احياي امر دين از نگاه امام رضا(ع)
در نوشتار زير تفاوت ميان اقامه دين و دين داري و به عبارت ديگر مفهوم احياي امر دين از ديدگاه امام رضا(علیه السلام) تبيين و تشريح شده و تأكيد گرديده كه دين بي ولايت و نظام ولايي هيچ نقش و تأثيري در رهايي انسان از آتش دوزخ نخواهد داشت. با هم آن را مي خوانيم.
مفهوم امردين
بي گمان يكي از مسئوليت ها و وظايف مؤمنان، زنده نگه داشت امر دين است. امر دين به معناي مجموعه اي از آموزه هاي اجتماعي دين است. اگر دين به معنا و مفهوم مجموعه اي از گزاره هاي معرفتي و دستوري براي شناخت موقعيت خود در هستي و كوتاه ترين و آسان ترين راه رسيدن به كمال مطلق، مجموعه اي كه مرتبط با امور اجتماعي و هنجاري جامعه است امر دين است در دين همواره سخن از دو وظيفه مختلف ولي در راستاي يك ديگر است. بخشي كه انسان را با خود و خدا و هستي آشنا مي سازد و برانسان است كه با شناخت خود و خدا و هستي اعمال و رفتاري را انجام دهد كه وي را به كمال برساند و تزكيه نفس و تكامل شخصيتي بيابد و بخشي ديگر كه به عنوان اقامه دين از آن تعبير مي شود.
بسياري از اوقات درباره قيام حضرت ابي عبدالله شنيده شده كه آن حضرت براي اقامه دين و احياي سيره جدش و نيز اقامه نماز و زكات و امر به معروف و نهي از منكر قيام كرد. پرسش اين است كه اقامه دين و يا نماز چه تفاوتي با نمازگزاري دارد؟ مگر نه اين است كه در زمان معاويه و حتي يزيد مردم به مساجد مي رفتند و نماز را اقامه مي كردند و نمازهاي جماعت، پرجمعيت و انبوه برگزار مي شد؟ پس چرا آن حضرت قيام خويش را به اقامه نماز و يا زكات مرتبط مي سازد؟ مگر نه اين است كه در همه زمان هاي عصر نخستين اسلام در مدينه زكات و نماز بوده است ولي چه شد كه امام اين گونه دعوت خويش را توجيه مي كند و به آن دليل و مشروعيت مي بخشد.
به نظر مي رسد كه ريشه اين تفاوت نگرش و زاويه ديد را مي بايست در تلقي هر يك از دو گروه مقابل، جست وجو كرد. آن چه آن حضرت را وا مي دارد كه قيام كند و حتي براي اقامه آن دست به شمشير برد و خون خويش و اقوام و خويشان را در راه آن بريزد تفاوتي است كه در نوع تحليل و برداشت از واژه اقامه و نيز مسئله امر دين وجود دارد.
در حال حاضر در بسياري از كشورهاي اسلامي نمازهاي انبوه و پرجمعيتي برگزارمي شود و مردم بسياري زكات خويش را پرداخت مي كنند و حتي در اجراي آن ذره اي كوتاه نيامده و عقب نشيني نمي كنند ولي با اين همه در تحليل شيعيان مردم همان كشور متهم به عدم اقامه امر زكات و نماز مي شوند؟
پرسش اين است كه مراد از اقامه و يا امر چيست؟ چه تفاوتي ميان نمازگزاري و دادن زكات با اقامه نماز و يا زكات و يا هر امر ديگري است؟
نگرش شيعي به امر دين
به نظر مي رسد كه در تحليل و تبيين شيعي تفاوت ماهوي ميان نمازگزاري و اقامه نماز و يا زكات دادن با اقامه آن و يا حتي دين داري و يا اقامه دين وجود دارد. در تحليل شيعي اقامه دين و يا نماز و يا امر به معروف و نهي از منكر به معناي آن است كه مردم براي اهداف واقعي آن قيام كنند و همه اعمال و رفتارهاي خويش را براساس آن سامان دهند. در يكي از آيات قرآني درباره رهبانيتي كه مسيحيان در سده سوم و چهارم بدعت گذاشته بودند و به غارها مي رفتند تا دور از شاهان ستمگر، در انتظار منجي موعود و پيامبر آخر زمان كه حضرت عيسي(علیه السلام) مژده آمدنش را داده بود به عبادت و پرستش خداوند بگذرانند، اين مطلب آمده است كه ايشان در اين كار خويش نتوانستند چنان كه با خود عهد و پيمان بسته بودند عمل كنند؛ زيرا آنان زماني كه پيامبر(ص) ظهور كرد برخلاف انتظار به ايشان ايمان نياوردند و حتي از در مخالفت با او وارد شدند. اين جاست كه قرآن ايشان را نكوهش مي كند كه برخلاف اصول و مباني و اهداف خويش عمل كردند و به اصول رهبانيت در اين بخش نيز وفادار نماندند.
ولايت، ستون اساسي دين
اين بدان معناست كه آنان هدف خويش را فراموش كرده و برخلاف آن اقدام كردند. دين نيز اين گونه است. هدف از دين چنان كه قرآن بيان مي كند ايجاد نظام ولايي در نظام اجتماعي جامعه اي است كه از آن به امت نمونه ياد مي كند. هدف اين است كه نظام ولايي ايجاد شود و مردم در آن جامعه بتوانند با مديريت انسان كامل و معصوم به كمال لايق و شايسته خويش دست يابند. از اين رو در آيات سوره مائده چندين بار به اين مسئله اشاره مي كند كه نظام ولايي تا چه اندازه مهم و از جايگاه اصلي و بنيادين برخوردار مي باشد. از اين رو قرآن به پيامبر هشدار مي دهد كه اگر ابلاغ حكم ولي الله اعظم را به مردم نرساند و براي نظام ولايي، مدير و مدبري پس از خويش معرفي نكند در حقيقت دين ناقص مانده و ابلاغ رسالت به تمام انجام نشده است. براين اساس زماني كه ولايت امير مؤمنان(علیه السلام) در روز غدير خم بيان مي شود خداوند آن را روز اكمال دين و اتمام نعمت عظماي الهي برمي شمارد.
بنابراين هدف از دين، تحقق نظام ولايي در امت و جامعه انساني است كه اگر اين امر فراموش شود در حقيقت دين، ناقص و عملي نارساست. بر اين اساس است كه گفته شده هر عملي در صورتي مقبول درگاه خداوندي است كه براساس نظام ولايي و مقبوليت ذات باري تعالي انجام شود و اگر شخصي، ولايت نظام ولايي را نپذيرد در حقيقت تمام اعمال و رفتار صالح او باطل و بي ارزش است. از اين رو گفته شده ستون اساسي دين و بنياد آن، ولايت و پذيرش آن است.
بنابراين لازمه اقامه دين و يا هر امر ديگر آن است كه براساس نظام ولايي انجام شود. و اگر بهترين اعمال و بزرگ ترين اجتماعات براي نماز انجام شود ولي نظام ولايت در نماز مورد توجه نباشد در حقيقت دين اقامه نشده و تنها شكل و صورت نماز انجام شده است. در حقيقت اين ولايت است كه به نماز و هر عمل عبادي ديگر معنا و مفهوم مي بخشد.
امر در كاربردهاي قرآني هرگاه مرتبط با اعمال مردم باشد به معنا و مفهوم امور اجتماعي و سياسي است. از اين رو سخن از اولوالامر به معناي صاحبان امور اجتماعي مردم است. اينان اشخاصي هستند كه امور اجتماعي و سياسي مردم و جامعه را مديريت مي كنند. بنابراين اقامه امر به معناي آن است كه شخص براساس نظام ولايي، امور اجتماعي و سياسي مردم را مديريت كند.
قيام امام حسين(علیه السلام) براي اقامه امر دين يعني همان نظام ولايي و برپايي آن بود. اگر در روايات به اموري چون اقامه نماز و زكات و امر به معروف و نهي از منكر اشاره شده در حقيقت به نمونه هايي از مصاديق امر دين اشاره شده است. زماني كه امام معصوم و كامل مرتبط با نظام ولايي، نمازي را اقامه مي كند يعني آن را بر پايه نظام ولايي به سمت و سوي كمالي آن كه اهداف اصلي دين است رهنمون مي سازد.
در روايتي از امام رضا(علیه السلام) آمده است كه مردم را دعوت كنيد تا امر ائمه را احيا و زنده نگه دارند. در حقيقت از وظايف مردم و شيعيان اين دانسته شده كه حقيقت دين را كه نظام ولايي است احيا و زنده نگه دارند.
آن حضرت(علیه السلام) در روايت سلسله الذهب به اين مسئله به گونه اي ديگر اشاره مي كند. روايت سلسله الذهب به اين معناست كه همه زنجيره روات حديث كه از خدا نقل مي شود انسان معصوم و كاملي مي باشند. در اين سلسله كه امام رضا(علیه السلام) آن را نقل مي كند وي از پدر خويش از پدران خويش تا رسول الله و رسول الله از جبرئيل و جبرئيل از خدا نقل مي كند كه خداوند فرمود: لااله الاالله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي. همه كساني كه با وي همراه بودند از دولتمردان جاسوس مامون و دوست داران امامت و ولايت و نويسندگان روايت، براين نكته آگاهي يافتند. تا اين جا حديث، هيچ تفاوتي با ديگر مباني ديني كه مامون آن را تبليغ و اهل سنت بدان عمل مي كردند ندارد. تا اين جا همين مسئله مطرح است كه نمازي به پا مي شود و زكاتي داده مي شود و اين لااله الا الله نيز دژي است كه هركسي مي تواند با ايمان بدان وارد آن شود و از عذاب الهي ايمن شود؛ اين مسئله همانند نماز خواندن و زكات دادن ارتباطي با ولايت و نظام ولايي ندارد و مشكلي را براي بي ولايت مداران ايجاد نمي كند.
پذيرش نظام ولايي، شرط نجات
ولي امام در ادامه حديث مسئله اي را مطرح مي سازد تا تفاوت ميان دين كامل و دين ناقص آشكار شود و بحران مشروعيت دولت طاغوتي مامون را همانند بطلان دولت يزيد آشكار نمايد. اين گونه است كه تفاوت نظام ولايي و اقامه امر دين با دين داري معمولي و ناقص آشكار مي شود.
زماني كه همه آرام گرفتند و تصور كردند كه دين داري به اين سادگي است بنابراين دين در سايه طاغوت و دولت باطل تفاوتي با ديدن در نظام ولايي ندارد و بود و نبود امام و انسان كامل، اثري در بهشت و دوزخ رفتن انسان ها ندارد ناگهان آن حضرت(علیه السلام) سر از كجاوه بيرون مي آورد و خورشيد حقيقت «امرنا» و اقامه دين را تبيين و روشن مي سازد. آن حضرت(ع) مي افزايد: اما بشرط ها و شروطها و انا من شروطها؛ اما اين كه گفته شد لااله الا الله دژي است كه هر كه در آن درآيد ايمن از عذاب دوزخ شود زماني است كه به شرط و شروط آن عمل كرده باشد و يكي از مهمترين شروط آن درحال حاضر ولي الله اعظم است كه مصداق كنوني و امروزي آن من هستم. به اين معنا كه هرعملي زماني مشروعيت و كمال مي يابد و مي تواند تاثيرگذار باشد كه با امر ما اهل بيت ارتباط پيدا كند. بنابراين اگر كسي بخواهد نجات يابد ناچار مي بايست نظام ولايي را بپذيرد وگرنه اميد بهشت و رهايي از دوزخ را نمي بايست داشته باشد.
اين مسئله موجب شد تا نقش اكمال دين و تاثير آن در عملكرد دين داران آشكار شود. حضرت رضا(علیه السلام) به خوبي به همان مسئله اشاره مي كند كه خداوند در سوره مائده به عنوان اكمال دين از آن ياد مي كند. در حقيقت اگر تمام دين، ايمان به توحيد باشد اين توحيد زماني معنا و مفهوم مي يابد كه در نظام ولايي قرار گيرد. دين بي ولايت دين نيست و هيچ تاثير و اثري براي رهايي انسان ندارد. از اين رو گفته اند كه ميان نمازگزاردن و اقامه نماز و ميان دين داري و اقامه دين تفاوت ماهوي است.
ضرورت احياي نظام ولايي
حضرت رضا(علیه السلام) از شيعيان خويش مي خواهد كه امر ما را احيا و زنده كنيد. اين همان سخن پدر بزرگوار ايشان است كه وقتي از وي خواسته شد كه محدوده فدك را بگويد تا هارون آن را به ايشان بازگرداند فرمودند نمي تواند آن را مشخص كند؛ زيرا هارون حاضر به دادن فدك با محدوده واقعي آن نيست و هنگامي كه با پافشاري هارون آن حضرت محدوده فدك را گفت همان مرزهاي دولت هاروني از بلخ تا آفريقا از سند تا مديترانه و از فارس و مراكش و همه ممالك اسلامي آن زمان بود. اين بدان معنا بود كه فدك، زمين خاص نيست، بلكه مكتب است كه همان نظام ولايي است و اگر كسي مي خواهد امر ايشان را بازگرداند مي بايست همه آن چه را غصب كرده اند بازگرداند. احيا و زنده نگه داشتي كه آن حضرت به شيعيان بيان مي كند همان زنده نگه داشتن نظام ولايي است كه كمال دين آن است و همه امامان(علیهم السلام) به اشكال مختلف براي زنده نگه داشتن: آن كوشيدند، گاه با جنگ و گاه ديگر با صلح و گاه ديگر با دعا و ادعيه ها و زماني ديگر با آموزش و تعليم و تربيت. بنابراين اگر بخواهيم اقامه دين داشته باشيم و يا اقامه امر الهي را به طور كامل انجام دهيم مي بايست نظام ولايي را ملاك و معيار عمل خويش قرار دهيم كه پذيرش و مقبوليت دين و اعمال ديني به پذيرش ولايت است و بس.