معلم و همسر نمونه
استاد دکتر محمد خوانساري، اولين معلم دوران کودکي خود را اين گونه توصيف مي کند: « معلم [مکتب خانه ي ] ما زني بود، بسيار پارسا و خداشناس و قانع که به او زن ملاعباس مي گفتند. او چند دختر و پسر کم سن و سال را به شاگردي مي پذيرفت [ و در خانه به آنها درس مي داد ] و از ماهانه ي ناچيزي که از شاگردان مي گرفت، به زندگي محقر شوهر خود، کمک مي کرد. شوهرش، ملاعباس، نابينا بود و در مجالس روضه خواني، ذکر مصيبت مي کرد. الاغي داشت که بر آن سوار مي شد و خود، تنها به مجالس روضه مي رفت. رهگذران در راهنمايي او، کمک مي کردند. ا هالي محل، نمي دانم به شوخي يا به جدي مي گفتند: الاغ ملاعباس، صورت مجالس او را حفظ کرده است و مثلا مي داند شب جمعه بايد او را به کدام مجلس ببرد و پس از آن به کدام مجلس.
معلم ما پس از پرداختن به تدريس و کارهاي خانه، پهلوي شوهرش مي نشست و مقتل هاي فارسي را با صداي سوزناک براي او مي خواند تا آنها را حفظ کند. بسيار ديده بود که هنگام خواندن مقتل، اشک بر گونه هاي رنگپريده و استخواني او مي غلتيد و بر روي کتاب مي چکيد. به راستي که او جز عبادت خدا و خدمت خلق، کاري نداشت. همچون زوجه ي حضرت ايوب، خود را وقف عبادت خدا وخدمت شوهر کرده بود ».
استاد در جاي ديگر مي گويد: « چند سال پيش، مخصوصا به در مکتب خانه ي زن ملاعباس رفتم. ديدم آن خانه ي متروک، به همان صورت هفتاد و چند سال قبل، با همان ديوارهاي کاه گلي اش برجاست؛ اما از ساکنان سابق آن، ديگر سال هاست که اثري بر جا نيست. ديگر نه از زمزمه ي کودکان مکتبي اثري بود و نه از آن زن و شوهر قانع و پرهيزگار و نه حتي از دو فرزند آنها».
استاد برجسته ي فلسفه و منطق، دکتر محمد خوانساري، از بزرگان علم و دانش کشور ماست.
کتاب « منطق صوري » او، متن درسي دانشگاه هاست که تاکنون، به چاپ بيست و هفتم رسيده است.
منبع:زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي دکتر محمد خوانساري، تهران؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، ص 22 .
برگرفته از: مجله ي حديث زندگي، شماره ي33 .
/خ
معلم ما پس از پرداختن به تدريس و کارهاي خانه، پهلوي شوهرش مي نشست و مقتل هاي فارسي را با صداي سوزناک براي او مي خواند تا آنها را حفظ کند. بسيار ديده بود که هنگام خواندن مقتل، اشک بر گونه هاي رنگپريده و استخواني او مي غلتيد و بر روي کتاب مي چکيد. به راستي که او جز عبادت خدا و خدمت خلق، کاري نداشت. همچون زوجه ي حضرت ايوب، خود را وقف عبادت خدا وخدمت شوهر کرده بود ».
استاد در جاي ديگر مي گويد: « چند سال پيش، مخصوصا به در مکتب خانه ي زن ملاعباس رفتم. ديدم آن خانه ي متروک، به همان صورت هفتاد و چند سال قبل، با همان ديوارهاي کاه گلي اش برجاست؛ اما از ساکنان سابق آن، ديگر سال هاست که اثري بر جا نيست. ديگر نه از زمزمه ي کودکان مکتبي اثري بود و نه از آن زن و شوهر قانع و پرهيزگار و نه حتي از دو فرزند آنها».
استاد برجسته ي فلسفه و منطق، دکتر محمد خوانساري، از بزرگان علم و دانش کشور ماست.
کتاب « منطق صوري » او، متن درسي دانشگاه هاست که تاکنون، به چاپ بيست و هفتم رسيده است.
منبع:زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي دکتر محمد خوانساري، تهران؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، ص 22 .
برگرفته از: مجله ي حديث زندگي، شماره ي33 .
/خ