هوای وصال
در پيچ و تاب گيسوي دلبر ترانه است
دل بردة فدايي هر شاخ شانه است
جان در هواي ديدن رخسار ماه توست
در مسجد و كنيسه نشستن بهانه است
در صيد عارفان و ز هستي رميدگان
زلفت چو دام و خال لبت، همچو دانه است
اندر وصال روي تو اي شمس تابناك
اشكم چو سيل جانب دريا روانه است
دركوي دوستْ فصل جواني به سر رسيد
بايد چه كرد اين همه جور زمانه است
امواج حُسن دوست چو درياي بيكران
اين مستِ تشنه كامْ غمش در كرانه است
ميخانه درهواي وصالش طرب كُنان
مُطرب به رقص و شادي و چنگ و چَغانه است
منبع: بنیاد حضرت مهدی نوعود(علیه السلام)
/س