شهادت خالد اسلامبولی به دست رژیم مصر
همه ساله نیروهای مسلح مصر، روز 6 اکتبر، در شهر «مصر» به مناسبت سالگرد عبور واحدهای رزمی آن کشور از کانال سوئز که در سال 1973 صورت گرفته است رژه ی بزرگی انجام می دهند هر چند در آن سال اسرائیلی ها موفق شدند که جنگ اکتبر را به نفع خود تمام کنند، اما موفقیت نیروهای مصری در شکستن خط دفاعی بارلو در صحرای سینا باعث شد که از بی اعتباری حاصل از جنگ در برابر ارتش صهیونیستی نجات یابد.
سالگرد این روز به سال 1981 که مصادف با روز عید قربان بود، برای انور سادات رئیس جمهور معدوم کشور مصر( که در جریان معاهده ننگین کمپ دیوید به آرمان فلسطین ومسلمین خیانت بزرگی کرد وپیمان صلح وبه رسمیت شناختن رژیم غاصب اسراییل را امضا نمود) به عنوان یکی از خطیرترین روزهای زندگی اش به شما می رفت، چرا که با برگزاری رژه، هم جشن عید قربان را بر پا می داشت و هم خاطره ی باصطلاح پیروزی 6 اکتبر را بزرگ می شمرد.
محل رژه در خیابان شش ردیفه ای بود که از برابر جایگاهی که نزدیک ساختمان هرم مانندی که به یادبود سرباز گمنام مصری ساخته شده بود، می گذشت. نیروهای مسلح، برای انجام رژه آن روز، انواع و اقسام سلاح های مدرن را، از آن جمله تانک های «ام 60» امریکایی، کامیون های نفربر روسی، تفنگ ها و توپ های ساخت کره جنوبی در نظر گرفته بود. این مجموعه با بسیاری از سلاح های آتشین دیگر، اجزای کارناوال عظیم نظامی انور سادات را تشکیل می داد.
در ساعت 10 صبح تماشاچیان در مکان های مقرر جا گرفتند. در ردیف اول در پشت یک دیواره ی 5/1 متری «سادات» با لباسِ نظامیِ فرمانده عالی ارتش مصر در وسط نشسته بود. «حسنی مبارک» معاون وی در سمت راست و «ابوغزاله» وزیر دفاع در سمت چپ او نشسته بودند. سه روز قبل از رژه، افراد امنیتی تمام تفنگ ها را بازدید کرده بودند، تا مطمئن شوند که فشنگی در آنها جاسازی نشده باشد و تمامی تانک ها و کامیون ها و حتی تمامی افراد شرکت کننده در رژه را با فلزیاب کنترل کرده بودند.
در ساعت 12:40 (دوازده و چهل دقیقه) که تقریباً نیمی از رژه تمام شده بود و «ابوغزاله» مشغول نشان دادن، شش جت میراژکه در ارتفاع کم پرواز می کردند بود، ناگهان، مقابل جایگاه، کامیونی که یک تفنگ 130 میلیمتری ضد تانک روسی را یدک می کشید توقف کرد. رانندگان دیگر که تصور کردند مشکل مکانیکی برای آن به وجود آمده، مسیر خود را کج نمودند و از پهلوی آن عبور کردند. لحظاتی بعد 3 مرد مسلح از عقب کامیون، بیرون پریدند و بی محابا جایگاه را به رگبار بستند. چهارمین مرد مسلح، از صندلی جلو کامیون پیاده شد و یک نارنجک به داخل جمعیت انداخت که عمل نکرد، نارنجک دوم پرتاب شد باز هم عمل نکرد. شخصی که نارنجک ها را پرتاب کرده بود به طرف کامیون برگشت و تفنگ اتوماتیک خود را برداشت و شروع به شلیک گلوله ها به سمت جایگاه کرد.
3 مرد دیگر هم از عقب کامیون پایین پریدند و به او پیوستند و جایگاه را در حالی که فریاد می زدند «زنده باد مصر» به رگبار بستند.
در این حمله، انور سادات بشدت زخمی شد و با بالگرد(1) نظامی به بیمارستان معادی(2) برده شد. در این حمله 5 نفر کشته و 28 نفر زخمی شدند که 4 نفر آمریکایی نیز بین آنان دیده می شد. سادات در بیمارستان در حالت کما به سر می برد و خون از دهانش بیرون می زد. گلوله ها و ترکش ها جانب چپ سینه او را شکافته بودند. گردن و زانوها و کمر او بشدت مصدوم شده بود و قبل از آن که اقدام پزشکی روی سادات انجام بگیرد، به هلاکت رسید.
در گزارش پزشکی که بعداً پخش شد، اعلام گردید که مرگ سادات در ساعت 45 :14 (چهارده و چهل و پنج دقیقه) بعد از ظهر روز سه شنبه 14 مهر 1360 و به سبب شوک شدید و خونریزی داخلی در ناحیه سینه و پاره شدن شش چپ و شریان های اصلی قلب اتفاق افتاده است.
پس از اعلام مرگ سادات، «کارتر» رییس جمهور وقت آمریکا و «مناخم بگین» نخست وزیر صهیونیست رژیم اشغالگر قدس و افراد مشابه ضمن تعجب و شگفت زدگی از این واقعه، اظهار تأسف کردند.
به دنبال واقعه ی ترور سادات، مقامهای امنیتی مصر به دستور حسنی مبارک 650 نفر از مسلمانان را که گفته می شد در قتل انورسادات دست داشتند دستگیر کردند. این حادثه چنان وحشتی در رژیم مصر و شخص «مبارک» به وجود آورد که وی ضمن اقداماتی در جهت دوری از روش سیاسی انور سادات موافقت کرد که با «خالد محی الدین» رهبر حزب ترقی خواه وحدت ملی ملاقات کند. این حزب در پارلمان مصر نماینده ای نداشت و ده ها تن از اعضای آن در جریان سرکوبی مخالفان سیاسی و مذهبی که سادات یک ماه قبل از ترور دستورش را داده بود بازداشت شده بودند.
در پی رویداد قتل سادات، 24 تن از مسلمانان مصر که به اتهام قتل او دستگیر شده بودند در حالی که در یک قفس پولادین قرار داشتند به یک دادگاه عالی نظامی آورده شدند.
ستوان خالد احمد شوقی الاسلامبولی، مردی که متهم به رهبری اعدام کنندگان انور سادات بود در حالی که قرآن کریم را در دست خویش بلند کرده بود، در آغاز جلسه ی محاکمه ی خود، پیاپی از درون قفسی که در آن زندانی شده بود فریاد الله اکبر سر داد و افزود: مردم، فرعون را من کشتم تا آرمان اسلام تحقق یابد.
متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفته های او را تأکید کردند.
در جریان محاکمه، یکی از متهمان به نام «عبدالسلام فرج» به عنوان مغز متفکر و طراح اصلی ترور سادات ذکر گردید؛ وی که یک مهندس جوان بود کتابی درباره ی بنیادگرایی اسلامی نوشته، و خالد اسلامبولی یک هفته قبل از ترور سادات با وی مشورت کرده بود.
جلسات محاکمه چندین بار تشکیل شد و سرانجام پس از گذشت پنج ماه، احکام صادره علیه متهمان به شرح زیر صادر شد:
1- ستوان یکم خالد احمد شوقی الاسلامبولی، واحد توپخانه، اعدام با تیرباران.
2- عبدالحمید عبدالسلام عبدالعال افسر سابق ارتش، اعدام با چوبه دار.
3- عطا طایل حمیده رحیل، افسر ذخیره، اعدام با چوبه دار.
4- حسین عباس احمد، استوار داوطلب در ارتش، اعدام با تیرباران.
5- محمد عبدالسلام فرج، مهندس، اعدام با چوبه دار.
حکم اعدام این پنج تن مسلمان مبارز در سحرگاه روز پنجشنبه 28 فروردین 1361 به اجرا گذارده شد.
بیست و پنج تن دیگر از متهمان به حبس ابد و 8 نفر به 15 سال و 3 تن به ده سال و یک نفر به 5 سال زندان محکوم شدند.
ستوان یکم خالد اسلامبولی در حالی که فریاد می زد اشهد ان لا اله الا الله، اشهد انَّ محمداً رسول الله، به رگبار بسته شد.
رژیم مصر از دادن اجساد این 5 نفر به خانواده هایشان خودداری کرد و آنها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و خانواده های آنها در حالی که به یکدیگر تبریک می گفتند اعلام داشتند که تسلیت کسی را نمی پذیرند، چون فرزندانشان را جزء شهدا می دانند.
/س
سالگرد این روز به سال 1981 که مصادف با روز عید قربان بود، برای انور سادات رئیس جمهور معدوم کشور مصر( که در جریان معاهده ننگین کمپ دیوید به آرمان فلسطین ومسلمین خیانت بزرگی کرد وپیمان صلح وبه رسمیت شناختن رژیم غاصب اسراییل را امضا نمود) به عنوان یکی از خطیرترین روزهای زندگی اش به شما می رفت، چرا که با برگزاری رژه، هم جشن عید قربان را بر پا می داشت و هم خاطره ی باصطلاح پیروزی 6 اکتبر را بزرگ می شمرد.
محل رژه در خیابان شش ردیفه ای بود که از برابر جایگاهی که نزدیک ساختمان هرم مانندی که به یادبود سرباز گمنام مصری ساخته شده بود، می گذشت. نیروهای مسلح، برای انجام رژه آن روز، انواع و اقسام سلاح های مدرن را، از آن جمله تانک های «ام 60» امریکایی، کامیون های نفربر روسی، تفنگ ها و توپ های ساخت کره جنوبی در نظر گرفته بود. این مجموعه با بسیاری از سلاح های آتشین دیگر، اجزای کارناوال عظیم نظامی انور سادات را تشکیل می داد.
در ساعت 10 صبح تماشاچیان در مکان های مقرر جا گرفتند. در ردیف اول در پشت یک دیواره ی 5/1 متری «سادات» با لباسِ نظامیِ فرمانده عالی ارتش مصر در وسط نشسته بود. «حسنی مبارک» معاون وی در سمت راست و «ابوغزاله» وزیر دفاع در سمت چپ او نشسته بودند. سه روز قبل از رژه، افراد امنیتی تمام تفنگ ها را بازدید کرده بودند، تا مطمئن شوند که فشنگی در آنها جاسازی نشده باشد و تمامی تانک ها و کامیون ها و حتی تمامی افراد شرکت کننده در رژه را با فلزیاب کنترل کرده بودند.
در ساعت 12:40 (دوازده و چهل دقیقه) که تقریباً نیمی از رژه تمام شده بود و «ابوغزاله» مشغول نشان دادن، شش جت میراژکه در ارتفاع کم پرواز می کردند بود، ناگهان، مقابل جایگاه، کامیونی که یک تفنگ 130 میلیمتری ضد تانک روسی را یدک می کشید توقف کرد. رانندگان دیگر که تصور کردند مشکل مکانیکی برای آن به وجود آمده، مسیر خود را کج نمودند و از پهلوی آن عبور کردند. لحظاتی بعد 3 مرد مسلح از عقب کامیون، بیرون پریدند و بی محابا جایگاه را به رگبار بستند. چهارمین مرد مسلح، از صندلی جلو کامیون پیاده شد و یک نارنجک به داخل جمعیت انداخت که عمل نکرد، نارنجک دوم پرتاب شد باز هم عمل نکرد. شخصی که نارنجک ها را پرتاب کرده بود به طرف کامیون برگشت و تفنگ اتوماتیک خود را برداشت و شروع به شلیک گلوله ها به سمت جایگاه کرد.
3 مرد دیگر هم از عقب کامیون پایین پریدند و به او پیوستند و جایگاه را در حالی که فریاد می زدند «زنده باد مصر» به رگبار بستند.
در این حمله، انور سادات بشدت زخمی شد و با بالگرد(1) نظامی به بیمارستان معادی(2) برده شد. در این حمله 5 نفر کشته و 28 نفر زخمی شدند که 4 نفر آمریکایی نیز بین آنان دیده می شد. سادات در بیمارستان در حالت کما به سر می برد و خون از دهانش بیرون می زد. گلوله ها و ترکش ها جانب چپ سینه او را شکافته بودند. گردن و زانوها و کمر او بشدت مصدوم شده بود و قبل از آن که اقدام پزشکی روی سادات انجام بگیرد، به هلاکت رسید.
در گزارش پزشکی که بعداً پخش شد، اعلام گردید که مرگ سادات در ساعت 45 :14 (چهارده و چهل و پنج دقیقه) بعد از ظهر روز سه شنبه 14 مهر 1360 و به سبب شوک شدید و خونریزی داخلی در ناحیه سینه و پاره شدن شش چپ و شریان های اصلی قلب اتفاق افتاده است.
پس از اعلام مرگ سادات، «کارتر» رییس جمهور وقت آمریکا و «مناخم بگین» نخست وزیر صهیونیست رژیم اشغالگر قدس و افراد مشابه ضمن تعجب و شگفت زدگی از این واقعه، اظهار تأسف کردند.
به دنبال واقعه ی ترور سادات، مقامهای امنیتی مصر به دستور حسنی مبارک 650 نفر از مسلمانان را که گفته می شد در قتل انورسادات دست داشتند دستگیر کردند. این حادثه چنان وحشتی در رژیم مصر و شخص «مبارک» به وجود آورد که وی ضمن اقداماتی در جهت دوری از روش سیاسی انور سادات موافقت کرد که با «خالد محی الدین» رهبر حزب ترقی خواه وحدت ملی ملاقات کند. این حزب در پارلمان مصر نماینده ای نداشت و ده ها تن از اعضای آن در جریان سرکوبی مخالفان سیاسی و مذهبی که سادات یک ماه قبل از ترور دستورش را داده بود بازداشت شده بودند.
در پی رویداد قتل سادات، 24 تن از مسلمانان مصر که به اتهام قتل او دستگیر شده بودند در حالی که در یک قفس پولادین قرار داشتند به یک دادگاه عالی نظامی آورده شدند.
ستوان خالد احمد شوقی الاسلامبولی، مردی که متهم به رهبری اعدام کنندگان انور سادات بود در حالی که قرآن کریم را در دست خویش بلند کرده بود، در آغاز جلسه ی محاکمه ی خود، پیاپی از درون قفسی که در آن زندانی شده بود فریاد الله اکبر سر داد و افزود: مردم، فرعون را من کشتم تا آرمان اسلام تحقق یابد.
متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفته های او را تأکید کردند.
در جریان محاکمه، یکی از متهمان به نام «عبدالسلام فرج» به عنوان مغز متفکر و طراح اصلی ترور سادات ذکر گردید؛ وی که یک مهندس جوان بود کتابی درباره ی بنیادگرایی اسلامی نوشته، و خالد اسلامبولی یک هفته قبل از ترور سادات با وی مشورت کرده بود.
جلسات محاکمه چندین بار تشکیل شد و سرانجام پس از گذشت پنج ماه، احکام صادره علیه متهمان به شرح زیر صادر شد:
1- ستوان یکم خالد احمد شوقی الاسلامبولی، واحد توپخانه، اعدام با تیرباران.
2- عبدالحمید عبدالسلام عبدالعال افسر سابق ارتش، اعدام با چوبه دار.
3- عطا طایل حمیده رحیل، افسر ذخیره، اعدام با چوبه دار.
4- حسین عباس احمد، استوار داوطلب در ارتش، اعدام با تیرباران.
5- محمد عبدالسلام فرج، مهندس، اعدام با چوبه دار.
حکم اعدام این پنج تن مسلمان مبارز در سحرگاه روز پنجشنبه 28 فروردین 1361 به اجرا گذارده شد.
بیست و پنج تن دیگر از متهمان به حبس ابد و 8 نفر به 15 سال و 3 تن به ده سال و یک نفر به 5 سال زندان محکوم شدند.
ستوان یکم خالد اسلامبولی در حالی که فریاد می زد اشهد ان لا اله الا الله، اشهد انَّ محمداً رسول الله، به رگبار بسته شد.
رژیم مصر از دادن اجساد این 5 نفر به خانواده هایشان خودداری کرد و آنها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و خانواده های آنها در حالی که به یکدیگر تبریک می گفتند اعلام داشتند که تسلیت کسی را نمی پذیرند، چون فرزندانشان را جزء شهدا می دانند.
پي نوشت :
1- هلی کوپتر
2- یک بیمارستان نظامی در جنوب قاهره.
/س