نویسنده: الهام رسولی ثانی آبادی
به طور كلی قدرتهای منطقهای (1) قطبیت هر مجموعه امنیت منطقهای را تعریف میكنند (ر.ك: Lake and Morgan 1997: Buzan and Waever 2003). قدرتهای منطقهای در واقع قدرتمندترین دولتها در سطح مناطق و یا سیستمهای منطقهای هستند و تعداد آنها به وضع و نحوه توزیع قدرت در یك منطقه بستگی دارد. بر این اساس منطقه ممكن است شكل تك قطبی، دوقطبی و یا چند قطبی داشته باشد (قنبرلو، 1388: 40 - 38)؛ به عنوان مثال هند و پاكستان در غرب و جنوب آسیا، افریقای جنوبی در جنوب افریقا، ایران، عراق و یا عربستان در منطقه خاورمیانه، برزیل در امریكای لاتین از جمله قدرتهای منطقهای به شمار میروند. بدین ترتیب میتوان این گونه بیان كرد كه غرب و جنوب آسیا دارای نظام منطقهای دو قطبی و جنوب آفریقا و امریكای لاتین دارای نظامی تك قطبی هستند؛ بنابراین ممكن است قدرتهای منطقهای در سطح جهانی دارای اهمیت بسیار زیادی نباشند، اما در مناطق خود از اهمیت بسیاربالایی برخوردار هستند و معمولاً هم الگوهای محلی روابط امنیتی و هم شیوه تعامل این الگوها را تعیین میكنند (بوزان، 1390: 97). البته این امر به این معنا نیست كه قدرت منطقهای میتواند نسبت به ملاحظات قدرتهای فرامنطقهای بی اعتنا باشد، چرا كه قدرت منطقهای در چهارچوب سیستم منطقهای عمل میكند و سیستم منطقهای نیز تحت تأثیر منطق حاكم بر سیستم جهانی است.
دانیل فلمز برای قدرتهای منطقهای چهار مشخصه را تعریف میكند، به نظر وی قدرت منطقهای دولتی است كه:
1. به لحاظ جغرافیایی در بخشی از منطقه معینی قرار گیرد؛
2. قادر به مقابله با هر گونه ائتلاف سایر دولتها در منطقه باشد؛
3. نفود بالایی در امور منطقهای داشته باشد؛
4. به واسطه منزلت و اعتبار منطقهای اش، پتانسیل تبدیل شدن به قدرتی بزرگ را در مقیاس جهانی داشته باشد (Flemes 2000).
از دیدگاه ماكس شومان نیز برای اینكه یك قدرت منطقهای بتواند در نقش رهبر منطقه عمل كند بایستی دارای چهار پیش شرط مهم باشد:
1. پویاییهای داخلی: (2)
پویاییهای داخلی در اقتصاد و سیستم سیاسی دولت باعث میشوند قدرت منطقهای بتواند نقش پیشرو و ثبات دهنده را در منطقه بازی كند؛2. تمایل: (3)
قدرت منطقهای بایستی نشان دهد علاقه مند به ایفای نقش رهبر و ثبات دهنده منطقه است؛3. ظرفیت: (4)
قدرت منطقهای بایستی ظرفیت و توان پذیرش رهبری منطقه را داشته باشد؛4. پذیرش: (5)
قدرت منطقهای بایستی از سوی همسایگان منطقهای خود به صورت رهبر مسئول در قبال امنیت منطقه پذیرفته شود (Sehoeman 2003: 143- 144).در مورد موقعیت قدرت منطقهای نیز میتان این گونه بیان كرد كه یك قدرت منطقهای موفق قدرتی است كه ضمن دفع فشارهای سیستم بتواند به بهترین نحو ممكن هماهنگی و همكاری دیگر دولتهای منطقه را حول اصول، هنجارها و قواعدی كه تعریف كرده است، جلب كند؛ به عبارت دیگر قدرت منطقهای بایستی در ایجاد و حفظ نهادهای منطقهای كه مولد همكاری، توسعه، امنیت و ثبات منطقه هستند، پیشگام باشد و استفاده مؤثری از این نهادها داشته باشد.
پینوشتها:
1. Regional power.
2. Internal Dynamics.
Willingness .3.
4. Capacity.
5. Acceptence.
رسولی ثانی آبادی، الهام؛ (1393)، درآمدی بر مهمترین مفاهیم و اصطلاحات روابط بین الملل، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یكم.