روش‌های پنهان‌کاری در حفظ دین

آنچه در این مقاله به آن می‌پردازیم، سیره فقها در بهره‌گیری از روش‌های پنهان‌کاری برای حفظ دین است. هیچ کتاب یا مقاله‌ای با محوریت این موضوع تاکنون نوشته نشده است و برخی از شواهد را باید در لابه‌‎لای
شنبه، 16 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
روش‌های پنهان‌کاری در حفظ دین
 روش‌های پنهان‌کاری در حفظ دین

نویسندگان:
جلال عراقی (1) و سید محمد امام (2)

 

مقدمه

آنچه در این مقاله به آن می‌پردازیم، سیره فقها در بهره‌گیری از روش‌های پنهان‌کاری برای حفظ دین است. هیچ کتاب یا مقاله‌ای با محوریت این موضوع تاکنون نوشته نشده است و برخی از شواهد را باید در لابه‌‎لای کتاب‌ها و مقالاتی که به شرح زندگانی فقها پرداخته‌اند، بازجست. با توجه به این که طلاب بسیاری در حوزه‌های علمیه به تعلیم و تعلّم فقه می‌پردازند، آشنایی آن‌ها با سیره فقها که در عصرهای گوناگون می‌زیسته‌اند و آشنایی با این که آن‌ها چگونه در بهره‌گیری از روش‌های پنهان‌کاری، دین را حفظ کرده‌اند، ضروری است تا طلاب جواب بدانند فقهای گذشته در شرایط زمانی مشابه چگونه با پنهان‌کاری توانستند به یاری خداوند متعال، دین را حفظ کنند و از آنان الگو گرفته تا خود نیز با رفتار سنجیده، الگوی فقهای آینده شوند.
مقاله پیش رو کوششی است در جهت ارایه نمونه‌هایی از بهره‌گیری فقهای شیعه از روش‌های پنهان‌کاری در جهت حفظ دین؛ به امید آن که این پژوهش مقدمه‌ای باشد برای تدوین مقاله‌های علمی و حتی کتاب‌های عمیق و دقیق‌پژوهشی.

سیره

پیش از هر چیز بایسته است به بررسی واژه سیره بپردازیم و سپس سیره فقها را در پنهان‌کاری برای حفظ دین بیان کنیم.
واژه «سیره» بر وزن فعله مشتق از واژه «سیر» به معنای حرکت و راه رفتن (ابن منظور، 1416 ق، ج 4، ص: 389) دارای معانی زیر است:

الف) حالت و چگونگی حرکت:

«السیرة: الهیئة و الحالة» (همان) به چگونگی و کیفیت رفتار اشاره دارد؛ آهسته قدم برداشتن. به این حالت، سیره گفته می‌شود. سیره به این معنا، همه رفتارها و فعالیت‌های آدمی را شامل می‌شود، چون رفتاری وجود ندارد که بدون حالت باشد.

ب) سبک و روش:

«والسیرة الطریقة» (همان) یعنی سیره به رفتارهایی گفته می‌شود که به صورت روش و سبک درآمده باشد. برای مثال بارها در جلسات متعدد دیده شده که خنده فلانی، حالت تبسّم داشته است. وقتی که رفتار به این مرحله رسیده حالت ثابت پیدا کرد به آن سیره گفته می‌شود (شیخ‌زاده، 1388، ص 16-15).

نفوذ

در لغت به معنی کنش یا قدرتی است که یک نتیجه‌ای را بدون اعمال آشکار زور یا بدون اعمال مستقیم فرمان، تولید می‌کند (Merriam Webster, 620, 2003) و در اصطلاح عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیرمستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران می‌شوند (الوانی، 1386، ص: 142).
نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را می‌توان رابطه میان بازیگرانی دانست که به موجب آن، یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار می‌کند تا به هر شیوه‌ای که خواست خود آن‌ها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، از جمله ابزارهایی‌اند که فرد به کمک آن‌ها در رفتار دیگران نفوذ می‌کند (آقابخشی و افشاری‌راد ، 1386، ص: 314).
توانایی فرد از تغییر دادن رفتار دیگران بدون داشتن موقعیت رسمی را نفوذ گویند (شایان مهر، 1379، ص: 620).

پنهان‌کاری و اطلاعات

پنهان‌کاری و محرمانگی از اساس بخشی جداناشدنی از هویت اطلاعات است و ریشه‌ای هستی‌شناختی در آن دارد این ویژگی در بسیاری از تعاریف اطلاعات مشخص گنجانده شده و در معدود تعاریفی که لفظ پنهان‌کاری در آن‌ها مورد اغماض قرار گرفته است، ویژگی پنهان‌کاری پیش‌فرض این حرفه انگاشته شده است (شولسکی، 1381، ص: 11 و سالاری‌کیا، 1391، ص: 69).
اما اطلاعات جمع اطلاع، به معنی آگاهی است. اطلاعات امری پسندیده است. و ممکن است علمی، اقتصادی، سیاسی، فقهی و اجتماعی باشد. تعاریف مختلفی از این واژه ارایه شده است از جمله:
اطلاعات به معنای «فرآورده‌ی حاصل از جمع‌آوری، پردازش، جمع‌بندی، تحلیل، ارزش‌یابی و تفسیر اخبار موجود مربوط به کشورها یا ممالک خارجی، اخبار و دانش مربوط به حریف که از راه مشاهده، تحلیل یا آگاهی حاصل شده است» گفته می‌شود (بخشی، 1393، ص: 31).

سیره فقها در پنهان‌کاری برای حفظ دین

از آغاز غیبت تا دوران صفویه

در زمان حضور ائمه اطهار و پس از غیبت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)، شیعیان بیشتر در اقلیت بوده‌اند که زیر سیطره خلفا زندگی می‌کردند و از سوی دیگر، هم فقها لازم می‌دیدند که تعامل و روابطی با حاکمان وقت اتخاذ و به شیعیان توصیه کنند که شیعیان در تنگنا قرار نگیرند و جانشان به خطر نیفتد. از این رو بود که فقها برای حفظ دین برخی از دیدگاه‌های منفی خود را نسبت به حاکمان و سلاطین که برگرفته از احادیث هم بود، مخفی می‌کردند و در واقع با توجه به شواهد فراوان می‌توان این مطلب کلی را به دست آورد که بیشتر فقهای شیعه، از آغاز غیبت تا دوران صفویه، ضمن تمکین به اصول بنیادین شیعه در باب امامت و رهبری جامعه، در شرایطی که شیعیان در اقلیت جامعه قرار دارند و به سبب غیبت امام، حکام غیرعادل بر امور مسلط‌اند، همکاری و پذیرش مسئولیت از سوی سلاطین را مجاز اعلام می‌کنند و برای حفظ اقلیت شیعه و در واقع حفظ دین، در تطبیق با شرایط موجود گام برمی‌دارند (طباطبایی‌فر، 1388، ص: 93).
طبیعی است که مجوز پذیرش مسئولیت شیعیان از سوی فقها در حالی رخ می‌دهد که فقها حاکمان جور را غاصبان حکومت دانسته، ولی به خاطر رعایت مصلحت و حفظ دین در زمانی که شیعه در اقلیت است و فقها نمی‌توانند در عصر غیبت حکومت مبتنی بر ولایت فقیه را تشکیل دهند، همکاری با حاکمان را با رعایت اصول مجاز دانسته و عقاید خود را از حاکمان، نسبت به جائر بودن آنان در زمان‌های مقتضی پنهان می‌داشتند و همکاری با آنان را در صورت مصلحت، برای مقلدان خود تجویز می‌کردند. برای نمونه می‌توان به نظر فقهی شیخ صدوق اشاره کرد که ایشان می‌فرمود: در صورت ورود به کار سلاطین (از سوی شیعیان)، اگر نوع تعامل با مراجعین به نیکی باشد به گونه‌ای که به رفع حاجات مردم بپردازد، همکاری امر مذمومی نیست (ر.ک: شیخ صدوق، 1377، ص: 122).
اگرچه در بیشتر دوران‌ها، شیعیان در اقلیت بودند و شرایط سیاسی سختی را داشتند. اما شرایط در قرن هشتم بسیار سخت‌تر بود و در این قرن در اثر افزایش اختناق، شیعیان به تقیه پناه بردند (الطهرانی، 1975 م، ج 8، ص: 192).
و شهید اول ناگزیر شد تا بیشتر فعالیت‌های خود را در پوشش تقیه و پنهان‌کاری انجام دهد تا جایی که مذهب خود را شافعی معرفی کرد و در این رابطه شمس‌الدین محمد جزری (م 833 ق) می‌گوید: «محمد بن مکی ضمن نوشته‌ای به من، خودش را شافعی قلمداد کرد، ولی او فقیه بود. ابن اللّبان می‌گفت: مدت طولانی با وی زندگی و معاشرت داشتم و چیزی برخلاف اهل سنت از وی نشنیدم» (ابن الجزری، 1384، ج 2، ص: 265). در دادگاه خطاب به ابن جماعه گفت: «من شافعی مذهبم و تو اینک پیشوای این مذهب هستی، پس طبق این مذهب قضاوت کن» (البحرانی، (بی‌تا)، ص: 147).
شهید اول در پوشش تقیه و پنهان‌کاری توانست به فعالیت‌هایی دست بزند که شیعه تا به امروز مدیون تلاش‌های وی هست و کتاب‌های ایشان همانند گوهری تابان هم‌چنان در حوزه‌های علمیه و در میان اهل علم می‌درخشند. شهید اول وقتی دید که به دلیل تقیه نمی‌تواند به تدریس کتاب‌های شیعه بپردازد، از تدریس باز نایستاد و این کار را شب، بین نماز مغرب و عشاء در زیرزمینی که به این منظور ساخته شده بود، انجام می‌داد (افندی، 1410، ص: 80). هنگام نگارش لمعه منبعی جز «مختصر النافع» محقق حلّی در اختیار نداشت و این کار را در خلوت انجام داد و از عدم رفت و آمد عامه در مدت هفت روز نگارش نیز اظهار شادمانی کرد (شهید اول، 411، ص: 102-101). تظاهر به شافعی بودن از باب پنهان‌کاری و تقیه در شام زیر حاکمیت ممالیک، اختصاص به شهید نداشت و قطب‌الدین محمد بن محمد رازی بدیهی نیز با این که شیعه بود به عنوان فقیه شافعی زندگی می‌کرد و جزو علمای شافعی شمرده می‌شد. (ابن قاضی، 1384 ش، ج 2، ص: 206). شهید اول می‌فرماید: «من می‌دانم و از خود وی (قطب‌الدین بن محمد رازی بدیهی) شنیدم که از فقهای امامیه است» (شهید اول، 1414 ق، ج 1، ص: 217).
البته فقهای شیعه نیز به برکت قرآن و با عمل به آیات وحی توانستند دین را حفظ کنند و از جمله آیات نورانی قرآن این آیه است که می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا یأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَینَّا لَكُمُ الْآیاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ. (آل عمران / 118)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید محرم اسراری از غیر خود انتخاب نکنید. آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادی درباره‌ی شما کوتاهی نمی‌کنند. آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. نشانه‌های دشمنی آن‌ها از دهان و کلام‌شان آشکار شده و آنچه در دل‌های آن‌ها پنهان می‌دارند از آن مهم‌تر است. ما آیات و راه‌های پیش‌گیری از شرّ آن‌ها را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید». فضای مفهومی تقیه و مفاهیم هم‌سو هم‌چون کتمان سرّ و پنهان‌کاری نشان دهنده‌ی آن است که تقیه در راستای انجام وظیفه و مسئولیت الهی انسان مسلمان است تا موانع را از سر راه بردارد و اسرار را کتمان کند و با مدارا و مسامحه با دشمن از خسارت‌های جانی و مالی اجتناب کند و با جلب نظر آن‌ها در شرایط مناسب حق را اظهار نماید.
این قاعده‌ی عقلی در همه‌ی ادیان الهی پذیرفته است و داستان تقیه‌ی مؤمن آل فرعون که قرآن از آن با عبارت "یكْتُمُ إِیمَانَهُ" (غافر / 28) یاد می‌کند و با تقیه (پنهان‌کاری) خود سبب نجات و پیروزی حضرت موسی (علیه‌السلام) بر بزرگ‌ترین طاغوت زمان شد. در قرآن، پنهان‌کاری و تقیه ابراهیم بت‌شکن در شرایط حاکمیت نادانی و شرک و بت‌پرستی از روش‌های عقلی تبلیغ و دعوت و مبارزه و هدایت معرفی شده است. ایشان در شرایط خاصی برای جلب نظر و سپس هدایت ستاره‌پرستان، ماه‌پرستان و خورشیدپرستان تعبیر به "هَذَا رَبِّی" (انعام / 76) دارد و به محض بسترسازی مناسب برای تبیین حقایق الهی سدّ تقیه و پنهان کاری را درهم می‌شکند و با اعلام نفرت و انزجار از همه‌ی بت‌پرستی‌ها می‌فرماید: "إنّی لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ" (همان) و در شرایطی که بت‌پرستان در روز جشن بت‌هایی خارج شهر می‌روند و او را دعوت کردند که با آن‌ها همراه شود، او اظهار کسالت و بیماری می‌کند و می‌فرماید: إِنِّی سَقِیمٌ (صافات / 89) و در حرکتی انقلابی و بت‌شکنانه همه‌ی مظاهر شرک و بت‌پرستی را درهم می‌شکند و در نمایشی سمبلیک مقدمه‌ی جلسه‌ی محاکمه‌ی پرشور و آگاهی‌بخشی را فراهم می‌آورد و گروه‌هایی از آن‌ها را به سوی خود جلب می‌کند. موارد دیگری از این دست در قرآن وجود دارد که الگوی رفتار فقهای شیعه قرار گرفته و آن‌ها با الگوگیری از کلام وحی توانستند در شرایط مختلف دین را حفظ کنند (برای مراجعه به دیگر آیات در این باره ر.ک: مهاجرنیا، 1382، ص: 49-48).

دوران صفویه

در زمان صفویه با روی کار آمدن پادشاهان صفوی، از آنجا که آنان مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی حکومت اعلام کردند برای مناصبی مانند صدارت و قضاوت به فقیهان شیعه نیاز پیدا کردند. این احساس نیاز به فقه، موجب دعوت از فقهای شیعه از مناطق خارج از ایران مانند بحرین، عراق و لبنان و استفاده از آن‌ها در مناصب حکومتی شد. پس از این دوره شاهد شکل‌گیری جدی جایگاه سیاسی - اجتماعی فقیهان در میان مردم و دولتمردان هستیم (ابوطالبی، 1368، ص: 1). نوع استدلال فقهی علمای شیعه برای به دست گرفتن مناصب حکومتی ، براساس نیابت از امام و ولایتی است که آن‌ها به اذن امام دارند، حتی در دوره شاه طهماسب، معیار مشارکت و حضور علما در دولت، بحث همکاری یا سلطان عادل یا جائر و اعطای ظاهری منصب و امارت توسط سلطان نبود، بلکه معیار این بود که حکومت متعلق به فقیه بوده و فقیه جامع الشرایط یا به تعبیر آن روز مجتهدالزمانی در عصر غیبت تمام اختیارات امام معصوم را دارد (جعفریان، 1317، ص: 376-375). در این میان فقیهی چون شیخ ابراهیم قطیفی با فتوا دادن به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت، طبیعی بود که پذیرش منصب امام جمعه برای ایشان سالبه به انتفاء موضوع باشد. اما ایشان فراتر از این نظر فقهی با استناد به برخی روایات، ارتباط با سلاطین صفویه و یا گرفتن هدایا و جوایز آن‌ها را به دلیل مصداق سلطان جائر دانستن آنان را جایز نمی‌دانست و از همراهی با سلاطین صفویه پرهیز می‌کرد (ر.ک: ابوطالبی، 1368، ص: 9).
در این میان موضع مقدس اردبیلی جالب توجه است. ایشان که از هم‌نشینی با دولت صفویه پرهیز داشت. اما انتقاد جدی نیز از وی نسبت به حکومت صفویه گزارش نشده است یکی از علل مخالفت مقدس اردبیلی و مانند ایشان از پذیرش منصب در دولت شیعی صفوی شاید این بود که در همه دوره‌ها (منظور دوره‌های حاکمان مختلف صفوی) دست کم ظاهر مسئله به این شکل بود که سلاطین، حکم شیخ الاسلامی و صدرات علماء را صادر می‌کردند و علما حکم منصب خود را به ظاهر از آن‌ها می‌گرفتند. پس به نوعی اعمال ولایت فقها زیر سلطنت بود (جعفریان، 1379، ص: 123). همچنین ایشان از نظر فقهی در این که با غیر از سرزمین‌های فتح شده از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سرزمین‌های دیگری هم مصداق سرزمین‌های مفتوح‌العنوه باشند تردید می‌کنند و به احتمال با بسیاری از کارهای حاکمان صفوی مخالف بود. اما وقتی می‌بیند در حکومت صفویان شیعیان در آسایش‌اند و شرایطی به وجود آمده که حاکمان سر تعظیم برای فقیهان فرود می‌آورند، صلاح دین را در پنهان کردن این مطلب می‌دید که آراء فقهی مخالف با سایر فقها را طرح نکند تا فقهای دیگری که پذیرش منصب با آرای فقهی آنان سازگار بود، این کار را بکنند و این مسئولیت را خودشان به گردن بگیرند. و می‌بینیم که دوره‌ی صفویه از مهم‌ترین دوران، بلکه بهترین دوران پیش از انقلاب اسلامی بود و این امر به برکت تلاش‌های فقهای دینی ما می‌باشد که با رعایت مصلحت دین، به حرکت‌های مردم نظم می‌بخشند. برای نمونه شاه طهماسب پادشاه مقتدر صفویان در حکمی که برای محقق کرکی صادر می‌کند، ضمن اشاره به محتوای روایت مقبول عمر بن حنظله می‌نویسد: «لایح و واضح است که مخالفت حکم مجتهدین که حافظان شرع سید المرسلین‌اند با شرک در یک درجه است» (جعفریان، 1387، ص: 99-98). و سپس شاه اسماعیل دوم به هنگام رسیدن به سلطنت به فرزند محقق کرکی می‌گوید: «این سلطنت، در حقیقت تعلق به حضرت صاحب الزمان (علیه‌السلام) دارد و شما نایب مناب آن حضرت و از جانب او مأذون هستید به رواج احکام اسلام و شریعت؛ قالیچه‌ی مرا شما بیندازید، مرا شما بر این مسند بنشانید تا من به رأی و اراده‌ی شما بر سریر حکومت و فرماندهی نشسته باشم» (همان، ص: 122).

دوران پس از صفویه تاکنون

در همه دوران‌ها و شرایط گوناگون سیاسی و اجتماعی فقها می‌کوشیدند مصلحت‌سنجی کنند، برای نمونه می‌توان به دوران قاجارها اشاره کرد با این توضیح که بسیاری از قاجارها به آموزه‌های دینی بی‌توجه بودند و با اتکاء به قدرت شمشیر، حاکمیت را از آن خود ساختند. اما ضعف عمومی ارتش ایران، فعال شدن تهدیدات بیرونی نسبت با منافع ملی کشور، جریان‌های داخلی متمایل به همکاری با قدرت‌های خارجی و دخالت صریح بازیگران بیرونی در مقدرات داخلی کشور، جریان دینی را در شرایط تازه‌ای قرار داد که اثرپذیر از «ضرورت امنیت»، اصل حمایت از قدرت حاکمه را بر اصل اولیه تضعیف حکومت غیرمشروح، ارجح می‌دانست و شیخ جعفر کاشف الغطاء (1227 ه‍) معروف به شیخ اکبر یکی از فقهایی است که برای حفظ دین از انسانی هم چون فتحعلی شاه حمایت کرد. توضیح این که شیخ برای دفع خطرات خارجی از فرد فاسقی هم چون فتحعلی شاه نه تنها حمایت کرد، بلکه اطاعت از وی را واجب دانست و اطاعت از فتحعلی شاه را بسان اطاعت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌داند. جناب شیخ جعفر کاشف‌الغطاء؛ می‌فرماید: «اگر مجتهد [مأذون] من هستم و از جانب امام [معصوم] نیابت دارم، که به فتحعلی شاه اجازه می‌دهم تا هر آنچه لازم است برای آماده‌سازی و تقویت لشکریان اسلام در مبارزه با لشکریان کفر، انجام دهد... بر کلیه مسلمانان که اطاعت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر خود فرض می‌دانند، واجب است تا از دستورهای او اطاعت کنند تا تهدید دشمن دفع گردد (حائری، بی‌تا، ص: 328-327). چنین فتوایی در شیعه منحصر به شیخ کاشف الغطاء نیست و فقهای بزرگی نظیر ایشان فتوا داده‌اند چنان که شیخ طوسی: در زمانی که اساس اسلام در خطر تهاجم کفار قرار گیرد، همکاری با حکومت جور و جنگیدن زیر فرمان او را لازم می‌داند. محقق حلی نیز در صورت امکان و اقاله مصالح اسلامی، همکاری با سلطان جور را جایز می‌داند (شریعتی، 1380، ص: 112). شیخ انصاری: در قرن سیزدهم با بسط نظریه‌ی تعامل با حکومت‌های جور معتقد است که هر جا مصلحت جامعه مسلمین از راه همکاری با حکومت جور و پذیرش مسئولیت در دستگاه سیاسی آن‌ها، امکان‌پذیر باشد خواه پذیرش همکاری با اجبار باشد و یا اجباری در کار نباشد تعامل و همکاری مشروع است (مهاجرنیا، 1373، ص: 56).
البته همواره اقلیتی از فقها نیز بودند که در مقابل این فتواها تاب نمی‌آورند چنان که در مثال یاد شده می‌توان سید صدرالدین عاملی معروف به صدر اصفهانی (1264 ه‍) را مثال زد که داماد شیخ و از مخالفان وی در این موضوع به شمار می‌آمد. سید صدرالدین نواده پسری صدر اصفهانی در این باره نقل می‌کند که در پی صدور حکم کاشف الغطاء در ضرورت اطاعت از فتحعلی شاه، جدش (صدر اصفهانی) به شدت برآشفته و به خاطر فاسق و جائر بودن فتحعلی شاه در مقابل این حکم ایستاد و اعتراض نمود. در برابر کاشف الغطاء بر درستی ادعای خود و ضرورت‌های موجود برای تأیید سلطان تأکید ورزید و اظهار داشت: «امنیت و آسایش ملت مسلمان ایران در حال حاضر صدور چنین حکمی را می‌طلبد» (همان، ص: 322). بی‌شک شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگانی است که با اقدامات ناشایست فتحعلی شاه مخالف و او را فاسق می‌داند. اما انعطاف وی به قدری است که به خاطر حفظ دین با توجه به عهد دخالت خارجی آن زمان اطاعت از فتحعلی شاه را هم چون اطاعت پیامبر می‌داند و اختلافاتی که با این حاکم جائر دارد را پنهان می‌کند تا در شرایط مساعد و در صورت توان آن را بازگو کند، اگرچه تعداد کمی از فقها (که از اتفاق انسان‌های بسیار وارسته و متعبّدی هستند) ظاهر احکام را مورد توجه قرار می‌دهند و در برابر فتوای شیخ کاشف الغطاء واکنش نشان می‌دهند که چگونگی از فاسقی مانند فتحعلی شاه باید حمایت شود و مردم را به اطاعت از حاکم جائر تشویق کرد در حالی که این‌گونه فقها یکسره به ضرورت پنهان‌کاری جهت حفظ دین پی نبرده‌اند. البته باید توجه کرد که سیره فقهای بزرگ شیعه استفاده از احکام ثانویه بوده تا دین را بتوانند حفظ کنند و فتوای مرسوم کاشف الغطاء ریشه‌ی دیرینه‌ای در فقه شیعه دارد چنان که شیخ مفید می‌فرماید: «باید در قضاوت، به حق حکم کرد؛ ولی اگر کسی مجبور به حکم خلاف حق شد، براساس تقیه مجاز به این کار است. نیز اگر کسی از سوی ستمگران مسئولیت پذیرفت و مجبور به اجرای حکم خلاف شرع شد، تقیّه او را مجاز به این امر می‌کند. اما مرز تقیه، خون‌ریزی است؛ یعنی تا آنجا می‌تواند تقیه کند که منجر به قتل نفس محترمی نگردد، که در این صورت، تقیه جایز نیست؛ زیرا انسان در هیچ شرایطی حق کشتن مؤمنی را ندارد» (شیخ مفید، 141، ص: 811). از این بیان شیخ مفید به نظر می‌رسد افزون بر آن که حکومت جائر جایگاه شرعی ندارد، توجه به امر «تقیه» در این زمان به عنوان یک اصل، ضرورت دارد و شیعیان وظیفه دارند به خاطر مصلحت، به امری چون توریه متوسل شوند. بنابراین، تشخیص مصلحت‌اندیشی و صدور مجوز در این باره، از جمله وظایف فقهاست (یاوری، 1387، ص: 113). نکته دیگری که از بیان شیخ به دست می‌آید این است که گاهی در راستای پنهان‌کاری برای حفظ دین ممکن است که مصلحت مهمی قربانی مصلحت اهم شود چنان که شیخ فرمود: اگر کسی مجبور به حکم خلاف حق شد براساس تقیه مجاز به این کار است. نیز اگر کسی از سوی ستمگران مسئولیت پذیرفت و مجبور به اجرای حکم خلاف شرع شد، تقیه او را مجاز به این امر می‌کند. توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که این‌گونه کلامی از شیخ مفید؛ بیان‌گر وضع سیاسی سختی است که شیعیان در عصر ایشان به آن مبتلا بوده‌اند و شیخ ناگزیر به صدور چنین فتوایی می‌شود تا از مشکلات مردم بکاهد.

سیره مرحوم نائینی در پنهان کاری برای حفظ دین و نفوذ به دشمن

از آنجا که کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله مرحوم نائینی در مقام ترسیم طرح یک حکومت اسلامی نبوده و - به ظاهر - در آن ایام، فقهای آن عصر، شرایط را برای تشکیل حکومت اسلامی - به شکل جمهوری یا غیر جمهوری - فراهم نمی‌دیده‌اند، بلکه صرفاً درصدد نفوذ در تشکیلات شده و به طبع محدود کردن استبداد و قیچی کردن پروبال کرکس منحوس شاهنشاهی بوده‌اند، نباید انتظار داشت که تمام آن چه به برکت قیام خونین مردم و رهبری امام راحل در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد قوه مقننه و دیگر قوا بازتاب داده، در این کتاب منعکس شده باشد. ذهن شریف فقهای عصر نائینی، متوجه این مطلب بوده که چگونه سلطنت را محدود و مشروط سازند و چگونه به کار مردم و اعضای قوه مقننه، مشروعیت بخشند، تا اطاعت قوانین مصوب آن‌ها بر مردم، واجب و تخلف از آن‌ها حرام و شاه، محدود و مقید شود. آن‌ها می‌خواستند از راه قانون اساسی و مجلس، شاه را محدود کنند و او را از مسند حاکمیت مطلق به زیر آورند. آن‌ها می‌خواستند دست آلوده کنیز سیاه را شست‌وشو دهند؛ زیرا کنیز سیاه را نمی‌شود، سفید کرد، ولی دستش را می‌شود از آلودگی پاک کرد. اگر شرایط آن‌ها همان شرایط سال‌های 42 تا 57 بود، به قطع به جای شستن دست آلوده کنیز سیاه، تصمیم به حذفش می‌گرفتند. کاری که حضرت امام خمینی (رحمةالله) با نفوذ در رژیم پهلوی توانست برای نخستین بار در عصر غیبت کبری انجام داده و حکومت اسلامی را با ولایت فقیه شکل دهد (بهشتی، 1382، صص: 216 و 217).
مردم در شرایط انقلاب جدید، به آسانی شعار "استقلال آزادی جمهوری اسلامی" را پذیرفتند و به قانون اساسی رأیی قاطع دادند و به عمر شوم نظام شاهنشاهی پایان دادند، روحیه مردم آن آمادگی را داشت که به حذف نظام تملیکی و روی کار آمدن نظام ولایی رأی دهند. بسیاری از حقایق به مرور زمان برای مردم روشن می‌شود، البته دانشمندان جامعه در بیدار کردن مردم نقش حساسی دارند. در دوره سلطنت پهلوی‌ها دانشمندان حوزوی و غیرحوزوی برای بیدار کردن مردم تلاش بسیار کردند. برخورد خونین مردم با نظام سلطنت، در سال 42 این حقیقت را برای آن‌ها آشکار ساخت که با توجه به تجارب گذشته و وضعیت موجود، راهی برای کنار آمدن با دستگاه سلطنت، باقی نمانده است. آیا در قیام مشروطیت، رهبران قیام و مردم، چنین تجارب ارزشمندی در اختیار بعضی از اندیشمندان شیعی دین را در زمان و قرن کنونی نداشتن پیام سیاسی می‌پندارند و عده‌ای درباره‌ی احکام حقوقی و قضایی ادعای مشابهی دارند...؛ این در حالی است که علما و اندیشمندان بزرگ شیعه در طول تاریخ به بیان امام خمینی، اینگونه نبوده‌اند و تنها شماری اندک بر نظریه جدایی دین و سیاست تأکید داشتند. امام خمینی (رحمةالله علیه) درباره شرکت عالمان بزرگ شیعه در سیاست می‌گوید: البته علمای ما در طول تاریخ این طور نبود که منعزل از سیاست باشند، مسئله مشروطیت یک مسئله سیاسی بود و بزرگان علمای ما درش دخالت داشتند، تأسیسش کردند. مسئله تحریم تنباکو یک مسئله سیاسی بود و میرزای شیرازی (رحمه الله) این معنا را انجام داد. در زمان‌های اخیر هم مدرس، کاشانی، این‌ها مردم سیاسی بودند (صحیفه امام، ج 20، صص: 118-117). این علمایی که حضرت امام نام می‌برند کسانی هستند که همانند دیگر علمای شیعه همواره دغدغه دین داشته و سعی می‌کردند با نفوذ در دشمن، منویات دینی را در جامعه پیاده کنند و هر یک به توفیقی دست یافتند. اما در این مورد حرکت حضرت امام نیز بسیار قابل توجه است که توانست با تدبیر و درایت و نفوذ درست در دشمن رژیم پهلوی را سرنگون و برای نخستین بار پس از عصر غیبت حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه تشکیل دهد.

الگوگیری فقها از کتاب و سنت

در عصر ائمه اطهار نیز خود ائمه و اصحاب‌شان فعالیت‌هایی را برای حفظ دین انجام می‌دادند که آنها را از دشمنان پنهان می‌کردند و با پنهان‌کاری از نااهلان توانستند دین را حفظ کنند که نمونه‌ی بارز این فعالیت‌ها، اقدامات حکیمانه‌ی امام سجاد (علیه‌السلام) است که حضرت در زمان و شرایط سخت بنی‌امیه برای تربیت شاگردان، تدبیر حکیمانه‌ای اندیشید که عبارت است از: واسطه قرار دادن برای کسانی که به دلایل امنیتی امکان رسیدن به خدمت امام را نداشتند که این واسطه را در اصطلاح باب می‌گویند و در روایت آمده است: «کان باب یحیی بن ام الطویل». (مجلسی، 1403، ج 46، ص: 133). فرد نامبرده از اصحاب سرّ امام سجاد (علیه‌السلام) و واسطه‌ی میان شیعیان و حضرت بود. پرسش‌ها، خبر مهم یا هر پیغام محرمانه‌ای که میان شیعیان و امام (علیه‌السلام) بود، از سوی یحیی بن ام الطویل به حضرت می‌رسید و نیز پاسخ و سخنان حضرت به شیعیان منتقل می‌شد (آیت الله خامنه‌ای، بی‌تا، ص: 28). و امام کاظم (علیه‌السلام) نیز برای یاری رساندن به شیعیان و حفظ دین یک نیروی انقلابی مخلص را به نام علی بن یقطین در دستگاه‌هارون الرشید می‌گمارد و ‌هارون بدون این که بداند علی بن یقطین از شیعیان امام است. وی را به مقام وزارت منصوب می‌نماید و هنگامی که پس مدتی علی بن یقطین از کار کردن در دستگاه ظالمی چون‌ هارون به امام کاظم (علیه‌السلام) اعلام نارضایتی می‌کند حضرت به وی می‌فرمایند: «ای علی! کفاره‌ی گناهان شما همانا نیکی به برادرانتان می‌باشد» (مجلسی، 1403، ج 48، ص: 138). و در روایت زیبای دیگری حضرت به علی بن یقطین می‌فرماید: «خدا را در کنار هر طغیان‌گری، یارانی هست که به وسیله‌ی آن‌ها بلاها را از دوستانش دفع می‌کند» (شیخ طوسی، بی‌تا، ص: 435). و خلاصه این که قرآن و سنت الگوی فقها در پنهان‌کاری برای حفظ دین بوده و نقل شده که فشار دستگاه خلافت هم‌زمان با ولادت و غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) علیه شیعه به قدری شدید بود که شیعیان حتی با یکدیگر با زبان رمز و اشاره سخن می‌گفتند و با تقیه و پنهان‌کاری و اختفای عقیده، با دستگاه جور نیز همکاری می‌کردند، همان‌گونه که در مورد نائب سوم امام عصر (علیه‌السلام) وارد شده است (مهاجرنیا، 1382، ص: 53).
سیره پنهان‌کاری برای حفظ دین از جانب فقهای بزرگ شیعه تنها منحصر به دوران حکومت حاکمان جائر نمی‌شود، بلکه روشن است که چون هدف حفظ دین است؛ لذا هرگاه فقها احساس می‌کردند به صلاح اسلام و مسلمین است که عقیده‌ی خود را پنهان و مخفی بدارند این کار را انجام دادند چنان که در سیره‌ی امام خمینی حتی در زمان رهبری ایشان مواردی از پنهان‌کاری دیده می‌شود از جمله این که ایشان فرمودند: «با ریاست جمهوری بنی‌صدر مخالف بودم و سکوت کردم». ایشان اگرچه می‌دانستند بنی‌صدر لیاقت ریاست جمهوری ایران را ندارد، ولی ابراز مخالفت را به صلاح نمی‌دیدند و تا مردم خودشان به این نتیجه برسند که او لایق این منصب نیست. و هم چنین با دولت موقت مخالف بودند و ابراز نکردند و با قائم مقامی آیت الله منتظری مخالف بودند. اما وقتی مجلس خبرگان وی را انتخاب کردند ایشان سکوت کردند و یا درباره‌ی ادامه‌ی جنگ پس از فتح خرمشهر حضرت امام؛ به نظر کارشناسان عمل کردند (ر.ک: معلم، 1382، ص: 108).

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

از آنچه در این مقاله بیان شد می‌توان به نتایج زیر دست یافت:
1. پنهان کردن عقیده درست در زمانی که ابراز کردن آن خطرساز است یک امر عقلی است که منطبق با آیات الهی و سیره‌ی معصومان است که در سیره‌ی فقهای شیعه با انگیزه‌ی حفظ دین فراوان یافت می‌شود.
2. دوران پس از غیبت حضرت ولی عصر (علیه‌السلام) تا پیش از صفویان به علت در اقلیت بودن شیعیان، تقیه و پنهان‌کاری ضرورت بیشتری داشت و فقهای این دوران حتی همکاری و پذیرش مسئولیت را با وجود شرایطی از طرف سلاطین مجاز اعلام کردند.
3. شهید اول در شام به اندازه‌ای در شرایط نابهنجار زندگی می‌کرد که خود را شافعی مذهب معرفی کرد و در عین حال مخفیانه کتاب لمعه را نوشت و نام خود را با خدمات علمی خود در مذهب شیعه و اسلام جاودانه ساخت.
4. در دوره صفویه شاهد شکل‌گیری جدی جایگاه سیاسی - اجتماعی فقیهان در میان مردم و دولتمردان هستیم اما در این میان موضع فقیه بزرگی چون مقدس اردبیلی جالب توجه است که اگرچه تمایلی به پذیرش منصب در دوران صفویه نداشت اما از ایشان انتقاد جدّی‌ای نیز نسبت به حکومت صفویه و عالمانی که به پذیرش منصب در حکومت صفویه روی آوردند، نداشتند تا هر فقیهی با مسئولیت خود با پذیرش منصب به سود شیعیان اقدام کنند.
5. در دوره‌ی قاجار نیز فقها با مصلحت‌سنجی با این پادشاهان که بیشتر با اتکا به قدرت و شمشیر، حاکمیت را از آن خود ساختند برخورد می‌کردند و فقیه بزرگوار شیخ جعفر کاشف الغطاء؛ بر هر کس که اطاعت از پیامبر را بر خود واجب می‌داند، واجب کرد تا از فتحعلی شاه اطاعت کرده تا کشور اسلامی از گزند خطرات خارجی مصون بماند و به طبع اگر شیخ عقیده‌ی خود را نسبت به فتحعلی شاه بیان می‌کرد و می‌گفت که او فاسق است اما چون مصلحت ایجاب کرده باید از او حمایت شود، حتی خود پادشاه نیز حمایت مردم را نمی‌پذیرفت، بلکه با سکوت در برابر معایب فتحعلی شاه مصلحت را در حمایت همه جانبه از او می‌دید و این‌گونه حمایت از حاکم جائر در شرایط خاص و با هدف حفظ اسلام در کلام شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ انصاری نیز دیده می‌شود.
6. توجه به این نکته که در عصر عباسیان نفوذ در دستگاه خلافت بسیار اهمیت داشته و فردی چون علی بن یقطین با نفوذ در دستگاه‌ هارون بدون این که ‌هارون بفهمد وی از شیعیان امام کاظم (علیه‌السلام) است باعث شد که وی بتواند خدمات قابل توجهی به شیعیان کند و فقها با چنین الگویی بود که فتوا دادند در صورتی که بتوان با نفوذ در دستگاه حاکم جائر به برادران دینی خدمت کرد همکاری با حاکم جائر بلامانع است.
7. پنهان‌کاری هر چند در زمان حکومت حاکمان جائر بیشتر است اما می‌بینیم که امام خمینی با وجود تشکیل حکومت اسلامی و در زمان رهبری خود به خاطر مصالحی مخالفت خود را با رئیس جمهوری بنی‌صدر، قایم مقامی آیت الله منتظری و... بیان نکرد و این بدین‌معناست که پنهان‌کاری تنها منحصر در شرایط سخت نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1. محقق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
2. دانش آموخته حوزه علمیه قم.

منابع تحقیق :
• آبرام، شولسکی (1394)، ترجمه معاونت پژوهشی دانشکده اطلاعات، نبرد بی صدا، تهران، دانشکده اطلاعات چاپ هفتم.
• ابن منظور، محمد بن مکرم (1416 ق)، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث و مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، جلد 4.
• ابن قاضی (1284 ش)، تاریخ ابن قاضی شهید به نقل از المختاری، رضا (1384 ش)، الشهید الاول حیاته و آثاره، قم، بوستان کتاب، چاپ اول.
• ابن الجزری، کفایه النهایه فی طبقات القراء، به نقل از المختاری، رضا (1384 ش)، الشهید الاول حیاته و آثاره، قم، بوستان کتاب، چاپ اول.
• ابوطالبی، مهدی (1392)، سیر تکاملی اعمال ولایت فقها در تاریخ معاصر ایران، مجله حکومت اسلامی، شماره 68.
• افندی، میرزا عبدالله، تعلیقه الآمل، قم مکتبه آیت الله المرعشی، 1410 ق.
• آقابخشی، علی اکبر و افشاری‌راد، مینو (1386)، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ دوم، ویرایش ششم.
• اکبری معلم، علی (1383 ش)، مشروطیت و مقبولیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (رحمةالله)، مجله علوم سیاسی، سال هفتم.
• الوانی، سید مهدی؛ مدیریت عمومی، تهران، (1386)، نشر نی، چاپ سی و یکم.
• البحرانی، یوسف (بی‌تا)، لؤلؤه البحرین، (بی‌تا)، قم، مؤسسه آل البیت.
• الطهرانی، شیخ آقابزرگ (1975 م)، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ اول.
• بخشی، عبدالله (1393 ش)، اطلاعات و امنیت در کتاب و سنت، دانشکده اطلاعات، چاپ اول.
• بهشتی، احمد (1383 ش)، اندیشه سیاسی نائینی، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول.
• جعفریان، رسول (1387 ش)، صفویه از ظهور تا زوال، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ ششم.
• حائری، عبدالهادی (بی‌تا)، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیرکبیر.
• سالاری‌کیا، غلامرضا (1391 ش)، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال پانزدهم، شماره دوم.
• سجادی، سید ابراهیم (1388)، نگاه قرآنی به فلسفه سیاسی، مجله پژوهش‌های قرآنی.
• شایان‌مهر، علیرضا (1379)، دایرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، کیهان، چاپ اول.
• شریعتی، روح الله، اندیشه سیاسی محقق حلی (1380)، قم، بوستان کتاب.
• شهید اول، محمد (بی‌تا)، القواعد و الفوائد، قم، مکتبه المفید.
• شیخ مفید، محمد بن محمد النعمان (1410)، المقنعه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم.
• شیخ صدوق، محمد بن علی (1377)، المقنع و الهدایه، تصحیح و تعلیق محمد بن مهدی واعظ خراسانی، طهرانی، مکتبه الاسلامیه، تک جلدی.
• شیخ‌زاده، محمد جمعه (1388 ش)، سیره عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت در خانواده، قم، انتشارات جامعه المصطفی العالمیه، چاپ اول، تک جلدی.
• شیخ طوسی، محمد بن حسن (بی‌تا)، النهایه، قم، انتشارات قدس محمدی.
• طباطبایی، سیدمحسن (1388 ش)، مقاله فقهای حکومت‌های جور، نشریه علوم سیاسی، شماره‌ی 25.
• طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن (بی‌تا)، اختیار معرفه الرجال.
• مجلسی، محمدباقر (143 ق)، بحارالانوار لدر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم.
• مهاجرنیا، محسن (1382 ش)، حیات سیاسی شیعه در عصر غیبت، مجله شیعه‌شناسی، شماره 2.
• یاوری، محمدجواد (1387 ش)، مقاله اندیشه سیاسی شیخ مفید با تأکید بر کتاب المقنعه، مجله معرفت، شماره 124.
منابع لاتین:
Merriam Webster: Merriam Webster's Collegiate Dictionary, Ubited states Of American, by Merriam Webster, 11 ed, 2003, p.

منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فقه اطلاعاتی جلد دوم (اطلاعات و قواعد فقهی؛ مباحث نظری)، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها