توسعه ی موشک های بالستیک در جنگ سرد (4)

یک خدمه ی پرتاب برای بارگذاری موشک سوخت مایع و فرستادن آن به شوروی کافی بود. این کار تنها در طی مدت 50 دقیقه انجام می شد. هر SMS از سرویس RAF، دارای سه بخش پرتاب بود که هر کدام 5 پرتاب کننده
سه‌شنبه، 28 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
توسعه ی موشک های بالستیک در جنگ سرد (4)
توسعه ی موشک های بالستیک در جنگ سرد (4)

مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون
 
یک خدمه ی پرتاب برای بارگذاری موشک سوخت مایع و فرستادن آن به شوروی کافی بود. این کار تنها در طی مدت 50 دقیقه انجام می شد. هر SMS از سرویس RAF، دارای سه بخش پرتاب بود که هر کدام 5 پرتاب کننده داشت. وقتی دستور پرتاب صادر می شد، Thor از موقعیت افقی به موقعیت عمودی تبدیل می شد و از محافظش، خارج می شد. این محافظ توانایی مقاومت در برابر یک حمله ی هسته ای را نداشت زیرا این بخش ها در بالای سطح خاک، ساخته می شدند. خدمه ی ساخت، این بخش های پرتاب را به صورت 12 تا موشکی می ساختند تا بدین صورت، هدف قرارگرفتن این سایت ها، بوسیله ی حملات شوروی کاهش یابد. موشک Thor مجهز به موتور راکتی منفرد، نیازمند 100000 گالن اکسیژن مایع و نفت چراغ بود. نازل های سوخت موجود می توانستند این میزان از مواد را در طی مدت8 دقیقه وارد موشک کنند. خطای دایره ای احتمالی (CEP) برای این موشک ها، در حدود دو مایل بود. برای این سری جنگی، این دقت کافی بود. علارغم رویه های پرتاب پر زحمت و ادوات حمایتی متعدد، موشک Thor دارای سرعت آماده باش سریع بود.
ایالات متحده ی امریکا نگران موشک Thor بود. سوخت گیری موشک آهسته و زمان واکنش محدود بود. اگر چه این موشک در محافظ قرار داشت، هنوز هم احتمال حمله به آن وجود داشت. در سال 1962، وزیر دفاع روبرت مک نامارا به وزیر دفاع انگلیس گفت که SAC دیگر عملیات های Thor در انگلیس را پشتیبانی نمی کند. اولین پایگاه Thor در 29 نوامبر 1962 برچیده شد و آخرین سلاح نیز در 15 آگوست 1963 خارج شد.
ژوپیتر یکی از سیستم هایی بود که نیروی هوایی آمریکا، آن را میدانی کرد. ارتش به همراه نیروی دریایی بر روی موشک کار می کردند. تمرکز اصلی بر روی ساخت یک IRBM مورد استفاده در کشتی بود. این نوع موشک ها در نیروی دریایی استفاده می شدند و از موشک های Thor پشتیبانی می کردند. الزامات دریایی نسبت به طراحی ارتش، متفاوت بود. سوخت خورنده، فضای محدود کشتی و زمان واکنش آهسته به دلیل سوخت، تقاضاها را تغییر می دهد. ارتش در آن زمان، آزمون بر روی موتورها را آغاز کرد و مرکز طراحی و مهندسی در رداستون آرسنال (در نزدیکی هانتسویل آلاباما) مخالف تغییر بود. اگر چه نیروی دریایی یک برنامه ی سوخت جامد طراحی کرده بو، این برنامه به همراه یک موشک سوخت مایع، همراه بود.
مهندسین ارتش برخی از اجزای توسعه یافته ای را که در مرکز رداستون بر روی آن کار می کردند، دوباره استفاده کردند. توسعه ی ژوپیتر بوسیله ی ارتش و شرکت Chrysler در پرتاب یک ژوپیتر در 20 سپتامبر 1956 ادامه یافت. این پرتاب در فلوریدا انجام شد. این پرواز آزمایشی یک موفقیت بزرگ بود. موشک آزمایش یافته در حدود 5500 کیلومتر برد داشت و به ارتفاع 1050 کیلومتری رسید اما مرکز رداستون ساخت ژوپیتر را ادامه داد. ژوپیتر به صورت بالقوه، به عنوان یک سلاح مطرح شد. وزیر دفاع، ویلسون، تصمیم گرفت که نیروی هوایی به عنوان یک سرویس پیشگام در زمینه ی توسعه ی IRBM باشد اما مرکز ردستون آرسنال ساخت ژوپیتر را ادامه داد. موفقیت ژوپیتر به نظر بیشتر زمان می گرفت تا حل مشکلات مربوط به آزمون Thor. Thor مزیت هایی نیز داشت. به هر حال، موشک های Thor که در آزمون هایی استفاده شد، ورژن های تولید شده بودند و پیمانکاران Douglas هنوز هم بر روی ابزارهای حمایتی آن کار می کردند. تلاش های انجام شده بر روی ژوپیتر، به طور قابل توجهی متمرکز بر روی المان های آزمایشی شد.
ژوپیتر دارای چندین ویژگی ارزشمند بود. در واقع خدمه ی آن، می توانستند آن را از چندین سایت ممکنه، پرتاب کنند. مشابه V-2، این ظرفیت تلاش های دشمن برای انهدام آن را سخت می کرد. شوروی ممکن بود از منابع محدود خود برای ایجاد این خطرها، استفاده کند. ژوپیتر همچنین یک طراحی سری جنگی متفاوت نسبت به موشک Thor داشت. موشک Thor دارای RV سینک حرارتی بود، در حالی که طراحی ژوپیتر، از مواد کاهنده، بود. این تغییر موجب شد تا دقت ژوپیتر، بیشتر از Thor شود. CEP مربوط به ژوپیتر در حدود 0.9 مایل بود.
برنامه ریزهای نیروی هوایی اعتقاد داشتند که برد کاهش یافته نیازمند ایجاد پایگاه هایی در نزدیکی شوروی می باشد. فرانسه در این زمان، از ایجاد پایگاه های IRBM در این کشور، جلوگیری کرد. آلمان آسیب پذیرترین جا برای حمله بود و سایر کشورها نیز بسیار دورتر از پایگاه ژوپیتر بودند. بنابراین پایگاه هایی در ایتالیا به عنوان سایت های پرتاب اولیه برای Jupiter انتخاب شد. ایالات متحده و ایتالیا توافق نامه ای در 16 مارس 1959 به تصویب رساندند که بر طبق آن دو پایگاه 50 موشکی در Gioia del Colle در جنوب ایتالیا، تأسیس شود. خدمه ها در این پایگاه ها آماده ی سوخت گیری و پرتاب موشک بودند. اسکادران ایتالیایی به طور جمعی، NATO(سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) نامیده شد. بر طبق قرارداد مشابهی بین ایالات متحده و انگلیس، ژوپیتر در ایتالیا دارای مسئولیت ملیتی دوگانه داشت. خدمه ی نیروی هوای ایتالیا این ادوات را در زمانی که خدمه های SAC سلاح های هسته ای را رها کردند، پرتاب می کردند.
دو اسکادران ژوپیتر کافی نبود. فرمانده ی نیروهای هوایی آمریکا در اروپا، ژنرال Frederic H. Smith, Jr ، نیازمند یک اسکادران 50 موشکی دیگر بود و بدیین صورت NATO دو در ترکیه عملیاتی شد. ترکیه در مورد قرار دادن این پایگاه در خاک خود، موافقت کرد. در حقیقت، در این ایستگاه ها، خدمه های ترکی، به همراه افسران آمریکایی، وظیفه ی پرتاب موشک ها را بر عهده داشتند. NATO I در 14 آوریل 1961 عملیاتی شد. موشک های ژوپیتر موجود در ایستگاه NATO II قابلیت پرتاب خود را در 5 مارس 1962 بدست آوردند و این اسکادران در می 1962، حالت عملیاتی به خود گرفت. خدمه های SAC تا زمانی که خدمه های ترکی، اموزش های لازمه را دریافت کردند، کارهای عملیاتی این موشک ها را انجام دادند.
ژوپیتر دارای کوتاه ترین عمر عملیاتی در بین تمام موشک های بالستیک آمریکایی، دارد. دغدغه های مربوط به تولید محدود موشک ها، تعداد اندک پرتاب های آزمون عملیاتی، حمایت ها لوجستیکی اندک و همچنین موضوعات فنی موجب شد تا نیروی هوایی آمریکا، مجبور به بررسی میزان اثربخشی این موشک ها، شود. علاوه بر این، مشابه اکثر سیستم های سلاح پیشرفته که حالت عملیاتی به خود گرفتند، این سامانه نیز متحمل افول شد. شمارش معکوس به پایان رسیدن استفاده از موشک های ژوپیتر، شروع شد. نیروی هوایی می خواست تا بر روی موشک های بالستیک قاره پیما کار کند نه بر روی IRBM ها.
موشک های بالستیک شوروی بر اساس نظر سرویس های اطلاعاتی، تهدید به شمار می آمد
در اوایل مدیریت آیزنهاور، رشد توان نظامی شوروی دغدغه های بسیاری از دولتمردان بود. انفجار موفقیت آمیز یک بمب اتمی، توسعه ی بمب افکن ها، و جنگ کره، شواهدی را نشان داد که مشخص می کرد موسکو می خواهد توان جنگی بهتری نسبت به غرب داشته باشد. وقتی شوروی درسال 1953 بمب هیدروژنی آزمایش کرد، دغدغه ها در مورد این مسئله در ذهن آیزنهاور، ایجاد شد. شوروی می توانست به این کشور حمله کند اما آنها نیازمند وسایل تحویل مناسبی بودند. در سال 1954، نیروی هوایی آمریکا و CIA بر روی پروژه مشترکی به توافق رسیدند که آن را پروژه ی نورپردازی نامیدند. در این پروژه، امکان مأموریت های اطلاعاتی هوایی بر روی شوروی با استفاده از U-2 ممکن شد. U-2 اولین پروازهای خود را در 4 جولای 1956 بر روی شوروی انجام داد. خلبان های U-2 مأموریت هایی را بر روی شوروی انجام دادند که این مأموریت ها از آلمان غربی، آلاسکا، ترکیه، پاکستان و سایر محل ها انجام شد. پروازهای دیگر نیز اطلاعات ارزشمندی در مورد توسعه های نظامی شوروی ارائه کرد. برای مثال، پس از چند مأموریت اندک بر روی شوروی، تهدید بمب افکن های شوروی انکار شد. تولید بمب افکن و ایستگاه های زمینی، نشان داد که شوروی هیچ بمب افکن دوربردی تولید نکرده است. برنامه ی موشک بالستیک شوروی در این زمان، به عنوان مسئله ای مهم برای سرویس اطلاعاتی آمریکا تبدیل شد.
اعلامیه پرواز آزمایشی موشک های بالستیک قاره پیما با نام R-7 شوروی سازمان دفاع و CIA را مجبور ساخت تا علاقه ای بیشتری در زمینه ی برد موشک های آزمایش شده در بایکانور قزاقستان، پیدا کنند. در 28 آگوست 1957، دو روز پس از اعلامیه ی پرواز این موشک، یک پرواز U-2 مشخص نمود که تنها یک پد پرتاب در این بخش وجود دارد. خلبان های U-2 مسیرهای منتهی به این پد پرتاب را بررسی کردند. در حقیقت مأموریت U-2 مهیا نمودن اطلاعات ارزشمند در مورد موشک های شوروی و فعالیت های هسته ای این کشور بود. داده های اطلاعاتی متعددی در مورد آزمون های هسته ای و تأسیسات تولید و سایر مراکز نظامی شوروی، بدست آمد. پروازهای U-2 بوسیله ی نیروی هوایی شوروی ره گیری شد. اعتراض های مقامات شوروی در مورد این تخطی های پرواز، به دولت ایالات متحده اعلام شد. علاوه بر این، ترس پیشرفت شوروی در مورد قابلیت رهگیر جنگنده، موشک های هوا به هوا، موشک های سطح به هوا نیز به موجب این مسئله که هیچ یک از U-2 سرنگون نشد، از بین رفت. آیزنهاور در پی قراردادهای بین المللی بود که اجازه ی نظارت هوایی و شناسایی ایمن تر، ماهواره ای و ساده تر را فراهم آورد.
انتشار اخبار در مورد ادعاهای تولید موشک های شوروی با اطلاعات دقیق بدست آمده، به صدای تبل شبیه شد. ترس اینکه شوروی ظرفیت های موشک بالستیک آمریکا را پشت سر بگذارد، موجب شد تا ادعاهایی در مورد "شکاف موشکی" در اوایل سال 1959 مطرح شود. در اواخر سال 1958، مقامات شوروی در یک سری کنفرانس ژنو که به منظور کاهش در قابلیت حملات هسته ای، برگذار شد، اشاره به تولید انبوه موشک های موشک های بالستیک قاره پیما بوسیله ی موسکو کردند. در 9 دسامبر 1958، خروشچف عصبانیت ایالات متحده را اعلام این مسئله به اوج رسانید که شوروی دارای یک موشک بالستیک با برد 8000 مایل می باشد. این موشک توان 5 مگاتن را داشت. سایر ادعاهای شوروی در اوایل سال 1959 نشاندهنده ی این بود که موشک های شوروی یک سیستم تحویل مناسب و دقیق برای سلاح های هسته ای هستند. ترس از افول ارتش آمریکا، موجب شد تا شک و شبهه هایی مردمی در مورد قابلیت های موشکی و ظرفیت های نظامی این کشور، مطرح شود. جوامع عمومی آمریکا و کنگره، خواهان پاسخ گویی نیروهای نظامی شدند. اگر چه پروازهای U-2 نشاندهنده ی وجود پدهای پرواز اندک در Tyuratam بود و هیچ نشانه ای از پدهای مربوط به پرتاب موشک های بالستیک مقیاس بزرگ، مشاهده نشد، هیچ پرتاب U-2 در طی یک سال ادعاهای شوروی در مورد شکاف موشکی در حال رشد، را تأیید نکرد.
بر اسای فشارهای دولتی، یک پرواز در 9 جولای 1959 بر روی Tyuratam انجام شد. علارغم اینکه تصاویر، نشاندهنده ی افزایش برد موشک های مورد بررسی، پرواز U-2 هیچ پاسخی قطعی در مورد پیشرفت های برنامه ی موشکی شوروی، ارائه نکرد. آیزنهاور نمی خواست تا با پروازهای اضافی U-2، موجب حساسیت بیشتر شوروی شود اما فشارها به دلیل ادعاهای بی اساس خروشچف در مورد تولید 250 موشک مجهز به کلاهک هسته ای در هر سال، افزایش می یافت مشکلات فنی شوروی که موجب تأخیر در آزمایش موشک R-7 شد، از بین رفت و پرتاب آزمایشی با تعداد بیشتری انجام شد. آیزنهاور دستور پروازهای بیشتری را در فوریه ی 1960، داد.
مأموریت های U-2 در آوریل ادامه یافت. یک مأموریت در 10 آوریل که بر روی Saryshagan انجام شد، دو سایت راداری را تشخیص داد. آنها فهمیدند که تأسیسات آزمایش هسته ای در Semispalatinsk مستقر است و علاوه بر این، پروازهای اندکی بر روی Tyuratam نیز انجام شد. در پروازهای انجام شده بر روی Tyuratam، این فهمید شد که دو سایت پت پرتاب وجود دارد که منابع اطلاعاتی پس از بررسی بر این اعتقاد بودند که برای یک موشک جدید ساخته شده است. پرواز U-2 موفقیت آمیز بود اما دغدغه ها در مورد تشخیص راداری و گزارش ها مبنی بر موشک های سطح به هوای جدید، مقامات CIA را مجبور کرد تا راهی پروازی پیدا کنند که بتواند از دفاع های هوایی، رد شود. تقاضای مقامات اطلاعاتی برای اطلاعات بیشتر در مورد SS-6، از پروازهای U-2 برطرف شد. متخصصین CIA تصاویری از پیکربندی های SS-6 می خواستند تا به عنوان مدل برای تحقیقات در سایر مکان ها، استفاده کنند. آیزنهاور به هر حال، دستور پروازدیگری را داد اما این پرواز باید در زمانی پیش از 1 می انجام می شد. ایالات متحده ی آمریکا، با شوروی توافق نامه ای را امضا کرده بود و رئیس جمهور آمریکا، نمی خواست که با اعتراض موسکو در مورد پرواز U-2 مواجه شود.
منبع مقاله :
Thunder over the horizon/ Clayton K.S. Chun

استفاده از مطالب این مقاله، با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط