اعتماد به نفس و غلبه بر مشکلات

اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمينان نسبت به خود. به عبارت ديگر ، اعتماد به نفس يك فرد به نحوه -ي احساس اودرباره ي (( من )) خويش بستگي دارد . شما در مورد خودتان چگونه فكر مي كنيد ؟ آيا نظر مساعدي نسبت به خودتان داريد و به خودتان احترام مي گذاريم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخير مثبت باشد ، در اين صورت مي توان گفت كه شما از يك من قوي و ايده آل ، برخوردار هستيد ، اما اگرشما نظر مساعدي نسبت به خودتان نداشته باشيد و براي خودتان احترام قايل
يکشنبه، 27 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعتماد به نفس و غلبه بر مشکلات
اعتماد به نفس و غلبه بر مشکلات
اعتماد به نفس و غلبه بر مشکلات

نويسنده: آيلر قزل

اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمينان نسبت به خود. به عبارت ديگر ، اعتماد به نفس يك فرد به نحوه -ي احساس اودرباره ي (( من )) خويش بستگي دارد . شما در مورد خودتان چگونه فكر مي كنيد ؟ آيا نظر مساعدي نسبت به خودتان داريد و به خودتان احترام مي گذاريم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخير مثبت باشد ، در اين صورت مي توان گفت كه شما از يك من قوي و ايده آل ، برخوردار هستيد ، اما اگرشما نظر مساعدي نسبت به خودتان نداشته باشيد و براي خودتان احترام قايل نشويد ، مي تون گفت كه شما داراي من ضعيفي هستيد .مع الو صف ، بايد گفت كه نظر فرد نسبت به خودش در موقعيت هاي مختلف زندگي يكسان نيست و ممكن است كه او دريك موقعيت خودش را خوب و قوي بپندارد ، ولي در موقعيت ديگري خود پنداري ضعيفي داشته باشد .
اما ، چيزي كه تاصف آور است ، اين است كه اغلب ما ، معمولا" بيشتر به جنبه هاي ضعيف خودمان اهميت مي دهيم و تمام توجه امان را بر روي نكته ضعفهايمان متمركز مي كنيم نه بر وي امتياز اتمان . پس، چاره كارچيست؟ نخستين قدم شما براي تقويت و بالا بردن اعتماد به نفستان ،درك و فهم اين حقيقت بايد باشد كه اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقيده اي است كه شما راجع به خودتان داريد. آگاهي از اين امر منجر به اين خواهد شد كه در تقويت اعتماد به نفستان در مسير صحيحي گام برداريد . در مرحله’ بعدي ، بايد از خودتان بپرسيد كه چرا در برخي از جنبه هاي زندگي داراي اعتماد به نفس كافي نيستند ؟ يك دليل آن ، شايد مورد مقايسه قرار دادن خودتان با افراد ديگر باشد .
به اين ترتيب ، اگر در اين مقايسه شما خودتان را كمتر از ديگران بدانيد، مسلما" خود پنداريتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور كلي ، هنگامي كه شما خودتان را با فرد ديگري مقايسه مي كنيد ، اين فرد ، چه يك هنرمند باشد ، و چه يك ورزشكار ، يك وكيل ، يك پزشك ، يك تاجر ، و يك دانشجو ، اگر آن فرد را در برخي خصوصيتها بهتر از خودتان بدانيد ، خود پنداري شما تضعيف خواهد گشت . اما ، جهت مقابله با اين وضعيت و جهت اين كه خود پنداري صحيح و مناسبي از خود داشته باشيد ، بهترين شيوه نگريستن به ساير افراد، داشتن يك نگرش كلي است نگرشي كه در آن ، همه’ انسان ها با هم برابر در نظر گرفته مي شوند . به عبارت بهتر ، به هنگام مقايسه خود با ديگران بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه هر انساني داراي منابع مختلفي است . هيچ كس يك مرد يا يك زن نيست . بلكه پيش از هر چيز ديگري همه يك انسان هستيد .
شما با يك اسب برابر نيستيد ، زيرا يك اسب بسيار قوي تر از شماست .، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب ، هيچ نقصي در خودتان احساس نمي كنيد . سرعت يك سگ بسيار سريعتر و هيكل يك فيل ، بسيار تنومندتر از شماست اما شما در اين گونه موارد نيز هيچ گونه كمبودي در خودتان احساس نخواهيد كرد ، زيرا اين حيوانات خارج از دايره ي تعميم شما به عنوان يك انسان ، قرار دارد . برخي از ما ، افراد ديگر را داراي خصلت هايي مي بينيم كه خود فاقد آن ها هستيم و لذا در خودمان احساس كمبود مي كنيم . اين احساس كمبود و عدم كفايت حتي اگر در مورد يك جنبه ی جزئي و كوچك باشد سريعا" در سرتاسر وجود و در كليت خودپنداري ما ، گسترش مي يابد . ولي اگر ما همه ي مردم را به چشم يك انسان بنگيرم ، در آن صورت ، ديگر همه كس با هم برابر خواهند بود . بلند و كوتاه ، ثروتمند و فقير ، دانا و نادان ، چاق و لاغر و . . . همگي بي معنا هستند .
ما به عنوان يك انسان همگي يكي هستيم و تفاوت و رقابتي بين ما وجود ندارد . بنابراين ، از آن جا كه رقابت بين انسانها بي معناست ، ما نه مي توانيم موقعيت خودمان را به عنوان يك انسان بالاتر ببريم و نه مي توانيم آن را پايينتر آوريم . ما هميشه يك انسان بوده ايم ، هستيم و خواهيم بود و اين يك واقعيت انكار ناپذير است . اگر ما ديگران را به عنوان يك انسان بنگريم ، متوجه خواهيم شد كه هر انساني در روي زمين ، توانايي انجام كارهايي را دارد كه ما نداريم . از طرف ديگر ، ما هم مي توانيم كارهايي انجام دهيم كه ديگران نمي توانند ، اما اين امتيازات ، ما را از ديگران كوچكتر يا بزرگتر نمي سازد ، بلكه فقط باعث تفاوتهايي بين ما و ديگران در برخي از زمينه هاي خاص زندگي مي گردد . بنابراين ، اگر كسي خصلتي داشته باشد كه ما نداشته باشيم ، و اين مسأله ممكن است از نظر آن كس نوعي برتري به حساب آيد ، ولي از نظر ما ، آن خصلت ، تنها تفاوت ساده اي بين ما و او خواهد بود .
بر دو درخت نظري اندازيد . يكي از اين درختان ، ماموت تنومندي با عمري بيش از هزار سال است ، آن ديگري ، درخت كاج كوچكي است كه در بيشه زارها روئيده است . آيا از نظر شما ، درخت ماموت تنومند از درخت كوچك كاج برتر است ؟ مسلما" اين طور نيست . از نظر شما ، آنها هردو فقط يك درخت هستند ، يكي كوچك و يكي بزرگ . به اين ترتيب ، زماني هم كه بر دو نفر انسان مي نگريد ، چه يكي از آنها استعداد بيشتري نسبت به ديگران داشته باشد ، چه نه ، آنچه كه شما خوايد ديد فقط دو نفر آدم خواهد بود ، نه بيشتر و نه كمتر . اگر شما موفق شويد كه عملا" مردم ديگر را در شكل واقعي خودشان ، بدون اصرار در برتر دانستن يكي بر ديگري و رقابت بين آنها ، ببينيد ، در آن صورت مي توان گفت كه شما به درجه’ بالايي از اعتماد به نفس دست يافته ايد و خودتان را آن چه كه هستيد يعني به يك انسان- مي بينيد .
هركس داراي امتيازي نسبت به ديگران است ، شما داراي چه توانائي هستيد كه ديگران ندارند ؟ مسلما" شما مي توانيد كارهايي انجا دهيد كه افراد دور و برتان قادر انجام آن كارها نيستند . آيا داشتن اين توانائيها ، شما را برتر از ديگران مي سازد ؟ يا اين كه فقط به اين معناست كه شما مي توانيد كاري را بهتر از برخي از افراد ديگر ، انجام دهيد ؟ اگر در زندگي شما ، شخصي وجود داشته باشد كه كه شما با نگاهي از پايين به بالا ، او را برتر از خودتان مي پرداند در اين صورت لازم است كه برروي اعتماد به نفستان اندكي كار كنيد .
از طرف ديگر،اگر در زندگي شما كس ديگري وجود داشته باشد كه شما با نگاهي از بالا به پايين ، او را كمتر از خودتان مي پنداريد ، باز هم لازم است به تقويت اعتماد به نفستان مشغول شويد . اما اگر شما همه’ انسانها را چه آنهايي را كه قبلا" برترين برترينها و چه آنهايي را كه كم ترين كمترينها هستيد با خودتان برابر بدانيد ، در اين صورت مي توان گفت كه سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبيعي است . شما ، در صورتي از اعتماد به نفس بالايي برخوردار خواهيد شد كه در رقابت دائم با تنها چيزي كه احساس رقابت را در شما تحريك مي كند يعني خودتان قرار داشته باشيد . در اين صورت ، زندگي از نظر شما چيزي همانند يك بازي جلوه گر خواهد شد يعني ، موقعيتهاي دشوار زندگي را در حكم قوانين يك بازي در نظر خواهيد گرفت. (ماجراي مارتين نمونه ي خوبي از قضيه ي ((رقابت با خود)) است . مارتين كه در يك مغازه ي موكت بري مشغول به كار بود . مشكل او اين بود كه دائما" سعي كرد در كار خودش سريعتر و بهتر از ديگران باشد ، اما هرگز موفق به اين كار نشده بود .
بعد از مدتي ، مارتين تصميم گرفت كه فقط با خودش به رقابت بپردازد .، به همين منظور ، او براي اولين بار در طول زندگي اش يك زما سنج و دفترچه ياد داشتي را با خودش به يك مجتمع ساختماني برد كه قرار بود اتاقهاي آپارتمان هاي آنجا را موكت كند . با شروع كار ، مارتين با استفاده از زمان سنج ، مدت زماني را كه صرف موكت كردن اتاقها مي كرد ، اندازه گرفت و در دفترچه يادداشت كرد . در روز اول ، موكت كردن اتاق خواب يكساعت ، هال دو ساعت اتاق پذيرايي يك ساعت و ده دقيقه ، و راه پله ها دو ساعت ساعت ونيم ، طول كشيد . روز بعد كه مارتين براي موكت كردن كردن خانه ي ديگري از خانه هاي همان مجتمع مراجعه كرد ، بيش از هر زمان ديگري براي شروع كارش اشتياق داشت .
به همين دليل ، او دفترچه و زمان سنج را از جيبش بيرون آورد و خيلي زود ، آماده ي كار شد . هدف او اين بود كه كارش را خيلي سريعتر از روز قبل انجام دهد . پس از شروع به كار ، بدون آن كه مارتين متوجه باشد ، زمان به سرعت سپري شد و او موفق شد كه در مجموع ، نيم ساعت زودتر از دفعه قبل كارش را به پايان ببرد . بعد از آن روز ، مارتين براي دست يابي به ركوردي بهتر ، هر روز بر سرعت كارش افزود و با اين رويه اي كه در پيش گرفت طولي نكشيد كه او در مغازه اي كه مشغول به كار بود ، به سريعترين موكت بر تبديل شد . در مرحله ي بعد ، مارتين كيفيت كارش را تا آن جا كه ممكن بود بالا برد ، به صورتي كه در كار او و فاصله و خط بين موكتها از نگاه بيننده اصلا" به نظر نمي آمد و موكتها تمام حاشيه ي ديوارها را كاملا" مي پوشاندند و زيبايي كار را بيشتر مي كردند . بعد از اين مرحله ، مارتين كه ديگر معروفترين موكت بر منطقه شده بود ، لازم ديد كه به عنوان يك هدف مهم ، مغازه مستقلي براي خودش باز كند ، بنابراين ، شروع به پس انداز كردن درآمدهايش كرد . مارتين مصمم بود كه به بازي رقابت با خودش ادامه دهد ، لذا ، هر زماني كه پولي گيرش مي آمد ، با خودش عهد مي كرد كه هفته ي بعد ، دو برابر آن را كسب كند . اين گونه بود كه مارتين در عرض دو سال توانست بزرگترين مغازه ی موكت بري شهرشان را بخرد و لازم به گفتن نيست كه همراه با موفقيت او در كارش ، اعتماد به نفس او نيز دو چندان شد .
و اين نبود مگر در نتيجه رقا بت با خود .) هر زمان كه كسي هدفي براي خودش تعيين مي كند ، با دست يافتن به آن هدف ،خود پنداري او تقويت مي شود، اين امر چه در مورد اهداف بلند مدت ، چه ميان مدت و چه كوتاه مدت ، صادق است . اهدافي كه توام با (( رقابت با خود )) هستند ، بسيار سهل الوصولند ، چرا كه به هنگام رقابت با خود ، تمام كوشش ما صرف اين مي شود كه كاري را بهتر يا سريعتر از دفعات قبل انجام دهيم ، به اين ترتيب ، رسيدن به هدفي و تكميل كاري ، باعث احساس رضايت و تقويت (( من )) ما مي شود . شما هم مي توانيد همانند مارتين ، تمام كارهايتان را با استفاده از يك زمان سنج با سرعت بيشتري نسبت به دفعات قبل به انجام برسانيد . هم چنين ، مي توانيد معيارهايي از قبيل افزايش ميزان سطح ريلاكس بدنتان ، افزايش تعداد كارهاي خير خواهانه اي كه هر هفته انجام مي دهيد ، و افزايش تعداد اهدافي كه در يك زمان معيني به آنها دست مي يابيد را به عنوان انگيزه هايي براي (( رقابت با خودتان )) در نظر بگيريد .
آن چه كه لازم است در انجام كاري آن گونه باشيد ، اين است كه تمام سعي و تلاش خود را به كار ببريد . اگر چه ممكن است شما با تلاشي كه مي كنيد روزي به يك برسيد و روز ديگري به ده ، نبايد نگران نباشيد ، زيرا اصولا" ساخت انسان چنين است كه تحت تاثير نوسانات ريتمهاي گوناگوني قرار دارد ( اصل ريتم ) . بنابراين ، زماني كه شما با وجود تمام تلاشي كه مي كنيد ، نمي توانيد به نتايج مطلوبي دست يابيد ، نبايد احساس گناه بكنيد ، زيرا شما هر چه در توان داشته ايد ، به كار برده ايد. گذشته از آن ، شما هميشه تحت تاثير نيروهايي قرار داريد كه كنترل اين نيروها از اختيار شما خارج است (كه ما در اصطلاح كلي اين نيروها را خواست خدا ، قضا و قدر ، قسمت و ... مي ناميم ). در واقع ، شما فقط توان كنترل بازخوردها ، نگرشها ، عواطف و احساسات خودتان را داريد ، نه بيشتر.
هيچ چيز در دنيا به اندازه ي احساس برنده بودن نمي تواند اعتماد به نفس انسانها را تقويت كند . اگر شما در موقعيتي برنده باشيد، اعتماد به نفستان تقويت خواهد شد. اگر شما در انجام كاري بهتر از دفعات قبل عمل كنيد ، در اين صورت احساس برنده بودن خواهيد كرد.
بنابر آن چه گفته شد ، اولين قدم شما براي تقويت اعتماد به نفستان ، عبارت خواهد بود از انتخاب زمينه اي در زندگي كه در آن خوب عمل مي كنيد اما قصد داريد بهتر عمل كنيد.
اكنون ، جهت رقابت با خودتان براي پيشبرد فعاليت مورد نظر ، اين پيشرفت را براي خودتان يك هدف قرار دهيد.قبل از همه ، مشخص سازيد كه وضعيت كنكوني شما نسبت به آن فعاليت چگونه است و چگونه مي توانيد اين وضعيت را بهتر كنيد . آيا مي خواهيد كميت را افزايش دهيد؟ آيا مي خواهيد سرعت را بالا ببريد؟ آيا به فكر پيشرفت در كيفيت كارتان هستيد؟؟؟
سرانجام ، براي رسيدن به اهدافتان ، برنامه هاي عملي تدارك ببينيد. به اين منظور ، هميشه تصوير رسيدن به اهدافتان را در ذهنتان داشته باشيد و با تمسك به اين تصوير ، تا زمان رسيدن به آن اهداف ، در اين مسير گام برداريد . به اين ترتيب ، شما با پرداختن به رقابت با خودتان ، پس از كسب موفقيت در اين رقابت ، قادر خواهيد شد موفق شدن و برنده بودن را براي خودتان ، تبديل به عادت كنيد كه نتيجه ي آن چيزي نخواهد بود ، مگر افزايش اعتماد به نفس در شما .
منبع: بانک مقالات فارسی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.