نويسنده: سيما داد
اصطلاح objective، در مقابل subjective در اصل از فلسفهي کانت استخراج گرديد. اما حوزهي کاربردي آن محدود به فلسفه باقي نماند و به ادبيات و نقد ادبي نيز راه يافت. در زبان فارسي براي هر يک از اين حوزهها در برابر اصطلاح objective، اصطلاحي متفاوت به کار ميرود: «آفاقي» و «عيني» براي معاني فلسفي؛ «غيرشخصي» براي معاني مربوط به حوزه ادبيات؛ و «بيطرف» در نقد ادبي.
در فلسفهي زيباشناسي، به موجب نظريهي آفاقي، زيبائي يکي از صفات عيني موجودات است و ذهن انسان به کمک قواعد و اصول معيّني آن را درک ميکند.
در ادبيات اثري را غير شخص گويند که شاعر يا نويسندهي آن شخصيتها، حوادث، افکار و احساسات افراد را بدونِ دخالتِ احساسات و سليقههاي شخصي خود ترسيم نمايد. از اين رو شعر غير شخصي حتي اگر حال و هواي غنائي هم داشته باشد، گوينده آن شخصي غير از شاعر است که احساسات و انديشههاي او متعلق به شاعر نميباشد. نمونهي چنين رويکردي را در اشعار «کسي که مثل هيچ کس نيست» / فروغ فرخزاد؛ «آخرين دوشِس من» (My last Duchess) / رابرت براونينگ؛ «شعر عاشقانه آلفرد پروفراک» (Lovesong of J.Alfred Prufrack) / تي. اس. اليوت ميتوان مشاهده کرد. داستان غير شخصي نيز روايتي است که نويسنده آن با اتخاذ موضعي بيطرفانه و غير مداخله جويانه به داستان مجال ميدهد پيش برود و خود از هر گونه اظهارنظر شخصي اجتناب ميورزد. داستانهاي ارنست همينگوي از بهترين نمونههاي آثار غيرشخصي ميباشند. در اينگونه داستانها، نويسنده بيرون از وقايع داستان قرار دارد و دربارهي افراد ديگر مينويسد. به سخن ديگر، نويسنده با حفظ فاصلهي زيباشناختي، بيطرفي کامل را در روايت داستان رعايت ميکند.
در نقد ادبي، منظور از نقد بيطرفانه آنست که اثر ادبي فارغ از تأثير ديدگاهها و سليقههاي شخصيِ مؤلف، مخاطب، يا جهان پيرامون وي بررسي شود. در چنين بررسي، هر اثر دنيائي مستقل است که صرفاً به موجب معيارهاي دروني همان اثر مورد قضاوت و ارزشيابي قرار ميگيرد. بسياري از منتقدان و نظريه پردازان ادبي در مخالفت با اين ادعا اظهار ميدارند که تعيين حدود بيطرفي و غير شخصي بودن در آثار ادبي معيار ثابت و دقيقي ندارد.
يکي از مخالفان طرح دو اصطلاح objective و subjective جان راسکين، منتقد اجتماعي قرن نوزدهم است. او رواج اين دو اصطلاح را که زاييدهي ديدگاههاي متألهين غربي است، مورد انتقاد قرار ميدهد. اين واژهها توسط منتقدان آلماني بعد از کانت، در اواخر قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم وارد مباحث نقد ادبي انگليس گرديد.
منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.