نويسنده: سيما داد
انديشمندان قرون وسطي معتقد به وجود چهار لايهي معنائي در آثار ادبي بودند. در اين خصوص دانته در نامهاي به ولي نعمت خود هدف نهائي را در تحليل کمدي الهي چنين شرح ميدهد: خواننده بايد (هنگام خواندن کمدي الهي) چهار لايهي معنائي را در آن جستجو کند؛ 1- معناي ظاهري يا داستاني يعني وقايع ظاهر داستان؛ 2- معناي اخلاقي؛ 3- معناي تمثيلي يعني مفهوم نماديني که به کلّ بشريت مربوط ميشود؛ 4- معناي روحاني و عرفاني که متضمّن حقيقتي جاويد است.
در ادبيّات معاصر، تطبيق اين شيوهي تحليل بر آثار ادبي مثل رمان قلعه و حيوانات / جورج اُرول به اين صورت خواهد بود:
1- معناي ظاهري: رمان مورد نظر داستاني است راجع به شورش و عصيان حيواناتي که در اسارت آقاي جونز، صاحب مزرعه زندگي ميکنند. رهبر شورشيان خوکي به نام ميجِر است. اندکي پس از پيروزي، ميجِر ميميرد و پسرش ناپلئون جاي او را ميگيرد. در حکومت ناپلئون، رفته رفته خوکها به قدرتي مطلقه در مزرعه تبديل ميشوند به طوري که همه چيز در خدمت آنان درمي ايد. کوچکترين انتقادي از جانب حيوانات ديگر به شديدترين نحو ممکن سرکوب ميشود. عرصه چنان بر حيوانات تنگ ميشود که يکي از خوکها به نامِ اسنوبال بالاخره مخالفت خود را آشکار ميکند اما به خاطر نجات جانش از مزرعه ميگريزد. بقيهي داستان حکايت تکوين و تکميل اين استبداد حيواني است.
2) معناي اخلاقي: قدرت موجب فساد ميشود.
3) معناي تمثيلي: عوامل داستان هر يک تمثيل يکي از رهبران انقلاب اکتبر شوروي و عناصر ديگري است که به نحوي در بروز انقلاب دخالت داشتهاند به اين صورت: ميجر = لنين، ناپلئون = استالين، اسنوبال = تروتسکي، آقاي جونز = سرمايه داران و ملاکين فاسد.
4) معناي رمزي و پنهان: طبيعت انسان و حيوان تغيير ناپذير است.
منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.