انتظار در اندیشه ها(قسمت دوم)
نويسنده: بنیاد فرهنگي حضرت مهدي موعود
شهید علامه مرتضی مطهری درباره مشخصات انتظار ظهور امام زمان(علیه السلام) می فرماید:
1.خوش بيني به آينده بشريت
ريشه فسادها و تباهيها نقص روحي و معنوي انسان است. انسان هنوز دوره جواني و ناپختگي را طي ميکند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکري و اخلاقي و معنوي پيش ميرود. آيندهاي بس روشن و سعادت بخش که در آن شر و فساد از بُن برکنده خواهد شد در انتظار بشريت است.
2. پيروزي نهايي صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادي و صداقت، بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق و دجل (دجالگري و فريب).
3.حکومت جهاني واحد
4.عمران تمام زمين در حدي که نقطه خراب و آباد ناشده باقي نماند.
5.بلوغ بشريت به خردمندي کامل و پيروي از فکر و ايدئولوژي و آزادي از اسارت شرايط طبيعي و اجتماعي و غرائز حيواني.
6.حداکثر بهرهگيري از مواهب زمين.
7.برقراري مساوات کامل ميان انسانها در امر ثروت.
8.منتفي شدن کامل مفاسد اخلاقي از قبيل زنا، شرب خمر، خيانت، دزدي، آدمکشي و خالي شدن روانها از عقدهها و کينهها.
9.منتفي شدن جنگ و برقراري صلح و صفا و محبت و تعاون.
10.سازگاري انسان و طبيعت. (1).
اثر وجودي اين ايمان و باور، تنها اين نيست که در مقابل ناامنيها و پريشانيها و دردها انسان را تسلّي بدهد، و نگرانيهاي دروني را آرامش ببخشد، بلکه در برابر دل مردگي و نا اميدي که مظالم جنايتگران و تراکم ستم بيداد پيشگان به وجود ميآورد.
ايمان به مهدي عليه السلام عامل نيرو بخشي است که اميد به دنياي عدل و داد آينده، حسّ مقاومت و جنبش را در افراد به وجود ميآورد و از خاموش شدن مشعل انتقام که در سينه مظلومان برافروخته شده و تند باد يأس و نوميدي با آن بازي ميکند، جلوگيري مينمايد.
اين شعور باطني آميخته با اعتقاد ديني، ثابت ميکند که در روزگار آينده عدالت اين توانايي را خواهد داشت که با يک جهاني مالامال از ستم روبرو شود، و ارکان بيداد را منهدم سازد، و دنيايي از نو بنا کند. و هر اندازه ظلم و جنايت در اقطار جهان نيرومند گردد و بر سرنوشتها مسلط شود، آخرالامر بايد روزي منهدم گردد، زيرا ستم يک موجود غير طبيعي و نابودي آن حتمي است
اسلام مهدي را يک حقيقت واقعي موجود و پايدار و زندهاي معرفي ميکند، که در هر آن، انتظار انقلابش را داريم، مهدي اسلام انسان معيني است، که در کنار ما با تمام وجودش زندگي ميکند، و براي ما در همه اين دردها، غصهها و آتش تاخت و تازهاي ستمگران و سوز و گداز و بخش دردمندان ميسوزد و خود او هم در انتظار آن لحظهاي است که بتواند دستش را به سوي ستمديده محروم دراز کند، و ريشه ستمگران را از بُن بِکند.
اعتقاد به وجود مهدي انديشه عدم پذيرش ستم را به طور مطلق و هميشگي آن چنان به ما ميبخشد، که اين فکر را در سيماي درخشنده آن بزرگ رهبر ضد ستم آينده، مجسم ميبينيم
رهبري که بزودي ظاهر ميشود، و پيمان با هيچ ستمگري بر عهده او نيست، و در تمام طول عمر منقاد ظلم و جنايتي نشده است.
ايمان به او، ايمان به عدم پذيرش ستم، و يک نوع همگامي با او ميباشد.
انتظار فرج مهدي عليه السلام خود بزرگترين عاملي است که اين انديشه سازنده را تقويت ميکند و ملت منتظر خود را متصل به رهبري ميبيند که نابود کننده ستم است، لذا فکر نابودي ستم در مغز آن ملت زنده ميشود، و همواره در چهره تيره بيداد، نيستي و انعدام را ميبيند. (2).
انتظار، در انديشه استاد محمّد رضا حکيمي
در جهان آکنده از ستم و بيداد دست و پا زدن و از شادماني طلوعِ طليعه جهان آکنده از داد و دادگري سرشار بودن؟
در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن
شمشيرها و شهادتها را پذيرا شدن و خطها و شهامتها را پاس داشتن؛ اين است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاوِمان، پايداران شيعيان، مهدي طلبان تاريخ
منتظران مهدي عليه السلام در طلب تحقق عدالت جامع عدالتي که پيامبران خواستهاند انتظار آنان هر چه به طول انجامد و هر چه آفاق مقاومت در راه اين آرمان بزرگ گسترده باشد، بجاست
آمادگي افراد، در هر آن، براي «قيام» و مبارزه و جهاد، در راه تحکيم عدالت جهاني، و حفظ حقوق انسانها واجد اهميتي بسزاست. شيعه منتظر ـبلکه هر مسلمان ـ در عصر غيبت، بايد همواره داراي چنين هدفي باشد، و در راه تحقق آن، به وسايل گوناگون بکوشد،
او ميآيد تا آرمان پيامبران را تحقق بخشد، و تا دين خدايي را بگستراند، و نداي توحيد را به همه سوي ببرد.
مهدي، از اهل بيت پيامبر است. او فرزند فاطمه، علي و حسين است نخستين اصحاب او 313 تن خواهند بود، به شماره اصحاب پيامبر در جنگ «بدر». پيامبر اکرم، درباره او بسيار سخن گفته است.
تحقق والاي عدل است. اوست که جهان آکنده از بيداد را آکنده از داد ميسازد، و عدل خدايي را در همه جا و همه سو سرايت ميدهد.
مهدي عليه السلام به هنگام ظهور، ستمگران را کيفر ميدهد، و ظالمان را به سزاي اعمال خود ميرساند، و مؤمنان را عزيز ميدارد
به هنگام ظهور مهدي عليه السلام گروهي از پاکان و پليدان به جهان باز ميگردند
از علائم حتمي فرا رسيدن رستاخيز، ظهور مهدي عليه السلام است تا او نيايد عمر جهان به سر نميرسد، و قيامت برپا نميگردد.
بدينسان مينگريم که «انتظار» شاخص مُنوّر ابعاد عقايد حقّه است.
بايد با مواظبت بيشتر، به امر دين خود و صحت اعمال خود بپردازد، و از هر گونه سستي، انحراف دوري گزيند و در خط صحيح قرار گيرد
اين صلابت اعتقادي از ويژگيهاي رهروان راه سرخ تشيع پايدار علوي است
انسانيت، و رعايت ارزش انسان، تنها و تنها در تعاليم علي و آل علي جلوهگر است، و انسان آگاه از اين تعاليم فدايي اين راه است، و دشمن هر راه ديگر و انسان منتظر مهدي چنين است
«منکر» ترک گردد. بنابراين، انسان منتظر، نميتواند در اين باره بي تفاوت باشد.
بزرگترين امر کننده به معروف، و نهي کننده از مُنکر، در روزگار ظهور، خود مهدي عليه السلام است. پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودي مهدي را نخواهد، و در اين بُعد، به مهدي اقتدا نکند؟ شاخص مهم اين اقتدا، امر به معروف و نهي منکر و خروش داري براي اقامه احکام خدايي است.
دوران انتظار، دوران تکليف است و آن تکليف نگهباني دين خداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع
لازم است فروغ ايمان، و نور يقين همواره در دل و جان مردم محفوظ باشد
لازم است جان و دل نوجوان در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گيرد
لازم است ايمان، جزء وجود آنان باشد چون خون، همه وجود آنان را گرم کند، و چون روح، جوهرِ حيات آنان باشد.
لازم است سعي شود تا ايمان اعتقادي، با ايمان عملي در آنان، اتحاد يابد، و در زندگاني آنان حضور قاطع بيابد.
در عصر انتظار، ممکن است شبهههايي در ذهن برخي بيايد، يا شياطين پنهان و شياطين آشکار، به سست کردن پايههاي اعتقادي جوانان برخيزند، بايد در برابر اين شبههها مقاومت کرد، و آنها را از ذهنها زدود. همچنين مسائلي، در روند زمانه، و پيدا شدن افکار بروز ميکند، که ممکن است ظلمتهاي فکري بيافريند، و به ايمانها زيان برساند، بايد در برابر اين مسائل نيز پايدار بوده و در رد و رفع آنها، و روشن کردن پوچي آنها، به کوشش برخاست.
نگهبانان ميراث قرآني و فرهنگ تربيتي اسلامي، بايد در برابر همه اين تهاجمات پايداري کنند، و به تناسب هر مورد، به دفع اين زيانها و خطرها بپردازند حفظ و گسترش اعتقاد ديني، و شناخت درست اعتقادي و عملي در روزگار متصل به ظهور، مفيدتر، بلکه لازمتر است و اين بدان علت است که تنها دارندگان عقيده و عملند که در مسائل و حوادث پيش از ظهور گم نميشوند، و دچار ترديد نميگردند تا به هنگام ظهور مهدي اعتقاد صحيح و عمل صالح، در مردم منتظر حفظ گردد.
در احاديث از اهميت ايمان، در عصر غيبت، به گونههايي عجيب ياد شده است، و منتظران مؤمن، داراي مقام و منزلت شمشير زنان در رکاب پيامبر دانسته شدهاند، پيامبر آنان را برادران خود خوانده است. همچنين از نظر خردمندي، و بصيرت و اعتقاد و اخلاص، مورد ستايش بسيار قرار گرفتهاند. دلهاي منتظران مؤمن چونان قنديلهاي روشن توصيف شده است.
اين مسئله، در عصر غيبت، بيشتر از وقتهاي ديگر اهميت پيدا ميکند. در اين روزگار، شناخت عقايد و افکار، موضعگيريها و اعمال، اهميتي ويژه مييابد. و همين داشتن «شناخت صحيح» است که از کوشش در عبادات و مستحبات افضل است
هنگامي که انسان، حق و راه حق را بدرستي شناخت، در آن راه پايداري ميکند، و در برابر شدايد و مشکلات بردباري به خرج ميدهد، و به هيچ گونه، دست از راه حق خود برنميدارد
بدينگونه انسان عصر غيبت، بايد داراي بصيرتي درخشان باشد، تا بتواند اعتقاد حق را حفظ کند انسان منتظر بايد بداند انتظار چيست؟ و براي چيست؟ او منتظر کيست؟ و ظهور مقدمه چه اموري است؟
ب: پيروي از خط ممتد رهبري
امامان تأکيد کردهاند که در عصر غيبت به آداب و احکام ديني خود عمل کنيد و خط اعتقادي و عملي خويش را با استواري نگاه داريد، تا ظهور فرا رسد، و پيشواي شما، از غيب، به درآيد
انتظار، تمرين و رياضت
احاديث ما ميگويد: بايد در انسان منتظر، روح پارسايي، پايداري، زهد و بي نيازي، قدرت و مردانگي، شهامت سلحشوري، به وفور وجود داشته باشد. انسان منتظر، بايد اين خصلتها را در خويشتن پديد آورد و بپرورد، و به اصطلاح يک فرد انقلابي باشد. هيچگونه ضعفي و علايقي نبايد شخصيت صخره سانِ انسان منتظر را دستخوش قرار دهد دولت جهانگير عدل، بآساني، تشکيل نخواهد يافت بايد آماده بود درد آشنايان، به همراهي آن پيشوا به پا ميخيزند، و ابرقدرتان و نيروهاي آنان را از ميان برميدارند و خود مانند محرومترين محرومان زندگي ميکنند: تا محروميت را از جهان بردارند، و تا انسانيت را به جهان بازگردانند.
آماده از نظر قدرتهاي ايماني و روحي، نيروهاي بدني و سلاحي، تمرينهاي عملي و نظامي، پرورشهاي اخلاقي و اجتماعي، و سازماندهيهاي سياسي و مرامي.
و همواره در سنگر، سنگر مبارزه با تمايلات نفساني، با سستيهاي تکليفي، با فتورهاي موضعي، سنگر مبارزه با ذلت پذيري و استعمار زدگي، مبارزه با ستم و تبعيض و استثمار و انحراف
اين آمادگي عمومي و هميشگي، جوهر اصلي انتظار است در احاديث رسيده است که انتظارِ فرج نيز، فرج و پارهاي از فرج بلکه افضل اعمال است انتظاري که به اندازه خود فرج اهميت دارد نميتواند امري ساده، حالتي بي تفاوت، و روزگاري خالي از تعهد و شور باشد اگر جامعه منتظر، چنان که بايد باشد باشد، و انسان منتظر، انسانِ ترازِ مکتب و ترازِ انتظار باشد، انتظار نيز به منزله فَرَج است
همچنين شتابداري ممکن است باعث شود که برخي از مردم که به حکمت غيبت و انتظار و اسرار الهي توجه ندارند، دچار نااميدي گردند
خلقي که در انتظار ظهور «مصلح» است، بايد خود «صالح» باشد
شيعه مهدي همان شيعه آل محمّد است، همان منتظران، همانان که پيش از قيام مهدي نيز، اقتداي به مهدي ميکنند
آيا خلقي که اقتداي به مهدي عليه السلام کند، جز «خلقِ صالح» تواند بود روشن گشت که انتظار، چه تعهد بزرگ، و چه تکليف عظيمي است چه خودسازيها، و چه آمادگيها ميطلبد
پيداست که جهان مقارن ظهور، آکنده است از فساد و تباهي در ميان اين جهان آکنده از ستم و مملو از گناه و فسق که همه جا را تاريکي تجاوزها و تطاولها و عدوانها گرفته است، و مردمان از اسرار عالم بيخبرند و غافل، و از دين خدا دورند آن دسته که به خدا مؤمنند و خود را اهل دين ميشمارند، و امام غايبِ ناظر بر کردارها را باور دارند، جزء جوهر اصلي دينشان «عمل صالح» است، و خود شب و روز چشم براهند، تا آن امام برسد، و جهان را به صلاح بازآورد، و پيوسته آن امام مصلح را ميطلبند، اين چنين قومي نبايد منحرف و غرق در فساد و ستم به يکديگر باشند اگر باشند، خلاف منطق «انتظار مصلح» است. بلکه چنين قومي بايد خود صالح باشند، و پيش از ظهور مهدي نيز به او اقتدا نمايند و به نشر صلاح و عدل در همه جهان، خود پايبند باشند
چنين قومي بايد خود «صالح» باشند، تا با «مصلح» سنخيت داشته باشند، و چون مصلح ظاهر شود، بتوانند در کنار او قرار گيرند،
آري، روزي گروهي از مردم جهان به رهبري مهدي موعود عليه السلام وارثان زمين خواهند شد، اما چه کساني؟ صالحون؛ «اَنّ الارضَ يَرثُها عبادي الصالحون» پس «خلقي که در انتظار ظهور مصلح به سر ميبرد، بايد خود صالح باشد».
/الف
1.خوش بيني به آينده بشريت
ريشه فسادها و تباهيها نقص روحي و معنوي انسان است. انسان هنوز دوره جواني و ناپختگي را طي ميکند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکري و اخلاقي و معنوي پيش ميرود. آيندهاي بس روشن و سعادت بخش که در آن شر و فساد از بُن برکنده خواهد شد در انتظار بشريت است.
2. پيروزي نهايي صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادي و صداقت، بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق و دجل (دجالگري و فريب).
3.حکومت جهاني واحد
4.عمران تمام زمين در حدي که نقطه خراب و آباد ناشده باقي نماند.
5.بلوغ بشريت به خردمندي کامل و پيروي از فکر و ايدئولوژي و آزادي از اسارت شرايط طبيعي و اجتماعي و غرائز حيواني.
6.حداکثر بهرهگيري از مواهب زمين.
7.برقراري مساوات کامل ميان انسانها در امر ثروت.
8.منتفي شدن کامل مفاسد اخلاقي از قبيل زنا، شرب خمر، خيانت، دزدي، آدمکشي و خالي شدن روانها از عقدهها و کينهها.
9.منتفي شدن جنگ و برقراري صلح و صفا و محبت و تعاون.
10.سازگاري انسان و طبيعت. (1).
انتظار، در انديشه آية اللّه شهيد محمّد باقر صدر
اثر وجودي اين ايمان و باور، تنها اين نيست که در مقابل ناامنيها و پريشانيها و دردها انسان را تسلّي بدهد، و نگرانيهاي دروني را آرامش ببخشد، بلکه در برابر دل مردگي و نا اميدي که مظالم جنايتگران و تراکم ستم بيداد پيشگان به وجود ميآورد.
ايمان به مهدي عليه السلام عامل نيرو بخشي است که اميد به دنياي عدل و داد آينده، حسّ مقاومت و جنبش را در افراد به وجود ميآورد و از خاموش شدن مشعل انتقام که در سينه مظلومان برافروخته شده و تند باد يأس و نوميدي با آن بازي ميکند، جلوگيري مينمايد.
اين شعور باطني آميخته با اعتقاد ديني، ثابت ميکند که در روزگار آينده عدالت اين توانايي را خواهد داشت که با يک جهاني مالامال از ستم روبرو شود، و ارکان بيداد را منهدم سازد، و دنيايي از نو بنا کند. و هر اندازه ظلم و جنايت در اقطار جهان نيرومند گردد و بر سرنوشتها مسلط شود، آخرالامر بايد روزي منهدم گردد، زيرا ستم يک موجود غير طبيعي و نابودي آن حتمي است
اسلام مهدي را يک حقيقت واقعي موجود و پايدار و زندهاي معرفي ميکند، که در هر آن، انتظار انقلابش را داريم، مهدي اسلام انسان معيني است، که در کنار ما با تمام وجودش زندگي ميکند، و براي ما در همه اين دردها، غصهها و آتش تاخت و تازهاي ستمگران و سوز و گداز و بخش دردمندان ميسوزد و خود او هم در انتظار آن لحظهاي است که بتواند دستش را به سوي ستمديده محروم دراز کند، و ريشه ستمگران را از بُن بِکند.
اعتقاد به وجود مهدي انديشه عدم پذيرش ستم را به طور مطلق و هميشگي آن چنان به ما ميبخشد، که اين فکر را در سيماي درخشنده آن بزرگ رهبر ضد ستم آينده، مجسم ميبينيم
رهبري که بزودي ظاهر ميشود، و پيمان با هيچ ستمگري بر عهده او نيست، و در تمام طول عمر منقاد ظلم و جنايتي نشده است.
ايمان به او، ايمان به عدم پذيرش ستم، و يک نوع همگامي با او ميباشد.
انتظار فرج مهدي عليه السلام خود بزرگترين عاملي است که اين انديشه سازنده را تقويت ميکند و ملت منتظر خود را متصل به رهبري ميبيند که نابود کننده ستم است، لذا فکر نابودي ستم در مغز آن ملت زنده ميشود، و همواره در چهره تيره بيداد، نيستي و انعدام را ميبيند. (2).
انتظار، در انديشه استاد محمّد رضا حکيمي
انتظار؟
در جهان آکنده از ستم و بيداد دست و پا زدن و از شادماني طلوعِ طليعه جهان آکنده از داد و دادگري سرشار بودن؟
در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن
شمشيرها و شهادتها را پذيرا شدن و خطها و شهامتها را پاس داشتن؛ اين است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاوِمان، پايداران شيعيان، مهدي طلبان تاريخ
انتظار، آفاق مقاومت
منتظران مهدي عليه السلام در طلب تحقق عدالت جامع عدالتي که پيامبران خواستهاند انتظار آنان هر چه به طول انجامد و هر چه آفاق مقاومت در راه اين آرمان بزرگ گسترده باشد، بجاست
انتظار، دعوت به حماسه و اقدام
انتظار، نام قائم و قيام
آمادگي افراد، در هر آن، براي «قيام» و مبارزه و جهاد، در راه تحکيم عدالت جهاني، و حفظ حقوق انسانها واجد اهميتي بسزاست. شيعه منتظر ـبلکه هر مسلمان ـ در عصر غيبت، بايد همواره داراي چنين هدفي باشد، و در راه تحقق آن، به وسايل گوناگون بکوشد،
انتظار، ابعاد عقيدتي مکتب
الف.بُعد توحيد
ب.بُعد نبوت
او ميآيد تا آرمان پيامبران را تحقق بخشد، و تا دين خدايي را بگستراند، و نداي توحيد را به همه سوي ببرد.
مهدي، از اهل بيت پيامبر است. او فرزند فاطمه، علي و حسين است نخستين اصحاب او 313 تن خواهند بود، به شماره اصحاب پيامبر در جنگ «بدر». پيامبر اکرم، درباره او بسيار سخن گفته است.
ج.بُعد قرآن
د.بُعد امامت
ه. بُعد عدل
تحقق والاي عدل است. اوست که جهان آکنده از بيداد را آکنده از داد ميسازد، و عدل خدايي را در همه جا و همه سو سرايت ميدهد.
ز.بُعد معاد
مهدي عليه السلام به هنگام ظهور، ستمگران را کيفر ميدهد، و ظالمان را به سزاي اعمال خود ميرساند، و مؤمنان را عزيز ميدارد
به هنگام ظهور مهدي عليه السلام گروهي از پاکان و پليدان به جهان باز ميگردند
از علائم حتمي فرا رسيدن رستاخيز، ظهور مهدي عليه السلام است تا او نيايد عمر جهان به سر نميرسد، و قيامت برپا نميگردد.
بدينسان مينگريم که «انتظار» شاخص مُنوّر ابعاد عقايد حقّه است.
انتظار، ابعاد عملي مکتب
الف.بُعد دينداري
بايد با مواظبت بيشتر، به امر دين خود و صحت اعمال خود بپردازد، و از هر گونه سستي، انحراف دوري گزيند و در خط صحيح قرار گيرد
ب.بُعد پارسايي
ج.بُعد تقيد مکتبي
اين صلابت اعتقادي از ويژگيهاي رهروان راه سرخ تشيع پايدار علوي است
انسانيت، و رعايت ارزش انسان، تنها و تنها در تعاليم علي و آل علي جلوهگر است، و انسان آگاه از اين تعاليم فدايي اين راه است، و دشمن هر راه ديگر و انسان منتظر مهدي چنين است
د.بُعد امر به معروف و نهي از منکر
«منکر» ترک گردد. بنابراين، انسان منتظر، نميتواند در اين باره بي تفاوت باشد.
بزرگترين امر کننده به معروف، و نهي کننده از مُنکر، در روزگار ظهور، خود مهدي عليه السلام است. پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودي مهدي را نخواهد، و در اين بُعد، به مهدي اقتدا نکند؟ شاخص مهم اين اقتدا، امر به معروف و نهي منکر و خروش داري براي اقامه احکام خدايي است.
ه.. بُعد اخلاق اسلامي
و.بُعد آمادگي نظامي
انتظار، دوران تکليف حساس
دوران انتظار، دوران تکليف است و آن تکليف نگهباني دين خداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع
انتظار، نگهباني ايمان
لازم است فروغ ايمان، و نور يقين همواره در دل و جان مردم محفوظ باشد
لازم است جان و دل نوجوان در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گيرد
لازم است ايمان، جزء وجود آنان باشد چون خون، همه وجود آنان را گرم کند، و چون روح، جوهرِ حيات آنان باشد.
لازم است سعي شود تا ايمان اعتقادي، با ايمان عملي در آنان، اتحاد يابد، و در زندگاني آنان حضور قاطع بيابد.
در عصر انتظار، ممکن است شبهههايي در ذهن برخي بيايد، يا شياطين پنهان و شياطين آشکار، به سست کردن پايههاي اعتقادي جوانان برخيزند، بايد در برابر اين شبههها مقاومت کرد، و آنها را از ذهنها زدود. همچنين مسائلي، در روند زمانه، و پيدا شدن افکار بروز ميکند، که ممکن است ظلمتهاي فکري بيافريند، و به ايمانها زيان برساند، بايد در برابر اين مسائل نيز پايدار بوده و در رد و رفع آنها، و روشن کردن پوچي آنها، به کوشش برخاست.
نگهبانان ميراث قرآني و فرهنگ تربيتي اسلامي، بايد در برابر همه اين تهاجمات پايداري کنند، و به تناسب هر مورد، به دفع اين زيانها و خطرها بپردازند حفظ و گسترش اعتقاد ديني، و شناخت درست اعتقادي و عملي در روزگار متصل به ظهور، مفيدتر، بلکه لازمتر است و اين بدان علت است که تنها دارندگان عقيده و عملند که در مسائل و حوادث پيش از ظهور گم نميشوند، و دچار ترديد نميگردند تا به هنگام ظهور مهدي اعتقاد صحيح و عمل صالح، در مردم منتظر حفظ گردد.
در احاديث از اهميت ايمان، در عصر غيبت، به گونههايي عجيب ياد شده است، و منتظران مؤمن، داراي مقام و منزلت شمشير زنان در رکاب پيامبر دانسته شدهاند، پيامبر آنان را برادران خود خوانده است. همچنين از نظر خردمندي، و بصيرت و اعتقاد و اخلاص، مورد ستايش بسيار قرار گرفتهاند. دلهاي منتظران مؤمن چونان قنديلهاي روشن توصيف شده است.
انتظار، عدل و احسان
انتظار، شناخت و موضع
اين مسئله، در عصر غيبت، بيشتر از وقتهاي ديگر اهميت پيدا ميکند. در اين روزگار، شناخت عقايد و افکار، موضعگيريها و اعمال، اهميتي ويژه مييابد. و همين داشتن «شناخت صحيح» است که از کوشش در عبادات و مستحبات افضل است
اين شناخت، در دو مرحله، تبلور مييابد
هنگامي که انسان، حق و راه حق را بدرستي شناخت، در آن راه پايداري ميکند، و در برابر شدايد و مشکلات بردباري به خرج ميدهد، و به هيچ گونه، دست از راه حق خود برنميدارد
بدينگونه انسان عصر غيبت، بايد داراي بصيرتي درخشان باشد، تا بتواند اعتقاد حق را حفظ کند انسان منتظر بايد بداند انتظار چيست؟ و براي چيست؟ او منتظر کيست؟ و ظهور مقدمه چه اموري است؟
ب: پيروي از خط ممتد رهبري
امامان تأکيد کردهاند که در عصر غيبت به آداب و احکام ديني خود عمل کنيد و خط اعتقادي و عملي خويش را با استواري نگاه داريد، تا ظهور فرا رسد، و پيشواي شما، از غيب، به درآيد
انتظار، تمرين و رياضت
احاديث ما ميگويد: بايد در انسان منتظر، روح پارسايي، پايداري، زهد و بي نيازي، قدرت و مردانگي، شهامت سلحشوري، به وفور وجود داشته باشد. انسان منتظر، بايد اين خصلتها را در خويشتن پديد آورد و بپرورد، و به اصطلاح يک فرد انقلابي باشد. هيچگونه ضعفي و علايقي نبايد شخصيت صخره سانِ انسان منتظر را دستخوش قرار دهد دولت جهانگير عدل، بآساني، تشکيل نخواهد يافت بايد آماده بود درد آشنايان، به همراهي آن پيشوا به پا ميخيزند، و ابرقدرتان و نيروهاي آنان را از ميان برميدارند و خود مانند محرومترين محرومان زندگي ميکنند: تا محروميت را از جهان بردارند، و تا انسانيت را به جهان بازگردانند.
انتظار، بسيج عمومي
آماده از نظر قدرتهاي ايماني و روحي، نيروهاي بدني و سلاحي، تمرينهاي عملي و نظامي، پرورشهاي اخلاقي و اجتماعي، و سازماندهيهاي سياسي و مرامي.
و همواره در سنگر، سنگر مبارزه با تمايلات نفساني، با سستيهاي تکليفي، با فتورهاي موضعي، سنگر مبارزه با ذلت پذيري و استعمار زدگي، مبارزه با ستم و تبعيض و استثمار و انحراف
اين آمادگي عمومي و هميشگي، جوهر اصلي انتظار است در احاديث رسيده است که انتظارِ فرج نيز، فرج و پارهاي از فرج بلکه افضل اعمال است انتظاري که به اندازه خود فرج اهميت دارد نميتواند امري ساده، حالتي بي تفاوت، و روزگاري خالي از تعهد و شور باشد اگر جامعه منتظر، چنان که بايد باشد باشد، و انسان منتظر، انسانِ ترازِ مکتب و ترازِ انتظار باشد، انتظار نيز به منزله فَرَج است
انتظار و ضد انتظار
همچنين شتابداري ممکن است باعث شود که برخي از مردم که به حکمت غيبت و انتظار و اسرار الهي توجه ندارند، دچار نااميدي گردند
خلقي که در انتظار ظهور «مصلح» است، بايد خود «صالح» باشد
شيعه مهدي همان شيعه آل محمّد است، همان منتظران، همانان که پيش از قيام مهدي نيز، اقتداي به مهدي ميکنند
آيا خلقي که اقتداي به مهدي عليه السلام کند، جز «خلقِ صالح» تواند بود روشن گشت که انتظار، چه تعهد بزرگ، و چه تکليف عظيمي است چه خودسازيها، و چه آمادگيها ميطلبد
پيداست که جهان مقارن ظهور، آکنده است از فساد و تباهي در ميان اين جهان آکنده از ستم و مملو از گناه و فسق که همه جا را تاريکي تجاوزها و تطاولها و عدوانها گرفته است، و مردمان از اسرار عالم بيخبرند و غافل، و از دين خدا دورند آن دسته که به خدا مؤمنند و خود را اهل دين ميشمارند، و امام غايبِ ناظر بر کردارها را باور دارند، جزء جوهر اصلي دينشان «عمل صالح» است، و خود شب و روز چشم براهند، تا آن امام برسد، و جهان را به صلاح بازآورد، و پيوسته آن امام مصلح را ميطلبند، اين چنين قومي نبايد منحرف و غرق در فساد و ستم به يکديگر باشند اگر باشند، خلاف منطق «انتظار مصلح» است. بلکه چنين قومي بايد خود صالح باشند، و پيش از ظهور مهدي نيز به او اقتدا نمايند و به نشر صلاح و عدل در همه جهان، خود پايبند باشند
چنين قومي بايد خود «صالح» باشند، تا با «مصلح» سنخيت داشته باشند، و چون مصلح ظاهر شود، بتوانند در کنار او قرار گيرند،
آري، روزي گروهي از مردم جهان به رهبري مهدي موعود عليه السلام وارثان زمين خواهند شد، اما چه کساني؟ صالحون؛ «اَنّ الارضَ يَرثُها عبادي الصالحون» پس «خلقي که در انتظار ظهور مصلح به سر ميبرد، بايد خود صالح باشد».
پی نوشت:
[1] قيام و انقلاب مهدي عليه السلام / 6158.
[2] انقلاب مهدي و پندارها/ 110؛ سيدمحمدباقر صدر؛ ترجمه سيداحمد علمالهدي.
/الف