رویکردهای سیاسی، حقوقی به توقیعات امام زمان (علیه السلام)

اي احمد- كه خدا تو را مورد رحمت خويش قرار دهد- بي ترديد خداوند متعال مخلوقش را بي دليل نيافريده است و آنها را سر خود رها نكرده است. بلكه آنها را با قدرت خويش آفريده و آنها را مجهز به اسبابي چون گوش و چشم و روح و عقل كرده است. بعد از آن، پيامبراني را جهت بشارت دادن و ترساندن ايشان برانگيخت تا آنها را به اطاعت او امر كرده و از معصيتش نهي كنند. آن دسته از اوامر الهي و ديني را كه با عقل هايشان درك نمي كردند، به ايشان بياموزند. كتابهايي را بر ايشان نازل كرد و
سه‌شنبه، 4 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رویکردهای سیاسی، حقوقی به توقیعات امام زمان (علیه السلام)
رویکردهای سیاسی، حقوقی به توقیعات امام زمان (علیه السلام)
رویکردهای سیاسی، حقوقی به توقیعات امام زمان (علیه السلام)

در این نوشته توقیعات و ادعیه صادره از امام زمان (عج) با رویکرد سیاسی و حقوقی بررسی شده و به همراه ترجمه آن جمع آوری شده است.
1.سیستم های حکومتی؛ دیکتاتوری، دموکراسی، ولایت
فرستادن پیامبران لازمه رشد و تربیت جامعه انسانی
يَا هَذَا يَرْحَمُكَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً وَ لَا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ قُلُوباً وَ أَلْبَاباً ثُمَّ بَعَثَ النَّبِيِّينَ (ع) مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ يَأْمُرُونَهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ مَا جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خَالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلَائِكَةً.
اي احمد- كه خدا تو را مورد رحمت خويش قرار دهد- بي ترديد خداوند متعال مخلوقش را بي دليل نيافريده است و آنها را سر خود رها نكرده است. بلكه آنها را با قدرت خويش آفريده و آنها را مجهز به اسبابي چون گوش و چشم و روح و عقل كرده است. بعد از آن، پيامبراني را جهت بشارت دادن و ترساندن ايشان برانگيخت تا آنها را به اطاعت او امر كرده و از معصيتش نهي كنند. آن دسته از اوامر الهي و ديني را كه با عقل هايشان درك نمي كردند، به ايشان بياموزند. كتابهايي را بر ايشان نازل كرد و ملائكه اي را بر آنان برانگیخت.
مشروعیت الهی امام (علیه السلام) و بی نیازی او از مردم
«عَافَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ وَهَبَ لَنَا وَ لَكُمْ رُوحَ الْيَقِينِ وَ أَجَارَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنْ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ إِنَّهُ أُنْهِي إِلَيَّ ارْتِيَابُ جَمَاعَةٍ مِنْكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّكِّ وَ الْحَيْرَةِ فِي وُلَاةِ أَمْرِهِمْ فَغَمَّنَا ذَلِكَ لَكُمْ لَا لَنَا وَ سَاءَنَا فِيكُمْ لَا فِينَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَى غَيْرِهِ وَ الْحَقُّ مَعَنَا فَلَنْ يُوحِشَنَا مَنْ قَعَدَ عَنَّا وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»
خداوند ما و شما را از فتنه ها مصون دارد. به ما و شما روح يقين عنايت كند و همه ما را بد عاقبتي در پناه خود حفظ كند. به من خبر رسيد كه عده اي از شما در دينشان دچار ترديد شده و در مورد امام خود گرفتار شك و حيرت گشته اند. اين مسئله مرا ناراحت و آرزده كرد. البته نه به خاطر خودم كه به خاطر خود شما. به خاطر اينكه خدا با ما است و ما نيازي به غير او نداريم. حق با ماست از اين رو از روگرداني ديگران هراسي نداريم. ما تربيت يافتگان خدائيم و بقيه مخلوقات تربيت يافتگان ما هستند.
معین بودن ائمه (علیهم السلام) مسلمین و قابل انتخاب نبودن آن
إِنَّ الْمَاضِيَ (ع) مَضَى سَعِيداً فَقِيداً عَلَى مِنْهَاجِ آبَائِهِ (ع) حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ فِينَا وَصِيَّتُهُ وَ عِلْمُهُ وَ مِنْهُ خَلَفُهُ وَ مَنْ يَسُدُّ مَسَدَّهُ وَ لَا يُنَازِعُنَا مَوْضِعَهُ إِلَّا ظَالِمٌ آثِمٌ وَ لَا يَدَّعِيهِ دُونَنَا إِلَّا كَافِرٌ جَاحِد
پدرم با سعادت كامل درگذشت. او روش و سيره پدرانش را قدم به قدم پيروي كرد. اكنون نيز وصيت و علم او نزد من است. من جانشين و جايگزين او هستم و احدي با من بر سر جانشيني ايشان منازعه نمي كند، مگر اينكه ظالم و گناهكار باشد. كسي چنين ادعايي نمي كند، مگر اينكه منكر و كافر باشد.
تعیین امام (علیه السلام) از جانب خدا؛ نفی دموکراسی در تعیین امام
أَ وَ مَا رَأَيْتُمْ كَيْفَ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ مَعَاقِلَ تَأْوُونَ إِلَيْهَا وَ أَعْلَاماً تَهْتَدُونَ بِهَا مِنْ لَدُنْ آدَمَ (ع) إِلَى أَنْ ظَهَرَ الْمَاضِي (ع) ؟ كُلَّمَا غَابَ عَلَمٌ بَدَا عَلَمٌ وَ إِذَا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَلَمَّا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ أَبْطَلَ دِينَهُ وَ قَطَعَ السَّبَبَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ كَلَّا مَا كَانَ ذَلِكَ وَ لَا يَكُونُ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَظْهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُون‏.
يا توجه نكرديد كه خداوند از زمان آدم تا كنون مراكزي را قرار داد تا آنها را قصد كنيد و نشانه هايي را برايتان نصب كرد تا بواسطه آنها هدايت شويد؟ هر گاه نشانه اي گم مي شد، نشانه اي ديگر را جايگزين آن مي ساخت و هر گاه ستاره اي افول مي كرد، ستاره اي ديگر طلوع مي كرد. متاسفانه زماني كه پدرم وفات كرد، گمان كرديد كه خداوند متعال دينش را باطل كرد و واسطه ميان خود و خلقش را از ميان برداشت! ابدا چنين نبوده و تا روز قيامت نيز چنين نخواهد بود. آري خداوند نشانه هاي هدايت را آشكار مي كند ولو اينكه خيلي ها از پذيرش آن اكراه داشته باشند.
دموکراسی؛ خطا و آزمون
فَقُلْتُ أَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِي تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِيَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٌ أَوْ مُفْسِدٌ؟ فَقُلْتُ مُصْلِحٌ قَالَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمْ عَلَى الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مَا يَخْطُرُ بِبَالِ غَيْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَهِيَ الْعِلَّةُ أَيَّدْتُهَا لَكَ بِبُرْهَانٍ يَقْبَلُ ذَلِكَ عَقْلُكَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرُّسُلِ الَّذِينَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمُ الْكُتُبَ وَ أَيَّدَهُمْ بِالْوَحْيِ وَ الْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ فَأَهْدَى إِلَى ثَبْتِ الِاخْتِيَارِ وَ مِنْهُمْ مُوسَى وَ عِيسَى هَلْ يَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ كَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذْ هُمَا عَلَى الْمُنَافِقِ بِالاخْتِيَارِ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمَا وَ هُمَا يَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قُلْتُ لَا قَالَ فَهَذَا مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ كَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْيِ عَلَيْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْيَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْكَرِهِ لِمِيقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِينَ رَجُلًا مِمَّنْ لَمْ يَشُكَّ فِي إِيمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَ خِيَرَتُهُ عَلَى الْمُنَافِقِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا الْآيَةَ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِيَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَى الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِيَارَ لِمَنْ لَا يَعْلَمُ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ وَ مَا تُكِنُّ الضَّمَائِرُ وَ يَنْصَرِفُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِيَارِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِيَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ عَلَى ذَوِي الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ.
عرض كردم. آقاي من مرا بفرماييد كه چرا خداوند اجازه نداده است كه خود مردم، امامشان را انتخاب كنند!؟ فرمود: امام مصلح يا مفسد؟ عرض كردم. امام مصلح فرمود: آيا ممكن است كه انتخاب مردم اشتباه از آب دربيايد و شخص فاسدي را انتخاب كنند؟ زيرا آنها از اعماق دل همديگر خبر ندارند. عرض كردم، بله ممكن است. فرمود: علت همان است.
اين مطلب را با دليل روشن بيان مي كنم كه مورد پذيرش عقلت قرار گيرد. از پيامبراني بگو كه خداوند آنها را برگزيد و كتابهاي آسماني بر ايشان نازل كرد و آنها را با وحي و عصمت ياري كرد. زيرا آنها بزرگان امت خود بودند و بهتر از ديگران مي توانستند انتخاب كنند. آيا ممكن است كه برخي از آنها مانند موسي و عيسي با وجود اينكه از عقل كامل و علم سرشار الهي و نزول وحي بهرمند بودند، در انتخاب خود دچار اشتباه شوند؟ مثلا بخواهند مومني را انتخاب كنند. اما اشتباها منافقي را انتخاب كنند؟ عرض كردم. ممكن نيست. فرمود: به عنوان مثال حضرت موسي كه با خدا سخن مي گفت با آن همه عقل و علم و نزول وحي بر او، بهترين هاي قومش را كه هفتاد تن بودند، براي ميقات پروردگارش انتخاب كرد.
آنها كساني بودند كه موسي ع در ايمانشان و اخلاصشان شك نداشت. اما تمام آنها منافق از آب در آمدند. خداوند متعال در اينباره مي فرمايد: موسي از ميان قومش هفتاد مرد را براي ميقات ما انتخاب كرد تا آنجا كه مي فرمايد: گفتند: ما ابدا به تو ايمان نمي آوريم تا اينكه خدا را به صورت آشكار ببينيم. به همين خاطر نيز صاعقه آنها را گرفت.
زماني كه مي بينيم. انتخاب بنده برگزيده خدا به خطا مي رود. در حالي كه او گمان مي كرد آنها بهترين قومش هستند، مي فهميم كه حق انتخاب تنها براي كسي است كه از زواياي مخفي قلب ها آگاه باشد و سراپرده پنهان افراد براي او آشكار باشد. باز متوجه مي شويم كه انتخاب مهاجرين و انصار ارزش نخواهد داشت. زيرا ما ديديم كه انبياء زماني كه قصد انتخاب مصلحين را دارند، مفسدين را انتخاب مي كنند!
نفی اکراه بر پذیرش حق؛ اختیار مردم در پذیرش حجت خدا
وَ لَوْ قَدْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا قَدْ مَنَعَهُ عَنْهُ وَ أَزَالَ عَنْهُ مَا قَدْ جَرَى بِهِ مِنْ حُكْمِهِ لَأَرَاهُمُ الْحَقَّ ظَاهِراً بِأَحْسَنِ حِلْيَةٍ وَ أَبْيَنِ دَلَالَةٍ وَ أَوْضَحِ عَلَامَةٍ وَ لَأَبَانَ عَنْ نَفْسِهِ وَ قَامَ بِحُجَّتِهِ وَ لَكِنَّ أَقْدَارَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا تُغَالَبُ وَ إِرَادَتَهُ لَا تُرَدُّ وَ تَوْفِيقَهُ لَا يُسْبَقُ.
اگر خداوند به چيزي كه از آن منع كرده است ، اجازه مي داد و آنچه را كه از حكم حكيمانه اش جاري كرده است، بر مي داشت، حق را آشكارا با آراستگي تمام و ادله روشن و نشانه هاي واضح ظاهر مي كردم. آن وقت آن حجت پنهان از خودش پرده بر مي داشت و ادله خود را بيان مي كرد. لكن آنچه كه خدا قدرت خدا مغلوب نمي شود و اراده او برنمي گردد و كسي نمي تواند از توفيقش سبقت بگيرد.
وَ لَوْ لَا أَنَّ أَمْرَ اللَّهِ لَا يُغْلَبُ وَ سِرَّهُ لَا يُظْهَرُ وَ لَا يُعْلَنُ لَظَهَرَ لَكُمْ مِنْ حَقِّنَا مَا تَبْتَزُّ مِنْهُ عُقُولُكُمْ وَ يُزِيلُ شُكُوكَكُمْ وَ لَكِنَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتاب‏.
آري اگر چنين نبود كه اراده خدا بر پوشيده ماندن فضائل ما مغلوب نمي شود و اسرارش فاش نمي گردد، عظمت ما آشكار مي شد و عقل هاي شما را مبهوت خود مي كرد و شك و ترديد هايتان را از بين مي برد. اما اراده خدا چنين نيست و هر چه او بخواهد، همان مي شود و براي هر مدتي كتاب مخصوصي است.
2.اوصاف و وظایف امام (علیه السلام)
ضرورت شایستگی های کاملا متفاوت برای متصدی امامت
وَ جَعَلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ إِخْوَتِهِمْ وَ بَنِي عَمِّهِمْ وَ الْأَدْنَيْنَ فَالْأَدْنَيْنَ مِنْ ذَوِي أَرْحَامِهِمْ فَرْقاً بَيِّناً تُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّةُ مِنَ الْمَحْجُوجِ وَ الْإِمَامُ مِنَ الْمَأْمُومِ بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُيُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَع حِكْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَيَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَكَانَ النَّاسُ عَلَى سَوَاءٍ وَ لَادَّعَى أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُلُّ أَحَدٍ وَ لَمَا عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا الْعِلْمُ مِنَ الْجَهْل‏.
ميان آنها و برادران و پسر عموهايشان و تمام نزديكانشان تفاوت فاحشي قرار داد. تا حجت الهي از غير حجت و امام از ماموم شناخته شود و مشتبه نشود. به اين صورت كه آنها را از گناهان مصونيت بخشيد و از عيب ها پيراسته ساخت و از پليدي ها دور كرد و از اشتباهات پاك كرد و آنها را گنجينه علم و امانت دار حكمت و محل استقرار سرّش قرار داد. آنها را با ادله مختلف ياري كرد و اگر اين تفاوت ها نبود، همه مردم يكسان مي شدند و هر كسي مدعي ولايت الهي مي شد. حق از باطل و عالم از جاهل شناخته نمي شد.
وَ بَايَنَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذِي جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ وَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنَ الدَّلَائِلِ الظَّاهِرَةِ- وَ الْبَرَاهِينِ الْبَاهِرَةِ وَ الْآيَاتِ الْغَالِبَة.
و میان ایشان و مردم فاصله معنوی ایجاد کرد, با فضائلی که در ایشان قرار داد و دلائل روشن و براهین آشکار و معجزات غالبی که به آنان عنایت فرمود.
مطیع خدا بودن
وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ مَا عَصَيْتَهُ وَ تَمَسَّكْتَ بِحَبْلِهِ فَارْتَضَيْتَهُ وَ خَشِيتَهُ وَ رَاقَبْتَهُ وَ اسْتَحْيَيْتَهُ.
و از مطيع خدا بودي و معصيتش را نكردي و به او و دستاويزش چسبيدي. در نتيجه او را از خود راضي كردي و ترسيدي و مراقب اطاعتش بودي و اوامرش را اجابت كردي
تبعیت از خدا و اولیای الهی
وَ كُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً وَ لِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ ص تَابِعاً وَ لِقَوْلِ أَبِيكَ سَامِعاً وَ إِلَى وَصِيَّةِ أَخِيكَ مُسَارِعاً.
مطيع خدا و پيرو جدت و حرف شنوي از پدرت و عمل كننده به وصيت برادرت بودی
محبت و دلسوزی
فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ لَا مَا عِنْدَنَا مِنْ مَحَبَّةِ صَاحِبِكُمْ وَ رَحْمَتِكُمْ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْكُمْ لَكُنَّا عَنْ مُخَاطَبَتِكُمْ فِي شُغُلٍ مِمَّا قَدِ امْتُحِنَّا بِهِ مِنْ مُنَازَعَةِ الظَّالِمِ الْعُتُلِّ الضَّالِّ الْمُتَتَابِعِ فِي غَيِّهِ الْمُضَادِّ لِرَبِّهِ الْمُدَّعِي مَا لَيْسَ لَهُ الْجَاحِدِ حَقَّ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ الظَّالِمِ الْغَاصِبِ.
خدا شاهد است كه قصد خير خواهي شما را داشتم. آري اگر محبت و علاقه و دلسوزي ما نسبت به شما نبود، از ارتباط و گفتگوي با شما به امتحانات الهي مشغول مي شديم. امتحان به اينكه گرفتار به ظالم پر روي گمراهي شده ام كه از افكار باطلش تبعيت مي كند و با پروردگارش به جنگ بر مي خيزد و مدعي چيزي مي شود كه براي او نيست و منكر حق كسي مي شود كه خداوند متعال اطاعت او را واجب ساخته است.
اخلاص و خیرخواهی
فَلَمَّا أَزِفَ ارْتِحَالِي وَ تَهَيَّأَ اعْتِزَامُ نَفْسِي غَدَوْتُ عَلَيْهِ مُوَدِّعاً وَ مُجَدِّداً لِلْعَهْدِ وَ عَرَضْتُ عَلَيْهِ مَالًا كَانَ مَعِي يَزِيدُ عَلَى خَمْسِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ يَتَفَضَّلَ بِالْأَمْرِ بِقَبُولِهِ مِنِّي فَابْتَسَمَ وَ قَالَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ اسْتَعِنْ بِهِ عَلَى مُنْصَرَفِكَ فَإِنَّ الشُّقَّةَ قُذْفَةٌ وَ فَلَوَاتِ الْأَرْضِ أَمَامَكَ جُمَّةٌ وَ لَا تَحْزَنْ لِإِعْرَاضِنَا عَنْهُ فَإِنَّا قَدْ أَحْدَثْنَا لَكَ شُكْرَهُ‏ وَ نَشْرَهُ وَ رَبَضْنَاهُ عِنْدَنَا بِالتَّذْكِرَةِ وَ قَبُولِ الْمِنَّةِ فَبَارَكَ اللَّهُ فِيمَا خَوَّلَكَ وَ أَدَامَ لَكَ مَا نَوَّلَكَ وَ كَتَبَ لَكَ أَحْسَنَ ثَوَابِ الْمُحْسِنِينَ وَ أَكْرَمَ آثَارِ الطَّائِعِينَ فَإِنَّ الْفَضْلَ لَهُ وَ مِنْهُ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَرُدَّكَ إِلَى أَصْحَابِكَ بِأَوْفَرِ الْحَظِّ مِنْ سَلَامَةِ الْأَوْبَةِ وَ أَكْنَافِ الْغِبْطَةِ بِلِينِ الْمُنْصَرَفِ وَ لَا أَوْعَثَ اللَّهُ لَكَ سَبِيلًا وَ لَا حَيَّرَ لَكَ دَلِيلًا وَ اسْتَوْدِعْهُ نَفْسَكَ وَدِيعَةً لَا تَضِيعُ وَ لَا تَزُولُ بِمَنِّهِ وَ لُطْفِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ يَا أَبَا إِسْحَاقَ قَنَّعَنَا بِعَوَائِدِ إِحْسَانِهِ وَ فَوَائِدِ امْتِنَانِهِ وَ صَانَ أَنْفُسَنَا عَنْ مُعَاوَنَةِ الْأَوْلِيَاءِ لَنَا عَنِ الْإِخْلَاصِ فِي النِّيَّةِ وَ إِمْحَاضِ النَّصِيحَةِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا هُوَ أَنْقَى وَ أَتْقَى وَ أَرْفَعُ ذِكْراً
آنگاه كه عزم آمدن كردم و مهيا شدم. صبح گاهان خدمتشان رسيدم تا خداحافظي كنم و عهد و پيمان خودم را تازه نمايم. تمام داراييم را كه بيش از پنج هزار درهم مي شد، خدمت امام تقديم كردم و از ايشان خواستم تا با قبول آنها مرا مفتخر نمايند. ايشان تبسمي كردند و فرمودند: ابا اسحاق آنها را خرج راهت كن. سختي ها و بيانان ها در پيش است.
از اينكه هدايايت را نپذيرفتم ناراحت نشو! زيرا ما پول نگرفته از تو قدرداني كرديم و از اين لطف تو ياد خواهيم كرد. خداوند به داراييت بركت دهد و برايت حفظ كند و بهترين ثواب نيكوكاران را به تو ارزاني دارد و كريمانه ترين اعمال فرمانبرداران را برايت بنويسد. تمام عنايات متعلق به او و از اوست.
از خدا مي خواهم تا تو را با سلامتي كامل به دوستانت ملحق كند و بازگشتت را آسان نمايد. راهت را سخت و نشانه هاي راه را مبهم نكند. خودت را به امانت نزد خدا بسپار تا از قضل خدا تلف نشود.ان شاء الله
اي ابا اسحاق خدا ما را به عنايات خودش قانع كرده است. روح و جانمان را مصونيت بخشيد تا دوستانمان را نه از سر طمع كه از سر اخلاص و خيرخواهي و به قصد رسيدن به ثواب الهي كه ماندگارتر و رفيع تر است، ياري كنيم.
اطلاعات دقیق امام (علیه السلام) درباره امت
نَحْنُ وَ إِنْ كُنَّا نَائِينَ بِمَكَانِنَا النَّائِي عَنْ مَسَاكِنِ الظَّالِمِينَ حَسَبَ الَّذِي أَرَانَاهُ اللَّهُ تَعَالَى لَنَا مِنَ الصَّلَاحِ وَ لِشِيعَتِنَا الْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِكَ مَا دَامَتْ دَوْلَةُ الدُّنْيَا لِلْفَاسِقِين‏ فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ- وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِي أَصَابَكُمْ مُذْ جَنَحَ كَثِيرٌ مِنْكُمْ إِلَى مَا كَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ .
اگر چه محل زندگي ما تا زماني كه حكومت هاي ظلم پابرجا هستند، به خاطر مصلحت ما و شيعيانمان از ظالمان دور است. اما ما از اخبار شما اطلاع كاملي داريم و هيچ يك از اتفاقاتي كه براي شما مي افتد از ما مخفي نمي ماند. ما از لغزش هاي شما باخبريم. از زماني كه بسياري از شما از روش گذشتگان صالحتان دور شديد و عهد خدا را در تبيعت از ما به دست فرآموشي سپرديد!
جدیت امام (علیه السلام) در برطرف کردن مشکلات امت
كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ.
گويا نمي دانيد كه ما در رسيدگي به مسائل شما كوتاهي نمي كنيم و هميشه به ياد شما هستيم؟ اگر چنين بود حوادث و بلايا شما را احاطه مي كردند و دشمنان شما را نابود مي كردند.
برخورد با مدعیان حاکمیت الهی
وَ قَدِ ادَّعَى هَذَا الْمُبْطِلُ الْمُدَّعِي عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ بِمَا ادَّعَاهُ فَلَا أَدْرِي بِأَيَّةِ حَالَةٍ هِيَ لَهُ-؟ رَجَا أَنْ يُتِمَّ دَعْوَاهُ بِفِقْهٍ فِي دِينِ اللَّهِ؟ فَوَ اللَّهِ مَا يَعْرِفُ حَلَالًا مِنْ حَرَامٍ وَ لَا يُفَرِّقُ بَيْنَ خَطَإٍ وَ صَوَابٍ أَمْ بِعِلْمٍ؟ فَمَا يَعْلَمُ حَقّاً مِنْ بَاطِلٍ وَ لَا مُحْكَماً مِنْ مُتَشَابِهٍ وَ لَا يَعْرِفُ حَدَّ الصَّلَاةِ وَ وَقْتَهَا أَمْ بِوَرَعٍ؟ فَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى تَرْكِهِ الصَّلَاةَ الْفَرْضَ أَرْبَعِينَ يَوْماً يَزْعُمُ ذَلِكَ لِطَلَبِ الشَّعْوَذَةِ وَ لَعَلَّ خَبَرَهُ تَأَدَّى إِلَيْكُمْ وَ هَا تِيكَ ظُرُوفُ مُسْكِرِهِ مَنْصُوبَةٌ وَ آثَارُ عِصْيَانِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَشْهُورَةٌ قَائِمَةٌ أَمْ بِآيَةٍ؟ فَلْيَأْتِ بِهَا أَمْ بِحُجَّةٍ؟ فَلْيُقِمْهَا أَمْ بِدَلَالَةٍ؟ فَلْيَذْكُرْهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. حم تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ. ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ. قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ. وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ. وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ فَالْتَمِسْ تَوَلَّى اللَّهُ تَوْفِيقَكَ مِنْ هَذَا الظَّالِمِ مَا ذَكَرْتُ لَكَ وَ امْتَحِنْهُ وَ اسْأَلْهُ عَنْ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ يُفَسِّرُهَا أَوْ صَلَاةٍ يُبَيِّنُ حُدُودَهَا وَ مَا يَجِبُ فِيهَا لِتَعْلَمَ حَالَهُ وَ مِقْدَارَهُ وَ يَظْهَرَ لَكَ عَوَارُهُ وَ نُقْصَانُهُ.
اين مرد فاسد كه به خداوند افتراهاي دروغين مي بندد. مدعي امامت شده است و من نمي دانم كه به خاطر كدامين فضليت اميد به چنين مقامي دوخته است!؟
آيا دين شناسي فقيه است؟ به خدا قسم كه او حلال را از حرام تشخيص نمي دهد و خطا را از درست جدا نمي كند.
آيا به علم خود اميدوار شده است؟ در حالي كه حق را از باطل تشخيص نمي دهد و محكم را از متشابه نمي شناسد. حتي او احكام نماز و اوقات آن را نمي داند!
آيا زهد و ورعش اميد امامت را در دل او كاشته است؟ خدا شاهد است كه او چهل روز نماز را ترك كرد تا شعبده بازي را ياد بگيرد. شايد به اين زودي ها خبر آن به شما نيز برسد . ظرف هاي شرابش در كنار هم چيده شده اند و آثار معصيتش در شناخته شده و برپاست.
آيا نشانه اي بر امامتش دارد؟ پس بياورد! آيا دليل بر امامتش دارد؟ اگر دارد، اقامه كند! آيا آيه و روايتي بر امامت او دلالت مي كند؟ اگر چنين است، آن را ذكر كند.
خداوند عزّوجلّ در كتابش مي فرمايد:بنام خداي بخشنده و مهربان نزول تدريجي كتاب از سوي خدايي شكست ناپذير و حكيم است. ما زمين و آسمان و هر آنچه كه در ميان آنهاست را جز به حق نيافريديم و مهلت خاصي را براي آن قرار داديم و كساني كه انكار مي كنند. از آنچه كه ترسانده مي شوند، رويگردانند. بگو: خداياني كه آنها را پذيرفته ايد. آيا چيزي خلق كرده اند؟ آنچه را كه در زمين آفريده اند، به من نشان دهيد. يا نكند در خلقت آسمانها شراكت داشته اند! اگر راست مي گوييد از كتب آسماني قبل از قرآن و يا نوشته هاي پيشينيان دليلي بر اثبات مدعاي خود بياوريد.
و چه كسي گمراه تر از كسي است كه خدا را رها كرده و چيزي را مي خواند كه تا روز قيامت هم پاسخي به او نخواهد داد و از درخواست هاي دعا كنندگان غافلند و زماني كه همگان برانگيخته مي شوند، خدايان دشمنانشان خواهند بود و عبادت بندگان خود را انكار خواهند كرد.
خداوند توفيقت دهد. از اين ظالم درخواست كن و او را امتحان كن و از او درباره آيه اي سوال كن تا آن را براي تو تفسير كند. يا از نماز بپرس تا احكام و واجبات آن را برايت توضيح دهد. تا از حال و روز او و شان و منزلتش برايت روشن شود و ايرادات و نواقصش برايت آشكار گردد.
توجه کامل امام (علیه السلام) نسبت به شیعیان و دلسوزی نسبت به آنان
رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّلْتِ فِي كِتَابِ التَّوَاقِيعِ مِنْ أُصُولِ الْأَخْبَارِ قَالَ حَمَلْتُ الْكِتَابَ وَ هُوَ الَّذِي نَقَلْتُهُ مِنَ الْعِرَاقِ قَالَ كَتَبَ معقلة [مَصْقَلَةُ بْنُ إِسْحَاقَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ رُقْعَةً يُعْلِمُهُ فِيهَا أَنَّ الْمُنَجِّمَ كَتَبَ مِيلَادَهُ وَ وَقَّتَ عُمُرَهُ وَقْتاً وَ قَدْ قَارَبَ ذَلِكَ الْوَقْتَ وَ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ فَأَحَبَّ أَنْ يَسْأَلَهُ أَنْ يَدُلَّهُ عَلَى عَمَلٍ يَعْمَلُهُ يَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْصَلَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ رُقْعَةً بِعَيْنِهَا كَتَبَهَا فَكَتَبَ إِلَيْهِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مَتَّعَنِيَ اللَّهُ بِكَ قَرَأْتُ رُقْعَةَ فُلَانٍ فَأَصَابَنِي وَ اللَّهِ مَا أَخْرَجَنِي إِلَى بَعْضِ لَائِمَتِكَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَنْتَ تَعْلَمُ حَالَهُ مِنَّا حَقّاً وَ مِنْ طَاعَتِنَا وَ أُمُورِنَا فَمَا مَنَعَكَ مِنْ نَقْلِ الْخَبَرِ إِلَيْنَا لِنَسْتَقْبِلَ الْأَمْرَ بِبَعْضِ السُّهُولَةِ أَوْ جَعَلْتَهُ أَنَّهُ رَأَى رُؤْيَا فِي مَنَامِهِ أَوَ بَلَغَ سِنٌّ إِلَيْهِ أَوْ أَنْكَرَ شَيْئاً مِنْ نَفْسِهِ كَانَ يُدْرِكُ بِهَا حَاجَتَهُ وَ كَانَ الْأَمْرُ يَخِفُّ وُقُوعُهُ وَ يَسْهُلُ خَطْبُهُ وَ يَحْتَسِبُ هَذِهِ الْأُمُورَ عِنْدَ اللَّهِ بِالْأَمْسِ نَذْكُرُهُ فِي اللَّفْظَةِ بِأَنْ لَيْسَ أَحَدٌ يَصْلُحُ لَهَا غَيْرُهُ وَ اعْتِمَادُنَا عَلَيْهِ عَلَى مَا تَعْلَمُ نَحْمَدُ اللَّهَ كَثِيراً وَ نَسْأَلُهُ الِاسْتِمْتَاعَ بِنِعْمَتِهِ وَ بِأَصْلَحِ الْمَوَالِي وَ أَحْسَنِ الْأَعْوَانِ عَوْناً وَ بِرَحْمَتِهِ وَ مَغْفِرَتِهِ ...
معقله بن اسحاق در نامه اي به علي بن جعفر نوشت كه منجمي زمان ولادت و و مقدار عمرش را نوشته است. از طرفي مقدار عمري كه او نوشته است، روبه پايان است. از آخرت خود مي ترسد و خواهشمند است كه نامه اي به امام ع بنويسد و از او درخواست كند كه عملي را به او ياد دهد تا با آن به خدا تقرب يابد. علي بن جعفر از روي نامه بن اسحاق رونويس كرد و خدمت امام فرستاد.
امام (ع) در جواب نوشتند:بنام خداي بخشنده و مهربان. خدا تو را براي من نگه دارد. نامه فلاني را خواندم. به قدري ناراحت شدم كه مي خواهم كمي تو را سرزنش كنم.
سبحان الله تو از تشيع و ولايت مداري و اطاعت پذيري او خبر داشتي و مرا در جريان مشكل او نگذاشتي؟! تا خيلي زودتر از اينها به راحتي مشكلش را حل كنيم! يا اينكه او را رها كرده بودي تا خوابي ببيند و يا مصيبتي به او برسد و يا از خودش چيزي را كه مي توانست با آن مشكلش را حل كند، انكار نمايد. برخي از مشكلات به آساني اتفاق مي افتند و به راحتي قابل برطرف كردن هستند. اما اين امور در روز قيامت و نزد خدا محاسبه خواهند شد.
راه حل را مي نويسم به گونه اي كه كسي غير از او صلاحيت آن را نداشته باشد و تو مي داني كه ما چقدر به او اعتماد داريم. ثناي بي كران مخصوص خداست. از او درخواست مي كنم تا با رحمت و مغفرتش، ما را از نعمت ها و دوستان صالح و ياران خوب بهرمند سازد.
بهرمندی کامل مردم از شکوه سلطنت امام (علیه السلام)
و كنت أنا بسر من رأى فسمعت سحرا دعاءه (ع) فحفظت منه (ع) من الدعاء لمن ذكره من الأحياء و الأموات و أبقهم أو قال و أحيهم في عزنا و ملكنا و سلطاننا و دولتنا و كان ذلك في ليلة الأربعاء ثالث عشر ذي القعدة سنة ثمان و ثلاثين و ستمائة.
سيد بن طاوس ره نقل مي كند كه در سامرا بودم. به هنگام سحر دعاي امام ع را شنيدم. بخشي از دعا كه براي زنده ها و مرده هايشان مي كرد، اين جملات بودند:خدايا آنها را در دوران عزت و حكومت ما، نگهدار يا فرمودند: زنده كن.
حمایت کامل از یاران خالص
الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ أَنَّ أَهْلَ بَيْتِي يُؤْذُونَنِي وَ يُفْزِعُونَنِي بِالْحَدِيثِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِكَ أَنَّهُمْ قَالُوا خُدَّامُنَا وَ قُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ فَكَتَبَ
أَ مَا يَقْرَءُونَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْقُرَى الَّتِي بَارَكَ اللَّهُ فِيهَا وَ أَنْتُمُ الْقُرَى الظَّاهِرَة.
حميري نقل از محمد بن صالح همداني نقل مي كند كه نامه اي خدمت امام زمان ع نوشتم و در آن توضيح دادم كه خانواده ام مرا با روايتي از پدرانتان رسيده است، تحقير مي كنند. زيرا در روايتي آمده است: خادمان و نگهبانان ما بدترين مخلوقات خدا هستند.
ايشان در جواب نوشتند: واي بر شما مگر اين آيه را نخوانده ايد كه خداوند متعال مي فرمايد: «در ميان آن مردمان و شهرهايي كه به آنها وسعت و بركت داديم، شهرهاي آشكاري قرار داديم.»
به خدا قسم كه ما همان شهرهايي هستيم كه خداوند به آنها بركت و وسعت داده است و شما – خادمان- شهرهاي آشكاري هستيد كه در ميان ما قرار داريد.
اظهار حق و اماته باطل
اللَّهُمَّ ... أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْبَاطِلَ
خدايا... حق را با او آشكار و ستم را بميران
نجات مومنین از ذلت
وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَكَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الذُّلِّ
و بندگان صالح را از ذلت نجات بده
آبادانی شهرها
وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلَادَ
شهرها را بعد از خرابی به دست او آباد کن.
کشتار بزرگان کفر و ضلالت و ذلت آنان
وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ‏ الضَّلَالَةِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِينَ وَ الْكَافِرِينَ.
و شهرها را با او آباد کن، و ستمكاران كافر را به دست او قتل عام و بزرگان سياهي را قلع و قمع و متكبران و كافران را ذليل كن.
وسعت قیام حضرت مهدی (علیه السلام)
وَ أَبِرْ بِهِ الْمُنَافِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ جَمِيعَ الْمُخَالِفِينَ وَ الْمُلْحِدِينَ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّى لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَيَّاراً وَ لَا تُبْقِيَ لَهُمْ آثَاراً وَ تُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَكَ.
و به واسطه او در مناطق شرقي و غربي، آبي و خشكي و صحرايي و كوهستاني، منافقين و پيمان شكنان و مخالفين و محلدين را نابود كن تا جايي كه هيچ مقيم و اثري از آنها باقي نماند و شهرهايت را از لوس وجودشان پاك گردان. انتقام گیری از منافقین و کفار
وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِكَ
و دلهاي بندگانت را شفا بده.
وَ اشْفِ بِهِ الصُّدُورَ الْوَغِرَةَ
و سينه هاي داغ ديده را شفا بخش.
احیای دین
وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِينِكَ وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُكْمِكَ وَ غُيِّرْ مِنْ سُنَّتِكَ حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً صَحِيحاً لَا عِوَجَ فِيهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ حَتَّى تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نِيرَانَ الْكَافِرِينَ.
به وسيله او بخش هايي از دين كه محو شده اند، تجديد و احكام و سنني را كه تغيير كرده اند، اصلاح كن. تا اينكه دين به او برگردد و در يك چشم به هم زدن به در دست او قرار گيرد و تازه و سالم و بدون انحراف باشد. در نتيجه آتش كفار را با عدل او خاموش كني.
اظهار عدل
اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِيِّكَ فِي إِظْهَارِ عَدْلِكَ فِي عِبَادِكَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِكَ فِي بِلَادِكَ.
خدايا از تو مي خواهيم تا اجازه دهي جانشينت، عدل خود براي بندگان و قتل عامش را براي دشمنانت آشكار كند.
وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ وَ تَنْصُرُ الدِّينَ وَ تُظْهِرُهُ وَ تَكُفُّ الْعَابِثَ وَ تَزْجُرُهُ تَأْخُذُ لِلدَّنِيِّ مِنَ الشَّرِيفِ وَ تُسَاوِي فِي الْحُكْمِ بَيْنَ الْقَوِيِّ وَ الضَّعِيفِ
و گسترش دهنده عدالت و پشتيبان دين و نهي كننده از بيهودگي ها و جلوگير پست از تعرض به شريف و عادل در حكم ميان قوي و ضعيف.
عذاب کردن دشمنان
وَ عَذِّبْ أَعْدَاءَكَ وَ أَعْدَاءَ دِينِكَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِكَ بِيَدِ وَلِيِّكَ وَ أَيْدِي عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ.
و دشمنان خود و دينت و دشمنان رسولت را به دست وليت و به دست مومنين عذاب كن.
زنده کردن قرآن
اللَّهُمَّ وَ أَحْيِ بِوَلِيِّكَ الْقُرْآنَ وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لَا ظُلْمَةَ فِيهِ
خدايا قرآن را به دست وليت زنده كن و نور آن را هميشه اي كه در آن تاريكي نباشد، به ما نشان بده.
زنده کردن دل های مرده
وَ أَحْيِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَيْتَةَ.
و دلهاي مرده را با آن زنده گردان.
برطرف کردن اختلافات
وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَى الْحَقِّ.
به دست او افكار پراكنده را بر راه حق جمع كن.
برپا کردن حدود الهی
وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْكَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّى لَا يَبْقَى حَقٌّ إِلَّا ظَهَرَ وَ لَا عَدْلٌ إِلَّا زَهَرَ.
و حدود و احكام معطل مانده را اجرا كن. تا اينكه هيچ حقي مخفي نماند و تمام عدلهاي شكفته گردد.
برداشتن تقیه
وَ اجْعَلْنَا يَا رَبِّ ... مِمَّنْ لَا حَاجَةَ لَهُ بِهِ إِلَى التَّقِيَّةِ مِنْ خَلْقِكَ‏
پروردگارا، ما را از كساني كه به برکت ایشان, مجبور به تقيه نسيتند، قرار بده.
اقامه نماز
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ.
شهادت مي دهم كه تو نماز را به پا داشتي
پرداخت زکات
وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ
و زكات را ادا كردي
امر به معروف و نهی از منکر
وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْعُدْوَانِ
و امر به معروف و نهي از منكر و دشمنی, نمودي
اقامه سنت ها
وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ
و سنت هايش را سنت كردي
خاموش کردن فتنه ها
وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ
و فتنه ها را خاموش نمودي
دعوت به حق
وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشَادِ وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدَادِ
و به سوي رشد و بالندگي هدايت كرده و راه هاي پايداري را روشن نمودی
مجاهدت در راه حق
وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ
و در مسير او حق جهاد را ادا نمودي.
بلند کننده ستون دین
وَ لِعِمَادِ الدِّينِ رَافِعاً
و بلند كننده ستون دين بودی
شکننده طاغوت ها
وَ لِلطُّغْيَانِ قَامِعاً وَ لِلطُّغَاةِ مُقَارِعاً
و قلع و قمع كننده طغيان و درهم كوبنده سركشان بودی
خیرخواهی برای امت
وَ لِلْأُمَّةِ نَاصِحاً
و خيرخواه امت بودی
برخورد کردن با فاسدان
وَ لِلْفُسَّاقِ مُكَافِحاً
و مجازات كننده فاسقان
قیام بر اساس حجت ها
وَ بِحُجَجِ اللَّهِ قَائِماً
و قيام كننده با ادله الهي
رحمت برای مسلمانان
وَ لِلْمُسْلِمِينَ رَاحِماً
و دلسوز براي مسلمانان
دفاع کردن از حق و شریعت
وَ لِلْحَقِّ نَاصِراً وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً وَ لِلدِّينِ كَالِئاً وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرَامِياً وَ عَنِ الشَّرِيعَةِ مُحَامِياً تَحُوطُ الْهُدَى وَ تَنْصُرُهُ
و ياريگر حق و صبور در بلا و ياور دين و محافظت كننده از محدوده آن و در بردارنده هدایت و ياريگر آن
رسیدگی به ایتام
كُنْتَ رَبِيعَ الْأَيْتَامِ
تو پناه يتيم ها بودی
3.وظایف امت
امام شناسی
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَنِي بِوَلَايَةِ مَنَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَيَّ مِنْ وُلَاةِ أَمْرِكَ بَعْدَ رَسُولِكَ ص حَتَّى وَالَيْتَ وُلَاةَ أَمْرِكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَى وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ الْقَائِمَ الْمَهْدِيَّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ
خدايا حجتت را بشناسان. زيرا اگر او را نشناساني، در دين خود گمراه خواهم شد.
خدايا مرا به مرگ جاهليت مبتلا نكن. دلم را بعد از توفيق هدايت، گمراه نكن.
خدايا همان طور كه مرا به ولايت كساني كه اطاعتشان بر من واجب بود، هدايت كردي. آنان كه بعد از رسول خدا ص واليان تو بودند تا اينكه ولايت امير المومنين و حسن و حسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و حجت قائم مهدي كه درود و سلامت بر همه آنان باد، پذيرفتم.
حرکت در خط امامت
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ سَلِّمُوا لَنَا وَ رُدُّوا الْأَمْرَ إِلَيْنَا فَعَلَيْنَا الْإِصْدَارُ كَمَا كَانَ مِنَّا الْإِيرَادُ وَ لَا تُحَاوِلُوا كَشْفَ مَا غُطِّيَ عَنْكُمْ وَ لَا تَمِيلُوا عَنِ الْيَمِينِ وَ تَعْدِلُوا إِلَى الْيَسَارِ وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُم‏
پس از خدا بترسيد و تسليم اوامر ما شده و مسائل را به ما واگذاريد. صدور و يا عدم صدور امر از وظايف ماست. در صدد كشف اموري كه از شما پوشيده شده است، نباشيد. از صراط مستقيم به راست و چپ منحرف نشويد. توجهاتتان را نسبت به ما بر اساس محبت و سنت هاي روشن شرعي قرار دهيد. خدا شاهد است كه قصد خير خواهي شما را داشتم.
ثبات قدم در اطاعت از امام (علیه السلام)
اللَّهُمَّ فَثَبِّتْنِي عَلَى دِينِكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَ لَيِّنْ قَلْبِي لِوَلِيِّ أَمْرِكَ وَ عَافِنِي مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَكَ وَ ثَبِّتْنِي عَلَى طَاعَةِ وَلِيِّ أَمْرِكَ الَّذِي سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ
خدايا همان طور مرا در دينت ثابت قدم كن و مرا به اطاعت خود مشغول كن و دلم را براي ولايت واليان امرت، نرم كن و مرا از امتحانات خلقت، عافيت بخش و در اطاعت ولي امري كه او را پوشانده اي، ثابت قدم كن.
وَ اجْعَلْنَا يَا رَبِّ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّي سُلْطَانِهِ وَ الْمُؤْتَمِرِينَ لِأَمْرِهِ وَ الرَّاضِينَ بِفِعْلِهِ وَ الْمُسَلِّمِينَ لِأَحْكَامِهِ
پروردگارا، ما را از ياران و تقويت كنندگان سلطنتش و اطاعت كنندگان اوامرش و راضيان به اعمال و قبول كنندگان احكامش قرار بده.
همکاری عمومی در مبارزه با ظلم و فساد
وَ كَأَنَّكَ يَا بُنَيَّ بِتَأْيِيدِ نَصْرِ اللَّهِ وَ قَدْ آنَ وَ تَيْسِيرِ الْفَلْجِ وَ عُلُوِّ الْكَعْبِ وَ قَدْ حَانَ وَ كَأَنَّكَ بِالرَّايَاتِ الصُّفْرِ وَ الْأَعْلَامِ الْبِيضِ تَخْفِقُ عَلَى أَثْنَاءِ أَعْطَافِكَ مَا بَيْنَ الْحَطِيمِ وَ زَمْزَمَ وَ كَأَنَّكَ بِتَرَادُفِ الْبَيْعَةِ وَ تَصَافِي الْوَلَاءِ يَتَنَاظَمُ عَلَيْكَ تَنَاظُمَ الدُّرِّ فِي مَثَانِي الْعُقُودِ وَ تَصَافُقَ الْأَكُفِّ عَلَى جَنَبَاتِ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ تَلُوذُ بِفِنَائِكَ مِنْ مَلَإٍ بَرَأَهُمُ اللَّهُ مِنْ طَهَارَةِ الْوِلَادَةِ وَ نَفَاسَةِ التُّرْبَةِ مُقَدَّسَةً قُلُوبُهُمْ مِنْ دَنَسِ النِّفَاقِ مُهَذَّبَةً أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ رِجْسِ الشِّقَاقِ لَيِّنَةً عَرَائِكُهُمْ لِلدِّينِ خَشِنَةً ضَرَائِبُهُمْ عَنِ الْعُدْوَانِ وَاضِحَةً بِالْقَبُولِ أَوْجُهُهُمْ نَضِرَةً بِالْفَضْلِ عِيدَانُهُمْ يَدِينُونَ بِدِينِ الْحَقِّ وَ أَهْلِهِ فَإِذَا اشْتَدَّتْ أَرْكَانُهُمْ وَ تَقَوَّمَتْ أَعْمَادُهُمْ فَدَّتْ بِمُكَانَفَتِهِمْ طَبَقَاتُ الْأُمَمِ إِلَى إِمَامٍ إِذْ تَبِعَتْكَ فِي ظِلَالِ شَجَرَةِ دَوْحَةٍ تَشَعَّبَتْ أَفْنَانُ غُصُونِهَا عَلَى حَافَاتِ بُحَيْرَةِ الطَّبَرِيَّةِ فَعِنْدَهَا يَتَلَأْلَأُ صُبْحُ الْحَقِّ وَ يَنْجَلِي ظَلَامُ الْبَاطِلِ وَ يَقْصِمُ اللَّهُ بِكَ الطُّغْيَانَ وَ يُعِيدُ مَعَالِمَ الْإِيمَانِ يَظْهَرُ بِكَ اسْتِقَامَةُ الْآفَاقِ وَ سَلَامُ الرِّفَاقِ يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً وَ نَوَاشِطُ الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً وَ تَنْشُرُ عَلَيْكَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً وَ تَسْتَقِرُّ بَوَانِي الْحَقِّ فِي قَرَارِهَا وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا تَتَهَاطَلُ عَلَيْكَ سَحَائِبُ الظَّفَرِ فَتَخْنُقُ كُلَّ عَدُوٍّ وَ تَنْصُرُ كُلَّ وَلِيٍّ فَلَا يَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ جَبَّارٌ قَاسِطٌ وَ لَا جَاحِدٌ غَامِطٌ وَ لَا شَانِئُ مُبْغِضٌ وَ لَا مُعَانِدٌ كَاشِحٌ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً
پسرم تو به نصرت الهي نزديك شده اي و روزگار رستگاري و بلند مرتبگي نزديك شده اي. گويا مي بينم كه پرچم هاي زرد در اطراف تو و در ميان حطيم و زمزم نصب شده است.
گويا مي بينم كه يارانت به سبب بيعت هاي محكم و صفاي ولايت و دوستي به صورت منظم مانند دانه هاي تسبيح، در كنار تو چيده شده اند. آنها در كنار حجر الاسود از سر شوق به تو هجوم مي آوردند. به گونه اي كه از شدت ازدحام دستهايشان به هم مي خورد. خداوند آنها را بواسطه طهارت ولايت و طينت نفيس، پاك گردانيده است. دلهايشان از آلودگي دورويي خالي است و ارواحشان از پليدي مخالفت پاك و نرم است. خلقتشان در عمل به دين خشن و استوار است. خلق و خويشان از دشمني كردن با حسن قبول پاك شده است. سيمايشان از فضل خدا، گشاده است و متدين به دين حق مي باشند. زماني كه قواي آنها محكم و استوار شود، دشمنان اسلام متفرق خواهند شد.
زماني كه آنها در سايه درختي كه شاخه هاي آن تا اطراف بحيره طبريه را گرفته است، دور تو را بگيرند، صبح حق طلوع مي كند و ظلمت جاي خود را به روشنايي مي دهد. خداوند به واسطه تو سركشي را از بيخ مي كند و نشانه هاي ايمان را باز مي گرداند. بيماري دشمنان و سلامتي دوستانت بر همگان روشن مي شود. كودكان در گهواره هاي خود آروزي آمدن به سوي تو را مي كنند و وحوش بيابان اگر راهي براي ديدارت مي يافتند، درنگ نمي كردند. تمام دنيا را شادي و سرور فرا مي گيرد. شاخه هاي عزت و سربلندي به اهتزاز در مي آيند و بانيان اين عزت در جايگاه خودشان قرار مي گيرند. دشمنان دين به لانه هاي خود مي خزند و ابرهاي پيروزي به سوي تو مي آيند. عرصه را بر دشمنانت تنگ مي كني و يارانت را كمك مي نمايي. در نتيجه هيچ متكبر ظالم ،منكر خوار ،عيب جوي كينه توز و لجوج كينه ورز بر روي زمين نخواهد ماند. آري كسي كه به خدا تكيه كند، خدا او را كفايت مي كند. زيرا خداوند اراده خودش را محقق مي كند و براي هر چيز حدود و ضوابطي قرار داده است.
سیاست شیعیان در فتنه ها
اعْتَصِمُوا بِالتَّقِيَّةِ مِنْ شَبِّ نَارِ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَشِّشُهَا عَصَبٌ أُمَوِيَّةٌ يَهُولُ بِهَا فِرْقَةً مَهْدِيَّةً أَنَا زَعِيمٌ بِنَجَاةِ مَنْ لَمْ يَرُمْ فِيهَا الْمَوَاطِنَ وَ سَلَكَ فِي الطَّعْنِ مِنْهَا السُّبُلَ الْمَرْضِيَّة
در برابر شعله هاي آتش جاهليت كه توسط جريانات اموي برافروخته خواهد شد، به تقيه پناه ببريد. زيرا هدف آنها آسيب زدن به فرقه هدايت يافته شيعه است. من نجات كساني را ضمانت مي كنم كه در اين جريانات از مخفيگاه هاي خود را ترك نكنند و در تبليغات عليه آنان روش هاي ملايم تري را اتخاذ نمايد.
وَ نَحْنُ نَعْهَدُ إِلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ الْمُخْلِصُ الْمُجَاهِدُ فِينَا الظَّالِمِينَ أَيَّدَكَ اللَّهُ بِنَصْرِهِ الَّذِي أَيَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا الصَّالِحِينَ أَنَّهُ مَنِ اتَّقَى رَبَّهُ مِنْ إِخْوَانِكَ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجَ مِمَّا عَلَيْهِ إِلَى مُسْتَحِقِّيهِ كَانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ وَ مِحَنِهَا الْمُظْلِمَةِ الْمُضِلَّةِ وَ مَنْ بَخِلَ مِنْهُمْ بِمَا أَعَارَهُ اللَّهُ مِنْ نِعْمَتِهِ عَلَى مَنْ أَمَرَهُ بِصِلَتِهِ فَإِنَّهُ يَكُونُ خَاسِراً بِذَلِكَ لِأُولَاهُ وَ آخِرَتِهِ
اي دوست مخلص و مجاهد في در برابر ظالمان؛ خداوند شما را با همان نيرويي كه گذشتگان از دوستان صالحمان را ياري كرد، تقويت كند. من تعهد مي كنم اگر برادران دينيت تقوا پيشه كنند و حقوق واجبي كه به گردن دارند به مستحقان آنها بدهند، از اين فتنه ها سياه و گرفتاري هاي گمراه كننده با آسايش نجات پيدا كند. اما كسي كه نعمت هاي خدا را كه در دست او به عاريت سپرده است، از مستحقان بخل بورزد. در اين صورت در دنيا و آخرت زيان خواهد كرد.
اتحاد و انسجام در عمل به عهد و پیمان خدا
وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏
اگر شيعيان - ما كه خداوندآنها را به اطاعت خود موفق كند.- با دلهاي همراه و بهم پيوسته به عهد ما وفا مي كردند، بركت ديدار ما به تاخير نمي افتاد و سعادت مشاهده ما همراه با معرفت و شناخت و صداقت در اعمال به زودي نصيبشان مي شد. آري خبر اعمال زشت و ناپسندي كه از آنها به ما مي رسد، باعث كنارگيري ما از آنها مي شود. خداوند ياري كننده است و براي ما كفايت مي كند. او بهترين وكيل است.
حمایت از امام (علیه السلام) در برطرف کردن فتنه ها
فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى انْتِيَاشِكُمْ مِنْ فِتْنَةٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَيْكُمْ يَهْلِكُ فِيهَا مَن حُمَّ أَجَلُهُ وَ يُحْمَى عَنْهَا مَنْ أَدْرَكَ أَمَلَهُ
بنابراين از خدا بترسيد و ما را در نجات دادن خودتان از فتنه هاي آينده، ياري كنيد. آنان كه اجلشان رسيده است، در آن مي ميرند و آنان كه به سعادتمند باشند، جان سالم بدر خواهند برد.
ضرورت حفظ اسرار توسط مردم
حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَيْدَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ السَّمَرْقَنْدِيُّ قَالا حَدَّثَنَا أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ الدَّقَّاقُ وَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالا سَمِعْنَا عَلِيَّ بْنَ عَاصِمٍ الْكُوفِيَّ يَقُولُ خَرَجَ فِي تَوْقِيعَاتِ صَاحِبِ الزَّمَانِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمَّانِي فِي مَحْفِلٍ مِنَ النَّاس‏
كسي كه نام مرا در محافل عمومي مردم ببرد، ملعون است، معلون است.
پرهیز از جهالت, حماقت و بی دینی
يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّيعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِينُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ
اي محمد بن علي جاهلان و بي خردان از شيعيان ما را اذيت مي كنند و همين طور كساني كه بال مگس بر دين او رجحان دارد .
زمان شناسی
فَإِنَّ الزَّمَانَ أَصْعَبُ مِمَّا كَانَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏
زمان ما بدترين زمان ها است. خداوند ما را كفايت مي كند و او بهترين وكيل است.
4.سیاست امام (علیه السلام) در دوران غیبت
فقهاء نایبان عام امام (علیه السلام) در عصر غیبت
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ
اما در حوادثي كه پيش خواهد آمد، به راويان احاديث ما مراجعه كنيد. زيرا آنها از سوي من مردم را راهنمايي مي كنند و من نيز از سوي خدا آنها را راهنمايي مي كنم.
اما محمد بن عثمان عمري – كه خداوند از او و پدرش راضي باشد.- مورد اطمينان من است و نوشته او در حكم نوشته من مي باشد.
کار ویژه نماینده عام امام (علیه السلام)
استاد معظم ما خادم الحجه آيت الله حاج شيخ محمود حلبي خراساني- كه خدا سايه اش را مستدام دارد- براي ما نقل كرد و گفت: بعد از فراغ از حج واجب خانه خدا در سال هزار و سيصد و شصت هجري قمري و زيارت مرقد رسول خدا – كه درودش بر او باد- به عراق آمدم تا پس از زيارت اعتاب مقدسه به ايران مراجعت نمايم. در آن زمان آيت الله العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني – كه خدايش از او راضي باشد- مرجع اعلاي ديني و زعيم اعظم شيعه، كه در نجف اشرف سكونت داشت؛ مرا ملاقات نمود و با اصرار تمام از من خواست كه از آن ايام تا مراجعت به ايران مهمان او بوده و نيز در نجف چهارده شب سخنراني داشته باشم. ابتدا نپذيرفتم تا پس از اصرار و تاكيد مجدد ايشان فقط براي شش روز قول دادم.
شبي در نجف در خانه ايشان و در خلوت بوديم. بطوري كه حتي فرزندش را نيز اجازه ورود نداد. در طول ساعاتي كه با هم گفتگو مي كرديم. سخن پيرامون وجود حضرت بقيه الله و وضع شيعيان به ميان آمد و من كه در طول مسافرت چهدر مكه و مدينه و چه در عراق از مشاهده ضعف شيعيان و عدم تبليغات صحيح براي ترويج تشيع سخت ناراحت و محزون بودم، به ايشان عرض كردم:
در تمامي مدتي كه من سخن مي گفتم: آن مرجع ديني به سخنانم به دقت گوش مي داد و پس از اتمام سخنم شروع به صحبت كرد و فرمود: اين موارد كه شما تذكر داديد از واجبات است. و انشاء الله در آينده بيشتر در فكر انجام آن خواهيم بود. البته يادآوري كنم كه ما به اين مسائل تا حدي توجه داشته ايم و آن حضرت هم كم و بيش بر ما لطف داشته اند. بدينكه كه رسيد از جا برخواست و قفل قفسه اي را باز كرد. كه حاوي اسناد و مدارك و نامه هاي زيادي بود. پاكتها را يكي يكي پس زد تا پاكتي را بيرون آورد. غبار روي آن را پاك كرد و بوسيد و بر سر گذاشت. سپس رو به من كرد و گفت: اين نامه مدركي است كه نشانگر لطف حضرت بقيه الله به ما است و من نيز تا حد امكان فرمان ايشان را عمل مي كنم. پاكت را گرفتم. پشت نامه نوشته بود: فرمان حضرت
نامه را باز كردم نامه اي را كه به وسيله ثقه الاسلام و المسلمين و زين العلماء الصالحين حاج شيخ محمد شريعه اي شوشتري از طرف آن حضرت واصل شده بود، مشاهده كردم و در آن خطاب به سيد نوشته بود: قل له: ارخص نفسک، و اجعل مجلسک فی الدهلیز، و اقض حوائج الناس، نحن ننصرک
به او بگو: خودت را در دسترس همه قرار بده و دهليز خانه ات را محل نشستنت قرار بده و حاجت هاي مردم را برآور. نگران نباش ما ياريت مي كنيم.
آنگاه آن نايب بزگوار ادامه داد: بر اساس اين فرمان تماس با من آسان است. در دهليز خانه ام نشسته ام و در حد امكان حاجات شيعيان را برآورده مي كنم و حضرت نيز به ما توجه داشته و ياريمان كرده است...


منبع: سایت آینده روشن الف




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
اعتراف مهم وزیر خارجه عربستان سعودی درباره اسرائیل
play_arrow
اعتراف مهم وزیر خارجه عربستان سعودی درباره اسرائیل
لحظاتی از شادی شهیدحاج قاسم سلیمانی در کنار مردم آمرلی بعد از آزادسازی شهر از چنگ داعش
play_arrow
لحظاتی از شادی شهیدحاج قاسم سلیمانی در کنار مردم آمرلی بعد از آزادسازی شهر از چنگ داعش
شگفتی‌سازی شناگر برزیلی؛ شنا بدون دست و پا
play_arrow
شگفتی‌سازی شناگر برزیلی؛ شنا بدون دست و پا
صحبت‌های جالب صبا معصوم‌نیا؛ روز چند ساعت درس خواندید؟ / ذوق‌زدگی پدر بعد از شنیدن خبر
play_arrow
صحبت‌های جالب صبا معصوم‌نیا؛ روز چند ساعت درس خواندید؟ / ذوق‌زدگی پدر بعد از شنیدن خبر
نماهنگ «غریب» با نوای حاج محمود کریمی
play_arrow
نماهنگ «غریب» با نوای حاج محمود کریمی
حاج قاسم سلیمانی: قدس آزاد نمی‌شود جز با پرچم‌داری شیعه
play_arrow
حاج قاسم سلیمانی: قدس آزاد نمی‌شود جز با پرچم‌داری شیعه
سخنگوی سابق اسرائیل: به عهد عتیق بازگشتیم!
play_arrow
سخنگوی سابق اسرائیل: به عهد عتیق بازگشتیم!
قسام آخرین پیام ۶ اسیر کشته شده صهیونیست‌ را منتشر خواهد کرد
play_arrow
قسام آخرین پیام ۶ اسیر کشته شده صهیونیست‌ را منتشر خواهد کرد
نماهنگ/ روایت رهبرانقلاب از حکومت ده ساله پیغمبر(ص)
play_arrow
نماهنگ/ روایت رهبرانقلاب از حکومت ده ساله پیغمبر(ص)
وئیسعلی فرزند ایران...
play_arrow
وئیسعلی فرزند ایران...
ژنرال تونسی: اقدامات حزب‌الله عین عقلانیت است
play_arrow
ژنرال تونسی: اقدامات حزب‌الله عین عقلانیت است
چرا قطعی برق در شهریور بیشتر از مرداد و تیر شده است؟
play_arrow
چرا قطعی برق در شهریور بیشتر از مرداد و تیر شده است؟
مژده دستگیر شد!
play_arrow
مژده دستگیر شد!
قهرمانی شناگر بدون دست با تکنیک منحصربه‌فرد
play_arrow
قهرمانی شناگر بدون دست با تکنیک منحصربه‌فرد
مخالفت وزیر دفاع با احداث فرودگاه جدید چابهار
play_arrow
مخالفت وزیر دفاع با احداث فرودگاه جدید چابهار