پرسشهایی پیرامون علایم ظهور امام زمان(علیه السلام)

البته، عده‌اي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيده‌اند كه دوره‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم همان دوره‌ي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانه‌هايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و ... كه اين نشانه‌ها در دوره‌ي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق مي‌شود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان،
دوشنبه، 3 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پرسشهایی پیرامون علایم ظهور امام زمان(علیه السلام)
پرسشهایی پیرامون علایم ظهور امام زمان(علیه السلام)
پرسشهایی پیرامون علایم ظهور امام زمان(علیه السلام)

نويسنده: پایگاه اطلاع رسانی مهدویت

پرسش: آیا تا به حال علائم دال بر نزدیک شدن ظهور امام ظاهر شده است ؟
پاسخ: با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانه‌هاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نيست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نيست.
البته، عده‌اي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيده‌اند كه دوره‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم همان دوره‌ي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانه‌هايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و ... كه اين نشانه‌ها در دوره‌ي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق مي‌شود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان، و معرفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيشتر شده و اميد به ظهور هم بيشتر شده است.
به هر حال ما در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدوده‌ي علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي به آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.
پرسش: آيا پر شدن زمين از ظلم و فساد از شرايط ظهور است؟ آيا ظهور زمان معيني دارد؟
پاسخ: اين حرف صحيح نيست. براي ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ابتدا مردم بايد خود را براي ياري كردن حضرت آماده كنند و بكوشند ديگران را نيز براي تحقق ظهور آماده كنند. اين وقتي است كه دوستان حضرت با انجام دادن واجبات و ترك گناهان و تقويت ايمان، بتوانند لياقت ياري امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در خود ايجاد كنند. البته هميشه انسان‌هاي ظالم و فاسد نيز هستند كه به دنبال ظلم و فساد بيشترند.
وقت ظهور مشخص نيست. هر وقت مردم واقعا آماده شدند، حضرت نيز ظهور مي‌كند.
درباره نسب و شکل سفیانی را شرح دهيد ؟
پاسخ: از روايات مربوط به سفياني به دست مي آيد که او از تبار بني اميه و از نسل ابوسفيان است. در رواياتي از امام علي(علیه السلام)نقل شده "او از بني اميه است" در روايتي از امام صادق(علیه السلام)ذکر شده است: "پسر زن جگرخوار از وادي يابس خروج مي کند". در برخي روايات به بعضي ويژگي هاي جسمي او اشاره شده است؛ از جمله: کبود چشم، اعور (يک چشم)، داراي صورت وحشت انگيز، سرخ رو و آبله رو(برگرفته از کتاب: سفياني از ظهور تا افول، نصرت الله آيتي).
پرسش: آيا همه منتظران از تمام اديان ظهور را متوجه مي شوند ؟ چگونه ؟
پاسخ: ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)داراي علايم و شرايطي است که تحقق آنها باعث ظهور مي شود.وهر گاه اين علائم محقق شد ظهور واقع مي شود و همه بشر روي زمين متوجه آن شده به دنبال مهدي راه مي افتند و چون هم تشنه عدالت هستند به دنبال دادگر مي شتابند.
علايم ظهور: علامت در لغت عرب به معناي نشانه است. بنابراين منظور از علائم ظهور، نشانه‌هايي است كه نزديك شدن ظهور را نشان مي‌دهند. با تحليل ماهيت علائم ظهور، در مي‌يابيم كه علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببي ندارند يعني اين گونه نيست كه به محض تحقق نشانه‌ها و علائم ظهور بگوييم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد يافت، بلكه تنها جنبه اعلام و كاشفيت دارند يعني تحقق آنها كاشف از اين واقعيت است كه ظهور نزديك شده است.
علائم را از جهات مختلفي مي‌توان تقسيم بندي نمود.
از جمله مي‌توان آنها را به:
1. علائم عادي و علائم غير عادي و معجزه آسا تقسيم كرد.
2. با توجه به روايات رسيده مي‌توان به علائم حتمي و علائم غير حتمي تقسيم نمود.
3. بالآخره مي‌توان به لحاظ فاصله زماني بين وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قريب و علائم بعيد تقسيم كرد.
آنچه بيشتر از ظاهر روايات به دست مي‌آيد تقسيم علائم به غير حتمي يا موقوف و علائم حتمي است. علائم غير حتمي يا موقوف نشانه‌هايي است كه رخ دادن آنها قطعي نيست و ممكن است به دليل عدم تحقق شرايط و يا ايجاد مانع به وقوع نپيوندند.
و اما علائم حتمي انهاست كه رخ دادن آنها حتمي و قطعي است.
در منابع روايي، بسياري از رخداد‌هاي طبيعي و غير طبيعي و دگر‌گوني‌هاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نمي‌توان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانه‌ها، برخي به عنوان "علايم حتمي ظهور" ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج مي‌كند و با تصرف بخش‌هايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين مي‌كند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خروج مي‌كند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر مي‌گردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه مي‌فرستد و چون به سرزمين بيداء مي‌رسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو مي‌برد و هلاك مي‌شوند.
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام مي‌كند و مردم را به حق و عدل دعوت مي‌كند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانه‌هاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل مي‌رسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش مي‌رسد و همه مردم آن را مي‌شنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)مي‌فرمايد:"ندا كننده‌‌اي از آسمان، نام قائم ما را ندا مي‌كند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را مي‌شنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
شرايط ظهور: براي هر انقلاب از جمله انقلاب و ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)حداقل چهار شرط لازم است:
الف. برنامه و قانون جامع: از آنجايي كه برنامه حركتي حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بر اساس دستورات دين اسلام و سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)است. اين شرط از شرايط ظهور فراهم است.
ب. رهبر: هر انقلاب نياز به رهبري دارد كه عالم به برنامه‌ها و اهداف انقلاب باشد. وضعيت موجود و مطلوب را بتواند تشخيص دهد. شجاع و قاطع و دلسوز باشد و ... و چون رهبري ظهور به دست امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است ـ كه متصل به علم الهي و آيينه تمام نماي صفات جلال و جمال خداوند است ـ لذا اين شرط نيز براي ظهور فراهم است.
ج. ياران: يك انقلاب نياز به ياوراني دارد كه رهبر را شناخته و به او ايمان داشته باشند، از اهداف و برنامه‌هاي انقلاب، آگاه بوده و آنها را باور كنند. شجاع و فداكار باشند و تا آخرين نفس بايستند. اين ياران قبل از شروع قيام، به زمينه سازي پرداخته و مردم را نسبت به حركت انقلاب آگاه نموده و آنان را ترغيب به پذيرش انقلاب مي‌كنند. در جريان انقلاب در صحنه‌ها حاضر شده و از هيچ تلاشي كوتاهي نمي‌كنند. و بعد از پيروزي و اجراي برنامه‌ها، خود را وقف قيام مي‌كنند و ... انقلاب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نيز نياز به ياراني شجاع، مؤمن، آگاه و عالم دارد.
د. پذيرش مردم: اگر مردم آن انقلاب را خواستار باشند، انقلاب شكل گرفته و به سرانجام مطلوب مي‌‌رسد. ظهور نيز وقتي است كه مردم واقعاً خواستار ظهور حضرت و عدالت گستري او باشند.
ما چون علم و اطلاع کامل و درستي نداريم نمي توانيم در مورد نزديک بودن ظهور اظهار نظر بکنيم. ائمه معصومين(علیهم السلام)از ما خواسته اند هميشه منتظر ظهور باشيد ولي براي ظور زمان تعيين نکنيد که تعيين کنندگان وقت ظهور دروغگو هستند.
طبق روايات انتظار فرج در زندگي انسان راهگشا است و آثار خود را در زندگي به جاي مي گذارد. راوي مي گويد از امام(علیه السلام)پيرامون فرج و ظهور پرسيدم. حضرت فرمود: آيا نمي داني انتظار فرج از فرج است.(بحار الانوار، ج52، ص130، ح29)
و آنچه وظيفه انسان است داشتن معرفت صحيح است، زيرا معرفت صحيح باعث مي شود انسان به درستي برنامه ريزي کرده و حرکت کند. از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است "اعرف امامک فانک اذا عرفته لم يضرک تقدم هذا الامر او تآخر". امامت را بشناس، پس هنگامي که او را شناختي ضرر نمي رساند تو را مقدم شود اين امر يا به عقب بيفتد. (بحار الانوار، ج52، ص141، ح52) مهم شناخت و عمل به وظيفه است.
گفتني است چون امر فرج امام زمان(علیه السلام)مربوط به کل جهان و همه انسانها مي باشد ، بنابراين همگان متوجه ظهور خواهند شد و همان گونه که بيان شد به واسطه علائم مخصوصا صيحه آسماني (که معرفي امام عصر(علیه السلام)را نيز به همراه دارد) همه متوجه نزديک شدن ظهور مي شوند. علاوه اين که اعلام ظهور توسط امام در مسجد الحرام به گوش جهانيان خواهد رسيد.
در مورد صيحه، از امام صادق(علیه السلام)پيرامون ظهور و علايم آن نقل شده است که به راوي فرمود: نگه دار با دستت هلاک فلاني (مردي از بني عباس) و خروج سفياني و کشته شدن نفس (زکيه) و فرو رفتن سپاه به زمين و صوت. راوي پرسيد: صوت چيست؟ آيا همان منادي است؟ حضرت فرمود: آري و صاحب اين امر به وسيله آن شناخته مي شود(بحار الانوار، ج52، ص234، ح100) و در حديث ديگر از حضرت نقل شده است: قائم(علیه السلام)قيام نمي کند تا اين که منادي از آسمان ندا مي دهد که مي شنود آن را دوشيزگان پشت پرده و اهل مشرق و مغرب (بحار الانوار، ج52، ص285، ح15).
در مورد ظهور، از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است:"لا تراه عين في وقت ظهوره الا رأته کل عين. نمي بيند چشمي او را در وقت ظهور مگر اين که همه او را مشا هده مي كنند.
پرسش: تعارض ناگهاني بودن ظهور با مشخص کردن بعضي روزها ؟ و آيا مي شود هميشه منتظر بود ؟
پاسخ: امر ظهور پديده‌اي است كه در بستر حركت جامعه انساني رخ داده و روند تحقق آن، ارتباط تام با تحولات جامعه و سير اراده و خواست انسان‌ها دارد. به عبارت ديگر، امر ظهور اين گونه نيست كه منعزل و جدا از چرخش زندگي انسان‌ها داشته باشد به صورتي كه جامعه و انسان‌ها ناگهان با پديده‌اي روبرو شوند كه هيچ سازگاري و تناسبي با سير حركتي آنها نداشته باشد. بلكه بستر جامعه آماده پذيرش اين رويداد عظيم تاريخ بشري خواهد بود، زيرا زمينه‌ها و شرايط تحقق آن در جامعه فراهم شده است. از آن چه بيان شد اين نكته قابل برداشت است كه امر ظهور چنان با حوادث و رويداد‌هاي جامعه عجين است كه گويا وضعيت جامعه آماده تحقق و دگرگوني و پيدايش يك امر جديد است. بنابراين ظهور را بايد فرايندي دانست كه آخرين مرحله آن حاضر شدن حضرت مهدي(علیه السلام)در مسجد الحرام و به صورت آشكار مي‌باشد در حالي كه پرچم قيام و پيروزي را به اهتزاز در آورده است. پس بايد هميشه منتظر ظهور بود شايد جامعه در متن خود آبستن رويداد‌هايي باشد كه ظهور نهايي را رقم مي‌زند. از اين رو در روايات داريم هر صبح و هر شب منتظر ظهور باشيد، زيرا ظهور ناگهاني است. گمان نبريد كه حركت جامعه به قدري شفاف و روشن است كه شما مي‌توانيد زمان ظهور را تخمين بزنيد و آن را نزديك يا دور بدانيد، به راستي علم ما نسبت به وضعيت جامعه و آمادگي آن براي ظهور چه مقدار است؟ قطعا كسي نمي‌تواند بگويد: الان جامعه آماده ظهور است يا خير. پس هر لحظه منتظر اجازه الهي باشيد زيرا او علم تمام دارد و شايد وضعيت الان جامعه بستر مناسبي براي ظهور باشد، و اين منافاتي با تعيين روز جمعه براي ظهور ندارد زيرا روز جمعه مرحله‌اي خاص از فرايند ظهور است.
اما در مورد صيحه در شب 23 ماه رمضان بايد گفت: آن چه از علايم حتمي ظهور شمرده شده است، اصل ندا و صيحه است نه جزئيات آن. بنابراين ممكن است صيحه در زمان ديگر باشد.
به علاوه، در مكتب تشيع قانوني به نام "بداء" وجود دارد. طبق اين قانون، چون مقدرات انسان‌ها با توجه به اختيار انسان‌ها تعيين مي‌شود، لذا با نوع اختيار‌ها مقدرات قابل تغيير است. پس بايد هميشه منتظر بود.
پرسش: چه حوادثي نزديک بودن ظهور امام مهدي را نشان مي دهد؟
پاسخ: آنچه در ظهور امام زمان(علیه السلام)دخالت تمام دارد، فراهم شدن زمينه‌ها و شرايط ظهور است كه از جمله آنها وجود ياران و پذيرش عمومي مردمي است. بايد ياراني فداكار باشند تا قبل از ظهور دست به زمينه سازي بزنند و در راستاي ظهور از هيچ تلاشي كوتاهي نكنند. و بايد وضعيت عمومي مردم به گونه‌اي باشد كه واقعاً از ظلم و فساد بخواهند فاصله بگيرند و ظهور حضرت را خواستار باشند.
در اين زمان است كه علايم ظهور، هم چون خروج سفياني و نداي آسماني آشكار شده و ظهور رقم مي‌خورد. ناگفته نماند كه انسان‌هاي پليد و شيطان صفت نيز به پيروي از شيطان و هواي نفس دست به ظلم و فساد فراواني مي‌زنند و علني كردن انواع فساد و شيوع آن، سعي در بي هويت كردن و انحراف مردم دارند.
اگر مراد شما علايم ظهور است بايد گفت: علايم ظهور دو دسته است: حتمي و غير حتمي. علايم غير حتمي ممكن است رخ بدهد و ممكن است رخ ندهد. بنابراين مي‌تواند امام زمان(علیه السلام)ظهور كند؛ در حالي كه علامت غير حتمي رخ ندهد. در مورد نشانه‌هاي حتمي گفت و گويي بين محققان مطرح شده است. برخي از آنان معتقدند: نشانه‌هاي حتمي هرچند امكان وقوع آن بسيار زياد است ولي مانند نشانه‌هاي غير حتمي ممكن است واقع نشوند، ولي ظهور تحقق پيدا كند. بنابراين بر اساس اين نظر بايد هميشه منتظر بود و امر ظهور مي‌تواند بدون نشانه‌ها رخ دهد. برخي ديگر معتقدند: نشانه‌هاي حتمي به يقين واقع مي‌شوند. البته اين ها مي‌گويند: نشانه‌هاي حتمي معتبر و معروف پنج مورد است كه نزديك ظهور رخ مي‌دهد و انتظار ظهور شامل انتظار وقوع نشانه‌ها نيز هست. به علاوه اصل علامت حتمي است؛ ولي در زمان و جزئیات آن احتمال تغيير است؛ يعني به جاي آن كه صحيح در ماه رمضان رخ دهد، در زمان ديگر باشد. بنابراين حالت انتظار هميشه بايد در انسان باشد. روز ظهور در برخي روايات شنبه نيز ذكر شده است. از اين رو برخي ظهور را داراي مراحل مي‌دانند.
بايد توجه داشت كه چون امر ظهور، داراي ويژگي خاص بوده و احيانا مقدماتي نيز داشته باشد، بايد حالت انتظار و پيدايش مقدمات آن هميشه در وجود انسان شعله ور باشد.
حوادث دوران غيبت و وظيفه شيعه در اين عصر را بيان کنيد.
پاسخ: آنچه در روايات به آن اشاره شده، گسترش ظلم و فساد است. انسان‌هاي شيطان صفت و دنيا طلب براي رسيدن به منافع بيشتر دنيوي، به هر گونه ظلم و فسادي روي مي‌آورند و با كشاندن جامعه‌هاي انساني و مردم به ورطه فساد و تباهي، سعي در استعمار و استثمار مردم دارند. آنان با شيوع انواع فساد‌هاي مالي و اخلاقي مردم را به طرف بي هويتي سوق مي‌دهند؛ به گونه‌اي كه آدميان وظايف خود را فراموش كنند و به جاي اطاعت از فرمان‌هاي الهي و عمل به دستورات دين و ارزش‌هاي انساني، به دنبال ارضاي شهوات مادي باشند و در اين راستا حتي گاه دين را خرافه معرفي كرده و ظهور امام زمان(علیه السلام)را افسانه مي‌دانند.
وظيفه ما آن است كه ضمن ظلم ستيزي، به وظايف يك منتظر واقعي عمل كنيم.
انتظار امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از ما آن است که به وظيفه يک منتظر واقعي عمل کنيم. در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف متعددي براي منتظر بيان شده است که مهمترين آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار بدون شناخت امام امکان ندارد. البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، بايد نسبت به جايگاه و مقام امام نيز آگاهي کافي داشت. در روايتي نقل شده فردي به نام ابو نصر پيش از غيبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از او پرسيد: مرا مي شناسي؟ پاسخ داد: آري شما سرور من و فرزند سرور من هستيد. امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فرمود: مقصود من اين (شناخت) نبود. ابو نصر گفت: خودتان بفرمايد(مرادتان چيست). امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فرمود: من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي کند". (بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذيري: آدمي بايد از رهبر و مقتداي خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبيه او قرار دهد تا بتواند او را همراهي کند. از پيامبر(صلی الله علیه وآله)نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درك كنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من، در نزد من هستند.(بحار الانوار، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترين رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(علیه السلام)در روايتي فرمود: "هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(علیه السلام)باشد بايد منتظر باشد، و در حال انتظار به پرهيز کاري و اخلاق نيکو رفتار كند". (بحار الانوار ، ج 52 ، ص 140).
ج. ياد امام: يک منتظر واقعي بايد هميشه سعي کند به ياد حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)باشد. هر روز صبح با خواندن "دعاي عهد"(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) با امام پيمان خود را تجديد کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و بگويد: "اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن ... "(مفاتيح الجنان ، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسي ياد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگي منتظر ظهور باشند. امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در پيامي چنين فرمود: "اگر شيعيان ما که خداوند آنان را در راه طاعتش ياري دهد، در وفاي پيماني که از ايشان گرفته شد اجتماع کرده و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار از آنان به تاخير نمي افتد و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت کامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي گردد".(بحار الانوار، ج 53 ، ص176) پس در اين راستا از خدمت به مردم دريغ نکنيم.
البته نبايد فراموش کرد که يک پيرو واقعي، در همان گام‌هاي نخستين به انجام واجبات ـ به خصوص نماز اول وقت ـ و ترک محرمات توجه ويژه دارد؛ چرا که بدون اطاعت از اوامر خدا سخن از انتظار و ياري حضرت معنا ندارد.
پرسش: در رابطه با قتل نفس زکيه توضيح دهيد ؟
پاسخ: قتل نفس زکيه:
پس از آن که اراده خداوند بر ظهور حضرت در دهم محرم قرار گرفت، بر اساس روايات 15 روز قبل از آن شخصي در مسجد الحرام کشته ميشود. قتل وي که به قتل نفس زکيه مشهور است يکي از پنج علامت حتمي ظهور شمرده شده است.
از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است که حضرت فرمود:
"ليس بين قيام قائم آل محمد و بين قتل النفس الزکيه الا خمسة عشر ليلة ... ؛ بين قيام قائم و کشته شدن نفس زکيه [فاصله] نخواهد بود مگر پانزده شب".
از برخي روايات استفاده مي شود که اين شخص جواني است از فرزندان پيامبر به نام محمد بن الحسن که گويا چون انسان پاک و وارستهاي بوده و بدون گناه کشته مي شود؛ به نفس زکيه معروف گرديده است. وي در مسجد الحرام به شهادت مي رسد.
در فرازي ار روايت امام باقر(علیه السلام)که پيرامون امام زمان(علیه السلام)از آن بزرگوار نقل شده چنين آمده است:"و جواني از آل محمد(صلی الله علیه وآله)که نام او محمد بن حسن ـ نفس پاک ـ است بين رکن و مقام کشته مي شود".
در مورد علت و کيفيت کشته شدن وي در روايتي از وجود مقدس امام باقر(علیه السلام)چنين نقل شده است: "حضرت قائم(علیه السلام)به اصحاب خود مي گويد، اي قوم اهل مکه مرا نمي خواهند ولکن من کسي را به سوي آنان مي فرستم تا برايشان اتمام حجت کند به آن چه سزاوار است مانند من بر آنها احتجاج کند. پس مردي از اصحاب خود را مي خواهد، و به او مي فرمايد: به سوي اهل مکه برو و بگو اي اهل مکه من فرستاده از طرف فلان(امام زمان(علیه السلام)) به سوي شمايم، و او مي گويد به شما: به درستي که ما اهل بيت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستيم و ما از فرزندان محمد(ص) و از تبار و سلاله پيامبرانيم و به درستي که ما مورد ظلم و ستم واقع گرديده و مقهور شديم و از زماني که پيامبرمان از دنيا رفت تا امروز حق ما از ما گرفته شده است، پس اکنون ما شما را به ياري مي طلبيم پس ياري کنيد.
چون آن جوان اين کلام را بگويد مردم به سوي او بروند و او را بين رکن و مقام ذبح کنند واوست نفس زکيه".
پرسش: فتنه هايي که در آخر الزمان شيعيان را تهديد مي کند نام بردهو راه مقابله با آنها چيست ؟
پاسخ: به صورت فهرست وار به برخي از موارد اشاره مي‌شود:
ـ جهل و عدم شناخت مناسب نسبت به: وجود مقدس امام و نقش او، آموزه‌هاي دين(كه باعث كم رنگ شدن دين در زندگي مردم مي‌شود)، وضعيت نا بهنجار كنوني، آموزه‌هاي مهدويت(همچون مفهوم انتظار)؛
ـ تحجر و مقدس گرايي خشك و بدون توجه به عمق و روح دين؛
ـ تجاوز به جوامع اسلامي و شيعي و كشتار آنان ؛
ـ گسترش فساد و تباهي از يك طرف، و ايجاد شك و ترديد نسبت به ظهور امام موعود از طرف ديگر، و به تمسخر گرفتن انتظار و ظهور از طرف آخر؛
بر عاشقان امام عصر(علیه السلام)و منتظران ظهورش لازم است در چند زمينه فعاليت داشته باشند:
الف. بالابردن فهم و شناخت نسبت به امام و امامت، مفاهيم و آموزه‌هاي دين، مباحث مهدويت و مفاهيمي كه در رابطه با اين موضوع است؛
ب. وحدت كلمه در سايه رهبري ولي فقيه كه طبق بيان پيشوايان دين ـ از جمله امام زمان(علیه السلام) همه وظيفه دارند به او رجوع كنند.
ج. عمل به وظايف دين، كسب تقوا، دوري از فساد و جلوگيري از آن، امر به معروف و نهي از منكر؛
د. حضور فعال و آگاهانه تحت مديريت ولي فقيه در صحنه‌هاي مختلف اجتماعي و سياسي؛
هـ‌. ايجاد روحيه نشاط و تلاش در خود و جامعه و حركت به سوي سازندگي و زمينه سازي براي ظهور.
پرسش: مي گويند بعضي از علائم ظهور وقتش رسيده آيا صحيح است ؟ آنها کدامند ؟
پاسخ: عده‌اي بر اين باورند كه بسياري از علايم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر مي‌آيد سخني قطعي و كامل در اين مورد نمي‌توان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانه‌هاي خاص و محدود نام برده‌اند، و بسياري از اين نشانه‌هايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح مي‌شود يا اصولاً در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانه‌ها را بيان كرده‌اند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
هم چنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آن‌ها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت مي‌تواند باشد:
1. حفظ اصل نقل‌ها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروه‌ها، چه موافق و چه مخالف اهل بيت، در اصل ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي مي‌گويد: «اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي مي‌شود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(علیه السلام)را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(علیه السلام)نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است:«منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما مي‌رسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونه‌اي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه مي‌دهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانه‌ها و بيان‌ها، به گونه‌اي است كه مي‌تواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(علیه السلام)نقل شده است: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانه‌اي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديده‌اي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد مي‌كند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد مي‌كند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پي‌گيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجه‌اي در بر ندارد.
پرسش: نشانه هاي ظهور چيست و تاکنون کداميک به وقوع پيوسته است؟
پاسخ: الف.در منابع روايي، بسياري از رخداد‌هاي طبيعي و غير طبيعي و دگر‌گوني‌هاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسایل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نمي‌توان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانه‌ها، برخي به عنوان "علايم حتمي ظهور" ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(علیه السلام)مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج مي‌كند و با تصرف بخش‌هايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين مي‌كند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خروج مي‌كند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر مي‌گردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه مي‌فرستد و چون به سرزمين بيداء مي‌رسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو مي‌برد و هلاك مي‌شوند. (كنز العمال، ج14، ص272؛ ينابيع المودة، قندوزي، ص427).
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام مي‌كند و مردم را به حق و عدل دعوت مي‌كند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانه‌هاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل مي‌رسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش مي‌رسد و همه مردم آن را مي‌شنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(علیه السلام)مي‌فرمايد:"ندا كننده‌‌اي از آسمان، نام قائم ما را ندا مي‌كند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را مي‌شنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
ب. عده‌اي بر اين باورند كه بسياري از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر مي‌آيد سخن قطعي و كاملي در اين مورد نمي‌توان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانه‌هاي خاص و محدود نام برده‌اند، و بسياري از اين نشانه‌هايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح مي‌شود يا اصولا در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانه‌ها را بيان كرده‌اند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
هم چنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آن‌ها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت مي‌تواند باشد:
1. حفظ اصل نقل‌ها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروه‌ها، چه موافق و چه مخالف اهل بيت، در اصل ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي مي‌گويد: "اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي مي‌شود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(علیه السلام)نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است:"منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما مي‌رسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونه‌اي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه مي‌دهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانه‌ها و بيان‌ها، به گونه‌اي است كه مي‌تواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(علیه السلام)نقل شده است: "و هو الشمس الطالعة من مغربها"(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانه‌اي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديده‌اي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد مي‌كند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد مي‌كند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پي‌گيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجه‌اي در بر ندارد.
ج. آن چه از روايات استفاده مي‌شود، اين است كه زمان ظهور امام عصر(علیه السلام)ظلم و ستم، فراگير شده است. در روايات متعدد وارد شده است كه مهدي(علیه السلام)زمين را پر از عدل و داد مي‌كند همان گونه كه پر از جور و ظلم شده است.
البته اين، به معناي آن نيست كه شرط ظهور يا يكي از نشانه‌هاي آن، فراگير شدن ستم و ظلم باشد، بلكه براي ظهور، شرايط و علايمي ذكر شده كه در جاي خود بيان شده است. محتواي رواياتي كه درباره ظهور است، اين را مي‌رساند كه وقتي زمينه‌هاي ظهور فراهم شد و مردم آمادگي كامل براي پذيرش حجت خدا و دولت عدل او را داشتند، حضرت ظهور مي‌كند. البته ظرف زماني اين قيام الهي، وقتي است كه ظلم هم فراگير شده و استعمار و استثمار، مردم را به ستوه آورده است.


منبع: www.imammahdi-s.com الف




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط