دولت منتظر و جهانی سازی
چکیده :
مقدمه:
اما حالا دیگر مشخص شده که تب تند جهانی سازی به عرق نشسته است. کسانی که مدّعی بودند می توانند جهان را یک شبه تسخیر کنند اکنون باور دارند این کار سخت تر از آن است که تصّورش را می کردند. و در واقع مقاومت و مقابله ی مردمی آنان را به عقب نشینی وادار کرد. و امواج انقلاب های مخملی (براندازی نرم) را در هم شکست و عامل دیگر جهانی سازی غربی یعنی ارتش را در باتلاقی سخت و عمیق گرفتار کرد که اشغال عراق و افغانستان نمونه بارز آن است.
اما دولت منتظر که ویژگی ها و اهداف و حرکت خود را در مقابل جهانی سازی غربی می بیند برای مقابله و حفظ ماهیّت و فرهنگ خود چاره ای جز اندیشیدن و پیدا کردن راهکارهای مناسب در برخورد با چنین پدیده ای ندارد. راهکار و برنامه ای که بر اساس فرهنگ غنی مهدّویت و تعالیم اسلام تنظیم شده و در راستای سعادت و رستگاری بشر باشد. بدون تردید با اندیشه و تفکّر، عمل و اتحّاد مسلمین می توان از سلطه اقتصادی، سیاسی ،فرهنگی و نظامی کشورهای ثروتمند و قدرتمند که در رأس آنها آمریکاست جلوگیری کرد و یا حداقل آنان را از ادامه سلطه و عملی ساختن طرح رهبری تحمیلی بر جهان بازداشت .
در این مقاله به رابطه میان دولت منتظر و جهانی سازی پرداخته شده و در صدد پاسخ به این سؤال است که آیا اساساً میان آن دو رابطه ای برقرار است و یا اینکه میان آن دو هیچ رابطه ای وجود ندارد و نسبت آنها تقابل است و با هم معارض اند؟
و از سوی دیگر، دولت منتظر چه تدابیر و راهکارهایی برای مقابله با جهانی سازی دارد و می تواند از آنها بهره ببرد؟
و برای پاسخ به این سوالات به طور طبیعی سوالات فرعی خودنمایی می کنند که در خلال بحث به آنها هم پاسخ داده خواهد شد سوالاتی از این قبیل: دولت منتظر چگونه دولتی است و چه ویژگی هایی دارد؟
جهانی سازی چیست؟ آیا جهانی سازی با جهانی شدن و نیز با عُولمه یا عالمی شدن یکی است و دارای یک معناست؟ و یا این که با هم متفاوتند؟ و…… بدین جهت پس از بیان مفهوم انتظار ،دولت، دولت منتظر و ویژگی های آن به مفهوم جهانی سازی و جهانی شدن و ویژگی های جهانی سازی و نواقص آن پرداخته و در آخر راهکار و برخورد دولت منتظر با پدیده های جهانی سازی مورد بررسی قرار گرفته است.
انتظار:
واژه ای که در توصیف و توضیح آن مطالب بسیاری گفته شده است امّا هیچکدام بیان کننده اصل معنای آن نیست. چرا که غالباً آن را به معنای «چشم به راه بودن» تعریف کرده اند. در حالی که این فقط ترجمه تحت اللفظی است. و کلمه عربی انتظار را به فارسی برگرداندن و ترجمه کردن است. برخی دیگر همچون صاحب مکیال المکارم انتظار را به حالت و کیفیت نفسانی تعریف کرده اند. که با این توصیفات ذهنی نمی توان حقیقت آن را درک کرد. عده ای نیز با توجه به روایات متعدد در این باب، انتظار را از سنخ عمل دانسته و آن را به بهترین و با فضیلت ترین اعمال تعریف کرده اند. اما با کمی دقت و تامّل به نظر می رسد انتظار یک امر کاملاً وجدانی است به طوری که اگر کسی واقعیت آن را وجدان نکرده باشد هرگز نمی تواند با توصیفات ذهنی، حقیقت آن را بفهمد. انتظار یک معنای پایه ای و بسیط است. پایه است و چون قابل تحویل به مفاهیم دیگر نیست. و بسیط است چون قابل تجزیه و تحلیل به مفاهیم ساده تر نمی باشد. و تنها راه درک آن وجدان حقیقت آن می باشد. از این رو گفته شده است: انتظار غیر قابل توصیف است و تعاریف و توضیحات موجود، تعریف به لوازم و ملزومات آن می باشد. مانند: گرسنگی، تشنگی، محبت، شادی و خشم و … مثلاً: از لوازم حُب به دیگران و محبت، زیاد یاد کردن و آرزوی دیدن او را داشتن و دلتنگی کردن برای محبوب است. و یا مانند: تهُّیؤ و آمادگی در تعریف انتظار که در واقع از لوازم انتظار است. زیرا ایجاد حالت درونی و قلبی دارای آثار خارجی مختص به خود نیز می باشد که یکی از آن آثار آماده بودن برای خدمت به منتظَر است. با این اوصاف اگر بپذیریم که انتظار مانند گرسنگی یک امر دورنی و وجدانی است به طور طبیعی امری غیر اختیاری نیز خواهد بود. یعنی بدون اختیار و اراده انسان در وجود او پدید می آید. پذیرفتن این سخن نیز در ابتدا توهّم تعارض با برخی از روایات باب انتظار را بوجود می آورد. چرا که در روایتی از امام علی(ع) چنین نقل شده است. (انتظروا الفرج ولا تیأسوا من روح الله… )
«منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند نا امید نباشد» یعنی به انتظار که امری است غیر ارادی امر شده است و بدیهی است که امر کردن به امور غیر ارادی صحیح نیست و از انسانهای بزرگی چون ائمه اطهار(ع) صادر نمی شود.
از این رو در جواب توهّم مذکور می توان گفت: امر به انتظار در واقع امر به مقدمات آن است نه خود انتظار و مقدمات انتظار مانند: یقین داشتن به وقوع چیزی و نزدیک دانستن وقوع امری و دوست داشتن آن وضعیتی که به وقوع آن علم دارد و نیز دوست داشتن آن کسی که خبر از آمدنش داده اند. همگی اموری هستند ارادی و اختیاری و انسان تا آن مقدمات را در وجود خود ایجاد نکند انتظار معنا و مفهومی نخواهد داشت.
به هر جهت با نگاه به معنای انتظار در تعاریف و کلمات علماء و اندیشمندان که غالباً آن را امری درونی و روانی می دانند و نیز با نگاه به معنای انتظار در روایات که از سنخ عمل می باشد می توان نتیجه گرفت : انتظار هم امر درونی و کیف نفسانی است و هم امر بیرونی و از سنخ عمل است. از این رو انتظار فقط یک عقیده و اعتقاد نیست که تنها در عالم ذهن باشد بلکه عقیده ای است که عمل را به دنبال دارد. به عبارت دیگر، انتظار هم بینش است و هم گرایش.
نکته ی دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که واژه انتظار از واژه های متضایف است یعنی با شنیدن آن دو واژه منتظِر و منتظَر نیز معنا پیدا می کند و اساساً حامل انتظار شخص منتظِر است. بدین جهت هر جا که سخن از انتظار مثبت و منفی است. سخن از منتظر واقعی و غیر واقعی، اوصاف و وظایف منتظران و همچنین سخن از منتظَر هم می باشد.
از این رو انتظار در این مقاله همان حالّت و کیف نفسانی است که به سبب مقدماتی در انسان بوجود می آید و او را به سوی اعمالی خاّص می کشاند. پس : ← انتظار = حالت درونی + عمل
منتظر و منتظران در فرهنگ مهدویت دارای اوصاف، ویژگی ها و وظایفی هستند که در جای خود به طور مبسوط مورد بحث قرار گرفته است. گاهی این اوصاف و وظایف برای مجموعه ای است به نام دولت که از آن به دولت منتظر تعبیر می شود که توضیح آن خواهد آمد. نکته ی دیگری که در بحث از انتظار حائز اهمّیت است، فلسفه انتظار است یعنی سخن از انتظار و امید به آینده جهان بشریت و این که چه نتیجه ای برای امروز ما دارد؟ آیا در انتظار مصلح و منجی بودن و ایمان به ظهور مصلح بزرگ جهانی واکنشی از وضع نابسامان مسلمانان در دوران های تاریک تاریخ است؟ (همانگونه که برخی چنین توهّم کرده اند) یا یک فکر وارداتی است که از عقاید یهودیان و مسیحیان گرفته شده است . (همانگونه که برخی تحت تاثیر افکار غربی ها، چنین پنداشته اند) در حالی که اعتقاد به چنین ظهوری ریشه در فطرت و اعماق وجود انسان دارد .به طور مسلّم انتظار دارای فلسفه های زیادی است که خود سازی فردی در زمینه های علم و آگاهی، آمادگی، اخلاق و رفتار و نیز دگرسازی و اصلاح دیگران و همچنین زمینه سازی حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) نمونه های بارز و جامع آن می باشد. فلسفه ای که شامل دولت منتظر هم می شود و برای آن برنامه و تکالیفی وضع می کند و این امری است طبیعی، چرا که انتظار در فرهنگ مهدویت دارای محتوایی اصلاح گر، تحرکّ آفرین، تعهد آور، ارجمندترین نوع بندگی حق تعالی و برترین عمل و تلاش سازنده است. انتظار در فرهنگ شیعه، انسان ساز، دگرساز و زمینه ساز است. از این رو با تعالیم اسلام مانند امر به معروف و نهی از منکر، ظلم ستیزی و زیر بار زور و ستم نرفتن، جهاد، هجرت، احساس مسولیّت، دفاع از کیان اسلام و …………. سازگار و هماهنگ است.
دولت منتظر:
دولت طبق تعریفی حقوقی کامل ترین سازمان متمرکز و متشکل سیاسی، اولین، اصلی ترین و مهمترین عضو جامعه ی بین المللی است که از اجتماع دائم و منظّم گروهی از افراد بشر که در سرزمینی معین و مشخص به طور ثابت سکونت گزیده و تابع یک قدرت سیاسی مستقل، هستند تشکیل شده است.
به عبارت دیگر مفهوم دولت، همان معنای و سیع، رایج و امروزی آن است که عناصر چهارگانه سرزمین، جمعیّت، حاکّمیت و حکومت را در بر دارد که در متون کلاسیک و علوم سیاسی توصیفات و خصوصیاتی برای آن ذکر کرده اند که اهم آنها عبارتند از: ۱- دولت مفهومی اعتباری، انتزاعی و غیر مشخص است. ۲- دولت نهادی است که انحصاراً حق توسّل به قدرت و خشونت مشروع را دارد. ۳- دولت مظهر مصلحت عمومی است. ۴- مهمترین کار دولت، تأمین رفاه و امنیّت است.
اما پس از تبیین مفهوم دولت و مفهوم انتظار در قسمت قبل، لازم است روشن شود که آیا می توان حالتی چون انتظار را بر دولت یا جامعه تطبیق داد؟ آیا همان گونه که تصور فردی منتظر دارای معنا و مفهوم است. تصور و ترسیم جامعه یا دولتی منتظر نیز معنادار است؟ و اساساً منتظر خواندن دولت از کدام یک از عناصر آن نشئت می گیرد؟ آیا به علّت این است که سرزمین آن اسلامی است؟ یا این که جمعیتی مسلمان و معتقد به ظهور امام(ع) دارد؟ و یا این که چون حاکمیت دولت، اسلامی است و انتظار نیز یکی از تعالیم آن می باشد، به وصف انتظار توصیف شده است؟ با بررسی تأمل در گزینه های احتمالی و قابل طرح می توان گفت: وصف انتظار برای دولت مانند وصف اسلامی بودن برای دولت بالعرض است و بواسطه ساکنان مسلمان و منتظر ،به اسلامی و منتظر توصیف می گردد. چرا که جمعیّت و ساکنان قابلّیت آن را دارند که منشأ هر حکومتی شوند. بدین جهت جامعه اسلامی می تواند پذیرای حکومت اسلامی شود. همان طور که جامعه ی منتظِر خاستگاه دولت منتظِر می باشد. اما نکته ی مهّم در این جا این است که دولت منتظر یعنی دولتمردانی که خود از منتظران ظهور و از منتخبین جامعه ی منتظرند و همچنین سیاست های دولتی آنان نیز متناسب با انتظار و فرهنگ انتظار است. دولت منتظر در واقع مسؤلیّت خطیر انسان سازی و ساختن جامعه ای ایده آل و نیز زمینه سازی و فراهم کردن بسترهای ظهور را دارد همانگونه که وصف اسلامّیت برای دولت بیانگر این مطلب است که قوانین دولت باید الهی و از منبع وحی سرچشمه گرفته باشد در مجموع، دولت منتظر، مجموعه ای است از انسانهای معتقد و مؤمن به ظهور حضرت مهدی(ع) که سیاست ها و وضع قوانین آن بر مبنای تعالیم اسلامی به ویژه آموزه های مهدوّیت و در رأس آنها فرهنگ انتظار است به گونه ای که جامعه را به سوی زمینه سازی برای ظهور منجی و حکومت جهانی مهدوی سو ق می دهد و برای این کار نیز دارای برنامه و سیاست های اصولی و راهبردی است.
ویژگی های دولت منتظر:
۱- ترویج فرهنگ مهدّویت: دولت منتظر مروّج فرهنگ مهدوّیت است که معمولاً با ارتقای شور مردم در این زمینه بوسیله وسایل ارتباط جمعی در مناسبت ها و ایاّم خاصّ و غیره… قابل اجرا می باشد و در مرحله بعد سعی می کند این شور را به شعور یعنی عقلانیت برساند تا هم شناخت و معرفت مردم را افزایش دهد و هم از آسیب ها و انحرافات و خرافات جلوگیری کند و از سوی سوم آن را به ثبات برساند و ماندگار کند تا در برابر شبهات و چالشها دچار لغزش نگردد.
۲- زمینه سازی برای ظهور: گرچه اساس تشکیل دولت اسلامی و منتظر خود یکی از زمینه های ظهور است. اما در عین حال با سه عنصر رهبر عالم و اندیشمند، برنامه جامع و کامل و خواست مردم و آمادگی آنها می تواند در این مسیر قدم بر دارد. بدیهی است که تمام تلاش و سعی دولت منتظر در عنصر سوم متمرکز می شود. زیرا در نظام اسلامی، تامین رهبران الهی و عالِم در واقعه غدیر خم توسط رسول اکرم(ص) انجام شده است. و در دوران غیبت کبری نائبان عام و ولی فقیه این وظیفه را به نحو احسن انجام می دهند. و عنصر دوم نیز با رسالت پیامبر اسلام(ص) و نزول قرآن و دستورات خداوند به عنوان یک برنامه جامع و کامل که تضمین کننده سعادت بشر است، ابلاغ شده و در دسترس همگان می باشد. اما عنصر سوم محل کار و تلاش دولت منتظر است یعنی آمادگی و تربیت و پرورش مردم در حوزه های مختلف علمی، اجتماعی، فرهنگی و ……. و اساساً مردم با دولت منتظَر از طریق دولت منتظِر آشنا می شوند و شاخص ها و ملاکات آن دولت کریمه را در ابعاد کوچکتر در همین دولت منتظِر می یابند و با نمونه های کوچک آن آشنا می شوند مثلاً با دیدن عدالت گرایی و حرکت به سوی عدالت و محور قرار دادن آن در امورات مردم، می توانند گسترش عدالت و فراگیر شدن آن را در دولت مهدوی تصور کنند و تا اندازه ای به آن پی ببرند.
۳- معنویت گرایی: یکی دیگر از ویژگی های دولت منتظر توجّه و اهتمام به امور معنوی و تقویت آن در افراد جامعه و حاکم کردن روح معنوی در فضای جامعه است. امروزه که بحران معنویت از معضلات و مشکلات عمده انسان به شمار می آید دولت منتظر بر اساس رسالت خود زمینه های ارتباط با خدا را ایجاد کرده و در ابعاد مختلف آن را تقویت می کند.
پر واضح است که نهادینه کردن امور معنوی و ارزشهای واقعی، اخلاق، رفتار و گفتار اسلامی بهترین زمینه ، صعود منتظران و کسب آمادگی برای ظهور دولت منتظَر می باشد.
ظهور و بروز معنویت گرایی در دولت منتظِر فقط به امور فردی و عبادی نیست بلکه ممکن است گاهی در قالب سیاست های اجتماعی مانند: کرامت و عزت انسان، عدالت، کرامت صالحان و مستضعفان ظلم ستیزی و … باشد و گاهی در قالب اصول اقتصادی مانند: توزیع عادلانه، فقر زدایی، آبادانی و عمرانی و …….. نمایان شود. و گاهی در قالب فرهنگی مانند: احیای قرآن و سنت معصوم ، خرافه زدایی از دین، ارتقای شناخت و سطح فکری مردم و …… نمایان شود. به هر جهت دولت منتظر علاوه بر این که نسبت به رفاه و معشیت و زندگی مادی ،خود را مسئول می داند. ترویج معنویت و فرهنگ آن را نیز از خصوصیات و ویژگی های جدا ناپذیر خود معرّفی می کند و آن را شعار و پرچم حرکت و نشانه هویّت خود به شمار می آورد.
جهانی سازی:
گرچه عده ای دیگر از اندیشمندان جهانی سازی را همان جهانی شدن دانسته و هر یک را به جای دیگری به کار می-برند. اما با دقت در کلمات و مفاهیم واژه ها معلوم می شود که هر یک تعریف و معنا و مبانی خاص خود را دارند. البته بستر جهانی سازی، جهانی شدن است و از جهت تاریخی متاخر از جهانی شدن است که در سیر تاریخی آن می توان گفت: نظریه جهانی شدن نظریه ی جدیدی نیست بلکه از زمانهای پیش این مساله و این که یک حکومت بر جهان حاکم باشد وجود داشته است. و این نظریه در ادیان الهی و نظریه های قدرت های جهانی امپراتورهای های قدیم به طور جدی مطرح بوده است. ولی بحث از آن به صورتی که امروزه مطرح است. از سال۱۹۸۵ رواج پیدا کرده و در دهه اخیر در جامعه ما مورد بحث قرار گرفته است. و به دلیل نو بودن بحث خلط هایی در تعاریف و مفاهیم آن بوجود آمده است.
جهانی شدن یا همان گلوبالیزیشن (globalization) به معنای نزدیک تر شدن جوامع به دلیل سرعت و پیشرفت ارتباطات است که به تعبیر بعضی از جامعه شناسان یک زلزله فرهنگی اجتماعی است که در دنیا رخ داده است جهانی شدن در واقع تحولی است که در جهان جریان دارد و نشانگر فرآیندی است که در آن اقتصاد، فرهنگ، سیاست جهانی می شوند و در عرصه جهانی ظهور می یابند. جهانی شدن با اینکه در ابتدا از اقتصاد شروع شد اما بعدها به سمت فرهنگ و سیاست نیز کشیده شد. اما جهانی سازی یا همان گلو با لیزم (Globalizm) یک سیاست و ایدئولوژی است. و به معنای بهره برداری از واقعیت جهانی شدن در راه تداوم سلطه غرب است. و محدود به ارتباطات نمی شود . و به اعتقاد برخی جهانی سازی همان آمریکایی سازی جهان با اجرای طرحهای خشونت آمیز و استعماری نو در جهان است. و هدف اصلی آن تسلط و تعمیم فرهنگ آمریکایی با نابودی فرهنگهای دیگر بویژه فرهنگ و تمدن جهانی اسلام می باشد. مقدمه چنین طرحی پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵م با تاسیس سازمان ملل متحد به امضای ۵۰ کشور در شهر سان فرانسیسکو به جای (عصبه الامم) و با نفوذ آمریکا بوجود آمد. آن هم با ایجاد انجمنی از سربازان متعلق به شورای امنیت که می توانست فرماندهی تمام جنگهایی را که سازمان ملل بر علیه کشورها به راه می اندازد، بعهده بگیرد. از آن تاریخ آمریکا توانست روزنه ای برای دخالت در امور جهانی پیدا کند و چون این نیرو باید همیشه آماده و حاضر باشد. مقدمات جهانی سازی و دخالت در امور بین الملل فراهم شد.
با این اوصاف مشخص است که جهانی سازی یک بینش عام متکی به پشتوانه های تکنولوژی و علمی است که حوزه اقتصاد شروع شده ولی هدفش کنترل حوزه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و …… نیز می باشد به گونه ای که تلاش می کند یک بازار، یک فرهنگ و یک ارزش را به کرسی بنشاند و به عبارت دیگر سلطه جهانی است یعنی در حوزه اقتصاد به معنای سلطه کمپانی های سرمایه داری غرب بر منابع خام دیگر کشورها به خصوص کشورهای اسلامی است و در حوزه ها فرهنگ، فرهنگ سازی برای رشد مصرف گرایی، تنوع طلبی، لذت طلبی و خود باختگی است و در حوزه سیاست، سلطه سیاسی بر دیگر کشورها که مدتی از راه جنگ های مذهبی قومی و نژادی و بعدها از راه لشکرکشی، اشغال و جنگ دنبال می شد و هم اکنون نیز ادامه دارد. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که میان جهانی سازی و جهانی شدن تفاوت هایی وجود دارد که این دو را از یکدیگر متمایز می سازد. از جمله:
۱- جهانی شدن یک روند و حرکت تدریجی طبیعی و تکاملی است که به مراحل بالایی از بالندگی و شکوفایی علمی اقتصادی و تکنولوژیکی دست یافته است و این روند حاصل تمدن علم و فن آوری بشر و باعث نزدیکی انسانها به یکدیگر و استفاده بیشتر از مواهب جهان است که برخی، از آن به عالمی شدن نیز تعبیر می کنند. و برای بیان آن از واژه پرو سه استفاده می کنند (گرچه این سیر طبیعی شاهد دخل و تصرف و دست اندازی هایی از طرف قدرتهای بزرگ شده و سعی می کنند جهانی شدن را به جهانی کردن سوق دهند) اما جهانی سازی همان آمریکایی سازی و تحت سلطه قرار دادن کل جهان از سوی آمریکا است. لذا امروزه جهانی سازی با جهانی کردن مساوی شده و هر دو در صدد تسلّط اقتصادی و فرهنگی بر کل جهان و بهره برداری در آن به نفع نظام سرمایه داری غربی است وچون جهانی سازی روندی با برنامه ونیّات خاّص می باشد و در واقع طراح وفاعلی دارد از آن به پروژه یاد می شود.
۲- فرآیند جهانی شدن بر مبنای احتیاجات و نیزهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بشر به جهت نزدیکی و ارتباط جوامع با یکدیگر است و از نگاهی دیگر مبنای آن فطرت انسانهاست که برای شناخت یکدیگر تمایل به ارتباط و شناخت با هم دارند .(گرچه روند جهانی شدن به دلیل پیوند خوردن با سرمایه داری جهانی دچار کاستی ها و نواقصی شده است ) اما پروژه جهانی سازی از سیاست های کلان آمریکا و در واقع تحمیل الگو های سیاسی،اقتصادی و فرهنگی آمریکا بر سایر کشورهاست که در برخی مواقع از آن به نظام تک قطبی و یا نظم نوین جهانی و امپراتوری جهانی آمریکا تعبیر می شود . و مبنای آن در نگاه اوّل مادّی گرایی، رفاه و سود بیشتر ،و در نگاه عمیق تر که ریشه در افکار و آرای سیاسی غرب در رابطه با انسان و جهان دارد می باشد یعنی نگاه محوری به انسان و اصالت را فقط به رشد و شکوفایی انسان دادن (اومانیسم) و نیز شعار آزادی خواهی در برابر استبداد کلیسایی (لیبرالیسم) و همچنین گرایش و ترویجِ حذف و یا بی اعتنایی و به حاشیه راندن نقش دین در حیات سیاسی، اجتماعی انسان (سکولاریسم)، که هر سه (اومانیسم –لیبرالیسم –سکولاریسم) پایه های فکری و مبانی فلسفی تمدن جدید غرب را می سازند و دارای آثار و تراوشات بسیاری در سه عرصه فرهنگ، سیاست و اقتصاد می باشند که بحث از آنها مجال دیگری را می طلبد.
۳- جهانی سازی، اراده غلبه و سلطه است که به دنبال نابود سازی و محدود کردن بخش های خصوصی نیز می آید امّا جهانی شدن فعالیّت و تلاش برای رساندن بخش های کوچک و خصوصی به سطح جهانی است. از این رو جهانی سازی دارای مضّرات فراوانی است که گسترش فقر ،و پرورش تروریسم و ضایع کردن حقوق انسانها فقط نمونه هایی از آن است ولی جهانی شدن هم دارای مضّرات است وهم منافع که برخی از اندیشمندان با نگاه به منافع آن اسلام را در ردیف و موافق با جهانی شدن می دانند. و برای دوری و اجتناب از مضرات آن برنامه های متنوع و متعددی را پیشنهاد می کنند. به هر جهت جهانی شدن چه اینکه ضرورتی تاریخی و خود جوش باشد که با مقتضیات زمان سازگار است و چه پروژه ای برنامه ریزی شده و تحمیلی (به اعتقاد برخی اندیشمندان که آن را با جهانی کردن یکی می دانند) واقعیتی است که پیش روی جهانیان قرار دارد و میدانی است که هم فرصتهای فراوان دارد و هم خطر، هر جامعه ای که توانایی به خدمت گرفتن ابزارهای موجود و شیوه به کارگیری آن را داشته باشد می تواند در این میدان پیروز باشد امّا چون جهانی سازی پروژه ای است طراّحی شده و با اهداف مشخص و شگردهای خاصّ به خود با هجمه ها و مضرات فراوان، مبارزه و ایستادگی همه جانبه را می طلبد که به آن اشاره خواهد شد.
ویژگی های جهانی سازی و جهانی شدن:
۱- برنامه واحد جهانی: برخی معتقدند جهان رو به سوی یک، ایدئواژی حرکت می کند و آن لیبرالیسم غربی است که بنا به سخن مشهور فوکویاما آینده جهان از آنِ لیبرالیسم غربی است . وی که جهانی شدن را آمریکایی شدن می نامد معتقد است در نهایت جهان به تسخیر آمریکا وغرب در خواهد آمد. گرچه این نظریه و ادّعا که به همراه تبلیغات سنگینی باعث انفعال و واگرائی عدهّ ای شد ولی هم اکنون در جهان اسلام با بیداری و هوشیاری و روشنفکری مسلمانان و رشد جنبش های اسلامی به چالش کشیده شده و در زیر سؤالات و مطالب عالی و آینده نگری های روشن و واقع بینانه مسلمانان دفن شده است.
۲- ارتباطات جهانی: ارتباطات جهانی از ویژگیهای مهّم جهانی شدن است. امروزه، ماهواره، اینترنت، تلفن و مدارهای الکترونیکی و نوری، نظام زمان و مکان را در هم پیچیده و قدرت فن آوری باعث شده تا با برقراری ارتباط سریع، دو قطب عالم و شرق و غرب رابه هم نزدیک کند و در زمان کوتاهی مسیر طولانی را طّی کند .با وجود این تکنولوژی فرهنگ ها، جوامع و تمّدن ها در تماس مستقیم قرار گرفته اند و از حوادث کوچک در دورترین نقطه با خبر می شوند، امری که عصر کنونی را به عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات نامیده است. از این رو سلطه بر رسانه ها و ارتباطات می تواند در القای سیاست های استعماری و نابودکردن مخالفین نقش به سزایی ایفا کند و در مقابل، اطلاع رسانی صحیح و درست و مستند و به موقع و حضور در حوادث و صحنه های مختلف و گزارشات مستدل که یک نوع مبارزه رسانه ای محسوب می گردد می تواند تا حدّ قابل ملاحظه ای مانع از استفاده نادرست از وسایل ارتباط جمعی و نیز مانع از حکومت و سلطه برخی کشورهای ثروتمند و قدرتمند بر اطلاعات و ارتباطات جهانی شود.
۳- جهانی شدن و مذهب: مذاهب و ادیان غالباً مردم را برای تشکیل یک ملّت واحد با دین واحد فرا می خوانند واساساً اوّلین دیده جهانی شدن ریشه در دین و مذهب دارد. واین حالت با یکه تازی جهانی سازی سازگار نیست .گرچه سردمداران نهضت جهانی سعی می کنند مذهب واحدی را به نام مسیحّیت صهیونیزم ترویج دهند. ولی قدرت فراگیر ادیان آسمانی به ویژه اسلام همیشه مانع و سدّی در برابر این روند بوده است. گرایش عمومی مردم سراسر جهان به دین و اخلاق و ارزشها که بر پایه اصول انسانی نیز می باشد. امروزه سیاست های خودکامانه و انحصاری که برای رسیدن به هدف خود، میلیونها انسان را قربانی می کنند به چالش کشیده شده است و ندای غربت و از دست رفتن اخلاق و دین برای تشویق و ترغیبت مردم به ارزشهای انسانی والهی از نقاط مختلف جهان به خصوص
از رهبران دینی شنیده می شود و اعتراضات فراگیر در هنگام بر پایی مجالسی همچون ((wto تجارب جهانی و صندوق بین المللی پول و …… حکایت از این واقعیت دارد.
با بررسی ویژگیهای جهانی سازی و جهانی شدن که ما فقط به سه نمونه ی آن اشاره کردیم معلوم میشود این روند با چالشها و نواقص متعدّد و بسیار بزرگی روبرو است. مواردی همچون:
ایجاد شکاف میان کشورها و گسترش فقر و نا برابری برای کشورهایی که توان رویارویی با این روند را ندارند، ترویج فساد و بی بند و باری و نابودی تعالیم و آموزه های اخلاقی و معنوی ،بالا رفتن آمار بیکاری ،ترویج تجمل گرایی و مصرف گرایی و تشویق به تنّوع طلبی از غذا گرفته تا لباس و اشاعه یک فرهنگ واحد ،آن هم فرهنگ مبتذل در لباس، آرایش ،برخورد و معاشرت و …… این ها بخشی از نواقص و آثار جهانی سازی است که برخی از صاحب نظران غربی نیز به آن اشاره کرده و به پیامدهای ناگوار آن اعتراف دارند .
دولت منتظر و جهانی سازی:
پر واضح است که برنامه های دولت منتظر در راستای جهان شمولی و جهان گستری است و بر اساس تعالیم و آموزه های دینی است.
از این رو از نگاه دولت منتظر راه حل اصلی مشکلات و گرفتاری های بشر در عرصه های سیاسی ،اجتماعی، اقتصادی ،فرهنگی و ……حضور فعّال دین و تعالیم دینی در عرصه ی بین الملل است و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) بهترین و تنها گزینه ،برای رشد شکوفایی و پیشرفت می باشد .چرا که فرهنگ آن غنی و دینی است و از سوی دیگر مبانی آن مطابق با مکارم انسانی و نیکیها، عدل و قسط و از بین رفتن ظلم و ستم و فساد است. و انسان را به قلّه های غرّت و کرامت و شرافت می رساند. حکومتی که در آن صالحان غایت و پایان تاریخ را رقم خواهند زد و همه مردم وعده های الهی را محقق خواهند دید و به آن راضی و خشنود خواهند شد. حکومتی که مهمترین ویژگی های آن توسعه فرهنگ علمی و دینی ،توسعه اقتصادی و معشیتی ،توسعه اخلاقی اجتماعی و امنیتی وتوسعه سیاسی و …..خواهد بود به عبارت دیگر فرهنگی مستحق جهانی شدن است که اولاٌ: بدنبال حقیقت باشد نه قدرت و سیطره بر دنیا (حق گرا). ثانیاً: انسانها را به چشم موجودات شریف بنگرد نه با نگاه ابزاری(کرامت انسانها). ثالثاً: انسان را موجودی عاقل و منطقی بداند نه موجودی غریزی (عقلانّیت). رابعاً: کمال خواه و معنویت گرا باشد. خامساً: ظلم ستیز و عدالت گرا باشد. سادساً: حاکمّیت را از آن خدا بداند و در مسیر دستورات و قوانین الهی حرکت کند.
بدیهی است که چنین خصوصیاتی در فرهنگ مهدوی است همان چیزی که دولت منتظر در مقام عمل و ترویج آن فرهنگ است نه جهانی سازی غربی که اساساً بر محور سکولار و حکومت کردن منهای دین است و برای منفعت و سود بیشتر ظلم و ستم را به وسعت جهانی گسترش داده است.
دولت منتظر و جهانی سازی (دیدگاه ها و راهکارها)
اما نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که دولت منتظر یک دولت دینی است و زیر بنای آن احکام و اعتقادات دینی است که به نوعی، جهانی شدن در آن وجود دارد و جوهرة این دین آسمانی را آن وحدت جهانی تشکیل می دهد. دینی که وصفش خاتم است و باید توان پاسخگویی به همه سوال ها و نیازها در همه زمانها را داشته باشد.
بدین جهت آیات زیادی در قرآن کریم و روایات بسیاری بر جنبه جهانی بودن آن دلالت دارد .
از این رو یکی از شباهات های جهان گرایی مهدوی با جهانی سازی و جهانی شدن، در جهان گستری و جهان شمولی آن است.
با این اوصاف، این پرسش در اذهان بوجود می آید که دولت منتظر در برخورد با جهانی سازی چه برنامه و راهکارهایی دارد که می تواند از آنها بهره ببرد؟ و اساساً باید چگونه برخوردی با جهانی سازی داشته باشد؟ با بررسی و مطالعه در آثار اندیشمندان و متفکران جهان اسلام، به دیدگاههای متفاوتی برخورد می کنیم که می توان آنها را در سه دیدگاه خلاصه کرد و آنها عبارتنداز:
۱/ واگرایی و تسلیم پذیری: عده ای در برابر جهانی سازی موضع پذیرش کامل را اختیار کرده و جهانی سازی را با کلیت آن پذیرفته اند. و معتقدند برای اجرای آن باید همه زمینه ها را مّد نظر گرفت ولی نباید منزوی شد چرا که انزوای از جهان بزرگترین دشمن هویت به شمار می رود . اشخاصی چون رضوان السّید و ادگار موران به رغم پذیرفتن جهانی سازی می گویند: جهانی سازی یک رویه تلخ و آزارنده به ویژه در بخش فرهنگی دارد، زیرا بسیاری از فرهنگ ها نادیده گرفته شده و یا به اجبار به سوی هم هویتی سوق می یابند. در این میان حتی کسانی که نسبت به جهانی سازی بدبین هستند معتقدند به جای ذوب شدن جهان در طرح آمریکایی سازی این خود آمریکاست که در جهان ذوب خواهد شد و در نتیجه متلاشی می گردد .پر واضح است که جهانی سازی از طریق انزوا و واگرایی و رد کردن دیگران و جمود، امکان پذیر نیست .چرا که این روش در واقع اصلاح خطا با خطاست و جمع دو خطا هرگز گزینه درستی نیست بلکه باید عوامل واپس گرایی و انزوا را از بین برد و عوامل پیشرفت و کمال که هر دو در فرهنگ ما نیز وجود دارند را باز گرداند.
۲/ مقابله و مبارزه: عده ای نیز چون هدف جهانی سازی را تسلط و نفوذ در سایر ارکان یک جامعه و نیز بلعیدن فرهنگ های دیگر می دانند که به تعابیر مختلف بیان شده است گاهی از زبان مارشال مک لوهان در طرح دهکده جهانی و گاهی از فوکویاما استراتژیست آمریکایی و مدافع سر سخت لیبرالیسم و گاهی از هانتینگتون به عنوان جنگ فرهنگ مسلح غرب با دیگر فرهنگ ها، همه در واقع یک کعبه دارند و آن آمریکایی سازی است.
و برای رسیدن به این هدف ابتدا مرزهای سیاسی از بین می رود سپس مرزهای فکری و فرهنگی (فرهنگ ملی و دینی) را که نمونه هایی از آثار آن در جوامع توسعه نیافته دیده می شود. مانند: سریالهای تلویزیونی، موسیقی های رایج در میان جوانان، گرایش های ادبی فرزندانمان به رمان های جنجالی بی امید و عکس های قهرمانان و نقاشی های خیال برانگیز و وسوسه گر، کالاهای بُنجُل مصرفی، الگو برداری های نا متناسب که همه در صدد استحاله فرهنگی است.
از این رو معتقدین به این دیدگاه می گویند: بر اساس قانون آفرینش که برای مبارزه با هر پدیده ای از ضّد آن بهره گیری می شود در این جا نیز باید از ضّد آن بهره برد. اما این ضد، ضد ماهیتی نیست. بلکه ضد غایی است گرچه در ماهیت با آن مماثل باشد. یعنی بارویکرد به هدف غایی اسلامی که در خود ظرفّیت جهانی را دارد و در سالهای پیش قبل از اینکه از سازمان ملل و آمریکا خبری باشد اسلام از دولت و حکومت جهانی مشترک مبتنی بر عدالت و برابری و حاکمیت خداوند خبر داده است بدین جهت اسلام و دولت های اسلامی باید ابتدا به استقلال خود بیندیشند. چون جهانی سازی مانع استقلال است. آنها در یافته اند که استقلال آثار زیادی دارد که یکی از آنها توسعه اقتصادی و سیاسی است. همان چیزی که طراحان جهانی سازی، در صدد کسب آن و طرد دیگران هستند. نکته ی دیگر، دین باوری است که امروزه مانع اعتقادی بزرگی برای طرفداران جهانی سازی به شمار می رود و آنها به این حقیقت رسیده اند که باید از این پل عبور کنند لذا تقویت دین باوری و اعتقادات مذهبی راه دیگری برای مقابله با فرهنگ و روند جهانی سازی است.
راه سوم مبارزه با هجوم فرهنگی است، البته با معرفی و شناساندن فرهنگ بومی و دینی خود و ترویج آن گرچه هجوم فرهنگی جهان غرب بویژه آمریکا در پوشش اقتصاد (مانند: کوکاکوکا و پیتزای مک دونالد و…) انجام شده است.
و راه چهارم در بُعد سیاسی است که دولت های اسلامی با تشکیل جبهه ی واحد و کارآمد و یک کانون سیاست گذاری از جمله کنفرانس اسلامی می توانند از مرزهای سیاست های تحمیلی جهان غرب بگذرند.
۳/ میانه روی و سازش کارانه: در مقابل دیدگاه پذیرش و تقابل، برخی نیز معتقدند: چون جهانی سازی که هم زمان با انقلاب اطلاعات رخ می دهد. امری گریز ناپذیر است، ما نمی توانیم فقط به نفی آن اقدام کنیم بلکه صواب آن است که با پذیرش آن راه اصلاح را در پیش بگیریم چرا که مسلمانان نباید از دنیای توسعه یافته و عصر ارتباطات و اطلاعات مانند دوران انقلاب صنعتی عقب بمانند اگر در گذشته امکان انزوا و حفظ دین و ارزشهای اخلاقی ممکن بود، به نظر می رسد این کار دیگر امکان پذیر نیست، امواج افکار و اندیشه های جدید که کارکردهای دین ما را به مبارزه می طلبد یکی پس از دیگری فرا می رسند و مرزها را از بین می برند و ما دیگر نمی توانیم از این تهاجم جلوگیری کنیم .این عده راهکارهای ذیل را پیشنهاد می کنند
۱- اقدام هماهنگ و یکپارچه مسلمانان برای جهانی شدن آنگونه که خود می پسندند و در واقع ارائه تعریفی نو از جهانی شدن.
۲- کاستن از سرعت جهانی شدن و ارائه ی ایدئولوژی سودمند برای تمام کشورها.
۳- کنترل ماهرانه جهانی شدن با یادگیری فن آوری اطلاعات و دیگر بخشهای علوم روز.
۴- درک صحیح از جهانی شدن و جهانی سازی و استفاده از فرصتهای مطلوب آن مانند: ۱/ احیای دین و مذهب برای تحت تاثیر قرار دادن فرهنگ جهان غرب ۲/ مبادله تمدنها و فرهنگها به طور صحیح ۳/ احیای تعالیم و آداب تربیتی و پیدا کردن هویت اسلامی.
راهکارها:
۱/ گسترش فرهنگ مهدوی با آگاهی بخشیدن و اطلاع رسانی صحیح و درست در قالب های مختلف هنری و علمی اعم از برنامه های رادیویی، تلویزیونی، ماهواره ای و نیز مقالات، کتب و نشریات و غیره.
۲/ از آنجا که جهانی شدن و جهانی سازی فرصتی برای عرضه فرهنگ های قوی و تهدیدی برای فرهنگ ضعیف است و از سوی دیگر مهمترین تاثیر جهانی سازی، تاثیرات فرهنگی آن است. باید با تقویت هویت ملی، فرهنگی خود، آنچه را که داریم درست بشناسیم و آنچه را که نیاز داریم هوشمندانه بپذیریم و در عرصه فرهنگ وارد گفتگوها و مبادلات فرهنگی در عرصه جهانی بشویم و از این سیل جهانی کالاهای خوب را صید کرده و کالاهای بد را واگذاریم. البته نباید فراموش کرد که فرهنگ دینی و اسلامی یک فرهنگ جهانی و جهان شمول است که پتانسیل و ظرفیت طرح جهانی را دارد.
۳/ از آنجا که جهان غرب و آمریکا پروسه جهانی شدن را وانهاده و پروژه آمریکایی کردن دنیا را در همه ابعاد آن شروع کرده اند. ما باید با ظرفیت شناسی توان داخلی و خارجی خود و شکل تعامل فعال با سایر کشورهایی که حاضر نیستند زیر سلطه و بیرق آمریکا بروند، اجازه برنامه نویسی و برنامه ریزی را از آنها بگیریم. در این راستا می توان از تمام توان سیاسی، ملی، اعتقادی و تعاملات دوستانه بهره برد، مثلاً ایرانیان مقیم خارج می توانند لابی های قدرتمند تشکیل دهند و در سطح وسیعتری کشورهای اسلامی می توانند با اتحاد و همگرایی هزینه های آمریکایی کردن جهان را آنقدر بالا ببرند که آنها را در تصمیم گیری و اجرا دچار تردید بلکه انصراف کنند.
۴/ حال که افکار مردم دنیا به جهانی شدن و جهانی سازی معطوف است می توان از این فرصت استفاده کرد و تصویری جامع و شفاف از حکومت جهانی مهدی(ع) ارائه داد و ساختار و ساز و کارهای اجرایی و عملی دولت کریمه را بیان کرد و با ابطال آراء و نظریات و فرضیات جهانی سازی و جهانی شدن توسط بزرگان علم و دانشمندان و نیز بیان چالش ها و نواقص آن، زمینه را برای اثبات و پذیرش حکومت جهانی مهدوی آماده کرد. و ایده نجات بخشی و انتظار مصلح و اندیشه مهدویت را وارد گفتمان های دینی و عقیدتی در عرصه جهانی کرد.
۵/ تبیین و ترویج آموزۀ مهدویت در تمام سطوح جامعه، در جهت گسترش معنویت و عدالت، تزکیه و تربیت انسانها و بالابردن سطح دانش و خردورزی و بصیرت مردم، چرا که یکی از مهمترین مشکلات بشر امروزی عدم بصیرت و عدم تزکیه است به همین دلیل ظلم و فساد و انحراف و طغیان و معصیت از او صادر می شود. اما با دانایی و بینائی و تعلیم آموزه های مهدویت که انسان ساز است، همگی به سمت عدالت، عبادت، امنیت و عقلانیت خواهند آمد.
در این صورت است که آثار جهانی سازی بر اخلاق، معنویت و فرهنگ از بین رفته و به سردی می گراید . پس از مهمترین وظایف دولت منتظر در برابر جهانی سازی، احیای نفوس، بصیرت بخشی و تامین معنویت، عقلانیت و عدالت است تا بتواند جامعه را به سمت تعالی و تکامل پیشرفت و رفاه و یک جامعه ایده آل و اخلاقی پیش ببرد.
۶/ از آنجا که محور و اساس جهانی سازی کسب سود و منفعت بیشتر است و هر کجا که منافع کشورهای غربی و امریکا ایجاب کند حضور دارند دولت منتظر که در این بحث نظام و دولت جمهوری اسلامی است باید در زمینه های اقتصادی،نظامی و فرهنگی خود را تقویت کرده و از منافع کشور دفاع کند.و در مسیر این سیل با اقتدار و اختیار و برنامه ریزی مناسب قرار بگیرد تا از گزند آسیب های ناشی از آن در امان باشد.گرچه دولت ایران در این عرصه تجاربی هم اندوخته است مثلا در زمانی که همه دنیا بر ضد دین شعار می داد در ایران مردم با انقلاب اسلامی خود آمریکا و عوامل آنرا بیرون کردند و مدل حکومت دینی را به اجرا گذاشتند و امروز با استقلال خود نشان دادند که در برابر این جریان جهانی می توان مقاومت کرد.
نتیجه گیری :
۱/انتظار یکی از محورهای مباحث مهدویت است که از دو جزء کیف نفسانی و عمل تشکیل شده و دارای کارکرد های متعددی است که به طور اجمال می توان گفت: انتظارخودساز،دگرساز،و انسان ساز است.
۲/دولت که مفهومی اعتباری است مهمترین عضو جامعه بین المللی است که از اجتماع منظم گروهی در سرزمین معینی که تابع یک قدرت سیاسی مستقل می باشد تشکیل شده است.و وصف انتظار برای دولت مانند وصف اسلامی بودن برای دولت بالعرض است و دولت منتظر یعنی دولتمردانی که خود از منتظران ظهور امام مهدی (ع) هستند و سیاست و برنامه های آنان نیز متناسب با فرهنگ انتظار است.
۳/از مهمترین ویژگیهای دولت منتظر ترویج فرهنگ مهدویت،زمینه سازی برای ظهور و معنویت گرایی است
۴/جهانی سازی همان آمریکایی سازی و غربی سازی است که در بستر جهانی شدن رشد کرده و به صورت طرحی استعماری توسط برخی از کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا می باشد و هدف اصلی آنها رهبری واحد جهانی و منافع بیشتر است که از اقتصاد شروع شده و به دیگر حوزه ها راه پیدا کرده و با اینکه با واژه جهانی شدن در مفهوم متفاوت است ولی به دلیل تسلط بر امور و مجاری جهانی شدن از آنها به یک نام تعبیر می شود.
۵/جهانی سازی در ماهیت،مبانی و اهداف کاملا با ماهیت،مبانی و اهداف دولت منتظر مغایر و متفاوت است.
۶/در نوع برخورد دولت منتظر با جهانی سازی سه دیدگاه وجود دارد. تسلیم و واگرایی – مقابله و مبارزه –سازش کارانه و میانه رو. البته دیدگاه سوم گرچه به سازش است ولی می توان گفت یک نوع مقابله نرم به حساب می آید.به نظر می رسد اکثر اندیشمندان مسلمان همین دیدگاه را دارند.
۷/برای مقابله با جهانی سازی به طور اجمال راهکارهای ذیل پیشنهاد می شود :
۱-گسترش فرهنگ مهدویت با اطلاع رسانی صحیح
۲-شناخت داشته های خود و بکارگیری صحیح آنها و استفاده از منافع و فرصتهای پیش رو
۳-تعامل فعال با کشورهای هم نظر و هم عقیده
۴-ارائه تصویری جامع و شفاف از حکومت جهانی مهدوی
۵-تبیین و ترویج آموزه های مهدویت به ویژه بصیرت ، تزکیه ،علم و آگاهی
۶-افزایش توان دولت منتظر با برنامه ریزی مناسب و صحیح در تمام زمینه های موجود
منابع
-قرآن کریم
-نهج البلاغه،
۱-مجلسی ،علامه محّمد باقر،بحار الانوار ،موسّسه دارالوفاء،بیروت ،۱۴۰۴ق.
۲-حکیمی ،محّمد ،عصر زندگی ،دفتر فرهنگ اسلامی ،تهران ،۱۳۰۸ ش .
۳-علی بابایی، غلامرضا ،فرهنگ علوم سیاسی،انتشارات ویس ،تهران ۱۳۶۹ش.
۴-بنی هاشمی،دکتر سیّد محّمد ،سلوک منتظران ،انتشارات منیر،چ اوّل ،تهران ، ۱۳۸۲ش.
۵-ضیایی بیگدلی ،محّمد رضا ، حقوق بین الملل عمومی ،گنج دانش،تهران،۱۳۸۵ش.
۶-ولایتی،دکترعلی اکبر و دیگران،جهانی سازی(سلسله نشستهای علمی)،ج ۳،انتشارات موسسه امام خمینی ،چ اوّل ۸۲ ش.
۷-کارگر ،رحیم ،جستارهایی در مهّدویت، نشر معراج، چ اول ،۸۶ش.
۸-مجله نگاه حوزه،دفترتبلیغات اسلامی قم،شماره های ۸۹-۸۸ بهمن ۸۱و ۹۹-۹۸بهمن ۸۲/
۹-مرقاتی ،سیّد طه،جهانشمولی اسلام و جهانی سازی (مجموعه مقالات ج۳)،ناشر مجمع جهانی تقریب مذاهب، چ اوّل ،۸۲ش.
۱۰-گفتمان مهدویت،گفتمان پنجم، موسسه فرهنگی انتظار نور ، ناشر موسسه بوستان کتاب ،چ اوّل، ۸۵ش.
۱۱-حقیقت ،سیّد صادق، مبانی اصول و اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی ،پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چ اول، ۸۵ش.
۱۲- مارک را پرت جوزف استیگلیتزو دیگران،جهانی سازی (چالشها و راهکارهای) ،ترجمه دکتر سید هادی عربی ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ اول، ۸۴ش.
۱۳-آکوچکیان،عبدالحمید،اسلام و جهانی شدن دین(فرصتهاوچالشها)،چ اول،۱۳۸۲
۱۴-موسوی اصفهانی،سید محمد تقی،مکیال المکارم،مسجد جمکران،چ اول.
۱۵-محمدبن علی،ابن بابویه،کمال الدین وتمام النعمه،دارالکتب الاسلامیه، چ ،دوم،قم،۱۳۹۵ق…………….
۱۶-محمدبن علی،ابن بابویه،الخصال،انتشارات جامعه مدرسین،قم،۱۴۰۳ق.
۱۷-الجابری،محمد عابد،العولمه و الهویه الثقافیه،مرکزدراسات الوحده العربیه،بیروت،۱۹۹۷/
۲۰-صدیق،عبدالرحمن،متن سخنرانی در شهر حلبچه(جنوب کردستان)
۲۱-سلیمی،حسن،فرهنگ گرایی جهانی شدن و حقوق بشر،مرکز چاپ وزارت امور خارجه،چ اول،تهران،۱۳۸۲ش.
۲۲-صافی،لطف الله،منتخب الاثر،سیده المعصومه،چ اول،قم،۱۴۱۹ق.
/س