دانشگاههاي ما و آزادي
و اما در خصوص دانشگاه، من معتقدم كه دانشگاه پايگاه اصلي انقلاب بوده و باز هم خواهد بود. نسل جوان دانشجو اجازه نخواهد داد كه دانشگاه خانه ي امن دشمنان اين ملت و فريب خوردگان بيگانه بشود. يك روز محاسبات غلطي كردند، از دست خود دانشجوها تو دهني خوردند. امروز هم مثل اين كه باز عده اي دوباره مي خواهند همان محاسبات غلط را بكنند، ولي مطمئن باشند كه از دست خود دانشجوها باز هم تودهني خواهند خورد.
البته من معتقدم كه دانشگاه خودكفاست و به تزريق نيروي كمكي از بيرون احتياج ندارد امتيازي كه دانشگاه سال 79 بر دانشگاه سال 59 دارد، اين است.
امروز نسل اساتيد هم همان نسل مؤمن و متعهدي است كه ما آن را در سال 59 خيلي كم داشتيم؛ نمي گويم نداشتيم، اما خيلي كم داشتيم. امروز بحمدالله دانشگاههاي ما از استاد مؤمن، از دانشجوي مؤمن و از مديران مؤمن سرشار است، بنابراين من از دانشگاهها نگراني ندارم. البته به شما دانشجوها مي گويم، سنگربان اين سنگر شمائيد؛ مواظب باشيد خاكريزهاتان سست نشود؛ دائم خاکريزها را ترميم کنيد خاکريزها، خاکريزهاي فرهنگي و فكري است؛ اينها را ترميم كنيد. خودسازي فكر و اخلاقي و انقلابي دروني دانشجويان يك فريضه است - چه هر دانشجويي نسبت به خودش، چه به معناي درون دانشگاه و محيط دانشگاه - اين خودسازي، همان ترميم خاكريزها وسنگرهاست.
امروز در دانشگاه بحث آزادي خيلي تكرار مي شود بعضي مي گويند آزادي دادني نيست، گرفتني است، من مي گويم، آزادي هم «دادني» است، هم «گرفتني» است، هم آموختني است. «آزادي دادني است» يعني چه؟ يعني مسؤولان حكومتها اجازه ندارند، حق طبيعي آزادي - يعني آزاديهاي قانوني - را از كسي سلب كنند. البته اين لطفي نيست كه حكومتها مي كنند، بايد آزادي را بدهند و اين يك وظيفه و تكليف است. «آزادي گرفتني است»، يعني هر انسان آگاه و باشعوري در جامعه بايد با حق آزادي و حدود خودش آشنا باشد و آن را مطالبه كند و بخواهد. و اما «آزادي آموختني است»، يعني آزادي آداب و فرهنگي دارد كه بايد آن را آموخت. بدون فرهنگ و ادب آزادي، اين نعمت بزرگ براي هيچ كس و هيچ جامعه اي - آن چنان كه شايسته است - فراهم نخواهد شد. اگر در جامعه ادب آزادي وجود نداشته باشد و افراد چگونگي استفاده از آن را ندانند، مطمئن باشند آزادي را - كه براي يك جامعه فعال و كوشا و پيشرو يك ضرورت است - از دست خواهند داد و از نظر اسلام اين براي يك جامعه فاجعه است. آزادي كه از دست برود، فاجعه است. از نظر اسلام هر نوع استبداد و ديكتاتوري - چه ديكتاتوري فردي، چه ديكتاتوري دسته جمعي؛ ديكتاتوري حزبي هم مثل ديكتاتوري فردي است؛ گاهي بدتر هم هست - و اين كه يك نفر بخواهد با رأي برخاسته ي از نفسانيات خويش سرنوشت مردم را به دست بگيرد، مردود است و اگر در جائي پيش بيايد فاجعه است. اگر ندانيم چگونه بايد با آزادي معامله كنيم و فرهنگ و ادب آزادي را بشناسيم، اين طوري خواهد شد، عده اي مي خواهند اين طوري بشود عده اي مي خواهند با آشنا نبودن ما با فرهنگ آزادي، هرج و مرج به وجود بياورند تا مردم تشنه ي يك استبداد قدرتمند بشوند. در بعضي از جوامع، كار هرج و مرج و اغتشاش و بي انتظامي و بي انضباطي به جايي مي رسد كه مردم آرزو مي كنند كاش آدم مستبد و قلدري بيايد و نظم را برقرار كند؛ عده اي مي خواهند كار اين جامعه به آن جا بكشانند؛ به قدري از آزادي بد و غلط استفاده كنند و غير متعهدانه با افكار و احساسات و ايمان و با دلبستگيهاي مردم و نيازهاي جامعه بازي كنند تا جامعه را به خروش بياورند. اينها دشمنان آزادي اند. آزادي را نبايد بدنام كرد؛ از آزادي نبايد دشنه اي ساخت و سينه ي حافظان آزادي را هدف قرار داد؛ با آزادي نبايد بازي كرد. آن كساني كه نام آزادي را مي آورند، ولي به فرهنگ آزادي مطلقا پايبند و متعهد نيستند، به آزادي ضربه مي زنند؛ اينها طرفدار آزادي نيستند؛ اينها به آزادي خيانت مي كنند. آزادي نبايد وسيله ي قانون شكني و تيشه زدن به ريشه ي نظام جمهوري اسلامي باشد. در شرق و غرب عالم، هيچ نظامي كساني را كه تيشه برمي دارند و به ريشه ي آن نظام مي زنند، پذيرايي نمي كنند؛ اما جمهوري اسلامي اين كرامت را كرد. مدتي طولاني كساني به نام آزادي، با ايمان و دلبستگيهاي مردم هر كار مي خواستند كردند؛ جمهوري اسلامي هم - حالا به هر دليلي - سكوت كرد؛ نظام هم تحمل و به تعبيري كرامت كرد.
من به عنوان خدمتگزار شما و برادر مجموعه ي جمع حاضر و به عنوان كسي كه دلبسته و علاقه مند به حيثيت شماست و مجموعه ي دانشجوها را دوست مي دارد، به شما عرض بكنم، جمهوري اسلامي و مسؤولان آن بعد از اين نه حق دارند و نه تصميم دارند كه در مقابل كساني كه مي خواهند با شعار آزادي عليه منافع مردم، عليه خود آزادي و عليه سرنوشت اين ملت اقدام و حركت كنند. مماشات بكنند. در محافل خودشان نشستند و گفتند ما مي خواهيم براندازي قانوني كنيم! چيز عجيبي است! ما چيزي به اسم براندازي قانوني نمي شناسيم. هر حركت و تلاشي كه به قصد براندازي صورت بگيرد. شروع به محاربه است؛ اين مخصوص ما هم نيست؛ ما كه اين همه دشمن و معاند داريم و اين گونه در دنيا محاصره ي اقتصادي و تبليغاتي شده ايم، بايد بيشتر به فكر باشيم؛ اما ديگران هم همين طور فكر مي كنند.
منبع: خود آگاهي جمعي در محيط هاي علمي(سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در دانشگاه اميرکبير)
/س
البته من معتقدم كه دانشگاه خودكفاست و به تزريق نيروي كمكي از بيرون احتياج ندارد امتيازي كه دانشگاه سال 79 بر دانشگاه سال 59 دارد، اين است.
امروز نسل اساتيد هم همان نسل مؤمن و متعهدي است كه ما آن را در سال 59 خيلي كم داشتيم؛ نمي گويم نداشتيم، اما خيلي كم داشتيم. امروز بحمدالله دانشگاههاي ما از استاد مؤمن، از دانشجوي مؤمن و از مديران مؤمن سرشار است، بنابراين من از دانشگاهها نگراني ندارم. البته به شما دانشجوها مي گويم، سنگربان اين سنگر شمائيد؛ مواظب باشيد خاكريزهاتان سست نشود؛ دائم خاکريزها را ترميم کنيد خاکريزها، خاکريزهاي فرهنگي و فكري است؛ اينها را ترميم كنيد. خودسازي فكر و اخلاقي و انقلابي دروني دانشجويان يك فريضه است - چه هر دانشجويي نسبت به خودش، چه به معناي درون دانشگاه و محيط دانشگاه - اين خودسازي، همان ترميم خاكريزها وسنگرهاست.
امروز در دانشگاه بحث آزادي خيلي تكرار مي شود بعضي مي گويند آزادي دادني نيست، گرفتني است، من مي گويم، آزادي هم «دادني» است، هم «گرفتني» است، هم آموختني است. «آزادي دادني است» يعني چه؟ يعني مسؤولان حكومتها اجازه ندارند، حق طبيعي آزادي - يعني آزاديهاي قانوني - را از كسي سلب كنند. البته اين لطفي نيست كه حكومتها مي كنند، بايد آزادي را بدهند و اين يك وظيفه و تكليف است. «آزادي گرفتني است»، يعني هر انسان آگاه و باشعوري در جامعه بايد با حق آزادي و حدود خودش آشنا باشد و آن را مطالبه كند و بخواهد. و اما «آزادي آموختني است»، يعني آزادي آداب و فرهنگي دارد كه بايد آن را آموخت. بدون فرهنگ و ادب آزادي، اين نعمت بزرگ براي هيچ كس و هيچ جامعه اي - آن چنان كه شايسته است - فراهم نخواهد شد. اگر در جامعه ادب آزادي وجود نداشته باشد و افراد چگونگي استفاده از آن را ندانند، مطمئن باشند آزادي را - كه براي يك جامعه فعال و كوشا و پيشرو يك ضرورت است - از دست خواهند داد و از نظر اسلام اين براي يك جامعه فاجعه است. آزادي كه از دست برود، فاجعه است. از نظر اسلام هر نوع استبداد و ديكتاتوري - چه ديكتاتوري فردي، چه ديكتاتوري دسته جمعي؛ ديكتاتوري حزبي هم مثل ديكتاتوري فردي است؛ گاهي بدتر هم هست - و اين كه يك نفر بخواهد با رأي برخاسته ي از نفسانيات خويش سرنوشت مردم را به دست بگيرد، مردود است و اگر در جائي پيش بيايد فاجعه است. اگر ندانيم چگونه بايد با آزادي معامله كنيم و فرهنگ و ادب آزادي را بشناسيم، اين طوري خواهد شد، عده اي مي خواهند اين طوري بشود عده اي مي خواهند با آشنا نبودن ما با فرهنگ آزادي، هرج و مرج به وجود بياورند تا مردم تشنه ي يك استبداد قدرتمند بشوند. در بعضي از جوامع، كار هرج و مرج و اغتشاش و بي انتظامي و بي انضباطي به جايي مي رسد كه مردم آرزو مي كنند كاش آدم مستبد و قلدري بيايد و نظم را برقرار كند؛ عده اي مي خواهند كار اين جامعه به آن جا بكشانند؛ به قدري از آزادي بد و غلط استفاده كنند و غير متعهدانه با افكار و احساسات و ايمان و با دلبستگيهاي مردم و نيازهاي جامعه بازي كنند تا جامعه را به خروش بياورند. اينها دشمنان آزادي اند. آزادي را نبايد بدنام كرد؛ از آزادي نبايد دشنه اي ساخت و سينه ي حافظان آزادي را هدف قرار داد؛ با آزادي نبايد بازي كرد. آن كساني كه نام آزادي را مي آورند، ولي به فرهنگ آزادي مطلقا پايبند و متعهد نيستند، به آزادي ضربه مي زنند؛ اينها طرفدار آزادي نيستند؛ اينها به آزادي خيانت مي كنند. آزادي نبايد وسيله ي قانون شكني و تيشه زدن به ريشه ي نظام جمهوري اسلامي باشد. در شرق و غرب عالم، هيچ نظامي كساني را كه تيشه برمي دارند و به ريشه ي آن نظام مي زنند، پذيرايي نمي كنند؛ اما جمهوري اسلامي اين كرامت را كرد. مدتي طولاني كساني به نام آزادي، با ايمان و دلبستگيهاي مردم هر كار مي خواستند كردند؛ جمهوري اسلامي هم - حالا به هر دليلي - سكوت كرد؛ نظام هم تحمل و به تعبيري كرامت كرد.
من به عنوان خدمتگزار شما و برادر مجموعه ي جمع حاضر و به عنوان كسي كه دلبسته و علاقه مند به حيثيت شماست و مجموعه ي دانشجوها را دوست مي دارد، به شما عرض بكنم، جمهوري اسلامي و مسؤولان آن بعد از اين نه حق دارند و نه تصميم دارند كه در مقابل كساني كه مي خواهند با شعار آزادي عليه منافع مردم، عليه خود آزادي و عليه سرنوشت اين ملت اقدام و حركت كنند. مماشات بكنند. در محافل خودشان نشستند و گفتند ما مي خواهيم براندازي قانوني كنيم! چيز عجيبي است! ما چيزي به اسم براندازي قانوني نمي شناسيم. هر حركت و تلاشي كه به قصد براندازي صورت بگيرد. شروع به محاربه است؛ اين مخصوص ما هم نيست؛ ما كه اين همه دشمن و معاند داريم و اين گونه در دنيا محاصره ي اقتصادي و تبليغاتي شده ايم، بايد بيشتر به فكر باشيم؛ اما ديگران هم همين طور فكر مي كنند.
منبع: خود آگاهي جمعي در محيط هاي علمي(سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در دانشگاه اميرکبير)
/س