برگردان / بيت ترجيع / بندِ گردان Refrain

ترجيع در لغت بازگشتن است و در اصطلاح در شعر کلاسيک فارسي بيتي را گويند که در فواصل معين شعر تکرار شود، مثل بيت:
چهارشنبه، 15 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
برگردان / بيت ترجيع / بندِ گردان Refrain
 برگردان / بيت ترجيع / بندِ گردان Refrain

نويسنده: سيما داد

 


ترجيع در لغت بازگشتن است و در اصطلاح در شعر کلاسيک فارسي بيتي را گويند که در فواصل معين شعر تکرار شود، مثل بيت:

بدين شايستگي جشني، بدين بايستگي روزي *** ملک را در جهان هر روز جشني باد و نوروزي
در ترجيع بند فرخي؛
يا بيت:

که يکي هست و هيچ نيست جز او *** وحده و لا اله الا هو
در ترجيع بند معروف هاتف اصفهاني.

چنانچه اين بيتِ ترجيع بعد از هر پاره شعر يا خانه بدون هيچ تغييري تکرار شود قالب خاصي ايجاد مي‌شود که به آن ترجيع بند و در ادب انگليسي return- tie گويند. ترجيع بند مجموعه ابياتي است (حدود پنج تا بيست بيت) يا مي‌توان گفت غزل هائي است که به وسيله يک بيت ثابت (بيت ترجيع) به هم وصل شده باشند. ترجيع بند خاص ادب فارسي است و از قديم در شعر فارسي معمول بوده است. معروفترين ترجيع بندهاي ادب فارسي يکي ترجيع بند سعدي است با بيت ترجيع:

بنشينم و صبر پيش گيرم *** دنباله‌ي کار خويش گيرم

که قسمتي از آن به عنوان نمونه در اينجا نقل مي‌شود:

يک چند به خيره، عمر بگذشت *** من بعد، بر آن سرم که چندي
«بنشينم و صبر پيش گيرم *** دنباله کار خويش گيرم»
در عهد تو‌اي نگار دلبند *** بس عهد که بشکنند سوگند
مستوجب اين و بيش ازينم *** باشد که چو مردم خردمند
«بنشينم و صبر پيش گيرم *** دنباله کار خويش گيرم»

و ديگري ترجيع بند عرفاني هاتف اصفهاني است که ابياتي از آن محض نمونه ذکر مي‌شود:

اي فداي تو هم دل و هم جان *** وي نثار رهت هم اين و هم آن
دوش از سوز عشق و جذبه‌ي شوق *** هر طرف مي‌شتافتم حيران
آخر کار شوق ديدارم *** سوي دير مغان کشيد عنان
چشم بد دور، خلوتي ديدم *** روشن از نور حق، نه از نيران
پير پرسيد کيست اين؟ گفتند *** عاشقي بي قرار و سرگردان
گفت جامي دهيدش از مي‌ناب *** گر چه ناخوانده باشد اين ميهمان
مست افتادم و در آن مستي *** به زباني که شرح آن نتوان
اين سخن مي‌شنيدم از اعضا *** همه، حتي الوريد و الشريان
که يکي هست و هيچ نيست جز او *** وحده‌ي لا الهَ الّا هُو
(انواع ادبي)

در انگليسي، برگردان ممکن است تنها يک کلمه باشد مثل کلمه nevermore در شعر «غُراب» سروده ادگارآلن پور، يا سطري تمام باشد مانند سطر زير در شعر ‘’Prothalamion’’ سروده ادموند اسپنسر که چنين است:
Swift Thames! Run softly till I end my song.
گاه اين سطر مکرر عبارتي نامفهوم و بي معني است که فقط جنبه‌ي موسيقائي دارد مثل:
Inky, dinky parlez vous
اگر برگردان به طور دسته جمعي خوانده شود، آن را همسرائي گويند. در صورتي که برگردان هر بار تغيير کند و بيتي ديگر شود، ترکيب بند (composite- tie) پديد مي‌آيد، براي نمونه:

دوستان، شرح پريشاني من گوش کنيد *** داستان غم پنهاني من گوش کنيد
قصّه‌ي بي سرو ساماني من گوش کنيد *** گفتگوي من و حيراني من گوش کنيد
شرح اين آتش جانسوز نگفتن تا کي *** سوختم سوختم اين راز نهفتن تا کي
روزگاري من و دل ساکن کوئي بوديم *** ساکن کوي بُت عربده جوئي بوديم
عقل و دين باخته، ديوانه‌ي روئي بوديم *** بسته‌ي سلسله‌ي سلسله موئي بوديم
کس در آن سلسله غير از من و دلبند نبود *** يک گرفتار از آن جمله که هستند نبود
وحشي بافقي

از ترکيب بندهاي معروف ادبيات فارسي يکي ترکيب بند جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني است در مدح پيغمبر اکرم که چنين آغاز مي‌شود:

اي از بر سدره شاهراهت *** وي قبه‌ي عرش تکيه گاهت

و ديگر ترکيب بند معروف دوازده بندي محتشم کاشاني در واقعه‌ي کربلا.
مي توان گفت که ترکيب بند و ترجيع بند معمولاً وحدت موضوع دارند و حکم منظومه يعني شعرهاي بلند در ادبيات امروز را دارند و چون قافيه‌ي خانه‌هاعوض مي‌شود شاعر مي‌تواند با سهولت بيشتري اشعار بلند بسرايد.
(انواع ادبي)
در انگليسي، شعر “Epithalamion” سروده‌ي اسپنسر را مي‌توان نوعي ترکيب بند به شمار آورد زيرا برگردان هر بار تغيير اندکي مي‌کند براي نمونه:
Now lay those sorrowful complaints aside,
And having all your heads with girl and crownd,
Helpe me mine owne loves praises to resound,
Ne let the same of any be envied [grudged]
So Orpheus did for his owne bride,
So I unto myself alone will sing,
The woods shall to me answer and my echo ring.


Bid her awake therefore and soon her delight [dress],
For to the wished day is come at last,
That shall for al the paynes and sorrowes past,
Pay to her usury [interest] of long delight:
And whylest she doth her delight,
Doe ye to her of joy and solace sing,
That all the woods may answer and your echo ring.
 

منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط