لقب خانداني شيعه که در ايام استيلاي آل بويه بر بغداد در دولت آنان داراي مناصب سياسي و ديني بودند. اين خاندان اصلاً از مردم گلپايگان بودند و نسب آنان به ابودلف عجلي ميرسيد. بعضي از رجال اين خاندان عبارتند از:
1) ابوسعد (يا سعيد) عبدالواحد. وي در 394 در جنگ ميان لشکرستان و ابوالعباس بن واصل همراه سردار ديلمي بود، اما در ابله از پيش ابوالعباس ناچار از هزيمت شد. در سالهاي 403-410 وزير جلال الدولهي ديلمي بود. در 412 جلال الدوله بار ديگر وي را به وزارت خويش برداشت. در 416 که جلال الدوله اميرالامراي بغداد گرديد وي را معزول و محبوس کرد. ابوسعد در 417 در زندان امير بويهي درگذشت.
2) ابوعلي حسن بن علي بن جعفربن ماکولا (م421). در 416 پس از برکناري پسر عمش ابوسعد به وزارت جلال الدوله رسيد. در 419 سپاهيان ترک بغداد سر به شورش برداشته خانهي او را غارت کردند. در همين سال جلال الدوله وي را از وزارت برداشت، اما در 420 بار ديگر وي را به وزارت خود برگزيد. در 421 او را به تسخير بطايح و بصره فرستاد. وزير در جنگ با ابومنصور بختياربن علي، نايب ابوکاليجار ديلمي مغلوب و اسير گرديد. اما ابوکاليجار وي را آزاد کرد. ابن ماکولا در بازگشت از اسارت به دست يکي از غلامانش کشته شد. ابوعلي وزيري ستمکار بود؛ در ايام وزارت خويش رسوم ظالمانه بنياد کرد، سنتهايي زشت گذاشت و مالياتهائي وضع کرد که مايهي شورش مردم و سپاه گرديد.
3) ابوالقاسم هبة الله بن علي بن جعفر (365-430). در 423 وزارت جلال الدوله يافت، اما اندکي بعد از مقام خويش برکنار گرديد. در 424 باري ديگر به وزارت جلال الدوله منصوب گشت. در رمضان همان سال لشکريان بغداد به گمان اينکه وزير قصد دست اندازي به اموال ايشان را دارد سر به شورش برداشتند. جلال الدوله به محلهي شيعه نشين کرخ گريخت و وزير گرفتار شد. لشکريان خانهي او را غارت کرده خودش را در مسجدي محبوس کردند. در 425 امير بويهي ابوالقاسم را از وزارت برداشت و او به عکبرا رفت. اما ديري نگذشت که باز وزارت خويش به او داد. اين بار وزارت ابوالقاسم چند روزي نپاييد و مجدداً از مقام خويش برکنار گشت. در 426 جلال الدوله براي چهارمين بار ابوالقاسم را به وزارت برداشت. پس از چندي که لشکريان بغداد سر به شورش برداشتند، جلال الدوله زير فشار سپاه وي را از وزارت برداشت. وزارت ابوالقاسم اين بار دو ماه و هشت روز طول کشيد. وي را پس از يک يا دو سال به قراوش بن مقلد عقيلي سپردند و قراوش او را در هيت زنداني کرد. وي پس از دو سال و پنج ماه توقف در زندان هيت سرانجام در همانجا درگذشت.
4) ابوعبدالله حسين بن علي (368-447)، برادر ابوالقاسم هبة الله وزير در 420 قاضي القضات بغداد گرديد و تا پايان حياتش در اين سمت باقي بود.
5) ابوعلي سعدالملک پسر ابوالقاسم هبة الله. در 421 در عکبرا بدنيا آمد. در 447 پس از مرگ عمش ابوعبدالله الحسين قاضي القضات بغداد گرديد. وي از فضلا و محدثين معروف بود، سفرهاي بسيار کرد و از مشايخ شام و عراق و خراسان و غيره استماع حديث نمود. کتاب معروف او الاکمال في المؤتلف و المختلف است که در به تتبع در اسامي رجالي پرداخته که نامهاي مشابه دارند. اين کتاب در رفع التباس اسامي رجال اثر سودمندي بود. سعدالملک در شاعري نيز دست داشت. دربارهي سال و محل درگذشت او اختلاف است. به گفتهي ابن اثير وي رادر 475 غلامانش در کرمان کشتند و اموالش را غارت کردند. اما سال مرگ او را 476، 485، 486 و 487 در گرگان، اهواز و خراسان نيز ذکر کردهاند.
کتابنامه: ريحانة الادب، 185/8؛ الکامل في التاريخ، 9/8-10؛ نسب نامهي خلفا و شهرياران، ترجمه، 22، 301؛ وفيات الاعيان، 467/2.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
1) ابوسعد (يا سعيد) عبدالواحد. وي در 394 در جنگ ميان لشکرستان و ابوالعباس بن واصل همراه سردار ديلمي بود، اما در ابله از پيش ابوالعباس ناچار از هزيمت شد. در سالهاي 403-410 وزير جلال الدولهي ديلمي بود. در 412 جلال الدوله بار ديگر وي را به وزارت خويش برداشت. در 416 که جلال الدوله اميرالامراي بغداد گرديد وي را معزول و محبوس کرد. ابوسعد در 417 در زندان امير بويهي درگذشت.
2) ابوعلي حسن بن علي بن جعفربن ماکولا (م421). در 416 پس از برکناري پسر عمش ابوسعد به وزارت جلال الدوله رسيد. در 419 سپاهيان ترک بغداد سر به شورش برداشته خانهي او را غارت کردند. در همين سال جلال الدوله وي را از وزارت برداشت، اما در 420 بار ديگر وي را به وزارت خود برگزيد. در 421 او را به تسخير بطايح و بصره فرستاد. وزير در جنگ با ابومنصور بختياربن علي، نايب ابوکاليجار ديلمي مغلوب و اسير گرديد. اما ابوکاليجار وي را آزاد کرد. ابن ماکولا در بازگشت از اسارت به دست يکي از غلامانش کشته شد. ابوعلي وزيري ستمکار بود؛ در ايام وزارت خويش رسوم ظالمانه بنياد کرد، سنتهايي زشت گذاشت و مالياتهائي وضع کرد که مايهي شورش مردم و سپاه گرديد.
3) ابوالقاسم هبة الله بن علي بن جعفر (365-430). در 423 وزارت جلال الدوله يافت، اما اندکي بعد از مقام خويش برکنار گرديد. در 424 باري ديگر به وزارت جلال الدوله منصوب گشت. در رمضان همان سال لشکريان بغداد به گمان اينکه وزير قصد دست اندازي به اموال ايشان را دارد سر به شورش برداشتند. جلال الدوله به محلهي شيعه نشين کرخ گريخت و وزير گرفتار شد. لشکريان خانهي او را غارت کرده خودش را در مسجدي محبوس کردند. در 425 امير بويهي ابوالقاسم را از وزارت برداشت و او به عکبرا رفت. اما ديري نگذشت که باز وزارت خويش به او داد. اين بار وزارت ابوالقاسم چند روزي نپاييد و مجدداً از مقام خويش برکنار گشت. در 426 جلال الدوله براي چهارمين بار ابوالقاسم را به وزارت برداشت. پس از چندي که لشکريان بغداد سر به شورش برداشتند، جلال الدوله زير فشار سپاه وي را از وزارت برداشت. وزارت ابوالقاسم اين بار دو ماه و هشت روز طول کشيد. وي را پس از يک يا دو سال به قراوش بن مقلد عقيلي سپردند و قراوش او را در هيت زنداني کرد. وي پس از دو سال و پنج ماه توقف در زندان هيت سرانجام در همانجا درگذشت.
4) ابوعبدالله حسين بن علي (368-447)، برادر ابوالقاسم هبة الله وزير در 420 قاضي القضات بغداد گرديد و تا پايان حياتش در اين سمت باقي بود.
5) ابوعلي سعدالملک پسر ابوالقاسم هبة الله. در 421 در عکبرا بدنيا آمد. در 447 پس از مرگ عمش ابوعبدالله الحسين قاضي القضات بغداد گرديد. وي از فضلا و محدثين معروف بود، سفرهاي بسيار کرد و از مشايخ شام و عراق و خراسان و غيره استماع حديث نمود. کتاب معروف او الاکمال في المؤتلف و المختلف است که در به تتبع در اسامي رجالي پرداخته که نامهاي مشابه دارند. اين کتاب در رفع التباس اسامي رجال اثر سودمندي بود. سعدالملک در شاعري نيز دست داشت. دربارهي سال و محل درگذشت او اختلاف است. به گفتهي ابن اثير وي رادر 475 غلامانش در کرمان کشتند و اموالش را غارت کردند. اما سال مرگ او را 476، 485، 486 و 487 در گرگان، اهواز و خراسان نيز ذکر کردهاند.
کتابنامه: ريحانة الادب، 185/8؛ الکامل في التاريخ، 9/8-10؛ نسب نامهي خلفا و شهرياران، ترجمه، 22، 301؛ وفيات الاعيان، 467/2.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول