زاويه ديد Point of View=Viewpoint

زاويه در لغت به معني محل و گوشه است و زاويه ديد يعني محل يا دريچه‌ي ديدن به موقعيّتي گفته مي‌شود که نويسنده نسبت به روايت داستان اتّخاذ مي‌کند و دريچه اي است که پيش روي خواننده مي‌گشايد تا او از آن دريچه
پنجشنبه، 23 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
زاويه ديد Point of View=Viewpoint
 زاويه ديد  Point of View=Viewpoint

نويسنده: سيما داد

 

زاويه در لغت به معني محل و گوشه است و زاويه ديد يعني محل يا دريچه‌ي ديدن به موقعيّتي گفته مي‌شود که نويسنده نسبت به روايت داستان اتّخاذ مي‌کند و دريچه اي است که پيش روي خواننده مي‌گشايد تا او از آن دريچه حوادث داستان را ببيند و بخواند.
با آنکه زاويه‌ي ديد از لحاظ انواع به آساني قابل شمارش نيست، عمدتاً چند نوع زاويه‌ي ديد در آثار داستاني معمول است که هر يک مستلزم به کارگيري راوي بخصوصي است و در واقع انتخاب زاويه‌ي ديد با انتخاب راوي داستان رابطه اي مستقيم دارد.
در يک تقسيم بندي، زاويه‌ي ديد شامل دو نوع بيروني و دروني مي‌شود. راوي، در زاويه‌ي ديد بيروني (external point of view) به چند صورت مي‌تواند داستان را از خارج روايت کند. اين راوي ممکن است از زاويه ديد داناي کل (omniscient point of view) به روايت داستان بپردازد يعني همچون فکري برتر، از خارج، شخصيّتهاي داستان را رهبري کند، از نزديک شاهد اعمال و افکار آنها باشد و درحکم خدائي عمل کند که از گذشته و حال و آينده آگاه است و از افکار و احساسات آشکار و نهان همه‌ي شخصيّتهاي خود با خبر است، هرگز نيازي نمي‌بيند که به خواننده حساب پس بدهد، گوشهايش صداي شخصيّتها را مي‌شنود پيش از آنکه آنها شروع به صحبت کنند و چشمهايش مي‌تواند از ميان درهاي بسته و پرده‌ي تاريکي ببيند. رمان‌هاي تام جونز/ هنري فيلدينگ، دنياي قشنگ نو/ آلدوس ‌هاکسلي، شوهر آهوخانم/ عليمحمد افغاني و کليدر / محمود دولت آبادي از اين زاويه ديد نوشته شده اند.
نويسنده‌ي کلي در خواننده را از اين سه به آن سوي شهرهاي خراسان مي‌برد و از يک شخصيّت به شخصيّت ديگر مي‌پردازد. گاه نيز به اقتضاي داستان، موقعيّتها را تشريح مي‌کند و توضيح مي‌دهد.
نويسنده‌ي شوهر آهوخانم نيز هر کجا ضرورت ايجاب کند اظهارنظر مي‌کند، از تشريح و توصيف افکار و احساسات آهوخانم باز مي‌ايستد و به توصيف حالات و افکار سيدميران (شوهر آهوخانم) مي‌پردازد و موارد لازم را توضيح مي‌دهد.
گاه نيروي داناي کل محدود مي‌شود و راوي تنها از ديد و زبان يکي از شخصيّتهاي داستان به نقل داستان مي‌پردازد يعني نويسنده‌ي داستان تنها يکي از شخصيّتهاي داستان را انتخاب مي‌کند و از بيرون افکار و اعمال او را رهبري مي‌کند. اين زاويه‌ي ديد را در اصطلاح داناي کل محدود limited omniscient point of view مي‌گويند. به کارگيري زاويه ديد داناي کلّ محدود از ابتکارات هنري جيمز، نويسنده‌ي امريکائي قرن نوزدهم است. هنري جيمز نام اين شخصيّت را «کانون»، «آينه» يا «مرکز ضمير خودآگاه» نهاده است.
در برخي از آثار اين نويسنده، وقايع و عمل داستاني آنگونه که در ذهن يکي از اشخاص منعکس است، توصيف مي‌شود مثل رمان تصوير يک زن. در بين رمان‌هاي فارسي، سووشون / سيمين دانشور و درازناي شب/ جمال ميرصادقي با استفاده از اين زاويه ديد نوشته شده اند.
نويسنده‌ي سووشون ماجراي داستان را از زاويه ديد «زري» يعني شخصيّت اصلي داستان بازمي گويد. خواننده از طريق احساسات و افکار زري شخصيّتهاي ديگر رمان را مي‌شناسد و اگر تفسير و توضيحي نسبت به شخصيّتها و وقايع صورت مي‌گيرد، از طريق همين شخصيّت است.
در ادبيات انگليسي، توماس‌هاردي نويسنده قرن نوزدهم رمان‌هاي خود را عمدتاً با زاويه ديد داناي کل مي‌نويسد و جين آستين زاويه ديد داناي کل محدود را در غرور تعصب به کار مي‌گيرد.
گاهي نيز راوي داستان فقط آنچه که شاهد يا شاهدان حوادث ديده اند گزارش مي‌کند و عقايد و نظرات خودش را در داستان دخالت نمي‌دهد، به توضيح آنچه در ذهن شخصيّتهاي داستان مي‌گذرد، نمي‌پردازد و به خواننده اجازه مي‌دهد که خود از حوادث داستان، نتايج مورد نظر را بگيرد و در اين صورت نويسنده ممکن است حکم دوربين فيلم برداري را پيدا کند، البته دوربيني که فکر مي‌کند و وقايع را انتخاب مي‌کند. اين دوربين به جاهاي بسيار مي‌رود و فقط مي‌تواند آنچه را ديده و شنيده ضبط کند اما نمي‌تواند توضيح بدهد و تفسير کند. در اين نوع داستانها، نويسنده حضور ندارد تا توضيح بدهد و تفسير کند. اين زاويه ديد را زاويه ديدنمايشي (dramatic point of view) يا زاويه‌ي ديد عيني / بيطرف (objective point of view) مي‌گويند. ارنست همينگوي نويسنده‌ي امريکائي، اغلب داستانهاي کوتاه خود را با استفاده از چنين شيوه اي نوشته است که از آن ميان مي‌توان داستانهاي «آدمکشها»، «يک گوشه‌ي پاک و روشن کوچک» «تپّه‌هاي همچون فيل سفيد» را نام برد. زاويه ديد دروني (internal point of view) در اين زاويه ديد داستان بوسيله‌ي يکي از اشخاص داستان و به شيوه‌ي «من روايت» نقل مي‌شود. اين شخص ممکن است شخصيّت اصلي باشد مثل راوي رابينسون کروزوئه / دانيل دوفو، آرزوهاي بزرگ، چارلز ديکنز، بوف کور / صادق هدايت، و بادها خبر از تغيير فصل مي‌دادند / جمال ميرصادقي. در بوف کور، تمام داستان و ماجراهاي نمادين و هم آلود آن از زبان شخصيّت اصلي بازگو مي‌شود. از جمله محسنّات اين زاويه ديد آن است که حقيقت نمائي داستان را افزايش مي‌دهد. اما عيب عمده‌ي چنين زاويه ديدي محدوديت آن است زيرا راوي نمي‌تواند راجع به نظر ديگران نسبت به خودش و يا خصوصيّات خوب و بد خود به ما چيزي بگويد. براي رفع اين عيب و محدوديت، گاه داستان از زاويه ديد يک شخصيّت فرعي بازگو مي‌شود. اين زاويه ديد به خوانند امکان مي‌دهد تا شخصيّت اصلي داستان را نه بوسيله‌ي خود او، بلکه از طريق شخصيّت ديگر داستان بشناسد. زاويه ديد در رمان‌هاي قلب تاريکي / جوزف کُنراد، موبي ديک / هرمان ملويل، چشمهايش/ بزرگ علوي، اين شکسته‌ها / جمال ميرصادقي و داستان کوتاه «رقص مرگ» / بزرگ علوي از آنِ شخصيتي فرعي است (هم سلّول مرتضي در زندان) که غير مستقيم در جريان ماجراي مرتضي و عشق ميان او و مارگريت قرار مي‌گيرد و خود سهم ناچيزي در داستان دارد.
زاويه ديد متغيّر و جابه جا شونده آن است که داستان از زواياي ديد مختلف روايت مي‌شود. براي مثال فصل نخست خانه‌ي قانون زده / چارلز ديکنز از زاويه ديد داناي کل به توصيف حاضران در دادگاه مي‌پردازد، فصل دوم از زاويه ديد دروني و به شيوه‌ي «من روايتي» بازگو مي‌شود. از بين رمان‌هاي ايراني سنگ صبور / صادق چوبک، شب چراغ / جمال ميرصادقي، و شازده احتجاب / هوشنگ گلشيري با استفاده از زاويه‌ي ديد متغيّر نوشته شده است. در شازده احتجاب زاويه ديد کراراً از داناي کل به اول شخص، و از اول شخص به داناي کل تغيير مي‌کند. راوي اول شخص نيز گاهي شازده و گاهي فخري پيشخدمت اوست.
(عناصر داستان)
منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط