انتظار در اندیشه ها(قسمت دوم)

ريشه فسادها و تباهي‏ها نقص روحي و معنوي انسان است. انسان هنوز دوره جواني و ناپختگي را طي مي‏کند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکري و اخلاقي و معنوي پيش مي‏رود. آينده‏اي بس روشن و سعادت بخش که در آن شر و فساد از بُن برکنده خواهد شد در انتظار بشريت است. 2. پيروزي نهايي صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادي و صداقت، بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق و دجل (دجالگري و فريب).
يکشنبه، 23 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتظار در اندیشه ها(قسمت دوم)
انتظار در اندیشه ها(قسمت دوم)
انتظار در اندیشه ها(قسمت دوم)

نويسنده: بنیاد فرهنگي حضرت مهدي موعود




شهید علامه مرتضی مطهری درباره مشخصات انتظار ظهور امام زمان(علیه السلام) می فرماید:
1.خوش بيني به آينده بشريت
ريشه فسادها و تباهي‏ها نقص روحي و معنوي انسان است. انسان هنوز دوره جواني و ناپختگي را طي مي‏کند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکري و اخلاقي و معنوي پيش مي‏رود. آينده‏اي بس روشن و سعادت بخش که در آن شر و فساد از بُن برکنده خواهد شد در انتظار بشريت است.
2. پيروزي نهايي صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادي و صداقت، بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق و دجل (دجالگري و فريب).
3.حکومت جهاني واحد
4.عمران تمام زمين در حدي که نقطه خراب و آباد ناشده باقي نماند.
5.بلوغ بشريت به خردمندي کامل و پيروي از فکر و ايدئولوژي و آزادي از اسارت شرايط طبيعي و اجتماعي و غرائز حيواني.
6.حداکثر بهره‏گيري از مواهب زمين.
7.برقراري مساوات کامل ميان انسان‏ها در امر ثروت.
8.منتفي شدن کامل مفاسد اخلاقي از قبيل زنا، شرب خمر، خيانت، دزدي، آدمکشي و خالي شدن روان‏ها از عقده‏ها و کينه‏ها.
9.منتفي شدن جنگ و برقراري صلح و صفا و محبت و تعاون.
10.سازگاري انسان و طبيعت. (1).

انتظار، در انديشه آية‏ اللّه شهيد محمّد باقر صدر

مهدي يک الهام فطري انساني است، که در برابر بينشهاي متفکرين جهان، روزگار درخشاني را مجسم مي‏سازد اين الهام طبيعي و اين شعور باطني، که در افراد همه جوامع و ملل موجود است از گسترده‏ترين و روشن‏ترين الهامات بشري است
اثر وجودي اين ايمان و باور، تنها اين نيست که در مقابل ناامني‏ها و پريشاني‏ها و دردها انسان را تسلّي بدهد، و نگراني‏هاي دروني را آرامش ببخشد، بلکه در برابر دل مردگي و نا اميدي که مظالم جنايتگران و تراکم ستم بيداد پيشگان به وجود مي‏آورد.
ايمان به مهدي عليه السلام عامل نيرو بخشي است که اميد به دنياي عدل و داد آينده، حسّ مقاومت و جنبش را در افراد به وجود مي‏آورد و از خاموش شدن مشعل انتقام که در سينه مظلومان برافروخته شده و تند باد يأس و نوميدي با آن بازي مي‏کند، جلوگيري مي‏نمايد.
اين شعور باطني آميخته با اعتقاد ديني، ثابت مي‏کند که در روزگار آينده عدالت اين توانايي را خواهد داشت که با يک جهاني مالامال از ستم روبرو شود، و ارکان بيداد را منهدم سازد، و دنيايي از نو بنا کند. و هر اندازه ظلم و جنايت در اقطار جهان نيرومند گردد و بر سرنوشت‏ها مسلط شود، آخرالامر بايد روزي منهدم گردد، زيرا ستم يک موجود غير طبيعي و نابودي آن حتمي است
اسلام مهدي را يک حقيقت واقعي موجود و پايدار و زنده‏اي معرفي مي‏کند، که در هر آن، انتظار انقلابش را داريم، مهدي اسلام انسان معيني است، که در کنار ما با تمام وجودش زندگي مي‏کند، و براي ما در همه اين دردها، غصه‏ها و آتش تاخت و تازهاي ستمگران و سوز و گداز و بخش دردمندان مي‏سوزد و خود او هم در انتظار آن لحظه‏اي است که بتواند دستش را به سوي ستمديده محروم دراز کند، و ريشه ستمگران را از بُن بِکند.
اعتقاد به وجود مهدي انديشه عدم پذيرش ستم را به طور مطلق و هميشگي آن چنان به ما مي‏بخشد، که اين فکر را در سيماي درخشنده آن بزرگ رهبر ضد ستم آينده، مجسم مي‏بينيم
رهبري که بزودي ظاهر مي‏شود، و پيمان با هيچ ستمگري بر عهده او نيست، و در تمام طول عمر منقاد ظلم و جنايتي نشده است.
ايمان به او، ايمان به عدم پذيرش ستم، و يک نوع همگامي با او مي‏باشد.
انتظار فرج مهدي عليه السلام خود بزرگترين عاملي است که اين انديشه سازنده را تقويت مي‏کند و ملت منتظر خود را متصل به رهبري مي‏بيند که نابود کننده ستم است، لذا فکر نابودي ستم در مغز آن ملت زنده مي‏شود، و همواره در چهره تيره بيداد، نيستي و انعدام را مي‏بيند. (2).
انتظار، در انديشه استاد محمّد رضا حکيمي

انتظار؟

در درون تاريکي‏ها و سردي‏ها، به دميدن سپيده دمان چشم داشتن، و به اميد طلوع خورشيد زيستن
در جهان آکنده از ستم و بيداد دست و پا زدن و از شادماني طلوعِ طليعه جهان آکنده از داد و دادگري سرشار بودن؟
در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن
شمشيرها و شهادت‏ها را پذيرا شدن و خط‏ها و شهامت‏ها را پاس داشتن؛ اين است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاوِمان، پايداران شيعيان، مهدي طلبان تاريخ

انتظار، آفاق مقاومت

عدالت آفاقي و انفسي، کمال بشريت است و همواره موانع (دروني و بروني) بر سر راه آن بسيار است بشر کمتر موفق شده است تا عدالت جامع را به چنگ آورد
منتظران مهدي عليه السلام در طلب تحقق عدالت جامع عدالتي که پيامبران خواسته‏اند انتظار آنان هر چه به طول انجامد و هر چه آفاق مقاومت در راه اين آرمان بزرگ گسترده باشد، بجاست

انتظار، دعوت به حماسه و اقدام

نبايد پنداشت که انتظار ظهور به گونه‏اي، موجب از دست هشتن حرکت‏هاي اصلاحي، و حماسه‏هاي ديني و اجتماعي است انتظار نپذيرفتن باطل، ستم، بردگي و ذلت و درفش بنيادگر مقاومت است، در برابر هر ناحقي و هر ستمي و هر ستمگري شيعه، با حضور در حوزه «انتظار» يعني، انتظار غلبه حق بر باطل داد بر بيداد علم بر جهل خرد بر سبکسري تقوا بر گناه آگاهي بر کوربيني، همواره آمادگي خود را براي مشارکت در نهضت‏هاي پاک و مقدس تجديد مي‏نمايد و با ياد تاريخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشيع، مشعل خونين مبارزات عظيم را بر سر دست حمل مي‏کند.

انتظار، نام قائم و قيام

ملتي که منتظر پيشوايي است که بيايد و ستمگران را براندازد، و از جمله القاب اين پيشوا «قائم» است، و انسان منتظر هر گاه اين نام را مي‏شنود، قيام مي‏کند، اينگونه ملتي و امتي را چگونه برخي به قعود سوق داده و برخي مي‏خواهند، به لذت پذيري سوق دهند.
آمادگي افراد، در هر آن، براي «قيام» و مبارزه و جهاد، در راه تحکيم عدالت جهاني، و حفظ حقوق انسان‏ها واجد اهميتي بسزاست. شيعه منتظر ـبلکه هر مسلمان ـ در عصر غيبت، بايد همواره داراي چنين هدفي باشد، و در راه تحقق آن، به وسايل گوناگون بکوشد،

انتظار، ابعاد عقيدتي مکتب

در اين انتظار شکوهمند، ابعاد استوار مکتب نيز حضور دارد، هم ابعاد عقيدتي و هم ابعاد عملي.

الف.بُعد توحيد

انتظار، در ماهيت خود، انسان منتظر را متوجه خداي جهان مي‏کند منتظران چشم به راه «مهدي» هستند. مهدي بنده خدا که به قدرت خدا زنده است توجه به خدا و طلب فرج از درگاه خدا، از مهمترين اصول اين اعتقاد است منتظران بايد هميشه، روي دل به سوي خدا کنند و از پيشگاه لايزال، طلب گشايش و فرج نمايند.

ب.بُعد نبوت

انتظار، توجه به مکتب پيامبران و تجديد عهد با آنان است منتظران، چشم به راه کسي هستند که در او صفات و آثار پيامبران گردآمده است هر کس دوست دارد، آدم و شيث و نوح و ابراهيم و موسي و محمد صلي الله عليه و آله وسلم را ببيند مي‏تواند آنان را در مهدي ببيند.
او مي‏آيد تا آرمان پيامبران را تحقق بخشد، و تا دين خدايي را بگستراند، و نداي توحيد را به همه سوي ببرد.
مهدي، از اهل بيت پيامبر است. او فرزند فاطمه، علي و حسين است نخستين اصحاب او 313 تن خواهند بود، به شماره اصحاب پيامبر در جنگ «بدر». پيامبر اکرم، درباره او بسيار سخن گفته است.

ج.بُعد قرآن

مهدي زنده کننده همه احکام قرآن است. انسان منتظر، همواره اين آرمان را در دل زنده مي‏دارد، که روزي با ظهور مهدي قرآن در سراسر جهان حاکميت يابد، و برنامه زندگي گردد.

د.بُعد امامت

مهدي، وصيّ صديقين، و خاتم ائمه طاهرين است. امامان پيشين، يکايک او را ياد کرده‏اند. او فرزند آنان، و يادگار ايشان، و ادامه دهنده راه آنان است. مهدي، مظهرِ قائم جاري امامت است و انتظار ظهور او، بزرگترين تأکيد است بر اصل اعتقادي امامت و رهبري.

ه. بُعد عدل

انتظار مهدي، انتظار ظهور عدل است، عدل جهاني مهدي
تحقق والاي عدل است. اوست که جهان آکنده از بيداد را آکنده از داد مي‏سازد، و عدل خدايي را در همه جا و همه سو سرايت مي‏دهد.

ز.بُعد معاد

در امر انتظار، اصل اعتقادي بسيار مهم «معاد»، و بازگشت مسئولانه به نزد خداوند، همواره حضور دارد. اين حضور در سه جهت نمودار است:
مهدي عليه السلام به هنگام ظهور، ستمگران را کيفر مي‏دهد، و ظالمان را به سزاي اعمال خود مي‏رساند، و مؤمنان را عزيز مي‏دارد
به هنگام ظهور مهدي عليه السلام گروهي از پاکان و پليدان به جهان باز مي‏گردند
از علائم حتمي فرا رسيدن رستاخيز، ظهور مهدي عليه السلام است تا او نيايد عمر جهان به سر نمي‏رسد، و قيامت برپا نمي‏گردد.
بدينسان مي‏نگريم که «انتظار» شاخص مُنوّر ابعاد عقايد حقّه است.

انتظار، ابعاد عملي مکتب

ياد کرديم که انتظار، حافظ ابعاد عقيدتي مکتب است در اينجا، به چند بُعد، از ابعاد عملي اشاره مي‏کنيم:

الف.بُعد دينداري

از ويژگي‏هاي انسان منتظر، دينداري است انسان، در دوران غيبت،
بايد با مواظبت بيشتر، به امر دين خود و صحت اعمال خود بپردازد، و از هر گونه سستي، انحراف دوري گزيند و در خط صحيح قرار گيرد

ب.بُعد پارسايي

انسانِ منتظرِ حکومتِ علي وارِ مهدي علاوه بر تديُّن و تقوي، بايد پارسا باشد، و خود را چنان که آن پيشوا دوست دارد، بسازد و بدارد، و به او و ياران او شباهت به هم رسانده تا ـ به لطف خدا ـ در شمار آنان به حساب آيد

ج.بُعد تقيد مکتبي

يکي از ابعاد مهم، در فلسفه عالي تشيع، تقَيُد دقيق به مکتب و خط مکتب است تولي و تبري همين است. متابعت عاشقانه از حق و رهبر حق و مخالفت خصمانه با ناحق و رهبر ناحق.
اين صلابت اعتقادي از ويژگي‏هاي رهروان راه سرخ تشيع پايدار علوي است
انسانيت، و رعايت ارزش انسان، تنها و تنها در تعاليم علي و آل علي جلوه‏گر است، و انسان آگاه از اين تعاليم فدايي اين راه است، و دشمن هر راه ديگر و انسان منتظر مهدي چنين است

د.بُعد امر به معروف و نهي از منکر

رضا و خشنودي مهدي عليه السلام در آن است که «معروف» عملي شود، و
«منکر» ترک گردد. بنابراين، انسان منتظر، نمي‏تواند در اين باره بي تفاوت باشد.
بزرگترين امر کننده به معروف، و نهي کننده از مُنکر، در روزگار ظهور، خود مهدي عليه السلام است. پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودي مهدي را نخواهد، و در اين بُعد، به مهدي اقتدا نکند؟ شاخص مهم اين اقتدا، امر به معروف و نهي منکر و خروش داري براي اقامه احکام خدايي است.

ه.. بُعد اخلاق اسلامي

انسان منتظر بايد داراي اخلاق اسلامي باشد، و جامعه منتظر بايد مظهر اخلاق اسلامي باشد شيعه بايد با رفتار انساني همواره مايه زينت و افتخار ائمه طاهرين باشد، نه مايه ننگ آنان و اين رعايت، در دوران غيبت امام واجب‏تر است.

و.بُعد آمادگي نظامي

امر بسيار مهم امر آمادگي نظامي در عصر انتظار است مسلمان بايد هميشه آمادگي نظامي داشته باشد، تا به هنگام طلوع طلايع حق، به صف پيکارگران رکاب مهدي عليه السلام بپيوندد، و در آن نبرد بزرگ حماسه آفريند و حضور فعال داشته باشد

انتظار، دوران تکليف حساس

غيبت، جرياني بسيار عميق، و انتظار، جرياني بسيار سازنده و مهم است. دوره غيبت و انتظار از يک جهت، مانند مدتي است که معلم از کلاس خارج مي‏شود تا بنگرد که شاگردان در غياب او چه مي‏کنند؟ و درباره تعاليم و تکاليف خود چسان رفتار مي‏نمايند. انسان منتظر، بايد همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بکوشد، و بداند که معلم هر لحظه ممکن است برسد بايد هميشه در حالي باشد که رضايت کامل خاطر معلم را فراهم آورد.
دوران انتظار، دوران تکليف است و آن تکليف نگهباني دين خداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع

انتظار، نگهباني ايمان

يکي از ابعاد عظيم تکليف حساس و بزرگ، در روزگاران انتظار، حفظ دين و نگهباني مرزهاي عقيدتي است
لازم است فروغ ايمان، و نور يقين همواره در دل و جان مردم محفوظ باشد
لازم است جان و دل نوجوان در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گيرد
لازم است ايمان، جزء وجود آنان باشد چون خون، همه وجود آنان را گرم کند، و چون روح، جوهرِ حيات آنان باشد.
لازم است سعي شود تا ايمان اعتقادي، با ايمان عملي در آنان، اتحاد يابد، و در زندگاني آنان حضور قاطع بيابد.
در عصر انتظار، ممکن است شبهه‏هايي در ذهن برخي بيايد، يا شياطين پنهان و شياطين آشکار، به سست کردن پايه‏هاي اعتقادي جوانان برخيزند، بايد در برابر اين شبهه‏ها مقاومت کرد، و آنها را از ذهن‏ها زدود. همچنين مسائلي، در روند زمانه، و پيدا شدن افکار بروز مي‏کند، که ممکن است ظلمتهاي فکري بيافريند، و به ايمان‏ها زيان برساند، بايد در برابر اين مسائل نيز پايدار بوده و در رد و رفع آنها، و روشن کردن پوچي آنها، به کوشش برخاست.
نگهبانان ميراث قرآني و فرهنگ تربيتي اسلامي، بايد در برابر همه اين تهاجمات پايداري کنند، و به تناسب هر مورد، به دفع اين زيان‏ها و خطرها بپردازند حفظ و گسترش اعتقاد ديني، و شناخت درست اعتقادي و عملي در روزگار متصل به ظهور، مفيدتر، بلکه لازمتر است و اين بدان علت است که تنها دارندگان عقيده و عملند که در مسائل و حوادث پيش از ظهور گم نمي‏شوند، و دچار ترديد نمي‏گردند تا به هنگام ظهور مهدي اعتقاد صحيح و عمل صالح، در مردم منتظر حفظ گردد.
در احاديث از اهميت ايمان، در عصر غيبت، به گونه‏هايي عجيب ياد شده است، و منتظران مؤمن، داراي مقام و منزلت شمشير زنان در رکاب پيامبر دانسته شده‏اند، پيامبر آنان را برادران خود خوانده است. همچنين از نظر خردمندي، و بصيرت و اعتقاد و اخلاص، مورد ستايش بسيار قرار گرفته‏اند. دل‏هاي منتظران مؤمن چونان قنديل‏هاي روشن توصيف شده است.

انتظار، عدل و احسان

منتظران ظهور دولت حق که در انتظار حکومت عدل جهاني به سر مي‏برند، بايد پيوسته، نمونه عدل و عدل‏طلبي باشند، و اين چگونگي را نشان دهند، بايد جامعه آنان، نمونه آن عدل و دادي باشد که از آن دم مي‏زنند، و منتظر ظهور ابعاد کلي و جهانگير آن باشند.

انتظار، شناخت و موضع

شناخت در منطق اسلام، «شناخت نظري» و «شناخت عملي» هر دو را در بر مي‏گيرد. هر عقيده‏اي که انسان در هر باره‏اي دارد بايد از روي شناخت باشد، و هر فعلي و ترکي که از انسان سرمي‏زند، بايد بر پايه شناخت و تشخيص باشد.
اين مسئله، در عصر غيبت، بيشتر از وقت‏هاي ديگر اهميت پيدا مي‏کند. در اين روزگار، شناخت عقايد و افکار، موضعگيري‏ها و اعمال، اهميتي ويژه مي‏يابد. و همين داشتن «شناخت صحيح» است که از کوشش در عبادات و مستحبات افضل است

اين شناخت، در دو مرحله، تبلور مي‏يابد

الف: تحمل و پايداري
هنگامي که انسان، حق و راه حق را بدرستي شناخت، در آن راه پايداري مي‏کند، و در برابر شدايد و مشکلات بردباري به خرج مي‏دهد، و به هيچ گونه، دست از راه حق خود برنمي‏دارد
بدينگونه انسان عصر غيبت، بايد داراي بصيرتي درخشان باشد، تا بتواند اعتقاد حق را حفظ کند انسان منتظر بايد بداند انتظار چيست؟ و براي چيست؟ او منتظر کيست؟ و ظهور مقدمه چه اموري است؟
ب: پيروي از خط ممتد رهبري
امامان تأکيد کرده‏اند که در عصر غيبت به آداب و احکام ديني خود عمل کنيد و خط اعتقادي و عملي خويش را با استواري نگاه داريد، تا ظهور فرا رسد، و پيشواي شما، از غيب، به درآيد
انتظار، تمرين و رياضت
احاديث ما مي‏گويد: بايد در انسان منتظر، روح پارسايي، پايداري، زهد و بي نيازي، قدرت و مردانگي، شهامت سلحشوري، به وفور وجود داشته باشد. انسان منتظر، بايد اين خصلت‏ها را در خويشتن پديد آورد و بپرورد، و به اصطلاح يک فرد انقلابي باشد. هيچگونه ضعفي و علايقي نبايد شخصيت صخره سانِ انسان منتظر را دستخوش قرار دهد دولت جهانگير عدل، بآساني، تشکيل نخواهد يافت بايد آماده بود درد آشنايان، به همراهي آن پيشوا به پا مي‏خيزند، و ابرقدرتان و نيروهاي آنان را از ميان برمي‏دارند و خود مانند محرومترين محرومان زندگي مي‏کنند: تا محروميت را از جهان بردارند، و تا انسانيت را به جهان بازگردانند.

انتظار، بسيج عمومي

انتظار، يک بسيج عمومي است. مکتب تشيع در عصر انتظار، پيرواني مي‏خواهد هميشه آماده، و همواره در سنگر
آماده از نظر قدرت‏هاي ايماني و روحي، نيروهاي بدني و سلاحي، تمرين‏هاي عملي و نظامي، پرورش‏هاي اخلاقي و اجتماعي، و سازماندهي‏هاي سياسي و مرامي.
و همواره در سنگر، سنگر مبارزه با تمايلات نفساني، با سستيهاي تکليفي، با فتورهاي موضعي، سنگر مبارزه با ذلت پذيري و استعمار زدگي، مبارزه با ستم و تبعيض و استثمار و انحراف
اين آمادگي عمومي و هميشگي، جوهر اصلي انتظار است در احاديث رسيده است که انتظارِ فرج نيز، فرج و پاره‏اي از فرج بلکه افضل اعمال است انتظاري که به اندازه خود فرج اهميت دارد نمي‏تواند امري ساده، حالتي بي تفاوت، و روزگاري خالي از تعهد و شور باشد اگر جامعه منتظر، چنان که بايد باشد باشد، و انسان منتظر، انسانِ ترازِ مکتب و ترازِ انتظار باشد، انتظار نيز به منزله فَرَج است

انتظار و ضد انتظار

انتظار منتظر، نمي‏تواند به نام «صبر»، خواص اعتقادي و عملي، و آمادگي‏هاي نظامي و اقدامي را از کف بنهد، و از حالت حضور تکليفي انتظار، به حالت غياب تکليفي درآيد، و ضد انتظار گردد. انسان نمي‏تواند به نام انتظار، ظلم را قبول کند، و زير بار ظالم و حکومت ظالم برود آنچه در پاره‏اي احاديث رسيده است که عجله نکنيد، و در اين کار شتاب نداشته باشيد، به همان معناي عجله نکردن در رسيدن دولت حقه جهاني مهدي عليه السلام است. چون اين عجله چه بسا باعث شود که کساني تحمل خويش را از دست بدهند، و آهنگ تأسيس همان حکومت جهاني مهدوي بکنند و اين امر شدني نيست. زيرا که تأسيس دولت جهاني واحد الهي ويژه دوران همان ولي الله اعظم است و بس.
همچنين شتابداري ممکن است باعث شود که برخي از مردم که به حکمت غيبت و انتظار و اسرار الهي توجه ندارند، دچار نااميدي گردند
خلقي که در انتظار ظهور «مصلح» است، بايد خود «صالح» باشد
شيعه مهدي همان شيعه آل محمّد است، همان منتظران، همانان که پيش از قيام مهدي نيز، اقتداي به مهدي مي‏کنند
آيا خلقي که اقتداي به مهدي عليه السلام کند، جز «خلقِ صالح» تواند بود روشن گشت که انتظار، چه تعهد بزرگ، و چه تکليف عظيمي است چه خودسازي‏ها، و چه آمادگي‏ها مي‏طلبد
پيداست که جهان مقارن ظهور، آکنده است از فساد و تباهي در ميان اين جهان آکنده از ستم و مملو از گناه و فسق که همه جا را تاريکي تجاوزها و تطاول‏ها و عدوان‏ها گرفته است، و مردمان از اسرار عالم بيخبرند و غافل، و از دين خدا دورند آن دسته که به خدا مؤمنند و خود را اهل دين مي‏شمارند، و امام غايبِ ناظر بر کردارها را باور دارند، جزء جوهر اصلي دينشان «عمل صالح» است، و خود شب و روز چشم براهند، تا آن امام برسد، و جهان را به صلاح بازآورد، و پيوسته آن امام مصلح را مي‏طلبند، اين چنين قومي نبايد منحرف و غرق در فساد و ستم به يکديگر باشند اگر باشند، خلاف منطق «انتظار مصلح» است. بلکه چنين قومي بايد خود صالح باشند، و پيش از ظهور مهدي نيز به او اقتدا نمايند و به نشر صلاح و عدل در همه جهان، خود پايبند باشند
چنين قومي بايد خود «صالح» باشند، تا با «مصلح» سنخيت داشته باشند، و چون مصلح ظاهر شود، بتوانند در کنار او قرار گيرند،
آري، روزي گروهي از مردم جهان به رهبري مهدي موعود عليه السلام وارثان زمين خواهند شد، اما چه کساني؟ صالحون؛ «اَنّ الارضَ يَرثُها عبادي الصالحون» پس «خلقي که در انتظار ظهور مصلح به سر مي‏برد، بايد خود صالح باشد».

پی نوشت:

[1] قيام و انقلاب مهدي عليه السلام / 6158.
[2] انقلاب مهدي و پندارها/ 110؛ سيدمحمدباقر صدر؛ ترجمه سيداحمد علم‏الهدي.

منبع: بنیاد فرهنگي حضرت مهدي موعود (علیه السلام)
/الف




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط