امام حسن عسكرى (ع) و تصوّف

از جمله جریان‏هاى فاسدى كه امام عسكرى علیه‏السلام به شدّت از آن بیزارى جسته و مردم را از گرویدن به آن بر حذر مى‏داشت، گروه «صوفیه» است. این فرقه از آغاز پیدایش توسّط «ابوالقاسم كوفى بهشمیّه» توانست تحت پوشش اسلام، عدّه‏اى از مسلمانانِ ساده‏لوح را بفریبد.
سه‌شنبه، 11 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام حسن عسكرى (ع) و تصوّف
امام حسن عسكرى (ع) و تصوّف
امام حسن عسكرى (ع) و تصوّف

نويسنده: سیّد جعفر ربّانى

از جمله جریان‏هاى فاسدى كه امام عسكرى علیه‏السلام به شدّت از آن بیزارى جسته و مردم را از گرویدن به آن بر حذر مى‏داشت، گروه «صوفیه» است. این فرقه از آغاز پیدایش توسّط «ابوالقاسم كوفى بهشمیّه» توانست تحت پوشش اسلام، عدّه‏اى از مسلمانانِ ساده‏لوح را بفریبد.
محمّد بن عبدالجبّار از امام عسكرى علیه‏السلام نقل كرده كه حضرتش فرمود:
از امام صادق علیه‏السلام در مورد «ابوهاشم كوفى» سؤال شد، امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«او فردى بسیار فاسد العقیده بود و مسلكى به نام تصوّف اختراع كرد و آن را مركزى براى اعتقادات پلید خود قرار داد.»(1)
آرى، بدعت، خودنمایى، چلّه نشینى، تعطیل كردن احكام دین، انزوا و... از مظاهر تصوّف است و ائمه علیهم‏السلام با آن مقابله نموده‏اند. و موجب تأسّف آنكه این روش‏هاى غلط گاهى تحت عناوینى همچون: تشیّع، ابراز علاقه به اهل بیت علیهم‏السلام و یا تهذیب نفس انجام مى‏گیرد!
امام حسن عسكرى علیه‏السلام خطاب به صحابى گرانقدرش، ابوهاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود:
«زمانى بر مردم فرا مى‏رسد كه چهره‏هایشان خندان، ولى دلهایى تاریك دارند. از دیدگاه آنان، سنّت یعنى بدعت و بدعت یعنى سُنّت. مؤمن را به دیده حقارت مى‏نگرند و فاسق را ارج مى‏نهند. فرمانروایان آنان افرادى نادان و ستم پیشه‏اند و دانشمندان ایشان دریوزه دربار ستمگرانند. ثروتمندان آنها حقّ تهیدستان را به یغما مى‏برند و كوچك‏ترها بر بزرگان خود پیشى مى‏گیرند. انسان‏هاى نادان از دیدگاه ایشان فردى آگاه و اشخاص حیله‏گر را مهذّب مى‏دانند. میان فرد با اخلاص و انسان مُردّد تمییز نمى‏دهند. آنان گوسفندان را از گرگ‏ها باز نمى‏شناسند.
عالمان و اندیشمندان آنها بدترین آفریده‏هاى الهى در روى زمین‏اند؛ چرا كه به فلسفه و تصوّف تمایل نشان مى‏دهند. به خدا سوگند! آنها از عقیده [و فطرت] خود برگشته و از راه حق منحرف شده‏اند. در علاقه و محبّت به مخالفان ما زیاده‏روى مى‏كنند و شیعیان و دوستداران ما را به گمراهى مى‏كشانند. اگر به جاه و مقامى دست یابند، از گرفتن رشوه سیر نمى‏شوند و اگر به ذلّت گرفتار گردند، ریاكارانه خدا را پرستش مى‏كنند. آگاه باشید كه آنان راه (سعادت و حقیقت) را بر مؤمنان مى‏بندند و مُبلّغان آئین كافرانند. كسانى كه با آنها زندگى مى‏كنند، باید از آنان بر حذر بوده و دین و ایمان خویش را حفظ كنند.»
سپس امام عسكرى علیه‏السلام فرمود:
«اى ابوهاشم! این مطالب را پدرم از پدران بزرگوارش، از جعفر بن محمّد علیهم‏السلام برایم نقل نمود. این سخنان از اسرار ما است، آنها را جز براى اهلش بازگو مكن.»(2)
نفوذ افكار انحرافى و از جمله تصوّف در میان شیعیان، خطرى بوده است كه بزرگان از یاران ائمه علیهم‏السلام بدان اهتمام مى‏ورزیده و گزارش آن را به امامان معصوم علیهم‏السلام منتقل مى‏نموده‏اند.
احمد بن محمد بن عیسى ـ از اصحاب امام حسن عسكرى علیه‏السلام ـ در نامه‏اى به حضرت چنین گزارش مى‏دهد:
«گروهى یافت شده‏اند كه براى مردم سخنرانى مى‏كنند و احادیثى مى‏خوانند و آنها را به شما و پدران شما نسبت مى‏دهند. در میان آنهاست احادیثى كه قلوب ما آنها را نمى‏پذیرد ولى امكان ردّ این روایات وجود ندارد، چرا كه آنها را از پدران شما نقل مى‏نمایند. ایشان دو نفرند؛ یكى، على‏بن حَسكة و دیگرى، قاسم یقطینى.»
وى در ادامه مى‏نویسد:
«از عقاید ایشان است كه مى‏گویند: مراد از سخن خدا كه مى‏فرماید:
«انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر»(3)
مردى است كه مردم را از فحشاء بازمى‏دارد نه آنكه مقصود، ركوع و سجود باشد. و مقصود از زكات نیز همان مرد است نه دراهم و اخراج مال.
و بر همین منوال، اوامر و نواهى خداوند را تأویل مى‏كنند. بر ما منّت بگذارید و راه حق و سلامت از انحرافات را بیان نمایید.»
امام عسكرى علیه‏السلام در پاسخ نوشت:
«ابن حَسكه دروغ مى‏گوید و براى شما همین كافى است كه ما او را در زمره دوستان خود نمى‏شناسیم. خدا، او را لعنت كند. به خدا قسم! كه پروردگار، محمّد -صلى ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‏و سلم- و پیامبران قبل از او را نفرستاد مگر براى دین خالص و نماز و زكات و روزه و حج و ولایت. و پیامبر گرامى اسلام -صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله ‏و سلم- مردم را دعوت نكرد مگر به سوى خداى "وحده لاشریك له" و ما اوصیا از فرزندان پیامبر نیز بنده خدا هستیم و به او شرك نمى‏ورزیم. اگر اطاعتش كنیم، بر ما رحم خواهد كرد و اگر نافرمانى‏اش كنیم، ما را عذاب خواهد نمود. ما بر خدا حجّت نداریم بلكه حجّت از اوست بر ما و بر همه خلقش. من این سخنان را نفى نموده، از این اشخاص بیزارى مى‏جویم؛ شما نیز آنها را رها كنید. خداوند، لعنتشان كند. و آنان را در تنگنا قرار دهید و چنانچه آنها را در مكان خلوت یافتید، سرشان بر سنگ بكوبید.»(4)

پي نوشت :

1. سفینة‏البحار، شیخ عباس قمى، ص 145، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس.
2. همان.
3. عنكبوت / 45.
4. رجال الكشّى، ج 2، ص 802 و 803، مؤسّسه آل البیت علیهم‏السلام .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما