تحقيق در تاريخ روزنامه نگاري ايران
پيدايش و توسعه فن صنعت چاپ:
درحقيقت روش اداري سياسي شاه عباس کبيربود که محيط مناسبي در اصفهان و مخصوصاً در جلفا ايجاد کرد و ارامنه آن ناحيه را تشويق کرد که به هنر و اقتصاد و شهر نشيني پايتخت و نواحي آن کمک کنند.بايد يادآوري کرد در اوايل قرن هفدهم ميلادي بود که مهاجرت چندين هزار ارامنه از شمال ايران و مخصوصاً جلفاي آذربايجان به اصفهان به دستور شاه عباس انجام شد. بطوري که در سال 1604 ميلادي شماره مهاجران ارامنه که در دامنه کوه معروف نور، در خارج، اصفهان سکونت داشتند، به پنج هزار تن رسيد که اين ناحيه به زودي به جلفاي اصفهان معروف شد و رو به توسعه و آبادي گذاشت و «ژان شاردن» سياح معروف فرانسوي که در سال 1627 ميلادي از اين نقطه بازديد کرده است، جمعيت آنرا در حدود سي هزار نفر تخمين زده است.دو عامل مهم در فن چاپ در جلفاي اصفهان مؤثر بود:
عامل اول محيط آزاد و تشويق آميزي که از طرف شاه عباس کبير براي ارامنه جلفا ايجاد شده بود اين گروه که از سالها در ارمنستان در شمال ايران زير حمله و هجوم ترکها و تحت تسلط خارجيها بودند در سايه حکومت صفويه نفوذ شاه عباس توانستند در صلح و آسايش فرهنگ خود را توسعه دهند.بطوري که کليساي ارامنه جلفاي اصفهان براي مدت طولاني مرکز مذهبي و اداري ارامنه «اپوسترليک»آسياي غربي به شمار مي رفت.
عامل دوم اين بود که گروه ارامنه با انتشار کتب مذهبي و بي دخالت خارجيان و مخصوصاً ترکها مي توانستند روش و مذهب خود را در آسياي غربي توسعه دهند و در حقيقت کتب چاپ شده وسيله ارتباط و تشکيلات بين گروه هاي مختلف ارامنه در ايران باشد.اولين کتاب مذهبي گروه ارامنه اصفهان به نام «سرگذشت پدران روحاني»که نويسنده آن «مارانس وارک»نام داشت، در سال 1640 ميلادي به زبان ارمني در جلفاي اصفهان چاپ و منتشر شد. در سال 1670 دومين ماشين چاپ توسط گوه ارامنه وارد جلفا شد و شروع به کار برد.آثار اين ماشين چاپ که از اروپا به جلفاي اصفهان حمل گرديد و توسط کشيشي به نام «ژاکوب ژان»درجلفا نصب شد، تا مدت ها در موزه ارامنه جلفاي اصفهان محفوظ بود و نگاهداري مي شد.در اواخر سلطنت صفويه و سالها بعد در زمان سلطنت نادرشاه افشار تا آغاز سلسله قاجاريه، چندين ماشين چاپ کوچک ديگر توسط ميسيونهاي مذهبي و اروپاييها در نقاط مختلف ايران مخصوصاً سواحل جنوب و نزديک خليج فارس داير شد.ولي عمر اين گونه ماشين هاي چاپ کوتاه بود و به علت اختلالات داخلي و جريانات سياسي و مذهبي که اغلب با اغتشاشها و تشنجات موجود در استانهاي مختلف همراه بود. فن چاپ در ايران بطور مرتب و مداوم توسعه پيدا نکرد.مثلاً با نفوذ اقتصادي و سياسي پرتغاليها و بعد ها انگليسي ها در خليج فارس و هندوستان، نمايندگان دولت انگلستان و تجار خارجي از طريق بوشهر و ساير بنادر خليج فارس چندين ماشين چاپ وارد ايران کردند که توسط ميسيونهاي مذهبي و تجار مورد استفاده قرار گرفت. جان پينکرتون و جرناس هانوي که در اواخر قرن هيجدهم به ايران سفر کرده بودند، در يادداشتهاي خود ذکر کرده اند که در اواسط قرن هيجدهم ميلادي در زمان سلطنت نادرشاه، چندين ماشين چاپ در ايران موجود بوده که جزوه هاي مختلف به زبان لاتين و عربي در ايران منتشر و پخش مي کرده است.در سال 1740 ميلادي به دستور نادرشاه چندين کشيش اروپايي و ارمني تحت نظارت يکي از منشيان نادرشاه به نام «ميرزامهدي»و دو سه نفر از همکارانش چندين جزوه ي مذهب مسيحي را به فارسي و عربي ترجمه کردند. تصور مي رود ترجمه ي اين جزوه هاي کوچک که به علاقه نادرشاه و بنا به درخواست بعضي از علماي آن زمان انجام شده بود، توسط ماشين ها چاپ کوچکي که در دسترس بود به چاپ رسيده باشد.يک کشيش فرانسوي از شهر تولوز، به نام ژوزف که از اولين فرهنگ نويسان فارسي و فرانسه است در صفحه 415 کتاب خود به وجود ماشين چاپ در ايران اشاره مي کند.
صنعت چاپ در زمان قاجاريه:
شاهزاده عباي ميرزا که در اوايل قرن نوزدهم فرماندار آذربايجان بود، در تدارک مقابله با قشون روسيه، عده يي از ايرانيها را براي تعليم فنون نظامي و ساير فنون و صنايع غربي از جمله چاپ، به اروپا فرستاد، همچنين تجار و هنرمندان آذربيجاني را تشويق کرد تا مي توانند وسايع جديدي که در روسيه مورد استفاده قرار دارد به ايران وارد کنند و رواج دهند.در سال 1816 ميلادي يکي از تجار و هنرمندان آذربيجاني به نام ميرزا زين العابدين تبريزي به کمک شاهزاده عباس ميرزا اولين ماشين چاپ را از روسيه به ايران آورد و در تبريز به کار انداخت براي چند سال تبريز تنها شهري بود که ماشين و فن چاپ در آن رواج داشت و به همين جهت تا مدتي چاپخانه مبدل شد.پروفسور ادوارد برون لغت چاپ را از کلمه «چاو»که زبان چيني معني پول و اسکناس مي دهد، مشتق مي داند.«چاو»در زمان مغولها در ايران به عنوان پول کاغذي بکار رفته است و با پيدايش ماشين چاپ در ايران «چاپخانه» جاي نام ترکي «باسمه خانه»را مي گيرد. رفت و آمد اروپاييها به ايران و اشتياق ايرانيها به خصوص عباس ميرزا به اخذ تمدن جديد اروپا باعث شد فصل جديدي در رابطه فرهنگي ايران و اروپا شروع شود. دوره اول جنگهاي ايران و روسيه که به مدت ده سال از 1803 تا 1813 ميلادي، طول کشيد و باعث شد استانهاي گرجستان و قفقاز ضميمه روسيه شود، ضرورت فراگرفتن فنون نظامي و صنعتي را در فکر شاهزاده عباس ميرزا بيشتر جا داد. از طرف ديگر رفت و آمد گروه متخصصان انگليسي که با دربار فتحعلي شاه در مذاکره بودند، محيطي ايجاد کرد که عده يي محصل ايراني تا حدي به زبان و فرهنگ خارجي آشنايي و علاقه داشتند عازم اروپا شوند. مثلاً رشته تحصيلي پنج نفر از محصلان ايراني که به دستور عباس ميرزا در حدود 1815 ميلادي به لندن رفتند از وسعت احتياج ايرانيها به کسب علوم و صنعت اروپا حکايت مي کند و نشانه اشتياق و علاقه محصلان آن زمان نيز هست:ميرزا رضا صوبه دار(فرمانده )توپخانه براي تحصيل توپخانه /ميرزاجعفر براي تحصيل شيمي يا طب/ميرزاجعفر مهندس براي مهندسي(مشيرالدوله اول)/محمدعل چخماق ساز براي ياد گفتن قفل و کليدسازي/ميرزا صالح براي آموختن زبان انگليسي که مترجم دولت باشد/مثلاً در ميان اين دانشجويان، ميرزاصالح،که بعدها به ميرزاصالح شيرازي معروف و در دربار فتحعلي شاه مشغول به کارشد، نه تنها زبان انگليسي را آموخت بلکه از فن چاپ و روزنامه نگاري هم بهره گرفت..
چاپخانه زين العابدين تبريزي چندين سال به چاپ جزوه ها و کتاب مختلف واز جمله قرآن مشغول بود.در سال 1824 ميلادي ميرزا جعفر تبريزي که توسط شاهزاه عباس ميرزا به روسيه سفر کرده بود پس از تحصيل فن چاپ به ايران مراجعت کرد و دومين چاپخانه را در تبريز داير ساخت.مدتي بعد يکي ديگر از هنرمندان ا يراني به نام ميرزا اسدالله از نواحي فارس که در«سن پطرزبورگ»، در روسيه تحصيل مي کرد و به ايران بازگشت و به کمک ميرزاصالح شيرازي که در اين موقع از لندن مراجعت کرده بود و در دستگاه عباس ميرزا مشغول منشيگري بود چاپخانه ديگري در تبريز افتتاح کرد.در اين کار تشويق آقا رضا باسمه چي تبريزي بسيار مؤثربود.در واقع در حدود 1824 ميلادي چندين چاپخانه در تبريز و تهران مشغول کار بود.تهران دومين شهري بود که ماشين چاپ در آن بکار افتاد.در سال 1824 ميلادي ميرزا زين العابدين تبريزي به دستور فتحعلي شاه يکي از ماشين هاي چاپ خود را از تبريز به تهران منتقل کرد و در تکيه منوچرخان که امروز به خيابان بوذر جمهري معروف است کارگاهي برپاساخت.تصدي اين چاپخانه بعدها به ميرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط اصفهاني، سرپرست ديوان رسايل دربار فتحعلي شاه واگذار شد.اولين کتابهايي که در تبريز به چاپ رسيد عبارت بود از:
1-«قرآن»به خط ميرزاحسين خوش نويس
2-«فتح نامه«تأليف ميرزاابوالقاسم قائم مقام که به شرح جنگهاي دوره ي اول ايران و روسيه اختصاص داده شده بود.
3-«گلستان سعدي»
4-«مآثر سلطانيه»تأليف عبدالرزاق مفتون دنبلي منشي ديوان شاهزاده عباس ميرزا.اين کتاب تاريخ جنگهاي ايران و روس است.
5-«رساله آبله کوبي» که از اولين جزوه هاي بهداشتي زمان قاجاريه بشمار مي رود.
در بين اولين کتابهايي که در تهران به چاپ رسيد «گنجينه معتمدالدوله» و همچنين قرآن قابل ذکر است.دومين چاپخانه که از تبريز منتقل شد، چاپخانه ميرزا اسدالله بود که باز از روسيه وارد شده بود. اين چاپخانه در تهران تحت نظر ميرزاصالح شيرازي اداره مي شد وبعدها مرکز چاپ اولين روزنامه ايران گرديد. يکي از اعضاي ميسيونهاي مذهبي آمريکا به نام جاستين پرکينز که حدود سال 1830 ميلادي در تهران اقامت داشت در کتاب خاطرات خود از آشنايي ايرانيان به فن چاپ و آموزش آن در تهران ياد کرده است و مي نويسد مخصوصاً ميرزاصالح شيرازي در توسعه ي اين فن بسيار فعال است و بدين ترتيب بسياري از افکار و عقايد اروپايي توسط اين گونه وسايل در بين امراي دولتي و درباري نفوذ مي کند.
مدت زيادي نينجاميد که فن چاپ و بهره برداري از آن به ساير استانها و شهرهاي ايران توسعه پيدا کرد و بعد از تبريز و تهران در شيراز، اصفهان، رضائيه، مشهد، بندرپهلوي، رشت، اردبيل، همدان، خوي، يزد، قزوين، کرمانشاه، کرمان و کاشان چاپ خانه داير شد.
ميسيونهاي مسيحي و فن چاپ :
در رضائيه از اقدام پرکينز در تأسيس چاپخانه و مدرسه و بيمارستان استقبال شد و پس ازمدتي چند تن از منشي ها و طلاب اهل رضائيه در چاپخانه کار کردند و فن چاپ را آموختند. نظريات و خاطرات پرکينز در اين مورد از تأثير ميسيونها در رضائيه و محيط آن جا حکايت مي کند وهمچنين عکس العمل ميسيونهاي مذهبي را نسبت به زندگي و عادات اهالي رضائيه نشان مي دهد.پرکينز در اولين سال سکونت خود در رضائيه در خاطرات خويش مي نويسد:«ميسيون ها به چاپخانه احتياج دارند و بهترين محل براي اين کار اروميه (رضائيه )است.ايراني ها به ماشين چاپ آشنا هستند و مي دانند چگونه از آن استفاده کنند.بنابراين ترسي وجود ندارد که روزي اهالي مسلمان اين شهر با تأسيس چنين چاپخانه يي مخالفت کنند.»
هفت سال بعد، د رنوامبر 1840 ميلادي، اولين چاپخانه ميسيون پرکينز وارد رضائيه شد و سالنامه يکي از منجمان رضائيه از نخستين کارهاي اين چاپخانه بود. پرکينز در ياداشتهاي خود از کار چاپخانه و وضع رضائيه اينطور ياد مي کند:«چاپخانه يي که تازه وارد شده کوچک است و مخصوص کار ميسيون ها ساخته شده است تا بتوانيم به آساني آن را به نقاط کوهستاني اين نواحي حمل کنيم.چاپخانه ما بايد طوري باشد که حمل آن بر پشت اسب و قاطر ميسر باشد.چاپخانه در اين جا مثل شير است.اهالي هرروز به ديدن آن مي آيند. مسيحي هاي نستوري خيلي خوشحال هستند و مسلمانان رضائيه هم خيلي از آن استقبال مي کنند.اهالي مسلمان اينجا از ما سؤال مي کنند آيا ما کتابهاي فارسي هم چاپ خواهيم کرد يا نه؟ البته در حال حاضر حروف فارسي در دسترسي ما نيست...
محمد ميرزا يکي از منشي هاي محلي اينجا با برادرش در چاپخانه ما کار مي کنند.اين دو نفر خيلي علاقه دارند فن چاپ را ياد بگيرند و باعث خيلي مسرت است که اهالي مسلمان اينجا همدو ش مسيحيان و بي مخالفت و مقاومت با هم کار مي کنند.
در سال 1842 ميلاد ي دو سال پس از تأسيس اولن چاپخانه در رضائيه نسخه هاي قابل توجهي از کتابهاي مذهبي ميسيون پرکينز در نواحي آذربيجان پخش شد.
توسعه ي چاپ کتاب:
درسال هاي بعد شرکت طبع کتاب که ا ز جانب انجمن معروف در تهران تأسيس شده بود اغلب کتب درسي و ترجمه شده را چاپ مي کرد. يکي از اعضاي فعال و مؤثر اين شرکت خارجي ميرزا يحيي دولت آبادي معروف بود.در بين نويسندگان و مؤلفان قديمي اين دوره که آثار آنها چاپ و منتشر شد.حاجي نجم الدوله ميرزازکي مازندراني، ميرزاقاسم، ميرزاعلي محمد اصفهاني، محمدحسن خان اعتماد سلطنه، رضاقلي خان هدايت تبرستاني معروف به لله باشي و ميرزايوسف خان مستشارالدوله نامهاي بسيار معرف اند.در نيمه دوم قرن نوزدهم در حدود 162 کتاب مختلف در تهران در رشته علمي، تاريخي و رياضي به چاپ رسيد، در بين اين کتابها مي توان «تاريخ پطر کبير»،«شارل دوازدهم»،«اسکندرکبير» را که به دستور شاهزاده عباس ميرزا چاپ شده است و همچنين کتاب«جهان نما» تأليف ميرزارافائل، فرهنگ«برهان جامع»تأليف محمد کريم بن مهد يقلي تبريزي «کليات سعدي»و ديوان ناصر خسرو»را ذکر کرد.
يکي از نکات جالب توجه به تاريخ چاپ در ايران توسعه بي نظير چاپ سنگي است با اين که چاپ حرفي و سربي در زمان سلطنت فتحعلي شاه در ايران رواج داشت ولي به علت وجود خوشنويشان معروف و علاقه ي نويسندگان به خط نويسي، اغلب کتابهاي منتشره تا اواخر قرن نوزدهم به طريق چاپ سنگي طبع مي شد.از زمان مظفرالدين شاه بار ديگر چاپ سربي متداول گرديد و خط نويسي و چاپ سنگي به ديوانهاي شعر و کتابهاي مذهبي اختصاص يافت.با توسعه چاپ در ايران آموزش فرهنگ جديد رو به ترقي گذاشت آميزش اين فن بسيار مهم با رسوخ عقايد و آگاهي جديد در طبقات تحصيل کرده و توسط ايران هسته ي اول روزنامه نگاري را پديد آورد واز انقلاب بزرگي در طرز فکر و روش طبقات مختلف ايران ايجاد کرد..
/خ