با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنید؟

توضیح مرگ به كودكان یكى از سخت ترین كارها براى اولیاست، بخصوص هنگامى كه خود آنها با غم مرگ عزیزى دست به گریبان هستند. اما مرگ یك بخش غیر قابل انكار از زندگى است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خیلى خردسالى، كودكان نسبت به آن كنجكاو مى شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایى كه احساس غم مربوط به آن را به طور طبیعىنشان بدهد، علاقه مند هستند، روشهایى كه بزرگترها عزادارى مى نامند
پنجشنبه، 6 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنید؟
با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنید؟
با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنید؟





توضیح مرگ به كودكان یكى از سخت ترین كارها براى اولیاست، بخصوص هنگامى كه خود آنها با غم مرگ عزیزى دست به گریبان هستند. اما مرگ یك بخش غیر قابل انكار از زندگى است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خیلى خردسالى، كودكان نسبت به آن كنجكاو مى شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایى كه احساس غم مربوط به آن را به طور طبیعىنشان بدهد، علاقه مند هستند، روشهایى كه بزرگترها عزادارى مى نامند
شاید باعث تعجب باشد كه بدانید حتى كودكان ۲ ساله از مرگ آگاه هستند. كودكان در قصه هایشان یا برنامه هاى تلویزیون از مرگ مى شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگى یا خیابانى مرده را مى بینند. على رغم این موارد، هیچ كدام از كودكان مفهوم مرگ را نمى دانند. آنها نمى توانند مفهوم همیشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان یك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گیرند.
آنها تصور مى كنند كه اجساد هنوز مى خورند و مى خوابند و كارهاى همیشگى خود را انجام مى دهند، فقط با این فرق كه این كارها را یا در آسمانها و یا در زیر خاك انجام مى دهند. حتى وقتى یكى از اولیا یا خواهران و برادران كودك درگذشته است، او نمى تواند این اتفاق را براى آنها در نظر بگیرد.
كودكان به روشهاى مختلف نسبت به مرگ واكنش نشان مى دهند:
اصلاً تعجب نكنید اگر كودك ۲ ساله اى در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت كند یا كودك ۵ ساله اى نخواهد به مهد كودك همیشگى اش برود، چرا كه كودك در جست و جوى علت پریشانى و غمگینى بزرگترها است و مى خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغییر كرده است. او با خودش فكر مى كند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران كننده شده است. از سوى دیگر، ممكن است كودكى هم باشد كه اصلاً واكنشى به مرگ نشان ندهد یا گاه گاهى در بین شادى و خوشحالى هاى كودكانه اش به یاد آن بیفتد كه این هم كاملاً طبیعى است و دلیل سنگدلى كودك نیست! اصولاً كودكان این مفهوم را كم كم و به آهستگى درك مى كنند و نباید انتظار داشت كه همه موضوع را در یك لحظه یا یك روز بفهمند و حتى بسیارى از آنها تا وقتى كه كاملاً احساس امنیت نكنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمى دهند، یعنى فرایندى كه ممكن است ماهها تا سالها به طول بینجامد، بخصوص اگر مرگ عزیزى را شاهد بوده باشند.بعضى از كودكان رفتارهایى انجام مى دهند كه به نظر عجیب مى رسد. مثل بازیهاى تشییع جنازه یا اداى مردن كسى را درآوردن. این هم امرى طبیعى است، حتى اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین، این روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از كودك گرفت
احساسات خود را در مورد مرگ توضیح بدهید. سوگوارى یك قسمت بسیار مهم براى التیام غم مرگ عزیزان است و این هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است كودك را نباید با سوگوارى شدید، وحشت زده كرد، ولى از طرفى هم نباید مسأله را بى اهمیت جلوه داد. به كودك باید توضیح داد كه بزرگترها هم نیاز به گریه كردن دارند و اینكه ما به خاطر از دست دادن كسى ناراحت هستیم. در غیر این صورت، كودك كنجكاوانه تغییرات خلقى شما را درك مى كند و بخصوص وقتى حس كند مسأله اى وجود دارد، ولى شما سعى در مخفى كردن آن دارید، نگران تر مى شود.
به سؤالات كودك پاسخ دهید. كنجكاوى كودكان درباره مرگ یك امر عادى است و نباید از سؤالات آنها فرار كرد، بلكه بهتر است از فرصت پیش آمده استفاده كرده و به كودك كمك كنیم تا بتواند با مسأله از دست دادن دیگران روبرو بشود.
جوابهاى آسان و كوتاه عرضه كنید. كودكان قدرت درك اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعى كنید براى توضیح مرگ وارد جزئیات و بحثهاى پیچیده آن نشوید. آنچه براى كودكان بخصوص زیر ۵ سال درك بهترى دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام كارهاى جسمانى است. مثلاً به او گفته شود مردن این گربه یعنى اینكه او دیگر راه نمى رود یا غذا نمى خورد و چیزى را نمى بیند و هیچ دردى را احساس نمى كند و جسم آن دیگر كار نمى كند.
كودكان نیاز دارند در مورد خودشان اطلاعاتى داشته باشند. ممكن است بپرسند كه «من كى مى میرم؟» كه در جواب بهتر است گفته شود «هیچ كس نمى داند كه كى كسى مى میرد، ولى بیشتر ما زمان خیلى خیلى زیادى زندگى مى كنیم. من مطمئنم كه تو تا وقتى كه خیلى پیر بشوى، زندگى مى كنى.» یا ممكن است كودك بپرسد: «مامان، تو كى مى میرى؟» این سؤال معمولاً براى اولیا خیلى تكان دهنده است. عملاً منظور كودك از این نوع سؤال این است كه آیا تو از من مراقبت مى كنى و یا چه كسى بعد از این از من مراقبت مى كند، بنابراین بهتر است به كودك گفته شود «مامان قوى و سالم است و خیلى خیلى وقت زیادى، پیش تو خواهد ماند.» حتى به كودكان زیر ۵ سال توصیه مى شود اولیا بگویند «مامان نمى میرد»، «بابا نمى میرد».
بنابراین اگر این گونه جواب بدهیم كه «فرزند عزیزم همه ما یك روزى مى میریم» براى كودك مانند این است كه بگوییم ما همین امروز مى میریم

واژه هاى مسأله ساز

در بخش نخست مقاله، به چگونگى نگاه كودكان به مقوله مرگ و اینكه آنها نمى توانند مفهوم همیشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان یك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گیرند، اشاره شد. و همچنین نكته هایى براى ایجاد ارتباط مناسب با كودكان مطرح شد. در بخش پایانى ، سایر نكات مهم در این زمینه مورد بررسى قرار مى گیرد.
از عبارت هایى كه به یك امرخوب اشاره مى كند، پرهیزكنید.
عبارت هاى معمول بزرگترها درمورد مرگ مثل «درآرامش استراحت كردن» یا «خواب ابدى» یا «رفتن به یك جاى دور» براى خردسالان بسیارگیج كننده است.
پس نگویید كه «پدربزرگ خوابیده است» یا «به یك جاى دوررفته است». كودك ممكن است با این توضیحات از رفتن به تختخواب نگران بشود و فكركند كه او هم ممكن است بخوابد و دیگر برنگردد، یا اگر شما به خرید و كار بروید، فكركند كه شما هم برنمى گردید. مرگ را هرچه قابل لمس تر براى او توضیح بدهید مثلاً بگویید: «پدربزرگ خیلى خیلى پیرشده بود و بدن اش قادر به كاركردن نبود» اگر پدربزرگ قبل از مرگ مریض بوده اطمینان حاصل كنید كه كودك بفهمد مریض شدن مثل سرماخوردن معنى مردن نمى دهد. به او توضیح بدهید كه این مریضى ها نمى تواند كسى را بكشد.
درمورد كاربرد واژه هاى خداوند و بهشت با احتیاط كامل رفتاركنید. دقت كنید این مفاهیم را براى یك كودك ۵ساله یا حتى كوچكتر به كار مى برید و هدف شما این است كه او را آرام كنید. پس مراقب باشید او را بیشتر گیج و مضطرب نكنید.
براى مثال اگر بگویید «مادربزرگ الآن خیلى خوشحال است چون توى بهشت است» كودك فكرمى كند «چطور مادربزرگ واقعاً خوشحال است اگر همه كسانى كه دور و برمن هستند، این همه ناراحتند؟!» یا مثلاً بگویید كه «عمو آنقدر خوب بود كه خداوند او را پیش خودش برد.» كودك فكرمى كند اگر خدا عمو را پیش خودش برده چون خوب بوده پس ممكن است مامان، من یا هركس خوب دیگرى را نیز پیش خودش ببرد!!» یا «اگر من هم خیلى خوب باشم مى توانم برم پیش خداوند و بابابزرگ را ببینم» یا اینكه «سعى كنم كه بچه بدى باشم تا بتوانم بیشتر پیش بابا و مامان بمانم!» بنابراین عبارتى به كار ببرید كه او را نگران تر نسازد. مثلاً بگویید: «ما خیلى ناراحتیم كه بابابزرگ دیگر پیش ما نیست و ما خیلى دلتنگ او مى شویم ولى این خوب است كه بدانى او الآن پیش خداوند است.»
منتظر واكنش هاى مختلفى ازسوى كودك باشید. كودكان علاوه بر احساس غم درباره مرگ، احساس گناه یا خشم نیز پیدامى كنند. بخصوص اگر متوفى یك فرد نزدیك خانواده باشد.
مثلاً كودك ممكن است فكركند خواهرش به خاطر حسادت هاى او مرده است یا چون او خواهرش را كتك مى زده و اذیت مى كرده، مرده است و از این احساس به احساس گناه شدید برسد.
گاهى ممكن است كودك نسبت به متوفى خشمگین بشود كه چرا او را ترك كرده و رفته، یا حتى نسبت به شما، پزشكان و پرستاران احساس خشم كند.
ازسوى دیگر كودك ممكن است با بروز رفتارى كاملاً بى تفاوت شما را متعجب كند مثلاً بگوید«حالا كه بابا پیش ما نیست، من راحت تر مى توانم بازى كنم!» از اینگونه عبارات تعجب نكنید و آنها را به حساب ناتوانى كودك از درك مفهوم پیچیده مرگ بگذارید.
كودكان نمى توانند آنطور كه بزرگترها معنى و اثر مرگ را درك مى كنند، این موضوع را درك كنند، بنابراین چنین كودكانى سنگدل و بى احساس نیستند.
انتظار تكرار سؤالات كودك را داشته باشید. سؤالات تكرارى درمورد مرگ و توضیح علائم غم و ناراحتى براى كودك ممكن است مدت ها به طور بینجامد. حتى با بزرگترشدن وى و رشد مهارت هاى شناختى او، سؤالات تازه ترى مطرح مى شود.
نگران نباشید كه توضیحات شما ناقص بوده، چرا كه سؤالات تكرارى كودكان یك امر طبیعى است. تنها كارى كه باید بكنید این است كه با صبر هرچه تمامتر به آنها پاسخ دهید.
> به كودك كمك كنید خاطرات خوب فرد فوت شده را به یاد بیاورد. صحبت از شیرینى با او بودن و اجازه تعریف از گذشته دادن به كودك خیلى آرامش مى دهد. كودكان به روش هاى قابل لمس براى سوگوارى نیازمند هستند، بنابراین به جاى شركت درمراسم تدفین، كودك زیر۵سال مى تواند در خانه شمع روشن كند یا یك آواز براى فرد درگذشته بخواند، تصویر او را بكشد یا در مراسم دیگر سوگوارى شركت داده شود.
دادن یك وسیله از فرد فوت شده به كودك، براى ایجاد احساس آرامش در او بسیار مؤثر است؛ مثلاً مى توان یك گردنبند از مادربزرگ را دراتاقش گذاشت.
گاهى اوقات مادر به علت سقط جنین بیمار، دچار سوگ مى شود. دراین موارد كودك نیز نگران مادر مى شود حتى بدون اینكه بداند حاملگى و تولد چه معنى مى دهد. او ممكن است احساس گناه كند و یا به سوگ ازدست رفتن نقش خواهر یا برادر بزرگترشدن خودش بنشیند كه شما ازقبل به او وعده داده بودید. دراین مواقع، كودك احتیاج دارد مطمئن بشود اینگونه مرگ و میر خیلى نادر است، بخصوص اگر شما قصد باردارى دیگرى دارید. به كودك باید توضیح داد «بچه فوت شده به اندازه كافى بزرگ نشده بود كه بتواند به دنیا بیاید و بیرون شكم مامان زندگى كند». به كودك خود اجازه بدهید با كشیدن یك نقاشى یا درست كردن یك كاردستى دراین باره سوگوارى خود را نشان بدهد.
درمواقعى كه از تلویزیون یك حادثه را مشاهده مى كنید، كودك شما اضطراب و نگرانى شما را درك مى كند. بنابراین به او بگویید «از اینكه مردم ناراحت شده اند و با سختى روبه رو هستند من هم ناراحت هستم. ولى دركنار تو، كودكم، خواهم بود و از تو مراقبت خواهم كرد.»
سعى كنید كه كودك هرچه زودتر به زندگى همیشگى و روزمره اش برگردد، فعالیت ها و برنامه هاى همیشگى به كودك كمك مى كند كه زودتر احساس امنیت و آرامش كند.
در شرایط دشوارى كه خود شما ازیك غم بزرگ دررنج هستید، انتظار رفتاركامل و بدون اشكال ازخود نداشته باشید. دراین مواقع، ممكن است شما جلوى كودك گریه كنید یا جواب سؤالات او را در وهله اول نداشته باشید كه اینها همه طبیعى است. بنابراین از دوستان و اقوام كمك بخواهید و به یاد داشته باشید هرچه شما به خودتان بیشتر كمك كنید تا با مسأله سوگ كنار بیایید، به كودكتان نیز بیشتر مى توانید یارى برسانید
منبع: www.parswoman.com




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط