جومونگ و نجات بخشي بني‌اسرائيل

جومونگ، بي‌آنكه خود بداند يا بخواهد، در وقت سلطه و حاكميّت امپراتوري حيله‌گر و خون‌خوار، در كاخ وي و در كنار خانواده‌اش دوران كودكي و جواني خود را سپري مي‌سازد، درست مانند موسي(علیه السلام)، در كاخ فرعون، گويي كه جومونگ فرزند امپراتور است يا موسايي در كاخ فرعون. در ايّام پُرديد و بازديد نوروز، در كنار جمعي از خويشان به تماشاي قسمتي از مجموعة افسانة جومونگ نشستم. مجموعه تلويزيوني پر بينندة كره‌اي كه تاكنون چهل و
چهارشنبه، 27 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جومونگ و نجات بخشي بني‌اسرائيل
جومونگ و نجات بخشي بني‌اسرائيل
جومونگ و نجات بخشي بني‌اسرائيل

 




 
نویسنده : اسماعيل شفيعي سروستاني
جومونگ، بي‌آنكه خود بداند يا بخواهد، در وقت سلطه و حاكميّت امپراتوري حيله‌گر و خون‌خوار، در كاخ وي و در كنار خانواده‌اش دوران كودكي و جواني خود را سپري مي‌سازد، درست مانند موسي(علیه السلام)، در كاخ فرعون، گويي كه جومونگ فرزند امپراتور است يا موسايي در كاخ فرعون.
در ايّام پُرديد و بازديد نوروز، در كنار جمعي از خويشان به تماشاي قسمتي از مجموعة افسانة جومونگ نشستم. مجموعه تلويزيوني پر بينندة كره‌اي كه تاكنون چهل و اندي قسمت از شبكة سه صدا و سيما پخش شده است. در ميانة تماشا، وقتي كه همة چشم‌ها خيرة زرق و برق و فراز و فرود قهرمانان نوخاستة كهن‌نماي كره‌اي بود، يكي از جوانان تحصيل كرده كه براي خودش مهندسي صاحب امضاء است، با تعجّب و تحسين رو به من گفت: «چقدر تاريخ و فرهنگ كره از ما جلوتر است، شما قبول نداريد؟!»
اعجاب آن جوان، اظهار دريافتش از تماشاي جومونگ و تحليل همة آنچه كه باعث بروز اين دريافت و واكنش جواني تحصيل كرده شده موضوع اين يادداشت نيست، بلكه بيان وجوه مشابهت متعدّد ميان ماجراي ساخته و پرداخته شدة اين مجموعة پرطرفدار تلويزيوني و فرازهايي از ماجراي رفته بر بني‌اسرائيل و مقاصد صهيونيسم در هدايت جريان‌هاي سياسي جهان معاصر است.
جومونگ، بي‌آنكه خود بداند يا بخواهد، در وقت سلطه و حاكميّت امپراتوري حيله‌گر و خون‌خوار، در كاخ وي و در كنار خانواده‌اش دوران كودكي و جواني خود را سپري مي‌سازد، درست مانند موسي(علیه السلام)، در كاخ فرعون، گويي كه جومونگ فرزند امپراتور است يا موسايي در كاخ فرعون.
زمينة‌هاي بالندگي و استعداد، جومونگ را در رقابتي وارد مي‌سازد كه در اثناي آن از كاخ بيرون مي‌رود تا از رهگذر حوادث و ماجراها قادر به شناسايي موقعيّتش شود و همة آنچه كه پدرانش در پي آن بودند: آزادي از چنگال اسارت و استبداد حاكمان وقت.
همة آرزو و آرمان جومونگ معطوف رهايي قوم اسير و دربند و مبتلاي چوسان قديم است. قومي ويژه، قوي و پر سابقه كه مبتلاي امپراتوران حاكم و ستمگر وقت شده است.
به رغم همة تلاش و جنبش و تدبير جومونگ در رهايي بخشي بي‌نتيجه مي‌ماند.
كاهنان و پيش‌گويان از پرندة بخت جومونگ و قومي پرده برمي‌دارند كه در سرزميني دوردست و جدا از همة امپراتوري‌هاي تبديل به ملّتي بزرگ مي‌شود. اين همه جومونگ را در عزم خود جزم و مستحكم مي‌سازد و تأسيس دولتي و ملّتي مستقل را براي او تبديل به آرماني متفاوت و بزرگ مي‌كند. از همين رو او فراتر از همة منافع و موقعيّت‌ها تنها به رهايي قوم دربند چوسان قديم مي‌انديشد.
جومونگ در آخرين تدبير و حيله، در اوج قدرت و نظارت مستبدان با استفاده از غفلت امپراتور، قوم چوسان را برمي‌انگيزد، از كوه و دشت عبور مي‌دهد تا با گذر از رودخانه‌اي پهناور به سرزمين موعود هدايت كند. سرزميني كه كاهنان و پيشگويان وعدة تبديل شدن قوم برگزيده را به ملّتي بزرگ داده‌اند.
گويا كه تقديري معيّن و وعده‌اي آسماني گام به گام جومونگ را به پيش مي‌رانند.
قوم چوسان از رودخانه عبور مي‌كند و تلاش سواران مسلّح امپراتور وقت براي برگرداندن آنها بي‌اثر مي‌شود.
آنها با گذار از موانع به دشتي سرسبز وارد مي‌شوند، در ميان باراني ريز كه نويد سرزندگي و بركت و نعمت را با خود و در خود دارد.
در اين سرزمين بي‌قوم، قوم بي‌سرزمين چوسان پرچم مليّت مستقل خود را برمي‌افرازد تا مقدّمه‌اي باشد براي تبديل شدنش به يك امپراتوري فراگير.
هر بخش از جومونگ، در لابه‌لاي صحنه‌هاي جذّاب و پر تحرّك، وجهي از حيات و زندگي قوم برگزيدة اسير در چنگال امپراتوران و نجات‌بخش وعده داده شدة پيش‌گويان را باز مي‌نمايد.
گويي كه نويسندة فيلم‌نامه، بخش‌هايي از تورات را فرا روي خود قرار داده و با برداشتي جديد آن همه را در قالب داستاني جذّاب و شخصيّت‌هايي كره‌اي ريخته است تا با چاشني مرامنامة صهيونيسم جهاني، همة اذهان را متوجّه و متذكّر قوم بني‌اسرائيل و سرزمين مقدّس يهود كند. سرزمين مجعول و محرّفي كه در دستان مردان سيّاس، مستبد، بي‌رحم و طغيان‌گر، تبديل به كشوري و مليّتي مستقل مي‌شود و مي‌رود تا در سير تدريجي ساية خود را بر تمامي سرزمين‌هاي هم‌جوار و امپراتوري‌ها افكند.
آيا اين همه نشانه و مشابهت را بايد اتّفاقي ساده انگاشت و از كنار آن گذشت؟
شايد اين يادداشت ذهن بسياري از جوانان علاقمند را براي كشف دقايق اين مجموعه و كشف ساير مشابهت‌ها ياري دهد.
كره، بي‌آنكه از تاريخ، اسطوره، حماسه و ادبيات كهن ـ چونان چين، هند، ايران و يونان ـ بهره‌اي بزرگ داشته باشد، در كنار محصولات صنعتي مصرفي بر آن است تا از مرزهاي خود بيرون شود و نيك دريافته است كه در عصري كه قهرمانان ـ اعمّ از هنرپيشه‌ها، ورزش‌كاران ـ عهده‌دار پر كردن جاي خالي اسوه‌ها و اسطوره‌ها شده‌اند، با جعل تاريخ و خلق في البداهة قهرمانان مي‌تواند براي خود فرصتي و جايگاهي بيابد، جايگاهي كه كره را براي كشف بازارهاي مصرف و جلب مشتري بيشتر ياري مي‌دهد، امّا نبايد فراموش كرد كه در ساحتي ديگر، غرب و سازمان‌هاي مخفي و صهيوني براي مقابله با نهضت‌هاي ديني و اسلامي و در واكنش به احياءگري ديني در عصر حاضر به سراغ شرق رفته‌اند. شرق دور، آموزه‌هاي فرهنگي نژاد زرد و همة آنچه كه مي‌تواند در وقت چالش فرهنگي و تمدّني ميان غرب سلطه‌جو و شرق اسلامي، جايگزين مناسبي براي جويندگان حقيقت شرق شود. رهزني مزورانه‌اي كه صورتي از شرق را در صورت تمدن و ادب دوران مدرن به جاي شرق و حقيقت شرق كه همانا كتب آسماني و تعليمات وحياني است، قالب بزند. آنچه تاكنون از افسانة جومونگ برمي‌آيد، تجديد خاستگاه يهوديّت صهيونيستي در صورتي از افسانة شرقي و كره‌اي است. والله اعلم.
منبع: موعود




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط