زندگی نامه ی زين الدين على بن احمد شهيد ثانى رحمت الله علیه(2)
شهادت:
شـهـيد ثانى اصولا به علت محيط ناسالم و جو آلوده مردم زمان , غالبا عزلت اختيار مى كرد و فقط براى اقامه نماز صبح به مسجد مى رفت و اكثر اوقات با حالتى آميخته به بيم و هراس به سر مى برد و خـويـشـتـن را از منافقان پنهان مى كرد و غالبا به تنهايى سرگرم تحقيق و مطالعه و تاليف بود هـمزمان با ورود مامور كذايى , استاد درانگورستان خود سرگرم تاليف كتاب بوده است اين مامور موفق به دستگيرى او نشد,چون به خاطر شهيد گذشت كه به سفر حج برود مقدمات سفر مكه را آماده ساخت ودر محملى كه با روپوش بود نشست تا كسى او را نبيند و نشناسد.
قـاضى صيدا به سلطان روم (عثمانى ) نامه اى نوشت كه در بلاد شام (سوريه )مردى عالم زندگى مى كند كه بدعت گزار و بيرون از مذاهب چهارگانه اهل سنت ودست اندر كار نشر و تبليغ عقائد خـود مى باشد سلطان سليم شخصى به نام رستم پاشا را كه وزير او بود, براى دستگيرى شهيد مامور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنى تا با دانشمندان استانبول (قسطنطنيه ) مباحثه كند و از عقائد او تفتيش شود تا سرانجام از مذهب و آئين او مطلع گردند رستم پاشا به جبع آمد و از شـهيدپرس و جو كرد به او گفتند كه به سفر حج رفته است اين مامور در اثنا راه مكه به شهيد ثانى رسيد و او را دستگير كرد شهيد ثانى به او گفت : به من مهلت ده تا سفر حج را به انجام رسانم و من فرار نمى كنم و مناسك حج را زير نظر و مراقبت تو انجام مى دهم پس از انجام مناسك به هر صورتى كه دلخواه توست با من عمل كن .
رسـتم پاشا راضى شد كه شهيد ثانى مراسم حج را برگزار كند و پس از پايان مراسم حج , شهيد را بـه روم (عـثـمـانـى ) بـرد آنگاه كه او را وارد كشور عثمانى نمود, درراه به شخصى برخوردند آن شخص از مامور سؤال كرد كه اين مرد كيست ؟
گفت ازدانشمندان شيعه اماميه است كه بر حسب ماموريت او را نزد سلطان مى برم آن شخص گفت : تو درباره اين مرد در اثنا راه كوتاهى كرده و او را آزار رسـانـده اى ,مـمـكـن اسـت در حضور سلطان از تو شكايت كند و دوستان و ياران او نيز به حـمـايـت ودفاع از وى برخيزند و براى تو موجبات ناراحتى و احيانا قتل فراهم كنند صلاح دراين است كه در همين جا سرش را از بدن جدا كنى و سر بريده او را نزد سلطان ببرى اين مرد فرومايه و پـسـت فـطـرت در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد آنگاه سربريده او را حضور سلطان آورد سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرارداد و به وى گفت : من تو را مامور ساخته بودم كه او را زنده بياورى , بنابراين به چه مجوزى او را كشتى ؟
سـيـد عبدالرحيم عباسى كه با شهيد ثانى سابقه دوستى و آشنايى داشت , با ديدن سر بريده شهيد ثانى سخت متاثر گرديد و سعى كرد تا سلطان را وادارد كه اين مردپليد را به قصاص خود برساند بالاخره مساعى او مؤثر واقع شد و رستم پاشا به جرم اين جرم بزرگ , محكوم به مرگ گرديد.
مـدت سه روز جسد او بر روى زمين ماند و كسى او را دفن نكرد سرانجام جسد شريف او را به دريا افـكـندند خداى متعال غريق رحمتش فرمايد و با امامان معصوم (ع ) محشور فرمايد كه در تحقق آرمانشان , خويشتن را قربانى ساخت وطعمه ماهيان دريا گرديد 6 .
پي نوشت :
1-برخى در مورد كلام استاد شهيد مطهرى , جايى كه مى فرمايد: ظاهرا اهل طوس بوده است , از اين روگاهى الطوسى الشامى امضا مى كرده است گفته اند كه اصل آن الطلوسى الشامى بـوده اسـت طـلوسه روستايى از جبل عامل مى باشد, گويا در اعيان الشيعه , ج 7 , ص 143 و ريحانة الادب , ج 3 , ص 28 آمده است با مراجعه اى كه به آدرس اخير داشتيم , چنين مطلبى نبود جـهـت حـفـظ امانت مطلب استاد به همان صورت اصلى نقل گرديد مشاهير دانشمندان اسلام , قمى , ج 3 , صفحات 370 تا 380. 2- آشنايى با علوم اسلامى , ص 303 .
3- روضات الجنات , ج 3 , ص 387ـ352 , كد معرفى 306 . 4- در حق اين كتاب گفته اند:
لولا كتاب مسالك الافهام
ما اتضحت طريق شرائع الاسلام .
كلا ولا كشف الحجاب مؤلف
عـن مـشـكـلات غوامض الاحكام .
5-اين مقاله ارزنده از پيشگفتار ترجمه شرح منية المريد شـهـيد ثانى كه به قلم استاد متتبع و توانا, برادرگرامى جناب آقاى دكتر سيد محمد باقر حجتى تـنـظـيـم يافته بود با كسب اجازه از معظم له , نقل گرديد خداوندمتعال به او جزاى خير عنايت فرمايد قابل ذكر است كه ترجمه استاد, كامل ترين و صحيح ترين ترجمه منية المريد مى باشد كه به نام آداب تعليم و تعلم در اسلام از سوى دفتر نشر فرهنگ اسلامى چاپ و انتشاريافته است . 6- معجم رجال الحديث , ج 7 , ص 372 تا 377 .
/س