کاربردهاي يمين در قرآن
1. دست راست
قرآن کريم در قصه حضرت موسي (عليهالسلام) ميفرمايد: «وَمَا تِلْكَ بِيمِينِكَ يا مُوسَى قَالَ هِي عَصَاي» (2) و «وَأَلْقِ مَا فِي يمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا» (3) و درباره نامه اعمال ميفرمايد: «فَمَنْ أُوتِي كِتَابَهُ بِيمِينِهِ فَأُولَئِكَ يقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ»: (4) پس کساني که نامه عملشان به دست راست آنان داده شود آن را [با شادي] ميخوانند.درباره کلمه يمين در آيه شريفه «فَرَاغَ عَلَيهِمْ ضَرْبًا بِالْيمِينِ» (5) سه احتمال مطرح شده است: الف) دست راست؛ ب) قوت و قدرت؛ ج) قسم. يعني سپس به سوي آنها (بتها) رفت و ضربهاي محکم با دست راست [يا با قدرت تمام يا به جهت سوگندي که بر اين کار با جمله «تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ» خورده بود] بر پيکر آنها فرود آورد. (6)
شايد بتوان معناي دوم را به معناي اول برگرداند، بدينسان که يمين به معناي دست راست باشد و از آنجا که قوت و قدرت انسان بيشتر در دست راست است، از يمين قوت و قدرت نيز فهميده ميشود. از سوي ديگر معناي سوم بعيد است؛ چون ظاهر «ضَرْبًا بِالْيمِينِ» قرينه اسناد «ضَرْبًا»، بيشتر با دست سازگار است تا معناي قسم و سوگند.
2. جهت و سمت راست
قرآن کريم ميفرمايد: «أَوَلَمْ يرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيءٍ يتَفَيأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ». (7) «فيئ» به معناي رجوع و بازگشت است و «وَفيئِ ظلال» بازگشت و حرکت سايههاست. (8) برخي سايه اول صبح را ظل و سايه بعد از زوال خورشيد را «فيئ» گويند؛ ولي قيد «عَنِ الْيمِينِ وَالشَّمَائِلِ» در آيه بيانگر عموم ظل است. (9)اگر انسان در اول صبح رو به قبله بايستد، سايه خورشيد در پيش رو قرار ميگيرد و زماني که خورشيد بالا بيايد سايه در سمت راست پيدا ميشود و بعد از آن در پشت سر قرار ميگيرد و قبل از غروب خورشيد در سمت چپ خواهد بود. اين حرکتهاي مختلف، معناي «يتفيوءُ ظلاله عن اليمين و الشّمائل» است، چنانکه در آيه ديگر فرموده است: «وَلِلَّهِ يسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»: (10) تمام کساني که در آسمانها و زميناند از روي اطاعت يا اکراه و همچنين سايههايشان هر صبح و عصر براي خدا سجده ميکنند. (11) نتيجه آن است که مقصود از «عَنِ اليَمِينِ» سمت راست است نه دست راست.
يمين به همين معناست در آيه: «لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ»: (12) براي قوم سبأ در محل سکونتشان نشانهاي [از قدرت الهي] بود، دو باغ از راست و چپ و به آنان گفتيم از روزي پروردگارتان بخوريد و شکر او را به جا آوريد. ظاهر آيه اين است که مقصود از «جَنَّتَانِ عَنْ يمِينٍ وَشِمَالٍ» دو باغي بوده که در سمت راست و چپِ حرکت کننده يا سمت چپ شهر قرار داشته است.
خداوند متعال در قصه اصحاب کهف ميفرمايد: «وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ»: (13) و [اگر در آنجا بودي] خورشيد را ميديدي که به هنگام طلوع به سمت راست غارشان متمايل ميشد و به هنگام غروب به سمت چپ، و آنان در محل وسيعي از آن قرار داشتند.
3. استعاره از سعادتمندي
خداوند در قرآن کريم از انسانهاي سعادتمند و خوشعاقبت با تعبير «اصحاب اليمين» ياد کرده و فرموده است: «أَصْحَابُ الْيمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيمِينِ فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ»: (14) و اصحاب يمين و سعادتمند، چه اصحاب يمين و سعادتمندي، آنان در سايه درختان سدر بيخار قرار دارند و در سايه درخت طلح که ميوههايش بر روي هم چيده شده و سايه کشيده و گسترده است. همچنين خداوند متعال ميفرمايد: «وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيمِينِ فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيمِينِ» (15)راغب اصفهاني مينويسد: کلمه يمين در «أَصْحَابِ الْيمِينِ» استعاره از سعادت و ميمنت است و اين براساس عرف مردم است که از سعادتمندي به يمين تعبير ميکنند. (16)
4. استعاره از قدرت
در قرآن کريم گاه لفظ يمين به خداوند نسبت داده شده است در اين زمان يمين استعاره از قدرت است؛ زيرا خداوند منزه از هرگونه مظاهر جسمانيت است. مناسبت اين استعاره و کاربردش بدان جهت است که معناي اصلي يمين دست راست است و چون در آن قوت و قدرت بيشتري متمرکز است، گاه يمين استعاره از قدرت ميآيد.خداوند متعال ميفرمايد: «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِياتٌ بِيمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يشْرِكُونَ»: (17) آنان خدا را آنگونه که شايسته است، نشناختند؛ در حاليکه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها با قدرت او پيچيده خواهد شد، خداوند منزه و برتر است از شريکهايي که براي او ميپندارند.
شايد کلمه «سُبْحَانَهُ» که ذيل آيه آمده اشاره به اين دارد که نبايد «يَمِين» و «قَبْضَتُهُ» را که به خداوند نسبت داده شده، بر معنايي مادي و جسماني حمل کرد. در آيه ديگر نيز پيچيده شدن آسمانها در روز قيامت چنين بيان شده است: «يوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَي السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَينَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ»: (18) در آن روز آسمان را چون طوماري درهم ميپيچيم، همانگونه که آفرينش را آغاز کرديم، آن را بازميگردانيم. اين وعدهاي است بر ما و قطعاً آن را انجام خواهيم داد.
مفسران يمين را به قدرت تفسير کردهاند. (19) در همين راستا برخي «أَيمَانُكُمْ» در جمله «مَا مَلَكَتْ أَيمَانُكُمْ» را به معناي قدرت و توانمندي دانستهاند؛ يعني آنچه قدرت و سلطه شما از بردگان مالک شده است. تعبير «ايمان» جمع يمين به جاي کلمه «ايديکم» بيانگر مبالغه بيشتر در ملکيت است؛ (20) زيرا همانگونه که بيان شد «اَيمان» استعاره از يمين به معناي دست راست است و چون در دست راست قدرت بيشتري است، اين واژه استعاره از قدرت ميآيد.
5. سوگند
قرآن درباره قسم و کفارهي آن ميفرمايد: «لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يجِدْ فَصِيامُ ثَلَاثَةِ أَيامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيمَانَكُمْ». (21). «اَيمان» جمع يمين به معناي سوگند است و چهار بار در اين آيه ذکر شده است. يمين در اصل به معناي دست راست است و علت اينکه استعاره از قسم آمده اين است که فردي که با ديگري سوگند ميخورد دست راست خود را در دست فرد مقابل قرار ميدهد. (22)يمين در آيات ذيل به همين معناست: «وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيخْرُجُنَّ»: (23) آنان با نهايت تأکيد سوگند ياد کردند که اگر به آنان فرمان دهي، بيرون ميروند.
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيمَانَكُمْ دَخَلًا بَينَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِي أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ»: (24) همانند آن زن نباشيد که پشمهاي تابيده خود را پس از استحکام وا ميتابيد؛ در حاليکه سوگند خود را وسيله خيانت و فساد قرار ميدهيد، به سبب اينکه گروهي، جمعيتشان از گروه ديگر بيشتر است.
«وَلَا تَتَّخِذُوا أَيمَانَكُمْ دَخَلًا بَينَكُمْ»: (25) سوگندهايتان را وسيله تقلب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد.
گفتني است براي کلمه يمين در آيه شريفه «وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يتَسَاءَلُونَ قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيمِينِ» (26) دو احتمال ذکر شده است:
1. خيرخواهي و نصيحت:
گاه يمين استعاره از نيکي، خيرخواهي و خوشيمني ميآيد؛ بر اين اساس مقصود از آيه چنين است: گروهي از ظالمان در قيامت خطاب به گمراه کنندگانِ خود ميگويند: شما بوديد که به ظاهر از طريق خيرخواهي و نيکي وارد شديد؛ ولي جز فريب چيزي در کارتان نبود.2. قدرت و قوت:
چنانکه گفته شد در برخي از موارد، يمين استعاره از قدرت است. در اين صورت معناي آيه چنين است: شما با تکيه بر قدرت و قوت خود به سراغ ما آمديد و ما را گمراه کرديد. (27)پينوشتها:
1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 681-682. نيز ر.ک: ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 6، ص 158.
2. طه: 17-18.
3. همان، 69.
4. اسراء: 71.
5. صافات: 93.
6. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 703.
7. نحل: 48.
8. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 750.
9. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 12، ص 264.
10. رعد: 15.
11. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 5 و 6، ص 561.
12. سباء: 15.
13. کهف: 17.
14. واقعه: 27-30.
15. همان، 90-91.
16. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 893.
17. زمر: 67.
18. انبياء: 104.
19. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 9، ص 46. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 17، ص 292. ابن عاشور؛ التحرير و التنوير؛ ج 24، ص 130.
20. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 894.
21. مائده: 89.
22. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 893. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 6، ص 159.
23. نور: 53.
24. نحل: 92.
25. نحل: 94.
26. صافات: 27-28.
27. ر.ک: سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 17، ص 133.
کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.