چکيده:
ميرزا ابوالحسن، عارف، حکيم، فيلسوف و متکلم شيعي، در سال 1238 هـ . ق در احمدآباد گجرات هند ديده به جهان گشود. از نظر نسب، به سلسله اي از سادات طباطبا انتساب دارد که از طرف پدر به امام حسن مجتبي عليه السلام و از طرف مادر به امام حسين عليه السلام مي رسد. وي در عصر قاجار، همچون ستاره اي فروزان در آسمان حکمت درخشيد. ميرزاي جلوه پس از تحصيلات مقدماتي، به فراگيري فلسفه و عرفان پرداخت. وي براي ادامه تحصيل ابتدا به اصفهان رفت و سپس در سال 1273 هـ . ق راهي تهران شد. سرانجام اين حکيم فرزانه، در شب جمعه 6 ذي القعده 1314 هـ . ق در 76 سالگي درگذشت و در قبرستان ابن باويه، در جنوب تهران به خاک سپرده شد. (1) در اين مقاله به بررسي زندگي اين بزرگوار مي پردازيم.
انديشه هاي جلوه
حکيم ميرزا ابوالحسن جلوه از همان اوان جواني، به فراگيري حکمت و فلسفه پرداخت و از سرچشمه حکمت الهي سيراب گشت. از اين رو، آفتاب حکمت بر قلبش تابيدن گرفت و به نور معرفت آراسته گرديد. همين مسئله در کنار فروتني، مهرباني و کلام شيوا و شيرين وي، جلسه درسش را باشکوه کرده بود. تقريباً بيشتر عمر با برکت اين حکيم الهي، صرف مطالعه، تحقيق و تفکر مي شد و اگر به اين امور نمي پرداخت، به راز و نياز با خدا و امور عبادي مشغول بود. حکيم جلوه با وجود توانايي هاي فکري و انديشه هاي عالي، هنگام نوشتن، به ساحت مقدس اهل بيت عصمت و طهارت توسل مي جست و از ايشان ياري مي طلبيد. (2)
جلوه روحاني
حکيم الهي، ميرزا ابوالحسن جلوه، اندامي تکيده و نحيف داشت، ولي هاله اي از روحانيت بر سيماي پر جذبه اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که معمولاً از محبت، آکنده و با وقار و شکوه آميخته بود، افراد را به خود مي کشاند. با وجود فروتني و وارستگي، هيبتي داشت که سبب مي شد مردم به ديده احترام به وي بنگرند. جامه اش با وجود سادگي و ارزاني، پاکيزه بود. او با وجود دانش فراوان، گرد برتري طلبي نمي گشت. حکيم جلوه، خوش برخورد و شيرين گفتار بود و در برخورد با افراد، چنان رفتار مي کرد که وقتي از وي جدا مي شدند، شادمان بودند. (3)
ديوان شعر جلوه
حکيم ميرزا ابوالحسن جلوه، افزون بر آنکه در حکمت، فلسفه و عرفان، نام دار بود، در شعر و شاعري هم آثار منظومي از خود به جاي گذاشت که در ديواني چاپ شده است. (4) حکيم شاعر، خود به جمع و تدوين سروده هايش رغبتي نشان نمي داد. از اين رو، يکي از شاگردانش به نام ميرزا علي خان عبدالرسولي در سال 1348 هـ .ق، اشعار استاد را جمع و تدوين کرد. ديوان جلوه، شامل قصايد، غزليات و مثنويات حکيم است که مضمون هاي عرفاني، اخلاقي، فلسفي و مدح اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در برمي گيرد. (5)
عشق به اهل بيت
عشق و محبت به اهل بيت عليهم السلام از ابتداي جواني در وجود حکيم جلوه پديد آمده بود و اين عشق در تمام وجودش موج مي زد. رابطه حکيم جلوه با اهل بيت عليهم السلام، رابطه اي قلبي و همراه با عشق و علاقه بود که از شناختي ژرف و آگاهي گسترده اي سرچشمه مي گرفت. اين عشق و علاقه در اشعار حکيم جلوه نيز موج مي زند؛ آنجا که در مدح رسول خدا صلي الله عليه و آله مي گويد:
توشه نداني که چيست، مهر رسول است
آن که بود دايره جهان را پرگار(6)
نيز در فضيلت اميرالمؤمنان علي عليه السلام مي گويد:
غير علي کس نکرد خدمت احمد
غم خور موسي نباشد الا هارون (7)
زهد و قناعت
حضرت علي عليه السلام در خطبه 79 نهج البلاغه، زهد را کوتاهي آرزو و شکر نعمت ها مي داند و در حکمت 439 مي فرمايد: «زهد در دو جمله قرآن خلاصه شده است: بر آنچه از امور مادي از دستتان مي رود، ناراحت نشويد و بر آنچه خدا به شما مي دهد، شاد نگرديد».
مرحوم جلوه، اين ويژگي ها را به کمال داشت. او ساده و بي تکلف زندگي مي کرد و گاه براي آسايش ديگران، خود را به رنج مي افکند. آن حيکم والامقام با وجود موقعيتي که داشت، از مال دنيا هيچ نيندوخت و محل زندگي اش، حجره اي تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاي تهران بود. زهد و قناعت، نيازهايش را اندک کرده بود و همين امر او را از قيد اسارت امور دنيوي و افراد دنيا طلب مي رهانيد. از اين رو، با عزت نفس مي زيست. گرايش جلوه به زهد، در آزادمنشي او ريشه داشت که در پرتو آن، از مواهب روحي و معنوي بهره مند بود و براي تأمين امور مادي خويش، به هيچ کس زحمت نمي داد. (8)
جلوه و سيد جمال الدين اسدآبادي
ميرزا ابوالحسن جلوه در برخوردهايش با سيد جمال الدين اسدآبادي، به او محبت و علاقه خاصي پيدا کرد و در سفرهايي که سيد به ايران مي آمد، از احوال وي جويا مي شد. حاج سيد اسدالله مجتهد، از شاگردان حکيم جلوه مي گويد: «ميرزا به من دستور داد در يکي از شب ها به زاويه حضرت عبدالعظيم بروم و سلام او را به سيد جمال برسانم و از احوالش جويا شوم.» (9) ميرزاي جلوه در سفر اول سيد جمال به ايران، پس از ملاقات با وي درباره او گفت: «آدمي اهل اصطلاح و کتاب خوانده است.» (10)
پی نوشت:
1. نک: جمعي از پژوهشگران، گلشن ابرار، قم، نشر معروف، 1379، چ 1، ج 1، ص 393؛ دائره المعارف تشيع، نشر شهيد سعيد محبي، 1380، چ 2، ج 5.
2. نک: گلشن ابرار، صص 396 و 397.
3. نک: همان، صص 399 و 400.
4. همان، ص 151.
5. نک: ميرزا ابوالحسن جلوه، حکيم فروتن، 132 و 133.
6. گلشن جلوه، ص 152.
7. گلشن ابرار، ص 400.
8. همان، صص 148 و 149.
9. همان، ص 163.
10. گلشن جلوه، ص 290.
منبع: ماهنامه ي گلبرگ /خ