نویسنده: الهام رسولی ثانی آبادی
كراسنر رژیمهای بین المللی را مجموعهای از اصول (1)، قواعد (2)، هنجارها (3) و رویههای تصمیم گیری (4) تعریف كرده است كه به واسطه آنها توقعات بازیگران پیرامون موضوعهای خاص با هم تلاقی كرده و بدین وسیله بازیگران خواستههای خود را برآورده میسازند (krasner 1983: 2). رژیمها میتوانند هم در سطوح مختلف ملی، منطقهای و بین المللی و هم در حوزههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، حقوق بشری، زیست محیطی و همچنین امنیتی مطرح و ایجاد شوند. در حوزه امنیتی هدف همه رژیمها ایجاد صلح و ثبات و جلوگیری از بروز جنگ در سطح نظام بین الملل است.
مهم ترین رژیمهای امنیتی (5) در ادبیات نظامی / استراتژیك و روابط بین الملل با هدف پیشگیری و یا كاهش وقوع جنگ و همچنین ایجاد صلح و همكاری میان دولتها، رژیمهای خلع سلاح (6) و كنترل تسلیحات(7) هستند. در همین زمینه به لحاظ تاریخی تفكرات در مورد خلع سلاح و كنترل تسلیحات مربوط به آغاز قرن بیستم است. برگزاری كنفرانسهای صلح لاهه در سال 1899 و انعقاد كنوانسیونهای لاهه در خصوص حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات و محدودسازی جنگ اولین رویكرد چند جانبه در زمینه خلع سلاح و كنترل تسلیحات به شمار میرود كه بعدها با انعقاد كنوانسیونهای متعدد در زمینه خلع سلاح و كنترل تسلیحات مختلف اعم از متعارف و غیر متعارف ادامه یافت (بلوچی، 1382: 147).
این در حالی است كه اگر چه رژیم امنیتی خلع سلاح مبتنی بر افكار و تمایلات ایدئالیستی برگرفته از كانت و یا ویلسون است، رژیم امنیتی كنترل تسلیحات برگرفته از مكتب واقع گرایی و عملكرد امریكا و شوروی به عنوان رقبای اصلی در دوران جنگ سرد است؛ بنابراین وقتی اندیشههای خلع سلاح با وقوع جنگ جهانی و ناتوانی از كنترل دولتهای متجاوز با شكست روبه رو شد، رژیم امنیتی مبتنی بر كنترل تسلیحات طرفداران بیشتری یافته و كنوانسیونهای متعددی در این زمینه ایجاد شدند (بلوچی، 1382: 150).
در مقام تعریف خلع سلاح كه هدف اصلی آن تأمین صلح و امنیت جهانی است، به مفهوم تحدید، كنترل و كاهش ابزار جنگ و به معنای لغوی مترادف با انهدام كامل تسلیحات است. در همین زمینه به طور مثال كانت در نظریه «صلح دمكراتیك» (8) خود خواهان حذف كامل تسلیحات و خلع سلاح عمومی در قرارداد صلح میان دولتها شد، به دنبال آن در قرن نوزدهم جنبش خلع سلاح ملهم از نظریههای آرمان گرایانه و لیبرالیستی روابط بین الملل در سطح گسترده میان كشورها آغار شد (عسگرخانی، 1388: 121).
رژیم امنیتی خلع سلاح میتواند در سطوح مختلف و همچنین در اشكال مختلفی مطرح شود؛ به عنوان مثال خلع سلاح میتواند به اشكال عمومی / بین المللی، منطقهای، دوجانبه و یا حتی به طور یك جانبه مطرح شود ( برای مطالعه بیشتر در این باره ر.ك: رسولی ثانی آبادی، 1392: 96 - 90).
در كنار رژیم امنیتی خلع سلاح، كنترل تسلیحات نیز یكی دیگر از مهم ترین رژیمهای امنیتی به شمار میرود كه در دانشنامه روابط بین الملل به عنوان مجموعه تمهیدات همیارانهای كه دولتها برای بهبود امنیت مشتركشان در میان خود مقرر میدارند، تعریف میشود. این تمهیدات نوعاً به صورت تنظیم شاخصی برای توان یا ظرفیت نظامی است و دولتها از برقراری چنین تمهیداتی دستیابی به اهداف مشخصی همچون كاهش احتمال جنگ و برقراری امنیت، كاستن هزینههای اقتصادی و سیاسی حفظ آمادگی نظامی و پایین آمدن سطح خشونتها در صورت وقوع جنگ را مد نظر دارند (گریفیتس، 1388: 793).
بنابراین سازوكار اجرای كنترل تسلیحات تعیین و مشخص كردن سطح خاصی از تسلیحات است كه طرفین قرارداد مربوطه حق داشتن آن میزان را دارند. به همین دلیل است كه در قراردادهای كنترل تسلیحات بازرسی، نظارت، تأیید شفاف سازی، تبادل اطلاعات و كسب حصول اطمینان از پای بندی اعضا به مقررات تعیین شده و در نتیجه از میان بردن زمینههای تهدید كننده بسیار مؤثر است (بلوجی، 1382: 150).
بنابراین مهم ترین شاخص و تبلور رژیم امنیتی كنترل تسلیحات، معاهدات ایجاد شده در این زمینه است كه برخی از مهم ترین اهداف آنها عبارتند از: جلوگیری و محدودسازی جنگها اعم از متعارف و غیرمتعارف، تحدید تسلیحات استراتژیك، غیر نظامی كردن منطقهای، منع آزمایشهای هستهای، عدم انتشار و گسترش سلاحهای هستهای، سالم سازی محیط زیست و ... (ازغندی و روشندل، 1390: 255).
معاهده منع تكثیر سلاحهای هستهای (9)
معاهده منع تكثیر سلاحهای هستهای به عنوان یكی از موارد نمونه كنترل تسلیحات بین المللی است. این معاهده به عنوان یكی از رژیمهای كنترل تسلیحات در سال 1968 ابتدا توسط كشورهای امریكا، انگلستان و روسیه منعقد شد و سپس با تصویب متن معاهده توسط مجمع عمومی سازمان ملل و پیوستن سایر كشورها به آن در سال 1970 لازم الاجرا و در سال 1995 به طور نامحدود تمدید شد. این معاهده كه كشورهای جهان را به دو دسته دارا (دارنده سلاحهای هستهای) و ندار (كشورهای فاقد سلاح هستهای) تقسیم كرده است، دارای یك مقدمه و 11 ماده است. به موجب ماده اول این پیمان كشورهای دارا نباید تسلیحات هستهای و یا ابزارهای انفجار هستهای را به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در اختیار كشورهای ندار قرار دهند. به موجب ماده دوم، كشورهای ندار متعهد میشوند تحت هیچ شرایطی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم در صدد تحصیل سلاحهای هستهای برنیایند. طبق ماده سوم، كشورهای ندار همچنین متعهد میشوند در جهت اجرای تعهدات خود موافقت نامهای را با آژانس بین المللی انرژی اتمی منعقد كنند. به موجب ماده چهارم، كشورهای دارا متعهد میشوند كه تكنولوژی هستهای صلح آمیز را در اختیار كشورهای ندار قرار دهند. به موجب ماده ششم، كشورهای دارا همچنین متعهد میشوند با انعقاد معاهده دیگری در آینده برای نابودی سلاحهای هستهای خود اقدام كرده و به خلع سلاح كامل دست یابند (عسگرخانی، 1388: 134 - 133).
پینوشتها:
1. Principles.
2. Rules.
3. Norms.
4. Decision Making Procedures.
5. Security Regimes.
6. Disarmament.
7. Arms Control.
8. Democratic peace Theory.
9. Non proliferation Treaty (N. P. T).
رسولی ثانی آبادی، الهام؛ (1393)، درآمدی بر مهمترین مفاهیم و اصطلاحات روابط بین الملل، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یكم.