جغرافیای سیاسی عربستان
جغرافیای سرزمین و ویژگی های فیزیکی آن
از شمال به اردن و عراق، از جنوب به جمهوری یمن و عمان، از شرق به کویت، بحرین، قطر و امارات عربی متحده، و از مغرب به دریای سرخ محدود می شود. طول مرزهای عربستان سعودی، 4532 کیاومتر مربع می باشد که با عراق 808 کیلومتر مربع، اردن 742 کیلومتر، کویت 22 کیلومتر، عمان 676 کیلومتر، قطر 40 کیلومتر، امارات متحده عربی 586 کیلومتر و با یمن 458/1 کیلومتر مربع مرز مشترک دارد.(1)
از نظر جغرافیایی، عربستان را می توان به چهار منطقه تقسیم کرد:
1. جبال سروات؛
2. نجد؛
3. احسا؛
4. صحراهای شن زار؛ که خود به سه قسمت صحراهای نفوذ در شمال، صحراهای دهنا و صحراهای ربع الخالی تقسیم می شود.
در تقسیم بندی دیگری،
کشور عربستان از لحاظ وضع ناهمواری ها، به مناطق زیر تقسیم می گردد:
1. منطقه حجاز و العسیر در باختر عربستان؛ این بخش از خاک کشور عربستان، از لحاظ پوشش نباتی بسیار غنی تر از سایر بخش هاست. بنادر جده و جیزان در این منطقه قرار دارد.
2. منطقه نجد؛ این منطقه در خاور منطقه حجاز و العسیر قرار گرفته و وجود ارتفاعات صخره ای و بیابان های شنی، از ویژگی های آن است. این منطقه در گذشته از لحاظ انسانی و اجتماعی، هسته مخالف زدایی برای دولت مرکزی بوده است.
3. قلمرو کویرها و صحاری؛ این منطقه، وسعت قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص داده است. مهم ترین کویرهای این بخش عبارت اند از: صحرای الدهنا، صحرای نفوذ و صحرای ربع الخالی، این صحرا، بزرگ ترین صحرای عربستان است و وسعتی را معادل پانصد و شصت هزار کیلومتر مربع اشغال کرده است.(2)
به لحاظ آب و هوایی، منطقه عربستان بسیار خشک و سوزان بوده و عموماً با وزش بادهای خشک، تل هایی از شن به این سو و آن سو در حرکت است. بارش باران نیز کم بوده و نواحی ساحلی گرم و مرطوب می باشد.
آب و هوای این کشور، در تابستان بسیار گرم و در زمستان معتدل است. بارندگی به مقدار کم صورت می گیرد، به جز در مناطق شرقی که سالیانه 400 کیلومتر بارش دارد.(3)
پایتخت عربستان، شهر ریاض است که به لحاظ سیاسی اهمیت دارد و به لحاظ موقعیت استراتژیکی هم، از آن جا که در نزدیکی منطقه شرقی و سواحل خلیج فارس- مهم ترین مراکز نفت خیز عربستان- قرار گرفته، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اهمیت استراتژیک عربستان
الف) اهمیت جغرافیایی
استفاده از هر دو آبراه فوق الذکر مساوی است با عبور از تنگه هرمز و تنگه باب المندب که اولی تحت نفوذ ایران و دومی تحت نظر جمهوری یمن است. در راستای همین مسأله، عربستان سعودی در پی یافتن مسیرهای جهت جای گزین نمودن تنگه هرمز برای صدور نفت بود؛ چرا که این کشور روزانه ده میلیون بشکه نفت از این راه صادر می نماید. در پی این موضوع، از سال 1975، این کشور سه طرح ساختمان خط لوله نفتی را برای این منظور اعلام و هم زمان، مبادرت به سرمایه گذاری کلان در طرح گسترده ی تأسیس پایگاه نظامی در سواحل خلیج فارس در «قطیف» نمود.(4)
و به این وسیله، عربستان سعودی به عنوان پل ارتباطی، دسترسی کشورهای خلیج فارس را به دیگر نقاط جهان از راه زمینی میسر می سازد.
ب) اهمیت فرهنگی و اعتبار بین المللی
برخاستن دین مبین اسلام از شبه جزیره عربستان و قرار داشتن بیت الله الحرام در مکه و مرقد مطهر حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مدینه، کشور فعلی عربستان را، از نظر تاریخی، در موقعیتی قرار داده است که در نظر بسیاری از مسلمانان جهان، به خصوص مسلمانان خارج از منطقه خلیج فارس، جلوه گاه اسلام واقعی بوده و سردمداران رژیم سعودی، به شکل پرده داران خانه کعبه و جانشینان پیامبر اسلام تظاهر می کنند. در سراسر سال، میلیون ها نفر از مسلمانان جهان، این اماکن متبرکه را زیارت می کنند. حکام سعودی ضمن این که سالانه مبالغ هنگفتی از این بابت به دست می آورند، نقش میزبان مسلمانان و نگهبانان امین حرمین شریفین را نیز بازی کرده، از این طریق برای خود و رژیمشان اعتبار و امتیاز تحصیل می کنند.(5)
این کشور می تواند از این بزرگ ترین عامل ژئوپولیتیکی، به عنوان یک منبع تمام نشدنیِ تبلیغی، به هر شکلی که بخواهد بهره برداری نماید.(6)
و با بهره گیری از تبلیغات گسترده در میان مسلمانان، از پرستیژ بین المللی مناسبی برخوردار گردد. برای مثال، ملک فهد در مراسمی، خویش را به عنوان خادم الحرمین شریفین معرفی نمود. این گونه برنامه های تبلیغی، به حاکمان سعودی این امکان را می دهد تا در راستای جلب نظر مسلمانان و نیل به نقش رهبری جهان غرب موفق تر عمل کنند.
حضور زائران خانه کعبه در این مکان، از یکسو به لحاظ مادی مبالغ هنگفتی را به خزانه دولت وارد می سازد و از سوی دیگر، از نظر فرهنگی، احتیاج کشورهای مسلمان به این مکان مقدس از دیدگاه مذهبی، بینشی همراه با احترام برای عربستان سعودی به ارمغان آورده است.(7)
به علاوه، دسترسی به درآمدهای کلان نفتی، این امکان را به عربستان می دهد تا با دست و دلبازی، به کشورهای فقیر، به ویژه کشورهای اسلامی و عرب کمک کند.
این قدرت عظیم مالی، امکانات اقتصادی گسترده ای در اختیار رژیم عربستان قرار داده و این کشور با جمعیت به نسبت کم خود، تاکنون توانسته است مبالغ هنگفتی در سال صرف کمک به کشورهای دیگر و نهادهای بین المللی کند و از این طریق، بر نفوذ و اعتبار سیاسی و اقتصادی خود بیفزاید.(8)
این گونه گشاده دستی ها از سوی حاکمان سعودی، از یکسو پیروی کشورهای فقیر منطقه را از سیاست های عربستان سعودی در پی دارد و از سوی دیگر، به نوعی حکومت پادشاهی سعودی را که از پشتوانه مردمی محروم است، تثبیت و تضمین می کند.
حاکمان عربستان با ارائه این کمک ها، ضمن این که توان اقتصادی خود را به نمایش می گذارد، به جلب و جذب حکومت های کوچک و بعضاً فقیر منطقه می پردازد، به طوری که در برخی از موارد، وابستگی اقتصادی رژیم های کم درآمد به عربستان، تبعیت سیاسی و نظامی آن ها را هم در پی دارد.(9)
این گونه کمک ها به ویژه به کشورهای عرب منطقه و برخورداری از عواملی چون اشتراکات قومی، نژادی، فرهنگی و زبانی با این کشورها، نفوذ هر چه بیش تر در جامعه عرب را برای عربستان فراهم آورده است.
به علاوه، اهدای وام های کلان به کشورهای دیگر، حتی کشورهای صنعتی و خرید سهام کارخانجات صنعتی که در واقع گامی است در جهت منافع غرب، برای عربستان، اعتبار بین المللیِ خاصی به ارمغان می آورد.
ج) منابع طبیعی
این قدرت تولید، در سطح منطقه ای و جهانی به این کشور امکان داده است که در قیمت گذاری نفت و به طور کلی تولید، توزیع و مصرف آن، نقش خاصی را ایفا کند.(10)
همان گونه که بیان شد، عربستان سعودی با دسترسی به دو آبراه مهم بین المللی، یعنی خلیج فارس و دریای سرخ و نزدیکی با کشورهای نفت خیز، راه ارتباطی زمینی منطقه با دیگر نقاط جهان می باشد که با عبور لوله های نفت این کشورها به بنادر خود، امکان مانور استراتژیکی خاصی را برای خویش فراهم آورده است.
با احداث خط لوله انتقال نفت از ساحل خلیج فارس به دریای سرخ، اهمیت استراتژیک عربستان در زمینه صدور نفت بیش از پیش افزایش یافته است.(11)
به علاوه، بیش تر نفتکش ها و هم چنین کشتی های تجاری که از تنگه عبور می کنند، هدفشان لنگر انداختن در عربستان است. به واقع این کشور، موقعیتی مرکزی دارد.
این کشور قادر است روزانه تا 12 میلیون بشکه نفت استخراج نماید و در صورت لزوم، می تواند آن را تا 16 میلیون بشکه افزایش دهد. در این صورت، به واسطه افزایش ذخایر، باید ده سال دیگر مجبور به کنترل ذخایر خود باشد... . ذخایر نفت عربستان، حدود 160میلیارد بشکه تخمین زده شده است که شامل 1/4 ذخایر موجود دنیا و بیش از 1/3 کل اپک می شود. بعضی از بررسی های دیگر، ذخایر نفت این کشور را 250 میلیارد بشکه برآورد کرده است.(12)
هم چنین دایره المعارف انکار تا میزان ذخایر تثبیت شده ی نفت عربستان را 260 میلیارد بشکه تخمین زده است.
ذخایر تثبیت شده ی نفت عربستان سعودی، متجاوز از 260میلیارد بشکه، بیش از 1/4 ذخایر کل جهان می باشد. تولیدات سالانه در اواخر دهه ی 1980، به مقدار 2 میلیارد بشکه نفت بود که بعد از حمله ی عراق به کویت در 1990 افزایش یافت. در سال 1999، عربستان سعودی 3/1 میلیارد بشکه نفت تولید کرد که بیش ترین تولید نفت توسط یک کشور در جهان محسوب می شد.(13)
گسترش مصرف نفت این کشور در بازارهای جهانی، امروزه به نحوی ثابت کرده است که می تواند در بازارهای جهانی نفت، تغییراتی به وجود آورده و با افزایش یا کاهش تولید خود، نقش عمده ای را در داخل و خارج اوپک ایفا نماید. این کشور، بعضاً با سرازیر نمودن نفت اضافی در بازارهای جهانی، باعث سقوط شدید قیمت و یا بر عکس، موجب افزایش بهای آن شده است.(14)
عربستان سعودی هم چنین مقادیر قابل توجهی گاز طبیعی تولید می کند. این تولید در سال 1999، 2/46 میلیارد (cu m) یا (6/1تریلیون (cu ft)بود.(15)
د) بازار مصرف
رژیم عربستان که حدود شصت درصد از نفت صادراتی خود را به غرب و ژاپن می فروشد، بالغ بر شصت درصد کالای وارداتی خود را نیز از غرب و ژاپن تأمین می کند و از نظر نظامی و فنی، به طور کامل وابسته به غرب و به خصوص آمریکاست.
این رژیم، در راه نیل به هدفهای فوق، در عمل به صورت ابزاری در دست سردمداران غرب و خاصه آمریکا عمل می کند. در شرایطی که رژیم عربستان و اکثر رژیم های وابسته منطقه خلیج فارس، در عمل چاره ای جز فروش نفت خود به غرب ندارند و وجود قراردادهای استعماری و تحمیلی غرب، قدرت هر نوع تغییر و ابتکار در هر زمینه و خاصه در مورد تولید و صدور نفت را از این رژیم ها گرفته است. تنها منبع تهیه ی تجهیزات نظامی و صنعتی و کالاهای مصرفی آن ها نیز در اغلب موارد غرب است، به ویژه آن که کل تأسیسات نظامی، اقتصادی و صنعتی این کشورها، در اساس غری و متکی به تکنولوژی غرب می باشد.(16)
شاهد مثال آن، سیاست های رفاهی است که پادشاهان سعودی در پیش گرفته و با وجود دلارهای به دست آمده از فروش نفت، بهترین بازار فروش کالا برای کشورهای صنعتی را فراهم آورده اند. از یکسو، کالاهای مصرفی و پر زرق و برق غربی در جامعه مصرفی عربستان جایگاه ویژه ای یافته است و از سوی دیگر، تسلیحات نظامی و تجهیزات جنگی، ارج و قرب پیدا کرده اند.
هم چنین پیچیدگی های سیستم های تسلیحاتی و تجهیزات خریداری شده و عدم پرسنل آموزش دیده در این زمینه، عربستان را به استخدام کارشناسان خارجی ناچار می سازد که خود یک بازار گسترده ی فروش خدمات برای آنان به شمار می آید.
از نظر نیروی انسانی، این کشور به دلیل جمعیت به نسبت کم خود و هم چنین فرهنگ خاص کار که در جامعه عرب حاکم بوده، به گونه ای است که جامعه ی عرب، عموماً کارهای خدماتی را پست و ناچیز می شمرند و کم تر اقدام به انجام آن می نمایند، این کشور همواره به ورود نیروی کار از کشورهای دیگر نیازمند بوده است و نه تنها خدمات کارشناسان، بلکه حتی خرید کارگران خارجی نیز به طور گسترده ای ادامه دارد. بنابراین، در این کشور
شاهد حضور گسترده ی کارگران و کارشناسان خارجی هستیم که در بخش های مختلف صنعت نفت و نظامی فعال هستند. بدین گونه، کمبود نیروی انسانی، عربستان را یک کشور مهاجرپذیر نموده که برای گردش چرخ های اقتصادی، نظامی، اداری، خدماتی خود، به نیروهای خارجی نیازمند است.(17)
که به طور کلی از کارگران ساده تا کارشناسان زبده را در بر می گیرد. در واقع، حدود «چهار میلیون کارگر خارجی، نقش مهمی را در اقتصاد عربستان سعودی بر عهده دارند».(18)
حضور قدرت های خارجی
پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 و به دنبال آن، تحریم نفتی اسرائیل و آمریکا و کمرنگ شدن نقش رهبری مصر در خاورمیانه در جریان قرارداد صلح کمپ دیوید (1978) و طرد این کشور در جوامع اسلامی، اهمیت عربستان به عنوان مهم ترین صادر کننده ی نفت جهان و بزرگ تر اعراب بیش از پیش آشکار گردید که می توانست نقش رهبری آنان را به عهده گیرد.
هم چنین با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و شکست سیاست «دو ستونی» آمریکا در خاورمیانه و ناکامی طرح ژاندارمی منطقه، فاکتور مثبت دیگری به عربستان افزوده شد و روز به روز، ارزش و اعتبار عربستان برای دولت های غربی بیش تر گردید. گرچه این کشور قبل از وقوع این حوادث نیز به دلیل قرار گرفتن بر سر راه سه قاره آسیا، افریقا و اروپا و موقعیت ژئوپولتیکی، از اهمیت شایانی برخوردار بود، ولی در حال حاضر
به دلیل وجود منابع عظیم نفتی و هم چنین ایجاد سدی در برابر نفوذ ایران در کشورهای منطقه و جلوگیری از به خطر افتادن منافع آنان، دارای ارزش می باشد. دول غربی در جهت مقابله با پیشرویی افکار مذهبی- انقلابی در منطقه و تا قبل از فروپاشی شوروی، مقابله با خطر کمونیسم، با فروش آواکس های آمریکایی و تسلیحات بسیار پیشرفته، سعی نمودند تا خلأ ناشی از حذف قدرت ایران را در منطقه جبران نمایند.عربستان سعودی به علت مشابه بودن ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشورهای عرب حوزه ی خلیج فارس با آن و آسیب پذیر بودن این حکومت ها از دیدگاه این دولت، سعی نمود با تجمع آنان در شورای همکاری خلیج فارس و عقد قراردادهای امنیتی با آنان، نفوذ خود را هر چه بیش تر در منطقه حفظ نماید و نهایتاً، عربستان سعودی با در دست گرفتن نقش رهبری منطقه و جهان عرب، سعی نمود دولت های ضعیف منطقه را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد.(19)
اما مهم ترین فاکتور حائز اهمیت برای غرب که بیش از عوامل دیگر مورد توجه دولت های صنعتی قرار گرفته، وجود منابع نفتی است.
امروزه نه فقط جهان غرب، بلکه کشورهای صنعتی متعدد غرب نیز، مانند ژاپن و کشورهای صنعتی کوچک جنوب شرقی آسیا، به نفت این کشور نیازمندند و چه بسا در آینده، چین هم بیش از زمان حاضر برای نزدیک شدن به عربستان از خود تمایل نشان دهد.(20)
البته واقعیت آن است که
در عمل وابستگی عربستان به نظام اقتصادی غرب، به مراتب بیش تر از وابستگی غرب به نفت عربستان است. علت این وضع نیز آن است که برای دولتهای غربی، همواره تا حدود زیادی منابع جای گزین برای تهیه ی نفت در خارج از منطقه ی خلیج فارس وجود دارد، در حالی که در عمل، برای رژیم عربستان، تنها راه ارتباط اقتصادی با جهان، شرکتهای نفتی غرب و تنها تأمین کننده ی تسلیحات و کالاهای مصرفی و صنعتی آن نیز غرب است.(21)
در هر حال،
صادرات این کشور در سال 2002، 78/7 میلیارد دلار و واردات آن 36/7 میلیارد دلار بود... ژاپن و ایالات متحده، بهترین خریداران نفت عربستان محسوب می شوند که کشورهای کره ی جنوبی، سنگاپور، فرانسه و هند نیز از آنان پیروی می کنند. واردات اصلی این کشور شامل تجهیزات حمل و نقل، ماشین آلات، فلزات مهم، پارچه، محصولات شیمیایی، فرآورده های غذایی و فرآورده های حیوانی است.(22)
از طرف دیگر، عربستان بازار بزرگی برای تسلیحات و تجهیزات نظامی، کالاهای مصرفی و صنعتی و خدمات غرب و ژاپن است.(23)
تجهیز این کشور به سلاح های پیشرفته، افزون بر این که دلارهای نفتی را به موجب سهام داران کارخانجات بر می گرداند، در راستای منافع غرب در منطقه نیز می باشد.
در واقع، سیاست غرب به گونه ای طراحی شده که ثبات منطقه برای صدور نفت، آن گونه که مورد نظر و به نفع کشورهای صنعتی است، با هزینه های خود کشورهای منطقه و به ویژه عربستان تحقق یابد و در این راستا، کشورهایی نظیر آمریکا، خط دهنده ی اصلی نظامی گری در منطقه می باشند و به گونه ای عمل می شود که مداخلات این کشورها در منطقه، زیر پوشش محافظت از ثبات و امنیت منطقه، امنیت انرژی و...، از سوی بیش تر کشورهای منطقه پذیرفته می شود.
خلاصه ی مطلب آن که عربستان سعودی، به جهات مختلف استراتژیکی، اقتصادی و سیاسی، برای قدرت های صنعتی و به ویژه آمریکا اهمیت دارد. در یک جمع بندی کلی، اهدافی را که آمریکا و کشورهای متحد آن در منطقه و به ویژه در عربستان دنبال می کنند، به قرار زیر است:
1. دست یابی به ذخایر عظیم نفت این کشور، با کم ترین قیمت و هزینه ی ممکن؛
2. در اختیار گرفتن و کنترل بازار مصرف و خدمات این کشور و وابسته کردن هر چه بیش تر آن به غرب، برای تداوم صدور نفت از این کشور؛
3. احداث دیوار امنیتی- استراتژیکی در برابر افکار انقلابی- اسلامی کشورهایی چون ایران، و ایجاد سدی در برابر تحرک جنبش های انقلابی- مردمی، با توجه به قدرت های اقتصادی و فرهنگی عربستان و موقعیت خاص آن در میان کشورهای عرب؛
4. برخورداری از پایگاه های نظامی در این کشور، در راستای کنترل هر چه بیش تر منطقه خلیج فارس و فروش تسلیحات نظامی و به ویژه تجهیزات از رده خارج کارخانجات تسلیحاتی خویش برای گسترش سیاست نظامی گری خود در منطقه.
البته به دلیل تحولات اخیر، رابطه عربستان سعودی و آمریکا رو به تیرگی می رود و بنابراین، کم کم کشور قطر برخی از این نقش ها را به عهده گرفته و جای گزین عربستان شده است.
جغرافیای سیاسی و مرزهای بین المللی
این اختلافات عبارت اند از:
1. خطوط مرزی عربستان و یمن جنوبی هنوز مشخص نشده است. در سال های اخیر، تماس هایی در این خصوص بین دو کشور به عمل آمده، لیکن هنوز نتیجه ای قطعی حاصل نگردیده است.
2. اختلافات مرزی عربستان و امارات عربی متحده و عمان که به درگیری های بوریمی در اوایل دهه ی 1930 (زمان حضور انگلیسی ها در منطقه) برمی گردد. به رغم ارجاع مسأله به دیوان بین المللی و سازمان ملل متحد و حتی تهیه ی طرح موافقت نامه ای در سال 1974، هنوز حل نشده است.
3. مرزهای عربستان و قطر نیز نامشخص و مورد اختلاف است و عربستان مدعی است مالک 23 میل از سواحل جنوب شرقی قطر است. در سال 1965 نیز طرح موافقت نامه ای برای تعیین حدود آبی و خاکی دو کشور تهیه شد که به خاطر مخالفت انگلستان به اجرا درنیامد و هنوز میان قطر، عربستان و امارات (ابوظبی)، در مورد مرزهای مشترک اختلاف وجود دارد.
4. بین عربستان و بحرین نیز پیش از این ها بر سر مسئله بهره برداری از منابع طبیعی منطقه ی «قشت ابوصفا» اختلافاتی وجود داشت که در سال 1954، طرفین بر سر تقسیم این منطقه توافق کردند. با این حال، در مورد حدود فلات قاره هنوز بین دو کشور توافقی به دست نیامده است.
جغرافیای سیاسی و عوامل جمعیتی
جامعه ی عربستان، بر پایه ی روابط قبیله ای استوار است. وجود تعصب و علقه ی نیرومند قبیله ای به علاوه مذهب، شکل دهنده ی کلی فرهنگ جامعه می باشد. این ساختار جامعه عربستان، مانع از به وجود آمدن فرهنگی یگانه شده است.(25)
نژاد مردم عربستان سامی است که به زبان عربی سخن می گویند و حدود 4000 قبیله در این کشور وجود دارد که هر یک به نوعی وابسته به خاندان سعودی می باشند.(26)
وجود اقلیت های مذهبی که همیشه احساس می کنند مورد ستم و ظلم قرار گرفته اند و هم چنین وجود کارگران فراوان خارجی و تأثیری که به طور آرام، ولی مستمر بر فرهنگ و اقتصاد این کشور می گذارند.(27)
یک بافت ناهمگون اجتماعی به وجود آورده است. این کارگران خارجی که در پی کمبود نیروی کار به این منطقه مهاجرت کرده اند، مردم این کشور را با افکار و عقاید جدید و انقلابیِ مناطق دیگر آشنا نموده و فرهنگ های غیر بومی را به این کشور وارد می کنند. ورود این فرهنگ ها، دو گروه اجتماعی را رودرروی یکدیگر قرار می دهد: عده ای که پای بند به سنت ها هستند و گروهی که تحت تأثیر فرهنگ های ورودی، به ویژه فرهنگ غرب قرار می گیرند. این گروه اغلب از جوانان و نسل جدید هستند.
به لحاظ مذهبی، بیش تر مردم عربستان را وهابی ها تشکیل می دهند. این مذهب که یکی از فرقه های متعصب اهل تسنن است، هیچگونه انعطافی در برابر مخالفان خود نشان نمی دهد و بنابراین، اقلیت هایی چون شیعیان که عموماً در مناطق شرقی عربستان و حوالی مکه و مدینه زندگی می کنند، به دلیل نفوذ گسترده ی اندیشه های وهابی، در تنگنا قرار دارند.
به طور کلی، جامعه عربستان را می توان به چهار زیر فرهنگ اصلی تقسیم نمود.
در این کشور، چهار ملیت و قبیله یا سنت های متفاوت حضور دارند:
1. نجدی ها که در مرکز عربستان قرار دارند و خاندان سعودی هم از همین منطقه هستند.
2. حجازی ها که اهالی شهرهای مکه، مدینه و جده را شامل می شوند. به اعتقاد خاندان آل سعود، حجازی ها به لحاظ این که بازمانده های زوّار عتبات عالیات هستند، شایستگی پذیرش مسئولیت های دولتی را ندارند و به همین علت، کم تر در ارکان دولتی صاحب مقام و منصب هستند.
3. شیعیان که بیش تر در مناطق شرقی و مراکز تولید و صدور نفت، مثل قطیف سکونت دارند. این گروه، به رغم قلّت تعدادشان که 300 هزار نفر را شامل می شود، [بر طبق آمار دایرة المعارف اینکارتا و اطلس جهانی این میزان چهاردرصد جمعیت را تشکیل می دهد که بین 647067 تا 860184/52 نفر را شامل می شود] همیشه خطری جدّی برای حکومت سعودی بوده اند و بیش تر جنبش ها و حرکت های مخالف در طول تاریخ علیه حکام جور، از این ناحیه نشأت گرفته است و قیام گسترده ی شیعیان در ماه محرم 1400، نمونه ای از این روشنگری است.
4. آسوری ها که اقلیتی ناچیز را تشکیل می دهند و بیش تر در حوالی مرز یمن و در منطقه ی کوهستانی جنوب غربی سکونت دارند.(28)
جغرافیای سیاسی و نظام اجرایی
ظاهراً به دلیل وجود شاهزادگان سعودی در نقش امیری استان های مختلف، میزان کنترل حکومت مرکزی بر تمام سرزمین عربستان تا حدی یکسان است. به ویژه آن که در این کشور، از هر گونه فعالیت سیاسی مخالفان به شدت جلوگیری می شود.
شبکه های ارتباطی
در کشور عربستان مطبوعات زیر نظر دولت می باشد. آنان در واقع بازگو کننده خط فکری و سیاست حاکم بر کشور بوده و خط مشی دولت را تبلیغ می نمایند. روزنامه ها و دیگر جراید نیز وضعیتی مشابه دارند؛ چنان که نویسندگان آن ها نیز خط مشی خود را از دولت گرفته و به وسیله ی انان تغذیه می شوند.
روزنامه های عربی زبان عربستان عبارت اند از: الجزیرة، الریاض، المدینة المنوره، عکاظ، الیوم، البلاد، الندوه، المسایه، الشرق الاوسط و الحیات. (الشرق الاوسط و الحیات با سرمایه عربستان در لندن چاپ می شود).
روزنامه های انگلیسی زبان عربستان عبارت اند از: عرب نیوز، سعودت گازت، ریاض، دیلی، سعودی ریویو.(29)
رادیو و تلویزیون نیز زیر نظر مستقیم دولت اداره می شود و عموماً به تبلیغ سیاست ها و خط مشی دولت می پردازد.
- بندرها
مهم ترین بنادر عربستلان جدّه، دمام، ینبع، جیزان و الجلیل، و بنادر صنعتی ملک فهد جبیل، ینبع و بندر نفتی رأس تنوره می باشد. علاوه بر این بنادر بزرگ، این کشور تعدادی بنادر کوچک نیز دارد که شامل کوریبه، حاجی، دیبا، یملیوج، فاراسان، القامه در ساحل دریای سرخ و الکبار، ضیقف، یاقاری، دارین، رأس الخفیجی در خلیج فارس، به اضافه ی رأس الحیشاب است. در سال 1992، بندری جدید گشایش یافت که بندر غرب شهر تبوک بوده و در شمال شرقی عربستان سعودی قرار دارد. این بندر، از زائران اروپا و شمال افریقا پذیرایی می نماید.(30)
- راه آهن
نخستین شبکه راه آهن سعودی، در سال 1951 افتتاح گردید. این شبکه، به طول 571 کیلومتر با عبور از شهرهای ظهران، بقیق، هفوف، حرض و خرج، بندر دمام را به ریاض متصل می نماید. در سال 1985، از مسیر فوق در شهر هفوف خط انشعابی دیگری به طول 332 کیلومتر احداث گردید و تا ریاض امتداد یافت... .(31)
- جاده ها
شبکه راه های آسفالته عربستان سعودی، جده به مکه، جده به مدینه، مدینه به ینبع، طائف به مکه، ریاض به الخرج و دمام به هفوف است. در سال 1980، ساختن جاده های دیگری نیز تعهد گردید و به علاوه ی توسعه راه ریاض به مدینه، تمامی شاهراه عربستان که به دمام، ریاض، طائف، مکه و جده متصل هستند، در سال 1967 کامل گردید. علاوه بر جاده های فوق، یک جاده سنگفرش که عربستان سعودی را به بحرین متصل می نماید در سال 1986 افتتاح گشت. یک شاهراه 317 کیلومتری هم ریاض را به قصیم متصل نموده است. در خلال طرح توسعه ای 85-1980، طول جاده ها به طور متوسط سالیانه 15/8 درصد توسعه پیدا نمود.(32)
ارتباط با موضوع مورد بحث
از یکسو آشنایی با نفوذ سیاسی، اقتصادی و مذهبی عربستان بر منطقه، حاکی از آن است که هر گونه رویکرد حاکمان این کشور در قبال شیعیان، می تواند خط دهنده ی دیگر کشورهای منطقه باشد و از آن جا که مذهب وهابیت تعیین کننده ی خط مشی های سیاست گذاران عربستان است و این مذهب به لحاظ ایدئولوژیکی بیش ترین تعارض را با تشیع دارد، بسیاری از سیاست های منطقه ای بر ضد شیعیان می باشد. از سوی دیگر، عربستان بیش از دیگر کشورهای منطقه به جنبش های شیعه واکنش نشان می دهد. به دلیل آن که نگران است این ناآرامی به مناطق شیعه نشین عربستان و به ویژه استان های شرقی سرایت کند. بنابراین، سعی در کنترل جنبش های شیعه از خارج مرزها، از جمله عراق و بحرین دارد.
هم چنین، ترس از تجزیه ی امت عربی و تلاش برای رهبری جهان عرب، عربستان را بر آن داشته است تا حمایت خود را از رژیم های عرب حاشیه ی خلیج فارس اعلام دارد و از گسترش حرکت های اسلامی تندرو یا حرکت های اصلاحی دموکراتیک جلوگیری کند.(33)
پي نوشتها:
1- رقیه السادات عظیمی، عربستان سعودی (کتاب سبز)، ص 1.
2- عزت الله عزتی، پیشین، ص 93.
3- رقیه السادات عظیمی، پیشین، ص 1.
4- همان، ص 11.
5- نصرت الله آشتی، ساختار حکومت عربستان سعودی، ص 18.
6- عزت الله عزتی، پیشین، ص 97.
7- رقیه السادات عظیمی، پیشین، صص 11 و 12.
8- نصرت الله آشتی، پیشین، ص 21.
9- همان، ص 40.
10- عزت الله عزتی، پیشین، ص 97.
11- نصرت الله آشتی، پیشین، ص 26.
12- امیر باقر مدنی، پیشین، ص 73.
13- Encarta.cd.2003.
14- عزت الله عزتی، پیشین، ص 99.
15- Encarta.cd.2003.
16- نصرت الله آشتی، پیشین، ص 83.
17- رقیه السادات عظیمی، پیشین، ص 12.
18- World atlas,cd,2003.
19- رقیه السادات عظیمی، پیشین، ص10.
20- عزت الله عزتی، پیشین، ص 99.
21- نصرت الله آشتی، پیشین، ص 83.
22- Encarta.cd.2003.
23- نصرت الله آشتی، پیشین، ص 28.
24- عزت الله عزتی، پیشین، ص 95.
25- رقیه السادات عظیمی، پیشین، ص 19.
26- عزت الله عزتی، پیشین، ص 14.
27- همان، صص 99 و 100.
28- داوود آقایی، سیاست و حکومت در عربستان سعودی، ص 68.
29- رقیه السادات عظیمی، پیشین، ص 37.
30- همان، ص 63.
31- همان، ص 64.
32- همان، ص 65.
33- مرتضی بحرانی، جنبش های سیاسی- اجتماعی بحرین، ص 147.
/خ