نگرشی بر انسجام اسلامی از منظر امام علی علیه‌السلام

سیری گذرا در تاریخ اسلام نشان می دهد که هیچ عاملی به اندازه ی اتحاد و انسجام نتوانسته است موجبات قدرت ، شوکت و پیشرفت ملت ها را رقم زند، از سوی دیگر اختلاف و تفرقه ، بزرگ ترین عاملی به شمار رفته است که
پنجشنبه، 14 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
نگرشی بر انسجام اسلامی از منظر امام علی علیه‌السلام
نگرشی بر انسجام اسلامی از منظر امام علی علیه السلام
 
 
نویسندگان: دکتر احمد عابدی / حامد پوررستمی
 

چکیده

سیری گذرا در تاریخ اسلام نشان می دهد که هیچ عاملی به اندازه ی اتحاد و انسجام نتوانسته است موجبات قدرت ، شوکت و پیشرفت ملت ها را رقم زند، از سوی دیگر اختلاف و تفرقه ، بزرگ ترین عاملی به شمار رفته است که پیوسته مانع اعطای خیر و رحمت الهی بر امم شده و خواهد شد ؛ چنانچه امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید : «ان الله سبحانه لم یعط بغرقه خیرا ممن مضی و لا ممن بقی» ( انعام : 65 ) ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 176): خداوند سبحان به هیچ امتی چه از گذشتگان و چه از آیندگان -به واسطه ی تفرقه و اختلاف ، خیری اعطا ننموده و نخواهد کرد . از این رو ، این مقاله سعی دارد موضوع وحدت اسلامی را از حیث علمی و عملی مورد بررسی قرار دهد ؛ به طوری که ابتدا به ضرورت ها و بایسته های وحدت از منظر علی بن ابی طالب علیه السلام می پردازد و اهمیت مسئله را تبیین و تشریح می نماید تا با معرفت و شناخت بیشتر ، راه را برای هدف خود هموارتر نماید. سپس ضرورت انسجام اسلامی را از حیث عقلی مطرح می نماید و با ذکر یک مثال جامع ، نشان می دهد اتحاد ، علاوه بر یک واجب و ضرورت نقلی ، یک اصل و ضرورت عقلی نیز هست . آثار و تبعات اتحاد، بخش مهم دیگری است که علی بن ابی طالب علیه السلام از طرق عقل ، نقل و تجربه به تبیین آنها پرداخته است. در ادامه ی این نوشتار به چالش ها و موانع فراروی اتحاد دینی اشاره شده است که در دو بخش چالش ها و موانع بیرونی و درونی ، ضمن بیان مصادیق هر یک به این موضوع می پردازد . در پایان نیز یکی از راهکارهای عملی انسجام - که همان تدوین منشور وحدت اسلامی است - پیشنهاد و به عناصر کلیدی آن پرداخته شده است.
کلید واژه ها : وحدت ، انسجام ، علی علیه السلام ، اسلامی ، ضرورت ، تفرقه ، اختلاف.

مقدمه

واژه ی اتحاد و وحدت ، از ریشه ی «وحد» به معنای یکی بودن و انفراد (فراهیدی ، [ بی تا ] ، ج 3 ، ص 280) است . در تعریف آن آورده اند : «صیروره الشیین الموجودین شیئا واحدا و هو حقیقی و مجازی» (طریحی ، 1336 ش ، ج 3 ، ص 158) ؛ چه اینکه قرآن کریم ، یگانه موعظه خود را چنین بیان می دارد : « قل انما أعظکم بواحده ...» بگو تنها شما ر ا به یک امر سفارش می کنم ... (سبأ : 43) .
پیدایش مفهوم و معنای این واژه حداقل به آغاز آفرینش حضرت آدم علیه السلام برمی گردد ؛ زیرا اساسی ترین و ابتدایی ترین دستور الهی ، توحید و نفی شرک بوده و بر اساس این اصل والا ، خداوند متعال آدم علیه السلام و امم اولیه را به یکدلی و وحدت ، دعوت می کند و زمینه های ایجاد یک امت واحد و منسجم را در آنها ایجاد می نماید ؛ به طوری که قرآن مجید انسجام و یکپارچگی را از شاخص های اقوام و ملل نخستین ذکر می کند : «و ما کان الناس الا أمه واحده فاختلفوا» : مردم به صورت امتی واحد بودند، سپس اختلاف کردند ... ( یونس : 19 ) . «کان الناس أمه واحده» : مردم به صورت امتی واحد بودند ( فرقان : 25 ) . گفتنی است مفسرین ، مراد از این آیات را وحدت و انسجام دینی دانسته اند ( طباطبایی ، 1363 ش و قرشی ، 1366 ش ، ذیل آیات شریفه ) .
افزون بر آن ، واژه ی اجماع و اتحاد تنها مفهوم ارزشی و مثبت ندارند ، بلکه ممکن است اجماع و اتحاد بر امور باطل نیز رخ دهد ؛ چنانچه امام علی علیه السلام درباره ی دشمنان خود می فرماید : «فانهم قد اجمعوا علی حربی کاجماعهم علی حرب رسول الله قبلی» : آنها برای جنگ و پیکار با من اجتماع کردند ؛ همان طور که قبل از من برای جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و اله متفق گشته بودند ( سید رضی ، [ بی تا ] ، نامه 36 ) .
از این رو ، یکی از اساسی ترین شاخصه های اتحاد و انسجام باید شکل گیری بر اساس حق و حقیقت باشد تا منافع و بهره های آن عاید ملل و امم گردد ، وگرنه اتحاد بر امور باطل ، مخرب و ویرانگر خواهد بود .

ضرورت ها و بایسته ها

قرآن کریم در آیه ی «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ... » (آل عمران: 103 ) وحدت و الفت را نعمت بزرگی دانسته که با آن ، امت توانسته است از ذلت و هلاکت رهایی یابد و به قله های عزت و شوکت دست یازد .
علامه طبرسی معنای کلی واژه ی « حبل» را سبب و وسیله ای دانسته است که با آن می توان به مطلوبی دست یافت ؛ مانند ریسمانی که برای نجات از چاه به آن تمسک می شود. وی درباره ی معنای « حبل الله » اقوال اصحاب و تابعین را ذکر می کند ؛ به طوری که برخی چون ابی سعید خدری و قتاده «حبل الله » را قرآن ، به برخی چون ابن عباس و ابی زید ، آن را دین اسلام ، و برخی مانند ابان بن تغلب به نقل از امام جعفر صادق علیه السلام « حبل الله » را اهل بیت عصمت و طهارت دانسته اند. وی در ادامه، نظر خود را ذکر می کند و می گوید: بهتر است تمامی موارد فوق را معنای « حبل الله » بدانیم ؛ چه اینکه مؤید این رأی ، حدیث ابو سعید خدری به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله است که می گوید : « ایها الناس انی قد ترکت فیکم حبلین ان اخذتم بهما لن تضلوا بعدی احدهما اکبر من الاخر کتاب الله ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی الا و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض » : ای مردم ! در میان شما دو حبل را به یادگار می گذارم که اگر به آنها تمسک بجویید ، هرگز گمراه نمی شوید . یکی که از دیگری بزرگ تر است کتاب خداست که ریسمانی کشیده شده از آسمان و زمین بوده و دیگری عترت و اهل بیت من ؛ و این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه بر حوض [ کوثر ] بر من وارد شوند .
علامه طبرسی پس از نقل دیدگاه های ابن مسعود و قتاده می گوید : « لا تفرقوا » یعنی « لا تفرقوا عن دین الله الذی امرکم فیه بلزوم الجماعه و الائتلاف علی الطاعه و اثبتوا علیه » : از دین خدایی که شما را به لزوم اتحاد و همبستگی بر طاعتش امر کرده ، پراکنده نشوید و بر آن ثابت و استوار باشید (طبرسی ، 1412، ج2، ص611-613). در تقسیر « روض الجنان و روح البیان » ابوالفتوح رازی که معاصر علامه طبرسی است ، تقریبا مضامین تفسیر مجمع البیان دیده می شود ؛ از جمله آنکه ابوالفتوح رازی ، ثقلین را بهترین معنا و مصداق برای « حبل الله » برشمرده است ( رازی ، 1381 ش ، ج 4 ، ص 461 ) .
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در نهج البلاغه از این نعمت بزرگ الهی، به منت والای خداوند بر امت تعبیر نموده و می فرماید : « و ان الله سبحانه قد امتن علی جماعه هذه الامه فیما عقد بینهم من حبل هذه الالفه التی ینتقلون فی ظلها و یاوون الی کنفها بنعمه لا یعرف احد من المخلوقین لها قیمه لانها ارجح من کل ثمن و اجل من کل خطر » ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 236 ) : خداوند سبحان بر این امت به سبب الفت و وحدتی که بین آنها منعقد کرد، منت نهاد ؛ الفتی که در سایه ی آن وارد می شوند و در کنار آن پناه می گیرند ؛ نعمتی که کسی از آفریدگان ، بهای آن را نمی داند ؛ چرا که از هر کالایی برتر و از هر امر مهمی ، مهم تر و بزرگ تر است .
خاطرنشان می شود : واژه ی « منت» تنها برای نعمت های عظیم خداوند استعمال می شود ؛ چنانچه قرآن کریم موضوعی چون بعثت نبوی را منت خداوند متعال برای بندگان می داند و می فرماید « لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم » : خداوند بر مؤمنان منت گمارد که از میان آنها رسولی را برانگیخت ( آل عمران : 164 ) .
از سوی دیگر . امام علیه السلام الفت و وحدت را پناهگاه و دژ محکمی دانسته اند که امت به آن پناه می برند (یاوون الی کنفها ) ، گویی یکی از آثار مهم وحدت اسلامی محفوظ ماندن از خطرها و آسیب های گوناگون است . از منظر علی بن ابی طالب علیه السلام وحدت امت نه تنها امری از مقوله « خطر» است ، یعنی دارای منزلت ، شرف و رفعت است ( ابن منظور ، [ بی تا ] ،ج 4 ، ص 251 ) ، بلکه دارای مرتبه ای والاتر و برتر از آنچه گفته شد ، می باشد چرا که امام علیه السلام می فرماید : « و اجل من کل خطر » ، یعنی از هر امر مهم و شریفی برتر است ؛ از این رو شاهد آنیم که امام علی علیه السلام خود را حریص ترین و فعال ترین فرد برای ایجاد انسجام و وحدت اسلامی معرفی می کند و در پاسخ به نامه ی ابوموسی اشعری می نویسد : « و لیس رجل - فاعلم - احرص علی جماعه امه محمد صلی الله علیه و آله و الفتها منی ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم الماب »: بدان که در امر ایجاد انسجام و الفت میان امت پیامبر صلی الله علیه و اله کسی از من حریص تر نیست ؛ چرا که به وسیله آن ، پاداش و جایگاه نیک را از خداوند متعال طلب می نمایم ( سید رضی ، [بی تا ] ، نامه 78 ) . همان طوری که از سخن امام علیه السلام روشن شد ، مسئله ی انسجام بخشی میان صفوف امت اسلامی ، نه تنها امری صوری و شعاری را دنبال می کنند که از اجر و ثواب والایی برخوردار است. اهمیت و ضرورت وحدت اسلامی به اندازه ای است که امام علیه السلام پیکار و نبرد با عاملان تفرقه ، اختلاف و نزاع در جامعه اسلامی به اندازه ای است که امام علیه السلام پیکار و نبرد با عاملان تفرقه ، اختلاف و نزاع در جامعه اسلامی را امری ضروری و اجتناب ناپذیر می داند؛ زیرا تفرقه همچون موریانه ای خطرناک است که می تواند اساس و شاکله ی جامعه را از هم بپاشد و موجبات ذلت و شکست یک امت را رقم زند . برخورد قاطعانه ی امام علیه السلام با خوارج - که اندیشه ی تکفیری داشته و ریختن خون دیگر مسلمانان را جایز می دانستند - گواه و گویای این حقیقت است ؛ چه اینکه بعد از ماجرای حکمیت و شکل گیری فتنه ی خوارج -که به فضای تفرقه و وحشت جامعه دامن می زد -امام علیه السلام خطبه ای غرا ایراد فرمود و همگان را به انسجام و اتحاد اسلامی دعوت کرد :
و الزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعه و ایاکم و الفرقه ! فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب الامن دعا الی هذا الشعار فاقتلوه و لو کان تحت عمامتی هذه ...( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 127 ) : شما را به پیوستن به توده ی مردم ملزم می کنم که دست خدا با جماعت است . از تفرقه و اختلاف به شدت اجتناب کنید؛ چرا که انسان تنها در جامعه، بهره ی شیطان است؛ همان طور که گوسفند جدا از گله ، طعمه گرگ خواهدشد . آگاه باشید که هر کس شعار و تفرقه و اختلاف در جامعه سر دهد، او را بکشید؛ حتی اگر آن فرد زیر عمامه ی من باشد .
مهم ترین شاخصه ی خطبه ی فوق ، وجود تأکید های معنوی و لفظی فراوان است که حکایت از اهمیت و ضرورت مسئله ی وحدت دارد . وجود الفاظی چون « ان » ، « ایاکم » و « الا » ، « فاقتلوه » ، « الزموا» و همچنین تمثیل ( تشبیه فرد تکرو به گوسفند جامانده از گله ) و کنایه ( تحت عمامتی ، کنایه از شدت نزدیکی و خویشاوندی ) همگی دلالت بر آن دارد که هیچ چیزی نباید امت اسلام را دچار درگیری ، تزلزل و کشمکش کند، بلکه امت باید همچون « ید واحد » از منافع و مشترکات خود دفاع کند و در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی متحد و متفق عمل نماید ؛ زیرا تنها در این صورت ، قدرت و رحمت الهی را همراه خود خواهد داشت : « ید الله مع الجماعه » .
ابن ابی الحدید معتزلی این سخنان امام علیه السلام را در راستای سخنان پیامبر صلی الله علیه و اله ارزیابی می کند و مضامین فرمایش های پیامبر صلی الله علیه و اله و امام علیه السلام را یکسان دانسته است . وی در ادامه ، مواردی از سخنان پیامبر صلی الله علیه و اله را که ناظر به بیان امام علیه السلام می باشد ، آورده است که از جمله ی آنها می توان به : « یدالله من الجماعه و لا یبالی شبذوذ من شذ » ، « الشیطان مع الواحد و هو من الاثنین ابعد » و « من فارق الجماعه مات میته جاهلیه » اشاره کرد ( ابن ابی الحدید ، 1385 ق ، ج 8 ، ص 123 ) .
ابن میثم بحرانی نیز ذیل عبارت « فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب »، وجه شبه موجود میان انسان و گوسفند تنها را ، کناره گیری از جمعیت و تنهایی آنها دانسته است که هر دو ، زمینه ی هلاکت و نابودی خود را فراهم می کنند ؛ زیرا یکی طعمه ی شیطان و دیگری طعمه گرگ می شود. وی درباره ی عبارت « فاقتلوه و لو کان تحت عمامتی هذه » که بیانگر اهمیت و بزرگی موضوع می باشد ، آورده است : « مبالغه فی الکلام کنی بها عن اقصی القرب من عنایته : ای و لو کان ذلک الداعی الی هذه الحد من عنایتی به » : این کلام مبالغه در بیان مقصود است ؛ یعنی اگر شخصی تا این حد به من نزدیک و مورد توجه و عنایت من باشد ، باز هم کشتن او جایز است ( ابن میثم بحرانی ، 1404 ، ج 3 ، ص 136 ) . اینگونه سخنان امام علیه السلام ، بسیاری از مردم را نسبت به توطئه و فتنه ی مارقین (خوارج) آگاه نمود و به تقویت انسجام داخلی منجر شد ؛ از سوی دیگر امام علیه السلام تاش زیادی نمود تا خوارج به پذیرش حق قانع شوند و از ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف مسلمانان جلوگیری شود که البته این سیره ی علوی سبب شد بسیاری از خوارج از عملکرد خود پشیمان شوند و به صف توده ی ملت بپیوندند ( عاملی ، 1384 ش ، ص 160-164 ) .
تأمل در سیره ی علوی گویای این حقیقت است که امام علیه السلام تمام سعی خود را بر حفظ وحدت و انسجام امت مبذول داشتند و از تمام ظرفیت های موجود مدد گرفتند تا بر شوکت و عزت اسلامی خدشه ای وارد نشود و دشمنان داخلی مانند مرتدین و منافقین و بدخواهان خارجی ، مانند مشرکان و کفار نتوانند بذر تفرقه و اختلاف را در میان امت بپاشند ؛ برای مثال وقتی فردی یهودی - که قصد دامن زدن به اختلافات و بر هم زدن ثبات اجتماعی و سیاسی را داشت - نزد امام علی علیه السلام آمد و گفت : « هنوز پیامبرتان را دفن نکرده ، درباره اش اختلاف کردید » ، حضرت علیه السلام با لحن تند و سرزنش آمیزی پاسخ داد : « ما درباره ی آنچه که از او رسیده ، اختلاف کردیم نه درباره ی شخص او ؛ اما شما یهودیان هنوز پایتان پس از نجات از بحر نیل خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید : برای ما خدایی بساز ، چنانکه بت پرستان خدایی دارند ؛ و پیامبر شما گفت : شما مردمی نادانید » ( سید رضی ، [ بی تا ] ، حکمت 309 ) پاسخ سریع و صریح حضرت ، این نقشه و قصد تفرقه افکنانه را خاموش ساخت و فرد یهودی را از ادامه ی سخن گفتن باز داشت .
امت اسلام می تواند با تمسک به باورها و ارزش های مشترک خود ، درصدد تنظیم منشور وحدت اسلامی برآید و بر اساس آن ، اندیشه ها و گروه های تکفیری و سلفی را کنار زده و زمینه های تعالی و تکامل را بیش از پیش در خود فراهم کند؛ برای مثال یکی از آثار اتحاد اسلامی ، اقتدار نظامی و دفاعی جهان اسلام است که در پی آن ، مالکیت و حریم قلمرو اسلامی از طمع و گزند دشمنان وجهانخواران مصون می ماند. اگر مسلمانان بخواهند در اصول حقه ی افتراق داشته باشند ، دشمنان اسلام در اصول باطل خود اجتماع کرده ، بر پیکره ی نظام و امت اسلامی ضربه خواهند زد .
وقتی سپاه حسان بن حسان بکری از سوی معاویه به قلمرو حکومت علوی تعرض کردند و به قتل و غارت و آزار و اذیت زنان و کودکان مسلمانان پرداختند و حتی در این بین از ربودن دستبند ، گوشواره و پایبند آن زن کافر ذمی هم صرف نظر نکردند ، امام علی علیه السلام از این جریان به شدت برآشفت و کوفیان را سخت مورد سرزنش و عتاب قرار داد وفرمود :
فلو ان امرا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا فیا عجبا ! و الله یمیت القلب و یجلب الهم من اجتماع هولاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 27 ) : اگر فرد مسلمان به خاطر این جریان تأسف بار بمیرد ، سرزنشی برای او نیست ، بلکه نزد من سزاوارتر است . بسیار عجیب است و به خدا سوگند قلب را می میراند و غم و غصه را سبب می شود ، اجتماع این قوم برامور باطلشان و پراکندگی و اختلاف شما در امور حقتان .
همان طور که پیداست ، امام علیه السلام یکی از علل اصلی پیدایش این مصیبت و حقارت بزرگ را افتراق و پراکندگی مسلمانان در امر بر حقشان و اجتماع و وحدت دشمنان اسلام در باطلشان می دانست ؛ در واقع اگر پیروان و متمسکین سنت نبوی با هر مذهب و گرایشی، تحت لوای حکومت علوی در برابر غارت و چپاول سپاه معاویه ، متحد می شدند ، هیچ گونه تعرضی نسبت به اموال و انفس آنها صورت نمی گرفت و امنیت و اقتدار برای تمامی مذاهب حاصل می شد .

وحدت و انسجام ، ضرورت عقلی

سیری گذرا در وحدت و یکپارچگی جوامع و نظام هایی که اعتقادی به مبدأ و معاد ندارند و تمام هستی را در عالم ماده و تجربه خلاصه می کنند ، ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که مسئله ی انسجام و وحدت ، در درجه ی اول یک نیاز طبیعی و بایسته ی عقلی است که از رهگذر آن ، منافع عمومی جوامع تأمین می گردد ؛ یعنی مسئله ی اتحاد نه تنها یک واجب نقلی و شرعی برای اهل دین است، بلکه یک ضرورت عقلی برای همگان نیز می باشد ؛ به عبارت دیگر ، در برخی از موارد ، ضرورت ایجاب می کند که حتی دو قوم یا مذهب که با هم روابط خصمانه دارند ، با هم متحد شوند تا در برابر خطر و تهدیدی که هر دوی آنها را نشانه گرفته است ، مقابله کنند و عقل و خرد این حرکت را « صیانت از ذات و موجودیت در برابر تهدید واحد » می نامد .
برای مثال دو قوم را در نظر بگیرید که از دیرباز نسبت به یکدیگر روابط خصمانه دارند و در هیچ اصل و مبنایی با هم اشتراک ندراند . حال اگر یک سیل ویرانگر و هلاکت بار به سوی سرزمین آنها حرکت کند و نیاز به ساختن سدی محکم باشد که بخشی از مصالح آن در دست قومی و بخش دیگر در دست دیگر قوم باشد و به نیروی انسانی هر دو قوم نیاز باشد ، آیا ضرورت عقلی ایجاب نمی کند که این دو قوم مصالح و نیروهای خود را گرد آورند و شروع به ساختن سد کنند؟!
اساسا « صیانت ذات » که در حیات انسان ، مقتضی تشکل و ارتباطات جمعی است ، گاه برای دفع مزاحم از سر راه زندگی ، هم دو یا چند انسان عادل و با فضیلت را به یکدیگر می پیوندد و هم ، اشخاص درنده را که اگر خطر مزاحم نبود، همدیگر را می دریدند ؛ مانند دست به هم دادن شیر با خرگوش و پلنگ با آهو و گربه با موش برای دفع دشمن ؛ چنان که برای به دست آوردن سود، ممکن است میلیون ها انسان با داشتن خواسته ها و آرمان های مختلف و متضاد ، به یکدیگر جذب و هماهنگ شوند ( جعفری، 1378 ش ، ص 30 ) .
در سیره ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مشاهده می گردد که حضرت صلی الله علیه و اله به منظور حفظ منافع و ارزش های مشترک با یهودیان ساکن مدینه ( قبایل بنی نضیر ، بنی قریظه ، بنی قینقاع و دیگر گروه های یهودی ) پیمان مشترک دفاعی و امنیتی منعقد می کنند تا قلمرو اسلامی بیش از پیش در برابر تهدیدهای خارجی و دیگر آسیب های احتمالی مصون و محفوظ بماند.
در این پیمان نامه - که می توان آن را یک اقدام سیاسی عاقلانه برای « تشکیل امت واحده از پیروان ادیان » قلمداد نمود- بندهای جالب و قابل توجهی به چشم می خورد که از جمله موارد آن ، می توان به بندهای زیر اشاره کرد :
1. دفاع مشترک یهود و مسلمانان از مدینه ؛
2.مشارکت هر دو طرف در هزینه های جنگی احتمالی ؛
3.ملت واحده بودن مسلمانان و یهودیان ؛
4.حرمت ستم در حق هم پیمان و لزوم کمک به ستمدیده ؛
5.مناسبات نیک و مطلوب هم پیمانان ؛
6.ممنوعیت همکاری یهود با دشمنان پیامبر صلی الله علیه و اله از طریق در اختیار قرار دادن
اسلحه و مرکب ... ( مجلسی ، 1404 ، ج 19، ص 10 / ابن کثیر ، 1408 ، ج3 ، ص 273 ) .
نکته ی مهم و قابل توجه در این پیمان نامه ، آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با یهودیانی پیمان وحدت و دوستی می بندد که نه در کتاب ، نه در نبی و نه فقه با ما مشترک نیستند و نقاط افتراق و تمایز آنها با مسلمانان بسیار زیاد است ؛ اما با این حال این پیمان منعقد می گردد ؛ از این رو جای هیچ گونه شکی باقی نمی ماند که اولین مطالبه ی پیامبر صلی الله علیه و اله از جهان امروز اسلام ، انعقاد منشور وحدت اسلامی و انسجام ، بر حول مبانی و اصول فراوانی است که فرق اسلامی از نعمت آنها برخوردار می باشند ؛ حتی می توان گفت: بر اساس سیره ی نبوی ، مسلمانان علاوه بر اتحاد بین خود ، باید با ادیان توحیدی دیگر نیز پیمان دوستی و وحدت ببندند تا از ارزش های فرهنگی و منافع اقتصادی خود در برابر دشمنان دین و عدالت ، حفاظت و حراست نمایند ؛ به عبارت دیگر « ما باید در دو جبهه ی اتحاد ، تلاش و کوشش کنیم : یکی اتحاد در داخل مسلمین که بیش از یک میلیارد مسلمان به عنوان امت اسلام در صف واحد می باشند و دیگر آنکه پس از تحصیل وحدت اسلامی ، باید پای را فراتر نهاده ، برای تأمین وحدت موحدان عالم اقدام کنیم تا همه ی مسلمانان با همه ی کسانی که دارای کتاب آسمانی اند ، متحد شده بتوانند بر ضد ملحدان جهان قیام کنند ؛ زیرا الحاد و انکار ماورای طبیعت و حصر موجود در ماده و انکار وحی و رسالت و قیامت و معاد و نبوت و معجزه و سایر معارف غیبی ، پیامدهای تلخ و سوانح سنگین غیر قابل تحمل را به دنبال دارد ؛ لذا خدای سبحان ، گذشته از دعوت مسلمانان به اتحاد ، موحدان عالم را هم دعوت به اتحاد می کند : « قل یا أهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ألا نعبد الا الله ... » ( جوادی آملی ، 1380 ش ، ص 73 ) .

آثار انسجام اسلامی

در خطبه ی قاطعه ( خطبه ی 234 نهج البلاغه ) ، به طور جامع ، آثار و منافع انسجام اسلامی و زیان های تفرقه و اختلاف را بر می شمارد . از آنجایی که روح و ساختار این خطبه ، بر اساس مذمت کبر و خودخواهی و دعوت به تواضع و فروتنی است ، می توان یکی از عوامل مهم تفرقه و اختلاف را - که در این خطبه مطرح شده - کبر ، تعصب و منیت برشمرد .
حضرت با دعوت از دیگران به تفکر و تأمل در احوال و اوضاع امت های گذشته ، از آنها می خواهد در عوامل ایجادی خیر و شر پیشینیان نیک بیندیشند . ایشان در ادامه ، برخی از علل و معلولات موضوع را چنین ذکر می کند :
فاذا تفکرتم فی تفاوت حالیهم فالزموا کل امر لزمت العزه به شأنهم و زاحت الأعداء عنهم و مدت العافیه فیه علیهم و انقادت النعمه له معهم و وصلت الکرامه علیه جبلهم: من الاجتناب لفرقه و اللزوم للالفه و التحاض علیها و التواصی بها ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 234 ) : هنگامی که در احوال گذشتگان تفکر می کنید ، خود را ملزم به اموری کنید که مایه های عزت آنان را رقم زده و دشمنان را از سر راهشان برداشت و عافیت و نعمت را برای آنها فراهم کرده ، کرامت و شخصیت به آنان بخشید ؛ از جمله علل پدید آمدن این کامیابی ها ، اجتناب از تفرقه و اختلاف و پایبندی بر الفت و وحدت و تشویق و سفارش یکدیگر بر این امر مهم بود .
امام علیه السلام در ادامه ، مردم را از تفرقه بر حذر می دارد و می فرماید :
و اجتنبوا کل امر کسر فقرتهم و اوهن منتهم من تضاغن القلوب و تشاحن الصدور و تدابر النفوس و تخاذل الایدی ( همان ) : از هر امری که باعث شکسته شدن ستون فقرات جامعه می شود و نیرو و قوت آن را سست و ضعیف می کند، پرهیز کنید که از جمله ی آنها ، کینه ورزی قلوب و دشمنی صدور و عدم یاری و حمایت از یکدیگر است .
به عبارت دیکر ، امام علیه السلام می فرماید : از اختلاف و کینه ورزی به شدت اجتناب کنید که اساس و پایه ی هر امتی را متزلزل می کند .
سپس حضرت علیه السلام به مقایسه ی دو دوره ذلت و عزت اقوام گذشته می پردازد و برخی از شاخصه های آنها را ترسیم می کند و دوباره از حیث اهمیت و ضرورت موضوع ، خاطر نشان می کند : « فانظروا کیف کانوا حیث کانت الاملاء مجتمعه و الاهواء موتلفه و القلوب و الایدی مترادفه و السیوف متناصره و البصائر نافذه و العزائم واحده . الم یکونوا اربابا فی اقطار الارضین و ملوکا علی رقاب العالمین؟ فانظروا الی ما صاروا الیه فی آخر امورهم حین وقعت الفرقه و تشتت الالفه و اختلفت الکلمه و الافئده و تشعبوا مختلفین و تفرقوا متحاربین قد خلع الله عنهم لباس کرامته و سلبهم غضاره نعمته و بقی قصص اخبارهم فیکم عبره للمعتبرین منکم » ( همان ) .
برخی از پیام ها و نکات خطبه ی فوق بدین شرح است :
1. ویژگی و شاخصه های یک امت آرمانی و الگو ، آن است که حول مشترکات خود مجتمع شوند ( الاملاء المجتمعه ) و ائتلاف واحدی در تصمیمات خود تشکیل دهند ( و الاهواء مؤتلفه ) و از لحاظ باطنی نیز قلوب آنها همراه و هم جهت باشد ( القلوب معتدله ) .
2. ویژگی دیگر یک امت اسلامی مقتدر ، آن است که نیرو ، قدرت و توان های دفاعی و نظامی آنها در راستای کمک و پشتیبانی از هم به کار رود ، نه درمقابل هم ؛ در واقع کشورهای اسلامی برای حفظ و حراست از موجودیت خود نیاز مبرم دارند که ظرفیت ها و توانایی های خود را روی هم گذارند تا بتوانند چشم طمع مستکبران خارجی و دشمنان اسلام را کور کنند ( و الایدی مترادفه و السیوف متناصره ) .
3. بینش عمیق و ژرف نگری ، یکی از عوامل مهم در کامیابی یک جامعه ی انسانی واحد است ( و البصائر نافذه ). کارکرد مهم این عامل اساسی ، آن است که مذاهب و فرق اسلامی را از آفات ساده لوحی ، قشری نگری ، تعصب و جمود فکری باز می دارد .
4. گرچه ممکن است اتحاد و همدلی در امور جزئی میسر نگردد ( چنانچه در فرق درونی تشیع و تسنن مشاهده می شود ) ، اما این مهم حتما باید در امور کلی و تصمیمات کلان تحقق یابد و امام علیه السلام از این مهم ، به « العزائم واحده » تعبیر نموده اند .
5. اگر هر امتی بتواند با کنار گذاشتن اختلافات و اجتماع بر مشترکات خود ، موارد فوق را تحقق بخشد ، به تبع خواهد توانست فرهنگ و قدرت خود را عالمگیر کند ؛ و اگر این امت تابع فرهنگ قرآن باشد ، نهایتا احکام ، عقاید و اخلاق قرآنی ، سراسر عالم فرا خواهد گرفت ؛ نه مانند امروز که بخش قابل توجهی از مردم جهان ، اسیر شرک و بت پرستی و کفر هستند و بخشی از جهان اسلام نیز اسیر ذلت و خواری ( الم یکونوا اربابا فی اقطار الارضین و ملوکا علی رقاب العالمین؟ ) .
6. از سوی دیگر ، اگر امتی گرفتار تفرقه ، نزاع و درگیری هایی فرقه ای و مذهبی شود، خداوند متعال لباس کرامت را از تن آنها در آورده ، فراوانی نعمت را از آنها سلب خواهد نمود ( قد خلع الله عنهم لباس کرامته و سلبهم غضاره نعمته ....) .
ابن میثم بحرانی ذیل این بخش از خطبه ی علوی ، آورده است : « هؤلاء الذین امر باعتبار حالهم بهم امه معینه بل الحالی عام فی کل امه سبقت فان کل امه ترادفت ایدیهم و تعاونوا و تناصروا کان ذلک سببا لعزه حالهم و دفع الاعداء عنهم و کل قوم افترقوا و تقاطعوا استلزم ذلک ذلهم و قهر الاعداء لهم» (ابن میثم بحرانی، 1404، ج 4، ص 295): اینها کسانی [ اممی] هستند که حضرت به عبرت آموزی از احوالشان امر کرده است و امت خاصی مورد نظر نیست ، بلکه شامل هر امتی می شود ؛ به طوری که اگر هر امتی همدست شده و به یاری هم بشتابند ، این مسئله سبب عزت حالشان و دفع دشمنانشان می شود و هر قومی که دچار تفرقه شوند، ذلت و غلبه ی دشمنان بر آنان را به دنبال خواهد داشت .
ابن میثم این سخنان حضرت را منحصر به قوم خاصی نمی داند، بلکه می گوید این موضوع می تواند در هر برهه از تاریخ و برای هر امتی رخ دهد .
وقتی عمر بن خطاب از امام علی علیه السلام درباره ی مسائل نظامی و امنیتی مشورت و راهنمایی می خواهد ، امام علیه السلام ضمن توصیه هایی به عمر ، به او خاطر نشان می کند که عزت و کثرت مسلمانان ، ناشی از دین مبین اسلام و انسجام و اجتماع آنها می باشد ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 146 ) ؛ یعنی وحدت و انسجام ، یکی از دو عامل موفقیت و عزت ذکر شده است . یا آنکه در نامه ی امام علیه السلام به اهل مصر ، علل همکاری و همیاری امام علیه السلام با خلفا - که خود موجب وحدت و انسجام امت اسلام شد - خطر انحراف مردم ، شورش مرتدین و نابودی دین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ذکر شده است ؛ به طوری که امام علیه السلام تصریح می کند : اگر مانع ایجاد فضای تفرقه و اختلاف نمی شد ، ویرانی و ضربه ای به پیکر اسلام وارد می شد که هیچ مصیبتی به پای آن نمی رسید ( همان ، نامه 62 ) . با توجه به مطالب گذشته ، می توان اجمالا برخی از آثار انسجام اسلامی را چنین برشمرد : 1.عزت اسلامی و ملی ؛ 2. اقتدار اسلامی و ملی و به تبع آن رونق و قوت اقتصادی ؛ 3. امنیت ملی ؛ 4. توسعه و گسترش فرهنگی در دنیا ؛ 5.جلب عافیت ، رحمت و نعمت الهی؛ 6. ایجاد فضای محبت ، همدلی و نشاط ؛ 7. استحکام ارکان دین ؛ 8 . مصونیت از تهدیدهای داخلی و خارجی .

چالش ها و موانع فراروی

جهان اسلام از بدو رویش تاکنون ، پیوسته موانعی را پیشاروی خود دیده است که اتحاد و انسجام آن را خدشه دار نموده است ؛ به طور کلی می توان چالش ها را در دو بخش : الف ) چالش ها و موانع بیرونی ؛ ب ) چالش ها و موانع درونی بررسی کرد :

الف ) چالش ها و موانع بیرونی

1. گروه های تکفیری و سلفی : تکفیر مسلمانان و ریختن خون ایشان ، از شاخصه های بارز این گروه ها می باشد که از جمود فکری و تعصب جاهلی آنها ناشی می شود ؛ برای مثال خوارج شخص مرتکب گناه کبیره را خارج از اسلام و قتل او را جایز می دانستند ( شهرستانی ، [ بی تا ] ، ج 1 ، ص 121 ) ؛ به طوری که امام علیه السلام به آنها فرمود : « اگر فکر می کنید که من خطا کردم و گمراه شدم، پس چرا امت محمد صلی الله علیه و آله را به واسطه ی گمراهی من، گمراه و خطاکار می دانید و به واسطه ی گناهان، آنان را کافر می شمارید؟!» ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 127 ) .
البته امروز نیز چنین جریان هایی وجود دارد که ریختن خون مسلمانان را بر خود فرض می دانند و در تحقق وحدت و الفت اسلامی سنگ اندازی می کنند ؛ برای مثال این گروه ها بر این باورند که هر کس در کفر و الحاد شیعیان و در وجوب و یا جواز جنگ با آنان و قتل ایشان تردید کند ، همانند خود آنان کافر است ( ابن عابدین ، [بی تا] ، ج 1 ، ص 103 ) .
2. تلاش بدخواهان داخلی و دشمنان خارجی : دشمنان اسلام همواره تلاش نموده اند که در میان مسلمانان روابط حسنه و الفت برقرار نباشد و به طرق مختلف به اختلافات جامعه ی اسلامی دامن بزنند ؛ برای مثال ابوسفیان صخر بن حرب ضمن عدم بیعت با خلیفه ی اول در کوچه های مدینه می گشت و می گفت :
« ای بنی هاشم ! نگذارید تیم و عدی ( ابوبکر و عمر ) در حق شما طمع ورزند . خلافت حق شما و مربوط به شماست و جز ابوالحسن ( علی علیه السلام ) کس دیگری شایسته ی آن مقام نیست » . ابوسفیان می گفت : « چرا خلافت در فروترین طایفه ی قریش باشد ؟ » آن گاه به علی بن ابی طالب علیه السلام گفت : « دست خود را بگشا تا با تو بیعت کنم . به خدا اگر بخواهی مدینه را از سواره و پیاده پر می کنم » ، اما امام علیه السلام روی خوشی به او نشان نداد وفرمود : تو قصد فتنه و آشوب و اختلاف داری و همواره برای اسلام خواهان شر و بدی بوده ای : « و الله انک ما اردت بهذا الا فتنه و انک و الله ظالما بغیت للاسلام شرا! لا حاجه لنا فی نصیحتک » ( ابن اثیر ، 1965 م ، ج 2 ، ص 326 ) .
در واقع ، امام علیه السلام از نقشه های ابوسفیان برای بر هم زدن وحدت و انسجام جامعه به خوبی آگاه بود ، لذا قاطعانه مانع از حرکت ابوسفیان و فتنه های او شد .
3.عدم شناخت و سوء تفاهم : امام علیه السلام یکی از سیاست های شیطانی معاویه را سانسور و تحریف اخبار و اطلاعات معرفی می کند ؛ چه اینکه همین فضای جاهلانه و بسته ی شام منجر به آن شد که مردم و برخی گروه ها علیه حکومت علوی مواضع خصمانه اتخاذ نمایند . امام علیه السلام می فرماید : « الا و ان معاویه قاد لمه من الغواه و عمس علیهم الخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیه » ؛ یعنی علت هلاکت و بدبختی اهل شام آن بود که از حقایق و واقعیات امر محروم و بی خبر بودند و در نتیجه ، با پای خودشان به مسلخ رفتند ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 51 ) .
بنابراین دشمن از طریق نشر اکاذیب و اخبار اختلاف انگیز در صدد است فضا را آلوده سازد و مسلمانان را در مقابل هم قرار دهد .

ب ) چالش ها و موانع درونی

1. مانع شیطانی : اولین و حریص ترین تفرقه افکن میان جوامع بشری ، ابلیس است ؛ چرا که فضای اختلاف و تفرقه را زمینه ای مساعد برای اغوا و گمراهی بشریت می بیند . امام علیه السلام نیز در نهج البلاغه از فتنه انگیزی و تفرقه افکنی شیطان خبر داده است و همگان را از وسوسه ها و نقشه های او بر حذر داشته است ( همان ، خطبه ی 120 ) .
2. مانع نفسانی : کبر و عصبیت دو امر نفسانی هستند که آدمی را از حقیقت وحدت باز می دارند ؛ از این رو برای ایجاد الفت و پیوند برادری میان مسلمانان ، رفع این دو رذیله ی اخلاقی ضروری است ؛ چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می فرماید : « لیس منا من دعا الی عصبیه و لیس منا من قاتل علی عصیبه و لیس من مات علی عصبیه » ( مجلسی ، 1404 ، ج 70 ، ص 283 ) : از ما نیست کسی که دعوت به عصبیت کند ، از ما نیست کسی که بر عصبیت بجنگد و از ما نیست کسی که بر عصبیت بمیرد. علی علیه السلام نیز در سرتاسر خطبه ی قاصعه از آثار شوم کبر و عصبیت سخن گفته است .

منشور وحدت اسلامی ، راهکار عملی

التزام عملی به یک برنامه ی مدون و منشور جامع ، می تواند افق جدیدی در مقابل ملل و فرق اسلامی قرار دهد تا به کمک آن بتوان حدود و مرزهای افراط و تفریط را شناخته و انسجام اسلامی را محقق نمود. برخی از شاخصه ها و بایسته های این منشور به شرح زیر است:

1. پایبندی و التزام عملی به عوامل وحدت

مشترکات دینی در میان مذاهب اسلامی فراوان است که مهم ترین و اساسی ترین آنها، قرآن کریم و شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می باشند که مشترکات زیادی را در احکام، عقاید، اخلاق، تاریخ و سیره ایجاد نموده اند ( المجتمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 1425، العدد 37، ص 7 ) .
امیر بیان ، علی بن ابی طالب علیه السلام ضمن ابراز ناراحتی و تأسف از اختلافات در جامعه ی اسلامی ، از قرآن و شخصیت نبی اکرم صلی الله علیه و اله به عنوان درمان و چاره ی کار یاد کرده است . ایشان می فرماید : « الههم واحد! و نبیهم واحد و کتابهم واحد افامرهم الله سبحانه بالاختلاف فاطاعوه ! ام نهاهم عنه فعصوه ! ... ( سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 18 ) : خدایشان واحد است ، پیامبرشان یکی است و کتابشان نیز یکی است ؛ پس آیا خدا آنها را به اختلاف امر کرده که اطاعتش می کنند یا آنکه از اختلاف نهی کرده و او را نافرمانی می کنند ! ...
به عبارت دیگر ، امام علیه السلام وجود اختلاف و تنازع را در امتی که دارای خدا ، کتاب و پیامبر واحدی هستند امری زشت و غریب می دانند ؛ چنانچه در نامه ی خود به مالک اشتر قرآن و سنت نبوی را به عنوان مرجع رفع تنازعات و اختلافات معرفی می کند و به او توصیه می کند در مشکلات و سختی های امور به این دو رکن عظیم رجوع کند : « و اردد الی الله و رسوله ما یضلعک من الخطوب و یشتبه علیک من الامور فقد قال الله تعالی لقوم احب ارشادهم : یا ایها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الرسول . فالرد الی الله : الخذ بمحکم کتابه و الرد الی الرسول : الاخذ بسنته الجامعه غیر المفرقه » ( همان ، نامه 53 ) : در مشکلات پیش آمده و امور مشتبه به خدا و رسولش مراجعه کن ؛ چرا که خداوند متعال به قومی که هدایتش را دوست می دارد ، فرموده است : ای کسانی که ایمان آورده اید ! از خدا اطاعت کنید و از رسول بازگردانید که بازگرداندن به خدا همان تمسک به آیات محکم قرآن و باز گرداندن به رسول ، همان تمسک به سنت جامع و وحدت آفرین نه تفرقه افکن پیامبر صلی الله علیه و آله است .
امام علی علیه السلام در جای دیگر ، ضمن توصیف شخصیت پیامبر صلی الله علیه و اله ، رفع کینه ها و دشمنی ها و ایجاد روحیه ی الفت و برادری را از آثار و برکات بعثت نبوی بر می شمارد و می فرماید: «دفن الله به الضعائن و اطفاء به الثوائر و الف به اخوانا ...» (همان، خطبه 95): به برکت وجودش، خداوند کینه ها را دفع کرد و آتش دشمنی ها را با او خاموش ساخت، به واسطه ی وجود او در میان دل ها الفت افکند و نزدیکانی را از هم دور ساخت ....
از این رو ، بازبینی اصول و مشترکات اسلامی توسط نخبگان مذاهب و التزام عملی به آن توسط تمامی مذاهب ، امری ضروری به نظر می رسد که باید در منشور وحدت اسلامی لحاظ گردد.

2. شناسایی و طرد گروه های تکفیری و سلفی

یکی از چالش های اساسی فراروی وحدت اسلامی ، وجود فرقه های تکفیری است که هر جنایتی را علیه مسلمانان روا می دارند و ریختن خون آنها را مباح می دانند . در عصر حکومت علوی ، خوارج ، صاحب چنین تفکری بودند و مجرد گناه کبیره را موجب خروج از اسلام و جواز قتل می دانستند . امام علیه السلام ضمن تبیین موضوع ، سیره ی نبوی را شاهدی محکم در بطلان تفکر آنها دانست که پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ گاه سارق یا زانی را کافر و مرتد نمی دانست . امام علیه السلام فرمود : « و قد علمتم ان رسول الله صلی الله علیه و اله رجم الزانی المحصن ثم صلی الله علیه و اله ثم ورثه اهله و قتل القاتل و ورث میراثه اهله و قطع السارق و جلد الزانی غیر المحصن ثم قسم علیها من الفی و نکحا المسلمات فاخذهم رسول الله صلی الله علیه و اله بذنوبهم و اقام حق الله فیهم و لم یمنعهم سهمهم من الاسلام و لم یخرج اسماءهم من بین اهله » ( همان ، خطبه 127 ) : شما می دانید که رسول خدا زناکار محصنه را سنگسار می کرد و بعد بر او نماز می گزارد و میراثش را به اهل او می داد ؛ قاتل را می کشت ، اما میراثش را میان اهلش تقسیم می کرد ؛ دست سارق را می برید و زناکار غیر محصنه را تازیانه می زد ، سپس از غنایم جنگی به آنها می داد و آنها با زنان مسلمان ازدواج می کردند . رسول خدا صلی الله علیه و اله آنها را به گناهشان مؤاخذه می کرد و حق را درباره شان ادا می فرمود ، اما سهم آنان را از اسلام قطع نمی کرد و نامشان را از فهرست مسلمانان خارج نمی کرد .
این بخش از خطبه ی فوق تصریح می کند: رسول اکرم صلی الله علیه و اله حد اسلامی را بر مرتکب گناه کبیره اجرا می کردند ، ولی به هیچ وجه حکم ارتداد و تکفیر را بر کسی جاری نمی نمودند.
در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایات فراوانی به چشم می خورد مبنی بر اینکه ذکر شهادتین موجب اسلام و حرمت خون افراد می شود؛ چنانچه پیامبر صلی الله علیه وآله وقتی معاذ بن جبل را به یمن می فرستاد ، به او یادآور شد که اگر اهل کتاب ذکر « لا اله الا الله » و « محمد رسول الله » را گفتند، نمازهای پنجگانه ودیگر احکام اسلامی را به آنها یاد ده که حکایت از تشرف آنها به اسلام دارد ( بخاری ، [ بی تا ] ، ج 2 ، ص 18 / مسلم بن حجاج، [بی تا ] ، ج 1 ، ص 150 ) .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله حتی ناسزاگویی به مسلمانان را فسق ، و جنگ و قتال با آنها را کفردانسته اند : « سباب المسلم فسق و قتاله کفر » ( عاملی ، 1377 ش ، به نقل از ابن تیمیه ، ص 470) ؛ یعنی فاسق و کافر کسانی هستند که مسلمانان را تکفیر کرده و قتل آنها را جایز می دانند ( بخاری ، [ بی تا ] ، ج 11 ، ص 9 / مسلم بن حجاج ، [بی تا ] ، ج 1 ، ص 408 / حر عاملی ، [ بی تا ] ، ج 8 ، ص 610 ) .
بر این مبنا ، ابن تیمیه در اوایل رساله الاستغاثه از مجموعه ی رسائل کبرای خود می گوید : «اهل سنت و جماعت ، اتفاق نظر دارند که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی کسانی که گناهان کبیره مرتکب شده اند ، شفاعت خواهد کرد و کسی از اهل توحید در دوزخ جاویدان نخواهد ماند» .
همچنین ابن حزم نیز در کتاب « الفصل » خود بر این باور است که : هیچ مسلمانی را نمی توان به سبب سخن یا عقیده ای که بر زبان آورده ، کافر و فاسق دانست ( ابن حزم اندلسی ، [ بی تا ] ، ج 3 ، ص 291 ) .
از این رو ، روشن می شود که فرقه های تکفیری و سلفی چقدر از سنت و سیره ی نبوی فاصله دارند و از روی خودخواهی و تعصب خود، اقتداکنندگان به سیره ی نبوی را کافر می شمارند .
تأکید نگارنده بر آن است که نخبگان جهان اسلام می توانند با گفتگوی عالمانه و بررسی سیره ی نبوی ، افکار صحیح را از افکار انحرافی باز شناسند و منحرفین از سیره نبوی را کنار بزنند ؛ ** ضمن آنکه این مسئله از بایسته های اصلی در ایجاد منشور وحدت اسلامی قلمداد می شود .

نتیجه

بدون تردید ، اتحاد و انسجام مطلوب ، عاملی مهم در پیشبرد اهداف ملل و جوامع به شمار می آید و مورد تأیید و تأکید آیات و روایات نیز می باشد . قرائن و شواهد ، حکایت از آن دارد که علی بن ابی طالب علیه السلام ، اولین و برترین منادی وحدت و یکپارچگی در جامعه صدر اسلام بوده و تصریحات و تأکیدات حضرت بر اهمیت ، نقش و ضرورت انسجام، کاملا هویدا و روشن است؛ تا آنجا که امام علیه السلام می فرماید : «عوامل تفرقه و اختلاف در جامعه را بکشید ، حتی اگر زیر عمامه من باشند ( از نزدیک ترین افراد من باشند» (سید رضی ، [ بی تا ] ، خطبه 127 ) .
عقل نیز بر ضرورت اتحاد و انسجام حکم می کند ؛ چرا که « حفظ منافع مشترک » یا « صیانت از ذات » امر اقتضا می کند که این مهم تحقق یابد ؛ چنانچه پیمان مشترک دفاعی و امنیتی رسول اکرم صلی الله علیه و اله با قوای بنی نضیر ، بنی قریظه و بنی قینقاع را می توان در همین راستا ارزیابی نمود ( ابن کثیر ، 1965 ، ج 3 ، ص 273 ) .
از سوی دیگر ، مهم ترین چالش ها و موانع فراروی دول و جوامع اسلامی ، چالش های بیرونی ( گروه های تکفیری و سلفی ، بدخواهان داخلی و خارجی ، عدم شناخت و سوء تفاهمات ) و چالش های درونی ( موانع شیطانی و موانع نفسانی ) می باشند که روند تحقق وحدت اسلامی را کند و کم شتاب کرده اند ؛ اگر چه تنظیم و تدوین منشور وحدت اسلامی ( به ویژه بر اساس سیره و سنت نبوی و علوی ) و التزام به مواد آن ، می تواند گامی بلند و راهکاری عملی در تسریع روند فوق قلمداد گردد .

پی نوشت :

*تاریخ وصول: 86/6/17؛ تاریخ تصویب نهایی: 86/7/30.
**چنانچه این موضوع توسط شیخ محمد سلتوت شیخ جامع الازهر نیز دنبال می شد و وی خواستار بازبینی معارف و تقریب همه ی مذاهب اعم از شیعی و سنی و ... بود (ر.ک: حول الواحده الاسلامیه: 1404، ص65).

منابع :

1. ابن ابی الحدید ، عزالدین ؛ شرح نهج البلاغه ؛ قاهره : داراحیاء التراث العربی ، 1385 ق .
2. ابن اثیر ، علی بن ابی الکرم ؛ الکامل فی التاریخ ؛ بیروت : دار صادر ، 1965 م .
3. ابن حجاج ، مسلم ؛ صحیح مسلم ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، [ بی تا ] .
4. ابن حزم اندلسی ؛ علی بن احمد ؛ الفصل فی الاهواء و الملل و النحل ؛ بیروت : دارالمعرفه، [ بی تا ] .
5. ابن عابدین ؛ تنقیح الفتاوی الحامدیه ؛ پاکستان : المکتبه الحبیبه ، [ بی تا ] .
6. ابن کثیر دمشقی ، اسماعیل ؛ البدایه و النهایه ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، 1408ق.
7. ابن منظور ، محمد بن مکرم ؛ لسان العرب ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، [ بی تا ] .
8 . ابن میثم بحرانی، میثم بن علی؛ شرح نهج البلاغه؛ تهران: مطبعه خدمات چاپی، 1404 ق .
9. المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه ؛ « رساله التقریب » ؛ الدوره العاشره ، العدد 37 ، 1425 ق .
10. بخاری ، محمد بن اسماعیل ؛ صحیح بخاری ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، موسسه التاریخ العربی ، [ بی تا ] .
11. جعفری ، محمد تقی ؛ وحدت عالی انسانی ؛ تنظیم و تلخیص محمد رضا جوادی ؛ تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1380 ش .
12. جوادی آملی ، عبدالله ؛ وحدت جوامع در نهج البلاغه ؛ گردآوری و تنظیم سعید بند علی؛ قم : اسراء ، 1380 ش .
13. حر عاملی ، محمد بن حسن ؛ وسائل الشیعه ؛ ترجمه مؤسسه آل البیت ، [ بی تا ] .
14. رازی ،ابوالفتوح ؛ روض الجنان و روح الجنان ؛ تصحیح محمد جعفر یا حقی و محمد مهدی ناصح ؛ مشهد : بنیاد پژوهش های اسلامی ، 1381 ش .
15. شهرستانی ، ابوالفتوح ؛ الملل و النحل ؛ مصر : مطبعه الانکلوه ، [ بی تا ] .
16. طباطبایی ، سید محمد حسین ؛ المیزان فی تفسیر القرآن ؛ قم : مؤسسه النشر الاسلامی ، 1363 ش .
17. طبرسی ، ابوعلی فضل بن حسن ؛ مجمع البیان ؛ تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی ؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی ، مؤسسه التاریخ العربی ، 1412 ق .
18. طریحی ، فخر الدین ؛ مجمع البحرین ؛ تهران: مکتبه المرتضویه ، 1336 ش .
19. عاملی ، سید جعفر مرتضی ؛ امام علی علیه السلام و خوارج ؛ ترجمه محمد سپهری ؛ تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی ؛ 1384 ش .
20. عاملی ، شرف الدین سید عبدالحسین ؛ الفصول المهمه فی تألیف الامه ؛ ترجمه سید ابراهیم سید علوی ؛ تهران : مطهر ، 1377 ش .
21. فراهیدی ، خلیل بن احمد ؛ العین بیروت : داراحیاء التراث العربی ، [ بی تا ] .
22. قرشی ، سید علی اکبر ؛ احسن الحدیث ؛ تهران مؤسسه البعثه ، 1366 ش .
23. مجلسی ، محمد باقر ؛بحارالانوار ؛ بیروت : مؤسسه الوفاء ، 1404 ق .
24. منظمه الاعلام الاسلامی ؛ حول الوحده الاسلامیه ( مجموعه مقالات ) ؛ قم ، 1404 ق .
25. موسوی ، محمد بن حسین سید رضی ) ؛ نهج البلاغه ؛ تصحیح و تحقیق مؤسسه نهج البلاغه ؛ دمشق : المستشاریه الثقافیه الجمهوریه الاسلامیه الایرانیه ، [ بی تا ] .

منبع:کتاب شیعه شناسی

 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما