نویسنده: حسن هاشمی میناباد
قرآنِ معروف به قرآنِ ری از جمله نسخههایی است که ترجمهای کامل دارد. نسخهی موجود این قرآن، در سالِ 556 هجری، به دست ابوعلی بنالحسن بن محمّدبن الحسن الخطیب، در قریهی کهکابر از توابع ری کتابت شده است، امّا نام مترجم آن مشخّص نیست. قرآن ری از چند نظر دارای اهمیّت است از جمله قدمتِ اثر، داشتن پیوستها و توضیحات تاریخی مهم، ترجمهی خوب و روشن و دقیق، استفادهی فراوان از واژههای فارسی، سبک خاص، نشانههای لهجهی خراسان و به ویژه نیشابور قدیم و اندکی نشانههای لهجهی ری (مقدمهی محمّدجعفر یاحقی 1364 : 11). این قرآن به کوشش محمّدجعفر یاحقی به همت مؤسّسهی فرهنگی شهید محمّد رواقی، در سال 1364 انتشار یافته است.
بخش اسماءالله تعالی را که در آغاز این کتاب آمده، به خاطر دقّت مترجم در انتقال دقیق مفاهیمی بسیار پیچیده، برگزیدهایم. مترجمان دیگر در ترجمهی اسماءالحسنی، عموماً خودِ واژه را به فارسی منتقل میکنند و اگر هم معادلی فارسی برگزینند، اغلب چندان روشن نیست. در این مقاله به برخی از ویژگیهای ترجمهی قرآن ری با توجّه به بخش ترجمهی اسماءالله میپردازیم.
واژههای زبان در اصطلاح از مؤلفههایی تشکیل میشوند. واژه یا عبارت یا ترکیب را میتوان به تعدادی مؤلفه یا مشخصهی معنایی تجزیه کرد. معنای واژههایی گوناگون در واقع نتیجهی ترکیب متفاوت این مشخصههاست. هر واژه مشخصههایی معتبر دارد که آن را از دیگر واژههای زبان متمایز میکند. مشخصههای معنایی هر واژه با مشخصههای واژهی دیگر تفاوت دارد و معنی واژه به کمک چند مشخصهی متفاوت، از دیگر واژگان زبان متمایز میشود. گاهی آوردن یک مشخصه برای تعیین معنی واژه کافی است. برای مثال:
الرحمن: بخشاینده
الرحیم: آمرزنده
القهار: قهر کننده
امّا در مواردی، آوردن یک واژه کافی نیست، زیرا ممکن است واژهای از دو یا چند واحد معنایی تشکیل شده باشد. مترجم قرآن ری، در مواردی، با توجّه به تحلیل معنایی اسماءالله، آوردن یک واژه را کافی نمیداند، بلکه دو واژهی مختلف، نه مترادف، فارسی را به هم عطف میکند. مانند
السلام: بیعیب و ایمن کننده***الغفار: آمرزگار و پوشندهی گناه
العزیز: عزیز کننده و بیهمتا***العظیم: بزرگوار و بزرگ
الجبار: کامکار و بزرگوار***الباعث: فرستندهی رسولان و زنده کنندهی مردگان
المتکبر: بزرگوار و بیهمتا
در ژرف ساخت کلام گاهی ترکیب عطفی و ترکیب اضافی - اَعم از صفت و موصوف یا مضاف و مضافالیه - با هم تفاوتی ندارند و مفهوم واحدی را میرسانند. مترجم قرآن ری، در مواردی، ترکیب عطفی را با استفاده از ترکیب اضافی بیان کرده است. از آن جمله:
الحکیم: محکم کارِ درست کار الواحد: یگانهی بیهمتا
الرؤف: مهربانِ بخشاینده القیوم: پایندهی بیهمتا
کلماتی هستند که به دو مقولهی دستوری مختلف تعلق دارند. ممکن است مترجم به یکی از این دو مقوله توجّه کند و از دیگری غافل بماند. در ترجمهی التواب چنین آمده است: «توبهدهنده و توبهپذیرنده». معادل نخست از نظر نحوی «عامل» و معادل دوّم «مفعول یا پذیرای عمل» است.
در ترجمهی مواردی پیش میآید که مترجم معادلی را به صورت کلمهی واحد برای واژهای از زبان دیگر انتخاب میکند. گرچه این معادل رسانندهی مفهوم است، امّا شخص مسلط به دو زبان احساس میکند که هنوز مطالبی ناگفته مانده و در واقع، متوجّه خلأ معنایی میشود. مترجم آگاه و مسلط در چنین مواردی عبارتی روشنگر به آن معادل اضافه میکند و افزون بر اینکه پیام را به درستی انتقال میدهد، به شیوایی، رسایی و روانی ترجمه و در نتیجه، به آسانخوانی و سرعت درک متن یاری میرسانَد مانند:
السمیع: شنوا نه به گوش *** الحمید: ستوده به همهی صفات
البصیر: بینا نه به چشم *** الظاهر: پیدا به دلیل
المقیت: توانا به همه چیز *** العلیم: دانا به همه چیزها
الشهید: دانا و گواه بر هر چه بنده کند ***الخبیر: آگاه از همه چیزها
القوی: توانا بر هرچه خواهد
تحدید معنی و صراحت در بیان مفهوم از ویژگیهای ترجمهی خوب است. مترجم برای اینکه بتواند معادل جامع و مانعی به دست دهد و به اصطلاح یوجین نایدا، ترجمهشناس بزرگ، «نزدیکترین و طبیعیترین و مصطلحترین معادل» را برگزیند، در مواردی باید توضیحاتی را بعد از معادل اصلی بیاورد تا موارد شمول واژهی موردنظر و حد و حدود معنای آن دقیقاً مشخص شود و مترجم قرآن ری در نمونههای بالا چنین کرده.
منبع مقاله :
هاشمی میناباد، حسن؛ (1396)، گفتارهای نظری و تجربی در ترجمه، تهران: کتاب بهار، چاپ اول.