

آنچه مرز نمي شناسد
( ارتباطات و اطلاع رساني در جهان امروز)
جايگاه ما
رايانه، ماهواره، تلويزيون، راديو، نمابر، ويدئو، تلکس، اينترنت، تلفن هاي معمولي و سيار و ... مرزها را - که زماني افراد فرهنگ هاي متفاوت جهاني را از نظر جغرافيايي، اقتصادي يا سياسي از هم جدا مي کردند - عملا از بين برده است. انقلاب فناوري اطلاعات، مشخصا به تغيير تعريف و نيز ارزيابي مجدد و تجديد سازمان جوامع بشري در سراسر جهان ادامه مي دهد.
فناوري هاي ارتباطات راه دور، مانند هر دگرگوني ناشي از عرضه ي وسيله يا فناوري جديد در هر جامعه ي انساني، باعث تغييرات گسترده و دامنه داري شده است. برخي از اين تغييرات،آشکار و واضح اند و برخي ديگر چندان به چشم نمي آيند ( که به نمونه هايي از آنها اشاره خواهيم کرد ).
محدود شدن حريم خصوصي
گردش آزاد اطلاعات در دنياي پيچيده ي ارتباطات، حقي است که هر شهروند مي تواند از آن، بهره گيرد. اين حق به رسميت شناخته شده، در برگيرنده ي حق گردآوري، انعکاس و انتشار اخبار و نظرات و حق دريافت و استفاده از اخبار و اطلاعات است. آزادي بيان و اظهار عقيده و گردش وتبادل آزادانه ي اطلاعات، حقوق شناخته شده اي هستند که ديگر تقريبا هيچ حاکميتي نمي تواند شهروندانش را از آن محروم کند؛ ولي حق دارد آنها را محدود و يا منحصر به موارد خاصي نمايد. البته اين محدوديت ها بايد معقول، مناسب، شفاف و خالي از ابهام باشند و با معيارهاي: منافع و امنيت ملي، اصول اخلاقي و ارزش هاي ديني و ملي هر جامعه، سازگاري داشته باشند و در راستاي رعايت و تأمين حقوق خصوصي و عمومي هر دو طرف رسانه هاي گروهي ( ارسال کننده پيام - گيرنده ي پيام ) تبيين گردند.
عطش دانستن و ضرورت قانون
گسترش انفجارگونه و عطش روزافزون استفاده از اينترنت و ارتباطات الکترونيکي به طور غير منتظره اي، شرکت ها، سازمان ها و افراد حقيقي با حسن نيت را در کابوس و نگراني فرو برده است. ظهور اينترنت و بالا رفتن توانايي افراد براي ورود به سايت هاي اطلاعاتي و داده هاي سازمان ها و مؤسسات مختلف، مسائل و مشکلات حقوقي عديده اي در پي داشته است.
کشورهاي صنعتي، تلاش هاي خود را براي تدوين قوانين ومقرراتي براي مبارزه با پديده هاي ناهنجار و نادرست و جرايم ناشي از اينترنت، از يک سو و براي کنترل برنامه هاي مختلف رايانه و اينترنت از سوي ديگر آغاز کرده اند؛ اما با وجود اين تلاش ها، هنوز هم هيچ منبع اطلاعاتي معتبر و پذيرفته شده اي در سطح جهان ايجاد نشده است تا کاربران اينترنت را در مقابله با اين گونه ناهنجاري ها و جرايم، کمک کند و معيارها و موازين روشن و مشخصي را به عنوان قوانين ارتباط در فضاي مجازي، به آنان معرفي نمايد.
البته ناگفته نماند که از دهه هاي آخر قرن بيستم، فناوري نوين رايانه اي و ارتباط اينترنتي، بسياري از شيوه ها و راه هاي پيشين برقراري رابطه و مبادله اطلاعات را در جهان، دگرگون نموده اند. توانايي هاي مختلف، سرعت بسيار بالاي نقل و انتقال اطلاعات، پايين بودن هزينه بهره گيري از داده ها و مزاياي فراوان فناوري الکترونيک و... امنيت اطلاعات و مصونيت اسرار محرومانه ي مربوط به ارتباطات کاربران را.... که هر لحظه ممکن است دستخوش سوء استفاده يا حادثه اي شود - موضوع نگراني متخصصان و کاربران رايانه و اينترنت قرار داده است.
رسانه هاي جمعي در خدمت توسعه
تحت تأثير تفکر مبني بر تشريک مساعي، اين نظريه مطرح شد که ارتباطات براي توسعه، مي تواند و مي بايد چيزي بيش از ايجاد شرايط مساعد و ارائه پشتيباني فني از برنامه ها باشد. در واقع، ارتباطات براي توسعه در بعدي بسيار وسيع تر از جنبه ي اجتماعي و آموزشي ديده شد واصولا به عنوان فرايندي اجتماعي با هدف دستيابي به درکي مشترک يا توافقي جمعي بين کليه افراد درگير در برنامه ي توسعه مورد نظر قرار گرفت. در اين ديدگاه، کانون توجه « ارتباطات براي توسعه »، از رسانه ها، بيشتر به سمت روش هاي ارتباطي ميان فردي تغيير کرد. روش جديد با عنوان « توسعه ي مشارکتي ارتباطات ميان فردي »، گفتگو بين مردم را اقتضا مي کرد و اين يعني ظهور شرايطي که اکثر رسانه ها قادر به تأمين آن نيستند.
تقريبا شکي نيست که ارتباطات و استفاده از رسانه ها، شديدا وابسته به ايدئولوژي ها، سياست ها و منافع بوده اند، همچنان که هنوز هم هستند. در مدل « نوسازي ( مدرن سازي ) » مؤسسه هاي بين المللي اهدا کننده ي کمک مالي، بر روي رسانه هاي جمعي براي پرتاب مناطق روستايي جمعي براي پرتاب مناطق روستايي به داخل قرن بيستم حساب مي شد؛ امادر مدل « مشارکتي »، بر سازمان هاي مردمي و استفاده از رسانه هاي مشارکتي و بومي ( مانند تئاتر، راديوي محلي و ويديو ) تکيه مي شود. در نتيجه، اين روش، براي پشتيباني ايدئولوژي هاي مرسوم و متداول جوامع، مناسب نيست. اين رسانه هاي کوچک تر را مي توان واقعا فرزند خوانده هاي ارتباطات توسعه ناميد؛ اما با وجود اين که کاملا براي نواحي روستايي در کشورهاي در حال توسعه مناسب هستند، به آنها توجه چنداني نمي شود.
جهاني شدن تعليم و تربيت
در تعليم و تربيت جديد، به خاطر سپردن و خواندن، هنوز از روش هاي عمده ي آموزشي و فراگيري اند. به هر حال، فنون جديدي نيز به وجود آمده که فرايند تعليم، تعلم را کاراتر و مؤثرترکرده است. در تمام اين فنون، رسانه ها نقش مهمي بازي مي کنند. اين رسانه ها، طيف وسيعي را از تخته سياه تا رايانه هاي جديد، شامل مي شوند. رسانه هاي آموزش از راه دور يا مکاتبه اي، جايگزين معلم شده اند و يا براي کمک به معلم، مورد استفاده قرار مي گيرند. در کليه ي موارد، رسانه ها مکمل معلم هستند و پيام هاي تعليم و تربيتي را که در روزگار قديم، اغلب توسط معلمان و به صورت شفاهي آموزش داده مي شدند منتقل مي کنند.
ظهور شيوه هاي جديد زندگي
رسانه ها مکمل يکديگرند
مردم از رسانه هاي مختلفي براي برقراري ارتباط استفاده مي کنند که از رسانه هاي سنتي تا الکترونيکي متغير است. آنچه اهميت دارد، اين است که مردم، پيام ها را آن طور که مورد نظر ارسال کننده ي پيام است، تفسير کنند و آنچه را بياموزند که قرار است ياد بگيرند. از اين جهت، قرار دادي بودن رسانه ها و اهداف فراگير سازي ارتباط، عواملي هستند که بايد به ياد داشت. مردم بايد با قراردادهاي مرسوم رسانه ها آشنا باشند تا بتوانند پيام را درک کنند شکل پيام ونوع رسانه بايد با اهداف فراگيري، متناسب باشد تا نتايج فراگيري مورد نظر، به دست آيد.
منابع:
1. ارتباطات و فرهنگ ( جستارهايي درباره ي رسانه ها وجامعه )، جيمز کري، ترجمه: مريم داداشي.
2. در آمدي بر حقوق ارتباط جمعي، محمد حسن بردبار.
3. بعد فرهنگي ارتباطات براي توسعه، ادبورن، ترجمه : مهرسيما فلسفي.
/س