نشانه هاي ظهور آخرین مصلح

ظهور مصلح آخرين، حضرت بقية الله الاعظم، ارواحناله الفداء، با حوادث طبيعي، رويدادهاي اجتماعي و تحولات سياسي بسياري همراه است که همه، نشان از آماده شدن جهان براي ورود به عصري جديد و آغاز دوراني سرنوشت ساز از حيات کره خاک دارند. از مجموع اين حوادث، رويدادها و تحولات که پيش از ظهور و يا همزمان با آن واقع مي شوند تعبير به نشانه ها و يا علايم ظهور مي شود.
سه‌شنبه، 1 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نشانه هاي ظهور آخرین مصلح
نشانه هاي ظهور آخرین مصلح
نشانه هاي ظهور آخرین مصلح

نويسنده:ابراهيم شفيعي سروستاني



ظهور مصلح آخرين، حضرت بقية الله الاعظم، ارواحناله الفداء، با حوادث طبيعي، رويدادهاي اجتماعي و تحولات سياسي بسياري همراه است که همه، نشان از آماده شدن جهان براي ورود به عصري جديد و آغاز دوراني سرنوشت ساز از حيات کره خاک دارند.
از مجموع اين حوادث، رويدادها و تحولات که پيش از ظهور و يا همزمان با آن واقع مي شوند تعبير به نشانه ها و يا علايم ظهور مي شود.
البته اين نکته را بايد توجه داشت که همه اين نشانه ها در يک زمان واقع نشده و از نظردوري ويا نزديکي به وقت ظهور با يکديگر تفاوت دارند.
از زمان پيامبر اکرم، صلي الله عليه و آله، که بشارت به ظهور مردي از آل محمد، عليهم السلام، در آخرالزمان داده شد، بيان نشانه هاي ظهور او نيز آغاز شد. امام علي، عليه السلام، بارها در خطبه ها و سخنان خود اصحاب را نسبت به رويدادهاي عصر ظهور آگاهي مي دادند و آن ها را متوجه اين رويداد عظيم مي ساختند. امامان بعدي نيز هر يک به نوبه خود مردم را نسبت به نشانه هاي ظهور هشدار مي دادند.
اکنون ما مواجه با مجموعه اي قابل توجه از روايات و کلمات معصومين، عليهم السلام، هستيم که در هر يک از آنها به گوشه اي از رويداد عظيم ظهور مصلح آخرالزمان اشاره شده و اگر ما آنها را در کنار هم قرار دهيم، مي توانيم به تصويري نسبتا واضح از وضعيت اجتماعي، سياسي، نظامي و حتي طبيعي و جغرافيايي جهان در آستانه ظهور دست يابيم.
بدون شک مطالعه در روايات مربوط به نشانه هاي ظهور در عصر ما - که بيش از هر عصر ديگر التهاب جهاني براي ظهور احساس مي شود - از ضرورتهاي بي چون و چراست و بر شيعيان آل محمد،عليهم السلام، واجب است که با دقت تمام همه نشانه هاي ظهور را مورد توجه قرار دهند، و با تطبيق آنها با وضعيت کنوني جهان، رسالت خويش را بهتر بشناسند.

دسته بندي نشانه هاي ظهور

در کتب و منابع از حوادث و رويدادهاي مختلفي به عنوان نشانه هاي ظهور ياد شده است تا جايي که برخي از صاحبنظران شمار اين حوادث و رويدادها را تا بيش از شصت مورد رسانده اند. (1) با بررسي اين نشانه ها به نظر مي رسد که آن ها به دو اعتبار قابل دسته بندي هستند: (2).
1 - به اعتبار نوع حادثه و رويداد
2 - به اعتبار زمان وقوع حادثه و رويداد
در ديدگاه نخست ملاک دسته بندي اين است که آيا آن حادثه و رويدادي که در روايت ذکر شده از جمله رويدادها و حوادث اجتماعي است يا در زمره وقايع و رخدادهاي طبيعي؟
اما در ديدگاه دوم آن چه ملاک دسته بندي قرار گرفته اين است که آيا حادثه و رويدادي که از آن به عنوان نشانه ظهور ياد شده در فاصله اي نزديک به عصر ظهور امام عصر، عليه السلام، رخ مي دهد، يا در فاصله اي دور از عصر ظهور؟
با تلفيق اين دو دسته بندي مي توان نشانه هاي ظهور را به چهاردسته کلي تقسيم کرد:

حوادث و رويدادهاي اجتماعي که در فاصله اي نزديک به عصر ظهور رخ مي دهند

براي اين گونه حوادث مي توان به وقايعي مانند قيام وشورش سفياني و کشته شدن نفس زکيه در مسجد الحرام اشاره کرد.
شيخ طوسي، در کتاب الغيبة از امام صادق، عليه السلام، چنين نقل مي کند:
خمس قبل قيام القائم من العلامات: الصيحة و السفياني، والخسف بالبيداء و خروج اليماني و قتل نفس الزکية. (3).
پنج رويداد پيش از به پا خاستن قائم از نشانه ها به شمار مي رود: برخاستن ندايي از آسمان، خروج سفياني، شکافته شدن زمين در منطقه «بيداء»، خروج مردي از يمن و کشته شدن نفس زکيه.
در مورد «خروج سفياني» و «کشته شدن نفس زکيه» که در اين روايت به عنوان نشانه ظهور ذکر شده بايد گفت:
چنان که در روايات آمده است «سفياني» مردي است از نسل ال ابي سفيان (4) که از شام و يا همان سوريه فعلي سر به شورش برداشته و مناطق زيادي را، تحت تسلط خود مي گيرد، تا سرانجام در زماني که به قصد تصرف مکه راهي اين مکان مي شود در منطقه اي بين مدينه و مکه آن به «بيداء» گفته مي شود زمين شکافته شده و لشکريان او در دل زمين فرو مي روند. (5).
مطابق روايتي که نعماني در کتاب الغيبة از امام محمد باقر، عليه السلام نقل مي کند، شورش و طغيان سفياني و قيام حضرت مهدي، عليه السلام، در يک سال واقع مي شود. (6).
اما در مورد «نفس زکيه» بايد گفت که او، به تعبير روايات، مردي از اولاد امام حسن، عليه السلام، است که درمسجد الحرام و در بين رکن و مقام ابراهيم کشته مي شود. وقوع اين رويداد از و نشانه هاي حتمي ظهور حجت بن الحسن، ارواحناله الفداء، به شمار مي آيد (7) و چنان که شيخ مفيد در کتاب الارشاد، از امام محمد باقر، عليه السلام، نقل کرده است. ميان کشته شدن اين فرد و قيام قائم بيش از پانزده شب فاصله نمي شود. (8).
اما در مورد خروج «يماني» نيز بايد گفت که به نقل روايات، همزمان با قيام سفياني در شام، مردي از يمن نيز حرکتي را آغاز مي کند و مردم را به سوي حق و طريق مستقيم فرا مي خواند و قيام او صحيح ترين قيامها و پرچمي که او بلند مي کند هدايتبخش ترين پرچم ها خواهد بود. (9).

حوادث و رويدادهاي اجتماعي که در فاصله اي دور از عصر ظهور رخ مي دهند

دسته دوم از حوادث و رويدادهاي اجتماعي، برخلاف دسته اول از نظر زمان به زمان قيام قائم نزديک نبوده و به يک تعبير بيش از آن چه علامت ظهور به حساب آيند، نشاني بر صدق گفتار پيامبر اکرم، صلي الله عليه وآله، امامان معصوم، عليهم السلام، در مورد ظهور قائم ال محمد، عليه السلام، هستند. به عبارت ديگر وقتي پيامبر اکرم و يا ساير پيشوايان دين يک رويداد اجتماعي را در فاصله چند صد سال از عصر خويش پيش بيني مي کنند و ما به چشم خود وقوع اين حوادث را مشاهده ميکنيم، بيش از پيش در اعتقاد خود به ظور منجي عالم بشريت يقين پيدا کرده و به خود اجازه شک در ساير وقايعي که وقوع آنها درزماني نزديک به قيام قائم پيش بيني گرديده است؛ نمي دهيم، و بر ما مسلم مي شود که کلام پيشوايان دين بي کم و کاست، تحقق خواهد يافت.
نعماني در کتاب خود از امام محمد باقر، عليه السلام، نقل مي کند که زوال دولت بني اميه و استقرار دولت بني عباس از وقايعي است که در قبل از ظهور قائم رخ ميدهد. (10).
وقتي به اين نکته توجه کنيم که امام محمد باقر، عليه السلام، هجده سال قبل از زوال دولت اموي و روي کار آمدن دولت عباسي وفات نموده اند؛ براي ما اين موضوع روشن مي شود که کلام ائمه بي هيچ ترديدي براساس ‍ علم الهي صادر شده است.
در روايتهايي که از پيامبر اکرم، صلي الله عليه وآله، و امامان معصوم، عليهم السلام، به ما رسيده وقوع حوادث و رويدادهاي اجتماعي مختلفي در قبل از قيام مهدي، ارواحناله الفداء، پيش بيني گرديده که با بررسي اسناد و کتابهاي تاريخي وقوع بسياري از آن ها بر ما مسلم شده و به راحتي مي توانيم واقع پيش بيني شده را با آن چه در خارج واقع شده و در کتابهاي تاريخ نيز ثبت شده است تطبيق دهيم. (11).

حوادث و رويدادهاي طبيعي که در فاصله اي نزديک به عصر ظهور رخ مي دهند

يکي از اين حوادث که در فاصله کمي از قيام مهدي منتظر، عليه السلام، رخ مي دهد، ندايي است که از آسمان برخاسته و نام حضرت قائم را به گوش تمام جهانيان مي رساند، نعماني، شيخ صدوق و شيخ طوسي در کتابهاي خود روايات زيادي را در اين مورد نقل کرده اند که ما به ذکر يکي از آنها بسنده مي کنيم.
نعماني به سند خود از امام محمد باقر، عليه السلام، چنين نقل مي کند:
الصيحة لاتکون الا في شهر رمضان، شهر الله، هي صيحة جبرئيل، عليه السلام، الي هذا الخلق، ثم قال: ينادي مناد من السماء باسم القائم، عليه السلام، فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب. لايبقي راقد الا استيقظ و لاقائم الا قعد، و لا قاعد الا قام علي رجليه فزعا من ذلک الصوت، فرحم الله من اعتبر بذلک الصوت فاجاب. (12).
آن نداي آسماني برنخواهد خواست مگر در ماه رمضان که ماه خداست، آن ندا از جبرئيل است که خطاب به مردم سر داده مي شود و نام قائم را در همه جا طنين انداز مي سازد، تا آن جا که همه ساکنان زمين از شرق تا به غرب آن ندا را خواهند شنيد. از وحشت شنيدن آن ندا هرکس درخواب فرو رفته بيدار شده و هرکس بر پا ايستاده، ناچار به نشستن مي شود و هرکس بر زمين نشسته، بناگاه از جاي بر مي خيزد. پس رحمت الهي بر کسي باد که اين ندا را بشنود و به آن پاسخ گويد.
از جمله وقايع طبيعي ديگري که در قبل از قيام منجي عالم بشريت رخ مي دهد و در روايات ما به آن اشاره شده است، نوعي از ماه گرفتگي و خورشيد گرفتگي است که درتمام طول کره زمين سابقه نداشته و باعث بر هم ريختن حساب تمام ستاره شناسان ميشود. در اين مورد نيز روايات متعددي ذکر شده است که تنها يکي از آنها را به نقل از نعماني ذکر مي کنيم:
او در کتاب خود از امام محمد باقر، عليه السلام، نقل مي کند که حضرتش ‍ فرمودند:
آيتان تکونان قبل قيام القائم، عليه السلام، لم تکونا منذ هبط آدم الي الارض: تنکسف الشمس في النصف من شهر رمضان، و القمر في آخره... (13).
دو نشانه در قبل از ظهور قائم وجود دارد که از زمان هبوط آدم به زمين سابقه نداشته است، يکي گرفتن خورشيد در نيمه ماه رمضان و ديگري گرفتن ماه در آخر اين ماه است.
لازم به تذکر است که علت عجيب بودن اين ماه گرفتگي و خورشيدگرفتگي اين است که به حساب ستاره شناسان معمولا ماه گرفتگي درنيمه ماه و خورشيد گرفتگي در اواخر ماه رخ مي دهد و به همين دليل هم در روايات آمده که به سبب وقوع اين حادثه حساب ستاره شناسان به هم مي ريزد. (14).

حوادث و رويدادهاي طبيعي که در فاصله اي دور از عصر ظهور رخ مي دهند

در روايات به نمونه هاي مختلفي از اين گونه حوادث و رويدادهاي طبيعي اشاره شده که براي نمونه مي توان به طغيان رود فرات و جاري شدن آب در کوچه هاي کوفه، (15) هجوم ملخهايي به رنگ خون (16) و نزول بارانهاي فراوان که قبل از آن سابقه نداشته (17) اشاره کرد.
گفتني است که، به تصريح روايات، وقوع برخي از حوادث و رويدادهايي که به عنوان نشانه هاي ظهور ذکر شده اند، حتمي و مسلم و وقوع برخي ديگر مشروط و غير قطعي است. اما، چنان که نعماني نيز بدان تاکيد مي ورزد، وقوع حوادثي مانند خروج سفياني و يماني، شکافته شدن زمين در منطقه بيداء، کشته شدن نفس زکيه و برخاستن ندايي از آسمان از نشانه هاي قطعي و محتوم قيام قائم آل محمد، عليهم السلام، بوده و دلايل و مستندات آنها بسيار محکم و خدشه ناپذير است. (18).

پی نوشتها:

(1). ر.ک: المفيد، محمد بن محمد بن نعمان،، الارشاد، ص 361 - 356؛ امين، سيد محسن، سيره معصومان، ترجمه علي حجتي کرماني،، ج 6، ص 400 - 367.
(2). ر.ک: الصدر، السيد محمد، تاريخ الغيبة الکبري، ص 442.
(3). الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، کتاب الغيبة، ص 267؛ النعماني، محمد بن ابراهيم، کتاب الغيبة، ص 257.
(4). الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 270؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 651.
(5). ر.ک: الصافي الگلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، ص 454.
(6). النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 267؛ الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 271.
(7). النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 252.
(8). المفيد، همان، ص 360؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ص 649.
(9). ر.ک: النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 252؛ الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 271.
(10). النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 262.
(11). براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ک: الصدر. السيد محمد، همان، ص 448 - 477.
(12). النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 245؛ الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 274؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسن، همان،ج 2، ص 650.
(13). النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 271؛ الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 270؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ج 2، ص 655.
(14). الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ج 2، ص 655.
(15). الطبرسي، ابوعلي الفضل بن الحسن، اعلام الوري باعلام الهدي، ص 429.
(16). همان، ص 427.
(17). اليزدي الحائري، علي، الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب، ج 2، ص 159؛ الشيخ المفيد، همان، ص 359.
(18). النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 282.

منبع: شناخت زندگي بخش (گفتارهايي در شناخت آخرين حجت حق)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط