استنباطی از مفهوم حیات و مرگ انسان در قرآن مجید

ای کسانی که ایمان آورده‌اید دعوت خداوند و رسول او را اجابت کنید، زیرا به اموری شما را فرا می‌خواند که (قوام و استحکام) حیات‌تان است (تا به زندگی برتر دست یابید).
شنبه، 11 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
استنباطی از مفهوم حیات و مرگ انسان در قرآن مجید
 استنباطی از مفهوم حیات و مرگ انسان در قرآن مجید

نویسنده: محمود فرهودی (1)

 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ. (آیه 24 سوره انفال)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید دعوت خداوند و رسول او را اجابت کنید، زیرا به اموری شما را فرا می‌خواند که (قوام و استحکام) حیات‌تان است (تا به زندگی برتر دست یابید).
چون ما به طور مکرر با حیات و مرگ انسان‌ها سر و کار داریم در مورد این مفاهیم با استنباط از معانی آنها در قرآن مجید بحث کوتاهی خواهیم داشت.
کشف حی و حیات و مشتقات آن بیشتر از 170 بار و کشف موت و مشتقات آن بیش از 120 بار در قرآن مجید ذکر شده است. از همین آیه سوره مبارکه انفال چنین استنباط می‌شود که از دیدگاه قرآن مجید انسان‌هایی از نظر جسمی زنده، هنوز باید احیاء و زنده شوند و به زندگی برتر دست یابند. باید ببینیم آن معیارهای زنده شدن چیست؟ بدین منظور آیه 2 سوره مبارکه جمعه را مورد توجه قرار می‌دهیم که می‌فرماید:
(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌) خداوند آن است که از بین توده مردم درس ناخوانده، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات حق را برآنان تلاوت و تفهیم نماید (بدین طریق) آنها را از عقاید غلط و شرک‌آمیز و اعمال ناروا باز دارد و به آنها خواندن و نوشتن و قرائت قرآن و حکمت الهی بیاموزد هر چند بیش از این در گمراهی آشکاری بودند.
(و روحیه پژوهش را برای درک و شناخت حقیقت اشیاء و امور عالم در آنان برانگیزد و محتوای پیام و کتاب الهی برای رشد و کمال‌شان و چگونگی قضاوت در مسائل و روشن‌بینی بر مبنای آن و جدا کردن حق از باطل «حکمت» بیاموزد). و بدین ترتیب، در این آیه شریفه تلاوت و تفهیم آیات الهی به مردم که موجب ایمان آوردن آنها به صدق آیات گردد تا دست از عقاید شرک و اعمال ناروا بردارند و به اعمال صالح روی آورند و نیز آموختن کتاب و نوشتن، به عنوان رسالت پیامبر اسلام بیان شده است که همان عامل احیاء حیات فرد و جامعه است.
کتاب و قلم که موجب باز شدن دریچه نور، آگاهی به مغز و دل انسان شده و به شکوفائی استعدادهای بالقوه موجود در هر فرد می‌انجامد. در اولین آیات نازل شده الهی پیامبر از طریق جبرئیل امین (در غار حراء) مورد تأکید خاص قرار گرفته است که:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ‌ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ‌ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ‌ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ‌ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ‌، بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد انسان را از علق، بخوان بنام پروردگارت که گرامی‌تر و بخشاینده‌تر است آنکه بشر را توسط قلم، خط و کتابت، علم و آگاهی آموخت و به آنچه که نمی‌دانست (از هدایت و کتاب و صنعت) آگاه نمود (آگاهی توأم با «باسم ربک»). از عوامل احیاء زندگی در آیات قرآن مجید این موارد مشخص‌تر است:
1- قرائت و درک آیات الهی قرآن مجید و ایمان آوردن بدان و بدین طریق تطهیر شدن از عقاید شرک‌آمیز و باز داشتن آزادانه و آگاهانه خود از اعمال ناروا و خلاف احکام اسلام (عمل به ایمان).
2- علم و آگاهی و انتقال آن از طریق بیان و نوشتن که باید همراه و توأم با اهداف الهی بوده تا سعادت خلق را در پی داشته باشد. (اقراء باسم ربک)
3- اعتقاد به اینکه اعمال انسان در لوح محفوظ الهی ثبت شده و هر فرد مسئول و جواب‌گوی اعمال و رفتار خود در زندگی دنیا، در پیشگاه الهی و در روز بعث باید باشد.
4- همه معتقدین به دین مبین اسلام را برادران و خواهران دینی خود در حدود یک کتاب الهی قرآن مجید تعیین نموده است و در مواقع ضروری از او «سبیل الله» با مال و جان خود دفاع نمودن.
5- در مسائل و مشکلات اقتصادی، جامعه اسلامی نیز روحیه انفاق و کمک داشتن، آگاهی از این که دادن قسمتی از حاصل دسترنج خود در راه خیر و به قصد ثواب و سعی در کاهش فقر، از اعتقادات انسان مسلمان به دستورات الهی بوده و از عوامل مهم بقاء حیات اجتماعی است. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌. (آیه‌ی 3 سوره بقره)
6- در مسائل غریزی پیوسته «حدود الله» و تقوای الهی را در نظر داشتن و از آن تجاوز ننمودن.
به طور کلی حیات و مرگ در مفهوم قرآنی دو معنای عمومی و اساسی دارد:
یکی مرگ و حیات جسمی انسان است و مطابق آیات قرآن مجید به جز خداوند که حی و قیوم دائم و بی‌انتها است، هیچ موجودی نیست که خلق و متولد شود و مرگ برای او وجود نداشته باشد و این موضوع را صراحتاً به خود پیامبر عظیم الشأن اسلام بیان می‌کند که: (إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ) آیه 30 مبارکه الزمر. تو می‌میری و دیگران نیز می‌میرند. اما در جای دیگر خطاب به مؤمنین بیان می‌فرماید: (وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً) قسمتی از آیه 143 سوره مبارکه آل عمران و نیست محمد مگر فرستاده‌ای از خداوند به تحقیق که پیش از او نیز رسولانی بوده‌اند. آیا وقتی که بمیرد یا کشته شود شما به عقب و گذشته‌تان برمی‌گردید و هر کس به گذشته و (عقاید جاهلیت) برگردد به خداوند ضرری نمی‌رساند بلکه خود متضرر می‌گردد.
بدین ترتیب، می‌فهمیم که با درگذشت پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز مفاهیم و ارزش‌هائی را که آن پیامبر از طریق وحی به مردم عرضه داشته، بقاء آن ارزش‌های الهی به مردم بوده است و هر کس از مرد و یا زن هرچه بیشتر در امتداد آن معیارهای ارزشی قرار گیرد و نزدیک‌تر و متصف شود و جلوه‌های ایمان به آن حقایق و دستورهای الهی در اعمال و رفتار ظاهری و باطنی او نمودارتر گردد و به سهم خود انعکاس آن نور و ارزش شود، بقاء بیشتری می‌یابد که (إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم) آیه 13 سوره مبارکه حجرات، بدین ترتیب در می‌یابیم که آن بقاء، بقاء حقوقی و معنوی و شخصیتی انسان است و دوری و نزدیکی به آن نور و بقاء مطلق وابسته به میزان دوری و نزدیکی وجودی و باطنی انسان به محتوای نور مکتوبی است که خداوند ارسال داشته، قرآن مجید است و شخصیت‌هائی مانند امام خمینی نمودارهای برجسته چنین بقای انسانی هستند و ما معتقدیم که خداوند بار امانتی به انسان داده است و این بار امانت که وجه افتراق انسان با حیوان است. همان ارزشهای الهی است که در او به ودیعه نهاده شده و وجود دارد.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً. (آیه 72 سوره مبارکه احزاب)
ما بار امانت (صفات، خصوصیات و ارزش‌هائی که وجه ممیزه انسان از سایر موجودات هست مانند قدرت تفکر و آزادی اراده و نتایج حاصل از آن که منشأ تکالیفی است که انسان باید آن را جز برای دستورات الهی بکار نگیرد).
به زمین و آسمان و کوه‌ها عرضه داشتیم اما از حمل آن اباء نمودند و ترسیدند ولی انسان (پس از عرضه) آنرا حمل کرد، هرچند بواسطه عدم انجام صحیح آن دستورات و (عواض آن) به خود ظلم می‌کنند و ارزش و عظمت این امانت را نمی‌دانند.
و می‌دانیم از نظر جسمی در ابعاد اساسی و زیادی انسان مشترک با موجودات دیگر است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ) قسمتی از آیه 30 سوره مبارکه انبیاء (و ما هر موجود زنده‌ای را از آب خلق کردیم و یا هر موجودی را با آب زنده نگه می‌داریم و این حقیقت عظیمی که حیات بدون آب وجود ندارد. بیش از 1400 سال قبل در قرآن ذکر شده است و با کشفیات و تکامل دانش بشری به هیچ‌وجه نفی نشده و قطعیت آن تثبیت شده است، همچنین حرکت، تغذیه، توالد و تناسل مشترک بین انسان و بسیاری از موجودات است، اما چه چیز متفاوت است؟ همان ارزش‌های انسانی و پایه و مایه آن معیارهای ارزشی و حیات معنوی انسان نیز در ذات و خمیرمایه وجودی و جسمی انسان چه مرد و چه زن به ودیعه نهاده شده و ادغام گردیده است و اساساً فلسفه خلقت و انسانیت انسان به آن نوع کیفیت و ترکیب وجودی است که در انسان موجود شده است و در سوره مبارکه و الشمس آیات 5 تا 9 نیز ذکر شده است. (وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا) قسم به نفس و ذات انسانی انسان و آنکه نیروهای مختلف را در وجود انسان ادغام کرد و در حالت تعادل قرار داد و خوبی و بدی، فجور و تقوی را به آن نفس الهام و تفهیم کرد، هر کس آن را در جهت قوانین و دستورهای الهی جهت دهد به فلاح و رستگاری می‌رسد. هر کس برخلاف دستورات الهی رفتار کند فطرت و ماهیت خود را به اختلال کشانیده و زیانکار می‌گردد و انسان باید استعدادها، خلاقیت و نیروهای درونی وجودش را در امتداد آن معیارهای ارزشی قرار دهد و نگاه دارد و هنگامی نیروهای موجود در جسم انسان مفید و محترم است که در امتداد آن معیارهای ارزشی که خالق هستی تعیین کرده جهت پیدا کند و از حدود و ثغوری که خداوند در قرآن مجید تعیین فرموده تجاوز نکند که در آن حالت ارزش‌های انسانیش زیر علامت سئوال می‌رود و در صورت انحراف شدید مستحق مجازات الهی نیز می‌گردد.
حیات و مرگ جسمی هر انسانی بعد از تولد در فاصله زمانی مختلف از روزها و ماهها و تا دهها سال ممکنست طول بکشد اما بالاخره می‌میرد.
ولی آیا جسمش هم مجدداً زنده می‌شود یا نه؟
در مفهوم قرآنی معتقدیم که بلی زنده خواهد شد و در این مورد هم قرآن مجید است که از زبان حضرت ابراهیم بیان می‎‌کند که: (وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِـی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَـكِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی) «قسمتی از آیه 259 سوره مبارکه بقره»، هنگامیکه ابراهیم گفت: خداوندا به من بنمایان که چگونه مرده را زنده می‌کنی جواب داده شد که آیا ایمان نداری؟ ابراهیم گفت: چرا، درخواستم برای اینست که قلبم مطمئن شود. و دستور می‌رسد که چهار پرنده را ذبح کن و هر تکه‌ای از آنها را بالای کوهی بگذار و آنها را فراخوان که به سرعت بسوی تو خواهند آمد و در جواب آنهائیکه می‌گویند: وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ‌، برای ما مثلی زد (و موضوعی را مطرح نمود) و چگونگی خلقت خود را فراموش کرد و گفت: چه کسی استخوانهای خاک شده را زنده می‌کند؟ جواب داده می‌شود: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ.
بگو آن کس که اول بار آن را خلق کرد زنده‌اش می‌کند (آیات 77 و 78 سوره مبارکه یاسین) و نتیجه اعمال انسان بعد از مرگ نیز به حساب او گذاشته می‌شود.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَ نَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ‌ (آیه 12 سوره مبارکه یس) ما مردمان را زنده می‌کنیم و آنچه را که از قبل (اعمال خیر و شر) پیش فرستاده‌اند و آنچه از آثار عمل آنها بعد از درگذشتشان حاصل می‌شود به حساب آنها در کتاب روشن قرار می‌دهیم.
اما این بعثت مجدد چه وقت است آیا به هزاران و ده‌ها میلیون سال بعد می‌رسد یا نه؟ زمان آن در قرآن مجید مشخص نشده است. ضمناً کسی حق ندارد انسانی دیگر را به ناحق و بیگناه بکشد که خداوند کشتن انسان را حرام کرده است و آن را تجاوز به حقوق و حیات همه انسان‌ها می‌داند (مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً) قسمتی از آیه 32 سوره مبارکه مائده» و در مورد آنهائی که به ناحق انسانی را می‌کشند مجازات و قصاص به مثل مقرر فرموده است و بیان می‌فرماید: وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ (قسمتی از آیه 179 سوره مبارکه بقره) و در قصاص برای شما زندگیست ای صاحبان خردها و این بینش در رابطه جهانی با ملت‌های دیگر نیز تعمیم داشته و توصیه شده است.
و اگر کسانی در راه دفاع از ارزش‌های الهی که شامل منافع درازمدت حیات جامعه هم می‌شود شهید نیز شوند زنده هستند که (وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ‌: آنهائیکه زندگی جسمیشان را در راه اهداف الهی از دست داده‌اند و به قتل رسیده‌اند مرده نپندارید بلکه آنها زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی دارند. (آیه 169 سوره مبارکه آل عمران)
همچنین کسانی ممکنست از نظر جسمی زنده باشند اما: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَ النَّارُ مَثْوًى لَهُمْ (قسمتی از آیه 12 سوره مبارکه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)) آنانکه کافرند، لذتجویی می‌کنند و می‌خورند مانند چهارپایان ولی آتش (جهنم) سزای آنهاست.
و اینها از نظر شخصیت انسانی مرده هستند هرچند از نظر جسمی وجود دارند و برعکس کسانی برای حفظ حیات و عقاید اسلامی جامعه مانند برادران مبارزمان در جریان جنگ تحمیلی و شهدای مکه به شهادت رسیده‌اند اما به زندگی جاوید دست یافته‌اند.
بنابراین، معیارهای ارزشی حیات معنوی بر فطرت و ذات انسان بنا نهاده شده و با حیات جسمی او ادغام گردیده است اما بدان خاتمه نمی‌یابد و بر مبنای اعتقادی که داریم کتاب فطرت انسان برای همیشه کتاب الهی قرآن مجید است که کامل‌ترین کتاب الهی است. (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ‌) «آیه 30 سوره مبارکه روم»: پس جهتت را به جانب دینی قرار ده که حق‌گرای هست و خداوند فطرت و ذات انسان را بر این دین خلق کرده است و در خلقت خداوند تغییر و تبدیلی نیست و این دین استوار است اما بسیاری از مردم بدان آگاه نیستند به سوی او بازگشت نمائید و تقوی پیشه کنید و حدود و ثغور الهی را رعایت نمایید. و این دین به ما می‌گوید که باید به روز بعث و باز پس‌دهی حساب معتقد باشیم، به پیامبران الهی و محتوای قرآن که وحی بود هو حق است معتقد باشیم و تبعیت از آن نمائیم و بدانیم هر کس که باطن و وجدان خود را پیوسته از درون این نور مکتوب الهی بگذراند و جذب و کسب این نور نماید به سعادت دنیا و آخرت و حیات برتر خواهد رسید که: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ‌ (آیه 97 سوره مبارکه نحل). هر کس از مرد یا زن عمل صالح انجام داده و مؤمن به خداوند باشد او را زندگی سعادتمند (ابدی بهشت) داده و پاداشی بسیار بیش از کار نیکی که انجام می‌دهد، عطا می‌کنیم.
و آنگاه جلوه نور الهی و درخشش آن بر مبنای استعداد و ظرفیتی که خداوند در وجود او قرار داده است به سهم خود خواهد شد و پیروان آن علاوه بر ایمان و عمل باید موانعی را که بر سر راه اجرای دستورات الهی است عواملی که حریت عدالت اجتماعی، انفاق، رحمت و محبت بین مسلمین را نفی می‌کنند و اهداف و بینش استثمارگران، ذلت‌بار، بغی و تجاوز به ناحق به مسلمانان دارند، مبارزه کنند. نمونه مشخص این روحیه در روش رژیم جنایتکار و نژادپرست اسرائیل است که تجاوزگریهایش بر ضد مسلمین، مخصوصاً در فلسطین اشغالی مخالف نص صریح قرآن مجید است و در قرآن مجید بیان شده است که شما شدیدترین دشمن ایمانی‌تان را یهود و مشرکین می‌یابید. آنها که حتی کلام الهی را بعد از درک صحیح بودن آن منحرف می‌کنند و زمانی نمی‌گذارند که بر خیانت جدیدی از آنان علیه مسلمین آگاه نشوید (آیاتی در سوره مبارکه بقره، مائده، توبه). بنابراین قرائت و درک آیات قرآن مجید و عمل به آن علم و آگاهی و خلاقیت که وسعت‌یابی شخصیت فرد، عبرت گرفتن از تاریخ و بینش آگاهانه به آینده داشتن را موجب شده و پایه‌های استقلال را تحکیم بخشیده و محتاج به بیگانگان نبودن در امور اساسی و تعیین کننده حیات جمعی جامعه را سبب می‌گردد، رعایت حدودالله و تقوی در همه حالات مخصوصاً در بعد غریزی، احساس مسئولیت و داشتن اراده برای عمل صالح، آزادگی عدالت‌خواهی و انفاق‌گری مقاومت در برابر دشمنان و ایثارگری اینها از جمله معیارهای ارزشی زندگی مادی و معنوی و تداوم‌بخش حیات افتخارآمیز انسانی در بعد قرآنی است.
خداوند وجدانمان را بیدار و آگاه نگهدارد و در راه رعایت و حفظ ارزشهای الهی و پیروی از دستوراتش که در قرآن مجید مضبوط است استوار دار و ملت ما را به حیات برتر پیوسته راهنمائی فرما.
والسلام علی عبادالله الصالحین

پی‌نوشت‌ها:

1- دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد

منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.