عصر ارتباطات
نویسنده: مسعود رضوي
يك دانش جديد كه از جمله مدرن ترين و عيني ترين روشها ، بويژه در پژوهشهاي علوم اجتماعي به شمار ميرود ، دانش ارتباطات Communication است . اين دانش كه يكي از نتايج و مشتقات نظريه اطلاعات information theory محسوب مي شود ، امروزه از اهميت بسزايي در تحليل و تفسير رويدادهاي اجتماعي برخوردار شده است .
ارزش و مختصه تحليل و توضيح رخدادهاي اجتماعي به مدد اين دانش در آن است كه پژوهمده از امكانات برخي علوم پايه نظير آمار ، رياضي ، سيبرنتيك و … براي توجيه و تبيين وضعيت گروه هاي اجتماعي بهره مي گيرد . آنچه در رهگذر اين گونه بررسي شايسته توجه است اينكه پژوهشگر خواهد توانست به دلايل و علل حركت هاي عيني رويدادها ( شبيه به آنچه در خور رشته هاي علوم دقيقه و پايه است ) دست يابد و تحليل و تفسيري از رويدادهاي اجتماعي و به طور كلي آنچه ناشي از خواست و كردار گروههاي انساني است بدست دهد ، چنانچه به رغم بار احساسي و عاطفي آنها ، در تعارض با نتايج پژوهشي در علوم دقيقه نبوده و به لحاظي مويد آن نيز بوده باشد . در ذيل قصد ما بيان كلي ترين مفاهيم و موضوعات اين دانش است بدون آنكه جزئيات روش ها و سيستم هاي اطلاع و ارتباط مطرح گردد.
در كشور ما و در زبان پارسي هنوز واژه مناسبي كه معادل communication باشد ارائه نگرديده است . اساسا اين دانش هنوز در ايران چندان شناخته شده نيست و از امكان ها و قابليت هاي آن هنوز در پژوهش ها و تحقيقات بهره وري نشده است . براي اين واژه در فرهنگها ( مثلاWebster- 90 )، معاني متعددي از قبيل “ نوشتن ” ، “ رفت و آمد ” ، “ روابط سيستماتيك ” ، “ گذرگاخ عبور از يك مكان به مكان ديگر ” ، “ هنر بيان ايده ” ، “ عمل انتقال ” ، پيامهاي محاوره اي ” ، “ تبادل اطلاعات علائم ” ، “ يك سيستم فرستادن و دريافت پيام ( از طريق وسايل ارتباطي )” ، و بالاخره “ علم انتقال اطلاعات ” و “ ارتباطات ” ذكر شده است كه معادل اخير ظاهرا تاكنون مورد قبول و گزينش واقع شده است . با اين همه به نظر مي رسد هيچ يك از مفاهيم و دريافتهاي بالا كه با استناد به يك فرهنگ معتبر انگليسي بر گردانده شده است و غالبا نيز مورد استفاده مترجمان مي باشد ، درباره آنچه مورد نظر ماست وافي به مقصود نيست . در Communication علاوه بر “ ارتباطات ” ،مفهوم “ ارتباط ” به عنوان يك پديده نيز مورد تعريف و توضيح واقع مي شود و به عنوان يك پديدار ، واجد عمق و محتواي تازه مي گردد. اين پويايي در تبيين و توضيح پديده امري است كه در نهايت امر موجب اصلاح اين دانش و استحكام ساختارهاي آن خواهد شد ، و مي توان آن را به نوعي جهان بيني متشكل از سيستمهاي اطلاعاتي تشبيه نمود . شايد واژه “ ابلاغ ” نيز كه يكي از پيشنهادهاي متعدد درباره معادل اين واژه است بتواند تا حدودي به ايضاح معناي آن مدد رساند ، معهذا به نظر مي رسد ، همان ارتباطات تداول بيشتري دارد و در حال حاضر استفاده از آن معقولتر مي باشد .
Communication در اصل واژه اي لاتيني به معناي عمل خبر رساني و يا در ميان نهادن و شناختن بوده است ، كه تا پايان قرن نوزدهم نيز كمابيش به همين معني بكار مي رفت . پيشرفت علوم و تكنيك و گسترش يافتن ارتباط ها بر دامنه كاربرد اين واژه افزود ، در سالهاي اخير چنانچه گفته شد ، يك معناي آن كه به اين واژه نان دانشي خاص را مي داد اهميت ويژه يافت . و آن اطلاع رساني و ارتباطات است كه كليه شيوه هاي رابطه ، ابلاغ ، اطلاعات و دادو ستد دانايي و خبر در ميان مردم و دامنه تاثير آنها را بر مي رسد . پي بردن به اهميت اين دانش و نقشي كه مي تواند در توضيح و تبيين مسائل اجتماعي داشته باشد موجب كندوكاو در ابعاد مختلف مسئله ارتباط گرديده و بار يك بيني هاي خاصي درباره امر “ ارتباط ” صورت گرفت . امري كه پژوهش آن دستاوردهاي بسياري براي علوم اجتماعي در بر داشته است .
“ پژوهش ارتباط ” با “ ارتباط پژوهي ” يكي از رشته هايي است كه فرايندهاي خبررساني در بين مردم و تاثيرات آن را از ديدگاه “ اطلاع رساني ” بررسي مي كند . توجه به اين مسئله به عنوان يك پديده علمي و قابل استفاده در زندگي جمعي از واپسين سالهاي جنگ جهاني آغاز گرديد . در اين زمان با پيدايش و رشد بي سابقه رسانه هاي گروهي و همگاني ، سرعت يافتن انتقال و ابلاغ پيامها و اخبار و بهبود سازماندهي نيروهاي خبر ياب و خبر رسان ، سبب شد تا به قدرت بي سابقه اين دانش و نقش آتي آن در زندگي انسانها توجه بسيار جدي مبذول شود . پژوهش بيشتر در اين رشته علاوه بر مشخص ساختن مفهوم خبر و اطلاعات ، موجب افزايش دامنه ديد انسان درباره كيفيت و تنوع ارتباطات انساني گرديد . همه اين مسائل موجب بررسي كانالهاي خبررساني و بهبود شرايط استفاده از اين راهها شد . چنانكه هر چه اين پيشرفت بيشتر شد ، راههاي ابلاغ كوتاه تر و سرعت انتقال بيشتر مي شد . ضمن آنكه از استهلاك و سوختن اخبار ، يا از كاسته شدن از بارهاي جانبي اطلاعات نيز جلوگيري به عمل مي آمد .
در سالهاي 60 ـ 1950 ، اين رشته كاملا اهميت يافته بود ، اما پس از اين سالها با برخي دانشهاي كاملا مدرن نظير “ سيبرنتيك ” و “ نظريه اطلاعات ” و همچنين نظريه “ اتوماتها ” ، شتاب رشد بيشتري يافت . در واقع در پيوند با اين علوم بود كه صورت نهايي دانش ارتباطات پديدار شد و كار از توضيح مسئله ارتباط در بين چند تن فراتر رفت و دانش ارتباطات با بكارگيري نظريه اطلاعات و آمار و رياضي به پيشرفت فوق العاده دست يافت و به معنا و گستره امروزين پديدار گرديد . شناخت و ثبت كليه مسائلي كه روند اطلاعات به همراه دارد و شناسايي عواملي كه پويايي هر گروه در يك سيستم كلي و زير مجموعه هاي يك جامعه در گرو آن است ، موضوعي است كه در حوزه ارتباط همگاني بررسي مي شود . اين زمينه ها همراه با يكديگر و در رابطه با پژوهش تجربي متن و بافت سخن (خبر ) رشد كرده است . در اين دانش ، هدف نهايي در واقع توضيح ساختارهاي اطلاعاتي و ارتباطي موجود و بازسازي تئوريك و برنامه اي آنها در مدلهاي صوري است .
همانطور كه گفته شد ، تكامل ارتباطات به يك دانش ، محصول رشد تكنيكي و گسترش وسايل نوين ارتباط جمعي بوده است . مطالعات براي استفاده بهينه از اين ابزار ها بالاخره پژوهش گران را واداشت كه به شناخت آماري از ساختار “ ارتباط ” در ميان مردم بينديشند . اين مسئله در درجه اول بستگي مي يابد به ساختار اطلاع رساني و ارتباطي كه به كمك يك سلسله علائم شناخته شده ( اعم از سمعي و بصري ) ابلاغ خبر مي كنند . در اين ميان همياري نزديك در مسايل مربوط به ارتباطات و مسائلي كه ديگر دانشهاي معاصر به همراه دارند ، البته نقش بسيار مهمي ايفا مي كند . خاصه دانشهاي سابق الذكر كه در زمره دانشهاي مدرن محسوب مي شوند . تاثير اين رشته بر روي دانش ارتباطات چنان موثر است كه گاه تفكيك آنها را از هم مشكل مي سازد . بدين ترتيب مهمترين عنصر ارتباطات كه در آغاز نظريه اطلاعات بود ، به مدد رشته هاي ياد شده ، چنان گسترده و نافذ گرديده كه فراتر از نظريه اطلاعات در عرصه هاي بسيار متعدد كاربرد يافت .
اكنون مسائلي را كه دانش ارتباطات بدانها مي پردازد ، به طور خلاصه مي توان چنين معرفي كرد كه : يك “خبر ” توسط يك “ فرستنده ” ابلاغ مي شود . منبع فرستنده خبر ، مي بايد آن را “ فرموله ” كند ، يعني به نحوي تدوين نمايد كه مناسبترين بافت براي ابزار و اطلاع رساني باشد . حالا مسئله اين است كه بايد در كوتاهترين برهه زماني ، اين “ خبر ” در مكاني ديگر باز توليد شود . اين توليد مجدد بايد به گونه اي صورت گيرد كه حداكثر بار محتوايي خبر توسط يك “گيرنده ” دريافت شود . در ايجا است كه برخي مسائل نظير هزينه ارسال خبر مطرح مي شود كه بستگي تام به طول رسانه انتقال خبر دارد و كوشيده مي شود خبر را به يك رشته نشانه هاي صرفه جويانه تر و مشخص تر در آورد كه با صورت ساده ولي پر هزينه اوليه ظاهرا متفاوت است . اين مسئله بخصوص در مورد مخابره اطلاعات ماهواره اي از ديگر سيارات مصداق مي يابد . در ايجاست كه مسئله “ كد خبري ” مطرح مي شود يعني به تناسب ماهيت و طول مسير ارسال خبر ، يك كد خاص براي آن در نظر مي گيرند كه گيرنده نيز بتواند از خلال آن مفهوم را در يابد . اين شيوه زوايد كمتري نسبت به مخابره صورت اوليه خبر دارد و بسياري از نظر اقتصادي به صرفه است . سازماندهي و استفاده از كدهاي خبري نيازمند شناخت دقيق و آماري محدوديتهايي است كه در تركيب بخشهاي خبر به عنوان يك واحد يا يك كل خبري موجود مي باشد . همچنين متن خبر قابل انتقال و قسمتهاي پيش بيني پذير آن .
آنچه كه محدوديتهاي انتقال خبر را سبب مي شود همان مسئله زوايد خبري است و موجب بروز “ زائده ” و “ حشو ” يا redundance در كار خبر رساني مي شود . پژوهندگان براي حل اين مسئله و استفاده از كدها به اين نتيجه رسيدند كه مي بايد رسانه اي در بين اين دو واسطه شود ، يعني بايد يك كانال ايجاد نمود . به واسطه اين كانال ، خبري كه به صورت كد صورتبندي شده است بايد في المثل به يك موج الكترومانتيكي ( يا سيگنالهاي ديگر ) در آيد و مخابره شود . دستگاه گيرنده نيز بايد به نحوي طراحي شود و قابليت داشته باشد كه آن را مجددا به متن اوليه كه صورت زباني و ساده خبر بود باز گرداند . مشكل طول زياد فواصل ارسال اطلاعات نيز به وسيله “ رله ” و تقويت موضعي مجراهاي خبر رساني حل شد . بدين ترتيب نوعي تازه از مبادله و اطلاعات خبر و ارتباط در جوامع انساني پديد آمد كه عمده ترين شاخصه دنياي مدرن نسبت به پيش از خود محسوب مي شود .
مسئله استهلاك اخبار گاهي ممكن است ناشي از يك سلسله اختلالهاي كانالهاي خبر رساني باشند. اين اختلالها كه انواع متنوع و متفاوتي دارند ، مي توانند در كاهش فهم خبر بسيار موثر باشند . اين مسئله نيز با كدهاي مناسب ديگري كه كدهاي “ كاشف ” هستند و اساسا براي اكتشاف خطا در مجراهاي انتقال خبر طراحي شده اند تا حدي حل شده است . همه اين تمهيدات موجب كاهش آلودگي و دقت در انتقال اخبار شده و ضريب اطمينان را در ارتباطات انساني ابلاغ اطلاعات بالا مي برد .
مسائل مذكور در باره علم ارتباطات ، نشانگر حوزه گسترده و حساس آن در تفاهم انساني و ارتباط ميان انسانهاست . هر چه راههاي ارتباط سهل تر و كوتاهتر شود و از ميزان استهلاك و خطا ( و سوء تفاهم ! ) در ارتباط كاسته گردد ، بر ضريب تفاهم افزوده خواهد شد . امروزه درصد رشد و توسعه ارتباطات در يك جامعه نيز نشان دهنده اهميت ، ارزش و سطح پيشرفت آن جامعه محسوب مي شود . در حقيقت ارتباطات مدرن شاخص ترين نشانه رشد و توسعه در دوران ما بايد به حساب بيايد .
پي بردن به اهميت دانش ارتباطات و نقشي كه مي تواند در توضيح و تبيين مسئل اجتماعي داشته باشد موجب كندوكاو در ابعاد مختلف مسئله ارتباط گرديد .
منبع:http://www.e-resaneh.com
/س
ارزش و مختصه تحليل و توضيح رخدادهاي اجتماعي به مدد اين دانش در آن است كه پژوهمده از امكانات برخي علوم پايه نظير آمار ، رياضي ، سيبرنتيك و … براي توجيه و تبيين وضعيت گروه هاي اجتماعي بهره مي گيرد . آنچه در رهگذر اين گونه بررسي شايسته توجه است اينكه پژوهشگر خواهد توانست به دلايل و علل حركت هاي عيني رويدادها ( شبيه به آنچه در خور رشته هاي علوم دقيقه و پايه است ) دست يابد و تحليل و تفسيري از رويدادهاي اجتماعي و به طور كلي آنچه ناشي از خواست و كردار گروههاي انساني است بدست دهد ، چنانچه به رغم بار احساسي و عاطفي آنها ، در تعارض با نتايج پژوهشي در علوم دقيقه نبوده و به لحاظي مويد آن نيز بوده باشد . در ذيل قصد ما بيان كلي ترين مفاهيم و موضوعات اين دانش است بدون آنكه جزئيات روش ها و سيستم هاي اطلاع و ارتباط مطرح گردد.
در كشور ما و در زبان پارسي هنوز واژه مناسبي كه معادل communication باشد ارائه نگرديده است . اساسا اين دانش هنوز در ايران چندان شناخته شده نيست و از امكان ها و قابليت هاي آن هنوز در پژوهش ها و تحقيقات بهره وري نشده است . براي اين واژه در فرهنگها ( مثلاWebster- 90 )، معاني متعددي از قبيل “ نوشتن ” ، “ رفت و آمد ” ، “ روابط سيستماتيك ” ، “ گذرگاخ عبور از يك مكان به مكان ديگر ” ، “ هنر بيان ايده ” ، “ عمل انتقال ” ، پيامهاي محاوره اي ” ، “ تبادل اطلاعات علائم ” ، “ يك سيستم فرستادن و دريافت پيام ( از طريق وسايل ارتباطي )” ، و بالاخره “ علم انتقال اطلاعات ” و “ ارتباطات ” ذكر شده است كه معادل اخير ظاهرا تاكنون مورد قبول و گزينش واقع شده است . با اين همه به نظر مي رسد هيچ يك از مفاهيم و دريافتهاي بالا كه با استناد به يك فرهنگ معتبر انگليسي بر گردانده شده است و غالبا نيز مورد استفاده مترجمان مي باشد ، درباره آنچه مورد نظر ماست وافي به مقصود نيست . در Communication علاوه بر “ ارتباطات ” ،مفهوم “ ارتباط ” به عنوان يك پديده نيز مورد تعريف و توضيح واقع مي شود و به عنوان يك پديدار ، واجد عمق و محتواي تازه مي گردد. اين پويايي در تبيين و توضيح پديده امري است كه در نهايت امر موجب اصلاح اين دانش و استحكام ساختارهاي آن خواهد شد ، و مي توان آن را به نوعي جهان بيني متشكل از سيستمهاي اطلاعاتي تشبيه نمود . شايد واژه “ ابلاغ ” نيز كه يكي از پيشنهادهاي متعدد درباره معادل اين واژه است بتواند تا حدودي به ايضاح معناي آن مدد رساند ، معهذا به نظر مي رسد ، همان ارتباطات تداول بيشتري دارد و در حال حاضر استفاده از آن معقولتر مي باشد .
Communication در اصل واژه اي لاتيني به معناي عمل خبر رساني و يا در ميان نهادن و شناختن بوده است ، كه تا پايان قرن نوزدهم نيز كمابيش به همين معني بكار مي رفت . پيشرفت علوم و تكنيك و گسترش يافتن ارتباط ها بر دامنه كاربرد اين واژه افزود ، در سالهاي اخير چنانچه گفته شد ، يك معناي آن كه به اين واژه نان دانشي خاص را مي داد اهميت ويژه يافت . و آن اطلاع رساني و ارتباطات است كه كليه شيوه هاي رابطه ، ابلاغ ، اطلاعات و دادو ستد دانايي و خبر در ميان مردم و دامنه تاثير آنها را بر مي رسد . پي بردن به اهميت اين دانش و نقشي كه مي تواند در توضيح و تبيين مسائل اجتماعي داشته باشد موجب كندوكاو در ابعاد مختلف مسئله ارتباط گرديده و بار يك بيني هاي خاصي درباره امر “ ارتباط ” صورت گرفت . امري كه پژوهش آن دستاوردهاي بسياري براي علوم اجتماعي در بر داشته است .
“ پژوهش ارتباط ” با “ ارتباط پژوهي ” يكي از رشته هايي است كه فرايندهاي خبررساني در بين مردم و تاثيرات آن را از ديدگاه “ اطلاع رساني ” بررسي مي كند . توجه به اين مسئله به عنوان يك پديده علمي و قابل استفاده در زندگي جمعي از واپسين سالهاي جنگ جهاني آغاز گرديد . در اين زمان با پيدايش و رشد بي سابقه رسانه هاي گروهي و همگاني ، سرعت يافتن انتقال و ابلاغ پيامها و اخبار و بهبود سازماندهي نيروهاي خبر ياب و خبر رسان ، سبب شد تا به قدرت بي سابقه اين دانش و نقش آتي آن در زندگي انسانها توجه بسيار جدي مبذول شود . پژوهش بيشتر در اين رشته علاوه بر مشخص ساختن مفهوم خبر و اطلاعات ، موجب افزايش دامنه ديد انسان درباره كيفيت و تنوع ارتباطات انساني گرديد . همه اين مسائل موجب بررسي كانالهاي خبررساني و بهبود شرايط استفاده از اين راهها شد . چنانكه هر چه اين پيشرفت بيشتر شد ، راههاي ابلاغ كوتاه تر و سرعت انتقال بيشتر مي شد . ضمن آنكه از استهلاك و سوختن اخبار ، يا از كاسته شدن از بارهاي جانبي اطلاعات نيز جلوگيري به عمل مي آمد .
در سالهاي 60 ـ 1950 ، اين رشته كاملا اهميت يافته بود ، اما پس از اين سالها با برخي دانشهاي كاملا مدرن نظير “ سيبرنتيك ” و “ نظريه اطلاعات ” و همچنين نظريه “ اتوماتها ” ، شتاب رشد بيشتري يافت . در واقع در پيوند با اين علوم بود كه صورت نهايي دانش ارتباطات پديدار شد و كار از توضيح مسئله ارتباط در بين چند تن فراتر رفت و دانش ارتباطات با بكارگيري نظريه اطلاعات و آمار و رياضي به پيشرفت فوق العاده دست يافت و به معنا و گستره امروزين پديدار گرديد . شناخت و ثبت كليه مسائلي كه روند اطلاعات به همراه دارد و شناسايي عواملي كه پويايي هر گروه در يك سيستم كلي و زير مجموعه هاي يك جامعه در گرو آن است ، موضوعي است كه در حوزه ارتباط همگاني بررسي مي شود . اين زمينه ها همراه با يكديگر و در رابطه با پژوهش تجربي متن و بافت سخن (خبر ) رشد كرده است . در اين دانش ، هدف نهايي در واقع توضيح ساختارهاي اطلاعاتي و ارتباطي موجود و بازسازي تئوريك و برنامه اي آنها در مدلهاي صوري است .
همانطور كه گفته شد ، تكامل ارتباطات به يك دانش ، محصول رشد تكنيكي و گسترش وسايل نوين ارتباط جمعي بوده است . مطالعات براي استفاده بهينه از اين ابزار ها بالاخره پژوهش گران را واداشت كه به شناخت آماري از ساختار “ ارتباط ” در ميان مردم بينديشند . اين مسئله در درجه اول بستگي مي يابد به ساختار اطلاع رساني و ارتباطي كه به كمك يك سلسله علائم شناخته شده ( اعم از سمعي و بصري ) ابلاغ خبر مي كنند . در اين ميان همياري نزديك در مسايل مربوط به ارتباطات و مسائلي كه ديگر دانشهاي معاصر به همراه دارند ، البته نقش بسيار مهمي ايفا مي كند . خاصه دانشهاي سابق الذكر كه در زمره دانشهاي مدرن محسوب مي شوند . تاثير اين رشته بر روي دانش ارتباطات چنان موثر است كه گاه تفكيك آنها را از هم مشكل مي سازد . بدين ترتيب مهمترين عنصر ارتباطات كه در آغاز نظريه اطلاعات بود ، به مدد رشته هاي ياد شده ، چنان گسترده و نافذ گرديده كه فراتر از نظريه اطلاعات در عرصه هاي بسيار متعدد كاربرد يافت .
اكنون مسائلي را كه دانش ارتباطات بدانها مي پردازد ، به طور خلاصه مي توان چنين معرفي كرد كه : يك “خبر ” توسط يك “ فرستنده ” ابلاغ مي شود . منبع فرستنده خبر ، مي بايد آن را “ فرموله ” كند ، يعني به نحوي تدوين نمايد كه مناسبترين بافت براي ابزار و اطلاع رساني باشد . حالا مسئله اين است كه بايد در كوتاهترين برهه زماني ، اين “ خبر ” در مكاني ديگر باز توليد شود . اين توليد مجدد بايد به گونه اي صورت گيرد كه حداكثر بار محتوايي خبر توسط يك “گيرنده ” دريافت شود . در ايجا است كه برخي مسائل نظير هزينه ارسال خبر مطرح مي شود كه بستگي تام به طول رسانه انتقال خبر دارد و كوشيده مي شود خبر را به يك رشته نشانه هاي صرفه جويانه تر و مشخص تر در آورد كه با صورت ساده ولي پر هزينه اوليه ظاهرا متفاوت است . اين مسئله بخصوص در مورد مخابره اطلاعات ماهواره اي از ديگر سيارات مصداق مي يابد . در ايجاست كه مسئله “ كد خبري ” مطرح مي شود يعني به تناسب ماهيت و طول مسير ارسال خبر ، يك كد خاص براي آن در نظر مي گيرند كه گيرنده نيز بتواند از خلال آن مفهوم را در يابد . اين شيوه زوايد كمتري نسبت به مخابره صورت اوليه خبر دارد و بسياري از نظر اقتصادي به صرفه است . سازماندهي و استفاده از كدهاي خبري نيازمند شناخت دقيق و آماري محدوديتهايي است كه در تركيب بخشهاي خبر به عنوان يك واحد يا يك كل خبري موجود مي باشد . همچنين متن خبر قابل انتقال و قسمتهاي پيش بيني پذير آن .
آنچه كه محدوديتهاي انتقال خبر را سبب مي شود همان مسئله زوايد خبري است و موجب بروز “ زائده ” و “ حشو ” يا redundance در كار خبر رساني مي شود . پژوهندگان براي حل اين مسئله و استفاده از كدها به اين نتيجه رسيدند كه مي بايد رسانه اي در بين اين دو واسطه شود ، يعني بايد يك كانال ايجاد نمود . به واسطه اين كانال ، خبري كه به صورت كد صورتبندي شده است بايد في المثل به يك موج الكترومانتيكي ( يا سيگنالهاي ديگر ) در آيد و مخابره شود . دستگاه گيرنده نيز بايد به نحوي طراحي شود و قابليت داشته باشد كه آن را مجددا به متن اوليه كه صورت زباني و ساده خبر بود باز گرداند . مشكل طول زياد فواصل ارسال اطلاعات نيز به وسيله “ رله ” و تقويت موضعي مجراهاي خبر رساني حل شد . بدين ترتيب نوعي تازه از مبادله و اطلاعات خبر و ارتباط در جوامع انساني پديد آمد كه عمده ترين شاخصه دنياي مدرن نسبت به پيش از خود محسوب مي شود .
مسئله استهلاك اخبار گاهي ممكن است ناشي از يك سلسله اختلالهاي كانالهاي خبر رساني باشند. اين اختلالها كه انواع متنوع و متفاوتي دارند ، مي توانند در كاهش فهم خبر بسيار موثر باشند . اين مسئله نيز با كدهاي مناسب ديگري كه كدهاي “ كاشف ” هستند و اساسا براي اكتشاف خطا در مجراهاي انتقال خبر طراحي شده اند تا حدي حل شده است . همه اين تمهيدات موجب كاهش آلودگي و دقت در انتقال اخبار شده و ضريب اطمينان را در ارتباطات انساني ابلاغ اطلاعات بالا مي برد .
مسائل مذكور در باره علم ارتباطات ، نشانگر حوزه گسترده و حساس آن در تفاهم انساني و ارتباط ميان انسانهاست . هر چه راههاي ارتباط سهل تر و كوتاهتر شود و از ميزان استهلاك و خطا ( و سوء تفاهم ! ) در ارتباط كاسته گردد ، بر ضريب تفاهم افزوده خواهد شد . امروزه درصد رشد و توسعه ارتباطات در يك جامعه نيز نشان دهنده اهميت ، ارزش و سطح پيشرفت آن جامعه محسوب مي شود . در حقيقت ارتباطات مدرن شاخص ترين نشانه رشد و توسعه در دوران ما بايد به حساب بيايد .
پي بردن به اهميت دانش ارتباطات و نقشي كه مي تواند در توضيح و تبيين مسئل اجتماعي داشته باشد موجب كندوكاو در ابعاد مختلف مسئله ارتباط گرديد .
منبع:http://www.e-resaneh.com
/س