نویسنده: سیما داد
از اصول کلاسیک و نوکلاسیک بوده است و منظور از آن وحدت موضوع (عمل)، وحدت زمان و وحدت مکان است. وحدت موضوع آن است که حوادث فرعی و بی ربط و نامتناسب از پیکرهی اصلی پیرنگ حذف شود. این وحدت توسط ارسطو مطرح شد. ارسطو در این باره مینویسد که وحدت موضوع فقط با انتخاب یک نفر به عنوان قهرمان حاصل نمی شود چون در زندگی هر کس حوادث متنوع و مختلفی پیش میآید. وحدت موضوع یعنی آنکه داستان فقط باید یک حادثهی کامل را بیان کند. همهی قسمتهای این موضوع چنان باید کنار هم چیده شده باشند و چنان با یکدیگر مرتبط باشند که کوچکترین قسمتی از آن را نتوان تغییر داد یا حذف کرد زیرا آن مضمونی که هم بتوان در مطلبی وارد کرد و هم بدون لطمه خوردن به مطلب از آن حذف کرد جزو آن مطلب نیست.
وحدت زمان نیز از اشارهای که ارسطو در کتاب فنّ شاعری دارد سرچشمه میگیرد: حوادث تراژدی باید در طول یک شبانه روز رخ دهد و یا حداقل از این حدود تجاوز نکند. نمایشنامهی مطلوب آن است که مدت وقوع حادثهی آن تقریباً برابر همان مدتی باشد که برای اجرا لازم است زیرا جا دادن حادثهی سالها و قرنها در یک نمایشنامهی سه چهار ساعته کاری طبیعی نیست و مغایر با اصل حقیقت نمائی است. موضوع وحدت مکان را ما گی، منتقد ایتالیائی نظرات ارسطو، (در سال 1455م.) از وحدت زمان ارسطو نتیجه گرفت. بنا به استدلال ماگی اگر جا دادن حوادث سالها و قرنها در یک نمایشنامه جایز نیست، به همین نسبت هم قرار دادن مکانهای مختلف و تغییر صحنههای حوادث نمایشنامه به خصلت طبیعی بودن تراژدی زیان میرساند.
(مکتبهای ادبی)
وحدت مکان نیز از اشارهای که ارسطو به محدودیت مکان میکند نشأت میگیرد. بنابراین اصل که بعدها توسط شعرا و نویسندگان نوکلاسیک بسط یافت حوادث تراژدی باید در مکان ثابتی رخ دهد و از تغییر صحنه اجتناب نمود.
وحدتهای سه گانه، توسط نویسندگان نوکلاسیک در فرانسه و ایتالیا کاملاً رعایت میشد اما در انگلستان این وحدتها جز در موارد بسیار نادر رعایت نشده است. ویلیام شکسپیر عموماً تراژدیهای خود را فارغ از قید و بند این وحدتها نوشته است. در تراژدیهای او غالباً پیرنگ دوگانه به جای پیرنگ واحد به کار رفته است، و داستان، حوادث سالهای طولانی و مکانهای مختلف را دربر میگیرد. در این میان نمایشنامههائی چون کمدی خطاها و توفان از جمله موارد استثنائی به شمار میآیند.
برخی نمایشنامه نویسان معاصر نیز مثل ساموئل بِکت ایرلندی و تِنِسی ویلیامز امریکائی بعضاً این وحدتها را در آثار خود رعایت کرده اند. برای نمونه، در نمایشنامهی در انتظار گودو / بکت، زمان به حداقل ممکن تقلیل مییابد یعنی طول زمان نمایش با زمان واقعی حوادث تقریباً برابر است. همچنین تنسی ویلیامز نمایشنامهی گربه روی شیروانی داغ براساس رعایت وحدتهای سه گانه نوشته است.
منبع مقاله :
داد، سیما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید، چاپ چهارم.