16 اصل پيشنهادي

گفتمان اصول‌گرايي به بركت عنايت خاص حضرت‌حق و رهنمودهاي مقام‌معظم‌رهبري و تلاش و كوشش و همدلي همه نيروهاي اصول‌گرا حاكم شد. اين گفتمان در ميان شدائد و در شرايط بحراني رشد يافت و فراگير شد و علي‌رغم فشارهاي نظام استكبار، كارشكني‌هاي بين‌المللي و توطئه بدخواهان و تخريب افراطيون، امروز شاهد پويايي و رشد بيش از پيش آن هستيم. به نحوي كه رقباي اصولگرايان هم براي جلب‌آراء تلاش دارند از ادبيات اين گفتمان كه برآمده از گفتمان انقلاب اسلامي است استفاده كنند.
پنجشنبه، 24 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
16 اصل پيشنهادي
16  اصل پيشنهادي
16 اصل پيشنهادي





مقدمه:

گفتمان اصول‌گرايي به بركت عنايت خاص حضرت‌حق و رهنمودهاي مقام‌معظم‌رهبري و تلاش و كوشش و همدلي همه نيروهاي اصول‌گرا حاكم شد.
اين گفتمان در ميان شدائد و در شرايط بحراني رشد يافت و فراگير شد و علي‌رغم فشارهاي نظام استكبار، كارشكني‌هاي بين‌المللي و توطئه بدخواهان و تخريب افراطيون، امروز شاهد پويايي و رشد بيش از پيش آن هستيم. به نحوي كه رقباي اصولگرايان هم براي جلب‌آراء تلاش دارند از ادبيات اين گفتمان كه برآمده از گفتمان انقلاب اسلامي است استفاده كنند.
اكنون در آستانه انتخابات مهم دهمين دوره رياست‌جمهوري، تداوم، گسترش و توسعه اين گفتمان بر همه فرض و لازم است؛ با توجه به حساسيت شرايط و فعاليت گسترده عمليات‌ رواني جريان خارجي و داخلي وابسته به استكبار و بدخواهان‌ و افراطيون، وحدت و همدلي اصول‌گرايان يك ضرورت است.
اميد است با هم‌انديشي، نقدمصلحانه و منصفانه، نسبت به اصلاح و تكميل اصول فوق و با اقدام مسئولانه همه عزيزان، اعتمادسازي لازم در جبهه اصول‌گرايان حاصل گردد.

الف ـ اهداف

1/ مشاركت گسترده مردمي
از مؤلفه‌هاي تعيين‌كننده جامعه نمونه ‌اسلامي، فراهم بودن زمينه و فرصت براي شهروندان جهت مشاركت در سياست و امور حكومتي همچنين شركت در تشكل‌هاي حزبي، صنفي و انتخابات براي تحقق خواسته‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي است. در واقع مشاركت سياسي نوعي تظاهر علني اراده مردم براي تعيين سرنوشت جمعي است. تنها از اين طريق است كه قدرت در سازوكار صحيح چرخش نخبگان دست به دست مي‌شود. ميزان رشد و اعتلاي كشور بستگي مستقيم به مؤلفه اساسي مشاركت سياسي گسترده مردم دارد. از جمله لوازم مورد نياز براي مشاركت حداكثري، استفاده از ظرفيت‌هاي سياسي همه گروه‌ها و افرادي است كه مي‌توانند با حضور در صحنه جامعه، زمينه‌ساز حضور مؤثر اقشار مختلف مردم باشند.
اهتمام در مشاركت بيشتر مردمي وگسترش شركت عمومي در انتخابات، مهمترين هدف اصولگرايان بوده چرا كه نتايج ناشي از آن، از اهداف تفكيك‌ناپذير انقلاب‌اسلامي بشرح زير است كه در عين حال ضامن بقاء نظام جمهوري اسلامي نيز محسوب مي‌شود.
1/1 ـ وفاداري مردم به خط امام، رهبري و فرهنگ جهاد و شهادت و باورمندي به نظام در آغاز دهه چهارم انقلاب و «نه» گفتن به همه مخالفين و...
پايداري مردم به خط امام‌خميني‌(ره)، رهبري، شهدا و نظام در آغاز دهه چهارم انقلاب و مقاومت در برابر مخالفين و معاندين داخلي وخارجي در گرو ترغيب و تشويق آحاد مردم و شركت گسترده آنان در انتخابات بويژه انتخابات رياست‌جمهوري بعنوان شاخص رشد سياسي عمومي و حمايت مردمي است. شركت گسترده، پرشور و فعال مردم، بيانگر حمايت قاطع و جدي آنان از نظام جمهوري اسلامي است.
2/1 ـ بازدارندگي از تهديد بيگانگان
بازدارندگي، حالتي رواني است كه با مقاومت، تغيير عمل طرف مقابل را موجب مي‌شود. بازدارندگي نظام از تهديد بيگانگان، غير از توجه حضرت‌باريتعالي و بجز در سايه حضور عامه مردم در صحنه سياسي ـ اجتماعي تحقق پيدا نمي‌كند و ميزان مشاركت مردم در هر انتخابات و به ويژه انتخابات رياست‌جمهوري نشانه بارز آن به حساب مي‌آيد. شرايط حساس بين‏المللي، منطقه‌اي و داخلي كنوني كشور كه با طمع و تهديد بيگانگان مواجه است، اين وظيفه را مضاعف مي‏نمايد.
3/1 ـ توسعه گفتمان انقلاب اسلامي در جهان
از جمله آثار مشاركت مردم در انتخابات، مي‌توان به موفقيت در توسعه گفتمان انقلاب‌اسلامي در جهان اشاره كرد. بديهي است پُررنگ شدن حضور مردم در انتخابات، اصول بالنده و رو به رشد جمهوري‌اسلامي را در صحنه بين‌الملل ماندگار مي‌كند و اصول اساسي گفتمان توحيدي كه پيام صلح‌جويي و صلح‌طلبي است را مانا و خدشه‌ناپذير مي‌نمايد.
انقلاب اسلامي در دوران پُربركت خود توانسته است به مدد به‌کارگيري تئوري ولايت‌فقيه براي مديريت نظام سياسي كشور‏‏، نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بر پايه حضور مردمي را پي‌افكند و نظام مردم‌سالاري ديني را پيش چشم جهانيان محقق سازد. دشمنان انقلاب اسلامي در تلاشند با سلب اعتماد، باورهاي ديني مردم را از گفتمان انقلاب اسلامي كه همان گفتمان اصول‏گرايي است جدا سازند. ما مهمترين راه مقابله با اين ترفندها را حفظ مشاركت گسترده مردم و تمسک هر چه بيشتر آنها به ريشه‌ها و اصول انقلاب اسلامي مي‌دانيم.
4/1 ـ ايجاد اميد بين دوستداران انقلاب‌اسلامي و تقويت فرهنگ مقاومت و پايداري
يكي از رمزهاي پيروزي انقلاب اسلامي پي‌ريزي‌ فرهنگ مقاومت و ترسيم چشم‌انداز اميدبخش در افق پيش‌روي امت اسلامي است. مشاركت و همراهي هوشمندانه مردم در فراز و فرود حوادث انقلاب از جمله انتخابات با عنايت به مسيري كه در ادامه انقلاب پيش روست، در ايجاد و تقويت فرهنگ مقاومت و پايداري ميان مستضعفان جهان و دوستداران انقلاب اسلامي تأثير بسزايي دارد و بر ثبات قدم و عزم آنان موثر خواهد بود. مقاومت و پايداري امروز ما، برآمده از جوهره و ذات فرهنگ شيعي است. در اسلام، حضرت اباعبدالله‌الحسين(ع)، نماد مقاومت و پايداري در مقابل ظلم و كفر و شرك و نفاق و باطل است. حضور گسترده مردم، عمق اين فرهنگ را بيش از پيش نمايان مي‏سازد.
5/1 ـ آمادگي براي توسعه و گسترش انقلاب و سامان دادن به تمدن بزرگ اسلامي
نداي انقلاب، نداي آزادي همه مستضعفان جهان از نوع بندگي و اسارت است كه يك عزم بزرگ ملي را در سامان دادن به تمامي انقلابها و اعتراضات مردمي عليه ظلم وكفر مي‌طلبد. نمايش با عظمت و با شكوه اين نداي ضد استكباري، در همايش انتخاباتي مختلف كشور ممكن است. لذا انتخابات پُرشور مردم نويدي به آمادگي هر چه بيشتر نظام براي توسعه وگسترش انقلاب و همچنين سامان دادن به تمدن بزرگ اسلامي و ايجاد بسترهاي آن است.
2ـ پيروزي اصول‌گرايان و رأي‌آوري يك عنصر اصولگرا
پيروزي اصول‌گرايان و انتخاب فرد منتخب از بين آنان يكي ديگر از اهداف اصلي است كه در شتاب دادن و حركت به سوي اهداف عاليه انقلاب‌اسلامي و همچنين تحقق برنامه‌هاي توسعه، تأثير بسزايي دارد. فلذا تنظيم مشاركت مردمي بگونه‌اي كه مردم با باور و عقيده اصولي نسبت به كنار گذاشتن افراد و صاحبان گرايشهاي مغاير و مخالف نظام به انتخابات وارد شوند و به انتخاب فرد اصلح و اصولگرا بپردازند، اقدامي است ضروري و لازم تا نه تنها در تحقق آرمانهاي انقلاب سهيم باشند بلكه در نمايش قدرت دفاع از حيطه ولايت‌فقيه و مخالفت با شيطان بزرگ نيز مدام حاضر و ناظر بماند.
قاعدتاً جريانهاي سياسي مختلف بويژه اردوگاه اصول‌گرايان و اصلاح‌طلبان براي حضور فعال و پيروزي در انتخابات، برنامه‌ريزي خواهند كرد. جريان دوم‌خرداد با برنامه‌ريزي كار خود را شروع كرده و تحركاتي را سامان داده تا شايد اعتماد از دست رفته را باز يابد. از سوي ديگر جريان اصول‌گرا قوه مقننه و مجريه را در اختيار دارد و لذا بايستي تلاش كرد اين ريل‌گذاري استمرار يابد. در اين مسير آنچه موفقيت اصول‌گرايان را تضمين مي‌كند، وحدت نيروهاي اصول‌گرا در حمايت از يك نامزد اصولگرا است. در حال حاضر احساس مي‌شود در برخي جريان‌هاي اصول‌گرا، پيروزي يك نامزد اصولگرا مورد غفلت واقع شده است. بر اين اساس بر عقلا و بزرگان جريان اصول‌گرا فرض است هر چه زودتر در اين خصوص انديشه كنند و بي‌شك در اين ميان، فعاليت تمامي گروهها و شخصيت‏هاي موثر جريان، مفيد خواهد بود. انتظار مي‌رود بزرگان اصولگرا با تحمل برخي تنگ‌نظري‏ها، در جهت ايجاد وحدت اصول‌گرايان و پيروزي يك نامزد اصولگرا با سعه صدر پيشقدم شوند.

ب ـ راهبرد

1ـ وفاق حداكثري در اصولگرايان
تصور اين كه «جبهه دوم‌خرداد» مديريت نمي‏شود، خوش‌خيالي است. «جبهه‌دوم‌خرداد» مديريت مي‏شود و رسيدن آنها به نامزد واحد، محتمل است. حال تصور كنيد با وحدت در جبهه مقابل انقلاب و تكثر در جبهه نيروهاي انقلاب، نتيجه آراء به چه صورتي رقم خواهد خورد.
شكي نيست كه موفقيت در سايه وحدت‌كلمه و توحيد كلمه ميسر است. وحدت از رموز الهي تخطي‌ناپذير است. امروز بركسي پوشيده نيست كه استمرار و پايداري و حيات اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه اصول‏گراي‏مان، در گرو وحدت، انسجام، همبستگي بين اعضاء، اجزاء، گروههاي همگرا و سازنده عناصر ساختار اجتماعي است. نيروهاي اصولگرا و ارزشي كه در چارچوب اسلام، انقلاب، امام‌(ره) و رهبري، در كنار هم به فعاليت سياسي ـ اجتماعي مشغولند و در سايه انسجام و توافق در اهداف، ارزشها و نگرشها، تولد و زايش دولت خدمتگزار را شاهد هستند، بايد اين حركت را استمرار بخشند. اين حركت بايد يك كنش عقلاني و قرآني باشد. خرد انساني و قرآني اين اقتضا را دارد تا هر عامل سلبي كه مانع حركت مستمر و تاريخ‌ساز در سايه وحدت مي‌شود را از بين ببرد.
استمرار اصولگرايي و ارائه خدمات به جامعه نيز تنها در سايه وحدت اصولگرايان امكان‌پذير است. نتيجه اين وحدت، تجميع ظرفيت‌هاي موجود جامعه، همچنين ارائه خدمات مناسب‏تر براي حل مشكلات مردم خواهد بود. در اين حال، وحدت زمينه‌ها را براي موفقيت‌هاي بيشتر در عرصه‌هاي مختلف به ويژه سياسي و انتخابات فراهم مي‌شود.
2ـ دوم‌خرداد، خط قرمز نيروهاي انقلاب
چرا بايد از بازگشت مجدد دوم خرداد به قدرت و همكاري با اين جريان همه نگران باشيم؟ واقعيت آن است كه مقوله دوم‌خرداد صرفاً مسأله جابه‌جايي قدرت نيست كه بگوييم طبق قاعده بازي، قدرت‌ها فراز و فرود دارند و بايد به رأي مردم تمكين كرد. دوم‌خرداد اگر برگردد، با همه لوازم و هزينه‌هايي كه براي نظام دارد، اين بار با تصحيح روش‌هاي گذشته، همان «رويكردهاي انحرافي تأثيرگذاري» را با «كاربرد بيشتر» پيش‌رو خواهد گرفت.
ترسيم خطوط قرمز كه مصداق آن در مرحله كنوني جبهه‌دوم‌خرداد است، گرداگرد نيروهايي كه اهتمام در عدم كارايي نظام دارند، ضروري است. همانگونه كه شناختن و شناساندن دوستان انقلاب و خطوط مجاز لازم است، به همان اندازه نيز معرفي اشخاص مخالف و معاند بعنوان خطوط قرمزممنوعه ضروري است؛

ج ـ سياستها

1ـ تكليف‌محوري و حركت بر مسير ولايت‌مداري
عقل و شرع، دو عنصر لازم براي تحليل و تبيين شرايط جهاني و مسايل داخلي و اهداف توسعه به حساب مي‌آيد. مواضع امام‌(ره) و رهبر معظم انقلاب (در قالب ولايت فقيه) بعنوان نقاط نوراني و پايه اين تحليل‌ها قرارداد و عدم تخطي از اين مسئله بر اساس وظيفه شرعي و تكليفي، مسلم و تخلف‌ناپذير است.
تكليف‌محوري يعني طي مسير عقلاني و داشتن جهت كه كاملاً با ولايت‌مداري عجين است و وظيفه ما اينست كه در اين چارچوب بدون هزينه‌كردن رهبري، قدرت تبيين و تحليل شرايط جهاني، داخلي و رسيدن به مصداق را داشته باشيم و با شاخص قرار دادن اصول و مواضع امام و رهبري، جريان را جهت رسيدن به سر منزل مقصود مديريت نماييم.
2ـ تلاش جهت تبيين و گسترش گفتمان اصول‌گرايي با اولويت و تأكيد بر پيشرفت و عدالت
دو مسئله مهم «پيشرفت و عدالت» با تكيه بر سند‌چشم‌انداز توسعه و اصول كلي نظام، مبناي اصلي گفتمان اصول‌گرايي است كه تلاش در جبهه تبيين و گسترش گفتماني بر اين اساس، دومين سياست اين جبهه شمرده مي‌شود.
جريانهاي سياسي ــ اجتماعي پيوسته نيازمند انديشه‌ورزي و نظريه‌پردازي در تحليل گذشته، حال و آينده‌اند. گفتمان‏هاي پذيرفته شده و استناد به آنها، تأثير بي‌بديلي در فرايندهاي صعودي يا نزولي جريانها برجاي مي‌گذارد. ازاين‌رو، پيراستن و بازتعريف مفاهيم را در پويشهاي سياسي‌ــ اجتماعي امري اساسي و نيازي فوري تلقي مي‌شود. اين نياز در سطح ملي وجود دارد و به همين دليل از سوي مقام‌معظم‌رهبري، گفتمان‏ها و موضوعاتي متناسب با اقتضائات کشور مطرح مي‌شوند. «اصول‌گرايي» از جمله اين موارد است که نيازمند بسط و تدقيق بيشتر است.
اصول‌گرايي را مي‌توان به مثابه ايدئولوژي و راهبرد تعريف کرد. اين گفتمان با اخذ مساله پيشرفت و آباداني از گفتمان‏هاي گذشته و افزودن مقوله اساسي و مهم عدالت، مدلي ترکيبي به نمايش گذاشته است. افزون بر اين، گفتمان اصولگرايي ساختار و عناصر مقوم خود را از گفتمان دفاع وديعه گرفته است. اين گفتمان همه نقاط قوت گفتمانهاي گذشته را در خود جمع کرده و عيوب و اشکالات آنها را نيز كنار گذاشته است. بر همين اساس است که ما آن را به مثابه ايدئولوژي، راهبرد، گفتمان و پارادايم حاکم بر جامعه کنوني ايران تعريف مي‌کنيم. شايان ذکر است که نام‌گذاري، هدايت و نظريه‌پردازي گفتمان اصول‌گرايي نيز، چون گفتمان دفاع، عمدتا از آن رهبري نظام بوده است؛ فارغ از اين بحث در عين حال نبايد از تاثير گروهها، شخصيت‏ها و احزاب سياسي که در تحولات سياسي‌ــ‌ اجتماعي چند سال گذشته جامعه بسيار موثر بودند، در طرح، پيگيري و مطالبه گفتمانهاي پيش‌گفته غافل شد.
3ـ تلاش جهت اثبات كارآمدي اصول‌گرايان و تبيين و تشريح دستاورد آنها
تبيين و تشريح دستاوردهاي اصول‌گرايان و اثبات كارآمدي برنامه‌ها با حداقل ميزان خطا نسبت به ديگر نظرات و برنامه‌هاي مدعيان از زمان آغاز برنامه تا پايان برنامه و بعبارتي گزارش مراحل مختلف پيشرفت عمليات و برنامه‌ها و حتي‌المقدور اطلاع‌رساني كافي، يكي ديگر از وظايف و سياستهاي ضروري است. حفظ و بسط گفتمان اصولگرايي از ضرورت‌ها و واجباتي است كه امروز هر فردي كه خود را اصولگرايي مي‏داند بايد در جهت آن بكوشد. يكي از پايه‌هاي اصلي اين مهم، ذكر دستاوردهاي عظيم اصولگرايي است. چرا كه خداوند متعال مي‌فرمايد: «اما بنعمه ربك فحدث...اما نعمتهاي پروردگارت را بازگو كن ـ آيه آخر سوره مباركه الضحي) چرا كه بر اساس آنچه معصومين فرموده‌اند ذكر نعمتهاي پروردگار و شكر آن موجب فزوني خواهد شد.
نكته ديگر آنكه به دليل حجم عظيم توطئه عليه دولت و جريان اصولگرا، متأسفانه لايه‌اي از اصولگرايان به وادي انفعال گرفتار آمده‌اند و به دليل نگاه سلبي خود، به درستي دستاوردهاي اصولگرايي را فهم نكرده‌اند. در صورتي كه دستاوردهاي اصولگرايي تبيين شود، حركت بر مسير انفعال، به حركت‌هاي فعال و پويا و هم‌جهت با گفتمان اصولگرايي تبديل خواهد شد.
4ـ پرهيز از جنجالهاي بيهوده سياسي
بديهي است توجه به مسايل انحرافي اگر موجب جدايي از انجام وظايف و اجراي برنامه‌هاي توسعه نگردد، حداقل در روند حركت بسوي اهداف چه بسا موجب كندي و فرصت‌سوزي‌ گردد؛ به همين خاطر براي بهره‌وري بهينه، نيازمنداجتناب از جنجالهاي بيهوده بويژه درگيريهاي سياسي است. لذا اين امر در زُمره سياستها قابل توجه است.
فرصت خدمتگزاري را نبايد فداي جدال‌هاي بيهوده كرد. ما موظفيم در فرصت خدمتگزاري نوكر مردم و خدمتگزار واقعي مردم باشيم چرا كه مردم هم قطعاً قدردان و مشوق خادمان خود هستند.
از عناصر لازم که در شريان حياتي جامعه ما بشدت کمبود آن احساس مي‏شود، توجه و تمرکز افراد بر شرح وظائف محوله در حيطه‌کاري، جداي از پرداختن به مباحث فرعي بي‌حاصل و تفکيک مسائل و وظائف‌کاري از ساير موضوعات است.
در دوره قبل، يکي از علائم ضعف در درون دولت خاتمي، مجلس ششم، شوراي شهر اول و ساير قسمتهاي تحت کنترل اصلاح‌طلبان، افتادن در ورطه دعواههاي بي‌انتها و بي‌فايده سياسي بود. در مقابل با رقبا و منتقدين نيز سعي مي‏کردند با ايجاد آشوب و بحرانهاي کذايي (مانند آشوب ۱۸ تير و فتنه قتلهاي زنجيره‌اي و...) به مقابله بپردازند که تکرار هر روزه اين مباحث، به مرور زمان باعث دورشدن از خواسته‌ها‌ي اصلي جامعه و در نتيجه دلزدگي و رويگرداني و انزجار مردم از آنها شد.
5ـ ميانگين عملكرد دولت، مثبت و قابل دفاع است و در حوزه رويكردي افتخارآميز
اينكه ميانگين عملكرد دولت بر اساس معيارها و تحليلها از حيث آرماني، قانوني و عملكرد مثبت و قابل دفاع است شكي نيست؛ حتي با عنايت به حوزه رويكردي دولت كه در تلاش براي تحقق اهداف عاليه اسلام است، افتخار‌آميز و غير‌قابل‌انكار بوده است.
در ارزيابي عملكرد دولت‌هايي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي تصدي قوه مجريه را به عهده گرفته‌اند، همواره دو عنصر «رويكرد» و «عملكرد» مدنظر نقادان و صاحبنظران قرار داشته است. به اعتقاد بسياري از تحليل‌گران، نگاه ژرف‌انديش رهبرمعظم انقلاب به دولت‌هاي‌ گذشته و فعلي، بر اساس ارزيابي «رويكردها» و «عملكرد» آنان تعريف شده است.
تجربه دهه گذشته انقلاب نيز نشان داد با ورود گفتمان‌هاي كاذب و وارداتي همچون «محوريت توسعه اقتصادي» و يا «‌اصالت توسعه سياسي» آن هم به قرائت ناقص از ايدئولوژي ليبرال دموكراسي، تا چه ميزان مي‌شود مسير حركت نظام اسلامي را آبستن فراز و فرودهاي خطرناك و ريل‌گذاري‌هاي انحرافي نمود.
بر همين اساس شوراي مركزي و كميته‌هاي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، بررسي رويكردها و عملكرد دولت نهم را در دستور كار خود قرار داد. ماحصل آن نيز تهيه سه گزارش با عناوين «ارزيابي عملكرد دولت در حوزه سياست خارجي»، «بررسي وضعيت سيستم مديريت‌ قوه‌مجريه» و «ارزيابي وضعيت اقتصاد ايران» در حد بضاعت و اطلاعات و آمار موجود است.
جمع‌بندي اين سه گزارش، جمعيت‌ايثارگران‌انقلاب‌اسلامي را به اين باور رسانده است كه دولت نهم در هر دو حوزه، نه تنها عملكرد قابل دفاعي داشته بلكه در حوزه رويكردي، عملكرد افتخارآميز دارد كه به وقت مقتضي منتشر مي‏شود. انتشار اين تحليل برخي اصولگرايان را از موضع انفعال خارج خواهد ساخت.
6 ـ موضع‌گيري متنوع و متناسب در مقابل مخالفين و منتقدين (از دوم‌خرداديها و غيره ...)
هر چند اشتغال فكري دائم در برابر عملكردها و جوسازيهاي مخالفين و منحرفين و همچنين منتقدين حرفه‌اي (از دوم‌خردادي‌ها و غيره) از اعمال بازدارنده و ضدتوسعه قلمداد مي‌گردد، اما عدم توجه كامل و بي‌توجهي نيز موجب زيانهاي ديگر مثل افزايش شايعات در نتيجه دلسردي مردم نسبت به عملكردهاي دولت مي‌گردد؛ لذا موضع‌گيري متناسب بهمراه توجه خاص به روند توسعه از اقدامات لازم ديگري است كه نبايستي از نظرها پوشيده بماند.
دوستان اصولگرا بايستي به تحليل درست دوم‌خرداد بپردازند. جبهه سياسي دوم خرداد در حال حاضر به شدت از آشفتگي و پراكندگي رنج مي‏برد؛ ليكن تعريف دشمن مشترك موجب شده تا آنان در مقاطعي، وحدت فرماندهي را بپذيرند. بر همين اساس، ضرورت دارد در موضع‏گيريها و تحليل‏ها، اين پراكندگي و آشفتگي جبهه دوم‌خرداد برجسته شده، به صورت يكپارچه با آن برخورد نشود. در هر صورت بين آقاي كروبي، آقاي خاتمي، اطرافيان آقاي هاشمي و ميرحسين موسوي تفاوت‏هاي بسياري وجود دارد.
7ـ‌ پاسخ به شبهات و تبليغ روي اقدامات مثبت اصول‌گرايان و توجه به عمليات رواني عليه اصول‌گرايان
يقيناً ايجاد روح و نشاط و شادابي در امت‌اسلامي از ضروريات است كه آن هم بسادگي و با يادآوري دست‌آوردهاي انقلاب اسلامي كه توسط مسئولين و نظام بعمل آمده امكان‌پذير است. بي‌شك مخالفين نيز درصدد كمرنگ جلوه‌دادن و حتي سرپوش‌گذاشتن بر روي اين دستاوردها هستند كه اهميت موضوع اهتمام اصولگرايان را در تبيين و تبليغ اقدامات مثبت انجام گرفته از سوي آنان را بيش از پيش نشان مي‌دهد. اكنون برخي به دليل نگاه صرفاً سلبي‏ بخش خالي ليوان را مي‏بينند و از عمليات رواني دشمن در خارج و همكاران داخلي آنها غافل هستند. تلاش كنيم در اين انتخابات، با ايجاد يك هسته فكري از نخبگان جريان اصولگرا، شبهات و ابهامات مطرح شده در مورد دولت و اصولگرايان پاسخ داده شود و عمليات رواني مخالفين و معاندين پاسخ داده شود.
8 ـ عدم پذيرش خط تشكيل «دولت وحدت‌ملي» يا «نجات‌ملي» يا «ائتلاف‌ملي» و يا ائتلاف با دوم‌خردادي‏ها
شعارهايي از قبيل تشكيل دولت وحدت ملي، نجات‌ملي، ائتلاف‌ملي و يا ائتلاف با دوم‌خرداد، از شعارهاي انحرافي است كه با لسان سياسي به قصد القاء بحران بن‌بست بودن سياست‌هاي مديريتي صورت گيرد كه درصددند ضمن حذف احمدي‌نژاد، خط اصول‌گرايي را مورد آسيب قرار دهند. لذا ضمن اعلان قاطعانه نسبت به عدم پذيرش چنين پيشنهادهايي ولو از سوي برخي از شخصيتهاي مثبت حقيقي و حقوقي، در برابر بعضي از موارد مانند ائتلاف با دوم‌خرداديها به جهت انطباق با خط قرمز جبهه اعلام موضع شديد مي‌كنيم. عقيده ما اين است كه توجه مردم به هشياري بيشتر در برابر جريانات خزنده ضرورت مضاعف دارد.
طرح « دولت وحدت ملي» يا سناريوي ناكام «ائتلاف براي حذف احمدي‌نژاد» هرچند با برخي موضع‌گيري‌هاي به موقع و افشاگرانه تا اندازه‌اي در محاق قرار گرفت اما بي‌شك هنوز هم در محفل طراحان، به عنوان تنها راه بازگشت براي تصاحب قدرت و ايجاد اختلاف در اردوگاه اصولگرايان مطرح است. طراحان اين طرح كه در حقيقت بايد آن را «ائتلاف جبهه‌دوم‌خرداد با برخي اصولگرايان» ناميد، هنوز هم مي‌كوشند با اختفاي زيركانه خود زير نقاب «اجماع عقلا» و «وحدت‌ملي» و ناديده انگاشتن تضادهاي بنيادين فكري خود، از طريق مجاري رسانه‌اي و با طرح شعارهاي فريبنده، جاي پايي در صحنه سياست كشور براي خود دست و پا كنند.
انقلاب‌شكوهمند‌اسلامي ايران قريب به سي‌سال پيش با پيوند عالمانه دو عنصر «اصول و ارزشهاي ناب‌اسلامي» و «سرمايه‌هاي اجتماعي» توسط خميني‌كبير(ره) به پيروزي رسيد اما با گذشت زمان با تشكيل دولت موسوم به سازندگي، «اصول و ارزشهاي ناب‌اسلامي» جاي خود را به مباني سيستم ليبرال سرمايه‌داري داد كه نتيجه آن جايگزيني طبقه‌اي مرفه و صاحب ثروتهاي بادآورده به جاي «سرمايه‌هاي‌اجتماعي» و صاحبان واقعي انقلاب بود. با حاكميت جبهه دوم خرداد، اين روند سئوال‌برانگيز نه تنها ادامه يافت بلكه مختصات ليبرال دموكراسي و در واقع مباني لائيتيسه با شدتي بيشتر در تمامي اركان سياسي، اقتصادي و فرهنگي نظام سرايت كرد. طبقه ممتاز اين بار علاوه بر آنكه به جاي «سرمايه‌هاي اجتماعي» و ولي نعمتان انقلاب نشست، با تلاشي فراگير كوشيد اسلام، هنجارهاي نظام‌اسلامي، ولايت‌فقيه و رهبري را مورد هجمه قرار داده و با تئوري فتح سنگر به سنگر، ساير خاكريزهاي انقلاب را نيز تصاحب كند.
اما پيروزي اصولگرايان در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اين روند را متوقف ساخت. دولت دكتر محمود‌احمدي‌نژاد بار ديگر زمينه بازگشت به اصول و ارزشهاي انقلاب را فراهم آورد و دستگاه اجرايي به دست نيروهايي افتاد كه با جان و دل، همه هستي خود را وقف اسلام، انقلاب، امام و رهبري كرده بودند.
در اين شرايط طبيعي است اگرجريان 16 ساله‌اي كه تمام رشته‌هاي خود را پنبه شده مي‌بيند، سياستي نوين پيش گيرد و با هدف مهندسي معكوس دستيابي به قدرت، درصدد اجرا و تكميل پازل گذشته خود ـ البته به شيوه‌اي ديگرـ برآيد.
با صراحت مي‏گوييم وقتي خط‌قرمز ما دوم خرداد است معني ندارد با آن وارد ائتلاف شويم و لذا با تلاش‌كنندگان در اين زمينه و طراحان اين سناريو كاري نداريم و آنان را در دايره مذاكره وفاق اصول‌گرايان محسوب نمي‌كنيم.
9ـ بالابردن اعتماد داخلي به جاي نقد، سرزنش و تخريب در حوزه اصول‌گرايان
هر فرد و طيفي در درون اصولگرايان از خود شروع كند و يك‌طرفه نسبت به برخي تنش‏ها و نقدهاي بي‏تاثير پايان دهد. اين را بايستي به صراحت نسبت به هم ابراز و نقد را معطوف كارشكنان و مانع‌سازان (نسبت به جريان عمومي اصول‌گرايان و دولت)‌ خصوصاً افراطيون دوم‌خردادي سازيم.
سرزنش و تخريب در حوزه اصول‌گرايان جايگاهي ندارد زيرا اعمالي مانند سرزنش و تخريب افراد اولاً موجب انحراف افكار از خويشتن است كه در اين رابطه عطف توجه از غير به خود و رفع عيوب از خويش اصل مسلم است؛ ثانياً موجب از بين رفتن روح خدمت و ايثار و از طرفي دلسردي و عدم اعتماد داخلي مي‌شود. از طرف ديگر رفع اين مانع، مرهون توجه اصولگرايان به خويش و اصلاح عيوب فردي و گروهي است. در اين ميان تغافل از كارشكنان و مانع‌تراشان پذيرفتني نيست وحتماً نسبت به اين قبيل اعمال، بايد هوشياري لازم را به خرج داد و اتفاقاً جاي پاي طراحان بحران را در اردوگاه اصلاح‌طلبان بيابيم.
10ـ تا زمان وفاق و تفاهم حداكثري، نبايد از سبد رأي احمدي‌‌نژاد كاسته شود
سياست حمايت از احمدي‌نژاد درصدر سياستهاي اصولگرايان قرار دارد. از نظر اين سياست، مطرح كردن هر فردي غير از نامبرده با هدف ايجاد شكاف در بين اصولگرايان تلقي خواهد شد كه در برابر اتفاق نظر مخالفين آنچه نتيجه خواهد داد، پيروزي جبهه مخالف است؛
بنابراين مادامي‌ كه جبهه اصولگرايان به وفاق حداكثري (لااقل) در مورد شخص شاخصي غير از ايشان نرسيده باشند، نامبرده همچنان مورد وفاق حداكثري اين جبهه به حساب مي‌آيد كه مبناي اين وفاق، گفتگو، بحث و تفاهم مبتني بر اصل رأي‌آوري و مقبوليت است. لذا تا زمان وفاق و تفاهم حداكثري اصول‌گرايان، نبايد از سبد رأي دكتر‌احمدي‌‌نژاد كاسته شود. هر كس، كار و جرياني كه چنين كند محكوم است و بايستي پاسخگوي شكست يا ريزش راي نامزد اصولگرايان باشد.
البته از اصولگرايان به دليل تعهدشان به اصول انتظار مي‏رود تلاش مضاعف خود را براي افزايش اين سبد رأي و نامزد اول بكار گيرند.
11ـ بهترين مبنا براي وفاق و وحدت در جبهه اصول‌گرايان، گفتگو، بحث و تفاهم و پذيرش اصل رأي‌آوري و مقبوليت
تبيين مصداق نامزد انتخابات دوره دهم رياست‌جمهوري، منوط به اظهارنظر ساير اصول‌گرايان مي‌باشد. بنابراين سامان دادن به مذاكرات طبق اصول ذكر شده را ضروري تلقي كنيم. در ضمن ارتقاء سطح اعتماد و اهتمام به شعار وحدت و وفاق در جبهه اصول‌گرايان را در حول اين نظرات بعنوان مبنا و فرآيند منطقي براي سامان دادن مذاكرات بپذيريم.
اميدواريم همه اصولگرايان، اصل مقبوليت را پذيرفته باشند و ساز و كارهاي و لوازم آن را هم مورد توجه قرار دهند.
اصولگرايان به اين نكته توجه كنند كه با رقيبي مواجه هستند كه هر آن با تكيه بر عمليات و رواني و برجسته كردن نقاط ضعف اصولگرايان تلاش مي‏كند به قدرت بازگردد و لذا عدم توجه به مقبوليت و راي آوري نامزد اصولگرايان، عواقب منفي را به دنبال خواهد داشت.
12ـ تعيين و معرفي مصداق در زمان معين
جهت بالابردن اعتماد و اهتمام به وحدت و وفاق اصول‌گرايان، تعيين مصداق نامزد انتخابات دوره دهم رياست‌جمهوري را منوط به اظهارنظر ساير اصول‌گرايان پيرامون اصول ذكر شده و مبنا قرار دادن يك فرايند منطق براي سامان دادن به مذاكرات مي‌نمائيم.
/الف




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط