اجازه نامهها، بخشي از ميراث حديثي مسلمانان به شمار ميروند كه در سدههاي نخست هجري، نقش مهمي در انتقال نسل به نسل احاديث ايفا مينمودند. بعدها با تدوين و نشر مجامع حديثي، اجازه، بيشتر جنبهي تشريفي يافت و با گسترش كتابت و پيدايش صنعت چاپ، امروزه بسيار كم رنگ شده، رو به زوال است.
ترديدي نيست كه اجازه نويسي، امروزه، نقشي در اعتبار سند ندارد؛ زيرا غالب احاديث، گرد آمده و به گونههاي مختلف، ثبت شدهاند. ليك اين امر، برخي از اهل فضل را به اشتباه درافكنده و گمان بردهاند كه نبايد به نگهداري و مطالعهي اجازه نامهها و كتب اجازات پرداخت و نقد عمرو مال را بايد صرف ديگر شاخههاي علوم حديث كرد.
به گمان ما اين اشتباه، از آن جا نشئت گرفته كه امروزه (نوعاً) از اجازه نامه، همان فايده و اثر ديروز آن را انتظار ميكشيم و با اين نگاه، حق همان است. در حالي كه ميتوان (و بلكه بايد) به اجازه نامه، به عنوان گنجينهاي ارزشمند، در حوزهي فرهنگ اسلامي و فرهنگ حديثي نگريست.
اجازه نامهها، كشكولي از تاريخ، ادبيات، حديث و فرهنگ عمومي جوامع اسلامياند؛
اجازه نامهها، گزارشگر روحيات و خصلتهاي اجازه دهندگاناند؛
اجازه نامهها، مسئلههاي مورد اهتمام محدثان را به نمايش ميگذارند؛
اجازه نامهها، حاوي بهترين اطلاعات كتاب شناختي دربارهي كتب گذشتگاناند؛
اجازه نامهها، كتب متداول و رايج گذشته را مينمايانند.
و ...
به سخن ديگر، اجازهها منبعي بسيار غني براي مطالعهي تاريخ حديث و تطورات آن به شمار ميروند. همان گونه كه فرهنگ عمومي جوامع انساني را نميتوان از كتابهاي خاصي درآورد- بلكه بايد به شعرها، مثلها، لباسها، بازيها، حرفهها، محاورات و ... رو كرد-، به همان سان، فرهنگ عمومي حديث نگاري و حديث پژوهي را نيز نميتوان از كتب حديث و درايه فرا گرفت؛ بلكه بايد به همهي كتابهاي شرح حديث، ترجمهها، لغت نامههايي حديثي و مهم از همه، اجازه نامهها مراجعه كرد.
طرفه اين كه نگاه امروزه به اجازات- آن چنان كه در ميان اهل اين فن رايج است-، از زاويهي فرهنگ عمومي حديث است، نه از زاويهي تصحيح روايات و حفظ اسناد.
برخي نويسندگان، به درستي، فوايد اجازه نامهها را برشمرده و گفتهاند:
1- اعتماد و اطمينان بيشتر، به گفتهها و نوشتههاي شخص مجاز؛
2- دستيابي به شرح احوال و تاريخ زندگي و زندگي نامهي علمي دانشمندان و شناخت نام، نشان، كنيه، لقب و نسب آنان و اطلاع يافتن بر طبقات، مشايخ، شاگردان و آثار ايشان كه از جهت تميز افراد از يكديگر، تشخيص اقوال و افعال هر يك از آنان و بررسي اسناد روايات، سودمند و مؤثر است؛
3- آگاهي يافتن از انديشهها، گرايشها و كارهاي فردي و اجتماعي دانشوران؛ چون قسمتي از اجازات، متضمن گواهيها و اظهارنظرهاي مشايخ، نسبت به شاگردان و معاصران يا بالعكس است و اين امر، در قبول يا رد احاديث و اقوال رسيده از ايشان، از جهت اطمينان به وثاقت يا عدم وثاقتشان، تاثير بسزايي دارد؛
4- در بخشي از اجازات، نكتههاي ارزندهي علمي و فرهنگي فاوان نهفته است كه ميتوند در جهت شناخت تاريخ و محيط و اوضاع علمي و اجتماعي و سياسي عصر دانشمندان و راويان، از جوانب مختلف، مفيد و سودمند باشد؛
5- در اجازهي روايت حديث، اتصال سند اخبار، به كانون وحي و معدن علم و حكمت (يعني حضرت رسول اكرم (صل آله عليه و آله) و ائمهي معصومان (عليه السلام))، از فوايد و نتايج مهم شمرده ميشود؛
6- در اجازهي كتاب، احراز صحت نسبت نوشته اي به مولف آن و اعتماد بر آثار گذشتگان، قابل توجه و داراي اهميت است. (1)
حاصل آن كه بررسي اجازه نامهها و كتب اجازات، در شناخت زندگي پيشوايان حديث و راويان و استادان و شاگردان ايشان- كه مهرههاي اين زنجيرههاي حديثي به شمار ميروند- و همچنين اطاعت از كتابها و اسنادي كه دردست داشتهاند و برخي آگاهيهاي تاريخي و اجتماعي پراكنده كه معمولاً در ضمن اين اجازات و اجازه نامهها ثبت است، بسي سودمند خواهد بود. ازاين نگاه، اجازه نامهها، اسناد تاريخي- فرهنگي پراهميتي هستند كه نه فقط براي حديث پژوهان، بلكه براي عموم محققان حوزهي فرهنگ، سودمندند.
مهريزي، مهدي؛ (1390)، حديث پژوهي، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.
ترديدي نيست كه اجازه نويسي، امروزه، نقشي در اعتبار سند ندارد؛ زيرا غالب احاديث، گرد آمده و به گونههاي مختلف، ثبت شدهاند. ليك اين امر، برخي از اهل فضل را به اشتباه درافكنده و گمان بردهاند كه نبايد به نگهداري و مطالعهي اجازه نامهها و كتب اجازات پرداخت و نقد عمرو مال را بايد صرف ديگر شاخههاي علوم حديث كرد.
به گمان ما اين اشتباه، از آن جا نشئت گرفته كه امروزه (نوعاً) از اجازه نامه، همان فايده و اثر ديروز آن را انتظار ميكشيم و با اين نگاه، حق همان است. در حالي كه ميتوان (و بلكه بايد) به اجازه نامه، به عنوان گنجينهاي ارزشمند، در حوزهي فرهنگ اسلامي و فرهنگ حديثي نگريست.
اجازه نامهها، كشكولي از تاريخ، ادبيات، حديث و فرهنگ عمومي جوامع اسلامياند؛
اجازه نامهها، گزارشگر روحيات و خصلتهاي اجازه دهندگاناند؛
اجازه نامهها، مسئلههاي مورد اهتمام محدثان را به نمايش ميگذارند؛
اجازه نامهها، حاوي بهترين اطلاعات كتاب شناختي دربارهي كتب گذشتگاناند؛
اجازه نامهها، كتب متداول و رايج گذشته را مينمايانند.
و ...
به سخن ديگر، اجازهها منبعي بسيار غني براي مطالعهي تاريخ حديث و تطورات آن به شمار ميروند. همان گونه كه فرهنگ عمومي جوامع انساني را نميتوان از كتابهاي خاصي درآورد- بلكه بايد به شعرها، مثلها، لباسها، بازيها، حرفهها، محاورات و ... رو كرد-، به همان سان، فرهنگ عمومي حديث نگاري و حديث پژوهي را نيز نميتوان از كتب حديث و درايه فرا گرفت؛ بلكه بايد به همهي كتابهاي شرح حديث، ترجمهها، لغت نامههايي حديثي و مهم از همه، اجازه نامهها مراجعه كرد.
طرفه اين كه نگاه امروزه به اجازات- آن چنان كه در ميان اهل اين فن رايج است-، از زاويهي فرهنگ عمومي حديث است، نه از زاويهي تصحيح روايات و حفظ اسناد.
برخي نويسندگان، به درستي، فوايد اجازه نامهها را برشمرده و گفتهاند:
1- اعتماد و اطمينان بيشتر، به گفتهها و نوشتههاي شخص مجاز؛
2- دستيابي به شرح احوال و تاريخ زندگي و زندگي نامهي علمي دانشمندان و شناخت نام، نشان، كنيه، لقب و نسب آنان و اطلاع يافتن بر طبقات، مشايخ، شاگردان و آثار ايشان كه از جهت تميز افراد از يكديگر، تشخيص اقوال و افعال هر يك از آنان و بررسي اسناد روايات، سودمند و مؤثر است؛
3- آگاهي يافتن از انديشهها، گرايشها و كارهاي فردي و اجتماعي دانشوران؛ چون قسمتي از اجازات، متضمن گواهيها و اظهارنظرهاي مشايخ، نسبت به شاگردان و معاصران يا بالعكس است و اين امر، در قبول يا رد احاديث و اقوال رسيده از ايشان، از جهت اطمينان به وثاقت يا عدم وثاقتشان، تاثير بسزايي دارد؛
4- در بخشي از اجازات، نكتههاي ارزندهي علمي و فرهنگي فاوان نهفته است كه ميتوند در جهت شناخت تاريخ و محيط و اوضاع علمي و اجتماعي و سياسي عصر دانشمندان و راويان، از جوانب مختلف، مفيد و سودمند باشد؛
5- در اجازهي روايت حديث، اتصال سند اخبار، به كانون وحي و معدن علم و حكمت (يعني حضرت رسول اكرم (صل آله عليه و آله) و ائمهي معصومان (عليه السلام))، از فوايد و نتايج مهم شمرده ميشود؛
6- در اجازهي كتاب، احراز صحت نسبت نوشته اي به مولف آن و اعتماد بر آثار گذشتگان، قابل توجه و داراي اهميت است. (1)
حاصل آن كه بررسي اجازه نامهها و كتب اجازات، در شناخت زندگي پيشوايان حديث و راويان و استادان و شاگردان ايشان- كه مهرههاي اين زنجيرههاي حديثي به شمار ميروند- و همچنين اطاعت از كتابها و اسنادي كه دردست داشتهاند و برخي آگاهيهاي تاريخي و اجتماعي پراكنده كه معمولاً در ضمن اين اجازات و اجازه نامهها ثبت است، بسي سودمند خواهد بود. ازاين نگاه، اجازه نامهها، اسناد تاريخي- فرهنگي پراهميتي هستند كه نه فقط براي حديث پژوهان، بلكه براي عموم محققان حوزهي فرهنگ، سودمندند.
پينوشتها:
* اين مقاله، پيش از اين، در ميراث حديث شيعه (دفتر سوم) منتشر شده است.
1-دايرة المعارف تشيع، ج1، ص 469-470.
\
مهريزي، مهدي؛ (1390)، حديث پژوهي، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.