مترجم: محمد علی آصفی پور
منبع: راسخون
منبع: راسخون
در طول قرن 14 میلادی حدود 25 میلیون نفر از بیماریای که به عنوان طاعون یا مرگ سیاه شناخته می شد، جان خود را از دست دادند. این بیماری اروپا را جارو کرد و حدود 40 درصد جمعیت قاره را کشت. مورخان فکر می کنند که مرگ سیاه در آسیای میانه آغاز شده باشد. موش و کک می توانند این بیماری عفونی را گسترش دهند. مرگ سیاه، اروپا را به طور کامل تغییر داد. افراد کافی برای کار بیشتر وجود نداشتند، بنابراین نیروی کار گران تر شد. بعضی روستاها در حومه شهر حتی ناپدید شدند. در سال 1347 این طاعون به مسیینا در سیسیلی رسید و به زودی در سراسر دریای مدیترانه گسترش یافت. در سال 1348 لندن مبتلا شد و اسکاندیناوی و روسیه به زودی پس از آن از این بیماری ضربه خوردند.
پزشکان در آن زمان علت بیماری را نمی دانستند. آنها نمیتوانستند از گسترش آن جلوگیری کنند و درمانی برای آن نداشتند. این موجی از وحشت را در میان جمعیت ایجاد کرد و بسیاری از مردم به شدت سعی میکردند تا خود را نجات دهند. در اسپانیا، فرانسه و آلمان مردم یهودیان را به مسموم کردن چاهها برای گسترش این بیماری متهم میکردند. دیگران فکر میکردند که طاعون مجازات خداست.
علائم وحشتناک بود. تومورها، گاهی اوقات به اندازه یک تخم مرغ یا سیب بود، و همچنین نقاط بنفش، کل بدن را میپوشاند. مردم در گره های لنفاوی دچار تورم شدند و به شدت از بوی بد دهان رنج می بردند زیرا از داخل در حال پوسیدگی بودند.
جمعیت روش های عجیب و غریب را برای مبارزه با طاعون مورد استفاده قرار میدادند. آتش سوزی برای تمیز کردن هوا شروع شد و مردم عطر، مانند رزماری و عنبر با خود حمل میکردند. برخی از آنها چارچوب های چوبی را بر روی پنجره هایشان قرار دادند تا هوای آلوده را متوقف کند. اکثر مردم گوشت نمی خورند. کسانی که می توانستند به حومه شهر فرار میکردند، جایی که بسیاری از افراد آلوده نبودند.
برای کنترل بیماری افراد قرنطینه شده بودند و در بسیاری از مناطق بیمارستان های عمومی برای همه مردم ساخته شد. هنگامی که طاعون به اروپا رسید، مرگ سیاه به سرعت گسترش یافت و با سرعت متوسط 4 کیلومتر در روز حرکت کرد.
تا 1352 طاعون به آرامی از نفس افتاد. کسانی که جان سالم به در برده بودند، ایمان به کلیسا را از دست دادند، زیرا خدا علیه آنها بود. مردم شروع به جشن گرفتن کردند، زیرا جان سالم به در برده بودند، به شدت نوشیدند و رقص مرگ را سازماندهی کردند.
طاعون در قرن های بعد نیز به اروپا برگشت، اما به ویرانگری قرن چهاردهم نبود. مرگ سیاه، اروپا را به طور کامل تغییر داد. افراد کافی برای کار بیشتر وجود نداشتند، بنابراین نیروی کار گران تر شد. بعضی روستاها در حومه شهر حتی ناپدید شدند.
پزشکان در آن زمان علت بیماری را نمی دانستند. آنها نمیتوانستند از گسترش آن جلوگیری کنند و درمانی برای آن نداشتند. این موجی از وحشت را در میان جمعیت ایجاد کرد و بسیاری از مردم به شدت سعی میکردند تا خود را نجات دهند. در اسپانیا، فرانسه و آلمان مردم یهودیان را به مسموم کردن چاهها برای گسترش این بیماری متهم میکردند. دیگران فکر میکردند که طاعون مجازات خداست.
علائم وحشتناک بود. تومورها، گاهی اوقات به اندازه یک تخم مرغ یا سیب بود، و همچنین نقاط بنفش، کل بدن را میپوشاند. مردم در گره های لنفاوی دچار تورم شدند و به شدت از بوی بد دهان رنج می بردند زیرا از داخل در حال پوسیدگی بودند.
قربانیان مرگ سیاه در بستر
تب گسترده مردم را دیوانه کرده بود و سرگردانی و فریاد در خیابانها شد. بسیاری از آلوده شده ها خون استفراغ یا سرفه میکردند. هنگامی که علائم ظاهر میشد، قربانی تنها چند روز به زندگی ادامه میداد. فضای کافی در گورستان ها وجود نداشت، بنابراین اغلب جسدها در خیابانها بود.جمعیت روش های عجیب و غریب را برای مبارزه با طاعون مورد استفاده قرار میدادند. آتش سوزی برای تمیز کردن هوا شروع شد و مردم عطر، مانند رزماری و عنبر با خود حمل میکردند. برخی از آنها چارچوب های چوبی را بر روی پنجره هایشان قرار دادند تا هوای آلوده را متوقف کند. اکثر مردم گوشت نمی خورند. کسانی که می توانستند به حومه شهر فرار میکردند، جایی که بسیاری از افراد آلوده نبودند.
برای کنترل بیماری افراد قرنطینه شده بودند و در بسیاری از مناطق بیمارستان های عمومی برای همه مردم ساخته شد. هنگامی که طاعون به اروپا رسید، مرگ سیاه به سرعت گسترش یافت و با سرعت متوسط 4 کیلومتر در روز حرکت کرد.
تا 1352 طاعون به آرامی از نفس افتاد. کسانی که جان سالم به در برده بودند، ایمان به کلیسا را از دست دادند، زیرا خدا علیه آنها بود. مردم شروع به جشن گرفتن کردند، زیرا جان سالم به در برده بودند، به شدت نوشیدند و رقص مرگ را سازماندهی کردند.
طاعون در قرن های بعد نیز به اروپا برگشت، اما به ویرانگری قرن چهاردهم نبود. مرگ سیاه، اروپا را به طور کامل تغییر داد. افراد کافی برای کار بیشتر وجود نداشتند، بنابراین نیروی کار گران تر شد. بعضی روستاها در حومه شهر حتی ناپدید شدند.