در قرن هشتم و نهم هجری، نهضتها و جنبشهایی تحت عناوین دینی و مذهبی و توسط برخی عالمان و اندیشمندان این دوره برپا میشد که در واقع حرکتهایی اصلاحطلبانه علیه اوضاع اجتماعی نابهنجار و ستمکاری حکّام به شمار میرفت. برخی از این نهضتها با جلب توجه مردم و جذب پیروان قابل توجه، توانستند به حرکتهای گسترده مذهبی یا جنبشهای سیاسی مقتدری تبدیل شوند. شورشها و نهضتهای این عهد یا تحت پوشش تشیع بود یا تصوف یا ترکیبی از هر دو. فکر مهدویت نیز در این میان نقشی بزرگ داشت و تنی چند از صوفیان شیعی مذهب، که در این قرن قیام کردند، دعوی مهدویت داشتند. در ادامه به مهمترین جنبشهای مذکور اشاره میشود.
1. جنبش حروفیان
یکی از نهضتهایی که در عصر تیموری به وقوع پیوست، جنبش حروفیان بود که بانی آن، فضلالله استرآبادی، از اندیشمندان شیعه در این دوره به شمار میرود؛ در واقع نهضت وی، حرکتی علیه وضع آشفته سیاسی و اجتماعی این دوران بود. او عقیده داشت دوران نبوت و ولایت به پایان رسیده و ظهور وی، آغاز دوره جدید، یعنی الوهیت، است. (1) آیین او، نسخ همه شرایع را به دنبال داشت و ادعاهایش موجب شد علما او را تکفیر کنند. تعالیم و اعتقادات استرآبادی، آمیختهای از عقاید گوناگون مسیحیت، یهودیت و اسلام، در خصوص تشیّع و تصوّف اسلامی بود و با کمک علم حروف، تمام امور و احکام دینی را به حروف عربی و فارسی ارجاع میداد. (2) استرآبادی، تألیفات متعددی داشت و مهمترین آنها، جاوداننامه یا جاویدان کبیر نام داشت که بخشی از آن به عربی و بخشی به فارسی و برخی به لهجه استرآبادی تألیف یافته است. اصول عقاید حروفیه در این کتاب و کتاب دیگری با نام محرمنامه که در سال 828 تألیف شده، جای دارند.فضلالله استرآبادی به اتهام تکفیر توسط استانداران تیموری، در آذربایجان به قتل رسید؛ اما پیروان او به کار خود ادامه دادند. (3) و گسترش و نفوذ آنان به حدی رسید که در اقدامی علیه تیموریان در سال 830، قصد ترور شاهرخ تیموری را داشتند (4) و در سال 835 نیز در اصفهان غائلهای برپا نمودند که سرکوب شد و سرانش مجازات شدند. (5) ظاهراً حضور حروفیه در تبریز هم مسئلهساز بود به طوری که در سال 845 جهانشاه قراقویونلو، شماری از ایشان را پس از برگزاری مناظرهای علمی به قتل رسانید. (6) آیین حروفیه علیرغم سرکوبهای خشونتبار، در ایران و آسیای صغیر گسترش یافت و برخی از شاگردان استرآبادی به نامهای فضلالله نعیمی و عمادالدین نسیمی در این امر نقش بسزایی ایفا کردند. (7) اندیشه حروفیان در نهضتها و آیینهای مذهبی دیگری که در این دوران یا پس از آن شکل گرفتند، تأثیر گذاشت و عقاید آنان علاوه بر نقطویان، شیخیان و بابیان در ایران، بر عقاید دراویش بکتاشی در آسیای صغیر نیز مؤثّر افتاد. (8) فعالیت حروفیان که جنبه سیاسی هم داشت در آسیای صغیر گسترش یافت و در دربار عثمانی و سپاه ینیچری نفوذ پیدا کرد؛ همچنین بر بسیاری از فق متصوّفه مانند قادریه، رفاعیه، نقشبندیه و مولویه تأثیر گذاشتند. (9)
2. جنبش نقطویان یا پسیخانیان
درباره نقطویان، اطلاعات زیادی در کتابهای تاریخی قرنهای هشتم و نهم هجری موجود نیست و این امر، با سیاست کتابسوزی و قتل عام بیرحمانه پیروان این جنبش، قابل توجیه است. بنیانگذار این نهضت، محمود پسیخانی از اهالی پسیخان (روستایی در بخش مرکزی رشت) بود و نهضت او، قیامی علیه ناسازگاری اجتماعی و نظام فئودالی حاکم به شمار میرفت. محمود پسیخانی، از همفکران و یاران فضلالله نعیمی - رهبر حروفیان - بود که در سال 800 از حروفیان جدا شد وعقاید جدیدی را عرضه کرد. محمود، اصل همه موجودات را خاک میدانست وآن را نقطه میخواند؛ از این رو پیروانش، نقطویه نام گرفتند. او انسان را در مرکز آیین خود قرار داده بود و همواره بر عزت و استقلال انسانها و رفع معضلات زندگی و شکوفایی نیروهای خلاق و نهفته در وجود آنها تأکید میکرد. (10) محمود، همچنین دعوی مهدویت داشت و به تفسیر قرآن مطابق با اندیشههای خود پرداخت. در عقاید او، نوعی تناسخ و اعتقاد به رجعت و احترام و ستایش عناصر چهارگانه دیده میشود. (11) عقاید وی، که در کتاب میزان شرح داده شده، به تدریج بر حرکتهای مذهبی و سیاسی این دوران تأثیر گذاشت و در سراسر ایران و مراکزی چون کاشان، شیراز و اصفهان پیروانی یافت، به خصوص که نوعی اشتراک در مالکیت را هم به رسمیت شناخته بود. (12)همزمان با سرکوب حروفیان در عصر تیموری، گروهی از نقطویان نیز دستگیر شده، به قتل رسیدند. از مرگ محمود، به طور دقیق اطلاعی در دست نیست؛ ولی پیکر بیجانش را یافته بودند. (13) ظاهراً از این تاریخ، نقطویان فعالیت آشکاری در ایران نداشتند و پنهانی میزیستند. در دوره صفویه نیز مورد تعقیب قرار گرفتند و لذا بسیاری از آنان به هند گریختند. (14)
3. جنبش مشعشعیان
حدود سال 840 هجری در خوزستان، نهضتی مذهبی از غلات شیعه به رهبری سیدمحمد فلاح از شاگردان ابنفهد حلّی - دانشمند بزرگ شیعه در قرن هشتم - شکل گرفت و دامنه قدرت آن، به عهد صفویه نیز کشیده شد. سیدمحمد فلاح پس از گرایش به اندیشههای صوفیانه و جذب پیروانی در نواحی واسط و اطراف آن، دعوی مهدویت کرد. (15) او با گسترش دعوتش تا سال 884، قدرتی به هم رسانید و نام مشعشع بر خود نهاد. شهرت او در ناحیه خوزستان، موجب نگرانی مقامات حکومتی شد، به طوری که از جانب قراقویونلوها در سال 845، لشکری از شیرازی برای سرکوب وی روانه شد؛ اما مشعشعیان پیروز شدند و همچنان به فعالیتشان ادامه دادند. (16) قلمرو مشعشعیان در گستردهترین شکل خود، از غرب به بصره و واسط منتهی میشد و از شمال تا حدود بغداد و از شرق به شهر بهبهان میرسید و حدود جنوبی آن به ساحل خلیج فارس منتهی میشد و مرکز امارت آنان، شهر هویزه به شمار میآمد و البته بخشهای زیادی از نواحی مذکور فقط هنگام یورشهای زودگذر، به زیر پای سپاهیان مشعشعی درمیآمد. (17)بامرگ سید محمد در سال 893، این نهضت به ضعف گرایید و سپس به دست شاه اسماعیل صفوی به شدت سرکوب شد؛ از آن پس افرادی از این خانواده از جانب صفویان بر منطقه امارت داشتند. (18)
آموزههای اعتقادی مشعشعیان، بر محور اساسی مهدویت استوار بود. مهدویت، آموزه مرکزی در اندیشههای سیدمحمد بن فلاح است که بر اساس آن جایگاه وی و رسالتش تعریف میگردد و ضرورت خیزش مشعشیان تبیین میشود. (19) آنچه از سخنان و اندیشههای سیدمحمد در موضوع مهدویت میتوان برداشت نمود، این است که او خود را نایب و قائم مقام مهدی میدانست و هیچگاه مدعی مرتبه مهدی نبود (برخلاف اغلب گزارشهای تاریخی که وی را صاحب چنین ادعایی معرفی کردهاند) و این مرتبه نیابت، برآمده از مقام علمی و معنوی اوست که با تعبیر عالم ربانی از آن یاد میشود. (20) نکته مهم دیگر در اندیشههای محمد بن فلاح، اعتقاد به مرتبه الوهیت امام علی (علیه السلام) است که بر اساس آمیختهای از اندیشههای غلوآمیز و تأویلات باطنی مطرح شد و علیرغم اختلافات موجود، با عقاید اهل حق در این باره تشابه و نزدیکی دارد. (21)
4. جنبش نوربخشیه
سیدمحمد نوربخش قاینی خراسانی (درگذشته 869 هـ) که درجنوب خراسان زاده شده بود وشاگرد سیدعلی همدانی بود، طریقت جدیدی بنا نهاد که طرفداران آن، گروهی از شیعیان بودند و در قرن نهم هجری، نهضتی را پدید آوردند. نوربخشیه فرق مهمی از فرق صوفیه در قرن هشتم و نهم به شمار میرود که لباس سیاه را به عنوان علامت تعزیه شهدای کربلا، شعار خود ساخته بودند. (22)جنبش نوربخشیان علیه حاکمیت تیموریان، در سال 826 در قلاع خُتلان آغاز شد. ظاهراً سیدمحمد نوربخش، خود با چنین حرکتی موافق نبود؛ زیرا توان مقابله با نیروهای مقتدر شاهرخ تیموری را در هوادارانش نمیدید؛ اما به اصرار برخی از ایشان، به این امر تن داد. قیام نوربخشیان، به دست شاهرخ تیموری سرکوب شد و مریدان سید محمد به قتل رسیدند و خودش در هرات زندانی شد. (23) سید محمد نوربخش بعد از آزادی از زندان هرات، به فارس و خوزستان و سپس کردستان رفت و به ترویج آیین خود، که جامع تصوّف و تشیّع بود، پرداخت. (24) دعوت او در کردستان، پیروان قابل توجهی یافت، به طوری که کارگزاران شاهرخ، بار دیگر وی را به هرات بردند و به دستور امیر تیموری به استنکاف از دعوتش واداشتند. پس از مرگ سید محمد، این نهضت جنبه سیاسی خود را از دست داد و جانشینان او از موقعیت ممتازی در اجتماع و نزد دولتمردان برخوردار شدند و در اواخر عصر تیموری و عصر صفوی همواره مورد احترام بودند. (25)
5. جنبش اهل حق
جنبش مذهبی دیگر در عهد تیموری، به اهل حق (علیاللّهیان) مربوط است که از شیعیان امامیه بودند و به خصوص در نواحی غربی ایران گسترش داشتند. یکی از شعبات این فرقه، قزلباشها بودند که با دولت عثمانی به مخالفت برخاستند و در عهد صفویه، یکی از ارکان اساسی سپاه را تشکیل میدادند. تعالیم و عقاید آنها، شباهتهایی با اسماعیلیه دارد؛ علاوه بر این که به الوهیت حضرت علی (علیه السلام) عقیده داشتند و شاه اسماعیل را تجسمی از آن حضرت میدانستند. (26)چکیده
در قرن هفتم و هشتم هجری تحت تأثیر تحولات سیاسی و اوضاع اجتماعی، وضعیت علمی و فرهنگی مسلمانان در سرزمینهای شرقی اسلامی به سمت رکود و کمکاری گرایید و به تدریج نوآوریهای علمی و ابتکارات فکری، جای خود را به تقلید و اقتباس از آرا و نظرات گذشتگان داد، به طوری که اکثر تألیفات علمی دانشمندان این عصر به حاشیهنویسی و شرح تصنیفات اندیشمندان قبلی منحصر میشد.در حوزه مذهب همان تحولات سیاسی فضایی بازتر را برای فعالیت مذاهب و فرق گوناگون، به ویژه شیعیان، فراهم آورد که دست کم این وضعیت تا نیمه قرن نهم تداوم یافت. یکی از موضوعات دینی و در عین حال اجتماعی - و به نوبه خود متأثر از شرایط سیاسی این دوره - که بر پیدایش وضع موجود و تداوم و توسعه آن تأثیرگذار بود، تصوف است. اندیشههای صوفیانه که به نوعی موجب تسکین دردهای مردم - ناشی از مشکلات سیاسی و اجتماعی - میشد و از سوی دیگر، بخشی از اختلافات و درگیریهای مذهبی را کاهش میداد یا تعدیل میکرد، در قرن هفتم و هشتم به شدت گسترش یافت و طرفداران فراوانی گرد آورد. این روند همچنان در قرن نهم ادامه داشت و در این سه سده، شمار فراوانی از اقطاب، مشایخ صوفیه، سلسلهها و طریقتهای صوفیانه پدید آمدند که برخی از آنها در زمره مشهورترینها در نوع خود به شمار میروند. توسعه توف و اقبال فراوان مردم به این طوایف به تدریج زمینه را برای ورود صوفیان به عرصههای سیاسی فراهم آورد، چنان که در قرن نهم هجری شاید فعالیتهای برخی فرق متصوفه برای دستیابی به قدرت سیاسی و نظامی و بر پایی نهضتهایی در این زمینه هستیم. همچنین در این دوران فرقههای افراطی ظهور کردند که مهمترین آنها حروفیان و نقطویان در افکار طوایف متصوفه دیگر تأثیرگذار بودند و برخی مانند مشعشعیان و اهل حق، خاستگاهی شیعیانه داشتند.
پینوشتها:
1. هوار، مجموعه رسائل حروفیه، ص 21 و 22.
2. تاریخ تیموریان و ترکمانان، ص 171 و 172.
3. همان.
4. حبیبالسیر، ج3، ص 615.
5. احسنالتواریخ، ج1، ص 202؛ مجمل فصیحی، ج3، ص 270؛ آژند، حروفیه در تاریخ، ص 88.
6. همان، ج1، ص 246؛ حروفیه در تاریخ، ص 90.
7. تاریخ جنبش سربداران، ص 313- 316.
8. همان، ص 316؛ حروفیه در تاریخ، ص 114.
9. حروفیه در تاریخ، ص 118.
10. دبستان المذاهب، ص 246.
11. ر. ک: صادق کیا، نقطویان یا پسیخانیان، ص 11.
12. همان، ص 24.
13. دبستان المذاهب، ص 246.
14. ر. ک: عالم آرای عباسی، ج1، ص 477؛ قاضی احمد قمی، خلاصةالتواریخ، ص 583.
15. مجالسالمؤمنین، ج2، ص 395.
16. ر. ک: همان، ج2، ص 398؛ تاریخ غیاثی، ص 274.
17. رنجبر، مشعشعیان، ص 121.
18. دین و دولت در عصر صفوی، ص 87-89.
19. مشعشعیان، ص 212.
20. همان، ص 226.
21. همان، ص 228.
22. ر. ک: مجالس المومنین، ص 307.
23. مجالس المومنین، ص 304.
24. همان، ص 305؛ تشیع و تصوف، ص 318.
25. تاریخ تیموریان و ترکمانان، ص 176.
26. دین و دولت در عصر صفوی، ص 25 و 26.
حسین زاده شانهچی، غلامحسن، (1394)، تاریخ صفویه، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، چاپ اول.