ضرورت محاسبه اعمال: ترازوی بیداری در گذران زندگی

این مقاله، با نگاهی به محاسبه اعمال به عنوان ترازوی بیداری، جایگاه این اصل بنیادین را در اخلاق و معنویت اسلامی بررسی می‌کند.
چهارشنبه، 20 فروردين 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
ضرورت محاسبه اعمال: ترازوی بیداری در گذران زندگی
مقدمه:
در هیاهوی زندگی و تکاپوی روزمره، اغلب از امری اساسی غافل می‌مانیم: محاسبه اعمال و سنجش کردار. گویی در این گذران پرشتاب، فرصتی برای تأمل در مسیر پیموده و مقصد پیش رو نمی‌یابیم.
 
 حال آنکه، هستی بر نظمی دقیق و حسابی محکم استوار است و انسان، به عنوان اشرف مخلوقات، از این قاعده مستثنی نیست. همان‌گونه که در امور مادی به دنبال سود و زیان و ارزیابی عملکرد هستیم، در ساحت معنوی و اخلاقی نیز نیازمند ترازویی دقیق برای سنجش اعمال و ارزیابی نیات خویشیم.
 
این مقاله در پی آن است تا با تبیین ضرورت محاسبه اعمال در پرتو آموزه‌های دینی و  زندگی، اهمیت این امر حیاتی را در سعادت دنیوی و اخروی انسان آشکار سازد.
 
از نظم شگفت‌انگیز آفرینش تا ظرافت حسابرسی الهی، و از فواید خودشناسی در دنیا تا آثار ماندگار اعمال در آخرت، در این نوشتار تلاش خواهد شد تا ضرورت بیداری و محاسبه در گذران زندگی مورد تأکید قرار گیرد.
 

ضرورت محاسبه اعمال: ترازوی بیداری در گذران زندگی

نظم هستی و محاسبه دقیق در آفرینش

نظام دقیق حاکم بر جهان هستی، بارزترین گواه بر وجود حساب و کتاب است. چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» (1)؛ خورشید و ماه با حسابی معین در گردش‌اند. تعیین دقیق لحظه تحویل سال نو، خود دلیلی آشکار بر این نظم شگفت‌انگیز است.
 
 چگونه ممکن است کره‌ای عظیم با چنان دقتی به دور خود و خورشید بگردد که زمان گردش آن تا ثانیه مشخص باشد، اگر نیرویی فراتر از محاسبات بشری آن را هدایت نکند؟
 
این دقت و نظم، حتی در مقیاس‌های کوچکتر نیز مشهود است. همانگونه که در یک مسیر مستقیم و خالی از مانع، پیش‌بینی دقیق زمان رسیدن یک خودرو به مقصد دشوار است، چگونه می‌توان حرکت منظم و دقیق کره زمین در مسیری به این عظمت را بدون وجود محاسبه و تدبیر الهی تصور نمود؟
 
این نظم و حساب تنها به حرکت اجرام آسمانی محدود نمی‌شود، بلکه تمامی ذرات هستی را در بر می‌گیرد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» (2)؛
 
 ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم. از قطرات باران و دانه‌های شن گرفته تا ساختار اتم‌ها و سلول‌های موجودات زنده، همگی بر اساس اندازه‌گیری و حسابی دقیق خلق شده‌اند. همچنین می‌فرماید: «وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» (3)؛ و هر چیزی نزد او اندازه‌ای معین دارد.
 

حسابگری الهی و پیوند آن با اعمال انسان

حال که هستی بر پایه حساب و کتاب استوار است، چگونه می‌توان تصور نمود که انسان، این اشرف مخلوقات، از این قاعده مستثنی باشد؟ اگر در یک محفل رسمی، حضور افراد با پوششی نامناسب و مغایر با عرف، رفتاری ناپسند تلقی می‌شود، چگونه ممکن است اعمال و رفتار ما در پیشگاه عدل الهی بدون محاسبه و ارزیابی قرار گیرد؟ حرمت پوشیدن لباس شهرت نیز از همین قاعده نشأت می‌گیرد؛ زیرا چنین رفتاری، هنجارهای پذیرفته شده جامعه را نادیده می‌گیرد.
 
کیفر و پاداش الهی نیز بر مبنای عدل و حساب دقیق استوار است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «جَزاءً وِفاقاً» (4)؛ [این] کیفری است موافق [اعمالشان]. و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «عَطاءً حِساباً» (5).
 
 [این] عطایی است از روی حساب. حتی یک عمل به ظاهر کوچک و ناچیز نیز در این نظام محاسباتی دقیق ثبت و ضبط می‌گردد. چه بسا یک لیوان آب خنکی که امروز به ما می‌رسد، نتیجه عمل خیرخواهانه پدرمان در سیراب نمودن تشنه‌ای باشد.
 
در روز قیامت، پرده از این حساب و کتاب دقیق برداشته خواهد شد و لوحی در برابر انسان گشوده می‌شود که تمام اعمال او، ریز و درشت، در آن ثبت شده است. در آن هنگام، انسان با تعجب می‌پرسد: «ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصاها» (6)؛ این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته، مگر آنکه آن را برشمرده است؟
 

گونه‌های حساب در قیامت

در این میان، نحوه محاسبه اعمال انسان‌ها متفاوت خواهد بود. برخی با سخت‌گیری مورد حسابرسی قرار می‌گیرند («حِساباً شَدِیداً»)، برخی دیگر حسابی آسان خواهند داشت («حِساباً یَسِیراً» (7)) و گروهی نیز به سبب اعمالشان، چنان مستحق عذاب الهی هستند که نیازی به ترازوی سنجش اعمال نخواهند داشت («فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً» (8)).
 
 برای مثال، جنایات فردی مانند صدام، به حدی آشکار است که نیازی به بررسی جزئیات اعمال او برای تعیین سرنوشتش نیست. در مقابل، برخی دیگر نیز به واسطه ایمان و اعمال صالح خود، بدون هیچ گونه حسابی، مستقیماً به بهشت وارد خواهند شد.
 
بنابراین، توجه به ضرورت محاسبه اعمال در زندگی دنیوی، امری اجتناب‌ناپذیر است. همانگونه که در پایان هر سال به ارزیابی دارایی‌ها و بدهی‌های خود می‌پردازیم، شایسته است.
 
 که به محاسبه اعمال و رفتار خویش نیز همت گماریم و پیش از آنکه در ترازوی عدل الهی سنجیده شویم، خود به ارزیابی دقیق کردارمان بپردازیم. این خودآگاهی و محاسبه مستمر، می‌تواند ما را در مسیر درست زندگی هدایت نموده و از عواقب غفلت در روز حسابرسی بزرگ مصون دارد.
 

آسانی و سختی حساب در گرو رفتار با مردم

چه کسانی حسابشان آسان است؟ کسانی که با مردم آسان بگیرند، خداوند نیز در روز قیامت با آنان به آسانی رفتار خواهد کرد. در مقابل، کسانی که سخت‌گیر و باریک‌بین باشند و با مردم به دشواری برخورد کنند، خداوند نیز در روز قیامت حسابشان را سخت خواهد گرفت.
 
اگر خواهان آسانی در حسابرسی اعمالمان هستیم، باید با مردم با مدارا و نرمی رفتار کنیم. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى‏» (9)؛
 
 پس به زودی او را برای راه آسان [به بهشت] آماده می‌کنیم. این آیه بیانگر آن است که خداوند، کسانی را که در دنیا راه آسانی را در تعامل با دیگران برمی‌گزینند، برای ورود به بهشت و حسابرسی آسان، آماده می‌سازد. برخی افراد ذاتاً سهل‌گیر و روان هستند و برخی دیگر اینگونه نیستند.
 
در مقابل، برخی افراد رفتارهای ناپسندی از خود نشان می‌دهند و کینه‌های دیرینه را در دل حفظ می‌کنند. نقل شده است که دو نفر با یکدیگر دست دادند و ناگهان یکی از آنان دست خود را کشید و دلیل آن را ناراحتی از عدم دیدار طرف مقابل در یازده سال پیش عنوان کرد!
 
 اینگونه افراد که در پیگیری جزئیات و سخت‌گیری بر دیگران افراط می‌کنند، در روز قیامت با وضعیت ناگواری روبرو خواهند شد. آنان توقع دارند که دیگران همواره مطابق میلشان رفتار کنند، به آنان سلام کنند، به دیدنشان بیایند و بدون اجازه آن‌ها کاری انجام ندهند. حال آنکه، سخت‌گیری بر مردم، واکنش سختگیرانه آنان را نیز به دنبال خواهد داشت.
 
قرآن کریم در آموزه‌هایی راهگشا، اصول تعامل نیکو با دیگران را بیان می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» (10)؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم‏» (11)؛
 
 اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد. گذشت و بخشش از صفات پسندیده‌ای است که خداوند نیز بر آن تأکید دارد: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» (12)؛ و باید عفو کنند و چشم بپوشند. آیا دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟ این آیات نشان می‌دهند که رفتار نیکو و آسان‌گیرانه با بندگان خدا، زمینه‌ساز رحمت و آسانی در حسابرسی الهی خواهد بود.
 

ضرورت محاسبه نفس در دنیا

اگر انسان پیش از رسیدن روز قیامت، خود به محاسبه اعمال و رفتارش بپردازد، در آن روز حسابرسی آسان‌تری خواهد داشت. حال که در آستانه سال نو، به تغییر و نوسازی ظواهر زندگی و محاسبه جزئیات وسایل خانه می‌پردازیم، شایسته است که اندکی نیز به محاسبه باطن و اعمال خود توجه کنیم. می‌توانیم کاغذی پیش روی خود بگذاریم و این پرسش‌ها را از خود بپرسیم:
در این سال، چند گره از مشکلات مردم گشوده‌ام؟
چند نفر از کسانی که با هم قهر بودند را آشتی داده‌ام؟
چند نفر گرفتار را با کمک مالی یاری رسانده‌ام؟
چند بیمار را عیادت کرده‌ام؟
چند فقیر را سیر کرده‌ام؟
چند رکعت نماز با حضور قلب خوانده‌ام؟
چند کتاب مفید مطالعه کرده‌ام؟
چند شبهه و اشکال را از ذهن کسی برطرف کرده‌ام؟
چقدر در مسیر کمال و بندگی خداوند پیشرفت داشته‌ام؟
 

انواع حرکت انسان و حساب آثار اعمال

در اسلام، سه نوع حرکت وجود دارد: حرکت به جلو، حرکت به عقب و درجا زدن.
 
1- در مورد حرکت به جلو، قرآن کریم می‌فرماید: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» (13)؛ و شکیبایان را بشارت ده.اما این کافی نیست، بلکه باید در صبر نیز پیشرفت کرد و به مقام «لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» (14) رسید؛ برای هر شکیبای سپاسگزاری [پاداشی نیکوست]. ه
 
همچنین، در کسب علم باید کوشید و همواره از خداوند طلب افزایش علم نمود: «زِدْنِی عِلْماً» (15)؛ پروردگارا، علم مرا بیفزا. هدایت نیز مراتبی دارد و مؤمن باید همواره در پی افزایش هدایت باشد: «زادَهُمْ هُدىً» (16)؛ [خداوند] بر هدایتشان افزود. ایمان نیز باید مستمراً تقویت شود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» (17)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید.
 
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر یک شب بخوابم و علم من نسبت به شب قبل افزایش نیافته باشد، آن روز برای من مبارک نیست.» این حدیث شریف، بر اهمیت پیشرفت مستمر در تمام ابعاد زندگی، به ویژه در کسب علم و معرفت، تأکید دارد. بنابراین، محاسبه نفس و تلاش برای ارتقای معنوی و اجتماعی، از ضروریات زندگی یک مؤمن است.
 

ضرورت ارزیابی کیفیت و فایده دانش و اعمال

آیا هر شبی که به خواب می‌رویم، کلمه‌ای بر علم ما افزوده می‌شود؟ آیا علومی که فراگرفته‌ایم، واقعاً مفید و راهگشا بوده‌اند؟ چه بسیارند پژوهش‌ها و مطالعاتی که در قالب علم انجام داده‌ایم، اما به موضوعاتی غیرضروری و بی‌فایده پرداخته‌ایم.
 
 علم بی‌خاصیت، همچون گرد و غباری است که بر جان می‌نشیند و ثمری ندارد. در روایات اسلامی، از این نوع علم به خداوند پناه برده شده است.
 
در دعایی از معصوم (علیه السلام) می‌خوانیم: «إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ‏ عِلْمٍ‏ لا یَنْفَعُ‏» (18)؛ بار خدایا، من به تو پناه می‌برم از دانشی که سود نمی‌بخشد. همانگونه که خانه‌های خود را از گرد و غبار پاک می‌کنیم، شایسته است که جان خود را نیز از علوم و اعمال بی‌فایده تطهیر نماییم.
 
قرآن کریم، برای هر امر مادی، نمونه‌ای معنوی نیز بیان کرده است تا توجه انسان را به هر دو بعد وجودی خود جلب نماید. برای مثال، سفر مادی وجود دارد و در کنار آن، سفر معنوی نیز مطرح شده است: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ» (19)؛ پس به سوی خدا بگریزید.
 
و «سِیرُوا فِی الْأَرْضِ» (20)؛ در زمین بگردید. همچنین، همانطور که غذای جسمی داریم: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه‏» (21)؛ پس انسان باید به غذای خود بنگرد، غذای روحی نیز وجود دارد که در روایات، علم نافعی که از دیگری فرا می‌گیریم، به آن تشبیه شده است؛
 
زیرا همانگونه که غذا به معده می‌رود و جسم را تغذیه می‌کند، علم نیز به مغز راه می‌یابد و روح را پرورش می‌دهد. پس همانطور که مراقب سلامت غذای جسم خود هستیم، باید مراقب غذای روحمان نیز باشیم و از علوم و معارف سودمند بهره‌مند شویم.
 
هجرت مادی وجود دارد که انسان برای حفظ جان و آسایش خود از وطن هجرت می‌کند، و هجرت معنوی نیز داریم که در قرآن به آن اشاره شده است: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» (22)؛ و از پلیدی دوری کن. بنابراین، همانگونه که به خانه‌تکانی و حساب و کتاب مالی در پایان سال می‌پردازیم، باید به ارزیابی کیفیت دانش و اعمال خود نیز توجه نماییم.
 
2- برای حرکت به عقب نیز در قرآن آیه وجود دارد: «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (23)؛ ایمان آوردند سپس کافر شدند. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ‏» (24)؛ سپس گوساله را [معبود] گرفتید. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُم‏» (25)؛ سپس روی گرداندید. این آیات نشان می‌دهند که انسان می‌تواند پس از ایمان آوردن و قرار گرفتن در مسیر درست، دچار انحراف و بازگشت به عقب شود.
 
3- نوع دیگری از حرکت، حرکت دورانی و بی‌ثمر است که در روایات به آن اشاره شده است: «کَحِمَارِ الطَّاحُونَه» (26)؛ مانند الاغ آسیاب. در گذشته، برای چرخاندن سنگ آسیاب و خرد کردن گندم، از حیوانات قوی مانند شتر استفاده می‌کردند.
 
این حیوان به دور آسیاب می‌چرخید و گندم‌ها آسیاب می‌شدند. روزی فردی از صاحب شتری که در حال چرخیدن بود، پرسید که زنگوله گردن آن برای چیست؟ صاحب پاسخ داد: برای اینکه اگر ما خواب باشیم و صدای زنگوله قطع شود، متوجه شویم که شتر ایستاده است.
 
 آن شخص پرسید: اگر شتر بایستد و فقط گردنش را تکان دهد، چطور متوجه می‌شوید؟ این مثال، بیانگر تلاش‌های بی‌ثمری است که ظاهراً در حال انجام هستند، اما در واقع هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود.
 
حساب قیامت، حساب آثار و پیامدهای اعمال انسان نیز هست. قرآن کریم می‌فرماید: «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم‏» (27)؛ آنچه را پیش فرستاده‌اند و آثارشان را می‌نویسیم. برای مثال، در مراسم چهارشنبه‌سوری، فردی برای لحظه‌ای خوشی و سرگرمی، رفتاری پرخطر انجام می‌دهد و بینایی خود را از دست می‌دهد.
 
 از دست دادن چشم، تنها یک عمل نیست، بلکه آثار و پیامدهای گسترده‌ای در پی دارد. این فرد تا پایان عمر از نعمت بینایی محروم می‌شود و نمی‌تواند به مطالعه، رفتن به کتابخانه و مسجد و انجام بسیاری از امور بپردازد. بنابراین، نباید آثار و پیامدهای اعمال خود را ساده بگیریم.
 
آزار و اذیت مردم، حتی اگر در قالب امور مذهبی نیز باشد، حرام است. ما غیر از اذان، حق بلند کردن صدا در معابر عمومی را نداریم. حق نداریم برای مراسم ختم و یادبود و غیره، بلندگو در کوچه و خیابان بگذاریم.
 
صدای بلندگو باید محدود به فضای مسجد باشد و حساب اذان نیز جداگانه است. این نشان می‌دهد که در حسابرسی الهی، نه تنها خود عمل، بلکه آثار و پیامدهای آن نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.
 

خلاصه سه نوع حرکت با شاهد مثال:

1.حرکت به جلو: پیشرفت و ارتقا در مسیر کمال و بندگی.
شاهد مثال قرآنی: فرمان به افزایش ایمان برای مؤمنان: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» (28).
شاهد مثال روایی: تلاش برای کسب علم بیشتر در هر شب.
 
2.حرکت به عقب: انحراف و بازگشت از مسیر درست پس از هدایت.
شاهد مثال قرآنی: داستان کسانی که ایمان آوردند سپس کافر شدند: «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (29).
شاهد مثال تاریخی: قوم بنی‌اسرائیل که پس از پرستش خداوند به گوساله‌پرستی روی آوردند: «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ‏» (30).
 
3-حرکت دورانی (درجا زدن): تلاش‌های بی‌ثمر و بدون پیشرفت.
شاهد مثال روایی: تشبیه به الاغ آسیاب که مدام می‌چرخد اما به جایی نمی‌رسد: «کَحِمَارِ الطَّاحُونَه» (31).
شاهد مثال مفهومی: انجام پژوهش‌ها و کارهای علمی غیرضروری و بی‌فایده.
 

فواید حسابرسی در دنیا و آثار دنیوی و اخروی اعمال

حسابرسی اعمال در زندگی دنیا، فواید بی‌شماری دارد. هنگامی که انسان به محاسبه رفتار و کردار خود می‌پردازد، به درک بهتری از جایگاه و وضعیت خویش دست می‌یابد.
 
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ‏ یُحَاسِبْ‏ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ‏» (32)؛ کسی که هر روز به محاسبه نفس خود نپردازد، از ما نیست. شایسته است هر شب پیش از خواب، اعمال روزانه خود را مرور کنیم و از خود بپرسیم که چگونه روز را سپری کرده‌ایم؟ با زبانمان با چند نفر سخن گفته‌ایم؟
 
آیا با خداوند نیز سخن گفته‌ایم؟ اگر پاسخ منفی است، آیا بدین معنا نیست که خداوند در نظر ما به اندازه یکی از اطرافیانمان نیز ارزش نداشته است؟
 
باید از خود بپرسیم که چه مقدار ثروت در بانک‌ها سپرده کرده‌ایم و آیا می‌توانستیم با بخشی از آن، مشکلات نیازمندان را حل کنیم؟ باید به یاد داشته باشیم که زندگی دنیا همیشگی نیست.
 
 عزیزانمان در حوادث گوناگون مانند سانچی، هواپیمای یاسوج و زلزله از میان ما رفته‌اند. سال گذشته، ده‌ها هزار نفر در ایام نوروز جان خود را از دست دادند. هر یک از این افراد می‌توانست سرچشمه نسلی باشد. قرآن کریم در اهمیت جان انسان می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ‏ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعا» (33)؛
 
هر کس انسانی را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادی در زمین بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته است. زیرا هر انسانی می‌تواند منشأ یک نسل باشد، همانگونه که همه انسان‌های روی زمین از حضرت آدم (علیه السلام) نشأت گرفته‌اند.
 
یکی از حکمت‌های تأخیر عذاب الهی در دنیا، مشاهده آثار برخی اعمال تا پایان عمر است. کسی که ماده مخدر هروئین را اختراع می‌کند، مجازات او تنها یک سیلی نیست، بلکه باید آثار سوء عمل خود را در تباهی زندگی انسان‌ها ببیند. حتی مجازات فردی مانند صدام نیز نمی‌تواند محدود به یک گلوله باشد، بلکه باید در عذابی دردناک و مستمر، جزای جنایاتش را بچشد.
 
 قرآن کریم در وصف عذاب دوزخیان می‌فرماید: «کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ‏ بَدَّلْناهُمْ جُلُودا» (34)؛ هر گاه پوستشان بریان گردد، پوست دیگری به جای آن قرار می‌دهیم.
 
همچنین، کسی که با آرایش و جلوه‌گری نامناسب، دل دیگران را به سوی خود جلب می‌کند، باید منتظر عواقب آن باشد. همانگونه که او با ظاهر خود، دل جوانان را می‌رباید، ممکن است فرد دیگری نیز دل همسر او را به خود مشغول سازد.
 
 در حدیث آمده است: «مَنْ غَشَ‏ غُش‏» (35)؛ هر کس خیانت کند، به او خیانت می‌شود. اگر امروز با ظاهری فریبنده در جامعه حاضر می‌شوید و توجه مردم را به خود جلب می‌کنید، باید منتظر باشید که فرد دیگری نیز با ظاهری آراسته، دل همسر شما را به سوی خود بکشد.
 
 در حدیث دیگری آمده است که هر کس به ناموس دیگران خیانت کند، به ناموس او نیز خیانت خواهد شد. بنابراین، اندکی محاسبه و تفکر در آثار اعمال، ضروری است.
 
 اگر انسان حساب کار خود را بکند، امکان توبه و جبران اشتباهات برای او فراهم می‌شود. او متوجه خلاف‌های خود می‌شود، استغفار می‌کند و در صدد جبران برمی‌آید.
 

آثار انضباط مالی و پرهیز از رفتارهای نسنجیده

کسانی که انضباط مالی دارند، هم در زمان حال آرامش خاطر دارند و هم به آینده امیدوارند. در مقابل، کسانی که بدون تدبیر و نسنجیده چک می‌کشند، هم خود پریشان و مضطرب هستند و هم دیگران را دچار مشکل می‌کنند.
 
حوادث رانندگی ناشی از بی‌احتیاطی را در نظر بگیرید که سالانه ده‌ها هزار کشته و مجروح بر جای می‌گذارد و صدها هزار خانواده را عزادار می‌کند. آیا این انصاف است که خوشی و لذت عده‌ای، به قیمت غم و اندوه دیگران تمام شود؟ اینها همه حساب و کتاب دارد.
 
در روز قیامت، از جمله مواردی که مورد سؤال قرار می‌گیرد، نحوه گذراندن عمر است. ممکن است کسی بگوید فلان آهنگ حلال است، اما آیا هر امر حلالی را باید انجام داد؟
 
اگر نوار ارزشمندی داشته باشید، آیا هر صدایی را روی آن ضبط می‌کنید؟ ممکن است یک آهنگ برای فرد مسن بی‌تأثیر باشد، اما یک جوان را تحریک کند. نگاه کردن به یک فرد ممکن است برای شخصی بی‌تفاوت باشد، اما اگر همین نگاه، فرد دیگری را به گناه بکشاند، حرام خواهد بود.
 
 بنابراین، در استفاده از نعمت‌های الهی نیز باید حساب و کتاب داشته باشیم و از هر آنچه که می‌تواند آثار سوء بر خود و دیگران داشته باشد، پرهیز کنیم.
 
لزوم پرهیز از اسراف و رعایت حال دیگران در استفاده از مباحات
باید توجه داشت که هر امر حلالی، لزوماً مجوز استفاده بی‌قید و شرط از آن نیست. گاهی به بهانه حلال بودن، یا داشتن مجوز شرعی، یا پیروی از دیگران، ممکن است عملی برای فردی جایز، اما برای دیگری به دلایل مختلف، از جمله رعایت حال دیگران، مناسب نباشد. یک سفر، یک دیدار، یا یک تصمیم، ممکن است برای افراد مختلف، آثار و تبعات متفاوتی داشته باشد.
 
سهولت محاسبه نفس و مذمت اسراف و بی‌توجهی به نیازمندان
اختصاص دادن زمان اندکی در شب برای محاسبه نفس، امری ضروری است. شایسته است هر شب پیش از خواب، اعمال روزانه خود را مرور کنیم و از خود بپرسیم که چگونه روز را سپری کرده‌ایم؟
 
 باید به اسراف فراوان در برخی مراسم و بی‌توجهی به نیازمندان اندیشید. در حالی که افراد زیادی هستند که حتی پول خرید مایحتاج اولیه خود را ندارند، برخی دیگر به بریز و بپاش‌های بیهوده مشغولند.
 
داستانی نقل شده است که فردی متقی پس از نوشیدن نیمی از یک لیوان آب، باقیمانده آن را برای رفع تشنگی بعدی نگه داشت، زیرا دور ریختن آن را اسراف می‌دانست.
 
 باید به بریز و بپاش‌های رایج در جامعه توجه کرد و از تردد با وسایل نقلیه تجملاتی در مناطقی که مردم از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیستند، خودداری نمود.
 
 اگر دل دیگران را بسوزانیم، دل ما نیز خواهد سوخت و هنگام دیدار با اقوام ضعیف، نباید با ظاهری فاخر حاضر شویم، زیرا ممکن است فرزندان آنان را شرمنده سازد. بر اهمیت مهربانی و رعایت حال دیگران تأکید شده است.
 
ضرورت عبرت‌آموزی از حوادث و پرداخت حقوق الهی
باید از حوادث تلخی که رخ می‌دهد عبرت بگیریم و به هشدارهای الهی توجه کنیم. کسانی که از نعمت‌های الهی برخوردارند، باید حقوق واجب الهی خود را بپردازند و از بی‌انصافی در این زمینه پرهیز کنند. کمک مالی به دیگران باید بدون چشم‌داشت و ریا باشد.
 
مذمت انگیزه‌های غیر الهی در امور دینی و اجتماعی
نباید تصور کرد هر جمعیتی نشانه حقانیت است. انگیزه‌های افراد از حضور در جلسات و انجام امور دینی و اجتماعی متفاوت است و گاهی ممکن است انگیزه‌های غیر الهی در کار باشد.
 
جمع شدن مردم دلیل بر حقانیت یک سخنرانی یا یک جلسه نیست و باید حساب و کتاب کرد که چه درس، چه اثر اجتماعی و چه فایده‌ای از آن جلسه حاصل می‌شود. «کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهٌ، فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَهٍ» (36)؛ گویی گورخرانی رمیده‌اند که از شیر گریخته‌اند. «یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» (37)؛ می‌گویند او گوشی شنواست.
 
ضرورت یکسان‌نگری در روابط فامیلی و اجتماعی و مذمت تبعیض
در ایام دید و بازدید، نیکو است که صله رحم به جای آورده شود، اما شایسته است که در میان اقوام و آشنایان، هیچ‌گونه تبعیضی قائل نشویم.
 
 در قرآن کریم، آیه‌ای در مذمت برخورد دوگانه وجود دارد که چرا به ثروتمندان لبخند می‌زنید و از فقرا روی برمی‌گردانید؟ آیات متعددی در مذمت تکبر، تبعیض و ترجیح ثروتمندان بر فقرا وجود دارد که می‌توان به مفاهیم کلی آن‌ها اشاره نمود(38)
 
در یک مجلس که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز حضور داشتند و بزرگان و اشراف منطقه گرد آمده بودند، یک فرد نابینا و نیازمند وارد شد و با صدای بلند تقاضایی کرد.
 
 یکی از حاضران در جلسه چهره در هم کشید. فرد نابینا اگرچه نمی‌بیند، اما این رفتار ناپسند، ذاتاً ناپسند است، چه متوجه آن بشود و چه نشود. همان‌طور که تخلف از قانون راهنمایی و رانندگی، چه پلیس متوجه شود و چه نشود، امری ناپسند و خطرناک است.
 
نقل شده است که فردی در زمان حکومت طاغوت، همراه با یکی از علمای بزرگوار قصد رفتن به جایی را داشتند. آن عالم که خود راننده بودند، در اواخر شب به چراغ قرمز رسیدند و توقف کردند. همراه ایشان با تعجب گفت:
 
در این وقت شب و این خلوتی، چرا ایستادید؟ ایشان پاسخ دادند: باید بایستیم. آن فرد گفت: شما که حکومت شاهنشاهی را قبول ندارید، چرا به قوانین آن احترام می‌گذارید؟
 
آن عالم پاسخ دادند: من نظام را قبول ندارم، اما نظم را قبول دارم. به کسی گفتند: آیا منطق خوانده‌ای؟ گفت: منطق نخوانده‌ام، اما عقل دارم. بسیاری از رفتارهای نادرست ما، با توجیهات به ظاهر منطقی، طبیعی جلوه داده می‌شوند، در حالی که چنین نیست.
 
گاه توصیه می‌شود که مطابق فهم و حال مخاطب سخن بگویید. مردم با فطرت سالم خود بسیاری از امور را درک می‌کنند. برای مثال، در مسیر خروجی از تهران به سمت بهشت زهرا (قبرستان)، سراسر گل‌فروشی است، اما در مسیر بازگشت از بهشت زهرا به تهران، بادمجان و کدو به فروش می‌رسد! هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
 
 دست‌فروشان نیز در محله‌های ثروتمندنشین، کالاهای لوکس مانند یخچال قراضه، تلویزیون رنگی و فرش دستباف می‌خرند، اما در محله‌های فقیرنشین، به خرید دمپایی پاره و نان خشک می‌پردازند! بسیاری از امور بی‌اساس و نادرست، با ظاهری علمی و منطقی جلوه داده می‌شوند، در حالی که در واقع چنین نیستند.
 

ضرورت وجود راهنما و مفسر در کنار کتاب الهی

در صدر اسلام، عده‌ای با این شعار که «کتاب خدا برای ما کافی است»، سعی در نادیده گرفتن جایگاه اهل‌بیت پیامبر (علیهم السلام) داشتند.
 
این تفکر هنوز هم در میان برخی افراد وجود دارد که معتقدند خودشان می‌توانند اسلام را بفهمند و نیازی به تقلید و مراجعه به عالمان دینی نیست. این دیدگاه، مانند آن است که بگوییم دانشگاه پزشکی وجود دارد و نیازی به پزشک نیست.
 
قرآن کریم، کتابی است که نازل شده تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور هدایت کند: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (39).
 
 این آیه نشان می‌دهد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) وظیفه راهنمایی و خارج کردن مردم از جهل و گمراهی را بر عهده دارند. اگرچه قرآن ذکر و یادآوری است («نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ»)، اما به پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب می‌شود: «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ» (40)؛
 
جز این نیست که تو یادآوری کننده‌ای. قرآن بیان و هدایت برای متقین است: «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ» (41)، اما در جای دیگر می‌فرماید: «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ» (42)؛ تا برای مردم روشن سازی. بنابراین، نمی‌توان گفت که تنها کتاب خدا برای ما کافی است و نیازی به تبیین و تفسیر آن نیست.
 
جالب اینجاست که اگر شعار «کتاب خدا برای ما کافی است» صحیح باشد، پس آن حدیثی که در ماجرای فدک به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نسبت داده شد که پیامبران ارث نمی‌گذارند، از کجا آمده است؟ اگر قرآن به تنهایی کافی است، دیگر نیازی به حدیث نیست.
 
 این تناقض نشان می‌دهد که این سخن تا چه حد بی‌اساس است. قرآن می‌فرماید: «هذا بَیانٌ» اما وظیفه تبیین آن بر عهده پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.
 
 قرآن ذکر است، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) مذکر و یادآورنده هستند. قرآن موعظه است، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) موعظه‌گر هستند. در کنار ایدئولوژی، به ایدئولوگ نیاز است؛ در کنار طرح و الگو، به نمونه و راهنما؛ و در کنار درس، به استاد. کسانی که خود را بی‌نیاز از مرجعیت می‌دانند، دچار همین اشتباه می‌شوند و تصور می‌کنند که خودشان همه چیز را می‌فهمند.
 

لزوم تعبد در برابر دستورات الهی و پرهیز از چون و چرا در احکام شرعی

در یک سمینار پزشکی، از جمعی از پزشکان متخصص سؤال شد که آیا تا به حال بیماران از شما پرسیده‌اند که چرا این قرص گرد و آن بیضی است؟ چرا وسط این قرص خط دارد و وسط آن ندارد؟
 
 چرا این دارو هر هشت ساعت و آن یکی هر چهار ساعت باید مصرف شود؟ پزشکان پاسخ دادند که خیر، بیماران معمولاً نسخه را می‌پذیرند و عمل می‌کنند. گفته شد که شما پس از سال‌ها تحصیل و تخصص، به دلیل دانش و تجربه‌تان هرچه بگویید، مردم می‌پذیرند و اطاعت می‌کنند.
 
 آن وقت چگونه به خود اجازه می‌دهید که به امام صادق (علیه السلام) بگویید چرا نماز صبح دو رکعت و نماز مغرب سه رکعت است؟ چرا از یک استاد گیاه‌شناسی نمی‌پرسید که چرا برگ انار باریک و برگ انجیر پهن است؟ چرا برگ انگور نازک و برگ انجیر کلفت است؟
 
چرا در بسیاری از امور تخصصی سؤال نمی‌کنیم، اما وقتی به احکام شرعی می‌رسیم، پر از سؤال و ابهام می‌شویم؟ این روحیه تعبد و تسلیم در برابر دستورات الهی را نمی‌پسندد.
 
قرآن کریم می‌فرماید: «ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ» (43)؛ آنان را به روزهای خدا یادآور شو. اگرچه قرآن ذکر و یادآوری است، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) وظیفه تذکر و یادآوری را بر عهده دارند.
 
 اگرچه خداوند ولی مؤمنان است و آنان را از تاریکی‌ها به سوی نور خارج می‌کند: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (44)، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز مأمور به این کار هستند: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ»؛ تا مردم را خارج سازی.
 

ضرورت آینده‌نگری اخروی و محاسبه اعمال روزانه

همانگونه که نهادهای مختلف اقتصادی و اجتماعی به امر حساب و کتاب و انبارگردانی مشغولند، شایسته است که ما نیز به محاسبه اعمال و رفتار خود بپردازیم.
 
از آموزه‌های بزرگان دین است که هنگام بررسی اعمال و سنجش کردار، این آیه شریفه را تلاوت می‌فرمودند: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» (45)؛ و هر کسی باید بنگرد که برای فردایش چه پیش فرستاده است. همان‌طور که بانوان برای استقبال از ایام عید به تهیه و تدارک امور منزل می‌پردازند، باید نگاهی عمیق‌تر به آینده و سرای آخرت داشته باشیم.
 
به ما توصیه شده است که در کنار توجه به امور نزدیک و مادی، نگاهی نیز به امور دور و معنوی داشته باشیم. برای مثال، هنگام شستن صورت در وضو، دعایی وارد شده است با این مضمون که خدایا، در روز قیامت مرا روسفید گردان و از روسیاهی در آن روز محفوظ بدار.
 
 در این عمل ظاهراً ساده، کانالی از دنیای مادی به عالم آخرت گشوده می‌شود. همانگونه که در نماز، با سلام‌های پایانی، به یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متصل می‌شویم و برای آنان دعا می‌کنیم: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»؛ سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا.
 
 بندگان صالحی که قرآن کریم از آنان به عنوان وارثان زمین یاد می‌کند: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» (46). این اتصال نشان می‌دهد که دنیا و آخرت به یکدیگر پیوند خورده‌اند.
 
 قرآن کریم در وصف کسانی که از ثروت خود در راه خدا بهره نمی‌گیرند، می‌فرماید: «فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ» (47)؛ پیشانی و پهلوهایشان با آن [سکه ها] داغ کرده می‌شود. و به آنان گفته می‌شود: «هذا ما کَنَزْتُمْ»؛ این همان چیزی است که اندوخته بودید.
 
همان‌طور که برای آینده فرزندانمان در این دنیا برنامه‌ریزی می‌کنیم و برای موفقیت تحصیلی آنان معلم خصوصی می‌گیریم و امکانات رفاهی فراهم می‌کنیم، باید برای آینده اخروی آن‌ها نیز تلاش کنیم.
 
 چقدر به رابطه فرزندانمان با خدا و مسائل اخلاقی اهمیت داده‌ایم؟ برای دین و ایمان آن‌ها چه اقداماتی انجام داده‌ایم؟ چشم‌انداز ما باید ابدی باشد. قرآن کریم می‌فرماید که هر انسانی باید بنگرد که برای فردای قیامت خود چه چیزی پیش فرستاده است: «ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ».
 
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَهِ أَنْفُسِهِمْ» (48)؛ مؤمنان دفاتر اعمال خود را گشوده‌اند و برای محاسبه نفس خویش فارغ شده‌اند.
 
مؤمن لحظاتی را به خلوت می‌نشیند و به ارزیابی اعمال روزانه خود می‌پردازد؛ به چند نفر سلام کرده است؟ به چه کسی دشنام داده است؟ دل چه کسی را شاد کرده است؟ چه مشکلی را حل کرده است؟
 
از نشانه‌های یقین و ایمان راسخ آن است که انسان باور قطعی به حسابرسی قیامت داشته باشد و به همین دلیل، همواره به محاسبه نفس خود بپردازد: «عَلامَهُ الْمُوقِن أَنْ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْحِسَابَ حَقٌّ فَحَاسَبَ نَفْسَهُ‏» (49).
 

ضرورت خودشناسی و بهره‌گیری از استعدادهای الهی

در روایات آمده است که امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: مؤمن باید ساعتی را به محاسبه نفس خویش اختصاص دهد و ساعتی را در صنع الهی و نعمت‌هایی که به او ارزانی شده است، تفکر نماید: «وَ سَاعَهٌ یُحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَهٌ یَتَفَکَّرُ فِیهَا صُنْعَ اللَّهِ إِلَیْهِ» (50).
 
ایشان همچنین فرمودند: کسی که به وضعیت کنونی، گذشته و آینده خود و اعمالش توجه نکند، از ما نیست. در قرآن کریم، تشبیهات تندی برای افراد نااهل به کار رفته است؛ قلب‌های برخی همچون سنگ سخت است: «قُلُوبُهُمْ کَالْحِجارَه»، برخی مانند سگ هستند:
 
«کَمَثَلِ الْکَلْبِ»، برخی دیگر همچون الاغ: «کَمَثَلِ الْحِمارِ»، و دسته‌ای نیز مانند چهارپایان: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ». این توبیخات تا حدی قابل درک است؛ گاو شیر می‌دهد، سگ از خانه در برابر دزد محافظت می‌کند، الاغ بار می‌برد و سنگ در بنایی کاربرد دارد.
 
اما یک تشبیه در قرآن به مراتب سنگین‌تر است: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (51)؛ آنان همچون چهارپایان بلکه گمراه‌ترند. دلیل این گمراهی چیست؟ آیه بعد پاسخ می‌دهد:
 
«أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ آنان همان غافلانند. این افراد از استعدادها و ظرفیت‌هایی که خداوند در وجودشان قرار داده است، غافلند و آن‌ها را ضایع می‌کنند.
 
شنیده‌ایم که خداوند در یک لیوان آب چنان انرژی عظیمی قرار داده است که می‌تواند یک شهر را روشن کند. انرژی هسته‌ای نیز مگر جزئی از انرژی‌های نهفته در طبیعت نیست؟
 
چگونه ممکن است خداوند در طبیعت این همه انرژی قرار داده باشد، اما در وجود ما انسان‌ها چنین استعداد و ظرفیتی را به ودیعه نگذاشته باشد؟ آن خدایی که در جمادات انرژی قرار داده است، قطعاً در وجود ما نیز استعدادهای شگرفی قرار داده است که باید آن‌ها را بشناسیم و در مسیر درست به کار گیریم.
 

غفلت، مانع محاسبه و ضرورت توجه به حقوق الهی و مردم

ما اغلب در غفلت به سر می‌بریم و ثمره غفلت، بی‌توجهی به حساب و کتاب اعمال است. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «فِی حَلالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ» (52)؛
 
 در حلال آن حسابرسی است و در حرام آن کیفر. ایشان گاهی به کارگزاران خود می‌فرمودند: «ارفع الی حسابک»؛ حساب خود را نزد من بیاورید و بررسی کنید که این اموال از کجا آمده است.
 
 اگر بناست جامعه ما به صلاح برسد، باید با متخلفان بزرگ نیز همانند متخلفان کوچک برخورد شود و قانون برای همه یکسان اجرا گردد. تردید و تعلل در اجرای عدالت، امری ناپسند است.
 
 در زبان عربی، «مِن و مِن» به معنای تردید و تأخیر است. قرآن کریم در وصف حال برخی در روز قیامت می‌فرماید که به نیکوکاران می‌گویند: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ» (53)؛
 
ما اینجا در تاریکی و بدبختی هستیم، روی خود را به سوی ما کنید تا از نور شما بهره‌مند شویم. پاسخ داده می‌شود: «قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً»؛ به پشت سر خود بازگردید و نوری بجویید. آنان با حسرت می‌گویند: «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ» (54)؛
 
 آیا ما در دنیا با شما نبودیم؟ پاسخ داده می‌شود: بله، بودید، اما شما اهل تردید و تأخیر بودید («تَرَبَّصْتُمْ»). چه بسیار فرصت‌هایی که به دلیل تردید و تعلل از دست می‌دهیم؛
 
خواستگار مناسب برای فرزند می‌آید و با تأخیر پاسخ می‌دهیم تا اینکه فرصت از دست می‌رود. قصد سفر حج می‌کنیم و مدام تردید می‌کنیم و در نهایت موفق به انجام آن نمی‌شویم. مسئله حساب و کتاب بسیار مهم است.
 
ما باید در برابر خدا، خانواده و خودمان مسئول باشیم. من در برابر چشمانم مسئولم و نباید در تاریکی مطالعه کنم یا با شکم پر درس بخوانم، زیرا به آن‌ها آسیب می‌رساند. من در برابر آبی که مصرف می‌کنم مسئولم و نباید اسراف کنم.
 
 در برابر عمرم مسئولم و باید از آن به درستی استفاده کنم. در برابر ذهنم مسئولم که چه چیزهایی را در آن ثبت می‌کنم. خنده پسندیده است، اما خنده حلال و حکیمانه که موجب نشاط و رشد شود.
 
 متأسفانه، ما اغلب عمر خود را به بطالت می‌گذرانیم و زمان خود را به درستی مدیریت نمی‌کنیم. بسیاری از افراد تحصیل‌کرده می‌توانند در سفرهای خود به حل مشکلات جامعه کمک کنند.
 
اگر کسی از روستا یا شهر کوچکی برخاسته و به مقام علمی یا اجتماعی بالایی رسیده است، شایسته است که به زادگاه خود بازگردد و ببیند چه مشکلی وجود دارد و چگونه می‌تواند به رفع آن کمک کند.
 

شناخت عیوب نفس و تلاش برای اصلاح روابط اجتماعی

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلَی عُیُوبِهِ» (55)؛ هر کس به محاسبه نفس خود بپردازد، بر عیب‌های خویش آگاه می‌گردد.
 
 امروزه اگر به کسی بگوییم توبه کن، می‌پرسد: من؟ چه گناهی کرده‌ام؟ آیا کسی را کشته‌ام یا از دیوار مردم بالا رفته‌ام؟ گویی گناه فقط در این دو مورد خلاصه می‌شود. حال آنکه، تمسخر دیگران نیز گناه است.
 
 در ایام عید نوروز، چه بسیار فرصت‌هایی برای اصلاح روابط بین افراد فامیل وجود دارد. اگر در میان اقوام کسانی با یکدیگر قهر هستند، شایسته است که با وساطت و تلاش، آن‌ها را آشتی دهیم.
 
 ثواب آشتی دادن بین دو نفر، از بسیاری از نمازها و روزه‌های مستحبی بیشتر است. گاهی اوقات نزاع بر سر مسائل مالی است و می‌توان با پرداخت مبلغی، به این اختلافات پایان داد.
 
نقل شده است که یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) شاهد نزاع دو نفر بود. علت درگیری را پرسید و مبلغی پرداخت کرد و گفت: امام صادق (علیه السلام) به من فرموده‌اند که اگر دیدی بین شیعیان ما بر سر مسائل مالی اختلاف است، از طرف من مبلغی بپرداز و نزاع را خاتمه بده.
 
همچنین نقل شده است که امام خمینی (ره) نیز در مواردی که مشکلات با قانون به راحتی حل نمی‌شد، از طریق پرداخت مبلغی، به حل آن‌ها کمک می‌کردند. ما نیز می‌توانیم با یک شام یا نهار ساده یا با تدبیری مناسب، کدورت‌ها را از بین ببریم و صلح و صفا را برقرار کنیم.
 

ضرورت پاسخگویی به شبهات و هدایت گمراهان

امروزه جوانان با شبهات و سؤالات متعددی روبرو هستند. اگر طلبه، استاد دانشگاه یا دانشجو هستید و در سفر با چنین افرادی مواجه می‌شوید، وظیفه دارید تا حد توان به سؤالات آن‌ها پاسخ دهید.
 
 اگر پاسخ سؤالی را نمی‌دانید، صادقانه بگویید که در این مورد فکر می‌کنید و سپس از یک متخصص در این زمینه سؤال کنید و پاسخ را به آن جوان منتقل کنید.
 
اهمیت هدایت یک نفر به قدری زیاد است که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً» (56)؛ و هر کس نفسی را زن‍ده کند [نجات دهد]، گویی همه مردم را زن‍ده کرده است. زنده کردن در اینجا به معنای هدایت از گمراهی به سوی هدایت و پاسخ دادن به شبهات و دعوت از تاریکی به سوی نور است.
 
نقل شده است که فردی در منطقه‌ای خدمت می‌کرد اما وضعیت مالی مناسبی نداشت. فرد دیگری که اهل آن منطقه نبود اما به شهر رفته و وضع مالی خوبی پیدا کرده بود، به او گفت:
 
من ساکن اینجا نیستم، اما چون شما در طول سال در اینجا خدمت می‌کنید، می‌خواستم کمکی به شما بکنم. همچنین نقل شده است که امام خمینی (ره) در زمان تبعید، به فردی که دوازده سال در زندان بود، پیامی فرستادند و فرمودند که شب‌ها در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نیابت از او زیارت می‌کنند تا او احساس تنهایی و خستگی نکند. این نوع دلجویی و توجه به دیگران، از اهمیت بالایی برخوردار است.
 

نتیجه:

در پایان این سفر در مفهوم محاسبه اعمال، آشکار می‌گردد که این امر نه تنها یک توصیه اخلاقی، بلکه یک ضرورت عقلانی و دینی است. محاسبه نفس، ما را از غفلت رهانیده و به سوی خودشناسی و اصلاح رهنمون می‌سازد.
 
 با سنجش دقیق کردار و نیات خویش در دنیا، می‌توانیم از سنگینی حسابرسی در قیامت بکاهیم و مسیری روشن به سوی سعادت ابدی ترسیم نماییم. غفلت از این امر مهم، پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت.
 
 پس، بیایید پیش از آنکه در ترازوی عدل الهی سنجیده شویم، خود به ارزیابی دقیق اعمالمان بپردازیم و با توشه‌ای نیکو، قدم در سرای باقی گذاریم.
 

پی نوشت ها:

 1.الرحمن/5
 2.قمر/49
 3.رعد/8
 4.نبأ/26
5.نبأ/36
6.کهف/49
7.انشقاق/8
8.کهف/105
9.لیل/7
10.بقره/152
11.محمد/7
12.نور/22
13.بقره/155
14.ابراهیم/5
15.طه/114
16.محمد/17
17.نساء/136
18.مصباح‏المتهجد، ص 75
19.ذاریات/50
20.انعام/11
21.عبس/24
22.مدثر/5
23.نساء/137
24.بقره/51
25.بقره/64
26.إختصاص مفید، ص‏245
27.یس/12
28.نساء/136
29.نساء/137
30.بقره/51
31.إختصاص مفید، ص‏245
32. کافی، ج 2، ص 453
33. مائده/32
34.نساء/56
35. کافی/ج5/ص160
36.مدثر/50 و 51
37.توبه/61
38 کهف / 28 و عبس / 1-10
39.ابراهیم/1
40.غاشیه/21
41.آل عمران/138
42.نحل/44
43.ابراهیم/5
44.بقره/257
45.حشر/18
46.انبیاء/105
47.توبه/35
48.نهج البلاغه، خطبه 222
49.بحارالانوار، ج 1، ص121
50.خصال صدوق، ج 2، ص 523
51.اعراف/179
52.نهج البلاغه، خطبه 82
53.حدید/13
54.حدید/14
55.غرر الحکم، ص 236
56.مائده/32
 

منابع:

https://gharaati.irلزوم محاسبه اعمال(2)
https://gharaati.irلزوم محاسبه اعمال(1)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما