارتباط محبت آميز و انتقال پيام باشد.
5-توجه به ويژگي هاي الگوهاي بزرگسال و مروجان ارزش هاي اخلاقي:
نوجوانان، جوانان و...از بالاترين اهميت برخوردار است. هر که مي خواهد در اجتماع مصلح باشد، خود بايد صالح باشد و به صلاحيت هاي اخلاقي و زينت هاي رفتاري آراسته باشد.
استاد ما مي فرمود:
«نمي شود غلط زندگي کرد درست تربيت نمود.»
الگوهاي رفتاري ديگران، انسان هاي والايي هستند که شخصيت ايشان آميزه اي از صداقت، خلوص، صفا، محبت، عطوفت، ايثار، گذشت، فداکاري، منطق و استواري و اعتماد به نفس باشد.
زماني که انسان ها در جريان زندگي، نشست و برخاست ها و گفت وشنودها با افرادي که به عنوان الگو و مروج خوبي و نيکي ها هستند مواجه مي شوند، ويژگي هاي ايشان را در شرايط سهل و دشوار مي آزمايند و اخلاص، درستي، محبت، عدالت، صلابت و...شخصيت آنان را باور مي کنند، و اگر حقيقتاً اهل عمل و صادق باشند، از سويداي دل مريد آنها مي شوند و با همه ي وجود با ايشان همانند سازي کرده، سعي مي کنند به گونه اي بينديشند که آنها دوست دارند و به صورتي رفتار کنند که خوشايند آنان باشد.
پي نوشت :
1-سوره روم، آيه 21.
/س