انواع خانواده از نظر اسلام

تعاليم اسلام - افزون بر توصيه هايى كه در باب چگونگى روابط اعضاي خانواده و اصلاح و بهبود آن دارد - در جنبه هاي ديگر مانند اقتصاد و حقوق خانواده. نيز قوانين و توصيه هايى ارائه كرده است كه در كارايى بيشتر خانواده و حفظ آن از نابهنجارى ها تأثير مى گذارد. در اين فصل، پس از بيان انواع خانواده در اسلام از ديدگاه حقوقى و شرعى، به اقتصاد خانواده مى پردازيم. بيان نمونه هاى رفتاري خانواده هاى الگو در اسلام نيز بخشى ديگر از اين فصل است كه مى تواند رمز موفقيت
چهارشنبه، 27 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع خانواده از نظر اسلام
انواع خانواده از نظر اسلام
انواع خانواده از نظر اسلام







 

مقدمه

تعاليم اسلام - افزون بر توصيه هايى كه در باب چگونگى روابط اعضاي خانواده و اصلاح و بهبود آن دارد - در جنبه هاي ديگر مانند اقتصاد و حقوق خانواده. نيز قوانين و توصيه هايى ارائه كرده است كه در كارايى بيشتر خانواده و حفظ آن از نابهنجارى ها تأثير مى گذارد. در اين فصل، پس از بيان انواع خانواده در اسلام از ديدگاه حقوقى و شرعى، به اقتصاد خانواده مى پردازيم. بيان نمونه هاى رفتاري خانواده هاى الگو در اسلام نيز بخشى ديگر از اين فصل است كه مى تواند رمز موفقيت اين خانواده ها را نشان داده و زمينه همانند سازى با آنها را فراهم كند. سپس ملاكهاى كارآمدي و به عبارت ديگر، نقاط كليدي ديدگاه اسلام درباره ي خانواده را بررسى خواهيم كرد. در پايان اين فصل نيز به جمع بندي ديدگاههاي اسلام در خانواده خواهيم پرداخت و در جهت ارائه نظام جامعى از خانواده، مطابق ديدگاه اسلام، گامى به پيش خواهيم نهاد.

1. انواع خانواده

از مهم ترين اصول شرعى و حقوقى دين اسلام و ديگر اديان الهى، تشكيل خانواده و ازدواج با فردي از جنس مخالف است. اين قانون مبتنى بر اصل طبيعى تفاوت زن و مرد است. در انسان و ساير حيوانات، توليد مثل تنها از راه لقاح نطفه فرد نر و تخمك ماده تحقق مى يابد. به علاوه، توليد مثل از اهداف طبيعت و ضرورت بقا و از انگيزه هاي اصلى و مهم ازدواج به شمار مى رود. ازدواج - همان گونه كه در فصلهاي پيشين گذشت - در بردارنده ي نوعى تعهد بين زن و مرد است؛ بنابراين، ازدواج و تشكيل خانواده خارج از اين محدوده، يعنى بين دو زن يا دو مرد، انحراف از قانون طبيعى است و انجام آن عواقب نامطلوبى دارد كه انسان را از تعادل و تكامل باز مى دارد.(1) قرآن، حصول مودت و رحمت و آرامش براي زن و مرد را حاصل ازدواجى مى داند(2) كه مطابق روند طبيعى است و تناسب اجزاى جنسى زن و مرد باهم، در اين رابطه نقش محورى دارد. به دلايل ياد شده، تعاليم اسلام برقراري روابط جنسى و به طريق اولى ازدواج دو مرد يا دو زن را به شدت نهى كرده است.(3) قرآن در بيان داستان قوم لوط، از عمل آنها به اسراف(4) و فاحشه(5) ياد مى كند كه به معناي خروج از حد و عمل بسيار زشت و نامناسب است. جالب توجه آن است كه حتي كسانى كه اين رفتار را انجام مى دادند، به بزه و انحراف آن اذعان داشتند.(6) اشاره ي قرآن به عاقبت شوم قوم لوط(7) هدفى جز عبرت آموزي و ايجاد انگيزه قوى در ترك اين رفتار ندارد؛ بنابراين، هرگونه ازدواج دو فرد هم جنس از ديدگاه اسلام امري انحرافى و نابهنجار است كه در برخورد با آن در درجه اول بايد چنين رابطه اى از هم گسسته شود. در نتيجه، توجه برخى نظريه پردازان خانواده به چنين روابطى كه در بردارنده ي نوعى به رسميت شناختن اين رابطه است،(8) با روند طبيعى ازدواج در عالم طبيعت و مباني اسلام و اديان الهى كه منطبق بر نيازهاي طبيعى انسان و در راستاى تعادل و تعالى او است، مخالف مى باشد.
اصل دوم در قوانين اسلام، ازدواج هر زن در يك دوره ي معين، فقط با يك مرد است. بر اساس نيازهاي طبيعى و ويژگى هاي خاص اعضاى تناسلى زن، دين اسلام و ساير اديان الهى ازدواج و برقراري روابط جنسى زن در دوره زمانى معين را فقط با يك مرد تجويز مى كند. در بحث حدود و مرزهاي رفتاري در خانواده، اين امر بررسى شد كه هرگونه روابط جنسى خارج از محدوده خانواده از نظر اسلام نامناسب است؛ بنابراين، خانواده شرعى از نظر اسلام خانواده اى است كه زن در آن در دوره زمانى معين تنها با يك مرد وابستگى زوجى دارد. با توجه به اين دو اصل، انواع خانواده هاى قانونى از ديدگاه اسلام را بررسى مى نماييم.
وقتى از دگرگونى و تغييرات افراطى خانواده در قرن حاضر سخن به ميان مى آيد، الگوها و انواع متعددي از خانواده مطرح مى شود. از ديدگاه اسلام، فقط خانواده هايى سالم و مشروع اند كه اين دو اصل در آنها حاكم باشد. افزون بر اين، زن و مرد بر اساس يك قرارداد اجتماعى، زندگى خانوادگى را آغاز مى كنند؛ بنابراين، خانواده هاى تحت عنوان همزيستى، همجنس گرايان، ازدواجهاي قراردادى غيرسنتى، و افرادي كه نه به عنوان زن و شوهر بلكه به طور موقت با هم زندگى مى كنند و حتى ممكن است در همان زمان با مرد يا زن ديگرى روابط جنسى داشته باشند، از ديدگاه اسلام بهنجار و طبيعى محسوب نمى شوند؛ زيرا نمى توانند حد مناسب و قابل قبولى از اهداف اسلام در ازدواج و تشكيل خانواده را تأمين كنند؛ در نتيجه تأكيد دوهرتى(9) بر انعطاف به عنوان ارزش عمده خانواده در عصر حاضر، پذيرفتنى نيست. او به خانواده جمعى و كثرت گرا معتقد است كه به افراد آزادي مى دهد تا شكلهايى از خانواده را متناسب با نيازهاي در حال تغيير آنان در دوره هاى مختلف زندگى، برگزينند.(10) به نظر مى رسد، برخلاف ديدگاه دوهرتى، تطابق شكل هر خانواده با ساختار واحد، بر اساس نظام ارزشى خاص براي جلوگيري از فروپاشى خانواده ضروري است. در غير اين صورت اهداف مورد نظر تشكيل خانواده، مانند حمايت عاطفى و روانى زن و مرد از يكديگر، حصول آرامش، و توليد و پرورش فرزندان سالم، تحقق نخواهد يافت.

1-1. خانواده هاى تك همسرى:

در اين خانواده ها كه در بين مسلمانان غالب است، مرد با يك همسر زندگى مى كند. برخى اصل را در دين اسلام تك همسرى مى دانند، بدين معنا كه در شرايط عادى بى ترديد بهتر از چند همسري است، زيرا مقتضاى تعلق خانوادگى، اختصاص و تعلق جسم و روح هر يك از زوجين به ديگري است و وحدت و يگانگى در زوجيت اختصاصى، بهتر و كامل تر تحقق مى يابد.(11) اهدافى مانند سكونت، آرامش،(12) مودت و رحمتى(13) كه قرآن براي ازدواج و رابطه زن و شوهر بيان مى كند، بى ترديد با تك همسرى بهتر تحقق مى يابد. در اين خانواده ها، سوءتفاهمها آسان تر حل مى شود و به علت نياز عاطفى زوجين به يكديگر و انحصار ارضاي آن در يك رابطه خطى، آنان به تقويت اين رابطه اهتمام مى ورزند و استمرار و طولانى شدن مشكلات و سردي رابطه را برنمى تابند. بررسى چند همسرى و نكاتى كه در آن جا بيان خواهد شد، اين واقعيت را بهتر روشن خواهد كرد.

1-2. خانواده هاى چند همسرى:

قوانين اسلام نوع ديكري از خانواده را به رسميت شناخته كه در آن يك مرد مى تواند به طور هم زمان با بيش از يك تا حداكثر چهار زن، زندگى زناشويى داشته باشد. همه زنان در حقوق همسري برابرند و در قوانين اسلام تمايزي در حقوق آنها وجود ندارد.(14) با بررسى آيات قرآن(15) و سخنان معصومين (ع)، مى توان دريافت كه چند همسري به اين شكل در اسلام پذيرفته شده است. البته بررسى مورخان و تمدن شناسان تاريخ عربستان و حتى ايران نشان مى دهد كه اسلام چند همسرى را ابداع نكرده، بلكه اين خانواده ها پيش از اسلام نيز معمول بوده است.(16) دين اسلام، چند همسري را تعديل نمود و براي آن شرايطى مقرركرد، تا حقوق زنان بهتر تأمين شود. با بررسى علل تاريخى، اجتماعى و روانى - فردى تعدد همسر اين مسئله روشن خواهد شد.
در بررسى علل تاريخى چند همسري، اولين فرضيه اي كه گاه مطرح شده اين است كه زورگويى، تسلط مرد بر زن و به تعبيري مردسالاري، قانونى را به نفع مردها تثبيت كرده كه با برطرف شدن شرايط، برداشته شده است. هرچند قدرت مردان در گردش تاريخ بشر بسيار تأثيرگذار بوده، ولى نبود چند همسرى در جوامع و ملل مغرب زمين با وجود قدرت و تحكم بسيار مردها در اروپاى قرون وسطي، چنين فرضيه اى را با تشكيك رو به رو مى سازد. هوسرانى مردها نيز نمى تواند در جنبه تاريخى، به تنهايى منشأ چند همسرى محسوب گردد؛ زيرا براي چنين مردانى راههاى سهل تر و بى دردسرتر از چند زنى وجود داشته، مانند روابط آزاد جنسى، كه بتوانند تنوع طلبى خود را ارضا کنند، بدون آن كه زنى بگيرند و مسوليت اداره او و فرزندان را متحمل شوند.(17) به نظر مى رسد مهم ترين عامل در قانون مند كردن روابط جنسى و ازدواج در طول تاريخ، امري جز تعاليم اديان الهى نبوده است. در امر چند همسرى نيز تجويز و تأييد اديان الهى موجب استمرار اين پديده شده است. آيين يهود و مسيحيت منعى بر چند همسرى نداشته و آن را تأييد كرده اند، ولى برخى روحانيون مسيحى آن را منع كرده اند؛ البته برخى مانند مارتين لوتر كينگ، - مؤسس مذهب پروتستان - آن را تاييد كرده اند.(18)
در بررسى عوامل اجتماعى چند همسري، بايد به شرايط و مقتضيات اجتماعى كه آن را ضرورى مى سازد، توجه شود. در اين باره نكته محوري، فزوني عدد زنان آماده ي ازدواج بر عدد مردان آماده ازدواج است. آمارها در شرايط كنونى ايران اين واقعيت را تأييد مى كند، به گونه اي كه مازاد زنان 15 - 29 ساله از مردان 20 - 34 ساله در سال 1375، حدود يك ميليون و ششصد هزار نفر بوده است. افزون بر اين، تغييرات نسبتهاى جنسى ازدواج نكرده ها در ايران، دشواري هاي بيشتر دختران را براى ازدواج نشان مى دهد.(19) در مورد كشورهاي ديگر نيز آمارهايى از جمهورى كره، شوروى، كشورهاى اروپايى و حتى آمريكا، فزونى زنان آماده ازدواج بر چنين مردانى را تأييد مى كند.(20) علت اين فزونى نيز تا حدى روشن است؛ زيرا در بسياري حوادث، تلفات جنس مرد از تلفات زنان بيشتر است. به طوركلى، زنان به دليل برخوردارى از برخى امتيازهاي زيست شناختى بخت بيشتري براي ادامه زندگى دارند، هر چند اين امر در برخى شرايط اجتماعى و اقتصادى و نسبت خاص براى توضيح اختلاف در مرگ و مير بر حسب جنس كافى نيست.(21) در جنگها كه با رشد صنعت در قرن حاضر تلفات بى شماري داشته است، درصد بالايى از تلفات به جنسى مرد اختصاص دارد. به علت مقاومت بيشتر جنس زن در برابر بيماري ها، اميد زندگى زنان در بيشتر كشورها، به طور متوسط بيش از مردان است، براي مثال، در يازده كشور صنعتى فنلاند، فرانسه، آمريكا، اتريش، كانادا، استراليا، بلژيك، انگليس، سوئد، ژاپن و يونان اميد زندگى بدو تولد در زنان به طور متوسط شش سال بيش از مردان است.؛(22) بنابراين، مى توان گفت كه شرايط اجتماعى نيز زمينه اى مساعد براي چند همسرى فراهم مى كند.
در بعد روانى و فردي نيز تفاوتهايى در زن و مرد ديده مى شود، كه نياز بيشتر مرد به روابط جنسى و به تبع آن چند همسري را تأييد مى كند. زنان در يك سوم هر چرخه ي تقريبا يك ماهه ميلى به روابط جنسى ندارند و از لحاظ جسمى نه تنها چنين روابطى براي آنها لذت آور نيست،(23) بلكه غالبا از آن نفرت دارند و اين جداي از محدوديتى است كه اديان الهى براى روابط جنسى در روزهاى عادت ماهانه قرار داده اند. فرزندزايى و ايفاى مسؤليتهاي مادرى نيز كه هنوز در همه فرهنگها امرى پذيرفته شده است، زنان را از لحاظ علايق و نيازهاي جنسى در سطح پايين تري قرار مى دهد.
با توجه به دلايل ياد شده مى توان به اين واقعيت اذعان كرد كه در چنين شرايطى، به ويژه وقتى فزونى زنان آماده ازدواج نسبت به مردان پديده اي انكارناپذير باشد، با منع چند همسرى، زنان فشار بيشتري را متحمل مى شوند و از يك حق طبيعى يعنى ازدواج محروم مى گردند. مسئله مهم در ازدواج زنان تنها تأمين نيازهاي جنسى نيست، بلكه نيازهاي عاطفى، تكيه گاه روانى، پشتوانه ي اقتصادي، فرزندزايى، و نيازهاي مادري همه در پرتو ازدواج براي زنان قابل تأمين هستند. وقتى شرايطى ايجاد شود كه ازدواج به صورت تك همسري براي زنان مقدور نباشد، سه راه در پيش روي آنهاست: نيازهاى طبيعى خود را سركوب كنند و خود را از اين حق محروم سازند كه در اين فرض بايد متحمل محروميت از همه مزاياى ازدواج شوند. راه دوم اين است كه خارج از محدوده ازدواج، نيازهاي خود را ارضا نمايند كه در اين صورت، نه تنها نيازهاى آنها به طور كامل و حتى به طور قابل قبولى ارضا نمى شود، بلكه به علت عدم پذيرش آزادى جنسى از سوي بيشتر جوامع و اديان الهى، اين روش آثار روانى ناخوشايندى از قبيل احساس گناه به همراه خواهد داشت. راه سوم اين است كه زن بتواند در كنار زن ديگري به همسري مردي درآيد. در اين حالت، هرچند به برخى مزاياي تك همسري نائل نخواهد شد، در بعد قانونى و حقوقى تفاوتى با اين گونه زنان نخواهد داشت و از همه حقوق همسرى كه در فصلهاي پيشين بيان گرديد، بهره مند خواهد شد.(24) از سوى ديگر، مرد نيز بايد نسبت به رعايت اين حقوق اهتمام داشته باشد؛ بنابراين، تعدد همسر به طور كلى مى تواند براي زنان و جامعه سودمند باشد، و عدم پذيرش اين قانون نيز پيامدى جز آزادى روابط جنسى در پيش روي جوامع قرار نمى دهد و از اين رو، فرهنگ غرب براي فرار از اين مشكلات حدود روابط جنسى و قانون مند كردن آن را ناديده مى گيرد.
اسلام با پذيرش چند همسري شرايط و حدودي براي آن قرار داده است تا از پيامدهاى نامطلوب احتمالى آن جلوگيرى كند. دين اسلام عدالت و صلاحيت قطعى مرد(25) را براي اختياركردن بيش از يك زن شرط كرده است. قرآن به مردان توصيه مى كند تا از توان خود در برقرارى عدالت بين زنان اطمينان حاصل نكرده اند، به يك همسر بسنده كنند.(26) قرآن ضمن اعلام اينكه مردها، از نظر عاطفى هرگز نمى توانند بين زنان عدالت برقراركنند و بى ترديد به برخى گرايش بيشتر خواهند داشت، به آنان توصيه مى كند همه گرايش خود را به يك زن معطوف نسازند و ديگرى را به صورت سرگشته و بلاتكليف رها نكنند.(27) با توجه به شرايط سنگين تعدد همسر از قبيل رعايت عدالت در رفتار، هم زيستى و هم خوابگى، تأمين مخارج، و عدم برانگيختن هيجانات همسران، اقدام به ازدواج مجدد بايد با دقت و بررسى عميق روان شناختى صورت گيرد؛ براي نمونه، شرايطى مانند بيماري و زمين گيرى زن، نازايى او، ناتوانى در معاشرت و روابط جنسى و عاطفى با مرد، سرد مزاجى زن، و مسافرت مرد بين چند شهر و شدت نياز جنسى در او، معمولا موجب بروز مشكلات و فشارهايى براي چنين مردانى مى شود كه گاه خانواده ها را به مرز فروپاشى مى كشاند. در اين شرايط، مردان مى توانند با رعايت جوانب مختلف اخلاقى، به ازدواج مجدد اقدام نمايند. در عين حال، بايد تا حد توان از بروز پيامدهاي نامطلوب اين امر كه از جمله آنها ضربه عاطفى به زن اول است، جلوگيرى كنند. هر چند اين امر بيشتر جنبه ي فرهنگى دارد؛ زيرا در برخى كشورهاى اسلامى چند همسرى امرى عادي تلقى مى شود و زنان براي اين مسئله اهميت چندانى قائل نمى شوند و به زندگى خود ادامه مى دهند.

1-3. خانواده هاى ازدواج موقت:

قوانين اسلام نوع ديگرى از ازدواج را به رسميت شناخته كه در مقابل ازدواج دائم - قراردادى كه تا پايان عمر زن و شوهر ادامه دارد - مى تواند به صورت موقت و در دوره ي زمانى خاصى باشد. در اين ازدواج پس از گذشت دوره ي زمانى معين، زن و مرد خود به خود از هم جدا مى شوند و نيازي به طلاق نيست. آيه قرآن(28) و روايات اهل بيت (ع)(29) اين ازدواج را تأييد كرده و همه فقهاي مذهب شيعه آن را پذيرقه اند. علماى اهل سنت نيز معتقدند اين ازدواج در زمان رسول خدا (ص) به دليل همين آيه تأييد گرديده، ولى بعد نسخ شده(30) و يا خليفه دوم آن را لغو كرده است.(31) با بررسى شرايط اجتماعى و نيازهاى جنسى مرد و زن، مى توان به تأثير مثبت اين قانون بر سلامت روانى و اخلاقى جوامع، خانواده ها و افراد پى برد. البته هر قانون مفيدى ممكن است زمينه اى را براى سوء استفاده و بروز رفتار نابهنجار فراهم كند. عوامل اجتماعى براي لزوم قانون چند همسرى در مورد ازدواج موقت نيز صادق است، به ويژه كه در برخى شرايط ازدواج دائم حتى با وجود پذيرش چندهمسري، براي تعدادى از زنان و مردان مقدور نيست. عدم استفاده از اين قانون، مى تواند يكى از عوامل آزادى روابط جنسى در جوامع كنونى به ويژه جوامع غربى باشد. از آن جا كه ازدواج دائم در بيشتر جوامع براي بسياري به ويژه جوانان تا مدتها پى از بروز نياز جنسى، فراهم نيست و در برخى شدت اين نياز زياد است، افراد براي رفع اين نيازها به برقرارى روابط جنسى بدون هرگونه چهارچوب و حد و مرزى مى پردازند. در اين حالت، نيازهاى جنسى افراد تأمين و ارضا مى شود، ولى بسياري از حدود و اخلاقيات در چهارچوب روابط انسانى آسيب مى بيند، به گونه اى كه برجسته ترين جنبه هاى روابط انسانى بين زن و مرد، رنگ جنسى به خود مى گيرد و جنبه هاى ديگر تحت الشعاع قرار مى گيرد.
همان گونه كه در بحث چند همسرى گذشت، نياز و فعاليتهاي جنسى مرد از زن بيشتر است، و وضعيت فيزيولوژيك و روانى آنها شاهدى بر آن است؛ از اين رو، در بيشتر جوامع مردان بيشتر از زنان به دنبال تنوع طلبى و روابط جنسى گسترده تر هستند. اين امر موجب مى شود که از لحاظ قانونى نيز راه موجهى براى ارضاى نيازهاى شديد برخى مردان قرار داده شود. علامه طباطبايى(32) نيز به چنين راه حلى براي اين واقعيت اجتماعى اشاره دارد. نظر كلى و گسترده به جهان انسانى نشان مى دهد كه روابط جنسى در جوامع بشرى را نمى توان به ازدواج دائم محدود ساخت و هرگونه روابط جنسى ديگر را غيرقانونى شمرد؛ زيرا ازدواج دائم به تنهايى نمى تواند به نياز جنسى پاسخ دهد. دولتها و قوانين مربوط نيز در همه كشورهاى توسعه يافته و غير آن نتوانسته اند از شيوع روابط جنسى موقت جلوگيري كنند و در همه شهرها مراكزي آشكار يا پنهان براى اين عمل وجود دارد. در اين شرايط، دينى كه بخواهد روابط جنسى را به ازدواج قانونى محدود كند و از روابط جنسى غيرقانونى جلوگيرى نمايد، ناگزير است ازدواج موقتى را با شرايطى خاص در قانون خود جاى دهد، تا در حد توان از پيامدهاى نامناسب روابط جنسى نامشروع جلوگيري كند.(33) حضرت على (ع) فرمود: «اگر عمر ازدواج موقت را ممنوع اعلام نمى كرد، غير از افراد ناصالح كسى مرتكب زنا نمى شد»؛(34) به ديگر سخن، ازدواج موقت راهى است كه در بسيارى از موارد مى تواند مانع برقرارى روابط جنسى نامشروع شود؛ بنابراين، قانون ازدواج موقت به طور كلى مى تواند براي سلامت روانى جامعه، خانواده ها و افراد مفيد باشد. البته استفاده از اين ازدواج شرايط و حدودى دارد و بايد در اين رابطه به توصيه هايى توجه شود تا حد امكان از پيامدهاي احتمالى و نامناسب آن جلوگيرى شود. در اين مورد اشكالهايى مطرح شده كه ما بيشتر به بعد روان شناختى آن توجه داريم. برخى گفته اند اساس ازدواج بر دوام و استمرار است؛ زيرا زن و مرد در ازدواج به دنبال تكيه گاهى روانى و آرامش بخش هستند، و اين در صورتى است كه آن دو خود را هميشه متعلق به يكديگر بدانند و تصور جدايى به ذهن آنها خطور نكند؛ به همين جهت ازدواج موقت نمى تواند نيازهاى اساسى زن و مرد را برآورده سازد.(35) انگيزه مردان در ازدواج موقت، در بيشتر موارد، منحصر به ارضاي نيازهاي جنسى است. در مقابل زنان افزون بر نيازهاى جنسى، انگيزه هاى روانى ديگرى را دنبال مى كنند. در عمل هرچند مردها از ازدواج موقت بهره هايى مى برند، زنان كم تر به اهداف ديگر خود دست مى يابند و معمولا پس از اتمام دوره ي ازدواج، خود را ناكام مى بينند.(36) با استفاده از تعاليم اسلام، و با تبيين فلسفه ازدواج موقت و شناخت دقيق شرايط آن، اين مشكلات را مى توان تا حدى كاهش داد. در صورتى كه مرد و به ويژه زن بدانند تنها تا مدتى معين به زوجيت هم درمى آيند، انتظارهاى خود را از ابتدا تعديل خواهند كرد. در ارضاى نيازهاي عاطفى و جنسى، اين بينش اوليه مى تواند كارساز باشد؛ بدين معنا كه زن انتظار همسري دائمى را كه پشتوانه محكمى براي او باشد، ندارد و مرد نيز چنين توقعى در او ايجاد نمى كند. اين ازدواج مى تواند براي مردانى كه به دلايلى در ازدواج دائمى به ارضاى نيازهاي اساسى خود نرسيده اند و نيز زنانى كه ازدواج دائم برايشان مقدور نيست، زمينه اي براي برون ريزي عاطفى و ارضاي نيازهاي روانى هرچند در كوتاه مدت فراهم كند. اين ازدواج در مقايسه با يك رابطه جنسى آزادانه و بدون قيد و شرط مى تواند بخشى از نيازهاي زن و مرد را برطرف كرده و پيامدهاي نامناسب كم ترى داشته باشد؛ زيرا خروج از قوانين كه در رابطه جنسى آزاد روي مى دهد، در ازدواج موقت پديد نمى آيد. روشن است كه اساس خانواده در اسلام بر پايه ازدواج دائمى است و به كار بردن عنوان «خانواده» براي ازدواج موقت، كه گاه ممكن است ساعتى بيشتر به طول نينجامد، دشوار مى نمايد، مگر آنكه برخى آثار ازدواج را در آن در نظر بگيريم؛ بنابراين، ازدواج موقت از نظر اسلام شيوه اي مقطعى براي حل برخى مشكلات افراد است. البته اگر مردان داراي همسر، به ازدواج موقت اقدام كنند، ممكن است ضربه هاى شديد عاطفى به خانواده آنان وارد شود و به همين جهت، اشاره خواهيم كرد كه بر اساس توصيه هاى اولياي دين (ع)، مردان داراى همسر بايد تا حد امکان از ازدواج موقت خودداري كنند.(37)
از ديگر مشكلات خانواده هاى ازدواج موقت، اداره فرزندان است؛ زيرا وضعيت آنها پس از اتمام دوره ازدواج، مشابه فرزندان طلاق خواهد شد. چنين فرزندانى اگر بعد از پايان دوره ي زوجيت متولد شوند، از ابتدا با جدايى پدر و مادر و معمولا محروميت از توجه و محبت مستمر پدر روبه رو خواهند بود. اين خانواده آشيانه نامناسبى براى كودكان است و آنان بى سرپرست و از حمايت پدرى مهربان و مادرى دلگرم به خانواده، محروم مى مانند.(38) تعاليم اسلام براى توجه به اين مشكل خانوادگى دو راه پيشگيرانه و حل كننده دارد. فقهاى شيعه هدف ازدواج موقت را بهره ورى و ارضاي نياز جنسى مى دانند،(39) در حالى كه در ازدواج دائم بر توليد نسل و تشكيل خانواده تأكيد مى شود؛ به همين جهت در ازدواج دائم فقط با رضايت زن و شوهر، جلوگيرى از توليد نسل رواست، ولى در ازدواج موقت هر يك از زوجين مى توانند به طور مستقل مانع توليد مثل شوند؛(40) بنابراين، با توجه به شرايط نامناسبى كه فرزندان ازدواج موقت در آينده با آن رو به رو خواهند بود، اصل اوليه استفاده از ازدواج موقت به منظور ارضاى نيازهاى جنسى و جلوگيري از توليد مثل است. با اين حال اگر فرزندى حاصل ازدواج موقت باشد، همه وظايف و توصيه هايى كه در مورد رابطه فرزندان و والدين از نظر اسلام در مباحث اين كتاب بيان شد، عينا در مورد اين گونه فرزندان و والدين، يعنى خانواده ازدواج موقت، جريان مى يابد. در اين شرايط، والدين هرچند از هم جدا هستند، بايد به نيازهاى جسمانى، عاطفى و روانى فرزند خود اهميت دهند و كوتاهى در اين مسؤليت، موجب بازخواست در درگاه الهى و از نظر حقوقى نيز قابل پى گيري است. در اين حالت نيز مانند ساير خانواده ها، احساس مسؤليت و تعهد والدين مى تواند مشكل را تا حدي حل كند، و حتى در مواردي ممكن است والدين بتوانند فرزندانى بهتر از فرزندانى ازدواج دائم پرورش دهند.
يكى از مشكلات مهم در ازدواج موقت، پيامدهاى منفى آن در خانواده مردانى است كه به اين ازدواج اقدام مى كنند. كم توجهى به همسر و فرزندان، و تمركز سرمايه گذاري عاطفى بر همسر موقت، موجب ناكامى و محروميت اعضاي خانواده اصلى او از حقوق مشروع خود مى شود. همين امر، بى اعتمادي و مشكلات در روابط ميان فردى را در خانواده افزايش مى دهد. گاه خانواده كه بايد محلى براي آرامش بخشى اعضا باشد، به محيطى تنش زا و نفرت آور تبديل مى شود. هوسرانى و زياده روى در ازدواج موقت، به سلامت و آرامش خانواده آسيب جدى وارد مى سازد.
در رويارويى با اين مشكل، آموزه هاي اسلام در درجه اول به دنبال مهار و تعديل نيازهاى جنسى است، هر چند توجه به اين نياز و ارضاي آن را امري مطلوب مى شمارد؛ از اين رو، در كلمات اولياي دين آمده است: افرادى كه به دنبال كام جويى و لذت طلبى از زنان گوناگون باشند، مورد لعن و خشم خدا قرار مى گيرند.(41) اولياى دين در قضيه ازدواج موقت، بر نيازهاى عاطفى همسران تأكيد كرده اند. امام رضا (ع) از پيروانش مى خواهد كه به خاطر جلب رضايت همسران خود از ازدواج موقت خودداري كنند و با اين عمل، از همسر خود غافل نشوند تا در نتيجه، آنها از دين خدا رويگردان و از دوستى ائمه (ع) منصرف شوند و حتى به خاطر اين قانون، به ائمه (ع) نفرين كنند.(42) امام موسى بن جعفر (ع) نيز به يكى از اصحاب خود كه درباره ازدواج موقت پرسيد، فرمود: تو را با ازدواج موقت چه كار؟! در حالى كه خداوند تو را از آن بى نيازكرده است.(43) مرحوم كلينى نيز اجتناب از ازدواج موقت را براي افرادى كه مى توانند نيازهاي جنسى خود را با همسر دائمى خود برآورده كنند، لازم شمرده است.(44) همچنين ائمه اطهار(45) ازدواج موقت را براي دخترانى كه تاکنون ازدواج نكرده اند، مناسب ندانسته اند؛ زيرا اين امر عيبى و نقصى براي خانواده دختر به شمار مى رود. با توجه به نكاتى كه بيان شد و سخنان ائمه (ع) كه ذكر گرديد، به نظر مى رسد ازدواج موقت تنها براى افرادي با شرايط ذيل مناسب است:
الف - زنان و مردانى كه به علت شرايط اجتماعى، اقتصادي، وضعيت تحصيلى و جز اينها، ازدواج دائم براي آنها، مقدور و يا بسيار دشوار است.
ب - مردانى كه به علت بيماري همسر يا به علت مسافرت و عدم دسترسى به همسر، در ارضاي نيازهاى جنسى خود مشكل دارند.
ج - مردانى كه به علت ميل جنسى بسيار قوي با يك همسر ارضا نمى شوند و ممكن است به فساد و فحشا آلوده گردند.(46)
در اين شرايط، با رعايت ساير نكات از جمله حقوق و نيازهاي عاطفى همسر دائمى و خانواده، انجام ازدواج موقت مى تواند به حل مشكلات برخى خانواده ها كمك كند و افراد را از محروميتهاي عاطفى وگاه فروپاشى خانواده بازدارد.

پي نوشت :

1. طباطبايي، تفسير الميزان،ج 15، ص 20 - 21.
2. روم، 21.
3. کليني، کافي، ج 5، ص 543 - 551؛ حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 20، ص 344.
4. «انکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون» اعراف، 81.
5. اعراف، 8؛ نمل، 54.
6. تعبير «انهم أناس يتطهرون» در قرآن پاکدامني طلبي مخالفان اين رفتار در ميان قوم لوط نشان مي دهد. اعراف،82.
7. هود، 82 و 83.
8. کارلسون، خانواده درماني، تضمين کارآمد، ص 23.
9. Doherty.
10. کارلسون، خانواده درماني، تضمين کارآمد، ص 27.
11. مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، ص 363.
12. «و جعل منها زوجها ليسکن اليها» اعراف، 189.
13. روم، 21.
14. در مواردي مانند تقسيم شبها و سهم هر زن، نفقه و ارث تفاوتى بين همسران يك مرد از نظر اسلام وجود ندارد (حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، ص 80 - 93).
15. «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثني و ثلث و ربع» نساء، 3.
16. دورانت، ويل، تاريخ تمدن، روسو و انقلاب، ج 1، ص 61؛ لوبون، گوستاو، تاريخ تمدن، ص 507؛ کريستين سن، آرتور امانوئل، ايران در زمان ساسانيان، ص 346.
17. مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 387.
18. فرحات، کرم حلمي، تعدد الزوجات في الاديان، ص 11 - 18؛ مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 374.
19. درودي آهي، ناهيد، «عدم توازن نسبت هاي جنسي در سنين ازدواج»، جمعيت، سال دهم، ش 41، ص 9 - 16.
20. مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 164.
21. سيد ميرزايي، سيد محمد، جمعيت شناسي عمومي، ص 64.
22. همان، ص 61.
23. قرآن نيز به اين امر اشاره کرده است: «ويسئلونک عن المحيض قل هو أذي فاعتزلوا النساء في المحيض» بقره، 222.
24. «و لهن مثل الذي عليهم بالمعروف» بقره، 228.
25. طباطبايي، تفسير الميزان، ج 4، ص 302.
26. «فان خفتم ألا تعدلوا فوحدة» نساء، 3.
27. «و لن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا کل الميل فتذروها کالمعلقة» نساء، 129.
28. «فما استمتعتم به منهن فاتوهن أجورهن فريضة» نساء، 24.
29. حرعاملي، وسائل الشيعة، ص 436 - 444.
30. سيوطي، الدر المنثور، ج 2، ص139.
31. طباطبايي، تفسير الميزان،ج 4، ص 468 - 4471.
32. همان، ص 480.
33. مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 58 - 61.
34. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 436، «کان علي (ع) يقول: لولا ما سبقني به ابن الخطاب ما زني الا شقي».
35. مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 64 - 65.
36. سالاري فر، محمد رضا، مقايسه نظريه خانواده درماني ميوچين با ديدگاه اسلام در خانواده، ص 57.
37. کليني، فروع کافي، ج 5، ص 452، ح 1، 2، 3 و 4.
38. مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 69.
39. نجفي، جواهر الکلام، ج 30، ص 147 - 152؛ ساير احکام ازدواج موقت نيز شاهد بر همين نکته است.
40. همان، ص 187.
41. کليني، فروع کافي، ج 6، ص 54، «ان الله يبغض و يلعن کل ذواق من الرجال» کلمه «ذواق» به معناي بهره جويي و چشيدن لذت از زنان گوناگون است که شامل افراط در ازدواج موقت نيز مي شود.
42. همان، ج 5، ص 453، ح 3.
43. همان، ص 452، ح 1.
44. همان.
45. همان، ص 462.
46. روايات وسائل الشيعه، ج 14، ص 436 - 450 و روايات مستدرک الوسائل، ج 14 مي تواند شاهدي بر اين نظر باشد، که از جمله آنها مي توان به روايات «باب کراهة المتعة مع الغني عنها و استلزامها الشنعة او فساد النساء...» وسائل الشيعه ( ج 14، ص 453) اشاره کرد.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.