تأثير متقابل دفاع مقدس و فرهنگ مهدويت (2)
تأثير دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت
ميخواهم بگويم كه اين جنگ، يك گنج است. آيا خواهيم توانست اين گنج را استخراج كنيم يا نه؟ اين هنر ما است كه بتوانيم استخراج كنيم. امام سجاد عليه السلام توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج كند. امام باقر عليه السلام و ائمه بعد از ايشان، استخراج كردند و آنچنان اين چشمة جوشان را جاري نمودند كه هنوز هم جاري است و هميشه در زندگي مردم منشأ خير بوده، هميشه درس داده و ياد داده كه چه كار بايد كرد. الآن هم همينطور است[26].
اگر ما با چشم گنج بودن به جنگ نگاه كنيم، همانطور كه پيشتر بيان شد، يكي از فرهنگهاي ناب كه در درون اين گنج نهفته است، فرهنگ مهدويت ميباشد. اين فرهنگ را از جنبههاي مختلف ميتوانيم در درون اين گنج بررسي كنيم. دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت، تأثيرات زيادي دارد كه در ذيل، به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
معرفي فرهنگ مهدويت
قدرتهاي استكباري، خواهان غفلت و خوابآلود بودن و نيز عدم تحرك ملتها هستند و چنين وضعيتي را بهشت خود ميدانند؛ اما انتظار فرج، موجب ميشود كه انسان، به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعيتي بهتر و برتر دست پيدا كند[27].
آنان در موقعيتهاي مختلف سعي كردهاند اين فرهنگ را به فراموشي بسپارند؛ براي نمونه در بسياري از دايرةالمعارفهاي معروف دنيا كه بايد انصاف به خرج بدهند و حقايق را بنويسند، متأسفانه دربارة مساله مهدويت برعكس عمل شده و شديداً آن را انكار كردهاند.
در دايرةالمعارف بريتانيكا و دايرةالمعارف دين و اخلاق مارگلي يوت و همچنين در موسوعة المورد فرهنگ مهدويت را فرهنگي ساختگي تلقي كردهاند. دليل اين امر نيز بسيار واضح است. دشمنان شيعه ميدانند كه مسأله مهدويت و اعتقاد به آن، به اهداف آنها ضربه ميزند و تا زماني كه مردم، به سلاح مهدوي مجهز هستند، دشمنان نميتوانند آنها را در اختيار داشته باشند و برنامههاي خود را بين آنها پياده كنند؛ ولي دفاع مقدس ما توانست به خوبي فرهنگ انتظار و مهدويت را به گوش جهانيان برساند و به آنها بفهماند كه از عوامل مهم پيروزي ملت ايران مقابل زورگويان عالم، روحيه انتظار و فرهنگ مهدويت است؛ چرا كه روحية انتظار، افراد يك جامعه را ظلمستيز ميكند. دليل اين مطلب، نتايج كنفرانس تل آويو است كه در دسامبر سال 1948 م برگزار شد. و برابر مسألة مهدويت، واكنش نشان داد.[28] (همين مسأله باعث ساختن بازيهاي كامپيوتري مانند «يا مهدي» و نوشتن كتابهايي مثل «Next war» ميشود كه در سطح وسيعي در اروپا و آمريكا پخش و منتشر شد).
زمينهسازان ظهور
انديشه نجات از بيعدالتي و ظلم و جور كه از ابتداي تشكيل جوامع بشري آغاز شده و توسط پيامبران بر آن تأكيد شده است. توسط پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام بيش از گذشته روشن شد. حتي ويژگيهاي اين منجي موعود، آشكارتر شد و مصداق خاصي يافت كه همان فرزند امام حسن عسكري عليه السلام ميباشد.
بخش زيادي از روايات در عرصة فرهنگ مهدويت، به نشانههاي آمدن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اختصاص يافته است. يكي از اين نشانهها، ايجاد حكومت ديني و زمينهساز از مشرق ميباشد كه قبل از حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، افكار عمومي دنيا را براي تشكيل حكومت آن حضرت آماده كند و شايد اين حكومت، همان حكومت پربركت جمهوري اسلامي ايران باشد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد:
«مردمي از مشرق قيام ميكنند و زمينه را براي حكومت مهدي فراهم ميسازند»[29].
امام باقر عليه السلام ميفرمايد:
گويي ميبينم مردمي در شرق قيام كرده، حق را طلب ميكنند؛ ولي به آنان نميدهند. دوباره حق را ميطلبند و به آنان داده نميشود. وقتي اوضاع را چنين ديدند، شمشيرهاي خود را برشانهها ميگذارند. آنگاه حاضر ميشوند كه حق آنان را بدهند؛ اما آنان ديگر قبول نميكنند، تا اين كه قيام ميكنند )حكومت تشكيل ميدهند( آن )حكومت( را جز به صاحب شما )امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف( تحويل نميدهند. كشتههاي آنها شهيد به شمار ميروند. آگاه باشيد اگر من آن زمان را درك كنم، خود را براي صاحب اين امر، نگاه ميدارم[30].
با سيري گذرا در تاريخ، ميبينيم پس از گذشت قرنها از ظهور دين اسلام، متأسفانه اين دين، به دست دشمنان افتاد و جهانيان اين دينِ سرشار از پاكي را به نام اسلام اموي و وهابي شناختند؛ ولي ظهور انقلاب اسلامي ايران و دفاع مقدس كه از اصليترين مقوّمات اين انقلاب است، صداي اسلام محمدي را به گوش جهانيان رساند. ملت ايران، افتخار دارد كه بر افكار عمومي چنين تأثيري گذاشته است. امام خميني رحمه الله عليه در اينباره ميفرمايد:
چه كوته نظرند آنهايي كه خيال ميكنند چون ما در جبههها به آرمان نهايي نرسيدهايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگي و صلابت بيفايده است! در حالي كه صداي اسلامخواهي آفريقا از جنگ هشت سالة ما است؛ علاقه به اسلامشناسي مردم در كل جهان، از جنگ هشت سالة ما است[31].
حماسهسازان هشت سال دفاع مقدس، با اهداي خون خود، ريشههاي انقلاب را محكم كردند و مقابل حوادث و بلاهاي سخت، آن را حفظ كردند و با روحية شهادتطلبي و ايثار و فداكاري خود، زمينهساز ظهور حضرت بقيةالله عجل الله تعالي فرجه الشريف شدند.
شهادت، مرگي است آگاهانه كه شخصي جان خود را در طبق اخلاص ميگذارد و آن را فداي دين و مذهبش ميكند. به نظر شهيد مرتضي مطهري، «شهادت، دو ركن دارد: يكي اين كه در راه خدا و فيسبيلالله باشد؛ هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداي هدف نمايد. ديگر آن كه آگاهانه صورت گرفته باشد»[32].
حال، جاي اين سؤال هست كه آيا كسي بدون داشتن روحية شهادتطلبي ميتواند خود را منتظر واقعي بداند و ادعا كند كه منتظر آمدن آن حضرت ميباشد، در حالي كه از بذل جان خود در راه اين هدف مقدس خودداري ميكند؟ بدون شك كساني ميتوانند خود را منتظر واقعي معرفي كنند كه بتوانند آن وجود پاك را ياري كنند و تا آخرين قطرة خون خود، دست از ياري حضرت برندارند. و اين، دقيقاً همان كاري بود كه رزمندگان ما با نايب امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف كردند.
منتظري كه شهادتطلب نباشد، چطور ميتواند در جنگي كه مقياس جهاني دارد، شركت كند؟! شهيد زينالدين در اين باره ميگويد: «در دوران غيبت، به كسي منتظر ميگويند كه منتظر شهادت باشد»[33].
با بررسي خاطرات و حالات شهداي جنگ، به وضوح پي ميبريم كه چقدر آگاهانه اين مرگ سرخ را انتخاب كردهاند؛ لذا با ترويج فرهنگ دفاع مقدس، ميتوان نسل منتظر را آبديدهتر كرد.
سيد شهيدان اهل قلم؛ سيد مرتضي آويني ميگويد:
قرنها زمين، انتظار مرداني اين چنين را ميكشد تا بيايند و كربلاي ايران را عاشقانه بسازند و زمينهساز ظهور باشند. آن مردان، آمدند و رفتند و فقط من و تو جا ماندهايم و از اين جريان، چيزي نفهميديم. آيا پس از سالها، وقت آن نرسيده است كه به خود آييم؟
در جايي ديگر ميگويد: «امام، به ما آموخت كه انتظار، در مبارزه است و اين، بزرگترين پيام او بود. پس از او اگر باز هم اميدي ما را زنده نگاه ميدارد، همين است كه براي ظهور آخرين حجت حق، مبارزه كنيم».
آري؛ امام خميني رحمه الله عليه با آگاهي، بصيرت و شجاعتي كه داشت، به انقلاب اسلامي اقدام كرد، تا زمينههاي انقلاب اسلامي مهدوي را فراهم كند. او، همة عاشقان حضرت مهدي عليهالسلام را از منظر فكري رهبري كرد و به آنها آموخت كه منتظر پيروزي نهايي باشند. البته نه اين كه معجزهاي بشود و كارها خود به خود درست بشود، بلكه بايد خون دل خورد و استقامت كرد. آن بزرگوار، جملة معروف «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»[34] را بيان كرد؛ يعني تا آنجا كه قدرت داريد، به نبرد ادامه دهيد، تا اين كه فتنه از عالم برداشته شود. امام كاظم عليه السلام قرنها پيش اين منتظران را اين گونه نويد داده است:
مردي از اهالي قم، مردم را به سوي حق فرا ميخواند. گروهي كه دلهاي آنان، چون پارههاي آهن است، گرد او جمع ميشوند. طوفانهاي سخت، آنان را نميلرزاند و از جنگ خسته نميشوند و بيمي به خود راه نميدهند؛ بر خدا توكل ميكنند و عاقبت، از آن پرهيزكاران است.[35]
آقاي كوراني از محققان فرهنگ مهدويت در اينباره ميگويد:
روايات، تاريخ وجود اين مرد را مشخص نكردهاند؛ ولي در تاريخ قم و ايران، چنين شخصيت و ياراني داراي اين صفات برجسته قبل از امام خميني رحمه الله عليه و يارانش بيسابقه بوده است..... . گاه گفته ميشود: درست است كه در تاريخ قم و ايران ظاهر شدن چنين مرد وعده داده شدهاي را با ياراني داراي چنين صفات برجسته كسي سراغ نداشته است... . اما دليلي هم نداريم كه اين روايت، منطبق بر امام خميني و ياران وي باشد، شايد منظور، مرد ديگري باشد كه در عصر و زمان ما ظاهر خواهد شد و يا اين كه بعد از مدتي طولاني يا كوتاه خواهد آمد... .
پاسخ: آري درست است كه در روايت آنگونه كه بيان كرديم، زمان اين پيشامد روشن نشده است؛ اما مجموعة صفاتي كه در روايت آمده، به علاوه آنچه كه در روايات متعدد ديگر دربارة قم و ايران وارد شده است، موجب اطمينان به اين معنا است كه مراد از صفات ياد شده، امام خميني و ياران وي ميباشد... ؛ بنابراين اگر پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان عليهم السلام از حادثه و پيشامدي خبر دادند كه منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نيست از آن چشمپوشي كرد و آن را بر قضيه حادثهاي مشابه آن يا واضحتر كه وعدة پيامبر صلي الله عليه و آله ، و اهل بيت او عليهم السلام برآن منطبق شود، حمل نماييم...[36] .
الگوهاي مناسب براي منتظران
روايات، ويژگيهاي خاصي براي ياران حضرت ذكر ميكنند كه با تفكر در آنها و تشخيص ميزان انطباق خودمان بر اين ويژگيها، ميتوانيم بفهميم در اين مبارزة جهاني، چه جايگاهي داريم. آيا ما نيز در خيل سپاه حضرت هستيم يا مقابل آن حضرت، صف ميكشيم؟
برخي گمان ميكنند ويژگيهايي كه در روايات، براي ياران حضرت ذكر شده، ويژگيهايي كاملاً استثنايي است و اگر در روايات آمده است: «مرداني كه قلبهايشان چون پارههاي آهن است[37]» يا اين كه «هر مرد از آنها، قوت چهل مرد را دارند» يا رواياتي كه خبر از مناجاتهاي خالصانة در دل شبها و جنگيدن شجاعانه در روزها ميدهند، همة اينها را كسي نميتواند دارا باشد؛ به ويژه در اين مقطع زماني كه مردم غرق ماديات شدهاند و هركسي به فكر منافع شخصي خود است؛ ولي دفاع مقدس ما ثابت كرد حتي در عصري كه عصر ظلم و ستم است، باز هم ميتوان اين ويژگيها را كسب كرد. به عبارتي ديگر رزمندههاي ما در طول جنگ، اين روايات را عملاً تفسير كردند و نشان دادند كه ياري حضرت در هر عصر و هر زماني ممكن است؛ هر چند آن زمان، پر از گناه و معصيت باشد و بر تمام آن روايات مهر صحّت زدند. شهداي ما، بهترين مصداق براي اين ويژگيها هستند؛ مصداقهايي كه سالهاي نه چندان دور در همين كوچههاي زميني كنار ما زندگي ميكردند؛ ولي اكنون آسماني شدهاند. شهداي ما، مصداق (يجاهدون فيسبيلالله) هستند؛ آنان نمونة بارز «زبرالحديد» هستند، مصداق بارز «من انصاره و اعوانه» هستند، آنان مصداق (اشداء عليالكفار رحماء بينهم) هستند، شهداي ما الگوهاي مناسبي براي مهدي باوران و مهدي ياوران هستند.
شهداي ما ويژگيهاي زيادي از ويژگيهاي ياران امام عصر عليهالسلام را داشتند كه در ذيل به دو نمونه از آنها اشاره ميكنيم.
الف. روحية شهادتطلبي
اگرما شنيدهايم مولاي متقيان، اميرمؤمنان در وصف ياران امام عصر عليه السلام ميفرمايد: «)ياوران مهدي( شهادت را ميطلبند و همواره آرزو دارند در راه خدا كشته شوند»[38]، دفاع مقدس ما اين واقعيت را ملموستر كرد و در معرض تماشاي خيل منتظران قرار داد، تا بتوانند شهادتطلب باشند.
اين كه شهيد زينالدين فرمانده دلاور لشكر عليابن ابيطالب عليه السلام در اولين برخوردها با همسرش ميگويد: «شما بايد بدانيد من قبلاً ازدواج كردهام. من با جبهه و جنگ ازدواج كردهام و شما همسر دوم من هستيد. انتهاي راه من، شهادت است و اگر جنگ تمام شود و من شهيد نشوم، هر كجا كه جنگ حق بر ضد باطل باشد، ميروم تا شهيد شوم[39]» نشان دهندة روحية شهادتطلبي او و امثال او است.
برخي از شهدا، آن قدر شيفتة شهادت بودند و با دعا و راز و نياز با خداوند و توسل به امام معصوم عليه السلام اين تمنا را داشتند و به سبب صفاي باطن خود، به اين معرفت رسيده بودند كه نحوة شهادت و زمان و مكان شهادت خودشان را ميدانستند و به رفقاي همرزم خود اعلام ميكردند؛ براي نمونه سردار رشيد اسلام، عبدالحسين برونسي فرمانده تيپ 18 جوادالائمه عليه السلام كه در رشادت و ايثارگري زبانزد بود، قصة شهادتش آن قدر برايش روشن بود كه به همرزمهايش گفته بود: «اگر من در فلان تاريخ و فلان جا شهيد نشوم، به مسلماني من شك كنيد». يكي از همرزمان او ميگويد: چند روز قبل از عمليات بدر، توي چادر فرماندهي نشسته بوديم.... يك دفعه گفت: اخوان! اين عمليات، ديگه عمليات آخر منه ..... پرسيدم: «حاجي! چي شده كه اين روزها همهاش از شهادت حرف ميزني؟» .... گريهاش كمي آرام گرفت. ادامه داد: مطمئنم توي اين عمليات مهلتي را كه برام مقرر كردن تا روي اين زمين خاكي زندگي كنم. تموم ميشه؛ بايد برم[40]».
همچنين حاج قاسم ميرحسيني جانشين فرمانده لشكر ثارالله كه قبل از عمليات كربلاي چهار رفقايش نگران اين بودند كه آسيب نبيند، ميگفت: نترسيد. توي اين عمليات شهيد نميشوم. حتي مجروح هم نميشوم، «ولي در شب عمليات كربلاي پنج اشاره به پيشانياش كرد و گفت: تير، اين جاي من ميخورد و من شهيد ميشوم»..... و همان شد كه گفت[41].
ب. محكم و استوار و مبارز بودن
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «راد مرداني كه قلوبشان سختتر از سنگ، چون پارههاي آهن است، بدون هيچ شك و ترديدي به ذات خداوند[43]».
در اين دو روايت، صفاتي مانند مقاوم بودن، مبارز بودن، ايمان قوي و.... وجود دارد كه دفاع مقدس الگوهاي خوبي در اين زمينه معرفي ميكند. جاي جاي جبهههاي جنگ، رزمندهها حيدرگونه ميجنگيدند و خستگي به خود راه نميدادند. خاطرات شهدا، پر است از نخوابيدنهاي متوالي و مبارزههايي كه با قلم قابل وصف نيستند. شهيد خرازي دهها بار مجروح ميشود و بنا به نقلي بعد از 27 بار مجروحيت به شهادت ميرسد. نقل شده است كه به سبب يكي از مجروحيتهايش دكتر 45 روز به او استراحت داده بود و او را به خانه آورده بودند. هنوز عصر نشده بود كه گفت: «بابا! من حوصلهام سر رفته» گفتم: «چه كار كنم؟» گفت: «من را ببريد سپاه تا بچهها را ببينم». بردمش، تا ساعت ده شب خبري از او نشد. ساعت ده تلفن زد و گفت: «من اهوازم، بيزحمت داروهايم را بدهيد يكي بياورد[44]».
شهيد مهدي باكري در وصف پاسدار ميگويد: «پاسدار يعني كسي كه كار كند و بجنگد؛ خسته نشود، نخوابد[45]» و واقعاً خودش هم همينطور بود. اينها همه نشانههاي استواري آنان بود و اين استواري و مقاومت و مجاهدت چقدر زيبا توسط شهدا در جاي جاي جبههها به نمايش گذاشته شد.
با توجه به اين كه فرهنگ مهدويت با بياني مختصر به معناي «زندگي مهدوي و امام زمان پسندانه» ميباشد، يكي از جلوههاي زيباي اين زندگي، واكنش مقابل ظلم و ظالمان ميباشد. اين جلوة زيبا، در دوران جنگ تحميلي، بيشتر ظهور يافت، چرا كه ملت ايران، مقابل زورگوييهاي استكبار جهاني و همچنين مقابل دست نشانده استكبار در منطقه، خيزش عظيمي انجام داد. آحاد ملت ايران بسيج شدند. اين خيزش، داراي يك پشتوانه بسيار قوي بود كه عبارت بود از عشق و علاقة مردم غيور ايران به امام عصر عليه السلام كه در قالب تبعيت از امام راحل رحمه الله عليه متجلي شد. اگر جنگ ما اين پشتوانه را نداشت، اصلاً قداست و معنويتي نداشت و ملت ايران به خوبي و از روي اشتياق وارد جبههها نميشدند و جان خود را آگاهانه و عاقلانه و عاشقانه فدا نميكردند و اين چنين پاي در شط خون نميگذاشتند. فرهنگ مهدويت به جبههها رونق ميبخشيد و دفاع مقدس نيز با جلوههاي متنوع خود، فرهنگ مهدويت را پربارتر و عميقتر كرد.
انشاءالله خداوند به ما و تمام منتظران واقعي توفيق عنايت فرمايد تا با تأسي به سيرة عملي شهدا كه ياران آخرالزماني امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، ميباشند، زمينه ظهور حضرتش را بيش از پيش فراهم كنيم.
پی نوشت:
[26]. 25/4/70 در ديدار با مسئولان، نويسندگان و هنرمندان دفتر هنر و ادبيات مقاومت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي.
[27]. مرتضي نائيني، پيشين، ص37.
[28]. حسن بلخاري، تهاجم يا تفاوت فرهنگي، انتشارات حسن افرا، قم، چاپ دوم، 1378ش، ص100.
[29]. «يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدي سلطانه»؛ شيخ علي يزدي حائري، الزام الناصب، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1983م، ج2، ص14.
[30]. «كاني بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يعطونه ثم يطلبونه فلا يعطونه فاذا رأوا ذلك وضعوا سيوفهم علي عواتقهم فيعطون ما سالوا فلا يقبلون حتي يقدموا و لا يدفعونها الا الي صاحبكم، قتلاهم شهداء، اما اني لو ادركت ذلك لا ستبقيتُ نفسي لصاحب هذا الامر»؛ محمد بن ابراهيم نعماني، پيشين، ص145.
[31]. امام خميني، پيشين، ج21، ص 214.
[32]. شهيد استاد مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سي و پنجم، 1387ش، ص71.
[33]. محمد قاسم فروغي جهرمي، ره يافتگان وصال، ناشر مركز فرهنگي سپاه، 1373ش، ص113.
[34]. امام خميني، پيشين، ج19، ص82.
[35].«رجل من اهل قم يدعوا الناس الي الحق معه قوم كز بر الحديد لا تزلهم الرياح العواصف لايملون من الحرب و لا يجبنون و علي الله يتوكلون و العاقبة للمتقين»؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، 1403ق، ج57، ص 216.
[36]. علي كوراني، عصر ظهور، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل، چاپ سوم، ص237- 238.
[37]. علامه مجلسي، پيشين، چ5، ص 38.
[38]. «يدعون بالشهادة و يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله»؛ علامه مجلسي، پيشين، ج57، ص304.
[39]. حيدري كاشاني، پيشين، ص89.
[40]. سعيد عاكف، خاكهاي نرم كوشك، سال نشر1385ش، ص250.
[41]. ابراهيم رستمي، كرامات الشهداء، قم، انتشارات حديث نينوا، 1383ش، ص61.
[42]. «ان قلب رجل منهم اشد من زبر الحديد لو مروا بالجبال لتدكدكت»؛ القندوزي، ينابيع الموده، ناشر دارالاسوه، 1416ق، ج3، ص730.
[43]. «رجال كان قلوبهم زبر الحديد لايشوبها شك في ذات الله اشدّ من الحجر»؛ علامه مجلسي، پيشين، ج52، ص38.
[44]. محمد نيلچي، و خدا بود و ديگر هيچ نبود، ص125.
[45]. بهزاد دانشگر، خدمت از ماست، بوستان فدك، 1382ش، ص161.
/خ